مثال های قرآن، عبرت آموزند

ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

مثال های قرآن، عبرت آموزند

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

مثال های قرآن، عبرت آموزند

عاقبت كفران نعمت
خداوند نتیجه كفران نعمت های الهی را در قالب یك مثال عینی این گونه ترسیم كرده است: «وَ ضَرَبَ اللّه مَثَلًا قَرْیةً كَانَتْ آمِنَةً مّطْمَئِنَّةً یأْتِیهَا رِزْقهَا رَغَدًا مِّن كلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعمِ اللّهِ فَأَذَاقَهَا اللّه لِبَاسَ الْجوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانواْ یصْنَعونَ (١١٢) وَلَقَدْ جَاءهمْ رَسولٌ مِّنْهمْ فَكَذَّبوه فَأَخَذَهم الْعَذَاب وَ همْ ظَالِمونَ (١١٣) »؛ «و خدا شهرى را مثل زده است كه امن و امان بود [و] روزیش از هر سو فراوان مى رسید پس [ساكنانش] نعمت هاى خدا را ناسپاسى كردند و خدا هم به سزاى آنچه انجام مى دادند، طعم گرسنگى و هراس را به [مردم] آن چشانید و به یقین فرستاده اى از خودشان برایشان آمد، اما او را تكذیب كردند پس در حالى كه ظالم بودند، آنان را عذاب فرو گرفت».(3)
امام صادق (علیه السلام) در تفسیر این آیات فرموده است: «این آیه درباره قومی نازل شده است كه نهری داشتند به نام نهر "ثرثار" و بلاد ایشان به خاطر داشتن آن، بلادی سبز و خرم و پر درآمد بود، به طوری كه با خمیر نان خود را تطهیر (استنجاء) می كردند و می گفتند خمیر نرم تر است و بدن ما را اذیت نمی كند.
همین كفران به نعمت خدا و استخفاف به آن، باعث شد كه خدا نهر ثرثار را خشكاند، خشكسالی كارشان را به جایی رساند كه همان خمیر خشكیده ها را جمع آوری نمودند و خوردند و بلكه بر سر تقسیم آن دعوا راه انداختند».(4)
عبارت «خداوند لباس گرسنگی و ترس را به آنان چشاند» اشاره به آن است كه از سویی آن چنان قحطی و ناامنی آن ها را فرا گرفت كه گویی همچون لباس از هر سو آنان را احاطه كرده و بدنشان را لمس می كرد و از سوی دیگر این قحطی و ناامنی آنچنان برای آن ها ملموس شد كه گویی با زبان خود آن را می چشیدند.
این دلیل بر نهایت فقر و فلاكت و فقدان امنیت است كه سراسر وجود زندگی انسان را پر می كند. در حقیقت همان گونه كه در آغاز، نعمت امنیت و رفاه وجود آن ها را پر كرده بود، در پایان نیز بر اثر كفران، فقر و ناامنی به جای آن نشست.(5)
امام علی (علیه السلام) فرموده است: «پس شما در امور و حوادث روزگار تجربه آموختید و از تاریخ گذشتگان پند گرفتید، مثل ها برای شما زده اند و به امری آشكار دعوت شده اید، جز ناشنوایان كسی ادعای نشنیدن حق را ندارد و جز كوران كسی ادعای ندیدن واقعیت نمی كند؛ كسی كه از آزمایش ها و تجربه های خدادادی سودی نبرد، از هیچ پند و اندرزی سود نخواهد برد
سید قطب در تفسیر «فی ظلال القرآن» درباره این تشبیه زیبای قرآن می نویسد: «این تعبیر قرآنی گرسنگی و ترس آن ها را به صورت عینی مجسم نموده و آن را همچون لباسی قرار داده است و اشاره داشته كه آن ها گویی این لباس را می چشند؛ چرا كه چشیدن بالاترین درجه احساس است و حتی از لباسی كه پوست بدن را لمس كند، برای انسان ملموس تر و محسوس تر است. به هر جهت در این تعبیر برای آن كه نهایت گرسنگی و ترس و اضطراب آن ها را ترسیم كند (از محسوس ترین) حواس بشری بهره جسته است تا شاید سایر ستمگران كه چنین عاقبتی در انتظار آن هاست، حذر كنند».(6)
سرگذشت «اصحاب القریه» نمونه ای دیگر
خداوند در سوره «یس» نیز سرگذشت قومی را به تصویر كشیده است كه این نیز درس خوبی برای اهل عبرت به دنبال دارد.(7) خداوند در انتهای آیات برای بندگانی كه عاقبت و سرنوشت دردناك همه اقوام سركش پیش از خود را به وضوح مشاهده كرده اند، ولی از آنان عبرت نگرفته اند، اظهار تأسف و تحسر می كند.
سرنوشت این اقوام بیانگر آن است كه خداوند با ارسال پی در پی پیامبران، درهای رحمت خود را بر بندگان خطاكار خود گشود و فرصت بازگشت را در اختیارشان قرار داد، اما آن ها درهای رحمت را بر خود بستند و با استهزای پیامبران و اولیای خدا، به ساحت مقدس الهی اسائه ادب كردند و از این رو چنگال های قهر الهی، گردن های آنان را به سختی فشرد و آنان را به سختی مجازات كرد.
حكایت هلاكت این اقوام درس عبرت خوبی برای تمام عصرها و نسل ها به شمار می رود، اگرچه انسان های نگون بخت از این حوادث پند نمی گیرند و جا پای آنان می گذارند!
نكته قابل توجه اینكه در این دو تمثیل و دیگر تمثیلات قرآنی از نام قریه و محل آن و پیامبرانی كه در آن جا مبعوث شدند و مردی كه به یاری آنان شتافت و مانند این ها سخن به میان نیامده است و حكایت ها در نهایت ایجاز و اختصار مطرح شده است.
این بدان سبب است كه روش قرآن در طرح داستان ها، آن است كه از وقایع تاریخی تنها بخش های زنده و نقش آفرین آن را بر می گزیند و قصه را در مسیر جزئیات و تفسیر بیشتر نمی اندازد چرا که این امر فكر و اندیشه آدمی را از تدبر و عبرت آموزی باز می دارد.(8)
نیاوردن جزئیات و تفصیلات در تمثیلات قرآنی، از آن روست كه نشان دهد سنت الهی در نصرت حق و از بین بردن باطل امری تخلف ناپذیر است و در تمامی عصرها و نسل ها جریان دارد و تنها به افرادی مشخص و زمانی معین و شرایطی خاص محدود نمی شود و چشمان عبرت بین در هر زمان و مكان و هر شرایطی می توانند از این جریانات برای زندگی خویش ره توشه برگیرند و آن را چراغ راه خویش قرار دهند: «وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَیكمْ آیاتٍ مّبَینَاتٍ وَ مَثَلًا مِّنَ الَّذِینَ خَلَوْا مِن قَبْلِكمْ وَ مَوْعِظَةً لِّلْمتَّقِینَ»؛ «و قطعا به سوى شما آیاتى روشنگر و خبرى از كسانى كه پیش از شما روزگار به سر برده اند و موعظه اى براى اهل تقوا فرود آورده ایم».(9)
پی نوشت ها:
1. مصطفی دلشاد تهرانی، سیری در تربیت اسلامی، ص 278.
2. نهج البلاغه، نامه 31.
3. نحل: 112 و 113.
4. طباطبایی، تفسیر المیزان، ج12، ص 578.
5. مكارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج11، ص 432.
6. فی ظلال القرآن، ج4، ص 2199.
7. یس: 31 13.
8. ر.ك:حمید محمدقاسمی، تمثیلات قرآن و جلوه های تربیتی آن، ص 196.
9. نور: 34.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: دریچه ای به سوی مذهب
برچسب‌ها: مثال های قرآن، عبرت آموزند

تاريخ : چهار شنبه 18 / 8 / 1394 | 14:42 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.