یهودیان از طلیعه تاریخ خود، (به گواه اسناد و متون تاریخی و برخلاف اصول و تعالیم حضرت موسی -ع-) قومی کاسب مسلک و تاجرپیشه بودهاند. این به خودی خود، نه مذموم است و نه خلاف شرع و اخلاق، لیکن وقتی بنا بر این است که همه چیز در معبد خداوندگاران سود (و نه باورهای راستین شریعت موسوی) قربانی شود، آن گاه هم دین و هم اخلاق از اساس در معرض تخریب قرار میگیرد. در طول تاریخ، هر کجا که پای سودهای سرشار و منافع عظیم در میان بوده است، دست کم یک سرنخ ماجرا به دست یهودیان بوده است. پرداخت وامهای با بهرههای کلان (رباخواری یا نزولخواری) یکی از کهنترین کسب و کارهای این قوم بوده است، و بیخود نیست که پایهگذاران اصلی بانکداری، بورس و بیمه عمدتا تاجران یهودی بودهاند، چرا که به خوبی نبض پول را داختیار داشتهاند. تجارت برده، یکی از حوزههای تخصصی-تاریخی تاجران یهودی بود که برای قرنها از پرسودترین تجارتهای روی زمین بوده است. اما یکی از هنرهای دیگر این خداوندگاران تجارت، کسب و کار پورن و صنعت فحشاست. در این گزارش زوایای حضور یهودیان را در صنعت کثیف میلیارد دلاری پورن، تا حدی که موجب خدشهدار شدن حریمها نشود، بررسی میکنیم، تا شاید پرتوی بر برنامه کلان و بلند مدت تاریکخانههای گرداننده دنیای مدرن، برای تخریب اخلاقیات سنتی، بیاندازیم.
ریشهها
سابقه حضور سازمان یافته یهودیان در پیشه فحشا، به «محدوده اسکان»[1]، در روسیه تزاری در اواخر قرن نوزدهم میرسد. محدوده اسکان، منطقهای بود که در دهههای پایانی قرن 19، در روسیه تزاری به عنوان قلمرو اصلی سکونت یهودیان تعیین شده بود.
محدوده اسکان یهودیان در روسیه تزاری
«ادوارد جی.بریستوو»[2] پژوهشگر آمریکایی، در کتاب خود«فحشا و تبعیض؛ نقش یهودیان در مبارزه با بردگی سفید»، بر اساس گزارش بازدیدکنندگان خارجی در دهه 1860، از جمله کنسول آمریکا در بندر اودسای روسیه، نشان میدهد که یهودیان نقش کلیدی در انتقال زنان و دختران به ترکیه داشتند.
ادوارد جی.بریستوو
کتاب "فحشا و تبعیض: نقش یهودیان در مبارزه با بردگی سفید"
او با استناد به یک سرشماری در سال 1889، مدعی میشود که 30 تا از 36 خانه فحشا در استان «خرسون» در جنوب اوکراین، توسط زنان یهودی اداره میشد. حاخام «مُردخای لئوپولد روزناک»، روحانی یهودی عضو اتحادیه حاخامهای آلمانی، در گزارشی در سال 1902 مینویسد:
"در واقع من توسط پزشکان مختلف اطمینان یافتم که حدود 30 تا 50 درصد فاحشگان یهودی هستند. اگر این واقعیت وحشتناک است، حقیقت بهت آورتر درباره دلالان است. قابل درک نیست که چه طور همه خانههای فحشا از آن یهودیان است."(همان کتاب)
حاخام روزناک
در دوره امپراتوری اتریش-مجارستان (1918-1867)، این تجارت توسط یهودیان شکوفا شد. یک زن یهودی به نام «سارا گروسمن»، در این سال ها دلال اصلی انتقال زنان و دختران به قسطنطنیه (کنستانتینوپل) در عثمانی بوده است. دو شهر صنعتی «چرنوویتز» و «لمبرگ» مراکز اصلی صادرات برده جنسی در این امپراتوری بودهاند. خروج تودهای یهودیان از روسیه تزاری در دهه 1880، با افزایش سختگیریها بر یهودیان، موجب پیدا شدن یک مقصد جدید در کسب و کار فحشا شد: آمریکای جنوبی.
قلمرو امپراتوری اتریش-مجارستان
شهر چرنوویتز
شهر لمبرگ 1910
آدولف وایزمن، زیگموند رایشر، آدولف دیکنفادن، نوئه ترائومان (معروف به پادشاه قاچاقچیان)، برادران اسپرینگفِدر ورشویی، برادران گلدشتاین، یعقوب زابلادوویچ، همگی از یهودیان لهستانی یا مجارستانی، دست اندرکاران اصلی قاچاق دختران و زنان به آمریکای جنوبی بودهاند.
نوئه ترائومان
این افراد، هسته اولیه حلقه موسوم به «زویی میگدال» به مرکزیت آرژانتین شدند که یکی از رسواییهای بزرگ دهه 1930 آمریکای جنوبی را رقم زد. لازم به ذکر است که یکی از دلایل اوج گیری احساسات ضد یهودی در اروپا، میان دو جنگ جهانی، همین نقش کلیدی آنها در این تجارت بود.
درنیویورک، گرچه فحشا مانند بوئنوس آیرس قانونی نبود، اما کسب و کار یهودیان رونق خود را داشت. از چهرههای اصلی این تجارت در نیویورک میتوان به خانواده «هرتز» (جیک و روزی)، مورتکه گلدبرگ[3] و برادران سووینر (مکس و لوییز) اشاره کرد. ساموئل لیزر لوبلسکی[4] و ایزراییل میروویتز[5] هم جزو سلاطین تجارت برده جنسی سفید در نیویورک بودند. لوبلسکی (معروف به سلطان تجارت برده سفید، سلطان مرزها، سلطان کارگزاران) در نهایت دستگیر و به جرم قاچاق انسان به 9 سال زندان محکوم شد (که بعدا به 3 سال و نیم کاهش یافت). (برگرفته از کتاب «مسیحیت و یهودیت ربانی»[6] نوشته یوناس ای.الکسیس، صفحه 211)
رازهای بوئنوس آیرس؛ دلالان «بردگی سفید»[7]
در یک رمان لهستانی منتشر شده به سال 1930، یکس از مسؤولان پلیس ورشو، در پاسخ به درخواست مسافرت یک دوشیزه جوان و زیبای لهستانی به آرژانتین، چنین مخالفت میکند: " اگر میخواستی به آمریکای شمالی بروی، ایالات متحده یا کانادا، مانعی سر راهت ایجاد نمیکردم. ولی من به خوبی میدانم که آمریکای جنوبی چه تدارکی برای یک دختر جوان و زیبا دیده است."[8]
امروزه اسناد تاریخی به خوبی حرف آقای پلیس را اثبات کردهاند، و دقیقا آشکار شده است که بوئنوس آیرس، پایتخت آرژانتین، در برهه 1890 تا 1930، مقصد اصلی آن چیزی بود که صادرات دختران جوان از اروپای شرقی برای به کارگیری در کسب و کار فحشا، یا «بردگی سفید» خوانده میشد.
بوئنوس آیرس در اوایل قرن 20
ارتباط کلی یهودیان با تجارت بینالمللی فحشا، در همان دوران هم چنان آشکار بود که پلیس بوئوس آیرس از واژه «کفتِن» یا همان کفتان برای اشاره به دلالان این عرصه (که به دلیل معذورات اخلاقی از استعمال واژه اصلی معذوریم) استفاده میکردند. لازم به ذکر است که در زبان پرتقالی امروز هم برای آن شغل غیرقابل ذکر، کلمه «کافِتائو» [9]را به کار میبرند که از همان ریشه است و به دوران فعالیت زویی میگدال در برزیل بازمیگردد.
کت بلند موسوم به «کفتان»
این یک واژه ییدیش (زبان یهودیان آلمانی که در میان یهودیان اروپایی رایج است) به معنای کت بلندی است که مردان یهودی مقید به مذهب میپوشند(9). این واژه در ابتدا برای فعالان مرد یهودی این عرصه در بوئنوس آیرس به کار میرفت، اما بعدا عمومیت بیشتری یافت و به کل زحمتکشان! این عرصه که کار واسطهگری و دلالی فحشاء را بر عهده داشتند، در دنیای زیرزمینی این شهر، اطلاق میشد.
«آلبر لوندره»[10]، نویسنده و روزنامهنگار شهیر فرانسوی، در کتاب مجادلهانگیز سال 1927 خود، «جادهی بوئنوس آیرس»[11]، از شومی و رذالت واسطههای یهودی حرف میزند که دنیای تجارت زیرزمینی و روزمینی فحشا را در کنترل داشتنند و در کمال تبختر قومی، به سختی اجازه ورود غریبهها به این شغل! را میدادند.
آلبر لوندره؛ روزنامهنگار صاحب سبکو شهیر فرانسوی
او در این کتاب، بوئنوس آیرس را «پادشاهی پولاکها» میخواند. واژه انگلیسی پولاک[12]، خود از واژه ییدیش «پولاکو»[13](واژهای نه چندان محترمانه برای اشاره به لهستانیها) گرفته شده است. یکی دیگر از واژههای مورد استعمال برای فعالان یهودی فحشاء، همین پولاکو بود که بعدها عمومیت یافت.
واژه "پولاکا" روی جلد کتابی درباره سرنوشت زنان قاچاقشده به آرژانتین
«آرتور مورو»، نایب رییس وقت «انجمن یهودی حفاظت از زنان و دختران»[14] مستقر در لندن، در گزارشی که در کنفرانس بینالمللی یهودیان با موضوع کاهش قاچاق زنان و دختران در آوریل 1910 در لندن، ارایه کرد، اشاره میکند که پلیس بندر اودسا در روسیه، در سال 1904 فهرستی از مردان یهودی در اختیار داشت که مرتب میان این بندر و آمریکای جنوبی رفت و آمد داشتند و هر بار با یک همسر و دختران جدید در بنادر این کشورها ظاهر میشدند.[15] البته لازم به ذکر است که در میان قربانیانی که جذب تجارت فحشا در آرژانتین میشدند، بخش عمدهای از خود دختران و زنان یهودی هم حضور داشتند. دونا گای[16]، پژوهشگر آمریکایی از دپارتمان تاریخ دانشگاه ایالتی اوهایو، که یافتههای تخصصی خود درباره این موضوع را در کتاب «س*** و خطر در بوئنوس آیرس»(1991) گرد آورده، تخمین زده است که بخش زیادی از این دختران از روسیه، رومانی و امپراتوری اتریش-مجارستان پای به آرژانتین گذاشته بودند و در برهه 1889 تا 1901، دست کم 36 درصد فواحش ثبتشده، یهودی بودند. (در آرژانتین، طبق مدل فرانسوی، فحشاء شکل قانونی داشت).
دونا جی.گای
یکی از روشهای جذب و انتقال دختران اروپای شرقی، «استیل چوپاه»[17] یا ازدواج خاموش بود. به این معنی که دختر مورد نظر، در حضور یک حاخام (روحانی یهودی)، به زوجیت مرد یهودی (عموما یک دلال) درمیآمد، بدون این که این ازدواج به لحاظ قانونی در جایی ثبت شده باشد، آن گاه وقتی پای زوج به آرژانتین میرسید، دلال مورد نظر که پول معامله را از خریدار دریافت میکرد، آن دختر را رها میکرد، بی آن که به لحاظ قانونی تعهدی نسبت به دختر داشته باشد.
عروسی مذهبی یهودیان موسوم به «چوپاه»
حلقه اصلی یهودیان دستاندرکار این تجارت، سازمانی موسوم به «زویی میگدال»[18] (برگرفته از نام لویی زوی میگدال از مؤسسان این حلقه) بود که از دهه 1860 تا 1939 فعالیت داشت. پس از جنگ اول جهانی، اعضای این سازمان در آرژانتین به 400 نفر رسید و بنا به تخمینها درآمد سالانه آن در سالهای ابتدایی قرن بیستم به 50 میلیون دلار میرسید. مقر اصلی آن در بوئنوس آیرس قرار داشت، اما شعبههای دیگری هم در برزیل (ریو دو ژانیرو، سائوپائولو، سانتوس)، ایلات متحده (نیویورک)، لهستان (ورشو)، آفریقای جنوبی، هند و چین داشت. اوج فعالیت آن در دهه 1920 بود که 450 دلال محبت و 2000 خانه فساد و 30000 زن بدکاره فقط در آرژانتین در اختیار داشت. بخش زیادی از قضات، مقامات شهری و افسران پلیس آرژانتین توسط این شبکه خریداری میشدند تا چشم بر روی اقدامات غیرقانونی آنها (به غیر از بخش قانونی تجارت) از قبیل بردهداری جنسی، ببندند.
دهکدهای یهودینشین در لهستان؛ اواخر قرن 19
این سازمان معمولا به دو روش اصلی طعمههای خود را به دام میانداخت. نخست این که، یکی از اعضای سازمان، در قالب یک مرد خوشپوش و آراسته، فرضا در دهکدههای فقیرنشین لهستانی ظاهر میشد و اعلامیه استخدام دختران جوان را برای کار در منزل اعیان یهودی آمریکای جنوبی، در یک کنیسه محلی نصب میکرد. خانوادهها از ترس گرسنگی و بدبختی، دختران جوان خود را به این مردان متشخصنما میسپردند. روش دیگر همان «استیل چوپاه» فوقالذکر بود، که باز یک عضو خوشپوش و آراسته، دختران زیبا را به عنوان ازدواج برمیگزید و پس از یک مراسم مذهبی (بدون ثبت قانونی) با خود به آرژانتین میبرد. معمولا بردگی و بهرهکشی از این دختران و زنان نگونبخت از همان کشتی، و مسیر طولانی تا آمریکای جنوبی شروع میشد. به طوری که عمده این قربانیان، به محض رسیدن به خاک آمریکای جنوبی، یک دوره از تجاوز، کتک و تحقیر را گذرانده بودند. مضاف بر این که، معمولا اوراق شناسایی آنها گرفته میشد، و آنها در یک کشور کاملا بیگانه، کاملا وابسته به دلالان و کارگزارن این تجارت میشدند.
دهکدهای یهودینشین در مولداوی؛ سالهای ابتدایی قرن 20
البته آن بخش از جامعه یهودی آمریکای جنوبی، که مقید به شریعت بودند و زندگی پاک و آبرومند خود را داشتند، مخالفان فعالیت این سازمان بودند، و آن را موجب بدنامی جامعه یهود و افزایش حس یهود-ستیزی میدانستند. با این حال شبکه نفوذ زویی میگدال آن قدر وسیع بود که حتی پول ساخت و تعمیر کنیسههای یهودی را هم میپرداخت. برای مثال، آنها اصلیترین حامی مالی «تئاتر یهودی» بودند که قلب فرهنگی یهودیان بوئنوس آیرس محسوب میشد. بعدها با افزایش اعتراضات، بخشی از روحانیت جامعه یهودی، با اطلاق لقب «تیمِییم»[19] یا «ناپاک» از پذیرفتن این پول برای ساخت عبادتگاه خودداری کردند.
در میان مقامات حکومتی بوئنوس آیرس هم دشمنان سرسخت زوی میگدال وجود داشتند. سرسخت ترین آن ها، «خولیو آلسوگارای»[20] رییس پلیس سرسخت و فسادناپذیر این شهر و دکتر«رودریگز اوکامپو»[21] یکی از قضات شریف و غیرقابل خریداری آرژانتین بودند.
سربازرس خولیو آلسوگارای
وقتی «راکل لیبرمن»[22]، زن یهودی از قربانیان این سازمان، بعد از سالها بهرهکشی، تصمیم گرفت از این کار بیرون بیاید، توسط این سازمان تهدید، و مغازهای که باز کرده بود، غارت شد. سازمان از او میخواست که دوباره به فحشا روی آورد.
تصویر «راکل لیبرمن» بر روی کتابی درباره موضوع
راکل لیبرمن در جوانی
این زن هم که آوازه دشمنی سربازرس آلسوگارای با زویی میگدال را شنیده بود، نزد او رفت و همه سوءاستفادهها و خلافکاریهای سازمان را شهادت داد. پرونده پرسر و صدای تحقیقات درباره این سازمان توسط تیم آلسوگارای-اوکامپو کلید خورد و پس از بحثها و کشوقوسهای فراوان، منجر به محکومیت اعضای این سازمان، و توقف فعالیت آن در دهه 1930 شد. در نتیجه بخش عمده فعالیت آن به برزیل انتقال یافت.
یکی از معدود عکسهای به جا مانده از حلقه «زویی میگدال»
در سال 1926، هیات مدیره زویی میگدال به این شرح بود که خود گویای ماجراست: زکریا زیتنیتسکی (رییس)، فلیپه شون (نایب رییس)، مکس سالتسمن (منشی)، سیمون بروتکویچ (خزانهدار)، مارکوس پوسنانسکی، سالی برمان، آبه مارچیک و یعقوب زابلادوویچ. همگی اینها یهودیان لهستانی و مجارستانیتبار بودند. (اطلاعات این بخش، از مقاله تحقیقی «میر حییم یارفیتز»[23] استادیار تاریخ دانشگاه ویک فورست نورث کارولاینا با عنوان «پولاکوها، بردگان سفید و استیل چوپاه: فحشای سازمان یافته و یهودیان بوئنوس آیرس 1939-1890 گرفته شده است)
میر حییم یارفیتز
دست اندرکاران سودوم و عموره [24]جدید
تابلوی معروف نابودی سودوم و عموره (گموراه) - دو شهر در عهد عتیق که قوم لوط در آنها میزیستند و بر اثر کثرت گناه به عذاب الهی دچار شدند. در فرهنگ مسیحی به عنوان هر جایی است که در آن عشرت پرستی و گناه فراوان است -
اثر «جان مارتین»
بین سالهای 1890 تا 1940، با این که درصد جمعیت یهودی ایالات متحده حدود 2 درصد کل جمعیت بود، اما بخش بزرگی از تجارت کتابهای مصور اروتیک این کشور در اختیار یهودیان آلمانیتبار قرار داشت. پروفسور یهودی روشن اندیش، «ناتان آبرامز»[25]، در مقاله روشنگرانهای که در باب نقش یهودیان در این صنعت نوشته است به خوبی سوابق یهودیان سکولار آمریکایی را در این زمینه بررسی میکند. او از «روبن اشتورمن» نام میبرد که بدنامترین پورنوگرافر دوران پس از جنگ آمریکا بوده است (معروف به والت دیزنیِ صنعت پورن). پروفسور آبرامز مینویسد:
ناتان آبرامز
"طبق نظر وزارت دادگستری ایالات متحده، در کل دهه 1970 اشتورمن تقریبا تمام محافل پورنوگرافی ایلات متحده را هدایت میکرد. در اواسط دهه 1980، او مالک 200 کتابفروشی (که شامل فروش همه اقلام چاپی و تصویری میشد) اروتیک در سرتاسر آمریکا بود. گفته شده که اشتورمن فقط کنترلکننده صنعت پورن نبود. او خود این صنعت بود."
روبن اشتورمن؛ پدرخوانده پورن در آمریکا
طبق تحقیق آبرامز، بسیاری از بازیگران فیلمهای ضداخلاقی پورن در دهههای 1970 و 1980 یهودی بودند. یکی از این بازیگران!! که ستاره دهه 1980 این صنعت در دهه 1970 بود و جوایز! بسیاری هم دریافت کرد، فردی به نام «ریچارد پاچکو» بود. نکته جالب در مورد این فرد این است که بخش عمده تحصیلات او در دانشگاه هاروارد، تاریخ مذهبی بود، و حتی طبق زندگینامه او در ویکی پدیا، قصد جدی داشت که تبدیل به یک «حاخام» شود، ولی چون این کار مستلزم گذراندن دورهای 2 ساله در سرزمینهای اشغالی، برای یادگیری زبان آرامی بود، منصرف شد و پای در عرصه بازیگری پورن گذاشت!!
ریچارد پاچکوی منحوس
آبرامز، با ارایه اظهارنظرهای نویسندگان و پژوهندگان یهودی چون «جی اِی. گرتسمن»، «لوک فورد»، «یوجین مایکل جونز» چنین نتیجهگیری میکند که که فارغ از مساله سود سرشار این عرصه (که هدف اولیه اقبال یهودیان به هر نوع تجارتی است)، به لحاظ روانشناختی و جامعهشناختی، حضور پررنگ یهودیان در عرصه فیلمهای مستهجن، یک نوع نبرد فرهنگی میان اومانیسم سکولار و پیوریتانیزم مسیحی در آمریکا بود. یهودیان به واسطه کینه چند قرنی از سلطه سیاسی و فرهنگی «وسپ»ها [26] (مردم انگلوساکسون سفیدپوست پروتستان) عرصه پورن را مجالی مغتنم برای درهم شکستن هژمونی اخلاقی پیوریتن پروتستانی در آمریکا یافتند. یوجین مایکل جونز، سردبیر مجله «جنگهای فرهنگی»[27] در مقالهای که در می 2003 نگاشت، به نقل از یکی از دستاندرکاران این صنعت متذکر شد که در کل دهه 1980، یعنی دهه اوجگیری فیلمهای مستهجن، بازیگران مرد عمدتا از خانوادههای یهودی سکولار، و بازیگران زن، دانشجویان مدارس روزانه کاتولیک رُمی بودند. پروفسور آبرامز، نتیجه این امر را شکلگیری سناریوهای رایج و استاندارد این نوع فیلمها دانست: به چنگ آوردن «شیکسا»ها [28] (اصطلاح زبان ییدیش برای زنان غیر یهودی به ویژه زنان سفیدپوست مسیحی) توسط مردان یهودی. یعنی رمزگشایی از یک عقده فرویدی در روان مردان یهودی از پس قرنها تحقیر از سوی جوامع مسیحی. آبرامز به عنوان شاهد مثال، گفتهای از «آل گلدشتاین»[29]، مؤسس یکی از معروفترین مجلات مستهجن در ایالات متحده (که عنوانغیراخلاقی غیرقابل ذکری هم دارد) را میآورد:
"تنها دلیلی که یهودیان در پورنوگرافی هستند این است که ما فکر میکنیم مسیح حرف مفت است. کاتولیسیزم حرف مفت است (البته معنای اصلی فعلی که او به کار میبرد، موهنتر است). ما به خودکامگی (مسیحیان) اعتقادی نداریم."
آل گلدشتاین؛ آشکارا خود را ضد مسیحی میداند
آبرامز پورنوگرافی را یک اسلحه فرهنگی در دست یهودیان میداند که با آن به قلب جامعه مسلطی که در آن در اقلیت هستند، نفوذ میکنند و فرهنگ غالب را به چالش می کشند.
«لوک فورد»، نویسنده و بلاگر آمریکایی که خود سالها درباره این صنعت کثیف شایعات عوامپسند مینوشت، در گزارشی جنجالبرانگیز با عنوان «یهودیان در پورن»[30]، ضمن به دست دادن لیست بلند بالایی از تهیهکنندگان، کارگردانان، بازیگران یهودی فیلمهای مستهجن در ایالات متحده، دلایل چندی برای این حضور پررنگ یک اقلیت حدود 2 درصدی در این بازار نکبتبار ولی پردرآمد ارایه میدهد.
لوک فورد
او بسیاری از این دست اندرکاران را یهودی نژادی، و نه یهودی مذهبی میداند، چرا که برای یهودی بودن صرفا کافی است مادر فرد یهودی باشد، بر عکس مسیحیت که فرد باید به لحاظ مذهبی به مسیح باورمند باشد. با این حال او هم یکی از دلایل این حضور را نفرت این اقلیت که خود را «برگزیده» میدانند، از فرهنگ اکثریت و میل به آنارشی میداند. او گفته «سیمور باتز» بازیگر یهودی معروف فیلمهای مستهجن را نقل میکند، که تفاوت سیاهان و یهودیان را در این میداند که سیاهان پشت هم نیستند و یکدیگر را میکشند، برای همین با وجود قدرت جسمی و غریزه قوی بقا، همواره زیردست و زبون هستند، ولی یهودیان مثل کوه پشت یکدیگرند و یک شبکه قوی تشکیل میدهند. به نظر او صنعت پورن هم مثل هر عرصه پولسازی که یهودیان وارد آن شدند، بلافاصله شاهد یک شبکه قدرتمند از یهودیان بوده که انحصار را در دست گرفتهاند و این در ذات یهودیان است.
سیمور باتز منحوس
کسانی چون روبن اشتورمن (پدرخوانده صنعت پورن)، «ست وارشاوسکی» (معروف به بیل گیتس پورن)، استیو هرش (معروف به پسرخوانده روبن اشتورمن)، مال واروب (کارتر استیونز)، نینا هارتمن (یکی از فعالان اصلی در زمینه قانونیکردن جنبههای مختلف پورن در ایالات متحده)، اریک یووِر ( موسس شرکت اولتیما دی وی دی) و البته «ال گلدشتاین» (که اظهارات ضد مسیح او در آمریکا آشکار و معروف است)، و معروفترین بازیگران منحط این نوع فیلمها که (متاسفانه یهودی هستند) از بردن نام آنها معذوریم، نقش مهمی در رواج بیحیایی، پردهدری و تخریب کانون خانواده در فرهنگ عمومی آمریکا و دنیا داشته و دارند.
ست وارشاوسکی؛ معروف به بیل گیتس تجارت پورن
مال واروب(کارتر استیونز)
اریک یووِر
استیو هیرش؛ نمونه یک یهودیزاده مفسد فیالارض!
بیپروایی روزافزون در هالیوود، محصول کارگزاران یهودی؟
به این اسامی و عناوین دقت کنید:
ادگار برونفمن جونیور؛ مدیر اجرایی و مدیرعامل کمپانی موزیک برادران وارنرز از 2004 تا 2011.
شری لنسینگ؛ مدیراجرایی سابق کمپانی پارامونت و مدیر تولید فعلی فاکس قرن بیستم.
وارن لیبرفارب؛ مدیر ارشد سابق برادران وارنز، رییس بخش ویدئوی خانگی این کمپانی به مدت دو دهه.
هاروی واینشتاین؛ مدیر اجرایی کمپانی واینشتاین، یکی از موسسین کمپانی میرامکس.
آمی بث پاسکال؛ مدیر سابق بخش سینمایی سونی پیکچرز و ازمدیران ارشد این کمپانی از2006
استیون اسپیلبرگ، جری کاتزنبرگ، دیوید گفن؛ مدیران کمپانی معظم دریم وورکز.
رونالد پرلمن؛ سوپر بیلیونر یهودی آمریکایی که سهامدار اصلی کمپانی «پاناویژن»، بزرگ ترین شرکت تولید تجهیزات سینمایی است.
جیمز روپرت جیکوب مرداک؛ پسر روپرت مرداک معروف موسس گروه «فاکس»، مدیر اجرایی کمپانی «فاکس قرن 21».
لسلی مونوِس؛ مدیر اجرایی سی بی اس کورپ.
هری اسلوان؛ رییس متروگلدوین مایر
جف زوکر؛ مدیر اجرایی ان بی سی
و .......
اینها تنها بخشی از چهرههای شاخص یهودی فعال در هالیوود هستند. همان گونه که همگان میدانند، هالیوود مرکز امپراتوری سرگرمیسازی آمریکاست. بسیاری از تحلیلگران و ناظران، متفقالقول هستند که تصویر انسان مدرن امروز از خود و دنیای پیرامون، عمدتا برساخته بمباران تبلیغاتی و فرهنگی هالیوود است.
ورودی استودیوهای پارامونت پیکچرز
ورودی استودیوهای یونیورسال
تردیدی نیست فراگیر شدن فرهنگ برهنگی و رواج عرضهگری جنسی در عرصه فیلم، تلویزیون، موسیقی، مد و هنرهای تصویری و تجسمی دیگر، عمدتا ریشه در هالیوود و برنامهریزی دستاندرکاران یهودی آن دارد. فیلمهای هالیوودی که زمانی به واسطه فرهنگ همچنان مذهبی اکثریت مردم آمریکا، در دهه 1950 و 1960 معمولا یک نوع نجابت و پوشیدگی در تصویرگری امور جنسی داشتند و حتی تصویرگر حماسههای مذهبی بزرگ چون ال سید و بن هور و ده فرمان بودند، از دهه 1980 به این سو روندی رو به جلو در بیروایی و بیپردگی در این امور را طی کردهاند.
چارلتون هستون در «ده فرمان»
به نحوی که از سال 2000 به این سو با انفجاری از تمهای شهوانی و تحریکبرانگیز با زبانی بسیار خشن و عریان رو به رو بودهایم. حتی سریالهای آمریکایی که طبیعتا به واسطه پخش در خانههای آمریکایی همه طیف مخاطبی را در بر میگیرد، مملو از این تصویرگری بیپروا در زمینه مسایل جنسی، و زبانی پر از شوخیهای هتاکانه و پردهدرانه است (سریالهای مستهجنی چون کلیفرنیکیشن، گیمز آو ترونز، دکستر، زنان خانهدار مستاصل، *** اند د سیتی...).
در زمینه موسیقی هم، چهرههایی چون جنیفر لوپز، شکیرا، لیدی گاگا، ماریا کری، ریحانا و .... با ارایه تصویری وقیحانه و بیآزرم از زن مدرن، با ویدیوهایی که بیش از پیش رنگ پورنوگرافی به خود میگیرند، قصد دارند تصویر و تصور زنان دنیا را از زن در روزگار مدرن شکل دهند و این یکی از آن بمبهای هستهای فرهنگی است که زیر شالوده نهاد خانواده در کلیت آن نهاده شده است.
لیدی گاگا؛ بازتاب دهنده چهره شیطانی از زن مدرن
بردگی مدرن در ستاره درخشان دموکراسی منطقه!
رژیم صهیونیستی را در پروپاگاندای رسانههای غربی، تنها دموکراسی واقعی منطقه غرب آسیا لقب میدهند که سرتاپا مدرن شده است. براساس گزارش سال 2014 وزارت خارجه ایالات متحده، منتشره در وبسایت آژانس پناهندگان سازمان ملل، اسراییل یکی از مقاصد اصلی قاچاق انسان به منظور بردگی جنسی است. طبق این گزارش، در سالهای اخیر زنانی از اوکراین، روسیه، مولداوی، ازبکستان، چین، غنا و با درصد کمتر آمریکای جنوبی به این منظور به اسراییل قاچاق شدهاند. این گزارش متذکر میشود، که بعضی از این زنان البته با ویزای توریستی به قصد مشغول شدن کوتاه مدت به فحشاء وارد آن شدهاند، ولی بعدتر، به طور اجباری به ادامه کار مجبور گشتند.
ربکا هیوز، از موسسه «آتزوم»[31](کارگروه مبارزه با قاچاق انسان در اسراییل)، در وبسایت «تایمز آو اسراییل» نوشت که دست کم 15000 زن(2013) در اسراییل در این تجارت به کار گرفته شدهاند که متوسط سن ورود آن ها به این پیشه 14 سال بوده است.
ربکا هیوز
"در دهه 1990...تجارت بدن در اسراییل رو به شکوفایی بود. درآمدی حدود نیم میلیارد تا سه الی چهار میلیارد دلار سالانه را نصیب گردانندگان میکرد. این به ویژه یک بازار وسوسهانگیز برای قاچاقچیان بود، چرا که فروش خدمات جنسی در اسراییل قانونی بود، و هنوز هم هست."
ویکتور مالِرِک،[32] روزنامهنگار و فعال اجتماعی کانادایی، در سخنرانی خود در کنیسهای در مونترال، در معرفی کتابی که با همین موضوع نگاشت (ناتاشاها: درون تجارت جهانی س**) گفت که دختران نگون بخت اروپای شرقی و آسیایی حدودا 12 ساله، با وعده زندگی و آیندهای بهتر فریفته میشوند تا کشور خود را به مقصد کشورهای غربی و اسراییل ترک کنند. در عوض آنها به تجارت جنسی وارد میشود که توسط شبکهای از جنایتکاران سازمانیافته، دلالان و صاحبان خانههای فحشا اداره میشود.
ویکتور مالِرِک
بخش عمده این زنان و دختران جوان، به واسطه آگهیهای تجاری که ظاهرا قصد جذب مدل دارند و در مطبوعات محلی اوکراین، روسیه، مولداوی و جمهوریهای کوچک فدراسیون روسیه منتشر میشوند، به دام میافتند. البته در این آگهیها مشاغل دیگری هم مثل نظافتچی یا پرستار بچه هم تبلیغ میشود، اما چون تاکید تاکید شبکه قاچاق انسان بر دختران کم سن و زیباست، این دامها در قالب آینده مرفه و روشن به عنوان مدل و مانکن پهن میشود.
قاچاقچیان انسان برای تحویل هر زن اوکراینی در اسراییل، تا 25 هزار دلار دریافت میکنند
این زنان از روسیه به قاهره و سپس به روستاهای صحرای سینا منتقل میشوند که از آنجا راهنمایان محلی آنها را با پای پیاده تا مرز اسرائیل راهنمایی میکنند
اعراب بدوی صحرای سینا
اکثر این زنان نگون بخت از طریق صحرای سینا، سوار بر شتر، توسط بدونینها (اعراب بدوی صحرای سینا) وارد سرزمینهای اشغالی میشوند. دلالهای عمده، در مکانهای نه چندان پنهان مثل کلوبهای شبانه و بارها، معاینه و بررسی میکنند. پلیس اسراییل هم معمولا چنین جاهایی را میشناسد، اما چندان بنای مداخله ندارد. چرا که هم نقص قانونی در برخورد با این پدیده در اسراییل وجود دارد، هم این که بازار خدمات جنسی یکی از منابع اقتصاد داخلی رژیم صهیونیستی است، و قطعا اکثریت قریب به اتفاق زنان مورد بهرهکشی به دلخواه وارد این عرصه نشدهاند. آنها در آپارتمانهای تنگ و متراکم، به تدریج ایزوله میشوند، و تقریبا تحت اراده کامل دلالان قرار میگیرند. ضرب و جرح، تجاوز و اعتیاد اجباری اموری معمول در این مراکز فروش فحشاست. طبق گزارشی که روزنامهنگار آمریکایی، مایکل اسپکتر[33]، اولین بار در نیویرک تایمز(11 ژانویه 1998) افشا کرد، این زنان تا روزی 25 بار مجبور به پذیرش مشتری میشدند، و طبعا برای تحمل فشار چنین شکنجهای، معمولا به مواد مخدر و روانگردان معتاد میشدند تا به یک کرختی و بیحسی دچار شوند.
حومه فقیرنشین تل آویو؛ محل خانههای فحشا
دکتر «ویلیام لوتر پیِرس سوم»[34] از چهرههای کلیدی ناسیونالیزم سفیدپوستان آمریکا، در مقالهای در سال 2001 با عنوان «مبارزه با تجارت بدن»[35]، که در 5 دسامبر 2001 در وبسایت «جوزویک.کام»[36] منتشر شد و بلافاصله برداشته شد، موارد بدرفتاری با این بردگان جنسی را چنین برمیشمرد:
دکتر ویلیام پییرس
1- سالی 3000 زن سفیدپوست برای کار در عرصه فحشا وارد اسراییل می شوند.
2- به آنها وعده کار قانونی داده میشود، ولی سر از کار اجباری فحشا در میآورند.
3- آنها را در آپارتمانهای محصور با میلههای آهنی حبس میکنند.
4- گذرنامههای آنان در بدو امر گرفته میشود و آن ها از هر هویتی تهی میشوند.
5- آنها کتک زده میشوند، شکنجه میبینند و به صورت گروهی به آنان تجاوز میشود (دکتر پیرس این را روش یهودیان بر شکستن این زنان میداند)
6- آنها را برای دلالان به حراج میگذارند- در طول حراج مجبور به عریانی محض میکنند.
7- آنها را به طور میانگین وادار به پذیرش بیش از 15 مشتری در روز میکنند و این کار هفت روز هفته تداوم دارد.
8- تنها 280 خانه فحشا فقط در تل آویو وجود دارد (2001)
9- قاچاقچیان و دلالان عمدتا توسط پلیس اسراییل نادیده گرفته میشوند.
در همان کتاب «ناتاشاها: درون تجارت جهانی س**»، ویکتور مالِرِک، با موسسان یک NGO (سازمان مردمنهاد) اسراییلی در زمینه مبارزه با قاچاق زنان با عنوان «مرکز آگاهی»[37]، به نامهای «لیا گرونپتر-گلد»[38] و «نیسان بن آمی»[39] مصاحبه میکند(صفحات 76 تا 78). آن دو اعتقاد دارند که یک گروه اصلی مشتریان فحشای ارایه شده توسط زنان غیر یهودی (معمولا اسلاو)، «هارِدین»[40] ها (یهودیان ارتودوکس) هستند.
" چرا که این زنان (از نظر هاردینها) انسان نیستند. آنان زنان خارجی هستند. آنان ترجیح میدهند این عمل را با زنان غیریهودی انجام دهند، چرا که زنان یهودی قرار نیست خطا کنند." این را بن آمی میگوید.
یک هاردین
او صحنههای زشتی را در تل آویو توصیف میکند:
" در سال جدید یهودی، به منطقه قدیمی ایستگاههای اتوبوس (در تل آویو) رفتم تا ببینم چه خبر است. مردان جوان در بیرون فاحشهخانهها صف کشیده بودند. در محوطه پذیرش میتوانستی این زنان ناراحت و پریشان را ببینی. همین که سر بالا میکردند و چشمشان به تو میافتاد لبخند میزدند. آنها خوشحال به نظر میآمدند، چون باید خوشحال به نظر میرسیدند."
گرونپتر-گلد نظری تکاندهنده دارد:
" مردان اسراییلی با این ایده بزرگ میشوند که زنان میتوانند خرید و فروش شوند..."
در انتها، به صورت تیتروار، حقایقی را به نقل از سایت «آتزوم»، فعالترین رسانه درون اسراییل در زمینه مبارزه با قاچاق زنان، درباره چهره زشت بردگی مدرن در رژیم صهیونیستی متذکر میشویم:
-در گزارش سال 2011 وزارت خارجه آمریکا، اسراییل در فهرست کشورهای «رده دوم»[41] در زمینه قاچاق زنان دسته بندی شده است. در کنار کشورهایی چون چین، هند، بحرین و افغانستان و روسیه.
-طبق تخمین NGOهای درون سرزمینهای اشغالی، سالانه دست کم 600 تا 700 زن صرفا به منظور فحشای اجباری به اسراییل قاچاق میشوند.
- درآمد سالانه این تجارت در اسراییل بین 500 تا 750 میلیون دلار است.
-کمترین سن ورود به این بازار برای زنان دختران 12 سال است.
-در دهه 1990 دست کم 25 هزار زن به این منظور (عمدتا از اروپای شرقی) به اسراییل قاچاق شده اند.
-طبق گزارش سال 2010 «مرکز تحقیق و اطلاعات کنست اسراییل»[42]، در این سال تنها دو پرونده در مراجع قضایی، علیه مشتریان فحشاء با افراد زیر سن قانونی در اسراییل گشوده شد که هر دو بدون صدور حکمی مختومه شد.
-طبق همان گزارش کنست، از 2000 تا 2009 تنها هشت پرونده علیه دلالی دختران زیر سن قانونی در محاکم اسراییلی گشوده شد که سه تای آنها مختومه شد.
منابع:
http://www.whale.to/c/jewsporn.html
http://globalfire.tv/nj/09en/jews/slave_trade.htm
http://en.wikipedia.org/wiki/Zwi_Migdal
http://hugequestions.com/Eric/TFC/the_pornography_business.html
http://www.adishakti.org/_/haredin_(orthodox_Jews)_who_crowd_brothels.htm
http://www.jewishquarterly.org/issuearchive/articled325.html?articleid=38
http://www.darkmoon.me/2014/pornography-as-a-secret-weapon-by-lasha-darkmoon/
http://www.timesofisrael.com/thousands-of-slaves-in-israel-global-study-finds/
http://www.refworld.org/docid/53aab9e8a.html
http://rense.com/general88/aston.htm
http://traffickingresourcecenter.org/
http://edition.cnn.com/2010/WORLD/meast/10/24/israel.women.trafficking/
http://www.jpost.com/Opinion/Op-Ed-Contributors/Prostitution-in-Israel-Myth-vs-reality
http://www.adishakti.org/_/haredin_(orthodox_Jews)_who_crowd_brothels.htm
http://shearim.blogspot.ae/2012/07/tel-aviv-between-illegal-africans.html
https://escholarship.org/uc/item/7bx304mn
http://jwa.org/encyclopedia/article/argentina-jewish-white-slavery
http://americanjewisharchives.org/publications/journal/PDF/1982_34_02_00_glickman.pdf
[1] Pale of settlement
[2] Edward J.Bristow
[3] Mortke Goldberg
[4] Samuel leizer Lubelski
[5] Israel Meyrowitz
[6] Christianity and Rabbinic Judaism
[7] White slavery
[8] Szlakiem han´by: W szponach handlarzy kobiet (Warsaw: Rój( 1930
[9] Caftao
[10] Albert Londres
[11] Le Chemin de Buenos Aires (1927)
[12] Polack
[13] Polaco
[14] JAPGW
[15] Jewish Association for the Protection of Girls and Women, Official Report of the Jewish International Conference on the Suppression of the Traffic in Girls and Women Held on April 5th, 6th, and 7th, 1910, in London, Convened by the Jewish Association for the Protection of Girls and Women (London: JAPGW Central Bureau, 1910), 35-36
[16] Donna Guy
[17] Stille Chuppah
[18] Zwi Migdal
[19] tmeyim
[20] Julio Alsogaray
[21] Rudriguez Ocampo
[22] Raquel Liberman
[23] Mir Haim Yarfitz
دو شهر در عهد عتیق که قوم لوط در آن ها می زیستند و بر اثر کثرت گناه به عذاب الهی دچار شدند. در فرهنگ مسیحی به عنوان هر جایی است که در آن عشرت پرستی و گناه فراوان است.[24]
[25] Nathan Abrams
[26] WASP
[27] Wars of culture
[28] shiksa
[29] Al Goldestein
[30] Jews in porn
[31] ATZUM
[32] Victor Mlalereck
[33] Michael Specter
[34] William luther Pierce III
[35] Fighting the flesh trade
[36] Jewsweek.com
[37] Awareness Center
[38] Leah Grunpeter-Gold
[39] Nissan Ben Ami
[40] Haredins
[41] Tier 2
[42] Knesset Research and Information Center
نظرات شما عزیزان: