زنان مدینه برخی از پرسشهای خود را در زمان حضرت رسول از فاطمه (سلام الله علیها) می پرسیدند و ایشان پاسخ می دادند. بنابر این به نوعی استاد زنان مدینه بودند بنابر این ایشان را در عزاداری همراهی کردند.
شاگردان دور او جمع می شدند و سخنان او را می شنیدند و او شروع به افشاگری می کرد. آنها این کلمات را به همسران خود انتقال می دادند بنابراین اوج بیداری از این کانون گریه برخاست و از طریق زنان به خانه های مدینه سرایت کرد و برای ابوبکر و دستگاه حکومت بحران ساز شد. بنابراین نخست تلاش کردند فاطمه (سلام الله علیها) را خاموش کنند. در تاریخ آمده است که اهل مدینه یا بزرگان مدینه ، خدمت امیر مومنان آمدند و به ایشان عرض کردند گریه های زهرا(سلام الله علیها) آرامش ر ا از ما گرفته است نه شبها خواب داریم و نه روزها آرامش داریم که به دنبال کسب و کارمان برویم. به طور طبیعی نمی توان پذیرفت که مردم چنین رفتاری را با فاطمه (سلام الله علیها) داشته باشند. پدر این امت رحلت فرموده است و همه ی این امت باید در فراغ پدر خود نیز شیون سر دهند طبیعی است این امت باید به فاطمه(سلام الله علیها) حق بدهند که به عزاداری بپردازد و اعتراضی نداشته باشند و در غم ایشان شریک باشند و در سوگواری ها شرکت کنند از این رو در می یابیم که اعتراض کنند گان ا ز غاصبان خلافت بوده اند.
مطلب قابل تامل اینکه گریه زهرا (سلام الله علیها) اگر در خانه باشد مگر تا چه مسافتی شنیده می شود که اهالی مدینه بگویند ما آرامش خود را از دست داده ایم و اگر بر قبر پیامبر باشد آن نیز درون خانه و خروج صدا اندک خواهد بود.
جوسازی گروه نفاق و حاکم مبنی بر این بود که گریه مستمر زهرا (سلام الله علیها) در کنار قبر و حضور زنها در کنار ایشان آرامش را از مدینه سلب نموده است و این نشان از عمق تاثیر این حرکت بر مدینه دارد. غاصبان خلافت از ترس روشنگری های فاطمه (سلام الله علیها) فضایی در مدینه ایجاد کردند و عده ای از مردم ساده لوح نیز فریب خوردند و نزد علی (علیه السلام) آمدند و شکایت کردند.
سوگواری حضرت زهرا (سلام الله علیها) روشنگرانه بوده است و هویت غاصبان خلافت را فاش کرده است و آنان را بر آن داشت که شماری از بزرگان گروه خود را به نزد علی (علیه السلام) بفرستند و نیز جوی در مدینه ایجاد کنند و برخی از مردم ساده لوح را بر آن دارند که به علی (علیه السلام) اعتراض کنند این گروه برای ایجاد این فضا دست به اقداماتی زدند. از جمله اینکه عمر حدیث جعلی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) جعل می کند که میت در اثر گریه های اهل او عذاب می شود. اینان با این جعل اعتراض خود را وجهه ی دینی بخشیدند و گفتند ما به این دلیل که پیامبر در آن دنیا معذب نباشد می گوییم دخترشان گریه نکند. این در حالی است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برای حضرت حمزه و جناب جعفر اشک ریختند و برای فرزندشان ابراهیم نیز گریستند و موارد دیگری نیز در کتابهای حدیث و تاریخ آمده است .فاطمه(سلام الله علیها) در برابر این اعتراضات ساکت نشدند بلکه راه مبارزه را تغییر دادند و دست حسنین (علیهما السلام) را گرفتند و در حالی که در میان جماعتی از زنان مدینه بودند به قبرستان بقیع می رفتند و در سایه ی درختی برای رسول خدا نوحه سر می دادند. اما گروه غاصبان خلافت برای خاموش کردن فاطمه (سلام الله علیها) آن درخت را قطع کردند. امیر مومنان برای ایشان مکان مسقفی فراهم کردند که در آن به سوگواری بپردازند. این مکان بیت الاحزان نامیده شد.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) با برخی از زنان مدینه در روزهای دوشنبه و پنج شنبه به قبور شهدا می رفتند و بر قبر حضرت حمزه حضور می یافتند و برای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عزاداری می کردند و می فرمودند: اینجا رسول خدا بودند و آنجا مشرکان. از این عبارت در می یابیم که زهرا (سلام الله علیها) برای زنان وقایع جنگ احد را باز می گفتند و معلوم است که جنگ احد افشاگر منافقان بود. چرا که آنان در این جنگ گریختند ابوبکر و عمر و عثمان فرار کردند و امیر مومنان در این جنگ ایستادگی کردند و باعث نجات جان رسول خدا شدند. حضرت فاطمه (سلام الله علیها) می خواستند بگویند که امروز حکومت را کسانی به عهده گرفتند. که در جنگها فرار می کردند بدیهی است که بانوی حاضر این سخنان را انتشار می دادند و چهره ی منافقان و غاصبان برای مردم آشکار می شد و حکومت غاصبان به تزلزل می افتاد.
شکوری
برگرفته از کتاب"مهار انحراف" بازکاوی حوادث پس از رحلت پیامبراکرم
نظرات شما عزیزان: