صحنه باورنکردنی
سال ۸۹ جنایت تلخی در تهران رخ داد که ماموران پلیس گشت در رویارویی با این جنایت شوکه شدند .
ماموران هنگام گشت زنی، مردی را که لباس خون آلودی به تن داشت و بسیار آشفته بود، دیدند که سعی داشت فرار کند .
ماموران به تعقیب او پرداختند و با وجود فرار مرد خون آلود او را بازداشت کردند.
مرد آشفته ابتدا سعی کرد خودش را بی خیال نشان دهد و با سکوتش روزنه ای برای پنهان کاری پیدا کند اما وقتی دید چاره ای نیست در بازجوییها اعتراف کرد که همسرش را در پارک جنگلی کشته و جسدش را همان جا رها کردهاست.
دقایقی بعد ماموران خود را به داخل پارک جنگلی رساندند و با راهنمایی های مرد همسرکش جسد خونین زن جوان را پیدا کردند.
شاهد خردسال
همه این اتفاقات تکان دهنده در حالی صورت می گرفت که کودک این زن و شوهر در صحنه بازداشت پدر و قتل مادرش حضور داشت.
اعتراف عاشقانه
وقتی پدر و کودک به پلیس آگاهی تهران انتقال یافتند، مرد توسط افسر جنایی در اداره ۱۰ ویژه قتل تحت بازجویی قرار گرفت و گفت: من همسرم را بسیار دوست داشتم و عاشقش بودم از آن جایی که اعتیاد داشتم او دیگر من را دوست نداشت ما دو فرزند داشتیم همسرم حاضر نشد به خاطر بچهها بماند و ما از هم جدا شدیم.
وی افزود: فرزند بزرگم با من زندگی میکرد و فرزند کوچکم که خیلی هم کوچک بود با مادرش زندگی میکرد. من شیشه مصرف میکردم و دچار توهم میشدم فکر میکردم همسرم به خاطر کسی دیگر من را رها کردهاست. روز حادثه با همسرم تماس گرفتم و گفتم بچه را هم بیاور من هم بچه بزرگمان را میآورم تا همدیگر را خانوادگی ببینیم. او هم قبول کرد در پارک جنگلی قرار گذاشتیم اما من بچه بزرگم را با خودم نبردم همسرم بچه کوچک را با خودش آورده بود. وقتی سر قرار آمد به او گفتم باید با هم حرف بزنیم این وضعیت قابل تحمل نیست و تو باید برگردی به خانه اما او قبول نکرد. گفت برنمیگردم چون تو معتاد هستی و من حالا که تنها زندگی میکنم حالم خیلی بهتر است.
مرد همسرکش با گریه ادامه داد: گفتم حتما تو عاشق کسی شدی. گفت عاشق نشده ام اما حاضر نیستم پیشنهاد تو را قبول کنم. بچه کوچکمان کمی دورتر داشت بازی می کرد من در یک لحظه چاقو را بیرون کشیدم و او را با ضربات چاقو به قتل رساندم و بعد به سمت جاده دویدم که ماموران من را شناسایی کردند.
قصاص
پرونده این همسرکشی تلخ بعد از تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست به دادگاه ارسال شد و قاتل پس از محاکمه در شعبه ۲ دادگاه کیفری استان تهران با توجه به درخواست خانواده همسرش در حالی به قصاص محکوم شد که قیم فرزندانش رضایت داده بودند.
۱۰ سال بعد
با توجه به اینکه ۱۰ سال از ماجرای این جنایت گذشته است و اولیایدم که درخواست قصاص کردهبودند نتوانستند سهم صغیر و نوه هایشان را که گذشت کرده بودند، تامین کنند متهم این بار از دادگاه درخواست آزادی با قرار وثیقه کرد.
بنابه این گزارش ، قضات شعبه ۲ دادگاه کیفری دیروز این درخواست را مورد بررسی قرار دادند او به زودی درباره آن تصمیم گیری میکنند.
منبع: روزنامه خراسان
نظرات شما عزیزان: