وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ(115)
مالكیتِ مشرق و مغرب فقط ویژه ی خداست؛ پس به هر كجا رو كنید آنجا به سوی خداست. یقیناً خدا بسیار عطا كننده و داناست. (115)
وَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَنَهُ بَل لَّهُ مَا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ كلٌُّ لَّهُ قَنِتُونَ(116)
و [یهود و نصاری] گفتند: خدا [برای خود] فرزندی گرفته، منزّه است او [از اوصاف دروغ و باطلی كه به حضرتش نسبت میدهند]، بلكه آنچه در آسمانها و زمین است مخلوق و مملوك اویند [نه فرزند او؛ زیرا فرزند هم جنس پدر و مادر است و چیزی در جهان هم جنس خدا نیست تا فرزند خدا باشد] و همهی موجودات نسبت به او فرمانبردارند. (116)
بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِذَا قَضىَ أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ(117)
[بیسابقهی ماده و مدت و نقشه] پدیدآورندهی آسمانها و زمین است. و هنگامی كه فرمان به وجود آمدن چیزی را صادر كند فقط به آن میگوید: «باش». پس بیدرنگ میباشد. (117)
وَ قَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ لَوْ لَا يُكَّلِمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِينَا آيَةٌ كَذَالِكَ قَالَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم مِّثْلَ قَوْلِهِمْ تَشَبَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَيَّنَّا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ (118)
و كسانی كه حقایق را نمیدانند گفتند: «چرا خدا با ما سخن نمیگوید یا نشانه و معجزهای برای ما نمیآید؟» گذشتگان آنان نیز مانند گفته ایشان را گفتند؛ دلهایشان [در تعصّب، لجاجت و نادانی] شبیه هم است. به تحقیق ما [به اندازهی لازم] نشانهها را برای اهل باور بیان كردهایم. (118)
إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَ نَذِيرًا وَ لَا تُسْئَلُ عَنْ أَصْحَابِ الْجَحِيمِ (119)
قطعاً ما تو را به درستی بشارت دهنده و بیمرسان فرستادیم، و تو [بعد از ابلاغ پیام حق] مسؤولِ [ایمان نیاوردن و وضع و حال] دوزخیان نیستی. (119)
واژگان
1ـ یَحکُمُ: داوری میکند. (حُکم: داوری) (آیه 113)
2ـ خِزى: ذلّتى است كه شرمسارى میآورد. (آیه 114)
3ـ سُبحانه: پاک و منزه است او. (آیه 116)
4ـ قاَنِتُون: اطاعت کنندگان خاضع و خاشع. (قُنوت: فرمانبرداری همراه با خضوع) (آیه 116)
5ـ بَدِیع: پدیدآورنده، مبتکر. (بَدع: ایجاد و خلق به صورت ابتكارى) (آیه 117)
نکات تفسیری
آیه 113
1/113ـ نادانى، سرچشمه اصلى تعصب جاهلانه
گروهی از مسیحیان نجران به حضور پیامبر گرامی اسلام صلیاللهوعلیهوآلهوسلم آمدند و با آن حضرت در خصوص دین اسلام مجادله کردند. در این هنگام، علمای یهود نیز با آنان مجادله و نبوّت حضرت عیسی علیهالسلام و کتاب انجیل را انکار کردند. در پاسخ، یکی از علمای مسیحی نیز، دین یهود را باطل دانسته و نبوّت حضرت موسی علیهالسلام و کتاب تورات را انکار نمود.
مشرکان نیز، همین رویّه را در پیش گرفته و همهی ادیان الهی را انکار میکردند. آیهی فوق نازل شد و هر دو گروه را منکرین حقّ معرّفی کرد.
اين آيه سرچشمه اصلى تعصب جاهلانه را نادانى معرفى كرده، چرا كه افراد نادان همواره در محيط زندگى خود محصورند و غير آن را قبول ندارند.
2/113ـ اشتغال ظالمان به یکدیگر
همچنین آیه فوق به مسلمانان دلگرمى مىدهد كه اگر پيروان اين مذاهب به مبارزه با آنها برخاستهاند و آئين آنها را نفى مىكنند، هرگز نگران نباشند، آنها خودشان را هم قبول ندارند، هر يك چوب نفى بر ديگرى مىزند، و در اصل جهل و نادانى سرچشمه تعصب و تعصب سرچشمه انحصارگرى است.
آیه114
ستمکارترین مردم
این آیه دربارهی کفّار و مشرکان قریش نازل شده که مانع نماز خواندن مسلمانان در مسجدالحرام و اطراف کعبه میشدند. البته مفهوم آیه وسیع و گسترده است و به زمان و مکان معیّنی محدود نمیشود؛ همانند سایر آیاتی که در شرایط خاصی نازل گردیده و حکم آن در همهی قرون و اعصار ثابت است. بنابراین، هرکس و هر گروه که به نوعی در تخریب مساجد الهی بکوشد، یا مانع از آن شود که نام خدا در آنجا برده و عبادت او در آنجا انجام گیرد، ستمکارترین مردم و مشمول رسوایی و عذاب عظیم است. همچنین، لازم به ذکر است، جلوگیری از ورود به مسجد و ذکر نام پروردگار و کوشش در تخریب آن، تنها به این نیست که ساختمان آن را ویران کنند؛ بلکه هر عملی که نتیجهی آن، از رونق افتادن مسجد باشد، مشمول همین حکم است.
آیه115
1/115ـ خداوند جهت ندارد
پس از آن که قبلهی مسلمانان از بیتالمقدس به مسجدالحرام تغییر یافت، یهودیان و مشرکان بر مسلمانان ایراد میگرفتند که چرا جهت قبله تغییر یافت؟ خداوند، در پاسخ به این ایراد، خاطرنشان میسازد، تغییر جهت قبله به معنای این نیست که خدا سمت و جهت خاصی دارد؛ بلکه تمام مشرق و مغرب از آن خداست و او جای مخصوصی ندارد.
2/115ـ علّت توجّه به قبلهی واحد در نماز
حکمت وجود یک قبله برای همهی مسلمانان، پیدایش وحدت و هماهنگی در صفوف مسلمین است تا از هرج و مرج و پراکندگی جلوگیری شود. از سویی، محلّی که بهعنوان قبله تعیین شده است؛ نقطهای مقدّس است که قدیمیترین پایگاه توحید میباشد و توجّه به آن بیدار کنندهی خاطرات توحیدی است.
3/115ـ برداشت فقهی
در روايات متعددى به اين آيه، براى صحت نماز كسانى كه به غير سمت كعبه از روى اشتباه و يا عدم توانايى بر تحقيق نماز خواندهاند استناد شده، و نيز به همين آيه براى صحت نماز خواندن بر مركب، استدلال نمودهاند.
آیه 116
نفی فرزند برای خدا
یهود پیامبر خدا «عُزَیر» و مسیحیان «عیسی» را پسر خدا مىدانستند و بعضى مشركان نیز، فرشتگان را دختران خدا مىانگاشتند.
اين سخن بدون شك زائيده افكار انسانهايى است كه خدا را در همه چيز با وجود محدود خودشان مقايسه مىكردند. انسان به دلائل مختلفى نياز به وجود فرزند دارد:
1ـ عمرش محدود است و براى ادامه نسل تولد فرزند لازم است.
2ـ قدرت او محدود است، و به خصوص به هنگام پيرى و ناتوانى نياز به معاونى دارد كه به او در كارهايش كمك كند.
3ـ جنبههاى عاطفى، و روحيهی انسطلبى، ايجاب مىكند كه انسان مونسى در محيط زندگى خود داشته باشد كه آن هم به وسيله فرزندان تامين مىگردد.
بديهى است هيچيك از اين امور در مورد خداوندى كه آفريننده عالم هستى و قادر بر همه چيز و ازلى و ابدى است مفهوم ندارد.
همچنین داشتن فرزند لازمهاش جسم بودن است كه خدا از آن نيز منزه مىباشد.
آیه 118
1/118ـ بهانهجویی مشرکان
در این آیه، به دو بهانهی مشرکان برای طفره رفتن از پذیرش اسلام، اشاره میشود:
1ـ چرا خداوند بهطور مستقیم با خود ما سخن نمىگوید؟
2ـ چرا خداوند معجزهاى براى خود ما نمىآورد؟
هر دو این سخنان، انتظار نابجایى است؛ زیرا:
اول: همهی افراد، ظرفیّت دریافت مستقیم پیام الهى و اتّصال به عالم غیب را ندارند.
دوم: اگر قرار باشد برای هر فردی به صورت جداگانه معجزه صادر شود، دیگر از حدّ اعجاز خارج میشود و کسی آن را امر خارقالعادهای محسوب نخواهد کرد.
2/118ـ دلهای شبیه به هم مخالفین
یهود از حضرت موسی درخواست میکردند که یا خداوند را ببینند، یا خداوند با آنان سخن گوید، در این آیه، مشابه همین درخواستها از سوی مشرکان مطرح میشود. این خود، بیانگر طرز تفکر واحد و شباهت این دو گروه به یکدیگر است.
آیه 119
1/119ـ تشویق و تنبیه، دو اصل مهم تربیتی
الف) مبلّغان دینی، باید در جهت هدایت مردم و تأثیرگذاری تربیتی بر آنان، به دو عامل بشارت و انذار یا همان تشویق و تنبیه، توجه ویژه نموده و از آن به خوبی و در جای خود استفاده نمایند. خداوند، بارها پیامبر را در قرآن، با این دو صفت «بشیر» و «نذیر» خطاب نموده است. نکتهی جالب آن که، هر گاه از صفت بشارت در قرآن سخن به میان آمده، در کنار آن صفت انذار و تهدید نیز آمده است.
ب) ولی دربارهی صفت انذار، اینگونه نیست و گاهی از پیامبر تنها به عنوان «مُنذِر» یا «نَذیر» یاد شده است. این امر، نشان دهندهی اهمیت بیشتر جانب تهدید بر جانب تشویق در اصول تربیتی است.
ج) هر چند در اكثر آيات قرآن، بشارت مقدم داشته شده اين نيز ممكن است به خاطر اين باشد كه در مجموع، رحمت خدا بر عذاب و غضب او پيشى گرفته است. (يَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَه).
2/119ـ مأمور به وظیفه، نه مأمور به نتیجه
خداوند در پایان آیه میفرماید: «و دربارهی اهل دوزخ، از تو پرسشى نخواهد شد». یعنی اگر ایمان نیاوردند مسئولیت آن با تو نیست. به همین دلیل مبلّغان نباید از ایمان نیاوردن جاهلان و کافران، اندوهگین باشند؛ زیرا آنان به وظیفهی خود عمل نموده و مأمور به نتیجه نیستند.
پیام ها
1ـ ظلم فرهنگى، بزرگترین ظلمهاست. «مَن اَظلَمُ مِمَّن مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ اَن یُذكَرَ فِیهَا اسمُه» (آیه 114)
2ـ ارزش مساجد به این است که در آنها یاد خداوند زنده شود و مطالب خداپسندانه بازگو شود. «اَن یُذكَرَ فِیهَا اسمُهُ» (آیه 114)
3ـ مساجد سنگر مبارزهاند و دشمن سعى در خرابى آنها دارد. «سَعى فِی خَرابِها» (آیه 114)
4ـ سنّت خداوند، اتمام حجّت و بیان دلیل است؛ نه پاسخ به خواستهها و تمایلات نفسانى هر كس. «قَد بَیَّنَّا الآیاتِ» (آیه 118)
سؤالات پژوهشی
1ـ چرا در آیهی 115 تنها دو جهت شرق و غرب ذکر شده است؟ (المیزان)
2ـ در آیات 116 و 117 چه دلایل و براهینی برای عدم فرزند داشتن خداوند اقامه شده است؟ (المیزان)
3ـ «وَجهُ اللّه» در آیهی 115 به چه معناست؟ (المیزان)
پیامبر اسلام صلیاللهوعلیهوآلهوسلم فرمود:
هر کس بر من یک بار
صلوات
فرستد
خدا به سبب آن ده بار بر وی درود فرستد
و ده گناه از وی محو فرماید
و ده حسنه برای او ثبت کند
و دو فرشتهی موکّل بر او برای رساندن صلوات به روح من از یکدیگر سبقت گیرند.
دریافت فایل بروشور درس هجدهم PDF | ||
دریافت فایل word درس هجدهم | ||
پرده نگار (پاورپوینت) درس هجدهم |
نکته: برای اجرای کامل و بدون نقص پاورپونت های نورمبین از powerpoint 2013 به بالا استفاده کنید.
نظرات شما عزیزان: