«هو الذي ارسل رسوله بالهدي ودين الحق ليظهره علي الدين كله ولو كره المشركون» .
او (خداوند) كسي است كه رسول خويش را با هدايت (دلايل روشنگر) و دين حق (درست و استوار) فرو فرستاد تا اين دين را بر تمامي اديان پيروز گرداند، هر چند كه مشركان (بتپرستان ، يهود، و مسيحيت) نخواهند.
نويد فوق، مربوط به سورهي توبه، آيهي 33 است . در آيات قبل (توبه: 27-32) نخست فرمان داده ميشود كه بايستي بتپرستان فتنهجو و آتش افروز حجاز به عنوان عناصري پليد از حريم كعبه طرد شوند. سپس به دو گروه مشرك اشاره ميشود: يهود و مسيحيت، كه برخلاف تعاليم انبيا به خداي يكتا شرك ميورزند، پيامبران الهي را فرزند خدا ميانگارند و خاخامها و راهبان را رب و اله خويش ميگيرند در حاليكه امر شدهاند جز خداي يگانه، معبودي را نپرستند و مع الاسف ميكوشند نور الهي (اسلام) را نيز خاموش سازند، حال آن كه ارادهي قطعي خداي متعال بر اين تعلق گرفته است كه نور خويش را كامل سازد.
آنگاه در ادامه، با لحني صريح و قاطع، ميفرمايد: «هو الذي ارسل رسوله بالهدي...» .
آيهي مزبور «هو الذي...» با حواشييي از همين دست، در سورهي صف، آيهي 9 و همچنين با اندكي اختلاف در سورهي فتح، آيهي 28 نيز تكرار شده است.
از اين آيه، كه 3 بار در قرآن تكرار شده، به روشني بر ميآيد كه دين اسلام، بنا به خواست قاطع الهي، سرانجام بر تمام اديان غلبه و استعلا خواهد يافت و مخالفان و منكران اين دين كه تابش آفتاب آن را بر جهان بر نميتابند همگي منكوب خواهند شد.
واژهي كليدي در آيهي فوق، «ليظهره علي الدين كله» است كه ضمير در «ليظهره» (بنا به قاعدهي ادبي «الاقرب يمنع الابعد» به «دين الحق» بر ميگردد; چنان كه سنخيت «غالب» و «مغلوب» نيز مقتضي غلبهي «دين» بر «اديان» است (نه فيالمثل، غلبهي «شخص» بر «اديان») . بنابر اين، معناي «ليظهره علي الدين كله» آن است كه اسلام، سرانجام بر تمامي اديان غلبه و تفوق خواهد يافت.
«ليظهره» ، از مادهي (ظ.ه.ر) ميباشد كه در اصل لغت، به معني «قوه» و «بروز» است. ظهور، به معني انكشاف و بروز و نيز قدرت و استيلاست (مقائيس اللغة) و وقتي كه با حرف اضافهي «علي» همراه ميشود معناي چيرگي و استعلا ميدهد. «ظهور علي فلان» به معني غلبه بر آن شخص بوده و «اظهره الله علي عدوه» به اين معني است كه خداوند وي را بر دشمنش پيروز ساخت (مختار الصحاح) . چنان كه «ظهور علي الحائط» نيز به معني بالا رفتن از ديوار و اشراف بر آن است (مصباح المنير) .
گذشته از فرهنگ لغات، در قرآن كريم نيز مادهي ظهور و اظهار، خصوصا آنجا كه با حرف «علي» همراه است، نوعا به معني آشكار شدن چيزي از موضع قدرت، و به ديگر تعبير، غلبهي آشكار و چشمگير بر چيزي است; آن گونه غلبه و چيرگي كه در و ديوار، آينه سان، حاكي از آن است. بنگريد:
«حتي جاء الحق و ظهر امر الله و هم كارهون» (توبه: 48)
«ظهر الفساد في البر و البحر بما كسبت ايدي الناس» (روم: 41)
از قول مؤمن آل فرعون به فرعونيان :
«يا قوم لكم الملك اليوم ظاهرين في الارض فمن ينصرنا من باس الله ان جاءنا» (غافر: 29)
«يا ايها الذين آمنوا كونوا انصار الله كما قال عيسي بن مريم للحواريين من انصاري الي الله قال الحواريون نحن انصار الله فآمنت طائفة من بني اسرائيل و كفرت طائفة فايدنا الذين آمنوا علي عدوهم فاصبحوا ظاهرين» (صف: 14) .
در اين آيات نيز «ظهور + علي» به معني «غلبه و دستيافتن بر حريف» استعمال شده است:
«كيف و ان يظهروا عليكم لا يرقبوا فيكم الا و لا ذمة» (توبه: 8)
«انهم ان يظهروا عليكم يرجموكم او يعيدوكم في ملتهم» (كهف: 20)
از تامل در شواهد لغوي و قرآني واژههاي ظهور و اظهار (آنجا كه با حرف «علي» همراهند) برميآيد كه آيهي 33 توبه
«هو الذي ارسل رسوله... ليظهره علي الدين كله»
نويد بخش پيروزي و سيطرهي چشمگير و تمام عيار اسلام در آينده بر تمامي اديان است; آيندهاي كه هنوز نيامده و طبق روايات بسيار كه از طريق شيعه و سني نقل شده، به دستبزرگمردي از تبار پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم يعني حجة بن الحسن العسكري عجل الله تعالي فرجه الشريف تحقق خواهد يافت.
آيهي 55 سورهي نور، ضمن تاكيد بر اين پيروزي، ابعاد مختلف و هدف غايي از آن را به گونهاي روشنتر و مفصلتر بيان ميدارد:
«وعد الله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم في الارض كما استخلف الذين من قبلهم و ليمكنن لهم دينهم الذي ارتضي لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم امنا يعبدونني لا يشركون بي شيئا...» (نور: 55) .
خداوند به مؤمنان شايسته كردار از شمايان، وعده داده است كه 1. قطعا آنان را وارث و جانشين مكنتها و قدرتهاي جهان قرار خواهد داد و 2. دينشان را كه خود براي آنان پسنديده است (بر جهان) قادر و مسلط خواهد گرداند و 3. قطعا خوف و ترسشان را بدل به امنيت و آرامش خواهد ساخت، تا بدون هيچگونه شركي، فقط و فقط او را پرستش كنند....
در اين آيه نيز واژهي كليدي ديگري وجود دارد كه دقيقا هم مضمون ومؤيد «ليظهره عليالدين كله» در آيهي 33 توبه است، و آن : «ليمكنن لهم دينهم...» ميباشد.
«ليمكنن» از مادهي تمكين به معني پا برجا ساختن و قادر و توانا گردانيدن است (لسان العرب و تاج العروس) . خداي متعال در دومين بند از وعدههاي سهگانهي خويش به مؤمنان شايسته كردار، تصريح ميكند كه دين مورد رضايتخويش را كه پيروي از آن را براي آنان پسنديده است قطعا در آخر الزمان برجهان سيطره خواهد بخشيد.
يك سؤال اساسي پيداست ديني كه نازل كنندهي قرآن، وعدهي پيروزي قاطع آن را در آينده ميدهد، ديني جز دين اسلام نيست. اما سؤالي كه در اينجا مطرح ميشود آن است كه: با توجه به اين كه دين اسلام عملا در طول تاريخ به مذاهب گوناگون بلكه متضادي تقسيم شده و پيروان هر يك از اين مذاهب تنها خود را بر حق ميدانند، و منطقا نيز بايد گفت كه از ميان اين همه مذاهب و فرق متضاد، تنها يكيشان مصداق اسلام واقعي و دين مورد رضايت الهي بوده و بقيه بر باطلند براستي كدام يك از مذاهب موجود اسلامي، همان دين مورد رضايت الهي بوده و در نتيجه، طبق وعدهي حتمي الهي، در آينده بر تمامي جهان سيطره خواهد يافت؟
در پاسخ بايد گفت: همهي مذاهب و فرق اسلامي، با دلايلي كه ميآورند، طبعا خود را يگانه دين بر حق ، يا به ديگر تعبير، اسلام حقيقي و راستين ميانگارند و اگر قرار بر پذيرفتن ادعا بدون سنجش و محك صحت آن باشد بايستي همهي اين فرق و مذاهب را (با وجود تضادهايي كه در «تفسير» اصول مشترك و «تفصيل» فروع مختلف دارند) داراي انديشهي درست و عمل صالح انگاشت! و حتي تكفير و تفسيقهاي آنان از يكديگر را نيز، از باب جمع ضدين يا متناقضين! شاهد وحدت و همدليشان پنداشت! كه بيگمان اين گونه داوري كاري خطا و ناصواب است. زيرا حقيقت، در هر جا، يك چيز بيش نيست (فيالمثل، ذات باريتعالي، به چشم سر، يا قابل رؤيت است و يا نيست، و نميشود كه هم سخن قايلان به امكان رؤيتخداوند با چشم سر درستباشد و هم سخن منكران رؤيت!) و از مجموعهي بينهايتخطوطي كه دو نقطه را به هم متصل ميسازند، تنها و تنها يك خط، ميتواند مستقيم باشد و اسلام راستين نيز (كه همان دين مورد رضايت الهي است) صراط مستقيمي است كه از مو باريكتر و از شمشير تيزتر است، نه پهنهي درندشت و بيدر و دروازهاي كه صدها راه و بيراهه، راست و كج، و ضد و نقيض، در آن ميلولند...!
پس صرف نظر از ادعاي هر گروه مبني بر حق بودن خويش، بايد ديد كه قرآن كتاب آسماني دين اسلام كه همهي مسلمانان به آن احترام ميگذارند و آن را حجت قول و فعل خويش ميشمرند خود كدام يك از اين مذاهب و فرق را مصداق «دين مورد رضايت الهي» شناخته و به عنوان «دين حق» بر آن صحه ميگذارد؟
خوشبختانه آيهي 3 سورهي مائده، به اين سؤال اساسي پاسخي روشنگر ميدهد:
«اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي و رضيت لكم الاسلام دينا» (مائده: 3) .
امروز دينتان را براي شما كامل كردم و نعمت (هدايت) ام را بر شما تمام ساختم و راضي شدم كه اين اسلام (كامل شده) دين شما باشد.
اليوم (امروز)، اشاره به روز خاصي دارد كه در آن، دين اسلام كامل شده و خداي متعال پسنديده است كه اين دين تكميل يافته، آيين جاويد مسلمانان باشد.
به راستي در اين روز خاص، چه حادثهاي رخ داده و چه حكمي از سوي پروردگار ابلاغ شده كه با ابلاغ آن، دين اسلام و نعمت هدايت الهي كامل گشته است؟
با شناخت اين روز خاص، طبعا هم حادثه و حكم مزبور را كه مايهي تكميل رسالت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم شده خواهيم شناخت و هم ويژگي خاص «دين مرضي الهي» را .@#@ اليوم، كليد شناسايي «دين پسنديدهي الهي» و از آن طريق، كليد شناسايي مذهبي است كه طبق آيات 33 توبه و 55 نور، در آينده بر جهان سيطره خواهد يافت. پس بايد ديد كه اين «اليوم» چه روزي بوده و در آن چه حادثهاي رخ داده است؟
شيعيان عموما معتقدند كه آيهي «اليوم اكملت لكم...» در روز 18 ذيحجهي سال 10 هجري (مشهور به روز غدير) و به مناسبت اعلام ولايت و سروري علي بن ابيطالب عليمها السلام از سوي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در غدير خم نازل شده است. علاوه بر شيعيان، جمعي كثير از محدثان و مورخان بزرگ اهل سنت نيز (كه ذيلا به اسامي برخي از آنان اشاره ميشود) در آثار خويش به احاديثي دال بر اين امر اشاره كردهاند:
1. حافظ ابو جعفر محمد بن جرير طبري (متوفي 310ق) در كتاب الولاية في طرق حديث الغدير، به نقل از زيد بن ارقم.
2. حافظ ابو بكر بن مردويه اصفهاني (م410) به نقل از ابو سعيد خدري.[1]
3. حافظ ابو نعيم اصفهاني (م430) در كتاب ما نزل من القرآن في علي، به نقل از ابوسعيد خدري.
4. حافظ ابو بكر خطيب بغدادي (م 463) در تاريخش، به نقل از ابوهريره.
5. حافظ ابو سعيد سجستاني (م477) دركتاب الولاية، به نقل از ابو سعيد خدري.
6. ابو الحسن ابن مغازلي شافعي (م483) در كتاب مناقب، به نقل از ابو هريره.
7. حافظ ابو القاسم حسكاني، به نقل از ابوسعيد خدري.
8. خطيب خوارزمي (م 568) در كتاب مناقب، به نقل از ابوسعيد خدري.
9. حافظ ابن عساكر شافعي دمشقي (م571) به نقل از ابن مردويه.
10. ابو الفتح نطنزي در كتاب الخصائص العلوية، به نقل از ابو سعيد خدري و جابر بن عبد الله انصاري.
11. سبط ابن جوزي حنفي بغدادي (م 654) در تذكرة الخواص، به نقل از ابو هريره.
12. شيخ الاسلام حمويني (م 722) در فرائد السمطين، به نقل از ابو سعيد خدري.
13. عمادالدين ابن كثير دمشقي شافعي (م 774) در تاريخ خويش، به نقل از ابوهريره.
14. جلال الدين سيوطي شافعي (م911) در الدر المنثور، به نقل از ابن مردويه، و نيز در الاتقان، در بخش آيات سفريهي قرآن، ذيل
«اليوم اكملت لكم»
به نقل از عمر و با تصريح به صحت و اعتبار سند روايت.[2]
نمونه وار، به نقل طبري وحسكاني در اين زمينه اشاره ميكنيم. طبري در كتاب الولاية في طرق حديث الغدير، به طور مستند از زيد بن ارقم نقل ميكند كه گفت: زماني كه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در بازگشت از حجة الوداع به غدير خم رسيد، توقف فرمود و نداي نماز جماعت در داد. پس ما اجتماع كرديم وحضرت خطبهاي بليغ ايراد نمود و سپس گفت:
خداي متعال اين آيه را بر من فرو فرستاده است كه
«بلغ ما انزل اليك من ربك...» (مائده: 67)
و همانا جبرئيل از ناحيهي پروردگار به من فرمان داده كه در اين محل توقف كنم و به هر مسلمان سفيد و سياهي اعلام كنم كه عليبن ابيطالب برادر، وصي، خليفه، و امام بعد از من بر مسلمانان است....
هان اي مردم، بدانيد كه خداوند علي را ولي و امام شما قرار داده و اطاعت از وي را بر همگان واجب ساخته است...بشنويد و اطاعت كنيد. خداوند مولاي شما و علي امام شماست و پس از وي نيز تا روز قيامتسلسلهي امامت در فرزندان من از صلب علي استمرار خواهد داشت... هر كس كه من مولاي اويم اين علي نيز مولاي اوست و امارت بر مؤمنان پس از من بر كسي (جز او) روا نيست....
طبري سپس ميافزايد: در روايت ديگر آمده است كه رسول خدا فرمود: بار پروردگارا، دوستبدار هر كه وي را دوست ميدارد و دشمن بدار هر كه را با وي دشمني ميكند... پروردگارا، هنگامي كه اين حقيقت دربارهي علي بيان گشت آيهي «اليوم اكملت لكم دينكم» را نازل فرمودي....
حافظ ابو القاسم حسكاني، نيز، به سند متصل، از ابو سعيد خدري نقل كرده است كه گفت: رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم زماني كه آيهي
«اليوم اكملت لكم دينكم»
نازل شد فرمود: الله اكبر بر اكمال دين و اتمام نعمت و رضايت پروردگار به رسالت من و ولايت علي بن ابيطالب پس از من...[3] .
از ملاحظهي مجموع روايات فوق، كه پارهاي از آنها از حيثسلسله سند در كمال اتقان و اعتبارند،[4] بر ميآيد كه آيهي 3 مائده:
«اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي و رضيت لكم الاسلام دينا»
در روز غدير و به مناسبت اعلام «ولايت و امارت علي بن ابيطالب بر كافهي مسلمانان پس از پيامبر» نازل شده است. بنابراين، اسلام، با ابلاغ ولايت و خلافتبلا فصل علي عليه السلام كامل شده و ديني را كه خداوند آن را براي مسلمانان برگزيده و در آخر الزمان نيز (به صريح آيهي 55 نور) همان را بر جهان چيره خواهد ساخت، همين دين كامل شده به ولايت آن حضرت است.
با توجه به آنچه گفته شد و نيز با توجه به اين كه در آيات توبه: 33، صف: 9 و فتح: 28، بر ديني كه در پايان جهان بر جميع اديان چيره خواهد شد اطلاق «دين الحق» شده معلوم ميگردد يگانه مذهبي كه از ميان مذاهب گوناگون اسلامي، شايستهي احراز عنوان «دين مورد پسند الهي» (مائده: 3) و «دين حق» (توبه: 33) بوده و آيندهي جهان بدون ترديد قلمرو تابش اوست، دين معتقد به «خلافتبلا فصل علي بن ابيطالب و آل او عليهم السلام» يعني اسلام تشيع است. و اين همان حقيقتي است كه در احاديث معتبر ديگر نيز توسط شيعه و سني، با تعابير والفاظ ديگر، از زبان پيامبر تكرار و تاييد شده است، نظير حديثسفينه و حديث ثقلين:
مثل اهل بيتي كمثل سفينة نوح من ركب فيها نجي و من تخلف عنها غرق.
اني تارك فيكم الثقلين : كتابالله و عترتي ما ان تمسكتم بهما لن تضلوا ابدا و انهما لن يفترقا حتي يردا علي الحوض.
علي ابوالحسني(منذر)- مجله کلام اسلامي, ش28
[1] . ر.ك، تفسير ابن كثير: 2/14: الدر المنثور، سيوطي: 2/259: الاتقان، سيوطي، (طبع 1360ق) : 1/31; و نيز ر.ك، مفتاح النجاي ميرزا محمد بدخشي و الفرقة الناجيهي قطيفي.
[2] . ر.ك، الغدير، علامه اميني (چاپ پنجم، دار الكتب العربي، بيروت1403ق) 1/230 236.
[3] . براي مطالعهي متن كامل حديث طبري و حسكاني، ر.ك، همان:ج1, ص214-216 و ص218-219.
[4] . همان: ج1, ص236-237.
نظرات شما عزیزان: