درباره سوال شما باید بگوییم به طور کلی پیرامون این مساله سه نظریه کلی داریم:
1.عده ای قائل بودند تنها کتاب الهی ما را کفایت می کند.(مشهورترین و اولین قائل این مساله عمر بوده است که گفته بود حسبنا کتاب الله)
2.عده ای قائل بودند که تنها می توان از احادیث استفاده نمود چرا که کلام الهی قابل فهم نیست و احتیاج به مفسر دارد و ما باید به مفسران حقیقی که همان معصومین علیهم السلام هستند رجوع کنیم.(این همان مسلک اخباریگری است که در میان علمای شیعه نیز طرفدارانی داشته است)
3.اما آنجه که مورد قبول غالب علمای شیعه بوده و هست این است که ما باید از هردو منبع استفاده کنیم و برطبق حدیث ثقلین کتاب الله و عترتی دو ثقلی هستند که از یکدیگر جدا نخواهند شد .اما این نکته را باید توجه داشت که ملاک قطعی الصدور ما همان قرآن کریم است و احادیث به عنوان مفسر و مبین آیات الهی قلمداد می شوند از اینرو هرگاه احادیث و روایات ما با صریح قرآن در تضاد بودند از اعتبار ساقط می شوند و علمای علم حدیث هم این نکته را همواره ذکر کرده اند که احادیث باید از نظر سندی و دلالتی با اصول مسلم دینی که مورد تایید قرآن و عقل سلیم هستند مخالفتی نداشته باشند و در واقع خود معصومین به ما این ملاک را داده اند که صحت و سقم احادیث را با عرضه کردن آن ها به قرآن و عقل سلیم بسنجید.درهمین راستا پیامبر گرامی اسلام می فرمایند : احادیث دروغ زیاد به من نسبت می دهند هرگاه احادیثی از من به شما رسید آن ها را به کتاب خداوند عرضه کنید.(مورد سنجش قرار دهید)[1] یا در حدیثی دیگر می فرمایند: زمانی که از من حدیثی روایت شد آن را بر کتاب خدا عرضه کنید اگر موافق کتاب بود آن را قبول نمایید و اگر موافق نبود آن را رد نمایید.[2]ضمن اینکه شاید ما در مسائل فقهی چندان نیاز به استفاده از عقل نداشته باشیم و عمده منبع استنباط ما کتاب وسنت باشد اما در مسائل اعتقادی عقل هم وارد می شود لذا اگر در مسائل اعتقادی و کلامی حدیثی (چه قدسی و چه غیر قدسی )ویا سیره ای از معصومین (ع) با کتاب خدا و عقل سلیم معارض بود نشانگر نادرست و جعلی بودن آن می باشد .
نظرات شما عزیزان: