"سيوطى" در تاريخ خود مي نويسد: "حسن بن على" داراى امتيازات اخلاقى و فضائل انسانى فراوان بود، او شخصيتى بزرگوار، بردبار، باوقار، متين، سخى و بخشنده، و مورد ستايش مردم بود.
حسن بن على (ع) تمامى توان خويش را در راه انجام امور نيك و خداپسندانه، به كار مي گرفت و اموال فراوانى در راه خدا مي بخشيد. مورخان و دانشمندان در شرح زندگانى پرافتخار آن حضرت، بخشش بى سابقه و انفاق بسيار بزرگ و بى نظير ثبت كرده اند كه در تاريخچه زندگانى هيچ كدام از بزرگان به چشم نمي خورد و نشانه ديگرى از عظمت نفس و بي اعتنايى آن حضرت به مظاهر فريبنده دنيا است.
همچنين نوشته اند: "حضرت مجتبى (ع) در طول عمر خود دو بار تمام اموال و دارايى خود را در راه خدا خرج كرد و سه بار ثروت خود را به دو نيم تقسيم كرده و نصف آن را براى خود نگهداشت و نصف ديگر را در راه خدا بخشيد. "
آن حضرت در تمام دوران عمر پربركت خويش مبارزات مختلفى بر عليه كفر و ظلم و بيدادگرى داشته است، بيشتر دوستان و اصحاب دنياپرست، به آن حضرت خيانت كرده و با ايشان برخورد منافقانه داشتند؛ و در نهايتِ امر، چون امام تنها ماند و از طرفى، هسته مركزى اسلام در معرض خطر قرار داشت، ناچار اقدام به صلح با معاويه نمود و طبق آنچه كه مورّخين و محدّثين گفته اند: حدود شش ماه و انْدى پس از امامت آن بزرگوار، بين حضرت و معاويه صلح نامه اى به نفع اسلام و مسلمين امضاء گرديد.
مبارزات حسن بن على (ع) پيش از دوران امامت
امام حسن (ع)، به شهادت تاريخ، فردى سخت شجاع و با شهامت بود و هرگز ترس و بيم در وجود او راه نداشت. او در راه پيشرفت اسلام از هيچ گونه جانبازى دريغ نمىورزيد و همواره آماده مجاهدت در راه خدا بود.
آن امام بزرگوار در جنگ هاي جمل و صفين دلاورمردانه حضور داشت و بر قلب سپاه دشمن جوانمردانه مي تاخت.
مناظرات كوبنده امام مجتبى (ع) با بنى اميه
امام حسن مجتبى(ع) هرگز در بيان حق و دفاع از حريم اسلام نرمش نشان نمي داد. او به طور علني ً از اعمال ضد اسلامى معاويه انتقاد مي كرد و سوابق زشت و ننگين معاويه و دودمان بنى اميه را بى پروا فاش مي ساخت.
مناظرات كوبنده حضرت مجتبى (ع) با معاويه و مزدوران و طرفداران او نظيرعمرو عاص، عتبه بن ابى سفيان، وليد بن عقبه، مغيره بن شعبه، و مروان حكم، شاهد اين معنا است.
حضرت مجتبى (ع) حتى پس از انعقاد پيمان صلح كه قدرت معاويه افزايش يافت و موقعيتش بيش از پيش تثبيت شد، بعد از ورود معاويه، به كوفه، برفراز منبر نشست و انگيزه هاى صلح خود و امتيازات خاندان على را بيان نمود و آنگاه در حضور هر دو گروه با اشاره به نقاط ضعف معاويه با شدت و صراحت از روش او انتقاد كرد.
صلح امام حسن (ع)
حضرت مجتبى (ع) در واقع صلح نكرد، بلكه صلح بر او تحميل شد. يعنى، اوضاع و شرائط نامساعد و عوامل مختلف دست به دست هم داده وضعى به وجود آورد كه صلح به عنوان يك مسئله ضرورى بر امام تحميل شد و حضرت جز پذيرفتن صلح چاره اى نديد، به گونه اى كه هر كس ديگر به جاى حضرت بود و در شرائط او قرار مي گرفت، چاره اى جز قبول صلح نمي داشت، زيرا هم اوضاع و شرائط خارجى كشور اسلامى، و هم وضع داخلى عراق و اردوى حضرت، هيچ كدام مقتضى ادامه جنگ نبود.
آن امام بزرگوار كه رسالت حفظ اساس اسلامى را به عهده داشت، جز اين راهى نداشت كه با قبول صلح، اين خطر بزرگ را از جهان اسلام دفع كند، ولو آنكه به قيمت فشار روحى و سرزنش هاى دوستان كوته بين تمام شود.
شهادت آن بزرگوار هنگامي روي داد كه جنبش منظّمى بر ضد حكومت اموى شكل مي گرفت و مبلغين و عوامل موثر آن، همان پيروان اندك و صميمى امام حسن(ع) بودند كه حضرت با تدبير هوشمندانه خويش جان آنان را از گزند قشون معاويه حفظ كرده بود.
هدف اين گروه اين بود كه با افشاي جناياتى كه در سراسر دوران حكومت معاويه موج مي زد، روح قيام را در دلهاى مردم برانگيزند تا روز موعود فرا رسد لذا دوران صلح امام حسن(ع) دوران آمادگى و تمرين تدريجى امت براى جنگ با حكومت فاسد اموى به شمار مي رفت تا روز موعود؛ روزى كه جامعه اسلامى آمادگى قيام داشته باشد و اين موج را به قيام سالار و سيّد شهداي عالم حسين بن علي (ع) رساند.
امام حسن (ع) در تمام مدت امامت خود كه ده سال طول كشيد، در نهايت شدت و اختناق زندگى كرد و هيچگونه امنيتى نداشت، حتى در خانه نيز در آرامش نبود.
آن حضرت حدود هشت سال در حيات جدّ گراميش، و حدود هشت سال و اندى هم زمان با مادر ارجمندش، و 37 سال نيز در كنار پدر بزرگوارش زندگى نمود، و سپس قريب 10 سال امامت و رهبريّت اسلام و مسلمان ها را بر عهده داشت؛ و در مجموع مدّت عمر پربركت آن امام مظلوم را، بين 47 تا 50 سال گفته اند.
حضرت امام حسن مجتبى صلوات اللّه عليه، توسّط همسرش - جُعده دختر أشعث بن قيس كندى - به دستور و تزوير معاويه مسموم و چهل روز پس از آن - يعنى روز پنج شنبه، 28 ماه صفر ما بين سال 50 تا 53 هجرى - به فيض شهادت نايل شد.
امام حسن مجتبى (ع) در آخرين لحظات عمر گران مايه خويش به برادرش، امام حسين (ع) اظهار داشت: مبادا در تشييع و تدفين جنازه ام خونى بر زمين ريخته شود.
آن امام مظلوم را قرار بود كنار جدّ بزرگوارش، رسول خدا (ص) دفن كنند، كه عدّه اى مسلّحانه هجوم آوردند و از ورود جنازه مطهّر به محوّطه حرم حضرت رسول (ص) جلوگيرى نموده و آن گاه جنازه و تشييع كنندگان را تيرباران كردند.
بر اساس وصيّتى كه حضرت فرموده بود: خونى در تشييع جنازه ام ريخته نشود، به ناچار پيكر مقدّس آن امام مظلوم را كه چندين تير به آن اصابت كرده بود - به سمت قبرستان بقيع حركت داده و در آنجا دفن نمودند.
در پايان اين مطلب احاديثي از آن امام بزرگوار بازگو مي شود تا دوستداران ائمه اطهار و امام حسن مجتبي (ع) بيشتر با شخصيت وارزش هاي وجودي آن حضرت آشنا شوند.
"هر كسى كه خداوند را عبادت و اطاعت كند، خداى متعال همه چيزها را مطيع او گرداند. "
"همانا محبّت و دوستى با ما (اهل بيت رسول اللّه) سبب ريزش گناهان - از نامه اعمال - مى شود، همان طورى كه وزش باد، برگ درختان را مى ريزد. "
"كسى كه قرآن را - با دقّت - قرائت نمايد، در پايان آن - اگر مصلحت باشد - دعايش سريع مستجاب خواهد شد و اگر مصلحت نباشد در آينده مستجاب مى گردد. "
"همانا در اين قرآن چراغ هاى هدايت به سوى نور و سعادت موجود است و اين قرآن شفاى دل ها و سينه ها است. "
"خداوند متعال ماه رمضان را براى بندگان خود ميدان مسابقه قرار داد. پس عدّه اى در آن ماه با اطاعت و عبادت به سعادت و خوشنودى الهى از يكديگر سبقت خواهند گرفت و گروهى از روى بى توجّهى و سهل انگارى خسارت و ضرر مى نمايند. "
"هر كه با علماء بسيار مجالست نمايد، سخنش و بيانش در بيان حقايق آزاد و روشن خواهد شد، و ذهن و انديشه اش باز و توسعه مى يابد و بر معلوماتش افزوده مى گردد و به سادگى مى تواند ديگران را هدايت نمايد. "
"علم و دانش را - از هر طريقى - فرا گيريد، و چنانچه نتوانستيد آنرا در حافظه خود نگه داريد، ثبت كنيد و بنويسيد و در منازل خود - در جاى مطمئن - قرار دهيد. "
"هركس خدا را بشناسد، (در عمل و گفتار) او را دوست دارد و كسى كه دنيا را بشناسد آن را رها خواهد كرد. "
نظرات شما عزیزان: