کلمات «باردار»
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 30343
بازدید دیروز : 15274
بازدید هفته : 45617
بازدید ماه : 88587
بازدید کل : 11145438
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 6 / 11 / 1396

بسم الله الرحمن الرحیم 

به باز کردن آن کتاب فکر می کنی و به کلمه های مشترک تاریخ. به آیه ها. به قصه هایی که در خودشان دارند. به اینکه در طی همه ی این قرن ها و هزاره ها، آدم ها این کتاب را باز کرده اند و پای کلماتش گریه کرده اند. سیاه و سفید و زرد، ثروتمند و فقیر، کوچک و بزرگ، عالم ربانی و گناهکار معمولی، انسان بادیه نشین یا متمدنِ قرن بیست و یکم، متفاوت های از زمین تا آسمانی که این خطوط به هم پیوندشان داده... هرکسی کلمه ها را برای دل خودش، به زبان خودش تفسیر کرده. هرکسی برای درد خودش گریه کرده. اما واسطه ها، معناها، منبع ها، تماماً همین ها بوده اند. بی کم و کاست. بی تغییر. به این فکر می کنم که این کلمات چقدر «بار» دارند. چقدر غصه دارند. حزن و خستگی هزاره های انسانیت، کهنگی حیات و قرن ها نفس کشیدن. یا اصلا چقدر خوشی و محبت، چقدر نشانه برای ادامه ی زندگی. منظور «میزان»‌ است و گستردگی. منظور عمقی ست به عمق همین کره ی خاکی. منظور شمول است... شمولِ هزاران سال آدم. شمولِ هزاران سال قصه. شمولِ بی شمار زندگی. بی شمار غم. بی شمار فهم و بی شمار امید. خوف و رجاها، نورها و تاریکی ها، آرامش ها، ببین که خیلی هایشان از همین جا گذشته اند... حرف سایه بانی ست به گستردگی دنیا. حرف گستردگی کلمه. کلمه، این آخرین معجزه ی روی زمین...

قرآن مانوس

دو.  بسم الله الرحمن الرحیم

مشکل از روزی شروع شد که جدایت کردم؛ که شدی یکی از خوش نقش و نگارهای قفسه ی "مذهبی ها"؛ که خیال کردم حتما" کنار دستت باید مفاتیح باشد یا صحیفه.

این شد که عادت کردم سالی یکی دوبار باشی؛ ماه رمضانی، عاشورایی...

از امروز اینجا بمان برایم؛ لابلای سروکله زدن با قرقره ی آتوود و کلافه شدن از دسته بندی های بارونز و حییّم.

میان آن شتابزده دویدن ها و سروسامان دادن های روزمره، کافیست لمست کنم؛ کافیست شکل ماهت را ببینم...

سه. بسم الله الرحمن الرحیم

نذر کرده بود که اگر کنکور قبول شود برود چهل تا مسجد، هر مسجد یک صفحه از قرآنهای آن مسجد را بخواند. قبول شد. از محله خودشان شروع کرد، قرآن ها همه کهنه و اوراق بودند. بعد نماز مغرب یک صفحه از یکی را خوند. 

فردا رفت مسجد سر چهار راه، تا حالا نرفته بود. زنها با تعجب نگاهش می‌کردند. مسجدش اصلا جوان نداشت. فکر کردند رهگذر بوده.

مسجد دهم تازه قرآن الهی قمشه‌ای را برداشته بود یک صفحه نذری را بخواند که یک خانمی ازش شماره گرفت. 

مسجد هجدهم خواستگار پیدا شد.

مسجد بیستم می افتاد محله‌های بالاشهر، قرآن‌ها یکدست و نو و همه از این قرآن گران‌ها.

مسجد بعدی طبقات قرآن و مفاتیحش خیلی بهم ریخته بود. نشست سر صبر قرآن ها را مرتب کرد.

مسجد بیست و دوم دید که دیگر کاری به نذرش ندارد، خودش دوست دارد آن یک صفحه قرآن را بخواند. به طبقات قرآن مسجدها احساس پیدا کرده بود.

توی مسجد بیست و سوم بود که فهمید دیگر دلش نمی‌خواهد این چهل روز تمام شود...

قرآن مانوس

چهار. بسم الله الرحمن الرحیم

خوارج معتقد بودند سوره ی یوسف به دلیل مضامین عاشقانه به قرآن تعلق ندارد. می‌گفتند قرآن کتاب هدایت است و داستان‌های عاشقانه جایشان توی قرآن نیست. هدایت را این جوری فهمیده بودند. خدا را این طور شناخته بودند. خدای خوارج از عشق خوشش نمی‌آمد که اگر خوشش می‌آمد لابد یک جای قرآن می‌گفت: ان الله یحب العاشقین مثلا ! سر همین فکرها هم بود اگر فرق ابوتراب را شکافتند. علی برای مسلمان بودن زیادی عاشق بود. دعاهای ابوتراب با دعاهای آنها فرق داشت. آنها ته دعایشان "و زوجنا بحور العین" بود و علی هر شب پای مناجات‌های کوفه‌اش ذوب می‌شد. آنها ته مسلمانیشان کشیدن مد "ولا الضالین" بود و ابوتراب با دست خودش توی دهان یتیم‌ها خرما می‌گذاشت.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: دانستنی ها
برچسب‌ها: کلمات «باردار»
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی