گفتار اول: واژه گفت و گو
اين واژه هر چند در ظاهر، ساده مىنمايد، ولى واژهاى است كه به تازگى با بار معنايى جديدى مطرح شده و قداست و گيرايى خاصى در اذهان پديد آورده است . اين بار معنايى، پيامآور ارتباط صميمى، دوستانه و مخلصانه افراد، اديان و تمدنهاى مختلف با يكديگر است .
گفت و گو تركيب عطفى به معناى صحبت، بحث، سخن، محاوره و مكالمه است . اين واژه كه اغلب در نوشتارهاى امروزى، بدون واو و متصل به يكديگر نوشته مىشود غلط مشهور است; چه اين كه كتب لغت معتبر (6) ، آن را به صورت تركيب عطفى گفت و گو ثبت نمودهاند . اين واژه در ادبيات سابق، بيشتر به صورت گفت و شنود نوشته يا بيان مىشد . به نظر مىرسد واژه گفت و شنود گوياتر و روشنتر از واژه گفت و گو باشد; زيرا نشان دهنده اين معناست كه طرفين گفتمان، مكالمه دو جانبه داشته، هم سخن مىگويند و هم به سخن فرد مقابل گوش مىدهند .
با اين حال، هر گاه واژه «گفت و گوى» ; يعنى همراه با ياء بيان شود، معنايى ديگر از آن داده مىشود . لغت نامه دهخدا، براى واژه گفت و گوى اين معانى را مىنويسد: هنگامه پرخاش، مشاجره، بحث و جنجال . (7)
زمين كرده ضحاك پر گفت و گوى
به گرد جهان را بدين جست و جوى
نشد سير ضحاك از آن جست و جوى
شد از كار گيتى پر از گفت و گوى (8)
گفت و گو را مىتوان معادله واژه ذرخژچژزحسذرح گرفت كه منظور از آن گفت و شنود، مكالمه، محاوره و مذاكره است . (9) در اين حالت، ممكن است فرد با فرد يا جامعه با جامعه با عقايد و مذاهب گوناگون به مكالمه و مذاكره بپردازند . به نظر مىرسد مكالمه اديان و مذاهب با يكديگر وافى به مقصود نيست; چه اين كه مكالمه، در موارد فورى و ضرورى، آن هم در سطحى نازل صورت مىگيرد . از اين رو، منظور ما از گفت و گو، مكالمه نمىباشد .
ممكن است گفت و گو را به معناى ارتباط (ذرخژچحخذسذذرح) (10) گرفت . در اين حالت منظور از گفت و گوى اديان و مذاهب، ارتباط اين دينها با يكديگر است . از آنجايى كه در طول تاريخ، اديان و مذاهب به گونهاى با يكديگر ارتباط طبيعى داشتهاند، نمىتوان از گفت و گو، ارتباط را اراده كرد; چون به هيچ وجه وافى به مقصود نبوده و معناى واقعى گفت و گو را نمىرساند .
اگر گفت و گو را معادل سخنرانى و گفت و گوى علمى (حژزسرحژخح) (11) بگيريم، در اين حالت، بالاتر از سطح مكالمه يا ارتباط خواهد بود و منظور از آن، گفت وگوى فرهيختگان و دانشمندان اديان، ملتها و تمدنها با يكديگر است و از آن به گفتمان نيز تعبير شده است .
علاوه بر آن، مىتوان گفت و گو را معادل ديالوگ (حسخردچخح) (12) دانست كه همانند واژه حژزسرحژخحبار معنايى قوىترى از مكالمه و ارتباط دارد .
با توجه به آنچه گذشت مىتوان اين نتيجه را گرفت كه منظور از گفت و گو بحث علمى و مبادله اطلاعات و انديشهها از طريق گفت و شنود است; يعنى عالمان و صاحب نظران مسلمان و متفكران ساير اديان و مذاهب، با استفاده از همه علوم عقلى و نقلى و همين طور آداب و رسوم بر گرفته از دين و يا ساير رسوم اجتماعى، طى نشستهاى علمى در باره محتوا و ويژگيهاى دين، عقايد و فرهنگ خود، به منظور دستيابى به حقيقتهاى فطرى و مشترك به گفت و گو نشسته و همديگر را در مسير رسيدن به اهداف مشترك يارى نمايند . (13)
نظرات شما عزیزان: