ماجرای شهادت امام جواد(علیه‌السلام)
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7920
بازدید دیروز : 129339
بازدید هفته : 350407
بازدید ماه : 672688
بازدید کل : 11064443
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 9 / 4 / 1401
 
شهادت امام جواد علیه السلام

چکیده: امام جواد(علیه‌السلام) با وجود اینکه از سن کمی برخوردار بودند، مناظرات مختلفی با علمای زمان خود داشتند مانند مناظره با عالم بزرگ اهل سنت و مناظره با یحیی بن اکثم؛ اما علاوه بر این مناظرات، اشتباهات قاضی‌ها و فقهای درباری را هم روشن می‌ساخت و اعتقاد به امامت را در اذهان مردم، تقویت و تثبیت می‌کرد و همین سبب شد خلیفه وقت، تحمّل حیات این امام معصوم را نداشته باشد.

امام جواد(علیه‌السلام)، نهمین امام معصوم شیعیان است، نامش «محمد» و لقبش «تقی» و «جواد» و کنیه‌ی آن حضرت «ابوجعفر» است.
در ماه رمضان سال 195 هجری قمری، در شهر مدینه؛ به دنیا آمد.
پدر بزرگوارش امام رضا(علیه‌السلام) و مادر گرامیش «سبیکه» برترین زنان زمان خود بود.
خلفای معاصر آن حضرت، «مأمون» و «معتصم» دو خلیفه‌ی غاصب دیگر از بنی‌عباس بودند.[1]
امام جواد(علیه‌السلام) با وجود اینکه از سن کمی برخوردار بودند، مناظرات مختلفی با علمای زمان خود داشتند مانند مناظره با عالم بزرگ اهل سنت [2] و مناظره با یحیی بن اکثم[3] اما علاوه بر این مناظرات، اشتباهات قاضی‌ها و فقهای درباری را هم روشن می‌ساخت و اعتقاد به امامت را در اذهان مردم، تقویت و تثبیت می‌کرد و یکی از این موارد، روشن ساختن اشتباه «ابن ابی دُؤاد» (یکی از فقهای درباری) بود که در ادامه، عرض می‌شود.

ماجرای شهادت آن حضرت
ماجرا از این قرار بود که یک شخصی که به سرقت، اعتراف کرده بود، از معتصم خواست که با اجرای کیفر سرقت، او را پاک سازد.
معتصم، همه‌ی فقها را جمع کرد و امام جواد(علیه‌السلام) را هم احضار کرد و از آن‌‌ها پرسید که دست آن دزد را از کجا باید قطع کرد؟
شخصی به نام «ابن ابی دُؤاد» که در آن زمان، قاضی بغداد بود و در آن مجلس حضور داشت؛ می‌گوید: «من گفتم: از مچ دست باید قطع شود.
معتصم گفت: به چه دلیل؟
گفتم: چون منظور خداوند در آیه‌ تیمم که می‌فرماید: «فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَیْدِیكُمْ؛[مائده/5] پس صورت و دستانتان را مسح كنید» از مچ دست است. گروهی از فقها با من موافق بودند اما دیگران گفتند: باید از آرنج قطع شود.
معتصم گفت به چه دلیل؟
گفتند: چون وقتی خداوند در آیه‌ی وضو فرمود: «فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَیْدِیَكُمْ إِلَى الْمَرافِق‏؛[مائده/6] پس صورت و دستهایتان تا آرنج را بشویید»؛ منظور، از «دست»، تا آرنج است.
معتصم به امام جواد(علیه‌السلام) رو کرد و پرسید: نظر شما در مورد این مسأله چیست؟
امام(علیه‌السلام) فرمود: دیگران، نظر دادند مرا از پاسخ معاف کن.
معتصم، آن حضرت را قسم داد که شما هم باید نظرتان را بگویید.
پس آن حضرت(علیه‌السلام) فرمود: چون قسم دادی می‌گویم که آن‌ها در اشتباهند و فقط انگشتان دست دزد باید قطع شود و کف دست باقی بماند.
معتصم گفت به چه دلیل؟
امام(علیه‌‌السلام) فرمود: چون پیامبر خدا(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) فرمود: سجده بر هفت عضو از بدن باید باشد؛ صورت(پیشانی)، دو کف دست، دو سر زانو، دو پا(دو انگشت بزرگ پا). و اگر دست دزد از مچ یا آرنج قطع شود دیگر دستی برای سجده کردن برای او باقی نمی‌ماند. و خداوند تبارک و تعالی فرمود: «وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدا؛[جن/18] سجده‌گاه‌ها از آن خداست، پس هیچكس را همراه با خدا نخوانید (و عبادت نکنید)»؛ و این اعضای هفت‌گانه هم سجده‌گاه هستند.
پس معتصم، پاسخ امام جواد(علیه‌السلام) را پسندید و دستور داد که دست دزد را از انگشتان، قطع کنند.
ابن ابی دؤاد می‌گوید: (در این موقع) من از شدت شرمندگی آرزوی مرگ کردم».[4]
و همین موضوع، سبب شد ابن ابی دؤاد، چند روز بعد، پیش معتصم رفته و به خاطر حسد و کینه‌ای که از امام‌ جواد(علیه‌السلام) داشت،‌ به معتصم گفت که تو امیر مؤمنانی و با ترجیح دادن سخن مردی که عده‌ای از مردم، قائل به امامت او هستند بر سخن ما، مردم می‌گویند که او شایستگی خلافت را دارد نه معتصم.
و با این سخنان، معتصم را وادار کرد که نقشه‌ی شهادت آن حضرت را کشید و توسط نویسنده‌ی یکی از وزرایش، آن حضرت را در حالی که 25 سال بیشتر نداشت، مسموم و شهید کرد.[5]
و البته نقل‌های دیگری هم بر چگونگی شهادت  امام جواد(علیه‌السلام) وجود دارد و همه‌ی آن‌ها در این شریکند که آن حضرت(علیه‌اسلام)، توسط معتصم، که یکی از غاصبین خلافت رسول اکرم(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) بود؛ مسموم شده و به شهادت رسیدند.[6]

------------------------------------------------------------
پی‌نوشت:
[۱]. سیره پیشوایان، ص529 و 530
[2]. http://www.jonbeshnet.ir/fa/news/64037
[3]. http://www.jonbeshnet.ir/fa/news/13492
[4]. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار(ناشر:‌ اسلامیه)، ج‏50، ص5 و 6
[5]. همان، ص6 و 7
[6].

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=183059


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی