ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

اعتقادی/شبهه113

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

اعتقادی/شبهه113

پاسخ به شبهات

پرستش چیست و چرا باید خدا را بپرستیم؟

پرستش در اصل یعنی هدف گرفتن، تعلق و وابستگی داشتن.

انسان موجود کاملی نیست، و تنها خداوند متعال است که کامل بوده و هیچ نقصی به او راه ندارد و «کامل» یعنی هستی محض – و به هستی هیچ‌گاه نیستی و نقص راه نمی‌یابد. لذا انسان‌ها نیز مانند سایر موجودات این عالم فقیر و نیازمند هستند و همین فقر و نیاز، سبب عشق آنها به کمال می‌گردد و این «عشق» ضمن آن که اثبات می‌کند لابد کمالی هست من عاشق آن هستم، سبب حرکت [مادی و معنوی] نیز می‌گردد. به قول حضرت امام خمینی (ره): عشق واقعی و عاشق واقعی، دلیل بر وجود معشوق واقعی است. و این معنا یعنی همان فطری بودن توحید.

پس انسان در هر حرکتی هدفی دارد و هدف‌های کوچک‌تر و مقطعی او نیز به قصد رسیدن به هدف بالاتر اتخاذ می‌گردد و منتهای همه‌ی اهداف، رسیدن به معشوق – یعنی همان کمال – است. مثل این که انسان غذا می‌خورد تا سیر شود و می‌خواهد گرسنه نمانده و سیر شود، تا هلاک نگردد و با رفع گرسنگی به کمال برسد. تحصیل می‌کند تا از جهل به کمال علم برسد، کسب معاش می‌کند تا از فقر به کمال غنا برسد و ... . خلاصه هر تلاشی برای گذر از نقص و نیستی و تقرب به کمال و هستی است. حتی کسی که خطا و خلافی می‌کند، به این علت است که کمال را در آن دیده است.

این یعنی پرستش. پس اگر انسان چیزی را هدف نهایی خود گرفت و برای تقرب و وصال او حرکت کرد، آن چیز می‌شود «معبود و إله» او. خواه شناختش درست باشد و «الله‌» را معبود و إله خود گرفته باشد و خواه در خطا باشد و مخلوق‌های دیگر را إله و معبود گرفته باشد. لذا فرمود: «لا إله الاّ الله» - یعنی الهی نیست به جز الله. یعنی فریب نخورید و تجلیات ذات رب که همه مخلوقاتی چون شما و یا پست‌تر از شما هستند را إله خود فرض نکنید، چرا که حقیقت هستی غیر از این است و آنها هیچ یک إله نیستند.

حال دقت کنیم که پرستش هر معبودی، شکل و الزاماتی متناسب با آن دارد. به عنوان مثال: اگر معبود کسی «شهوت» شد، یعنی در هستی خود هیچ هدفی بالاتر از شهوت نداشت و همه سعی و تلاش او در جهت و سمت و سوی ارضای شهوت جنسی بود، معبود او همان شهوت است و عبادت چنین معبودی مستلزم شهوترانی به هر شکلی است.

اگر معبود کسی «مال و ثروت» شد، عبادت چنین معبودی کسب مال و ثروت افزون‌تر از هر طریقی خواهد بود. اگر «علم» معبود شد، عبادت او کسب علم و صرف تمام توجهات و امکانات و حرکات جهت کسب علم خواهد بود. اگر معبود کسی «بت» شد، باید طلا و جواهر به گردنش بیاویزد و فرزند را مقابلش قربانی کند و اگر معبود «الله» شد، باید اوامر او را که راه رشد و رسیدن [صراط مستقیم] را نشان می‌دهد، اطاعت کند. لذا فلسفه‌ی کلیه احکام و عبادات در اسلام همان «قرب الهی» و واصل شدن به «لقاء الله» است.

«قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى‏ إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» (الکهف، 110)

ترجمه: بگو من فقط بشرى هستم همانند شما، كه به من وحى مى‏شود، حق اين است كه خداى شما يگانه است پس هر كه اميد دارد كه به پيشگاه پروردگار خويش رود بايد عمل شايسته كند و هيچكس را در عبادت پروردگارش شريك نكند

با توجه به نکات فوق که به صورت خلاصه بیان شد، معلوم می‌شود که احدی در عالم وجود ندارد که «إله» و «معبود»ی نداشته باشد. حتی کسی که گمان می‌کند هیچ معبودی، اعم از طاغوت زمان، بت، شهوت، مال و ... را نپرستیده و بندگی نمی‌کند، معبودش هوای نفس خودش است و آن را بندگی و اطاعت می‌کند. چنان چه فرمود:

«أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى‏ عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى‏ سَمعِهِ وَ قَلبِهِ وَ جَعَلَ عَلى‏ بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَن يَهديهِ مِن بَعدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ» (الجاثیه، 23)

ترجمه: هيچ ديدى آن كسى را كه هواى نفس خود را خداى خود گرفت و خدا او را با داشتن علم گمراه كرد و بر گوش و قلبش مهر نهاد و بر چشمش پرده انداخت، ديگر بعد از خدا چه كسى او را هدايت مى‏كند آيا باز هم متذكر نمى‏شويد؟

بدین ترتیب علت پرستش (عبادت) نیز روشن می‌شود، که همان رشد، تکامل و تقرب به کمال یعنی الله جل جلاله می‌باشد. و به همین دلیل ابتدار هر کاری، از نماز گرفته تا دیگر امور، نیت می‌کنیم «قربة الی الله» - یعنی این کار را انجام می‌دهم برای نزدیک شدن به الله جل جلاله. و به همین دلیل هیچ امر نیکی که هدف از آن «الله» نباشد، پذیرفته نیست.

عشق به خود «حقیقت خود» نیز همان عشق حق‌تعالی است، چرا که اساساً «خود»ی وجود ندارد و انسان هر چه در خود و بیرون خود می‌بیند، همان تجلیات ذات حق تعالی می‌باشد. و آدمی چون فطرتاً عاشق اوست، همه‌ی تجلیات و نشانه‌های او را نیز دوست دارد. اما عده‌ای خود را به غیر از او می‌بینند، اینان خودپرست می‌شوند، هم چنان که هر چیزی به غیر او را مستقل و کمال فرض کنند، عبد و بنده‌ی او می‌شوند.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: شبهات
برچسب‌ها: شبهات

تاريخ : چهار شنبه 16 / 9 / 1400 | 6:0 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.