بشارت حضرت مسیح
۱٫ خدای سبحان از زبان حضرت عیسی (علیه السلام) میفرماید: ?ومبشراً برسولٍ یأتی من بعدی اسمه أحمد?[۱]: به شما بشارت میدهم وجود پیامبری پس از خود را که نام [مبارک] او احمد(صلی الله علیه و آله و سلم) است.
بشارت در موردی است که پیامبر بعدی مطلب نو و تازهای را برای امتش یا برای دیگران بیاورد، اگر پیغمبر خاتم در سطح انبیای گذشته یا در سطح رسالت عیسای مسیح (علیه السلام) سخن گفته باشد اولاً نیازی به آمدن پیغمبر نبود، ثانیاً مجالی برای بشارت نبود چون پیغمبر جدید سخن تازهای نمیآورد تا حضرت عیسی(علیه السلام) به آمدنش بشارت دهد. از اینکه در سوره «صفّ» میفرماید: عیسای مسیح به قومش فرمود: من کتاب آسمانی پیامبر گذشته را تصدیق میکنم و نسبت به آینده، آمدن پیامبری را بشارت میدهم،معلوم میشود که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از حضرت عیسی(علیه السلام) افضل و قرآن از انجیل بالاتر و رهآورد پیغمبر اسلام بیش از رهآورد مسیح (علیه السلام) است تا معنای بشارت تحقّق یابد. پس رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بر اساس تبشیر حضرت مسیح(علیه السلام) همه مزایای علمیانبیای گذشته را، که عیسای مسیح داشت، و همه مزایای خاصّه عیسای مسیح را داراست.
ره آورد آسمانی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)
۲٫ خداوند میفرماید: همه انبیا حقّ آوردند ولی کتب انبیای گذشته، زیر هیمنه و سیطره ونفوذ قرآن کریم حفظ میشود؛ وقتی خدا قرآن را مُهَیْمن برکتب انبیای پیشین قرار داده، چون کمال علمیهر پیامبری در کتاب آسمانی او و کمال علمیپیغمبر خاتم نیز در قرآن ظهور میکند، پس رهآورد رسول خدا بالاتر از کتب انبیای پیشین است. هر پیغمبری امتش را به محتوای کتابش دعوت میکند و عصاره دعوت پیامبر خاتمکه خود واجد معارف قرآن است،نیز هدایت به مضامین بلند قرآن کریم است.
حاصل آنکه: مقام و شخصیت معنوی هر پیغمبر در کتاب آسمانی او تجلی میکند، مقام موسای کلیم در حدّ تورات و مقام عیسای مسیح در حدّ انجیل جلوهگر شده است، انبیای پیشین نیز در حدّ کتب و صحف آسمانی خود ظهور کردهاند، وقتی سیطره و فضیلت قرآن بر همه کتابهای انبیای سلف ثابت شود سیطره و فضیلت رسول خاتم نیز بر دیگر انبیا ثابت میشود، زیرا پیغمبر در حدّ قرآن است و قرآن، مهیمن است، پس پیغمبر اسلام مهیمن است.
«هیمنه» یعنی سیطره ونفوذ علمی،نه نفوذ مادّی چون «الأنبیاء إخوة» انبیا هیمنه مادّی ندارند اگر سیطرهای باشد همان سیطره علمیاست. خدای سبحان این معنا را در سوره مائده، پس از ذکر نام چند تن از انبیا، چنین بیان میکند: ?وقفّینا علی اثارهم بعیسی ابن مریم مصدقاً لما بین یدیه من التوریة و اتیناه الإنجیل فیه هدی ونور ومصدقاً لما بین یدیه من التوریة وهدی وموعظةً للمتّقین?[۲] یعنی بعد ازانبیای گذشته و به دنبال آثار آنان، عیسی، فرزند مریم را فرستادیم در حالی که تورات را تصدیق مینمود وبه عیسای مسیح انجیل دادیم… سپس خطاب به پیغمبر خاتم میفرماید: ?وأنزلنا إلیک الکتاب بالحق مصدقاً لما بین یدیه من الکتاب ومهیمناً علیه?[۳] ما برتوقرآن فرستادیم که کتب آسمانی پیشین را تصدیق میکند و بر آنها سیطره، اشراف ونفوذ علمیداشته ونمیگذارد آنها ازدست بروند، تحریف آنها را تصحیح میکند، به طوری که موارد تحریف شده آنها را پس از عرضه بر قرآن کریم به خوبی میتوان تشخیص داده و اصلاح کرد.
خاتمیت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)
۳٫ از مزایای رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) خاتمیّت اوست، قرآن کریم در این مورد میفرماید: ?ما کان محمد أبا أحد من رجالکم و لکن رسولالله و خاتم النبیین?[۴].
گذشته از این، شواهد دیگری نیز دلالت قطعی بر خاتمیت رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم دارد که صحیفه نبوت پیامبران به وسیله آن حضرت، به پایان رسید. مقصود از خاتمیت، هم تأخر و خاتمیّت زمانی و هم خاتمیّت رتبی در قوس صعود است.
«خاتم» یعنی مُهر، که در پایان نوشتهها قرار میگیرد؛ وقتی نویسنده هر آنچه لازم بود بیان داشت و مقاصد خود را عنوان کرد، پایان نوشتار خود را مهر کرده، ختم آن را اعلام میدارد؛ خدای سبحان که با جهانیان سخن میگوید، از راه فرستادن وحی برای هدایت انسانها برنامه دارد لذا نه تنها عیسای مسیح، بلکه همه انبیا کلمات الهی هستند منتها در باره حضرت یحیی آمده است که: ?مصدّقاً بکلمة من الله?[۵] و در باره حضرت عیسی آمده است که: ?یبشرک بکلمة منه اسمه المسیح عیسی آبن مریم?[۶] انبیا کتاب حقّ و کلام حقّند. خدای سبحان با فرستادن آنها برای جوامع بشری پیام میفرستد. پس از پایان گفتار و کلماتش، سلسلهنبوتشان را با فرستادن پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ختم، و صحیفه رسالت آنان را با وجود مبارک خاتم المرسلین مهر کرده است پس هرگز جا برای نبوت و رسالت دیگری نیست لذا میفرماید: رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) زیور همه انبیا و خاتم آنان بوده، و سلسله نبوت، با آن حضرت مهر شده و پایان پذیرفته است.
پس همان طور که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در قوس نزول سر سلسله انسانهای کامل است چون «أوّل ما خلق الله»[۷] است، در قوس صعود نیز، اوج و قلّه غایی رسالت است چون خاتم انبیاست. ازاین جمله، نه تنها استفاده میشود که پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) واجد همه مزایای مشترک، و مزایای فرد فرد انبیا، و بعضی از خصایص ویژه است که انبیای قبلی فاقد آن بودهاند بلکه نکته دیگری هم استفاده میشود که تا روز قیامت احدی بهتر از پیغمبر اسلام نخواهد آمد، زیرا رسول خدا انسان کامل است و هر چند میلیون ها سال بگذرد کاملتر از او نخواهد آمد، و اگر کاملتر از وی یافت میشد، حتماً او به مقام خاتمیّت میرسید نه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، و چون تالی باطل است پس مقدّم هم، به شرحی که میآید، باطل خواهد بود.
اثبات این مطلب، به صورت «قیاس استثنایی» قابل تبیین است به این نحو که: اگر برتر از پیغمبر خاتم، انسانی تا روز قیامت ظهور کند، قطعاً پیغمبر اسلام، پیغمبر خاتم نیست، زیرا اگر خدا انسانی بیافریند که علماً و عملاً اکمل و افضل از پیغمبر اسلام باشد هر گز آن انسان اکمل و افضل، از این انسان کامل و فاضل پیروی نکرده جزو امت او نیست چون اگر انسانی کمالی برتر داشت مطاع و متبوع خواهد بود و دیگران را نیز به مقام خود و آن کمال برتر، هدایت میکند، و او باید شاهد جهانیان و اسوه امتها باشد نه پیغمبر اسلام ! لذا اگر تا روز قیامت انسانی کاملتر از پیغمبر اسلام بیاید دیگر رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، خاتمالأنبیا نیست و چون آن حضرت به طور قطعی خاتم پیامبران است پس افضل از آن حضرت وجود نخواهد یافت.
بر این اساس، قرآن خاتمیت پیغمبر اسلام را مسجّل کرده، هم در باره گذشته تاریخ اظهار نظر، و هم در باره آینده تاریخ، داوری قاطع میکند، همان گونه که میتواند بگوید از بامداد آفرینش انسانیت تا زمان پیغمبر خاتم هیچ کس هم سطح و همسنگ پیغمبر نیامده، میتواند داوری کند که از عصر نبی اکرم تا شامگاه خلقت انسانها، احدی همتای پیغمبر اسلام نخواهد آمد؛ آنگاه تنها حضرت رسول، چنانکه امام همه پیامبران الهی بوده، شاهد جهانیان، شاهد شهدا و شهید شاهدان خواهد بود.
خدای سبحان میفرماید: ?فکیف إذا جئنا من کل اُمة بشهیدٍ و جئنا بک علی هؤلاء شهیداً?[۸]: ما در قیامت از هر امتی شاهدی بر اعمال آنها آورده (که در دنیا حوادث را تحمّل کرده، در آخرت شهادت میدهد) و تو را به عنوان شاهد همگان میآوریم. یعنی امتها هر چه در دنیا انجام دادهاند، تو مشاهده کرده شهادت خواهی داد، تو بر بینش همه انبیا سیطره داری و گواهی میدهی، تو نه تنها شهید امت خود، بلکه شهید انبیا و امتهای آنان هستی.
مظهر لیس کمثله شیء
بنابر این حضرت رسول، شخصیت ممتازی است که نه در گذشته تاریخ همانند داشت و نه در آینده تاریخ مماثلدارد. او مظهر ?لیس کمثله شیء?[۹] و مظهر ?ولم یکن له کفواً أحد?[۱۰] است. هر اسمی از اسمای الهی مظهر طلبیده، در بین انسانها ظهوری دارد، وجود مبارک پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم چون در بین انسانها و جهان امکان انسان کاملی است مظهر ?لیس کمثله شیء? خدای سبحان است.
همه انبیا، آیات الهی و سایه ?نور السموات و الأرض?[۱۲] هستند، ولی پیغمبر، سایه و صورت مرآتی است که ?و لم یکن له کفواً أحد? را بهتر نشان میدهد، از این جهت آن حضرت میتواند بر همه انبیا مهیمن و خاتِم(بهکسر) و خاتَم (به فتح) بوده، واجد سیرهای علمیباشد که دیگران نداشته و ندارند.
نظرات شما عزیزان: