ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

آثار و فواید اخلاص

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

آثار و فواید اخلاص

آثار و فواید اخلاص

اخلاص
اخلاص محصول یقین، قدرت ایمان، علم، قطع امید از مردم، کم کردن آرزوها و عبادت پروردگار است. اسلام به کیفیت عمل بیشتر اهمیت می‌دهد تا به کمیّت آن. به تعبیر دیگر، آنچه در پیشگاه خداوند ارزشمند است تنها خلوص نیّت است و زیاد بودن عمل موجب تقرّب نمی‌شود

بخش دوّم: اسباب و عوامل خاص

 
۱. سَبَبُ الْإخْلاصِ ألْیَقینُ.[١]
یقین منشأ اخلاص است.
۲. ألْإخْلاصُ ثَمَرَةُ الْیَقین.[٢]
اخلاص میوه‌ی یقین است.
۳. إخْلاصُ الْعَمَلِ مِنْ قُوَّةِ الْیَقینِ وَ صَلاحِ النِیَّةِ.[٣]
اخلاص عمل از یقین قوی و نیک اندیشی سرچشمه می‌گیرد.
۴. عَلی قَدْرِ قُوَّةِ الدّینِ یَکُونُ خُلُوصُ النِّیَّةِ.[٤]
خلوص انسان به اندازه‌ی قوت دین اوست.
۵. ثَمَرَةُ الْعِلْمِ إخْلاصُ الْعَمَلِ.[٥]
اخلاص میوه‌ی علم و معرفت است.
۶. أوَّلُ الْإخْلاصُ الْیَأْسُ مِمّا فی أیْدِی النّاسِ.[٦]
سرآغاز اخلاص ناامیدی از ماسوی الله است.
۷. قَلِّلِ الْامالَ تَخْلُصْ لَکَ الْأعْمالُ.[٧]
آرزوهایت را کم کن تا اعمالت خالص شود.
۸. ألْاِخْلاصُ ثَمَرَةُ الْعِبادَةِ.[٨]
اخلاص میوه‌ی عبادت است.
نتیجه آنکه اخلاص محصول یقین، قدرت ایمان، علم، قطع امید از مردم، کم کردن آرزوها و عبادت پروردگار است.


بخش سوّم: آثار و فواید اخلاص


١. بصیرت و نورانیت دل:


رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:
مَا أَخْلَصَ عَبْدٌ لِلّهِ عَزَّوَجَلَّ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً إِلاّ جَرَتْ یَنَابِیعُ الْحِکْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَی لِسانِهِ.[٩]
هیچ بنده‌ای چهل روز متوالی قدم در وادی اخلاص ننهاد جز آنکه چشمه‌های حکمت و معرفت از قلبش بر زبان او جاری می‌شود.
قدر دل و پایه‌ی جان یافتن / جز به ریاضت نتوان یافتن
جثّه‌ی خود پاک‌تر از جان کنی / چون که چهل روز به زندان کنی
مرد به زندان شرف آرد به دست / یوسف از این روی به زندان نشست
رو به پس پرده و بیدار باش / خلوتیِ پرده‌ی اسرار باش[١٠]


۲. حکمت و معرفت:


حکمت و معرفت نیز یکی دیگر از آثار و فواید اخلاص است که این مطلب از روایت فوق بخوبی استفاده می‌شود.


٣. خضوع تمام ماسوی الله در برابر انسان مخلص:


إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیَخْشَعُ لَهُ کُلُّ شَیءٍ وَ یَهَابُهُ کُلُّ شَیءٍ ثُمَّ قَالَ: إِذَا کَانَ مُخْلِصاً لِلّهِ أَخافَ اللهُ مِنْهُ کُلَّ شَیءٍ حَتَّی هَوّامَّ الْأَرْضَ وَ سِبَاعَها وَ طَیْرَ السَّماءِ.[١١]
بی تردید، هر چیز در برابر مؤمن خاشع و خاضع است و همه چیز از او هیبت دارد. چنانچه بنده مخلص باشد خداوند ترس او را در دل همه چیز حتی حشرات زمین و پرندگان آسمان قرار می‌دهد.


٤. کفایت امر و درمانده نشدن در کارها:


قَالَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ لا أَطَّلِعُ عَلَی قَلْبِ عَبْدٍ فَأَعْلَمُ مِنْهُ حُبَّ الْإِخْلاصِ لِطاعَتِی وَلِوَجْهِی وَ ابْتِغاءِ مَرْضاتِی إِلاّ تَوَلَّیْتُ تَقْوِیمَهُ وَ سِیَاسَتَهُ.[١٢]
خداوند عزّوجلّ فرمود: اگر بنده‌ی خود را دوستدار اخلاص و خداجوی بیابم اداره‌ی امور او را شخصاً به عهده می‌گیرم [و کار او را به دیگران واگذار نمی‌کنم].


۵. سعادت و کامیابی:


امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
... أخْلِصُوا أعْمالَکُمْ تَسْعَدُوا.[١٣]
... اعمال خود را خالص کنید تا سعادتمند شوید.
و فرمود:
ألْاِخْلاصُ أعْلی فَوْزٍ.[١٤]
اخلاص بالاترین کامیابی است.


٦. بالا رفتن اعمال و قبولی آن:


پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلم فرمود:
أیُّهَا النّاسُ أخْلِصُوا أعْمالَکُمْ لِلّهِ تَعالی فَإنَّ اللهَ لایَقْبَلُ إلاّ ما خَلُصَ لَهُ.[١٥]
ای مردم! اعمالتان را برای خدای متعال خالص کنید زیرا خدا عملی را می‌پذیرد که فقط برای او باشد.
نیکی چه کرده‌ایم که تا روزی / نیکو دهند مزد عمل ما را
انباز ساختیم و شریکی چند / پروردگار صانع یکتا را
برداشتیم مهره‌ی رنگین را / بگذاشتیم لؤلؤلالا را
 

٧. کمال عبادت:

 
حضرت جواد الائمه علیه السلام فرمود:
أَفْضَلُ الْعِبادَةِ الْإِخْلاصُ.[١٦]
برترین عبادتها اخلاص است.
یعنی اصل عبادت اخلاص است و سایر اعمال در سایه‌ی اخلاص عنوان عبادت پیدا می‌کند و کامل می‌شود.
البته، آثار و فواید دیگری نیز بر اخلاص مرتّب است[١٧] که اهل تحقیق دراین باره می‌توانند به کتابهای مربوطه مراجعه نماید.
 

نتیجه و جمع بندی بحث

 
از روایاتی که گذشت معلوم می‌شود که اسلام به کیفیت عمل بیشتر اهمیت می‌دهد تا به کمیّت آن. به تعبیر دیگر، آنچه در پیشگاه خداوند ارزشمند است تنها خلوص نیّت است و زیاد بودن عمل موجب تقرّب نمی‌شود.
حال که بحث به اینجا رسید مناسب است بخشی از سیره‌ی معصومین علیهم السلام را برای شما بازگو کنیم. امید است که همگان توفیق تأسّی داشته باشیم و به آن بزرگواران اقتدا کنیم.
 

نمونه ای از اخلاص امیرمؤمنان علیه السلام

 

انفاق در حال رکوع:


امیرمؤمنان علیه السلام در حال رکوع انگشتری به فقیر داد و آیه نازل شد که:
إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذینَ امَنُوا الَّذینَ یُقِیمُونَ الصَّلوةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکوةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ.[١٨]
ولیّ [: سرپرست و والی] شما تنها خدا و پیامبر او و مؤمنانی هستند که نماز به پا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند.
اگر این آیه درباره‌ی آن حضرت نازل شد فقط به این علت بود که آن بزرگوار تنها برای رضای خدا و جلب محبت او این کار را انجام داد و حتی انتظار سپاسگزاری نداشت.
 

خوابیدن در بستر پیامبر:

 
هنگامی که رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلم تصمیم گرفت از مکه به مدینه مهاجرت کند و امیرمؤمنان علیه السلام برای حفظ جان آن حضرت و به خاطر رضای خدا در بستر پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلم خوابید، آیه نازل شد که:
وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاهِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ.[١٩]
بعضی از مردم [با ایمان و و فداکار [همچون علی علیه السلام در لیلة المبیت به هنگام خفتن در جایگاه پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلم] جان خود را در برابر جلب خشنودی خدا می‌فروشند و خداوند نسبت به بندگانش مهربان است [یا خداوند نسبت به چنین بندگانی رئوف و مهربان است].
 

نزول سوره‌ی «هل اتی»:

 
سوره‌ی «هل اتی» که درباره‌ی اهل بیت پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلم نازل شده به خاطر خلوص آنان است. ابن عباس در این باره می‌گوید: امام حسن و امام حسین علیهما السلام بیمار شدند. پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلم به همراه جمعی از یارانش به عیادت آمدند و گفتند: ای ابوالحسن! چه خوب بود برای شفای فرزندانت نذری می‌کردی. سپس علی علیه السلام و فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها و فضّه که خدمتگزار آنها بود، نذر کردند که اگر حسنین علیهما السلام بهبودی یابند سه روز روزه بگیرند.[٢٠]
پس از اینکه کسالت حسنین برطرف شد آنان به نذر خود وفا کردند. حضرت علی علیه السلام مقداری جو قرض کرد. فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها یک سوم آن را آرد کرد و به تعداد افراد خانواده، پنج قرص نان پخت کرد. هنگام افطار سائلی به در خانه آمد و گفت: السلام علیکم یا اهل بیت محمد (سلام بر شما ای خاندان محمد)! مستمندی از مستمندان مسلمین هستم، غذایی به من بدهید تا خداوند از غذاهای بهشتی به شما پاداش دهد. آنان همان نانی را که برای افطار خود در سفره داشتند به مسکین دادند و او را بر خود مقدّم داشتند و آن شب با آب روزه گشودند و گرسنه خوابیدند.
روز دوّم روزه گرفتند. هنگام افطار یتیمی در خانه آمد و تقاضای کمک کرد. آن روز هم ایثار کردند و غذای خود را به او دادند و با آب افطار کردند.
در سومین روزی که روزه گرفتند هنگام غروب آفتاب اسیری آمد و درخواست کمک کرد. آنها نیز همانند دو روز قبل غذای خود را به او دادند.
صبحگاهان حضرت علی علیه السلام دست حسنین علیهما السلام را گرفت و به خدمت پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلم آورد. هنگامی که پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلم آنها را دید که از گرسنگی توان از دست داده‌اند فرمود: برای من سخت گران است که شما را به این حال می‌بینم. آنگاه پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلم از جا برخاست و با آنها وارد خانه‌ی فاطمه سلام الله علیها شد. دید فاطمه سلام الله علیها در محراب عبادت ایستاده در حالی که از شدت گرسنگی شکمش به پشت چسبیده و چشمانش از ضعف به گودی فرو رفته است. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم ناراحت شد، که در این حال، جبرئیل نازل شد و گفت: ای محمد! این سوره را بگیر. خداوند با وجود چنین خاندانی به تو تهنیت می‌گوید. سپس سوره‌ی «هل اتی» را بر آن حضرت خواند.[٢١]
و این همه به خاطر ایثار و اخلاص آنها بود که حتی تصور آن برای ما دشوار است. اهمیت عمل آنان را قرآن این گونه بیان می‌فرماید:
وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللهِ لاَ نُریدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَلا شُکُوراً.[٢٢]
و غذای [خود] را با وجود علاقه و نیاز [و یا لحبّ الله] به مسکین و یتیم و اسیر می‌دهند [و با زبان حال می‌گویند:] ما شما را برای خدا اطعام می‌کنیم و از شما انتظار هیچ گونه پاداش و سپاسی نداریم.
... أَما إِنَّ عَلِیّاً لَمْ یَقُلْ فِی مَوْضِعٍ إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللهِ لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً وَ لَکِنَّ اللهَ عَلِمَ أنَّ فی قَلْبِهِ أَنَّ مَا أَطْعَمَ لِلّهِ فَأَخْبَرَهُ بِمَا یَعْلَمُ مِنْ قَلْبِهِ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَنْطِقَ بِهِ.[٢٣]
... امیر مؤمنان [علیه السلام] در هیچ جا نگفت که ما برای خدا به شما غذا می‌دهیم بلکه خداوند متعال نیّت قلبی آن حضرت را بدین گونه آشکار ساخت بی آنکه امیرالمؤمنین چیزی بر زبان جاری کرده باشد.
به هر حال، این اطعام بقدری مخلصانه بود که به گفته‌ی عطّار نیشابوری:
گذشته زین جهان وصف سنانش / گذشته زان جهان وصف سه‌نانش
البته، تذکر این نکته لازم است که اگر انسان بخواهد به مرحله‌ای از خلوص برسد که تمام کارهای او برای خدا باشد بسیار دشوار است و رسیدن به مرحله‌ای از خلوص که به گفته‌ی مولوی: «جز به باد او نجنبد میل من / نیست جز عشق احد سرخیل من»[٢٤] کار هر کسی نیست و هر کس نمی‌تواند به راستی ادعا کند و بگوید:
تا احب الله آید نام من / تا که ابغض الله آید کام من
تا که اعطا الله آید جود من / تا که امسک الله آید بود من
بخل من الله عطا لله و بس / جمله لله‌ام نیم من آنِ کس[٢٥]
و برای افرادی که هنوز مراحل نخستین را می‌گذرانند این گونه ادعاها لاف و گزاف است. البته باید تمرین کرد و مأیوس نشد زیرا ـ چنانکه گذشت ـ خودسازی و ریاضت نفسانی همانند ریاضت و ورزش جسمانی است. همان‌طور که در تربیت بدن تمرین لازم است و از کم باید شروع کرد و به تدریج بالا رفت تا به مرحله‌ی قهرمانی رسید، در تهذیب روح نیز باید از کم شروع کرد و ادامه داد تا به مقام اخلاص کامل رسید. و همان‌گونه که مربّی ورزش در وزنه برداری از وزنه کم شروع می‌کند و به تدریج بر آن می‌افزاید، معلّم و مربّی اخلاق در مقام تعلیم و تربیت نیز باید از کم شروع کند تا قهرمانی در میدان عبودیت و اخلاص تربیت نماید و همان‌طور که ورزشکاران با تمرین و زحمت فراوان و پی گیر به قهرمانی می‌رسند سالکان راه عبودیت نیز باید چنین باشند.
آنان که به مراحلی از کمال رسیده‌اند بدون زحمت و رنج بدین مقام نایل نشده‌اند بلکه سالها زحمت کشیده‌ و با هوای نفس مبارزه کرده و کوشیده‌اند تا نیّت خود را خالص کنند و فقط برای جلب رضایت پروردگار وظایف خویش را انجام دهند و با استعانت از خداوند متعال سرانجام به مرحله‌ی عالی از کمال و فضیلت نائل آمدند. ولی باید گفت:
طی این مرحله بی‌همرهی خضر مکن / ظلمات است بترس از خطر گمراهی
انسان باید همیشه از خدا بخواهد به او توفیق دهد تا پایان کار خلوص خود را حفظ کند، زیرا کسانی که در این راه بخواهند گام بردارند در خطری بس عظیم و بزرگ‌اند، چرا که در میان راه به موانعی برخورد می‌کنند که گذشتن از آنها و ادامه‌ی راه بسیار دشوار است.
مولوی گوید:
زانک مخلص در خطر باشد مدام / تا ز خود خالص نگردد اوتمام
زانک در ره است و رهزن بی حد است / آن رهد کاو در امان ایزد است
آینه خالص نگشت او مخلص است / مرغ را نگرفته است او مقنص است
چونک مخلص گشت مخلص باز رست / در مقام امن رفت و برد دست
هیچ آئینه دگر آهن نشد / هیچ نانی گندم خرمن نشد
هیچ انگوری دگر غوره نشد / هیچ میوه‌ی پخته با کوره نشد
پخته گرد و از تغیّر دور شو / رو چو برهان محقق نور شو
چون ز خود رستی همه برهان شدی / چونک بنده نیست شد سلطان شدی[٢٦]


خودآزمایی


١- آثار و فواید اخلاص را بیان کنید.
٢- اسلام به کدام قسمت از عمل بیشتر اهمیت می‌دهد؟
٣- علت نزول آیه ٥٥ سوره مائده درباره‌ی حضرت علی(ع) چیست؟
 

پی‌نوشت‌ها

 
[١]. فهرست موضوعی غرر، ص ٤٣٣.
[٢]. همان، ص ۹۱.
[٣]. همان، ص ۹۲.
[٤]. همان، ص ۹۳.
[٥]. همان، ص ۹۲.
[٦]. همان، ص ۴۳۰.
[٧]. همان، ص ۲۰.
[٨]. همان، ص ۹۱.
[٩]. بحارالانوار، چاپ بیروت، ج ٦٧ / ص ٢٤٢؛ عیون اخبار الرضا، ج ٢ / ص ٦٨؛ این حدیث با اندکی تفاوت در عدّة الداعی (چاپ بیروت، ص ٢٣٢) و بحارالانوار (ج ٦٧ / ص ٢٤٩) و الترغیب و الترهیب (ج ١ / ص ٥٦) آمده است.
[١٠]. کشکول شیخ بهایی، ج۱/ص ۷۴، انتشارات شرکت طبع و نشر قم.
[١١]. بحار الانوار، ج ٦٧ / ص ٢٤٨، حدیث ٢١.
[١٢]. همان: ج ٨٢ / ص ١٣٦، حدیث ١٦؛ مصباح الشریعه، باب السجود.
[١٣]. فهرست موضوعی غرر، ص ۹۳.
[١٤]. همان، ص ۹۱.
[١٥]. تفسیر قرطبی، ج ٥ / ص ١٨٠ ذیل آیه‌ی ٣٦ سوه‌ی نساء.
[١٦]. بحارالانوار، ج ٦٧ / ص ٢٤٩.
[١٧]. برخی از آن آثار عبارت است از: ۱) قبول ولایت الله و خروج از ولایت شیطان، ۲) آزادی (آزاداندیشی و آزادی از بندگی غیرخدا)، توفیق و برکت، پاکی و طهارت در عمل، علو طبع و بلندی همّت، عافیت و عاقبت به خیر شدن، بیمه شدن اعمال و... که از روایاتی که گذشت بخوبی استفاده می‌شود.
[١٨]. مائده / ۵۵.
[١٩]. بقره / ٢٠٧. در این آیه دو نکته‌ی جالب دیده می‌شود: اوّل آن که مخلصان واقعی کسانی هستند که تمام هستی خویش را با رضای خدا معامله می‌کنند و چیزی جز خشنودی او نمی‌خواهند، حتی از او تقاضای بهشت هم ندارند؛ دوم آنکه از جمله‌ی آخر آیه «(وَاللهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ) استفاده می‌شود که لطف و رأفت الهی نسبت به بندگان اقتضا دارد که چنین انسانهای فداکار و ایثارگری همیشه در میان مردم باشند که در راه نجات مردم از هیچ چیز دریغ ندارند. راستی آیا اگر اینها نبودند اثری از حق و حقیقت باقی می‌ماند؟
[٢٠]. مرحوم بحرانی در تفسیر برهان می‌نویسد: امام حسن و امام حسین علیهما السلام نیز با آن ها نذر کردند که روزه بگیرند.
[٢١]. الغدیر، ج ٣ / ص ١١. این داستان در تفسیر برهان (ج ٤/ ص ٤١٢) و غایة المرام (صص ٣٧١ و ٣٧٢) و امالی صدوق (چاپ بیروت، صص ٢١٢ ـ ٢١٥) به گونه‌ای دیگر نقل شده است.
[٢٢]. دهر/ ۸و۹.
[٢٣]. تفسیر برهان، ج ٤/ ص ٤١٢.
[٢٤]. مثنوی معنوی، دفتر اول، ص ۱۹۱.
[٢٥]. همان، ص ۱۹۲.
[٢٦]. همان، ص ۲۶۱.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمدرضا مهدوی کنی

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: اخلاقی
برچسب‌ها: اخلاقی

تاريخ : سه شنبه 12 / 7 / 1400 | 6:0 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.