اسلام و تربيت فرزند
ترجمهي:متقي، تقي
مرحله خردسالي از هنگام از شير گرفتن كودك آغاز ميشود و تا آخر سال ششم يا هفتم عمر او ادامه مييابد. اين مرحله، از مهمترين مراحل تربيت زباني، عقلي و اجتماعي كودك است كه در آن، ساختار روحياي كه استوانههاي سلامت رواني و اخلاقي كودك بر آن استوار است، شكل مييابد؛ از اين رو اين مرحله عنايت ويژه پدران و مادران را نسبت به تربيت كودكان و ايجاد آمادگيهاي لازم در آنان براي تبديل شدن به عناصري فعال در محيط اجتماعي را ميطلبد.
شاخصههاي تربيتي مرحله دوم ضمن روش تربيتي زير مشخص ميشود:
اول: آموزش خداشناسي به كودك
كودك فطرتاً با ايمان به خدا متولد ميشود؛ آن جا كه پرسشهايش درباره پديد آمدن خود، هستي، پدر و مادر و چيزهايي كه دور و بر اوست آغاز ميشود و فكر محدودش آماده پذيرش انديشه خالق و صانع است، ـ چنان كه دانشمندان ديني و روانشناسان گفتهاند ـ وظيفه والدين است كه از اين پرسشها در معرفي خدا و خالق هستي ـ در حدّ فكر محدود او ـ بهرهبرداري كرده ونهال ايمان را در قلب وي غرس كنند.
«[ايمان به خدا] از مهمترين ارزشهايي است كه بايد در دل و جان كودك بذر آن را بارور كرد ... [اين ايمان] در آينده به او اميد به زندگي و اعتماد به خالق را خواهد بخشيد و در او مانعي ديني پديد خواهد آمد كه از ارتكاب گناهان بازش خواهد داشت.»2
تعليم و تربيت در اين مرحله بهتر است به دور از شتابزدگي و ضمن يك روش مداوم ومتناسب با رشد عقلي و ميزان پختگي زباني او صورت گيرد. حضرت امام محمدباقر عليهالسلام اين پيوستگي و تداوم در آموزش را چنين معرفي فرموده است:
«إذا بلغ الغلام ثلاث سنين يقال له: قل لا اله الاّ اللّه سبع مرّات، ثمّ يترك حتّي تتّم له ثلاث سنين و سبعة اشهر و عشرون يوماً فيقال له: قُلْ محمدٌ رسول اللّهِ سبع مرّات، و يترك حتّي يتمّ له اربع سنين ثم يقال له: قُلْ سبع مرّات صلّي اللّه علي محمد و آله، ثمّ يترك حتّي يتمّ له خمس سنين ثمّ يقال له: ايُّهما يمنيك و ايُّهُما شمالك؟ فاذا عرف ذلك حوّل وجهه الي القبلة و يقال له: اُسْجُدْ، ثُمّ يترك حتّي يتمّ له سبع سنين فاذا تمّ له سبع سنين قيل له: اِغْسِلْ وجهكَ و كَفَّيْكَ، فاذا غَسَلَهُما قيل له: صَلِّ، ثُمَّ يترك حتّي يتمّ له تسع سنين، فاذا تمّت له تِسع سنينَ عُلِّمَ الْوُضُوءُ وَ ضُرب عليه و اُمِرَ بالصَّلوةِ وَضُرِبَ عليها، فاذا تعلّم الوضوء و الصَّلاة غفرالله عزّ و جلّ له و لِوالِدَيْهِ ان شاءاللّه.»3
«وقتي پسر بچه به سنّ سه سالگي رسيد به او آموزش ميدهند كه هفت بار "لا اله الاّ اللّه" بگويد، سپس وي را تا رسيدن به سنّ سه سال و هفت ماه و بيست روز به حال خود ميگذارند و آن گاه بدو ميگويند تا 7 مرتبه "محمد رسول الله صلياللهعليهوآلهوسلم " بگويد. باز رهايش ميكنند تا چهار سالگي، در اين سن به او ياد ميدهند تا 7 بار "صلي اللّه علي محمدو آله" بگويد. سپس تا تمام شدن پنج سالگي كاري به وي ندارند. در پنج سالگي از او درباره شناخت دست چپ و راست سؤال ميشود. اگر دست راست وچپ خود را تشخيص داد، او را رو به قبله كرده و امر به سجده ميكنند. در ادامه، تا هفت سالگي چيزي بدو نميآموزند. در پايان هفت سالگي به او گفته ميشود خود دست ورويش را بشويد، وقتي از پس اين كار برآمد به او گفته ميشود: نماز بگذار. باز تا رسيدن به نُه سالگي آزادش ميگذارند، در پايان نه سالگي وضو و نماز را بدو ميآموزند، در صورت تخلف از آنها كتك ميخورد. اگر وضو و نماز را ياد بگيرد، آمرزش خداي عزيز شامل حال او و پدر و مادرش خواهد شد. ان شاءالله»
درستي چنين شيوه تربيتي را دانش روانششناسي جديد نيز به اثبات رسانده است:
«كودك در سن دو تا سه سالگي از جنبه كلامي قادر خواهد بود ادراك خود را درباره بسياري از اشيا و روابط [بين آنها] بيان كند ... و در پايان سه سالگي ميتواند جملات را براساس قواعد زباني رايج به كار گيرد و اين آمادگي، امكان ساخت جملات ابتدايي و صحيح را براي وي فراهم ميآورد.»4
عمقبخشي ايمان كودك به خدا، در تربيت وي لازم و ضروري است. كودك در اين مرحله، از جهتهاي مختلف، كه از جمله آنها ايمان به خداست، مقلد پدر و مادر است.
دكتر اسپاك ميگويد:
«زمينه عشق و ايمان به خدا در كودك، همان زمينه عشق و ايمان والدين به خداست.»
سپس ميافزايد:
«ميان سه تا شش سالگي، كودك تلاش ميكند تا در همه چيز از پدر و مادر خود تقليد كند، پس اگر آنان از خدا براي او سخن بگويند، ايمان كودك به خدا نيز دقيقاً به گونهاي خواهد بود كه در ضمن كلماتشان به او آموختهاند.»5
كودك در اين مرحله پيوسته به روابط محبتآميز و دوستانه گرايش دارد تا آن كه محبوب واقع و يك سر و گردن از ديگران برتر و بالاتر محسوب شود.
«تأكيد ورزيدن بر صفات خاصي چون رحمت و دوستي و گذشت تا حدّ اعلاي آن، و تا حد ممكن عدم يادكرد صفاتي چون عقاب و انتقام [الهي].»6
در نتيجه تصويري كه كودك در انديشه خود از خداي تعالي خواهد داشت، تصويري زيبا خواهد بود كه دوستدار اوست، از اين رو تعلق خاطرش به ذات مقدس الهي افزايش يافته و او را بخشنده دوستي و رحمت به خود خواهد پنداشت.
اگر خواستيم براي او چهرهاي از روز قيامت ترسيم كنيم، بهتر است بر نعمتهاي بهشتي؛ به آنچه با ميل و خواست او تناسب دارد، از قبيل خوردن و نوشيدن و بازي كردن و غيره تأكيد ورزيم و بر اين نكته كه اگر خوشخو و ملتزم به آداب اسلامي باشد به بهشت خواهد رسيد و اگر ملتزم نباشد از آن محروم خواهد شد.
تأكيد بر آتش جهنم و عذاب الهي را بهتر است تا دورهاي ديگر از عمرش به تأخير انداخت.
دوم: تأكيد بر دوستي پيامبر اكرم صلياللهعليهوآلهوسلم و اهل بيت عليهمالسلام
رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم فرموده است:
«اَدِّبُوا اَوْلادَكُمْ عَلي ثَلاثِ خِصالٍ: حُبِّ نَبِيِّكُمْ وَ حُبِّ اَهْلِ بَيْتِهِ وَ قَراءَةِ الْقُرْآنِ.»7
«فرزندان خود را بر سه خصلت تأديب كنيد: دوستي پيامبرتان، دوستي اهل بيت وي و تلاوت قرآن.»
در اين مرحله، ادراكها، احساسات و عواطف كودك رشد ميكند، احساساتي مانند دوستي و دشمني، جذب شدن و نفرت ورزيدن، ميل پيدا كردن و بيميلي. بايسته است كه در اين مرحله، پدر و مادر از حالات و استعداد عاطفي كودك بهرهبرداري كرده، ادراك ها و عواطفش را رشد داده و آنها را به سمت برترين نمونههاي بشري توجه دهند و در اعماق جانشان دوستي پيامبر اكرم صلياللهعليهوآلهوسلم و اهل بيت عليهمالسلام را بنشانند.
بهترين شيوه تأكيد بر دوستي پيامبر و آل او تبيين جايگاه آنان و شيوه رفتارشان در جامعه است، به خصوص توجه دادن به آنچه كه به رحمت، توجه، كرم، دردها، محروميتها و دشمني ديگران با آنان باز ميگردد، كودك را همدل آنان و دوستدارشان خواهد ساخت و دشمنِ مشركان و منحرفاني كه به آزار و اذيتشان پرداختند.
تأكيد بر تلاوت قرآن در خردسالي به خصوص آيات و سورههايي كه معاني آنها را درك ميكند، كودك را مجذوب كتاب خدا ميسازد و جوياي آنچه كه در آن آمده است.
واقعيت، توان كودك خردسال را در تكرار و حفظ آنچه ميشنود، به اثبات رسانده است. از اين رو كودك با عشق به قرآن كريم و جاذبه آن رشد ميكند و مفاهيم و ارزشهاي قرآني بر انديشه و رفتار او بازتاب خواهد داشت.
سوم: تربيت كودك براساس فرمانبرداري از پدر و مادر
پدر و مادر در تربيت فرزندان، وظيفه بزرگتري دارند. اين مسؤوليت قبل از هر چيز، بر دوش آنها سنگيني ميكند. آنان هستند كه شخصيت آينده كودك را ميسازند. مدرسه و محيط اجتماعي، در تربيت كودكان نقش دوم را داراست.
كودك اگر بر فرمانپذيري از پدر و مادر عادت نكند، پندها، راهنماييها و دستورهاي اصلاحگرانه و تربيتي آنان را به ديده پذيرش نخواهد نگريست. از اين رو مشكلات زيادي براي خود، پدر و مادر و اجتماع خواهد آفريد و ارزشها را زير پا خواهد نهاد و تمام قوانين، آداب و رسوم وضع شده و پذيرفته شده از جانب دولت و عرف اجتماع را ناديده خواهد گرفت.
حضرت امام حسن عسكري عليهالسلام فرمود:
«جُرْأَةُ الولد علي والده في صغره، تدعو الي العقوق في كبره.»8
«جسارت فرزند بر پدر در سنين خردسالي، او را در سن بزرگسالي به مخالفت [با وي] خواهد كشانيد.»
حضرت امام محمدباقر عليهالسلام فرموده است:
«... شَرُّ الابناءِ مَنْ دَعاهُ التقصير الي العقوق.»9
«... بدترين فرزندان كساني هستند كه تقصيرها و كوتاهيها آنان را به مخالفت [با والدين] سوق دهد.»
تربيت كودك براساس فرمانپذيري و پيروي از پدر و مادر تلاشي پيگير از جانب آنان را ميطلبد تا وي را بر اين كار عادت دهند؛ زيرا كودك در اين مرحله از زندگي در پي بناي شخصيت و استقلال ذاتي خود است. از اين رو به كوشش اضافي پدر و مادر نيازمند است. بهترين ابزار تمرين كودك بر فرمانپذيري، آن است كه احساس عشق و محبت كند.
دكتر يسري عبدالمحسن ميگويد:
«مهمترين عواملي كه كودك را بر طاعت و فرمانبرداري مساعدت ميكند ... محبت ودوستياي است كه از جانب تمام افراد خانواده احساس ميكند.»10
وسايلي كه در او روحيه اطاعتپذيري را پديد ميآورد، عبارتاند از: «امنيّت، محبّت، منزلت، آزادي و نياز به نيروي كنترل كننده.»11
دكتر «فاخر عاقل» اين نيازها را به گونه زير معرفي كرده است:
«نياز به تثبيت ذاتي يا منزلت [فردي و اجتماعي]، اين كه به موجوديت و مقام او معترف باشند و به وي توجه نشان دهند ... و نياز به امنيت، محبت و استقلال.» 12
بنابراين، اگر كودك از جانب پدر و مادر محبت، دوستي و جايگاه ويژهاي را احساس كند، خواهد كوشيد كه اين جايگاه را به منظور فراهم ساختن رضايت آنان، حفظ كند؛ و مهمترين مصداق رضا، اطاعت از آنان است. در نتيجه، پدر و مادر اساس تربيت كودك بر طاعت وفرمانپذيرياند. رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم فرموده است:
«رَحِمَ اللّهُ والِدَيْنِ اَعانا وَلَدَهُما عَلي بِرِّهما.»13
«خداي رحمت كند پدر و مادري را كه فرزندشان را بر نيكي به پدر و مادر مساعدت كنند.»
روش مساعدت نيز به گونهاي بايد باشد كه رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم مشخص كرده است:
«رَحِمَ اللّهُ عَبْداً اَعانَ وَلَدَهُ عَلي بِرِّهِ بِالاِْحْسانِ اِلَيْهِ، وَ التَأَلُّفِ لَهُ، وَ تَعْليمِهِ وَتَأْدِيبِهِ.»14
«خدا رحمت كند بندهاي را كه فرزندش را بر كارهاي نيك ياري دهد، به سبب احسان، مدارا، آموزش و ادبآموزي به وي.»
حضرت رسول صلياللهعليهوآلهوسلم فرموده است:
«رَحِمَ اللّهُ مَنْ اَعانَ وَلَدَهُ عَلي بِرِّهِ، وَ هُوَ اَنْ يَعْفُوَ عَنْ سَيِّئَتِهِ، وَ يَدْعُو لَهُ فيما بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللّهِ.»15
«خدا رحمت كند كسي را كه فرزندش را بر كارهاي نيكش ياري دهد، در حالي كه از زشتيهايش ميگذرد و در خلوت خود وخدا برايش دعا ميكند.»
باز آن حضرت فرموده است:
«رَحِمَ اللّهُ مَنْ اَعانَ وَلَده عَلي بِرِّهِ ... يَقْبِلُ مَيْسُورَهُ، وَ يَتَجاوَزُ عَنْ مَعْسُورِهِ، وَ لا يُرْهِقَهُ وَ لا يَخْرِقُ بِهِ ... .»16
«خدا رحمت كند كسي را كه در انجام خوبيها ياور فرزندش باشد ... كارهاي آسان او را بپذيرد، از كارهاي دشوار او بگذرد (كارهاي سخت را از او نخواهد)، او را [با امر ونهيهاي خود] خسته نكند، وبياحترامي به وي روا مدارد.»
«عشق ورزيدن كودكان به پدر و مادر [در واقع] بازتاب عشقورزي پدر و مادر به كودكان است.»17
كودكي كه [در خانواده] از محبت و منزلت لازم برخوردار باشد، در انجام فرامين پدر و مادر ـ با آن كه استقلالطلبي را دوست دارد ـ هيچ احساس كوچكي و خواري نخواهد كرد. همچنين به واسطه همين محبتي كه از آن برخوردار است، آمادگي تقليد از رفتار پدر و مادر در وجودش ريشه ميدواند، در نتيجه رفتار آنان بر او بازتاب پيدا خواهد كرد و به خواستههاي آنان پاسخ مثبت خواهد داد. اگر با كودك به سان يك انسان بالغ و داراي منزلت و مقام برخورد شود، وي به آرامش روحي خواهد رسيد و در امور مربوط به خود با پختگي برخورد خواهد كرد، به گونهاي كه پدر و مادر از او خشنود باشند. بر اين اساس، فرمانپذيري از پدر و مادر را تمرين خواهد كرد، بلكه به تمام ارزشهايي كه از پدر و مادر خود يا از مدرسه و جامعه آموخته است، گردن خواهد نهاد.
چهارم: نيكي كردن به كودك و بزرگداشت او
كودك در اين مرحله نياز شديدي به محبت و بزرگداشت از جانب پدر و مادر دارد و نيازمند آن است كه در خانواده و اجتماع به شخصيت و منزلت او اهميت بدهند و مورد توجه تمام باشد. هر قدر احساس محبوب بودن در وجود او تقويت شود و بداند كه پدر و مادر يا جامعه شخصيت ومقام او را درك ميكند، رشدي متعادل، سازگار و شايسته و هماهنگ با نظام آفرينش خواهد داشت.18
محبت و منزلتي كه كودك احساس ميكند، تأثير شگرفي بر ابعاد زندگي او خواهد گذاشت. در نتيجه، رشد زباني، عقلي، عاطفي و اجتماعي او به كمال ميرسد، و از كساني كه دوستش دارند، الگوگيري خواهد كرد و آموزهها، دستورها و خيرخواهيهاي آنان را خواهد پذيرفت و شيوههاي رفتار متناسب را از پدر و مادر خود خواهد آموخت و همه آنها بر رفتارش بازتاب خواهد داشت.
روايات زيادي درباره محبت و تكريم به كودك رسيده است. در اين جا چند روايت از رسول اكرم صلياللهعليهوآلهوسلم نقل ميكنيم:
«اَكْرِمُوا اَوْلادَكُمْ وَ اَحْسِنُوا آدابَهُمْ.»19
«فرزندانتان را احترام كنيد و نيكو تربيت نماييد.»
«رَحِمَ اللّهُ عَبْداً اَعانَ وَلَدَهُ عَلي بِرِّهِ بِالاِْحْسانِ اِلَيْهِ وَ التَّأَلُّفِ لَهُ وَ تعليمه و تأديبه.»20
«خدا رحمت كند بندهاي را كه فرزندش را بر نيكيها ياري دهد؛ به سبب احسان ومدارا با وي و آموزش و تأديب او.»
«نَظْرُ الْوالِدِ اِلي وَلَدِهِ حُبّاً لَهُ عِبادَةٌ.»21
«نگاه محبتآميز پدر به فرزند، عبادت است.»
«اَحِبُّوا الصبيان وَ ارْحَمُوهُمْ، فَاِذا وَعَدْتُمُوهُمْ فَوَلُّوا لَهُمْ، فَاِنَّهُمْ لا يَرَوْنَ اِلاّ اَنَّكُمْ تَرْزُقُونَهُمْ.»22
«كودكان را دوست بداريد و بديشان مهربان باشيد، اگر وعدهاي به آنان داديد وفا كنيد؛ زيرا آنان شما پدران و مادران را به عنوان روزي دهنده خود ميشناسند.»
از مصاديق محبت ورزيدن به كودك و شخصيت دادن به وي، تشويق و تعريف و تمجيد از او حتي به سبب كارهاي كوچك و چشمپوشي از برخي لغزشهاي اوست. نبايد بر گفتهها وعملكردهاي او خرده گرفت و به كارهاي شاقّ وادارش كرد، چنان كه در كلام رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم آمده است:
«رَحِمَ اللّهُ مَنْ اَعانَ ولده عَلي بِرّه ... يَقْبل ميسوره و يتجاوز عن معسوره و لا يُرْهِقُه وَلا يَخرق به ... .»23
«خدا رحمت كند كسي را كه در انجام خوبيها ياور فرزندش باشد ... كارهاي كوچك آسانش را بپذيرد و از كارهاي دشوارش بگذرد، از وي تكليفي فراتر از توانش نخواهد (با امر و نهيها خستهاش نكند) و به وي بياحترامي روا مدارد ... .»
بوسيدن كودك از بهترين روشهاي ابراز محبت و مهرباني به اوست. رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم فرمود:
«اكثِروا مِنْ قُبْلَةِ اولادكم، فانّ لكم بِكُلّ قُبْلَةٍ درجةً فِي الْجنّةِ.»24
«فرزندانتان را بسيار ببوسيد؛ زيرا در برابر هر بوسهاي براي شما درجهاي در بهشت است.»
همچنين آن حضرت فرمود:
«مَنْ قَبَّلَ وَلَده كان له حسنةٌ، وَ مَنْ فَرَّحه فَرَّحه اللّه يومَ الْقيامة ... .»25
«هر كس فرزندش را ببوسد، براي وي حسنهاي باشد، و هر كه دلشادش سازد، خدا در قيامت مسرورش كند.»
حضرت امام صادق عليهالسلام فرموده است:
«بِرّوا آبائَكُمْ، يبرّكم اَبنائُكُمْ.»26
«به پدرانتان نيكي كنيد، تا فرزندانتان به شما نيكي كنند.»
از مصاديق احساس محبوب بودن كودك، رو به رو شدن با وي به كلمات محبتآميز ودوستانه است. در روايتي وارد شده كه حضرت امام حسن و امام حسين عليهماالسلام در دوران كودكي به حضور پيامبر شتافتند و يكي زير شانه چپ و ديگري زير شانه راست او جاي گرفت، در اين هنگام رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم فرمود:
«هذانِ ريحانتايَ مِنَ الدنيا.»27
«اينها دو گل خوشبوي من در دنيا هستند.»
رسول اكرم صلياللهعليهوآلهوسلم به جهت آن كه كودكان احساس شخصيت اجتماعي كنند و اعتماد به نفس در آنان تقويت شود ـ چنان كه در خبر آمده است ـ بر كوچك و بزرگ سلام ميكرد:
«مَرَّ عَلي صِبْيانٍ فَسَلَّمَ عليهم.»28
«بر كودكاني گذشت و بر آنان سلام كرد.»
پيامبر گرامي اسلام صلياللهعليهوآلهوسلم رفتار ويژهاي با امام حسن و امام حسين عليهماالسلام داشت. با آن كه آنان كودك بودند گاه چيزي را با آن دو معامله ميكرد.29
ابراز محبت و مهرباني به كودك از مهمترين عواملي است كه او را بر اطاعت از اوامر پدر ومادر بر ميانگيزد.
بهتر است كودك همواره و در همه حال، حتي در صورت ارتكاب خطا و انجام عملي كه توبيخ و تنبيه را در پي دارد، احساس كند كه محبوب پدر و مادر است. همچنين كودك را طوري تربيت كنيم تا در حالت خطا يا گناه نيز ميان محبوب بودن خود و عدم دشمني با وي تفاوت قايل شود.
دكتر اسپاك ميگويد:
«ما پدران نبايد اجازه دهيم كه كودك در هيچ مرحلهاي از مراحل عمرش ـ اگرچه به اندازه يك نظر ـ احساس كند كه مطرود واقع شده است. كودك قادر نيست بين ناپسند داشتن خود و ناپسند داشتن رفتارش از طرف والدين، فرق بگذارد.»30
ليكن با تمرين و تكرار، ميتوانيم به كودك بقبولانيم كه عمل ناپسندي كه مرتكب شده مورد نفرت پدر و مادر يا اجتماع است و اين مسأله ربطي به بقاي محبوبيت وي ندارد. ما بايد تلاش كنيم كه وي را قانع سازيم تا از اعمال غلط و اشتباهش دست بردارد و بداند كه در صورت تحقق چنين امري محبت و مهرباني ما نسبت به او به نهايت خود خواهد رسيد.
___________________________________________
1- اين نوشتار ترجمه پژوهشي است تحت عنوان «تربية الطفل في الاسلام» كه توسط مركز الرساله در سال 1418 ق. به چاپ رسيده است.
2- قاموس الطفل الطبّي، ص 249.
3- من لا يحضره الفقيه، شيخ صدوق، دارالتعارف للمطبوعات، 1401 ق، ج 1، ص 182.
4- علم النفس التربوي، دكتر علي منصور، ج 2، ص 132.
5- مشاكل الآباء في تربية الابناء، ص 248.
6- همان، ص 251.
7- كنز العمال، بيروت، دارالكتب العلمية، 1419 ق، ج 16، ص 189، ح 45401.
8- تحف العقول، ص 368.
9- تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 320.
10- قاموس الطفل الطبّي، ص 328.
11- علم النفس، عبدالعزيز القوصي، ص 264.
12- علم النفس التربوي، فاخر عاقل، ص 100 ـ 101.
13- مستدرك الوسايل، ج 2، ص 618.
14- مستدرك الوسايل، ج 2، ص 626.
15- عُدّة الدّاعي، ص 61.
16- كافي، ج 6، ص 50 (برّ الاولاد).
17- علم الاجتماع، لنقولا الحدّاد، دارالرائد، 1982 م، ص 252.
18- علم النفس التربوي، دكتر فاخر عاقل، بيروت، دارالعلم للملايين، 1985 م، ص 111.
19- مستدرك الوسائل، ج 2، ص 625.
20- همان، ص 626.
21- مستدرك الوسائل، ج 2، ص 626.
22- مكارم الاخلاق، ص 219.
23- الكافي، ج 6، ص 50 (باب برّ الاولاد).
24- مكارم الاخلاق، ص 220.
25- عُدّة الدّاعي، ص 79.
26- تحف العقول، ص 267.
27- مختصر تاريخ دمشق، ابن منظور، بيروت، دارالفكر، 1405 ق، ج 7، ص 14.
28- مستدرك الوسائل، ج 2، ص 69.
29- تحف العقول، ص 337.
30- مشاكل الآباء، ص 141.
نظرات شما عزیزان: