مقدمه

در متن فرهنگ و معارف اسلامی همواره و به طور مکرر تاکید شده است که « ایمان » باید آمیخته با « عمل» باشد و در غیر این صورت فاقد اعتبار و ارزش است. قرآن کریم که سرچشمه اصلی همه معارف اصیل و متقن اسلامی می باشد؛ «مسلمان » را دارای هویتی از ایمان و عمل می شناسد و هر کس که در باور و اعتقاد بماند و به اعمال و رفتار صالحی که در واقع باید آثار تسری ایمان در اعضا و جوارح باشد؛ روی نیاورد؛ ایمان ندارد. عبارت « الذین آمنوا و عملوا الصاحات » فراوان و مکرر در قرآن کریم تجلی و ظهور دارد(شوری / ۲۶ ؛ ص / ۲ ؛ تین / ۶ ؛ عصر /3؛ فصلت/33, نجم / ۳۹) به وضوح و صراحت پیوند ناگسستنی ایمان و عمل را تثبیت می نماید. پس از ائمه اطهار(ع ) که هرکدام کامل ترین الگوی عملی در نمایاندن حقایق دین و دعوت مردمان به تعالیم و دستورالعمل های اسلامی بوده اند ؛علمای ربانی و عرفای کامل و واصل نیز با عملکردهای دقیق و ظریف خود و به تبعیت از پیشوایان معصوم (ع ) به صورت الگوهای عملی، مبلیغ و دعوت کننده مردم جامعه به ضوابط و ارزش های اسلامی در موضوعات گوناگون بوده اند . ازآنجایی که مسئله چگونگی الگوسازی از اسوه های دینی متناسب با شرایط موجود از مسائل مهم و پیچیده ای است که امروزه متولیان تعلیم و تربیت اسلامی با آن روبرو هستند؛ ضرورت این نوشتار مشخص می شود؛ چرا که به طور قاطع می توان گفت که در نظام تربیتی اسلام، یکی از عوامل مؤثر در تکوین شخصیت مذهبی همانندسازی با الگوهای برتر است.از سوی دیگر تاریخ اجتماعی بشری نشان داده است که در صورت عدم وجود الگوها در یک جامعه انسانی، افراد در زندگی ظاهری و ایمانی خویش سردرگم و حیران می مانند. دراین میان بررسی الگوهای قرآنی سرمشق مناسبی در راه تعالی و تزکیه نفوس در تقرب به خداوند متعال است . مهمترین پرسش قابل طرح در این نوشتار، این است که اساساً الگوهای قرآنی در رفتار و سیره امام خمینی (ره) چه بوده و ایشان چه الگوها و آموزه هایی را از متن و بطن قرآن کریم در سیره ی طیبه ی خویش جاری و ساری نموده اند؟

1- الگوها ی قرآنی در رفتار حضرت امام خمینی(ره)

1-1- سیره ورفتار فردی

سیره به معنای راه، روش و طریقه دارای سه جزء است: گفتار، رفتار و چگونگی رفتار و گفتار. هنگامی که گفته می‌شود:سیره امام خمینی(ره)، مرادمان راه و روش ایشان است، هم چنین الگو در رفتار و سیره عملی به معنای، پیوند عملی، متابعت، پیروی و سرمشق از برگزیدگان است. (امینی، 1379، شماره 99،صفحه 42) شناخت رهبران الهى و چگونگى رفتار و کردار آنان در عرصه‏هاى مختلف اخلاق فردی و اجتماعی و الهام از آموزه‏هایى که راه گشاى مشکلات انسان معاصر باشد؛ براى همه افراد بشر سودمند خواهد بود،

امام خمینی (ره)درس آموخته ی مکتب پیامبر (ص) واهل بیت (علیهم السلام)است که پای بندی به ارزشهای اخلاقی در سیره آنان مشهود است .یکی از بهترین عرصه ای که رفتار ارزشی امام خمینی در آن تبلور یافته است؛ زندگی شخصی ایشان است . در این جا به نمونه هایی از تبلور ارزشهای اصیل قرآنی در اخلاق وسیره ی فردی ایشان اشاره می کنیم .

1-1-1-اخلاص

معیار ارزیابی و سنجش همة اعمال و رفتار آدمی، انگیزه و هدف اوست. اخلاص در انگیزه و هدف به مثابه روح در پیکر اعمال است که به اعمال شادابی و جهت می‌بخشد.از توصیه های مهم امام خمینی(ره) در تثبیت و استواری کرامت انسانی و حفظ مراتب عالی اخلاق، که بدان بسیار توجه داشته و با استناد به آیات قرآنی همواره بدان اهتمام می ورزید؛ خالص کردن انگیزه ها و اعمال برای خداوند، در نیت و در عمل است ؛ زیرا میزان و معیار در اعمال، انگیزه هایی هستند که مقصد اعمال قرار می گیرند. در این مسیر هرگونه قصد وآهنگ غیرالهی، یک نوع شریک قائل شدن برای خدا و ضد توحید به حساب می آید. انگیزه هایی چون خودبینی، خودخواهی، غرور، عجب، تحقیر دیگران، تظاهر و خودستایی و... شرک خفی نامیده می شود و باعث بیگانه شدن از حق هستند. میزان در عرفان و حرمان، انگیزه است. هر قدرانگیزه ها به نور فطرت نزدیک تر باشند و از حجب و حتّی حجب نور وارسته تر، به مبدأ نور وابسته ترند؛ تا آنجا که سخن از وابستگی نیز کفر است(سلطانی زمانی،شماره60، ص37-38 )

2-1-1-تهذیب و تزکیه نفوس

کلمه «تهذیب» در زبان عربی از «هذَب، یَهْذِبُ، هَذْبًا» گرفته شده است. ابن منظور می نویسد: اصل و ریشه تهذیب، از پاک و خالص کردن میوه حنظل از مغز آن و درمان تلخی اش گرفته شده است؛ تا این که آن میوه از تلخی درآمده و خوش خوراک شود(ابن منظور،1414ق، ج1، ص782) . طریحی لغت شناس معروف عرب تهذیب را طهارت اخلاقی می داند و می فرماید: تهذیب الشی‏ء: تنقیته. و رجل مهذب: أی مطهر الأخلاق،(طریحی،1375،ج2،ص184)

راغب اصفهانی، زکاه را به‌معنای رشد و نمو حاصل از برکت الهی می‌داند که هم در امور دنیوی و هم در امور اخروی معتبر است(راغب اصفهانی، 1412،ص 381) این واژه مشتقّ از: «زکا، یزکو، زکاه» است. و در بردارنده دو معنى است:

اوّل: طهارت، دوّم: تعالى و رشد. بر این پایه، مسئولیت رسول خدا در ارتباط با مردم امّى عرب داراى دو بخش است:اوّل، پاک گردانیدن عقول از خرافات شرک و اباطیل، تطهیر قلوب از قسوت جاهلیت، تطهیر اراده از شهوات حیوانى و خلق خوى درندگى و تطهیر رفتار از رذایل اخلاقى جاهلیت. دوّم: رشد و نموّ بخشیدن به عقول به وسیله معرفت،روشن گردانیدن قلوب به وسیله ایمان،تربیت اراده پیروان به وسیله اعمال نیک و تعالى بخشیدن به رفتار مسلمانان به وسیله التزام به عدالت و احسان و مکارم اخلاق‏(قرضاوى / سلیمى‏.1382،ص160)

خداوند متعال در قرآن کریم در سه جا تزکیه را بر تعلیم مقدم داشته است :در سوره بقره آیه 151؛ آل عمران آیه 164و سوره جمعه آیه2. در آیه2 سوره جمعه می خوانیم: هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ حضرت امام ذیل آیه 2 جمعه و 164 آل عمران بیان می دارند : مساله تربیت بالاتر از تعلیم است ....ومساله تزکیه نفس، اهمیت آن بیشتر از مساله تعلیم کتاب وحکمت است .مقدمه از برای این است که کتاب وحکمت در نفس انسان واقع بشود (خمینی، 1378، ج13، ص55) تزکیه را مقدمه علم ذکر فرموده است. از حکمت آیات شریف قرآن، در هر ذره ذره از آن نکات است. اینطور نیست که بی جهت مثل یک نویسنده باشد که مقدم یا موخر بودن ممکن است در نظر نباشد .(خمینی، 1378، ج 8، ص254) علم انسان را به جهنم می فرستد .گاهی علم فقه انسان را به جهنم می فرستد.گاهی علم اخلاق انسان را به جهنم می فرستد. با علم درست نمی شود .تزکیه می خواهد (یزکیهم).تزکیه مقدم است بر همه چیز. (خمینی،1378، ج19، ص 134)ایشان ریشه ی همه ی گرفتاری های بشر را در عدم تزکیه می داند و بیان می دارد ریشه همه جنگها، عدم تزکیه است. همه این گرفتاری ها یی که برای این بشر است ؛ از این نقطه شروع می شود وهمه از انانیت انسان است وتمام جنگهای عالم از این انانیت پیدا می شود . مومن ها با هم جنگ ندارند.اگر جنگی باشد بین دو نفر، باید بدانند که مومن نیستند.(خمینی، 1388، ص120) هم چنین ایشان با الهام از آیات قرآن کریم که ارسال رسولان و تعیین اسوه و الگوى عملى را براى‏ تزکیه و تهذیب نفس و کرامت و تعالى انسان‏ها ضرورى دانسته است و نیز آیاتى چون آیات مربوط به رویارویى موسى «علیه‏السلام» با فردى که سمت استادى بر او داشت؛خضر نبى «علیه‏السلام»- و نیز با توجّه به این که حرکت بدون راهنما در مسیر سلوک عرفانى و اخلاقى و کسب کرامت انسانى، به طور معمول لغزشگاه‏هاى فراوان دارد؛ بر این نکته تأکید می کند که سالک طریق عرفان که تزکیه و تهذیب اخلاقى ثمره طبیعى و ضرورى آن است؛ مى‏بایست به استادى بصیر و آموزنده اقتدا کند و با امامى وارسته در راه دستیابى به کرامت انسانى و تقرّب به خداوند و رهایى از نفس، عروج نماید.(خمینی،1388، ص 133- 134)

3-1-1-پرهیز از تجمل گرایی و رفاه زدگی

یکی از آفت های مهمی که جامعه اسلامی ما را تهدید می کند؛ تجمل گرایی و رفاه زدگی و گرایش افراطی به ظواهر دنیوی است که غفلت از آراستگی های درونی و معنوی را بدنبال دارد. قرآن کریم از تجمل گرایی و ناز پروردگی به عنوان اتراف یاد می کند و در آیات مختلف آن را موردنکوهش قرار می دهد. وَ إِذَآ أَرَدْنَآ أَن نُّهْلِکَ قَرْیةً أَمَرْنَا مُتْرَفِیهَا فَفَسَقُوا فِیهَا فَحَقَّ عَلَیهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَـهَا تَدْمِیرا (إسراء : 16 ) خداوند متعال نازپروردگی و رفاه زدگی را یکی از عوامل انحطاط جوامع بشری معرفی می کند که هلاکت و نابودی سرزمین و اهل آن را به دنبال خواهد داشت: بنابر آیه فوق، رفاه زدگان در معرض فسق و بی بند و باری قرار دارند و جامعه خود را به انحطاط و زوال خواهد کشاند.( حسین زاده اصفهانی، 1384، شماره 52، صفحه 103) یکی از شیوه‌های تربیتی که هم در جهت «تربیت نفس» (خودسازی) و هم در زمینه «تربیت نفوس» (تربیت اجتماعی) کارآمد است؛ روش ساده زیستی می‌باشد ؛امام خمینی (ره) با تاسی از قرآن کریم در هدایتگری ها و سخنان خود همواره مردم و عموم جامعه را از تجمل گرایی و رفاه زدگی بر حذر می داشت و آنان را به ساده زیستی هدایت می کرد و می فرمود: «ما باید کوشش کنیم که اخلاق کاخ نشینی را از این ملت بزداییم.» (خمینی، 1378،جلد ۱۷، صفحه ۳۷۵)اکثر این خوی های فاسد، از طبقه مرفه به مردم دیگر صادر شده است. طبع کاخ نشینی منافات باتربیت صحیح دارد. منافات با اختراع،تصنیف، تألیف و زحمت دارد.( همان، جلد ۱۷، صفحه ۳۷۴) امام خمینی (ره) عظمت انسان ها را در زندگی ساده آنها می دانست و با توصیه به الگوگیری از زندگی بی آلایش انبیا و پیامبران الهی می فرمود: «عظمت انسان به لباس و کلاه و اتومبیل و... امثال ذلک نیست.( خمینی، 1378، جلد ۱۳، صفحه ۴۸۷) انسان یک حقیقتی است که آن حقیقت اگر بروز کند؛ شرافتمند است؛ عظمت دارد که بزرگ ترین افراد بشر انبیا بودند و ساده ترین از همه آنها بودند. در عین حالی که بزرگ تر از همه بودند و همه آنها را به بزرگی می شناختند؛ در عین حال ساده ترین افراد بودند. در وضع زندگی شان، تمام انبیا این طور بودند و تاریخ همه آنها را نشان می دهد که با وضع بسیار ساده ای عمل می کردند»((همان،جلد ۱۳، صفحه ۴۸۷)

امام خمینی (ره) چنانچه در گفتار خویش مردم و مسئولین را از رفاه زدگی برحذر می داشت و به ساده زیستی دعوت می نمود ؛ خود نیز در صفحه عمل چنین بود. زندگی و معشیت امام خمینی(ره) نمونه ی کامل از زهد، قناعت و ساده زیستی بود و این شیوه تنها مربوط به دوران قبل از مرجعیت و رهبری او نمی شد بلکه زندگی ایشان همسان معمولی ترین اقشار جامعه بود (انصاری،1389 ص186)

ایشان از آغاز تشکیل خانواده، اجاره نشین بودند و پس از چندین سال منزل ساده ای از اموال همسر خویش در قم تهیه نمودند.( رودسری، ۸۳‏‫‏۱۳، ص 95)پس از تبعید به عراق نیز خانه ای در یکی از خیابان های نجف اجاره کردند. فرش های بیرونی منزل امام در آنجا ناقص بود و بخشی از اتاق خالی مانده بود. یکی از یاران ایشان عرض می کند: اجازه بدهید که یک فرش برای اینجا تهیه شود؟ می فرمایند: آن طرف هست .می گوید آنجا گلیم است. با اینجا جور در نمی آید. می گویند: مگر منزل صدراعظم است. می گوید: بالاتر از صدراعظم است، منزل امام زمان است ایشان می فرمایند: امام زمان خودش هم معلوم نیست در منزلش چی افتاده است.(زم‍ان‍ی‌ وج‍دان‍ی‌، 1368، جلد 1، ص 17.)در نجف، علی رغم هوای گرم آن امام یخچال و کولر نداشتند و تا شروع نهضت در منزل تلفن نداشتند و در جواب اعتراض شهرستانی هایی که نیاز به ارتباط ایشان داشتند؛ می فرمودند: پول بیت المال خرج رساله من و تلفن نشود و سرانجام یک نفر بازاری تلفنی به نام ایشان خریداری و نصب نمود(رک .طب‍اطب‍ای‍ی‌، 1379، ص524 )

4-1-1-پرهیزاز اسراف وزیاده روی

دردین اسلام به لزوم قناعت وصرفه جویی و پرهیز از اسراف وزیاده روی تاکید شده است. از آیات 131 سوره اعراف و 28 سوره غافر می توان این گونه برداشت نمود که یکی از ملاکهایی که می تواند در الگو قرار دادن افراد مد نظر قرار گیرد؛ این است که این افراد دارای خصیصه ی اسراف نباشند .از سوی دیگر در آیه 43 سوره غافر خداوند از اسراف کاران به عنوان اصحاب آتش یاد کرده ودر آیه 83 سوره یونس از فرعون در زمره مسرفین یاد شده است که همگی دلیل بر شدت ناپسند بودن اسراف است.

از مراقبت های دقیق و شیوه های زیبای امام خمینی (ره) برای عمل به تعالیم مقدس قرآن درباره « مصرف صحیح » صرفه جویی در مصرف وجلوگیری شدید اسراف در خرید بود. از میان نمونه ها و مصادیق این مراقبت و تلاش امام خمینی به ذکر دو نمونه بسنده می نمائیم . یکی ازهمراهان امام که از نزدیک با ایشان معاشر بوده است و در دوران تبعید امام در عراق رفتار و عملکردهای دقیق این پیشوای بزرگ را مشاهده کرده است ؛ در مورد صرفه جویی در مصرف ایشان نقل می کند :در اتاق حضرت امام یک مهتابی با یک لامپ صد وات روشن بود که هنگام مطالعه یا نوشتن، چون این نور کافی نبود ؛ یک لامپ دیگر را نیز روشن می کردند. .بارها دیدم که معظم له از اتاقشان به طرف اندرون رفتند؛ ولی چند لحظه بعد، ازمیان راه برگشته، لامپ مهتابی را خاموش کرده و دوباره به طرف اندرونی رفتند.با آنکه در آن موارد معمولا بیش از چند دقیقه در اندرونی نمی ماندندو دوباره به همین اتاق بر می گشتند.(رحیمیان، 1371، ص86)

درباب پرهیز از اسراف در خرید نقل شده است که امام نسبت به امور مالی احتیاط فوق العاده ای داشتند. مثلا اگر می خواستند آبلیمو بگیرند به خدمت گذار خود دستور می دادند : فقط پنج فلس بگیر. یعنی به اندازه یک لیوان .هر چند خدمتگزار اصرار می کرد که : یک شیشه می گیرم ؛ امام می فرمودند: نه فعلا به اندازه ای که لازم است ؛ باید بگیرید. سبزی که می خواستند بگیرند بیش از چند فلس نمی گرفتند.(‏ ن‍ظری‌، ۱۳۷۸. جلد ۲،ص ۵۶ )

5-1-1-وظیفه شناسی

آموزه تکلیف، راهبردی بسیار ظریف و راهگشا برای یک انسان دین دار است که برای عمل و رفتار خود حجت معتبر و شیوه مطمئنی را می یابد. آموزه تکلیف در عمل و نظر، انسان را از افتادن در شبهات و مصلحت سنجی های نابجا حفظ و سمت و سوی الهی به رفتار او می دهد. یکی از سنت های مشترک همه انبیاء این است که باید اصول دعوت خود را به مردم برسانند و دراین مورد از جانب پروردگار مورد سؤال قرار می گیرند و هیچ عذر و بهانه ای نیز از آنان پذیرفته نمی شود. پیامبران در برابر خدا مسئول هستند. (ج‍وادی‌ آم‍ل‍ی‌، 1378، جلد6- صفحه 113)از عمل و رفتار فردی تا عمل و رفتار سیاسی و اجتماعی حضرت امام خمینی (ره) همه برآمده از تکلیف‌گرایی واقع‌بینانه الهی است که خداوند را شاهد بر همه اعمال و رفتار آدمی و فرامین او را تنها راه نجات بشریت می‌داند. بنابراین، بر اساس این نگرش، هر مشکلی، آسان و هر غربت و تنهایی، به هماهنگی با جریان هستی مرتبط می‌شود. ازاین‌رو، زندگی حضرت که سرشار از عمل به تکلیف است؛ می‌تواند الگوی مناسبی برای سیاست‌مداران جامعه اسلامی باشد.

در طول انقلاب اسلامی، شعار اصلی و مهم امام خمینی(ره) این بود که ما مأمور به انجام وظیفه هستیم ؛ نه نتیجه.( خمینی، 1378 ‏، جلد 21، ص 284.) امام خمینی(ره) چه پیش از پیروزی انقلاب و چه پس از آن، هیچ‌گاه به دنبال پست، جاه، مقام و این چیزهای رایج مادی نبود بلکه با تحمل سختی‌ها، تبعید پانزده ساله و شهادت نزدیکان و دوستان، به دنبال جهاد، شهادت و تحقق و پیشرفت اسلام بود.( موسوی، 1386، شماره 11،ص 6)

6-1-1-انتقاد پذیری

در آموزه های دینی, به مقوله نقد و نقدپذیری, اهمیت فراوان داده شده است. واژه های نصیحت, تذکر, موعظه, استماع قول, اتّباع احسن, تواصی به حق, دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر, هر یک به گونه ای, اهمیت و جایگاه نقد و نقدپذیری را بیان می کنند. نقص در وجود همه افراد و عملکرد آنها وجود دارد و انتقاد مقدمه اصلاح است .تا انتقاد نشود عیوب افراد شناخته نمی شود و اشخاص اصلاح نمی گردند. امام صادق(علیه السلام) می فرمایند:أحَبُّ إخْوَانِی إِلَی مَنْ أهْدَى إِلَی عُیوبِی‏ بهترین دوستانم کسانی هستند که عیب های مرا به من هدیه می دهند. (کلینى،1407 ق، ج‏2، ص639)

امام خمینی(ره) درباره توجه به عیب های خود و پذیرش انتقاد و عمل به آن برای اصلاح می فرمایند: بی عیب ما نداریم در دنیا و ما باید همیشه توجه مان به آن عیوب خودمان باشد. . . و انسان که بخواهد برای خدا کار بکند و به مقام انسانیت برسد؛ باید همیشه دنبال این باشد که ببیند چه عیبی دارد. دنبال این نباشد که ببنید چه حُسنی دارد. برای این که دنبال این که چه عیبی دارد؛ می شود که انسان در صدد رفع آن برآید و دنبال این که چه حُسنی دارد؛ پرده می شود در چشم انسان و نمی تواند عیوب خودش را ببیند. (خمینی،1378،جلد 17، ص 161)

امام راحل درباره شیوه صحیح انتقاد کردن و انتقاد پذیری می فرمایند: انتقاد براى ساختن، براى اصلاح امور، لازم است... لکن اگر آن که انتقاد مى‏کند با آرامش خاطر و با نظر صحیح انتقاد بکند؛ این که جواب مى‏دهد هم اگر با نظر صحیح و بدون این که غضب در آن راه داشته باشد جواب بدهد؛ آن وقت منطق در مقابل منطق است و اگر با هیاهو و جار و جنجال بخواهید شما یک مسأله را حل بکنید و هر کسى در نظر داشته باشد که طرف مقابل خودش را مثل یک دشمن بکوبد؛ عقل ها کنار مى‏رود . قوه غضبیه، که بدترین قوه‏هاست؛ اگر مهار نشود؛ از کار مى‏افتد و مسائل را علاوه بر اینکه حل نمى‏کنند؛ مشکلتر مى‏کنند. (همان، ج 14، ص 367.)

امام خمینی (ره) در بیان فرهنگ نقد, به این نکته توجه تمام داشت که مسؤولان و دست اندرکاران, هرگز نباید خود را منّزه و مبرا از نقد بدانند بلکه شایسته است که سخنان و نوشته های نقدآمیز را آویزه گوش سازند و آن را به عنوان (هدیه) و ره آوردی الهی و آسمانی, به شمار آورند. نباید ما ها گمان کنیم که هر چه می گوییم و می کنیم؛ کسی را حق اشکال نیست. اشکال،بلکه تخطئه, برای رشد انسانها یک هدیه الهی است. (خمینی،1378،جلد 20، صفحه 451)

امام(ره) به مدیران نظام اسلامی سفارش می کرد: شما و دوستانمان در وزارت امور خارجه, باید تحمل انتقاد را چه حق و چه ناحق داشته باشیم. ( خمینی،1378،جلد21، صفحه 20)امام خمینی, این نکته را در باب نقد نیز به خوبی در سخنان و سیره اش ترسیم کرده و به روشنی بیان داشته است که در ترکیب دولت موقت و سپردن دولت به دست لیبرالها و افراد غیر انقلابی, اشتباه شد .(من امروز بعد از ده سال از پیروزی انقلاب اسلامی, همچون گذشته اعتراف می کنم که بعض تصمیمات اول انقلاب در سپردن پستها و امور مهمّه کشور به گروهی که عقیده خالص و واقعی به اسلام ناب محمدی نداشته اند؛اشتباهی بوده است که تلخی آثار آن به راحتی از میان نمی رود.)( خمینی، 1378ش، ج 21، ص 285)

2-1-سیره و رفتار اجتماعی حضرت امام خمینی(ره)

سیره و رفتار اجتماعی امام خمینی (ره) طیف وسیعی از عملکردهای اخلاقی که به دور از منیت است فرا روی انسان ها قرار می دهد که در این راستا به چند نمونه اشاره خواهیم کرد.

1-2-1-حفظ آبروی مردم ؛ پرهیز از غیبت

حفظ آبروی مردم و پرهیز از غیبت، تهمت، تحقیر و استهزا و ناسزاگویی از اموری است که در سیره آن بزرگ مرد تاریخ به روشنی پیدا بود. او نیک می دانست که حرمت مؤمن، از حرمت کعبه بالاتر است. چنان که از پیامبر گرامی اسلام (ص) روایت شده است: « آن حضرت به کعبه نگاه کرده را مورد تعظیم قرار داد و عظمت آن را بیان کرد. سپس فرمود: به خدا سوگند که حرمت‏ مؤمن‏ نزد خدا از حرمت تو بیشتر است؛ زیرا خداوند نسبت به تو یک چیز را حرام کرده است اما از مؤمن سه چیز را: خون، مال و بدگمانى به او را ».(ورام بن أبی فراس، 1369ش، ص115)

امام (ره) در رعایت و پاسداشت آبروی مردم به ویژه در پرهیز از غیبت بسیار جدی بودند و هیچ گاه نه تنها وجود خود را از این صفت تاریک و ناپسند دور نگه می داشتند بلکه دیگران را نیز شدیدا نهی می کردند. مرحوم حاج سیداحمد آقا فرزند برومند ایشان دراین باره می گوید: «آنچه مورد اتفاق همه است اینکه امام از جوانی حاضر نبودند در مجلس غیبت و در مجلس دروغ و گناه بنشینند. امام از همان اول شدیدا از دروغ و غیبت پرهیز داشتند. از همان اول در مجلس غیبت نمی نشستند یا حرف را قطع می کردند (مظهری، 1384، شماره 52 صفحه 87)همسر امام (ره) نیز در این باره می گوید:من شصت سال بود که با این مرد زندگی کردم و در تمام این مدت شصت سال یک مرتبه ندیدم که ایشان یک غیبت از کسی بکنند یا یک دروغ بگویند.(ف‍روغ‍ی،1371،ص 139.) امام (ره) چنان در پرهیز از غیبت و حفظ آبروی مردم مراقب بودند که حتی از سخنانی که شاید به غیبت منجر می شد؛ نیز دیگران را باز می داشت. چنانکه مقام معظم رهبری در خاطره ای از ایشان بیان می کند: ما یک شب در خدمت امام بودیم. من از ایشان پرسیدم نظر شما نسبت به فلان کس چیست؟ نمی خواهم اسم بیاورم. یکی از چهره‌های معروف دنیای اسلام در دوران نزدیک به ما، که همه نام او را شنیدند.همه می شناسند. امام یک تأملی کردند.گفتند: نمی شناسم. بعد هم یک جمله‌ی مذمت‌آمیزی راجع به آن شخص گفتند. این تمام شد. من فردای آن روز یا پس‌فردا درست یادم نیست صبح با امام کاری داشتم. رفتم خدمت ایشان، بمجردی که وارد اتاق شدم و نشستم قبل از اینکه من کاری را که داشتم ؛مطرح کنم؛ ایشان گفتند که راجع به آن کسی که شما دیشب یا پریشب سؤال کردید «همین، نمی شناسم». یعنی آن جمله‌ی مذمت‌آمیزی را که بعد از «نمی شناسم» گفته بودند؛ پاک کردند .ببینید. این خیلی مهم است. آن جمله‌ی مذمت‌آمیز نه فحش بود؛ نه دشنام بود؛ نه تهمت بود. خوشبختانه من هم بکلی از یادم رفته که آن جمله چه بود. یعنی یا تصرف معنوی ایشان بود یا کم‌حافظگی من بود؛ نمی دانم چه بود. اما اینقدر یادم هست که یک جمله‌ی مذمت‌آمیزی بود. همین را ایشان آن شب گفتند. دو روز بعدش یا یک روز بعدش آن را پاک کردند. گفتند: نه، همان نمی شناسم. (خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران،تاریخ 14/3/1389)

2-2-1-خیرخواهی و هدایت‌گری

امروزه، نقش افکار عمومی در حکومت‌ها و جریان‌ها، امری انکارناپذیر است؛ به‌گونه‌ای‌که افکار عمومی در تصمیم‌گیری دولتمردان و ایجاد یا گسترش جنبش‌های اجتماعی و سیاسی، نقشی مهم و اساسی دارند. (نک: عالم، 1376،ص366؛ نقیب‌زاده، 1384،ص228 ـ 230) هر اندازه که نقش آگاهی سیاسی در جامعه بالاتر باشد؛ قدرت و عزت بیشتری را برای اهل آن جامعه به همراه دارد. ولی اگر مردم از لحاظ سیاسی، ناآگاه و نسبت به امور سیاسی بی‌تفاوت باشند؛ جامعه و دولتمردان با مشکل روبه‌رو می‌شوند. خداوند نیز به عنصر هدایت‌گری و بیداری مردم توجه ویژه‌ای کرده است. (نک: سجده: 24؛ نحل: 44)در قرآن آمده است: ادْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ. (نحل: 125)مردم را به سوی راه پرودگارت با حکمت و موعظه دعوت کن و به نحو نیکو با ایشان به گفت‌وگو و بحث بپرداز.

شگرد اصلی امام خمینی (ره) در طول مبارزات هدایت‌گرانه خود، با روش‌های ارسال پیام، سخنرانی، مصاحبه‌های مطبوعاتی و تربیت شاگردان بوده است. در سیره سیاسی حضرت امام، عنصر خیرخواهی نقش برجسته‌ای دارد. (جوادی آملی، 1378،ص259) حضرت امام با نقد دو دیدگاه، مکتب زور و قدرت و مکتب انظلام، حرکت سیاسی و اجتماعی خود را بر اساس خیرخواهی و هدایت‌گری تشریح می‌کند و در نقد روش رفتار سیاسی زورمدارانه برآمده از مکتب‌های سیاسی غرب می‌گوید:اگر می‌بینید سیاست‌مداران جهان و پیروان فریب خورده مکاتب غرب و شرق، تنها با زبان زور با مخالفین مواجه می‌شوند؛ برای این است که زبان دیگری بلد نیستند. در مکتب‌های ساخته فکر ناقص بشر قاصر، جز زورگویی، قلدری و تخاصم، راه دیگری نشان داده نمی‌شود و این در لسان قرآن از خصلت‌های اهل جهنم است. (روحانی، 1381،ص 12)همچنین به نکوهش رفتار سیاسی مبتنی بر مکتب انظلام می‌پردازد و بیان می‌دارد:عده‌ای هم آن طرف افتاده‌اند و می‌گویند اگر سیلی به صورتتان زدند؛ آن طرف صورت را هم جلو بیاورید تا بزنند و این فکر غلط و انحرافی را به بعضی انبیاءالله نعوذبالله نسبت داده‌اند و از این راه، عده زیادی را اغفال و گمراه ساخته‌اند و این هم از نظر اسلام مذموم است و اسلام انظلام را کمتر از ظلم نمی‌داند. (همان)ایشان در مقابل آن دو دیدگاه، به مکتب هدایت و خیرخواهی اشاره می کند و رفتار سیاسی و حرکت اجتماعی انبیا را در این مسیر تبیین می‌کند. در پارادایم مکتب هدایت، سیاست به معنای تدبیر و هدایت جامعه از دنیا به سوی آخرت، به منظور تقرب به خدای متعال است. چنین سیاستی به انبیای الهی و علمای واجد شرایط اختصاص دارد. (لک‌زایی، 1381،ص80)

عکس رحلت امام خمینی

3-2-1-تحکیم وحدت

وحدت اسلامی، از مهم‌ترین ایده‌ها و آرمانهایی است که هر مسلمان آزاده‌ای، از صدر اسلام تا کنون، بر مبنای تعالیم اسلام داشته است. در این باره در منابع اصیل اسلامی، به خصوص قرآن کریم، واژه‌هایی همچون «امت» و «امت واحده» بهترین مؤید این مطلب است. انسجام و وحدت جمعی، مهم‌ترین مسئله امت اسلامی است. استعمارگران، پی به اهمیت آن برده و در سده‌های اخیر، درصدد شکستن آن برآمده و بهره‌های ظالمانه فراوانی برده‌اند. (موثقی، 1371ش، ص383) در تحقیق وحدت،عوامل گوناگونی موثر است که مهم ترین آن نقش آفرینی بزرگان، عالمان و فرهیختگان کشورهای اسلامی است که می توانند با اقدامات موثر خود مردم مسلمان جهان رانسبت به ضرورت وحدت بین مسلمانان وتوطئه های دشمن در زمینه تفرقه امت آگاه کنند.امام خمینی معتقد بود که ایمان به خدای یگانه و اعتقاد به رسالت خاتم انبیا(ص)و ایمان به قرآن مجید به عنوان منشور ابدی هدایت و اعتقاد به ضروریات و احکام دینی همچون نماز،روزه، زکات،حج و جهاد محورهای استواری برای وحدت عملی کلیه پیروان مذاهب اسلامی در برابر مشرکین و دشمنان دین هستند (انصاری،(1389) ص/164-165)ایشان برای ایجاد وحدت وتحکیم آن در میان مسلمانان تلاش زیادی کرد. از جمله تجویز پرداخت زکات به مبارزان فلسطینی در سال 1347ش(خمینی، 1378ش، ج2 ص194)، تاکید بر تشکیل جلسات دارالتقریب واعزام نماینده به آن،اعلام روزجهانی قدس وجلب توجه جهان اسلام به مسئله ی فلسطین، توصیه به شرکت حجاج شیعه در نماز جمعه و جماعت برادران اهل سنت در مکه ومدینه، توصیه به هم زمانی وقوفین وعید قربان آنان(نک.خمینی،1362ش،دفتر 15، ص109)، تاکید بر برگزاری جشن های هفته وحدت به مناسبت ولادت رسول گرامی اسلام(ص) از 12 تا 17 ماه ربیع الاول، توصیه به عوامل وحدت آفرین (نک .وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی، 1362،ص 29-27)، منع از دامن زدن به عوامل اختلاف زا.(همان، ص 26-22)افزون بر موضع گیری های هوشیارانه امام واقدامات خردمندانه ایشان موضوع وحدت میان فرق اسلامی به عنوان اصلی اساسی در منشور جمهوری اسلامی ایران، یعنی قانون اساسی، نیز مورد توجه قرار گرفته است. به حکم آیه إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ (ا لأنبیاء : 92)همه مسلمانان یک امت اند و دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است سیاست کلی خود را بر پایه ائتلاف واتحاد ملل اسلامی قرار دهد وکوشش پیگیر به عمل آورد تا وحدت سیاسی، اقتصادی وفرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد .( رک .قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، 1360ش، اصل 11)

4-2-1 عدم سازش با ظالمان

قرآن، دفاع از حق مظلوم را برای خود او یا دیگران لازم وضروری دانسته است .بدین خاطر، به رغم نکوهش آشکار ساختن بدی دیگران، این امر را برای مظلوم مجاز دانسته ایست : لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ وَ کانَ اللَّهُ سَمیعاً عَلیماً ( نساء: 148)ودرکنار نکوهش برخی از شاعران، آن دسته ازشاعرانی را که از هنر شعر برای دفاع از حق خود ورفع ستم بهره می گیرند؛ ستوده وبه آنان وعده ی یاری داده است : وَ الشُّعَرَاءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُنَ ........ إ لاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ ذَکَرُوا اللَّهَ کَثیراً وَ انْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا (شعراء :227-224) در برخی از موارد قرآن دیگران را بخاطرکوتاهی در یاری رساندن به مظلومان مورد نکوهش قرار داده است : وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها چرا در راه خدا و (در راه) مردان و زنان و کودکانى که (به دست ستمگران) تضعیف شده‏اند؛ پیکار نمى‏کنید؟ همان افراد (ستمدیده‏اى) که مى‏گویند: پروردگارا ما را از این شهر (مکه) که اهلش ستمگرند؛ بیرون ببر.(نساء:75)

در سیره ی پیشوایان دینی به عنوان الگوهای رفتار مومنان، ظالم ستیزی ویاری به مظلوم کاملاً مشهود است.به عنوان نمونه امام خمینی(ره) سازش ناپذیری با ظلم و ابر قدرت های فاسد را میراث گران بهای انبیا دانسته و می فرماید:آنهایی که به ما اشکال می کنند که شما چرا سازش نمی کنید با این قدرت های فاسد،آنها از باب این که همه چیز را با چشم مادی ملاحظه می کنند ؛آنها نمی دانند انبیای خدا چه رویه ای داشتند؛ با ظلم چطور بر خورد می کردند یا می دانند و خودشان را به کری و کوری می زدند .سازش با ظلم، ظلم بر مظلومین است. سازش با ابر قدرت ها ظلم بر بشر است. آنهایی که به ما می گویند سازش کنید یا جاهل هستند یا مزدور.ایشان معتقد بود که مسلمانان و محرومان جهان یا باید سیلی از ابر قدرت ها دریافت کنند یا اینکه باید به آنان سیلی بزنند و راه سیلی زدن به ابر قدرت ها را نیز به دیگران بیاموزند. بر این اساس امام راحل (ره)در همین باره فرمودند : من به تمام دنیا با قاطعیت اعلام می کنم که اگر جهان خواران بخواهند در مقابل دین ما بایستند ؛ ما در مقابل همه دنیای آنان خواهیم ایستاد و تا نابودی تمام آنان،از پای نخواهیم نشست. یا همه آزاد می شویم یا به آزادی بزرگ تری (که شهادت )است ؛می رسیم. در هر حال پیروزی و موفقیت با ماست.(توکلی،1387/3)

5-2-1-همدردی با محرومان و مستضعفان

آن چه بیش از همه عناصر و ویژگی ها،اخلاق امام را روح قرآنی بخشیده است؛عنصر خدمت،خیر اندیشی و همدردی با محرومان و مستضعفان بود. ایشان با آنکه شجاع و با صلابت بود؛ قلبی رئوف داشت . از رنج و محنت محرومان در غم بود. با مستمندان همدردی می کرد و در زمان تمکن و قدرت به دستگیری آنان می شتافت .در تمام و یا اکثر سخنرانی های امام مسائل مستضعفان مطرح بوده و همیشه مورد توجه ایشان قرار داشتند .این حمایتها از غیرت وحساسیت دینی آن بزرگوار سرچشمه می گرفت واز چشمه رحماء بینهم (فتح : 29) سیراب می شد. خدا می داند که که من گاهی وقتها که به فکر می افتم زمستان آتیه چه خواهد شد؟ خوب ناراحت هستم . ماناراحت هستیم. اینها آیا نان دارند ؛ندارند؟امسال هم که وضع خواربار خوب نیست؛چه خواهد شد؟(خمینی، 1378، ج1،ص94)

حضرت امام خمینی(ره) در جمع اقشار مختلف مردم جنوب تهران،نقش محرومان‏ در انقلاب را این چنین توصیف می کند و بیان می دارد طبقه محروم، طبقه ای گود نشین است؛ طبقه‏اى که این نهضت را به ثمر رساند و توقعى هم نداشت. من شما طبقه گودنشینان را از آن کاخ‏نشینان بالاتر مى‏دانم؛ اگر آنها لایق این باشند که با شما مقایسه بشوند. من وقتى که در انقلاب مى‏دیدم که یک پیرمردى از آن گودنشینها از آن منزل محقر خرابه بیرون مى‏آمد و مى‏گفت که ما با بچه‏هایمان صبح که مى‏شود مى‏رویم براى تظاهرات؛ [مباهات مى‏کردم‏]. یک موى شما بر همه آن کاخ‏نشینها و آنهایى که در این انقلاب هیچ فعالیتى نداشتند؛ بلکه کارشکنى هم تا آن اندازه که مى‏توانستند ؛ مى‏کردند و الآن هم هر مقدار که بتوانند؛ مى‏کنند؛ یک موى شما بر همه آنها ترجیح دارد؛ بلکه مقایسه یک موى شما با آنها نباید صحیح باشد(خمینی،1360،ج14 ص261) همه محرومان‏ باید خانه داشته باشند. هیچ کسى در هیچ گوشه مملکت نباید از داشتن خانه محروم باشد. بر دولت اسلامى است که براى این مسئله مهم چاره‏اى بیندیشد و بر همه مردم است که در این مورد همکارى کنند.این جانب حسابى به شماره 100 در تمام شعب بانک ملى افتتاح کرده و از همه کسانى که توانایى دارند؛ دعوت مى‏کنم که براى کمک به خانه‏سازى براى محرومان به این حساب پول واریز کنند.(خمینی،ج6،ص519)

دانلود عکس رحلت امام خمینی

نتیجه

قرآن کریم کتاب زندگی،نور و معرفت است و توجه به آن در همه اعصار مورد اهتمام مسلمانان و مایه تکامل و پیشرفت آنان بوده است.در جهان اسلام همواره مصلحان بزرگی برای احیای فرهنگ قرآنی و بازگشت به آن به پا خاسته اند که در این میان حضرت امام خمینی در بعد وسیع تر و در گسترده جهانی درخشیده و نام خود را در قله رفیع دعوت به قرآن و آموزه های آن ثبت کرده است. سیره ی عملی حضرت امام خمینی (ره) که الگوی مجسم ومصداق بارز رفتاری آیه اشداء علی الکفار رحماء بینهم ( فتح: 29 ) می باشد؛ سرمشق مناسبی برای همه انسان های خداجو، آزاده وموحد می باشد.دراین میان اندیشه ها والگوهای رفتاری امام (ره) دارای ابعا د و ویژگی های ارزشمندی است که می تواند چراغ پرفروغی فرارروی پیروان راستین مکتب قرآن وعترت باشد. آموزه ها والگوهای اعتقادی امام (ره) درنخستین گام، جان مایه ی پیام خود را از کلام مقدس الهی گرفته وهمه جا گرداگرد قرآن دور می زند. تشویق وعمل به تهذیب و تزکیه نفوس، اخلاص، وظیفه شناسی و تکلیف گرایی، پرهیز از تجمل گرایی و رفاه زدگی، پرهیز از اسراف وزیاده روی و انتقاد پذیری، از جمله بایسته ها والگوهای رفتار فردی امام خمینی (ره) می باشد.

در بررسی الگوهای رفتار اجتماعی امام (ره) مقوله ی ایجاد وحدت و همدلی را نقطه عطف رسیدن به آرمانهای ناب تلقی می کرد و همه مصلحان و پیشوایان مسلمان را در راه تحقق بخشیدن به این مساله مهم الگو می دانست. حفظ آبروی مردم و پرهیز از غیبت، خیرخواهی، هم‌زبانی و هدایت‌گری، عدم سازش با ظالمان،همدردی با محرومان و مستضعفان از مهم ترین وبرجسته ترین اندیشه ها والگوهای رفتار اجتماعی امام می باشد.

منابع

امینی، ابراهیم،(1379)« جایگاه و الگوی زن مسلمان در اندیشه امام خمینی(ره)» مجله:پیام زن، شماره 99

انصاری،حمید،(1389)حدیث بیداری (نگاهی به زندگینامه آرمانی،علمی و سیاسی امام خمینی(ره))، تهران: موسسه تکا

ابن منظور،محمد بن مکرم،(1414ق)لسان العرب .بیروت،انتشارات دار صادر،چاپ سوم

توکلی،یعقوب،(1387)اسرائیل یک گام تا اضمحلال کامل، پورتال جامع علوم اسلامی،(سوره)

ج‍وادی‌ آم‍لی‌، ع‍ب‍دال‍ل‍ه‌،(1378) ت‍ف‍س‍ی‍ر م‍وض‍وع‍ی‌ ق‍رآن‌ ک‍ری‍م‌(س‍ی‍ره‌ پ‍ی‍ام‍ب‍ران‌ ع‍ل‍ی‍ه‍م‌ال‍س‍لام‌ در ق‍رآن‌)، ق‍م‌: اس‍راء

ـــــــــــــــ،(1378) ولایت فقیه: ولایت فقاهت و عدالت، قم، نشر اسراء

حسین زاده اصفهانی، احمدرضا،(1384) « تجمل گرایی آفت جامعه اسلامی (با تأکید بر دیدگاه ها و سیره امام خمینی ره )»، فصلنامه علمی - پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی، مجله:گنجینه، شماره 52،صفحه 103

خامنه ای، علی، خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران در حرم امام خمینی (ره) تاریخ 14/3/1389(سایت khamenei.ir)

خمینی،روح الله،(1378) صحیفه امام، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى( س)

ـــــــــــــــ، (1378ش) صحیفه امام(مجموعه آثار امام خمینی ره)، تهران، موسسه تنظیم ونشر آثار امام، چاپ اول

-------------- صحیفه امام(نرم افزار مجموعه آثار امام خمینی ره)،تهران،مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى( س) چاپ چندم و سال ننوشته است

ـــــــــــــــ، (1388) آداب الصلاه،تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، چاپ شانزدهم

ـــــــــــــــ، (1388) تفسیر سوره حمد،تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى(س)،چاپ یازدهم

خمینی،روح الله،(1362ش)، در جستجوی راه از کلام امام،تهران، امیر کبیر، چاپ اول، دفتر 15

راغب اصفهانى، حسین بن محمد، (1412 ق) مفردات ألفاظ القرآن، بیروت، دار القلم، چاپ اول

رحیمیان، محمد حسن، (1371) درسایه آفتاب (یادها ویادداشتهایی از زندگی امام خمینی )قم : انتشارات موسسه پاسدار اسلام، چاپ دوم

روحانی، حمید، (1381) نهضت امام خمینی (دفتر اول)، تهران، عروج

رودسری، حسین، (۸۳‏‫‏۱۳)پرتوی از خورشید: خاطراتی از دوران زندگی حضرت امام خمینی (ره) ویژه نوجوانان و جوانان، تهران : موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)

‏زم‍انی وج‍دانی، م‍ص‍طفی، (1368) س‍رگ‍ذش‍ت‍ه‍ای‌ وی‍ژه‌ از زن‍دگ‍ی‌ ح‍ض‍رت‌ ام‍ام‌ خ‍مینی‌ (‍ره)‌ ب‍روای‍ت‌ ج‍م‍ع‍ی‌ از ف‍ض‍لا، گ‍ردآوری‌ و ت‍ن‍ظی‍م‌ م‍ص‍طفی‌ وج‍دانی،ت‍ه‍ران‌: پ‍ی‍ام‌ آزادی‌،

سلطانی زمانی،مهدی، پایه ها و راهبرد های اخلاقی کرامت انسانی در بینش و منش امام خمینی(ره)، مجله حضور،ش60

شریعتی،محمد تقی (1384)،وحى و نبوت در پرتو قرآن‏،تهران،موسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانى‏،چاپ اول

شفیعی، رضا، « امام و اخلاص1 »، پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران،تهران،کد خبر25810، تاریخ 30/02/1392

طب‍اطب‍ایی‌، ف‍اطم‍ه،‌(1379) ی‍ک‌ س‍اغ‍ر از ه‍زار: س‍ی‍ری‌ در ع‍رف‍ان‌ ام‍ام‌ خ‍م‍ی‍ن‍ی‌‏، ت‍ه‍ران‌: م‍وس‍س‍ه‌ ت‍ن‍ظی‍م‌ و ن‍ش‍ر آث‍ار ام‍ام‌ خ‍مینی(س‌)، م‍وس‍س‍ه‌ چ‍اپ‌ و ن‍ش‍ر ع‍روج‌

طباطبایى، محمد حسین، (1417 ق) المیزان فى تفسیر القرآن، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسین حوزه علمیه قم،چاپ پنجم

طریحی،فخرالدین، (1375) مجمع البحرین،تهران، انتشارات مرتضوی، چاپ سوم

عالم، عبدالرحمن، (1376) بنیاد علم سیاست، تهران، نشر نی.

ف‍روغی، ف‍ت‍ح‌ال‍ل‍ه‌ [و دی‍گ‍ران‌]( ۱۳۷۱)، گ‍ل‍ه‍ای‌ ب‍اغ‌ خ‍اطره‌،ت‍ه‍ران‌: ک‍ان‍ون‌ پ‍رورش‌ ف‍ک‍ری‌ ک‍ودک‍ان‌ون‍وج‍وان‍ان‌

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، (1368) تهران، اداره کل قوانین ومقررات کشور، چاپ اول

قرضاوی،یوسف.سلیمی، عبدالعزیز، (1382 ) قرآن منشور زندگى‏،تهران،انتشارات احسان،چاپ اول

کلینى، محمد بن یعقوب، (1407 ق) تهران، دارالکتب الاسلامیه،چاپ: چهارم، 1407 ق.

لک‌زایی، نجف، (1381) اندیشه سیاسى صدر المتألهین، قم، بوستان کتاب

معرفت،محمد هادی، (1381) علوم قرآنی،قم، موسسه فرهنگی التمهید، چاپ چهارم

مظهری، محمدحسن، (1384) « اخلاق اقتصادی،حق الناس در سیره امام خمینی (ره)»مجله:گنجینه، شماره 52

موثقی، احمد، ( 1371ش ) استراتژی وحدت در اندیشه سیاسی اسلام، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم، چاپ اول

موسوی،مهدی، « تجلی قرآن در نهضت عاشورا »سایت معارف قرآن

ـــــــــــــــ، (1386) رفتار سیاسی حضرت ابراهیم الگوی امام خمینی در انقلاب اسلامی، فصلنامه علمی - پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی، سال سوم، شماره 11

نصیری، علی، (1390) امام حسین (ع) پیشوای روشنایی ها، تهران، انتشارات وحی وخرد، چاپ اول

‏ن‍ظری‌، م‍رتضی، (1378) س‍ت‍اره‌ای‌ ک‍ه‌ درخ‍ش‍ی‍د،ت‍ه‍ران‌: ن‍ش‍ر اسپید

نقیب‌زاده، احمد، ( 1384) درآمدی بر جامعه شناسی سیاسی، تهران، سمت.

ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسى، (1369 ش) مجموعه ورّام، آداب و اخلاق در اسلام / ترجمه تنبیه الخواطر، مشهد، چاپ اول

وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی،(1362ش)کتاب وحدت، تهران،وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی، چاپ اول