بسم الله الرحمن الرحيم
و اذا لقوا الذين امنوا قالوا امنا و اذا خلو الي شياطينهم قالوا انا معکم انما نحن مستهزؤن. بقره 6
حاکم حسکاني از محمد بن حنفيه نقل مي کند :
روزي اميرالمومنين علي عليه السلام به همراه سلمان فارسي -عمار-صهيب - مقداد و ابوذر ((عليهم السلام اجمعين)) از بيرون شهر مدينه به سمت شهر مي رفتند در بين راه عبدالله بن ابي منافق معروف و يارانش با آنها روبرو شدند.
روزي اميرالمومنين علي عليه السلام به همراه سلمان فارسي -عمار-صهيب - مقداد و ابوذر ((عليهم السلام اجمعين)) از بيرون شهر مدينه به سمت شهر مي رفتند در بين راه عبدالله بن ابي منافق معروف و يارانش با آنها روبرو شدند.
وقتي نزديک شدند عبدالله بن ابي گفت :
مرحبا به آقا و سيد بني هاشم کسي که پدر حسن و حسين ((عليهم السلام)) و برادر و داماد
و جانشين پيامبر ((صلي الله عليه و آله)) است و جان و مال خود را براي او مي دهد.
علي عليه السلام در پاسخ گفت :
واي بر تو اي عبدالله ابي تو منافقي و من بر نفاق تو شهادت خواهم داد
عبدالله ابي(لعنت الله عليه) گفت :
چگونه چنين نسبتي به من مي دهي در حالي که به خدا سوگند من هم مانند شما و ياران شما اهل ايمان هستم؟
علي عليه السلام در پاسخ فرمود :
مادرت به عزايت بنشيند تو کسي نيستي مگر منافق
چون حضرت علي عليه السلام به حضور رسول خدا صلي الله عليه و اله رسيد و ماجرا را بيان فرمود آيه فوق نازل شد
يعني چون عبدالله ابي که منافق بود علي عليه السلام را که مومن بود ملاقات کرد گفت ما ايمان به خدا و رسول و قرآن آورده ايم
و چون با شيطانهائي مثل خود خلوت کرد به انان گفت ما در کفر و شرک با شما هستيم
و تنها مي خواهيم علي عليه السلام و ياران او را مسخره کنيم
و خداوند انان را سرزنش و سرکوب مي کند و مي فرماید:
خداوند آنان را استهزا و مسخره مي کند يعني خداوند در روز قيامت آنان را
به علت مسخره کرده علي عليه السلام و يارانش عقوبت خواهد نمود
شواهد التنزيل ج1 ص 72
ارجع المطالب ص 81
احقاق الحق ج3 ص 535
نظرات شما عزیزان: