دین سطحی به کار نمی‌آید - درس یازدهم

ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

دین سطحی به کار نمی‌آید - درس یازدهم

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

دین سطحی به کار نمی‌آید - درس یازدهم

بسم الله‌ الرحمن الرحیم

دین سطحی به کار نمی‌آید
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلى حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلى‌ وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةَ ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبينُ
بعضى از مردم خدا را تنها با زبان مى‌پرستند (و ايمان قلبي‌شان بسيار ضعيف است)؛ همين كه (دنيا به آن‌ها رو كند و نفع و) خيرى به آنان برسد، حالت اطمينان پيدا مى‌كنند؛ اما اگر مصيبتى براى امتحان به آن‌ها برسد، دگرگون مى‌‌شوند (و به كفر رو مى‌آورند)! (به اين ترتيب) هم دنيا را از دست داده‌اند، و هم آخرت را؛ و اين همان خسران و زيان آشكار است.‌ (حج/11)
 


انس با قرآن:
معجزات علمی قرآن:

1ـ زوجيت در گياهان
عبارت «وَ مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ ـ و (او كسى است كه) از همه‌‌‌ی محصولات، در آن، يك جفت دوتايى قرار داد». که در آیه 3 سوره رعد آمده است، اشاره دارد به اين‌كه ميوه‌‌ها موجودات زنده‌‌اي هستند كه داراي نطفه‌‌هاي نر و ماده مي‌‌باشند كه از طريق تلقيح، بارور مي‌‌شوند. گياه‌‌شناس سوئدي (‌لينه ) در اواسط قرن 18 میلادی موفق به كشف اين مسأله شد كه زوجيت در جهان گياهان تقريباً يك قانون عمومي و همگاني است و گياهان نيز همچون حيوانات از طريق آميزش نطفه نر و ماده، بارور مي‌‌شوند و ميوه مي‌‌دهند، در خالی که قرآن مجيد در يك‌هزار و صد سال قبل از آن، اين حقيقت را فاش ساخته است. قبل از لينه دانشمندان به نر و ماده بودن بعضي از گياهان پي برده بودند، حتي مردم عادي مي‌‌دانستند كه اگر از نطفه نر نخل روي قسمت‌هاي ماده گياه نپاشند، ثمر نخواهد داد، اما هيچ‌‌كس به درستي نمي‌‌دانست كه اين يك قانون تقريباً همگاني است تا اين‌كه لينه موفق به كشف آن شد.
 


واژگان:
يَعْبُدُ: مى‌پرستند
أَصابَ: (صَوْب) رسید، نصیب شد
اطْمَأَنَّ: خاطر جمع شد (می‌شود)
انْقَلَبَ: رو بر تافت (بر می‌تابد)
نکته: دو کلمه آخر چون جواب شرط است مضارع معنی می‌شود.
 


آن‌ها كه بر لب پرتگاه كفرند!
تعبير به «على حرف» در این آیه ممكن است اشاره به اين باشد كه ايمان آن‌ها بيشتر بر زبان‌شان است، و در قلب‌شان نور ضعيفی از ايمان است. و ممكن است اشاره به اين باشد كه آن‌ها در متن ايمان قرار ندارند بلكه در کنار آنند، زيرا يكى از معانى «حرف» لبه كوه و كناره اشياء است و كسى كه در لبه چيزى قرار گرفته مستقر و پا بر جا نيست، و با تكان مختصرى از مسير خارج مى‌شود و با كوچك‌ترين چيزى ايمانش بر باد مى‌رود.
سپس قرآن به تشريح تزلزل ايمان این افراد پرداخته و مى‌‌فرماید: «آن‌ها چنانند كه اگر دنيا به آن‌ها رو كند و نفع و خيرى به آنان برسد حالت اطمينان پيدا مى‌كنند! و آن را دليل بر حقانيت اسلام مى‌گيرند، اما اگر به وسيله گرفتاري‌ها و سلب نعمت مورد آزمايش قرار گيرند دگرگون مى‌شوند و به كفر رو مى‌آورند».
قابل توجه اين‌كه قرآن در مورد روى آوردن دنيا به اين اشخاص تعبير به خير مى‌كند، و در مورد پشت كردن دنيا تعبير به «فتنه» (وسيله آزمايش) نه «شر» ؛ اشاره به اين‌كه اين حوادث ناگوار شر و بدى نيست، بلكه وسيله‌اى است براى آزمايش.
در پايان می‌فرماید: «و به اين ترتيب آن‌ها هم دنيا را از دست داده‌اند و هم آخرت را». و اين روشن‌ترين زيان است كه انسان هم دينش بر باد رود و هم دنيايش.
در حقيقت اين گونه افراد دين را تنها از دريچه منافع مادى خود مى‌نگريستند و معيار و محك حقانيت آن را روى آوردن دنيا مى‌پنداشتند، اين گروه كه در عصر و زمان ما نيز تعدادشان كم نيست، و در هر جامعه‌اى وجود دارند، ايمانى آلوده به شرك و بت‌پرستى دارند منتها بت آن‌ها همسر و فرزند و مال و ثروت و گاو و گوسفند آن‌ها است و بديهى است كه چنين ايمان و اعتقادى سست‌تر از تار عنكبوت است!
امام صادق علیه‌السلام این آیه را در وصف منافقین دانسته است. البته نه منافقینی كه به هيچ وجه ايمان در دل‌شان نيست (زیرا با ظاهر آیه مغایرت دارد) بلکه منافقینی که بهره بسيار كمى از ايمان دارند. (ولی این روش آن‌ها را به سوی کفر می‌کشاند)
 


مسلمانان دنیاپرست
امام حسین علیه‌السلام در مسیر کربلا فرمود: (این مطلب شبیه به مضمون آیه است)
«اين دنيا دگرگون و ناآشنا شده، نكوئي‌هايش پشت كرده، و جز مقدار ناچيزى، همانند ته ‌‌مانده ظرف، و زندگى پستى چون چراگاهى، از آن باقى نمانده. مگر نمى‌‌بينيد كسى به حق رفتار نمى‌‌كند و از باطل دست نمى‌‌كشد. تا مؤمن، به حق، مشتاق لقاى خدا شود؟ من مرگ را جز سعادت نمى‌‌بينم و زندگى با ستمكاران را جز محنت نمى‌‌دانم.
إِنَّ النَّاسَ عَبِيدُ الدُّنْيَا وَ الدِّينُ‌ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ‌ يَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَايِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّيَّانُون ـ به درستی که مردم بندگان دنيا هستند و دين لعابى است كه به دور زبان مى‌گردانند و دور دین می‌گردند تا زمانی که معیشت‌شان بگردد (برقرار باشد) پس هنگامی که با بلا آزموده شوند، دينداران كمياب گردند».
كسانى كه با وزش يك باد مى‌آيند و با وزش باد ديگر مى‌روند، امروز «مرده باد» مى‌گويند فردا «زنده باد» مى‌گويند و بدون تحقيق و انگيزه امروز به كسى رأى مى‌دهند و فردا ديگرى را انتخاب مى‌كنند، اين چنين مردمى بردگان دنيا و دنياپرست هستند و دين مانند ليسه‌اى بر زبان‌شان است. « الدِّينُ‌ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ »، گرچه از دين دم مى‌زنند، نمازى مى‌خوانند و روزه‌اى مى‌گيرند، اما مانند كسى كه با ليسيدن ظرف، بهره اندكى از محتواى آن مى‌برد، ايشان هم به اندازه ليسه‌اى از دين بهره برده‌اند.
« يَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَايِشُهُمْ »، چنين كسانى تا زمانى كه معيشت‌شان فراهم باشد، نام دين را بر زبان دارند و از آن دم مى‌زنند. به تعبير ديگر، اگر دين به دنياي‌شان كمك كند و در سايه دين به لذت‌هاى دنيا برسند، اين ليسه را بر زبان نگه مى‌دارند. اما اگر براى ديندارى در مقام امتحان قرار گيرند و ضرورت اين‌گونه اقتضا كند كه از جان و مال خود در راه دين بگذرند، در چنين شرايطى دينداران كم هستند، « فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّيَّانُون».
اكثريتى كه اسلام را به نابودى مى‌كشاندند، اين اكثريت ضعيف‌الايمانى بودند كه همراه با يك باد مى‌آمدند و با باد ديگرى مى‌رفتند. آن‌ها بودند كه مغزهاى متفكرى مثل ابوسفيان مى‌توانستند نقشه كشيده و زمينه‌ی بى‌دينى را براى آن‌ها فراهم كنند.
 


اصول باید محکم باشد
بعضى اصول و مبادئى را كه پيروى مى‌كنند هيچ قدرتى نمى‌تواند از آن‌ها بگيرد؛ زور محال است، طمع محال است، شرايط اجتماعى محال است، اوضاع اقتصادى محال است، وضع طبقاتى محال است؛ اصولى محكم مثل اصول رياضى دارند كه به اختيار فرد نيست كه بخواهد تغيير بدهد، دلبخواهى نيست، به عاطفه مربوط نيست.
پيامبر و ائمه معصومین علیهم‌السلام و پیروان آن‌ها يعنى كسانى كه چنين اصولى دارند. اين‌كه در باب ايمان گفته‌اند: «كَالْجَبَلِ الرّاسِخِ لا تُحَرِّكُهُ الْعَواصِفُ ـ (مؤمن) مانند كوه است كه هيچ باد تندى قدرت ندارد او را از جا حركت بدهد» [به همين معنى است‌].
اما يك عده از مردم در زندگى اصول‌شان محکم نیست، پول به او بده فكرش عوض مى‌‌شود، وعده به او بده فكرش عوض مى‌شود، چون فكر او مبدأ و اصل ندارد. قرآن مى‌فرمايد بعضى از مردم راه ايمان و حق را تا وقتى مى‌روند كه منافع‌شان هم در آن راه تأمين بشود، همين قدر كه ضرر ببينند به آن پشت مى‌كنند. اين‌ها ايمان نيست.
امام باقر علیه‌السلام درباره این آیه فرمود:
«و از مردم، کسی هست که خدا را می‌پرستد بر حرفی» یعنی بر شک در محمد صلی‌الله‌وعلیه‌وآله‌وسلم و آن‌چه آورده «پس اگر به او برسد خوشی‌ای» یعنی عافیت در جان و مال و فرزند «بدان دلگرم شود» و راضی گردد «و اگر به او برسد فتنه‌‌ای» یعنی بلایی در بدن و مالش، آن را به فال بد می‌زند... و دشمنی با خدا و رسولش و انکار نسبت به رسول و آن‌چه را او آورده در پیش می‌گیرد.

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: ذکر مبارک
برچسب‌ها: ذکر مبارک

تاريخ : شنبه 4 / 9 / 1399 | 17:54 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.