سوره الفاتحة, آیه 6

ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

سوره الفاتحة, آیه 6

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

سوره الفاتحة, آیه 6

اسامی سوره مبارکه حمد و تفسیر آن

سوره الفاتحة, آیه 6

1\6 «6» اِهْدِنَا اَلصِّراطَ اَلْمُسْتَقِیمَ (خداوندا! ) ما را به راه راست هدایت فرما.

نكته ها:

در قرآن مجید دو نوع هدایت مطرح شده است: الف: هدایت تكوینی، نظیر هدایت زنبور عسل كه چگونه از شهد گلها بمكد و چگونه كندو بسازد. و یا هدایت و راهنمایی پرندگان در مهاجرت های زمستانی و تابستانی. آنجا كه قرآن می فرماید: «رَبُّنَا اَلَّذِی أَعْطی كُلَّ شَیْ ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی » [1]بیانگر این نوع از هدایت است.

ب: هدایت تشریعی كه همان فرستادن انبیای الهی و كتب آسمانی برای هدایت بشر است. كلمه ی «صراط» [2] بیش از چهل مرتبه در قرآن آمده است. انتخاب راه و خط فكری صحیح، نشانه ی شخصیت انسان است.

راههای غیر الهی متعدّدی در برابر انسان قرار دارد كه او باید یكی را انتخاب كند:
*راه خواسته ها و توقعات های خود.

*راه انتظارات وهوس های مردم.

*راه وسوسه های شیطان.

*راه طاغوت ها.

*راه نیاكان و پیشینیان.
*راه خدا و اولیای خدا.


انسان مؤمن، راه خداوند واولیای او را انتخاب می كند كه بر دیگر راهها امتیازاتی دارد:
الف: راه الهی ثابت است، بر خلاف راه های طاغوت ها و هوس های مردم و هوس های شخصی كه هر روز تغییر می كنند.
ب: یك راه بیشتر نیست، در حالی كه راه های دیگر متعدّد و پراكنده اند.
ج: در پیمودن آن، انسان به مسیر و مقصد مطمئن است.
د: در پیمودن آن، شكست و باخت وجود ندارد.
راه مستقیم، راه خداست. «إِنَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» [3]
*راه مستقیم، راه انبیاست. «إِنَّكَ لَمِنَ اَلْمُرْسَلِینَ `عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» [4]
*راه مستقیم، راه بندگی خداست. «وَ أَنِ اُعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ» [5]
*راه مستقیم، توكّل وتكیه بر خداست. «مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» [6]
*راه مستقیم، یكتاپرستی و تنها یاری خواستن از اوست. [7]

*راه مستقیم، كتاب خداوند است. [8]

*راه مستقیم، راه فطرت سالم است. [9]


انسان، هم در انتخاب راه مستقیم و هم در تداوم آن باید از خدا كمك بگیرد. مانند لامپی كه روشنی خود را هر لحظه از نیروگاه می گیرد. «اِهْدِنَا اَلصِّراطَ اَلْمُسْتَقِیمَ» در راه مستقیم بودن، تنها خواسته ای است كه هر مسلمان، در هر نماز از خداوند طلب می كند، حتّی رسول اللّه صلی الله علیه و آله و ائمّه اطهار علیهم السلام از خداوند ثابت ماندن در راه مستقیم را می خواهند. انسان باید همواره، در هر نوع از كارهای خویش، اعم از انتخاب شغل، دوست، رشته ی تحصیلی وهمسر، راه مستقیم را از خداوند بخواهد. زیرا چه بسا در عقاید، صحیح فكر كند، ولی در عمل دچار لغزش شود و یا بالعكس. پس هر لحظه، خواستن راه مستقیم از خدا، ضروری است. راه مستقیم مراتب و مراحلی دارد. حتّی كسانی كه در راه حقّ هستند، مانند اولیای خداوند، لازم است برای ماندن در راه و زیادشدن نورِ هدایت، دعا كنند.

«وَ اَلَّذِینَ اِهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدیً» [10] راه مستقیم، همان راه میانه و وسط است كه حضرت علی علیه السلام می فرماید: «الیمین و الشمال مضلّة و الطریق الوسطی هی الجادّة» [11] انحراف به چپ و راست گمراهی و راه وسط، جاده ی هدایت است. راه مستقیم یعنی میانه روی واعتدال واحتراز از هر نوع افراط وتفریط، چه در عقیده و چه در عمل.

یكی در عقاید از راه خارج می شود ودیگری در عمل و اخلاق. یكی همه كارها را به خدا نسبت می دهد، گویا انسان هیچ نقشی در سرنوشت خویش ندارد. و دیگری خود را همه كاره و فعّال مایشاء دانسته و دست خدا را بسته می داند. یكی رهبران آسمانی راهمچون مردمان عادی و گاهی ساحر و مجنون معرّفی می كند و دیگری آن بزرگواران را در حدّ خدا می پندارد. یكی زیارت امامان معصوم و شهدا را بدعت می داند و دیگری حتّی به درخت و دیوار، متوسل شده و ریسمان می بندد.

یكی اقتصاد را زیر بنا می داند و دیگری، دنیا و امورات آن را نادیده می انگارد. در عمل نیز یكی غیرت نابجا دارد و دیگری همسرش را بی حجاب به كوچه و بازار می فرستد. یكی بخل می ورزد و دیگری بی حساب سخاوت به خرج می دهد. یكی از خلق جدا می شود و دیگری حقّ را فدای خلق می كند. اینگونه رفتار وكردارها، انحراف از مسیر مستقیم هدایت است. خداوند دین پا برجا واستوار خود را، راه مستقیم معرّفی می كند. [12]

در روایات آمده است كه امامان معصوم علیهم السلام می فرمودند: راه مستقیم، ما هستیم. [13] یعنی نمونه ی عینی و عملی راه مستقیم و اسوه و الگو برای قدم برداشتن در راه، رهبران آسمانی هستند. آنها در دستورات خود درباره ی تمام مسائل زندگی از قبیل كار، تفریح، تحصیل، تغذیه، انفاق، انتقاد، قهر، صلح و علاقه به فرزند و. . . ، نظر داده و ما را به اعتدال و میانه روی سفارش كرده اند. [14]
جالب آنكه ابلیس در همین صراطِ مستقیم به كمین می نشیند. [15] در قرآن و روایات، نمونه های زیادی آمده كه در آنها به جنبه ی اعتدال، تأكید و از افراط و تفریط نهی شده است. به موارد ذیل توجّه كنید:

* «كُلُوا وَ اِشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا» [16] بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نكنید.
* «لا تَجْعَلْ یَدَكَ مَغْلُولَةً إِلی عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ اَلْبَسْطِ» [17] در انفاق، نه دست بر گردن قفل كن- دست بسته باش- و نه چنان گشاده دستی كن كه خود محتاج شوی.
* «اَلَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ كانَ بَیْنَ ذلِكَ قَواماً» [18] مومنان، به هنگام انفاق نه اهل اسرافند و نه اهل بخل، بلكه میانه رو هستند.
* «لا تَجْهَرْ بِصَلاتِكَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ اِبْتَغِ بَیْنَ ذلِكَ سَبِیلاً» [19] نماز را نه بلند بخوان ونه آهسته،بلكه با صدای معتدل بخوان.
*نسبت به والدین احسان كن؛ «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» [20]
*امّا اگر تو را از راه خدا بازداشتند، اطاعت از آنها لازم نیست. «إِنْ جاهَداكَ عَلی أَنْ تُشْرِكَ بِی. . . فَلا تُطِعْهُما» [21]
*پیامبر هم رسالت عمومی دارد؛ «وَ كانَ رَسُولاً نَبِیًّا» [22]و هم خانواده خویش را دعوت می كند. «وَ كانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ» [23]
*اسلام هم نماز را سفارش می كند كه ارتباط با خالق است؛ «أَقِیمُوا اَلصَّلاةَ» *و هم زكات را توصیه می كند كه ارتباط با مردم است. «آتُوا اَلزَّكاةَ» [24]
*نه محبت ها شما را از گواهی حقّ منحرف سازد؛ «شُهَداءَ لِلّهِ وَ لَوْ عَلی أَنْفُسِكُمْ» [25]و نه دشمنی ها شما را از عدالت دور كند. «وَ لا یَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ» [26]

*مؤمنان هم دافعه دارند؛ «أَشِدّاءُ عَلَی اَلْكُفّارِ» و هم جاذبه دارند. «رُحَماءُ بَیْنَهُمْ» [27] *هم ایمان و باور قلبی لازم است؛ «آمَنُوا» *و هم عمل صالح. «عَمِلُوا اَلصّالِحاتِ» [28] *هم اشك و دعا و درخواست پیروزی از خدا لازم است؛ «رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً» [29]و هم صبوری وپایداری در سختی ها. «عِشْرُونَ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ» [30]

شب عاشورا امام حسین علیه السلام هم مناجات می كرد و هم شمشیر تیز می كرد. *روز عرفه و شب عید قربان، زائر خانه ی خدا دعا می خواند و روز عید باید در قربانگاه با خون آشنا شود. *اسلام مالكیّت را می پذیرد، «الناس مسلطون علی اموالهم» [31] ولی اجازه ضرر زدن به دیگری را نمی دهد و آن را محدود می سازد. «لا ضَرر و لا ضِرار» [32] آری، اسلام دین یك بعدی نیست كه تنها به جنبه ای توجّه كند و جوانب دیگر را فراموش كند، بلكه در هر كاری اعتدال ومیانه روی وراه مستقیم را سفارش می كند.
پیام ها:

1- همه ی هستی، در مسیری كه خداوند اراده كرده در حركتند. خدایا! ما را نیز در راهی كه خود دوست داری قرار بده. «اِهْدِنَا اَلصِّراطَ اَلْمُسْتَقِیمَ»
2- درخواست هدایت به راه مستقیم، مهم ترین خواسته ی یكتاپرستان است. «إِیّاكَ نَعْبُدُ. . . اِهْدِنَا اَلصِّراطَ اَلْمُسْتَقِیمَ»
3- برای دست یابی به راه مستقیم، باید دعا نمود. «اِهْدِنَا اَلصِّراطَ اَلْمُسْتَقِیمَ»
4- ابتدا ستایش، آنگاه استمداد و دعا. «اَلْحَمْدُ لِلّهِ. . . اِهْدِنَا»
5- بهترین نمونه استعانت از خدا، درخواست راه مستقیم است. «إِیّاكَ نَسْتَعِینُ `اِهْدِنَا اَلصِّراطَ اَلْمُسْتَقِیمَ»


فایل صوتی تفسیر آیه ششم سوره فاتحه
 
 
[1] . طه، 50.

[2] . «صراط» در قیامت نام پلی است بر روی دوزخ كه همه ی مردم باید از روی آن عبور كنند.
[3] . هود، 56.
[4] . یس، 3- 4.
[5] . یس، 61.
[6] . آل عمران، 101.
[7] . بنا بر اینكه الف و لام در «اَلصِّراطَ» اشاره به همان راه یكتاپرستی در آیه قبل باشد.
[8] . بنابر روایتی در تفسیر مجمع البیان، ج 1، ص 58.
[9] . بنابر روایتی از امام صادق علیه السلام در تفسیر صافی، ج 1، ص 86.
[10] . كسی كه می گوید «اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ اَلْعالَمِینَ `اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ. . . » مراحلی از هدایت را پشت سر گذارده است، بنابراین درخواست او، هدایت به مرحله بالاتری است.
[11] . بحار، ج 87، ص 3.
[12] . «قُلْ إِنَّنِی هَدانِی رَبِّی إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» انعام، 161.
[13] . تفسیر نورالثقلین، ج 1 ص 20.
[14] . در این باره می توان به كتاب اصول كافی، باب الاقتصاد فی العبادات مراجعه نمود.
[15] . شیطان به خدا گفت: «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ اَلْمُسْتَقِیمَ» اعراف، 16.
[16] . اعراف، 31.
[17] . اسراء، 29.
[18] . فرقان، 67.
[19] . اسراء، 110.
[20] . بقره، 83.
[21] . لقمان، 15.
[22] . مریم، 51.
[23] . مریم، 15.
[24] . بقره، 43.
[25] . نساء، 135.
[26] . مائده، 8.
[27] . فتح، 9.
[28] . بقره، 25.
[29] . بقره، 250.
[30] . انفال، 65.
[31] . بحار، ج 2، ص 272.
[32] . كافی، ج 5، ص 28.
تفسیر نور(10جلدی) ، ج 1 ، ص : 34
تفسیر نور(10جلدی) ، ج 1 ، ص : 35
تفسیر نور(10جلدی) ، ج 1 ، ص : 36
تفسیر نور(10جلدی) ، ج 1 ، ص : 33
تفسیر نور(10جلدی) ، ج 1 ، ص : 37

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: درسهایی از قرآن
برچسب‌ها: درسهایی از قرآن

تاريخ : شنبه 4 / 9 / 1399 | 17:41 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.