تأخیر توبه - درس چهاردهم

ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

تأخیر توبه - درس چهاردهم

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

تأخیر توبه - درس چهاردهم

بسم الله‌ الرحمن الرحیم
تأخیر توبه؛ راه‌کار شیطان
وَ الَّذينَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ
وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّهُ وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ

(متقین کسانی هستند که) وقتى مرتكب عمل زشتى شوند، يا به خود ستم كنند، به ياد خدا مى‌افتند؛ و براى گناهان خود، طلب آمرزش مى‌كنند؛ و كيست جز خدا كه گناهان را ببخشد؟ و بر گناه، اصرار نمى‌ورزند، با اين‌كه مى‌دانند. (آل‌عمران/135)


(انس با قرآن:)
شکایت پیامبر صلی‌الله‌وعلیه‌وآله‌وسلم از امت به دلیل مهجوریت قرآن
وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً (فرقان/30)
پيامبر (در روز قيامت از روى شكايت) مى‌گويد: پروردگارا! قوم من اين قرآن را متروک گذاشتند.


نکات
1ـ «هجر»، جدايى با عمل، بدن، زبان و قلب را شامل مى‌شود.
2ـ رابطه‌ى ميان انسان و كتاب آسمانى، بايد دائمى و در تمام زمينه‌ها باشد، زيرا كلمه‌ى «هجر» در جايى به كار مى‌رود كه ميان انسان و آن چيز رابطه باشد.
بنابراين بايد تلاشى همه جانبه داشته باشيم تا قرآن را از مهجوريّت در آوريم و آن را در همه‌ى ابعاد زندگى، محور علمى و عملى خود قرار دهيم تا رضايت پيامبر عزيز اسلام صلی‌الله‌وعلیه‌وآله‌وسلم را جلب كنيم.
3ـ نخواندن قرآن، ترجيح غير قرآن بر قرآن، محور قرار ندادن آن، تدبّر نكردن در آن، تعليم ندادنش به ديگران و عمل نكردن به آن، از مصاديق مهجور كردن قرآن است. حتّى كسى كه قرآن را فرا گيرد ولى آن را كنار گذارد و به آن نگاه نكند و تعهّدى نداشته باشد، او نيز قرآن را مهجور كرده است.


واژگان:
فاحِشَةً: از ماده فحش و فحشاء به معنى هر عمل بسيار زشت است و انحصار به اعمال منافى عفت ندارد زيرا در اصل به معنى «تجاوز از حد» است كه هر گناهى را شامل مى‌شود.
اسْتَغْفَرُوا: طلب آمرزش می‌کنند
ذَكَرُوا: یاد می‌کنند
يُصِرُّوا: اصرار می‌کنند


شأن نزول:
داستان بهلول نباش

معاذ بر رسول خدا صلّى‌اللّه‌وعليه‌و‌آله‌وسلم وارد شد در حالي‌كه مى‌گريست و به پیامبر عرض کرد: «اى رسول خدا جوانى زيبا روى و با طراوت بر در ايستاده و هم چون زن فرزند مرده گريه مي‌كند و اجازه ورود مى‌طلبد». حضرت فرمود: او را آوردند و از او پرسید: «اى جوان علت گريه تو چيست؟»
جوان گفت: «چگونه نگريم در حالي‌كه گناهانى مرتكب شده‌ام كه اگر خدا مرا به‌يكى از آن‌ها باز خواست كند طعمه آتش خواهم گشت».
رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌و‌آله‌و‌سلم فرمود: «آيا گناه بزرگ را جز خداى بزرگ مى‌آمرزد؟»
جوان گفت: «نه به‌خدا اى رسول خدا» و سپس ساكت شد.
رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌و‌آله‌و‌سلم فرمود: «آيا مى‌شود يكى از گناهانت را برايم بگویى»
گفت: «هفت سال نبش قبر مي‌كردم كفن مردگان را می‌دزدیدم تا اين‌كه دخترى از انصار مرد، شب آمدم و كفن او را بردم، شيطان وسوسه‌ام کرد و با جسد دختر هم بستر شدم. از آن مكان دور نشده بودم كه آوازى شنيدم كه مي‌گويد: "اى جوان واى بر تو از آن كس كه در روز حساب بين من و تو داورى كند"، واى به‌جوانيت از آتش».
پيامبر صلي‌الله‌عليه‌و‌آله‌و‌سلم فرمود: «دور شو از من اى فاسق، مى‌ترسم كه من‌هم به‌آتش تو بسوزم»
جوان توشه‌اى براى خود برگرفت و به يكى از كوه‌هاى اطراف مدينه رفت و به‌ عبادت مشغول شد، پوستى بر تن نمود دو دست خود را به‌گردن بست و فرياد بر آورد كه:
«بار الها اين بنده تو است كه دست بسته به‌نزد تو آمده، خدايا اكنون از كرده‌ي خود پشيمانم، به‌خدمت پيامبرت رفتم او هم مرا از خود راند و خوف مرا بيشتر نمود. تو را به‌ اسمت و جلالت و بزرگى سلطانت سوگند مي‌دهم كه اميدم را نااميد نسازى».
و پيوسته اين سخنان بر لب داشت، پس از چهل روز به خداوند گفت: «بار الها اگر گناه مرا بخشيدى به پيامبرت وحى فرما، و اگر كه آمرزيده نشده‌ام پس آتشى بفرست تا مرا بسوزاند، و از فضيحت و رسوائى روز قيامت مرا نجات ده».
ذات اقدس حق آيات 135 و 136 آل‌عمران را بر پيامبر نازل كرد.
پيامبر و اصحاب جوان را یافته و دیدند که مي‌گويد: «اى سيد من كاش مى‌دانستم آيا گناهان مرا مى‌آمرزى، يا اين‌كه مرا به‌واسطه آن‌ها در قيامت رسوا و مفتضح خواهى ساخت».
رسول خدا فرمود: «بشارت باد تو را كه تو از آزاد شدگان از آتش هستى».


تفسیر آیه (تفسیر نمونه)
1ـ در آيه اشاره به صفتی از پرهيزكاران شده كه: «‌آن‌ها اگر مرتكب گناهى شوند به زودى به ياد خدا مى‌افتند و توبه مى‌كنند و هيچ‌گاه اصرار بر گناه نمى‌ورزند».
از تعبير آيه چنين استفاده مى‌شود كه: انسان آن‌گاه مرتكب گناه مى‌شود كه به كلى خدا را فراموش كند، اما اين فراموشكارى در افراد پرهيزگار ديرى نمى‌پايد، به زودى به ياد خدا مى‌افتند و گذشته را جبران مى‌كنند، آن‌ها احساس مى‌كنند كه هيچ پناهگاهى جز خدا ندارند و تنها بايد آمرزش گناهان خويش را از او بخواهند:
«وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ ـ كيست جز خدا كه گناهان را ببخشد».
2ـ در پايان آيه براى تاكيد مى‌گويد: «وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ ـ آن‌ها هرگز با علم و آگاهى بر گناه خويش اصرار نمى‌ورزند و تكرار گناه نمى‌كنند».
3ـ بايد توجه داشت كه در آيه علاوه بر عنوان فاحشه، ظلم بر خويشتن نيز ذكر شده «أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ» و فرق ميان اين دو ممكن است اين باشد كه فاحشه اشاره به گناهان كبيره است و ظلم بر خويشتن اشاره به گناهان صغيره.
4ـ امام باقر علیه‌السلام فرمود: «اصرار بر گناه اين است كه انسان گناهى كند و دنبال آن استغفار ننمايد و در فكر توبه نباشد اين است اصرار بر گناه».
5ـ امام صادق عليه‌السلام نیز فرمود: لَا صَغِيرَةَ مَعَ الْإِصْرَارِ وَ لَا كَبِيرَةَ مَعَ الِاسْتِغْفَار
«هيچ گناهى (هر قدر هم كه كوچك باشد) با اصرار در ارتكابش صغيره نيست، و هيچ گناهى هر قدر هم كه بزرگ باشد با استغفار از آن كبيره نيست».

نتیجه هم اندیشی شیاطین: تأخیر توبه
هنگامى كه آيه فوق نازل شد و گناهكاران توبه‌كار را به آمرزش الهى نويد داد ابليس سخت ناراحت شد، و تمام ياران خود را با صداى بلند به تشكيل انجمنى دعوت كرد آن‌ها از وى علت اين دعوت را پرسيدند، او از نزول اين آيه اظهار نگرانى كرد، يكى از ياران او گفت: من با دعوت انسان‌ها به ـ اين گناه و آن گناه تاثير اين آيه را خنثى مي‌كنم، ابليس پيشنهاد او را نپذيرفت، ديگرى نيز پيشنهادى شبيه آن كرد كه آن‌هم پذيرفته نشد، در اين ميان شيطانى كهنه كار به نام «وسواس خناس»! گفت: «من مشكل را حل مي‌كنم».
ابليس پرسيد: «از چه راه؟»
گفت: «فرزندان آدم را با وعده‌ها و آرزوها آلوده به گناه مى‌كنم، و هنگامى كه مرتكب گناهى شدند ياد خدا و بازگشت به سوى او را از خاطر آن‌ها مى‌برم».
ابليس گفت: «راه همين است، و اين ماموريت را تا پايان دنيا بر عهده او گذاشت!».
روشن است كه فراموشكارى نتيجه سهل‌انگارى و وسوسه‌هاى شيطانى است، و تنها كسانى گرفتار آن مى‌شوند كه خود را در برابر او تسليم كنند، ولى مردان بيدار و با ايمان به‌طور كامل مراقبند كه هر گاه خطايى از آن‌ها سر زد در نخستين فرصت آثار آن را با آب توبه و استغفار از دل و جان خود بشويند.
امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام فرمود:
«شيطان، همواره گناهان را برای انسان زينت و جلوه مى‌دهد تا بر او تسلّط يابد و انسان را در انتظار توبه نگه مى‌دارد كه آن را تأخير اندازد و تا زمان فرا رسيدن مرگ از آن غفلت نمايد».
به عبارت دیگر یکی از مهم‌ترین راه‌کارهای شیطان این است که انسان را وسوسه کند تا توبه را به تأخیر بیندازد و با خود بیندیشد که هنوز وقت هست و فعلاً از لذت و آثار دنیایی گناه بهره ببرم، بعد توبه خواهم کرد. این تفکر باعث می‌شود تا فرد با تکرار گناه، مصداق اصرار بر گناه گردد و با گناهان پی در پی باعث شود تا قلب چنان زنگار بگیرد که آیات الهی را تکذیب کند.
امام صادق علیه‌السلام فرموده‌اند:
«هر گاه مرد گناهى كند، در دلش نقطه سياهى بر آيد، پس اگر توبه كند، محو شود، و اگر بر گناه بيفزايد، آن سياهى افزايش يابد تا بر دلش غالب شود، سپس هرگز رستگار نشود».
همچنین در آیه دهم سوره روم می‌خوانیم:
ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذينَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُنَ ـ
سپس سرانجام كسانى كه اعمال بد مرتكب شدند به جايى رسيد كه آيات خدا را تكذيب كردند و آن را به مسخره گرفتند!





 





 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: ذکر مبارک
برچسب‌ها: ذکر مبارک

تاريخ : شنبه 29 / 7 / 1399 | 18:39 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.