پرسش ها و پاسخ های عاشورایی| قسمت پنجم
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 40998
بازدید دیروز : 70777
بازدید هفته : 120224
بازدید ماه : 173502
بازدید کل : 10565257
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 7 / 6 / 1399

پرسش ها و پاسخ های عاشورایی| قسمت پنجم

دهه اول محرم الحرام فرصت مناسب و ویژه ای است به تحلیل و تفسیر پرسش وپاسخ عاشورایی به پردازیم که بتواند به بخشی از نیازهای معنوی ،فکری، سیاسی، اخلاقی و اجتماعی ما پاسخ دهد تا بتوانیم خروجی متناسب با ورودی و حضورمان در مجلس عزادار سید الشهداء داشته باشیم.

۵-((رازپیوستن اقلیت شیعه در کوفه وبصره به سیدالشهدا علیه السلام))

هر چند امت اسلامی در واقعه عاشورا در پیوستن به حماسه سیدالشهداء علیه السلام کم آوردند و مردود شدند؛ ولی اقلیت پنجاه نفره ازخواص بصره و کوفه چون: حبیب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه، بریر، عابس و ... این فیض عظیم نصیبشان شد که دراوج غربت و تنهایی امام حسین علیه السلام خود را به کربلا رساندند و به آن حضرت پیوستند و در رکابش به شهادت رسیدند، همین امر استتنایی موجب شده است این پرسش در برابرمان سبز شود و ما را وادار به تأمل کند که کلید شخصیت این اقلیت شیعه در چیست؟ چه نقطه نورانی و پر رنگ در آنان وجو د داشته است که راه را گم نکردند بلکه طی طریق نموده و به امام خوبان پیوسته اند و تا مرز شهادت پیش رفتند؟ تحلیل دقیق و جامع پاسخ به این پرسش امکان پذیر نیست مگر اینکه دو نکته معرفتی به درستی تبیین و توضیح داده شود:

نکته‌ اول: بطور کلی اصحاب رسول الله صلی الله علیه علیه وآله و سلم، و اصحاب امام علی علیه السلام ازنظر((حسن عا قبت و سوء عاقبت)) به چهار دسته تقسیم می شوند؛

دسته اول؛ کسانی هستند ورودی آنان به اسلام بدتر از خروجی و خروجی آنان به مراتب بدتر از ورودی است، معا ویه بن ابی سفیان از جمله آنان است که ورود به اسلام پس از سال ها ستم و جنگ با رسول الله و به دلیل ترس و کشته شدن سپاه اسلام بوده است و خروجش ازاین دنیا نیز پس ازسال ها جرم و جنایت به شعیان امیرالمؤمنين و نیز گذاشتن بدعت ها وتحریف ها بوده است.

دسته دوم؛ کسانی اند که وردی آنان با کارنامه بسیار درخشانی است ولی خروجی آنان با سوء عاقبت همراه بوده است و جز بدنامی چیزی از خود جا نگذاشتند، زبیربن عوام از جمله این دسته است که ورودی بسیار درخشانی دارد، چرا که دوازدهمین نفری است که به پیامبر ايمان آورد و در اکثریب قریب به اتفاق غزوات و سریه ها حضور داشت و در شورای شش نفره اوتنها کسی است به نفع امام‌علی عليه السلام رای داد، و در دعوت حضرت فاطمه سلام الله علیها از چهل نفر وعده دهنده نیز اوتنها کسی بود در میعاد گاهی که حضرت تعیین کرده بود حاضرشد ولی خروجی بسیار تلخی داشت چراکه وی به همراه عایشه و طلحه جنگ جمل را به راه انداختند و خود به سوءعاقبت گرفتار شد ودراین جنگ کشته شد.

دسته سوم؛ کسانی اند ورودی درخشانی ندارند بلکه به مرز مردودی رسیدند ولی یکباره خودشان را پیداکردند و از راه رفته برگشتند و متحول شدند و حسن عاقبت پیداکردند زهیربن قین از جمله این اصحاب است، که پس از کشته شدن عثمان صف خود را از امام علیه السلام جدا نمود و گرایش عثمانی پیداکرد ولی در سال ۶۰ در منزل زرود درملاقات کوتاهی که با تشویق همسرش دُلهم بین وی وامام حسین علیه السلام انجام گرفت یک باره متحول شد و به امام پیوست و روز عاشورا به فیض شهادت نائل شد و مشمول حسن عاقبت شد.

دسته چهارم؛ کسانی اند که ورودی آنان به صف انصار زیبا و با کارنامه درخشان، خروجی شان  به مراتب زیباتر و درخشان تر از ورودی آنان  بوده است، ولایی زندگی کردند و با نفس امام و مقتدایشان نفس کشیدند و بانفس امام و تبعیت و همراهی ازوی از دنیا رفتند ازجمله اینان همین اقلیت شیعه و ازجمله این اقلیت حبیب، بریر، عابس و ... اند که درجنگ جمل، صفین، نهروان در رکاب امام علی علیه السلام جنگیدند و در واقعه عاشورا نیز همه را جا گذاشتند و به سید الشهداء علیه السلام پیوستند و با امام زمانشان به شهادت رسیدند.

نکته دوم؛ کلید شخصیت و راز حسن عاقبت و موفقیت این دسته چهارم از اصحاب دراین است که نسبت و رابطه آنان با لایت و امامت از جنس رابطه محبت و دوستی نبوده است بلکه رابطه و نسبت آنان با ولایت از جنس و سنخ و مقوله ((مودت)) بوده است، چراکه ((ولایت)) و(( ولایت مداری)) چهار مرتبه دارد:

۱-ولا محبت: یعنی چون ما انسانها به صورت فطری کمالات را دوست داریم اهلبیت را چون تجلی و سرآمد همه کمالات اند دوست داشته باشیم ازهمین روست زمخشری یکی ازبزرکترین مفسرین اهل سنت در تفسیر کشاف خود این حدیث قدسی را از رسول خدا(ص) آورده است:
((قال رسول الله صلی الله علیه و اله وسلم:من مات علی حب آل محمد مات شهیدا،هرکس با محبت آل محمد از دنیا برود، شهید از دنیا رفته است.

الا من مات علی حب آل محمد مات مغفورا له، آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا برود، بخشوده است.

الا و من مات علی حب آل محمد مات تائبا آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا برود، با توبه از دنیا رفته استلا و من مات علی حب آل محمد مات مومنا مستکمل الایمان،آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا برود، مومن و با ایمان کامل از دنیا رفته است

الا و من مات علی حب آل محمد بشره ملک الموت بالجنة ثم منکرا و نکیرا، آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا برود، فرشته مرگ او را بشارت به بهشت می دهد و سپس نکیر و منکر به او بشارت دهند.

الا و من مات علی حب آل محمد فتح له فی قبره بابان الی الجنة، آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا برود، در قبر او دو در به سوی بهشت باز شود.

الا و من مات علی حب آل محمد جعل الله قبره مزار ملائکةالرحمه، آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا برود، قبر اا زیارتگاه فرشتگان رحمت قرار خواهد گرفت.

الا و من مات علی حب آل محمد مات علی السنة والجماعة، آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا برود، بر سنت و جماعت اسلام از دنیا رفته است

الا و من مات علی بغض آل محمد مات جاء یوم القیامة مکتوب بین عینیه آیس من رحمة الله، آگاه باشید هر کس با بغض و دشمنی آل محمد از دنیا برود، روز قیامت در حالی وارد محشر می شود که در پیشانی اش نوشته شده :مایوس از رحمت خدا

الا و من مات علی بغض آل محمد مات کافرا، آگاه باشید هر کس با بغض و عداوت آل محمد از دنیا برود، کافر از دنیا رفته است

الا و من مات علی بغض آل محمد لم یشم رائحةالجنة، آگاه باشید هر کس با بغض و عداوت آل محمد از دنیا برود، بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد:طرائف ابن طاووس.ص۲۶۷ ، نقل از کشاف زمخشری،ج۴))

۲-ولاء زعامت: یعنی بر پایه واقعه غدیر و نیز حدیث لوح جابربن عبدالله انصاری باور داشته باشیم امامت چون استمرارهمان خط مشی نبوت است کسی می تواند جانشین پیامبر شود که از جنس خود پیامبر باشد که همه خصوصیت پیامبر را داشته باشد جز مقام وحی، علی علیه السلام و ائمه اطهار علیهم السلام چون همه خصوصیت قدسی رسول‌الله صلي الله عليه و آله را جز مقام وحی را دارند، وصی  پیامبر و امام و زعیم بعد از رسول خدا می باشند، دراهمیت ولایت زعامت همین بس که امام باقر(ع) که فرمود:

(أَمَا لَوْ أَنَّ رَجُلًا قَامَ لَیْلَهُ وَ صَامَ نَهَارَهُ وَ تَصَدَّقَ بِجَمِیعِ مَالِهِ وَ حَجَّ جَمِیعَ دَهْرِهِ وَ لَمْ یَعْرِفْ وَلَایَةَ وَلِیِّ اللَّهِ فَیُوَالِیَهُ وَ یَکُونَ جَمِیعُ اعماله بد لالته الیه ماکان علی اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ حَقٌّ فِی ثَوَابِه(اصول ،ج۲،ص۱۹):همانا اگر مردى شب ها را به عبادت بپا خیزد و روزها راروزه  دارد و تمام اموالش را صدقه دهد و در تمام دوران عمرش بحج رود و امر ولایت ولى خدا را نشناسد تا از او پیروى کند و تمام اعمالش با راهنمائى او باشد، براى او از ثواب خداى جل و عز حق حقی نیست)).

۳- ولایت عامه: یعنی به دلیل قاعده تنزل تدریجی و این که چون دسترسی به انسان کامل به معصوم علیه السلام وجود ندارد یک درجه تنزل کنیم امامت خاصه را به امامت عامه که فقیه جامع الشرایط است امامت و زعامت وی را بپذیریم و همچنین به حکم این که حضرت ولی عصر درجواب نامه برادر صاحب اصول کافی فرمودند: ((واما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه احادیثنا فانهم حجتی علیکم وانا حجه الله علیهم) امامت ولی فقیه را بپذیریم واورا مفتر ض الطاعه)) بدانیم و با او در اطاعت و متابعت همان معامله ای بکنیم که با امام معصوم وظیفه و تکلیف داریم.

۴-ولاء تصرف: یعنی باورمند به این حقیقت که پیامبر و اهل بیت علیهم السلام هرچند بشری هستند مثل سایر انسان ها ولی از انجایی که در پرتو تقرب مظهر و ایینه تجلی جمال و جلال حضرت حق اند هرچند خداوندگار و خالق نیستند ولی خداوند کارند یعنی باذن الله همان گونه مسحیح مرده زند می کرد، کور مادرزاد شفا می داد امامان نیز ازچنین ولایت تکوینی برخوررداند.

۵-ولاء مودت:  یعنی به حکم  ایه مبارکه (قُل لا أَسئَلُكُم عَلَیهِ أَجراً إِلاَّ المَوَدَّةَ فِی القُربى‏ (سوره شورا، آیه، ۲۳)ای پیامبر!) بگو من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمى ‏كنم جز دوست ‏داشتن اهل بیتم، ازمحبت و دوستی اهل بیت عبور نماییم و به مرتبه مودت به اهل بیت علیهم السلام برسیم، چرا که تفاوت محبت و مودت در همین است که محبت قابل تجزیه است و انسان می تواند دوستی افراد مختلفی را در قلب داشته باشد ولی مودت همان محبت شعله ور شده است که قابل تجزیه نیست یعنی آن چنان ظرفیت و حوضچه وجودی شخص پر از محبت اهل بیت می شود که دیگرخودش را نمی نبیند ‌بلکه تعبد محض نسبت به امام زمان خودش می شود، رای ونظری درمقابل رای ونظر امام ندارد.

             ((نتیجه وجمع بندی)) 

کلید شخصیت اقلیت شیعه درهمین  است، نسبت و رابطه شان باسید الشهداء علیه السلام نسبت و رابطه از جنس مودت و عشق بوده است ازهمین رو در نصرت رساندن امام به قیمت جانشان درنگ و تامل نکردند و در حیص و بیص سیاستمداران عصر خویش گرفتار نشدند بی درنگ و معطلی به امام  پیوستند و شهادت را به آغوش گرفتند و ابدیت افتخار آمیز را برای خود خریدند.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: ویژه نامه محرم حسینی
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی