با همسری که فقط هم خانه شماست، چه باید کرد؟!
دوران عشق و عاشقی به سر آمده است. زندگی شما پس از سالها به یک مسئولیت عاطفی و وظیفه برای نگهداری از یکدیگر تبدیل شده است. هیجان جایش را به روزمرگی داده است. در این شرایط ممکن است همسرتان خیلی هم راضی باشد و وقتی به او بگویید مشکلی وجود دارد او با تعجب میپرسد «مشکل؟ چه مشکلی؟ از این بهتر هم میشه؟». اگر شما آن کسی هستید که متوجه این همخانگی شدهاید و میفهمید که رابطه شما چیزی کم دارد حتما یکی از این نشانهها را در رابطه احساس میکنید
آیا آخرین باری که با هم حرف زدید را به یاد میآورید؟
البته که هر روز با هم حرف میزنید. این کاری است که بالاخره مجبور هستید انجام بدهید. همیشه چیزهایی وجود دارد که به هم میگویید «صبحت بخیر»، «شبت بخیر»، «مراقب خودت باش»، «امروز چطور بود؟»، «شب دیر نیا خونه»، «مواظب خودت و بچهها باش». اما هیچ کدام از اینها یک گفتگوی واقعی که هردوی شما را به هیجان بیاورد نیست. کی و کجا را به یاد میآورید که با هم درباره یک موضوع مورد علاقه حرف زده اید؟ کی سعی کردهاید به همسرتان دقیقا گوش بدهید و یا مجبور شدهاید نسبت به چیزی که میگوید هیجانی نشان بدهید؟ ما درباره حرف زدن درباره انتخاب مدرسه بچهها یا شرایط مالی و بی پولی و جنگ و دعواهای زن وشوهری حرف نمیزنیم. ما از گفتگویی حرف میزنیم که هردوی شما بدون آزار و اذیت یکدیگر با هم حرف زده باشید.
زندگی در دو اتاق مجاور
نگاهی بیندازید و ببینید که شما کجا نشستهاید و همسرتان کجاست؟ آیا او رفته توی اتاق کارش و مشغول کارهای خودش است و شما هم جای دیگری مشغول کارهای خودتان؟ آیا شما توی تاریکی شب، تنها جلوی تلویزیون نشستهاید و همسرتان ساعتهاست که مثل همیشه خواب است؟ توجیه شما برای این موقعیتها چیست؟ آیا خودتان را متقاعد کردهاید که او خسته است یا نیاز به تنهایی دارد و یا شما باید کتاب بخوانید و به کارهای خودتان برسید؟ ما درباره حفظ حریم خصوصی یکدیگر حرف نمیزنیم ما از زمان مشترکی حرف میزنیم که شما باید در کنار هم باشید اما این زمان مشترک هرگز در زندگی شما اتفاق نمیافتد. یادتان باشد که زندگی مشترک و همیشه تنها بودن و مستقل عمل کردن نشانه یک رابطه سالم نیست.تلاشهای یک نفره؟
شما کار میکنید، شما باید به همه امور رسیدگی کنید. شما باید مراقب بچهها باشید. دیگری چه میکند؟ او مثل یک همخانه و به عنوان سایه عمل میکند. او نظری درباره هیچ چیز در خانه ندارد. مسئولیتها با شماست. همه کاره خانه شما هستید و دیگری فقط سایه سر است. این رابطه مشترک نیست. شما تنها وزنه این زندگی هستید و نبودن شما بسیار محسوس است چون اگر نباشید هیچ چیز سرجای خودش نیست و کاری پیش نمیرود. ما از این نمیگوییم که شما باید در زندگی تان موجودی موثر باشید ما به یادتان میآوریم که شما تنها شانه خانه نیستید. دیگری چه کاره است؟
هرگز نبودن
شما همیشه کار دارید. نمیتوانید به امور خانه برسید چون یا خیلی کار دارید و یا با دوستانتان خیلی مشغول هستید. شما اصلا وقت ندارید که در خانه بمانید، با بچهها و همسرتان معاشرت کنید یا مسئولیتی را در خانه به عهده بگیرید. اینکه هیچ وقت در کنار همسرتان نیستید یعنی او فقط یک هم خانه است. این یعنی شما باهم نیستید. کار و زندگی شما باید با هم پیش برود. همه چیز باید باهم هماهنگ باشد اما ظاهرا شما نمیتوانید وقتی برای همسرتان خرج کنید. شما حق دارید کار و معاشرتهایی به جز همسرتان داشته باشید ما نمیگوییم که شما همیشه باید در کنار هم باشید اما اینکه همیشه دیر به خانه بیایید و وقت شام خوردن باهم را هم نداشته باشید یعنی رابطه شما درست پیش نمیرود.
شما رابطه دائمی باهم ندارید البته اگر رابطهای داشته باشید!
رابطه جنسی بخشی مهم از رابطه زناشویی شما است. اوضاع چطور است؟ اگر این یکی از اولین مواردی است که در رابطه شما درست پیش نمیرود یعنی شما فقط دو همخانه هستید. آیا تاریخی که به یادتان میآید مربوط به هفتهها و ماههای خیلی قبل است؟چقدر بهانه دم دستتان هست که رابطه را به تعویق بیندازید؟ اگر جوابهایتان خوشایند نیست یعنی اوضاع رابطه شما اصلا جالب نیست.
هیچ بحثی وجود ندارد
اگر بحث و اختلاف نظرتان را با همسرتان مطرح نمیکنید و پای دیگران را وسط میکشید تا به اختلاف شما گوش بدهندو برای دیگران غرولند میکنید یعنی به همسرتان احساس نزدیکی نمیکنید. اگر هیچ وقت با هم درباره موضوعات مهم و بحث برانگیز حرف نمیزنید طبیعی است که به دیگران گله و شکایت کنید. لازم نیست درباره هر موضوعی با همسرتان موافق باشید اما اگر نمیتوانید با او درباره موضوعات اختلاف برانگیز حرف بزنید و دیگران را برای گفتگو ترجیح میدهید باید روی رابطه تان کار کنید. هیچ چیز بدتر از این نیست که همسرتان آخرین نفری باشد که میفهمد مشکلی وجود دارد. اگر همه چیز را اول به پدرومادر، دوستان و خواهر یا برادرتان میگویید به نظر میآید ارتباط زناشویی تان مشکل دارد. شما با هم غریبه هستید حتی آدمها ممکن است با هم خانه شان هم دردل کنند، بحث و گفتگو کنند یا با اختلافی مواجه شوند.
هرکدام یک از این موارد میتواند زنگ خطری برای رابطه شما باشد. اگر اینطور است باید به فکر تغییری دررابطه باشید. مشکلات باید حل شوند و زندگی تان باید از یک الگوی سالم زناشویی پیروی کند.
اولویتهای زندگی تان را تغییر بدهید
شما ازدواج کرده اید. همسرتان فقط هم خانه نیست. او شریک زندگی همه بخشهای زندگی شما است. اگر برای هرچیزی جز او و خانواده تان اولویت قائل هستید اصلا چرا ازدواج کرده اید. سهم شما در این رابطه کجاست و آیا اصلا سهم خودتان را ادا کرده اید؟ به این موضوع فکر کنید. اگر همسرتان اینطور با شما رفتار میکند و فراموش کرده است که شما در یک رابطه زناشویی هستید باید تلنگری به او بزنید. او را متوجه موقعیت بکنید.
به فکر اوقات مشترک باشید
ایدههای جدید را به کار بگیرید تا بیشتر کنار هم باشید. اگر چیزی در رابطه آزارتان میدهد که ترجیح میدهید از هم فاصله بگیرید به فکر حل و درمان آن باشید. یادتان باشد حتی اگر خودتان با این موضوع کنار آمده باشید و به یک توافق ضمنی هم رسیده باشید این شیوه ارتباطی برای پرورش فرزندانی که نیاز به شناخت روابط دارند بسیار مخرب است. او چه تصویری از شما به عنوان یک زن و شوهر در ذهنش دارد؟
منبع : اطلاعات
نظرات شما عزیزان: