... وَلاتَلْمِزُوا اَنْفُسَكُمْ
به یكدیگر طعن مزنید و عیب جویى ننمایید.
یكى از پایههاى تكامل روحى این است كه هر فردى، وضع روحى خود را از نظر عیوب و نقایص اخلاقى، مورد بررسى قرار دهد و چهره باطنى خود را از نزدیك، در آیینه (خودشناسى) مشاهده كند، تا ریشه رذایلى را كه در روح و روان او پدید آمده است، قطع نماید.
مسأله (خودشناسى) ازنظر دانشمندان به قدرى اهمیت دارد كه مىگویند: كسى كه مىخواهد زنجیرهاى ناپاكیها را از هم بگسلد و از آثار منفى عیوب روانى نجات یابد، نه تنها در فصول خاصى ازعمر باید به این موضوع بیندیشد، بلكه همه روزه به هنگامى كه غوغاى زندگى به سكوت و خاموشى مىگراید، نتیجه و علل اعمال روز گذشته خود را روى كاغذ بیاورد و با بىطرفى كامل آنها را مورد بررسى قرار دهد و آنچه را ناشایست یافت، تصمیم بر ترك آنها بگیرد.
امیرمؤمنان(ع) مىفرماید: (عَلَى العاقِلِ اَنْ یُحْصى مِنْ نَفْسِهِ مَساویها فىالدّین والرأى والاخلاق وَالآداب فیجمَعَ ذلكَ فى صَدره اَو فى كتابٍ وَیَعْمَلَ فى اِزالَتِها؛ [1]
بر هر خردمندى لازم است كه عیوب مذهبى و فكرى و اخلاقى و معاشرتى خود را دقیقاً مورد بررسى قرار دهد و آنها را در سینه خود ضبط نماید و یا روى كاغذى بنویسد و سپس كوشش كند كه تمام آنها را ریشه كن سازد).
ولى گروهى به نام (عیب جویان)، بر اثر ناآگاهى از اوصاف روحى خود و بىخبرى از وضع و حال خویشتن، به دنبال لغزشهاى مردم رفته و پرده از معایب و لغزشهاى آنان بر مىدارند؛ اینان مردمى هستند كه از ذكر و بیان عیوب مردم لذت مىبرند؛ زیرا در خود، نوعى حقارت احساس مىكنند، و با بیان نقاط ضعف مردم و آشكار ساختن عیوب آنان و كاستن از ارزش و موقعیت اجتماعى آنها، احساس حقارتِ خود را تسكین مىدهند.
گاهى غرور و خودخواهى و حس جاه طلبى، انگیزه عیب جویى مىشود و انسان زبان به بدگویى مردم مىگشاید.
ما در این جا به انگیزه عیب جویى كارى نداریم؛ آن چه براى ما مهم است، این است كه در نتایج شوم و وخیم آن كمى فكر كنیم؛ بدگویى و انتقاد مغرضانه از اعمال مردم، صفا و صمیمیت را از بین مىبرد؛ دوستى و صداقت را به بىمهرى و گاهى به دشمنى تبدیل مىكند؛ همچنان كه تمجید از نیكیها و ستودن خوبیها، نهال دوستى را ریشهدارتر مىسازد.
امام باقر(ع)مردم را به نقاط ضعف و لغزشهاى آنان توجه داده و مىفرماید: (كَفى بِالمَرءِ عَیباً اَنْ یُبصِرَ مِنَ النّاسِ مایَعمى عَنْهُ مِنْ نَفْسِهِ؛ [2] بزرگترین عیب براى انسان، این است كه عیب دیگران را با كنجكاوى به دست آورد و خود، دارای همان عیب باشد، ولى آن را حس نكند).
گروه عیب جو، اگر نیرویى را كه در راه بدگویى و سرزنش دیگران به كار مىبرند، در اصلاح خود به كار مىبردند و به جاى عیوب مردم شناسى، به (خودشناسى) مىپرداختند، چه بسا به سعادت نزدیكتر بودند؛ این جاست كه به ارزش حدیثى كه از یكى از پیشوایان بزرگ ما رسیده است پى مىبریم كه فرمودهاند: (مَنْ بَحَثَ عَنْ عُیُوبِ النّاسِ فَلْیَبْدَأ بِنَفْسِه؛ [3] هر كس در عیوب دیگران كنجكاوى كند، بهتر است كه نخست معایب خود را مورد بررسى قرار دهد).
بزرگترین عیب چنین كسانى، این است كه هرگز قابل معاشرت وزندگى نیستند؛ زیرا رازهاى درونى و اسرار باطنى انسان را آشكار مىسازند و هیچ همنشینى از زیان مصاحبت آنها در امان نیست؛ بر همین اساس، امیرمؤمنان(ع)از معاشرت با این گروه نهى كرده و مىفرماید:(إیّاك ومُعاشِرَةَ مُتَتَبِّعى عُیوبِ الناسِ! فإنَّهُ لمْ یَسْلَمْ مُصاحِبُهم مِنْهُم؛ [4] از معاشرت عیب جویان بپرهیزید؛ زیرا هیچ كس از ضرر آنها در امان نمىماند).
انتقاد مشفقانه غیر از عیب جویى است.
نكته قابل توجهى كه در این جا بسیارى از آن غافلند، این است كه عیب جویى و سرزنش كردن مردم، امرى است و راهنمایى آنان به كارهاى نیك و متوجه ساختن آنان به معایب كار خود، مطلبى دیگر. عیب جویى از رذایل اخلاقى است؛ در حالى كه هدایت مردم و توجه دادن آنها به نقاط ضعف خویش، از طریق نصیحت و اندرز، از وظایف مذهبى و انسانى به شمار مىرود و بر هر انسان آ گاه و بیدارى لازم است كه همنوعان خود را از بدبختى و تیره روزى نجات بخشد.
آ گاهانیدن مردم به عیوب زندگى خودشان، به قدرى مهم و با ارزش است كه امام صادق(ع) آن را بزرگترین هدیه انسانى شمرده است كه یك فرد مىتواند آن را به فرد دیگر تقدیم نماید و چنین مىفرماید: (رَحِمَ اللّهُ امْرَأً اَهدى اِلَىَّ عُیُوبى؛ [5] خداوند بیامرزد كسى را كه عیوبم را به عنوان هدیه به من تذكر دهد).
امیرمؤمنان مىفرماید: (لِیَكُنْ آثرُ النّاسِ عِنْدَك مَنْ اَهْدى اِلَیكَ عَیْبَكَ؛ [6]. برگزیدهترین فرد در نظر تو كسى باشد كه عیوب زندگى تو را به عنوان هدیه به تو ببخشد).
اصولاً نخستین گام براى درمان بیماریهاى جسمى و روحى و از بین بردن بحرانهاى اجتماعى، این است كه قبل از هر چیز، ریشه بیمارى و نوع مرض، به طور دقیق شناخته شود و تا این كار درست انجام نگیرد، هر نوع معالجهاى بىاثر و غیر مفید خواهد بود.
كسانى كه از صراحت گفتار و بیان حقایق تلخ و فاش ساختن عیوب اجتماع، واهمه و ترس دارند، افرادى هستند كه مىخواهند نقایص روحى و اجتماعى آنها زیر سرپوش سكوت و بستن زبانها و شكستن قلمها مخفى بماند و هرگز راضى نمىشوند كه اشكالات كار آنها در آیینه بیان نویسندگان و گویندگان منعكس گردد و هر گاه دیدگان آنها به چنین آیینههایى افتاد، مىخواهند آنها را بشكنند؛ باید به چنین كسانى گفت: (خود شكن! آیینه شكستن خطاست).
تنها این مورد نیست كه یك رذیله اخلاقى (بدگویى و عیب جویى) با یك سجیه انسانى (راهنمایى كردن مردم به نقایص و معایب خود) با یك دیگر مشتبه مىشوند، بلكه ممكن است بسیارى از سجایاى انسانى و اصول اخلاقى با یك سلسله رذایل روحى و اخلاقى قابل اشتباه باشند و با بررسى دقیق مىتوان مرزهاى هر كدام را از دیگرى متمایز و جدا ساخت.
تحریك عواطف.
قرآن در اجراى این اصل اخلاقى از تحریك عواطف مدد جسته است و هنگامى كه مىخواهد بگوید: از یكدیگر عیب جویى مكنید، چنین مىفرماید: (وَلاتَلْمِزُوا اَنْفُسَكُمْ؛ از خود عیب جویى منمایید) و مقصود از این تعبیر، همان تحریك عاطفه انسانى است؛ زیرا اخوت مذهبى و برادرى دینى، آن چنان رشته الفت و مودتى در میان مؤمنان به وجود آورده و آنها را مانند یك تن و یك مجموعه واحد زنده قرار داده است كه عیب جویى از یك فرد مسلمان، به منزله عیب جویى از خود محسوب شده است.
آیت الله سبحانی
تنظیم برای تبیان: گروه دین و اندیشه – حسین عسگری
[1]. غرر الحكم، ص 559.
[2]. كافى، ج 2، ص 459.
[3]. غرر الحكم، ص 659.
[4]. همان، ص 148.
[5]. تحف العقول، ص 366.
[6]. غرر الحكم، ص 558.
نظرات شما عزیزان: