پدر به فداى دختر
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 33209
بازدید دیروز : 136836
بازدید هفته : 33209
بازدید ماه : 355490
بازدید کل : 10747245
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 4 / 4 / 1399

بى گمان شیرین ترین خاطره امام هفتم و خاندان نبوى (علیه السلام) از ماه ذیقعده، در آغاز آن بود، كه هلال «معصومه» از برج «نجمه» در افق امامت درخشیدن گرفت و كانون زندگى امام (علیه السلام) را با انوار درخشانش پر فروغ تر ساخت.

حضرت معصومه (سلام الله علیها) ماه تابانى بود كه لحظه اى از خورشید فروزان امامت جدا نشد و از دریاى بیكران علوم پدرش ، امام كاظم (علیه السلام) و برادرش امام رضا (علیه السلام) كسب فیض نمود.

حضرت معصومه (سلام الله علیها) در سنین كودكى به مقامى رسید كه به راحتى مى توانست به پرسش هاى فقهى و عقیدتى مردم مدینه پاسخ بگوید و پاسخ هایش، مورد پذیرش و شگفتى پدر بزرگوارش قرار بگیرد.

طبق نقل برخى از ثقات، مرحوم حاج سید نصرالله مستنبط (داماد مرحوم آیت الله خوئى) از كتاب نفیس و بى نظیر «كشف الثانى» نقل كرده كه روزى جمعى از شیعیان وارد مدینه شدند و تعدادى پرسش در نامه اى نوشته، نزد خاندان امامت بردند.

درآن هنگام حضرت موسى بن جعفر (علیه السلام) در سفر بودند و امام رضا (علیه السلام) نیز در مدینه تشریف نداشتند.

حضرت معصومه (سلام الله علیها) در سنین كودكى به مقامى رسید كه به راحتى مى توانست به پرسش هاى فقهى و عقیدتى مردم مدینه پاسخ بگوید و پاسخ هایش، مورد پذیرش و شگفتى پدر بزرگوارش قرار بگیرد.

آن گروه از مدینه قصد عزیمت كردند و از این كه خدمت امام (علیه السلام) نرسیده بودند و با دست خالى به وطن خود بر مى گشتند، بسیار اندوهگین بودند.

حضرت معصومه(سلام الله علیها) كه در آن ایام هنوز به سن بلوغ نرسیده بود; از مشاهده غم و اندوه آنان متأثر شد، لذا پاسخ پرسش هاى آنان را نوشت و به آن ها عنایت كرد.

شیعیان، مدینه را با سرور و شادى ترک كردند. آنان در بیرون مدینه با امام كاظم (علیه السلام) مواجه شدند و داستان خود را گفتند و دستخط حضرت معصومه (سلام الله علیها) را ارائه دادند،

امام (علیه السلام) بسیار مسرور گشتند و شادى و ابتهاج خود را با این جمله بیان فرمودند:

«فداها ابوها»

; پدرش به فدایش باد!

این داستان جالب و پر ارج را مرحوم «مستنبط»از كتاب «كشف الثانى» تألیف دانشمند نامى شیعه در قرن نهم «ابن العرندس» متوفاى حدود 840 هـ ق نقل فرموده است.

این كتاب به چاپ نرسیده و نسخه خطى آن در كتابخانه شوشترى هاى نجف اشرف است كه دسترسى به آن امكان پذیر نیست.

 تهیه و تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان


منبع: كتاب كریمه اهل بیت، ص 170 و 171.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی