درس شانزدهم
نبوت عامه (بخش دوم)
هدايت فطرت و تعديل غرائز
مقتضاي بعثت انبياء هدايت فطرت و تعديل غرائز است. ترديدي نيست که انسان از فطريات و غرائزي برخوردار است که هر کدام خواسته هايي دارند، غرائز براي تامين احتياجات مادي در درون انسانها نهفته اند و فطريات براي عبور انسان از مرز حيوانيت و رسيدن به کمال واقعي در وجود بشر قرار گرفته است.
اگر فطرت هدايت شود انسان به اوج کمال مي رسد و گرنه تحت تاثير غرائز حيواني تا اسفل السافلين سقوط مي کند. بنابراين غرائز بايد تعديل شوند و فطريات نياز به هدايت دارند و بدون ترديد کسي مي تواند اين امر مهم را به عهد گيرد که کاملا به اسرار و رموز خلقت انسان آگاه بوده و چگونگي تعديل غرائز و هدايت فطريات را بداند و همانگونه که گفته شد دانشمندان اعتراف کرده اند که انسان موجودي ناشناخته و اسرار آميز است.
در نتيجه تنها خالق انسان که پروردگار همه موجودات است آگاه به همه خصوصيات اوست و لطف او ايجاب مي کند که براي تکميل نعمتهايش و براي رسيدن انسان به عاليترين مدارج انسانيت، پيامبراني را که از طريق وحي مستقيما با او ارتباط دارند براي هدايت انسانها بفرستد.
هدف از بعثت پيامبران
در قرآن کريم اصولي به عنوان هدف از بعثت انبياء ذکر شده است.
1 ـ پرورش و آموزش: هو الذي بعث في الاميين رسولا منهم يتلوا عليهم آياته و يزکيهم و يعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانا من قبل لفي ضلال مبين اوست خدايي که در ميان عرب امي پيامبري از خودشان بر انگيخت تا بر آنها آيات وحي خداوند را تلاوت کند و آنها را پاک نموده و کتاب و حکمت را بياموزد. پيش از اين در جهالت و گمراهي بودند.1
ترديدي نيست که نخستين پايه تکامل مادي و معنوي انسان علم است زيرا يافتن راه کمال بدون علم ممکن نيست و قطعا منظور از علم در آيات فوق علوم مادي نيست زيرا علوم مادي تنها ضامن آسايش دنياست و انبياء ضامن سعادت و آسايش دنيا و آخرت انسانها هستند.
2 ـ عبادت خداوند و اجتناب و مبارزه با طاغوت: و لقد بعثنا في کل امه رسولا ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت ... به تحقيق فرستاديم در هر امتي رسولي که مردم را به عبادت خداوند و دوري از طاغوت دعوت کند.2
3 ـ تامين عدالت و آزادي: لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الکتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط ... ما يامبران را با دليلهاي روشن فرستاديم و همراه آنها کتاب و ميزان نازل کرديم تا مردم گرايش به عدالت پيدا کنند. 3
هدف نهايي: اصوليکه به عنوان فلسفه بعثت پيامبران بيان شد همه براي تکامل انسان است يعني فلسفه نهايي آمدن انبياء الهي خدا گون شدن انسان است که آن هم از راه عبادت با معرفت خداوند ميسر مي شود هدف از آفرينش انسان همين بوده است: ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون نيافريدم جن و انس را مگر براي اينکه عبادت کنند مرا. 4
راه شناسايي پيامبران
بعد از بحث در ضرورت بعثت انبياء جهت هدايت بشر اين بحث مطرح مي شود که از کجا بفهميم مدعي نبوت و پيامبر در ادعايش راستگوست؟
اگر کساني مقاماتي مانند: سفارت، فرمانداري، استانداري و امثال آنرا ادعا کنند تا سند زنده اي به مردم نشان ندهند احدي زير بار آنها نمي رود چه رسد به مدعيان مقام رسالت و نمايندگي ازجانب خداوند متعال، چه مقام و منصبي بالاتر از اينکه فردي ادعا کند من سفير الهي و نماينده خداوند در روي زمين هستم و همه بايد از من پيروي کنند.
فطرت هيچ انساني اجازه نمي دهد ادعاي بدون دليلي را بپذيرد زيرا صفحات تاريخ هم گواه است که در گذشته عده اي جاه طلب گروهي ساده دل را فريب داده و مدعي نبوت و رسالت شدند، از اين جهت دانشمندان عقايد براي شناسايي پيامبران راهها و نشانه هايي را معين کرده اند که هر کدام مي تواند سند زنده اي براي حقانيت انبياء باشد.
نشانه اول (معجزه): دانشمندان عقايد و مذاهب مي گويند مجزه کار خارق العاده اي است که مدعي نبوت آن را براي اثبات ارتباط خود با خداوند متعال انجام مي ده9د و همه را براي مقابله و معارضه دعوت مي کند و هيچ کس نمي تواند مانند آنرا انجام دهد بنابراين معجزه سه جهت دارد:
1 ـ کاري که از توانايي نوع بشر (حتي نوابغ) خارج باشد.
2 ـ آورنده معجزه ادعاي منصب نبوت و رسالت نموده و عمل او مطابق ادعاي او باشد.
3 ـ جهانيان از مقابله و معارضه (آوردن مانند آن) عاجز و ناتوان باشند.
پس حتي اگر يکي از جهات سه گانه در آن نباشد معجزه نيست.
ابوبصير مي گويد از امام صادق عليه السلام پرسيدم به چه علت خداوند عزوجل به انبياء و رسولان و به شما معجزه عطا کرده است؟ حضرت فرمودند: براي اينکه دليل بر راستگويي آورنده اش باشد و معجزه علامتي است که خداوند فقط به انبياء و رسولان و امامان مي دهد تا بوسيله آن راستگويي صادق و دروغگويي کاذب شناخته شود. 5
تمرين:
1 ـ چرا براي هدايت فطرت و تعديل غرائز وجود انبياء لازم است؟
2 ـ هدف بعثت انبياء از نظر قرآن چيست؟
3 ـ راه شناسايي پيامبران چيست؟
4 ـ معجزه چيست جهات آن را بيان کنيد؟
*****************************
1 ـ سوره جمعه، آيه 2.
2 ـ سوره نحل، آيه 39.
3 ـ سوره حديد، آيه 26.
4 ـ سوره ذاريات، آيه 56.
5 ـ بحار الانوار، جلد 11، صفحه 71.
نظرات شما عزیزان: