تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3329
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 22166
بازدید ماه : 196555
بازدید کل : 1608234
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 29 / 4 / 1394

چگونه ویندوز XP را در ویندوز 8 اجرا کنیم؟

xp in virtualboxمایکروسافت به کاربران ویندوز 7 راهی را برای اجرای ویندوز XP نشان داده بود که از طریق استفاده از Windows XP Mode در ویندوز 7 بود. که بوسیله ی آن کاربران می توانستند از برنامه های ویندوز XP در ویندوز 7 استفاده کنند.

با آمدن ویندوز 8 دیگر آن حالت به وسیله ی مایکروسافت پشتیبانی نمی شود و اگر بخواهید ویندوز XP را در یک ماشین مجازی Virtual Machine اجرا کنید باید لایسنس ویندوز XP را بخرید. ما اینجا راهی را به شما نشان می دهیم که بوسیله ی آن نیازی به خرید لایسنس جدا برای XP پیدا نمی کنید.

 

xp in virtualbox

داخل فایل WindowsXPMode_en-us.exe یک فایل VirtualXPVHD هست که شامل ویندوز XP مجازی هست که شما می توانید آن را در VirtualBox اجرا کنید. مراحل کار به این ترتیب است:

1. WindowsXPMode_en-us.exe را از مایکروسافت دانلود کنید. در این مرحله شاید نیاز به اجرای validation tool برای اثبات اینکه ویندوز شما تقلبی نیست داشته باشید.

2. سپس از برنامه ی 7-Zip یا یک برنامه ی مشابه دیگری برای باز کردن آن فایل اجرایی دانلود شده استفاده کنید.

3. داخل فایل، فایل “sources/xpm” را پیدا کنید و آن شاخه را در هارد خودتان extract کنید یعنی از حالت فشرده خارج کنید.

4. در نهایت، در آن فایل xpm استخراج شده، شما یک فایل به نام VirtualXPVHD می یابید. پسوند VHD را به آن اضافه کنید.

در VirtualBox فایل VirtualXPVHD را در یک Virtual Machine متصل کرده و اجرا کنید. حالا شما ویندوز XP mode را که ویندوز XP را اجرا می کند را در ویندوز 8 اجرا کرده اید و نیازی به لایسنس ویندوز XP ندارید.

شما این کار را می توانید به وسیله ی مجازی سازی خود ویندوز 8  (Hyper-V)هم انجام دهید ولی آن ویژگی فقط در ویندوز 8 نسخه ی Pro موجود است.

نکته: شما باید فایل xpm را که خودش یک فایل فشرده هست extract کنید. فایل VirtualXPVHD داخل آن فایل فشرده است. سپس فایل VirtualXPVHD را به VirtualXPVHD.vhd تغییر نام دهید و از آن به عنوان هارد مجازی در virtualbox استفاده کنید.

ترجمه شده توسط: سعید در لرنسافت learnsoft.ir

منبع: lifehacker

موضوعات مرتبط: آموزشی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 29 / 4 / 1394

چگونه فونت پیش فرض را در Word تنظیم کنیم؟

 

Word برنامه ی قوی ای هست ولی بعضی از تنظیمات آن به آسانی در دسترس نیستند. عوض کردن فونت برای نوشته ی فعلی در Word آسان است اما عوض کردن فونت پیش فرض درWord کمی مشکل است

 

تغییر دادن فونت پیش فرض در Word به وضوح در دسترس نیست. ما اینجا روش آسانی برای این کار به شما نشان می دهیم.

یک فایل جدید ایجاد کنید یا یک فایل ورد را در این برنامه باز کنید. یک متنی را انتخاب کنید و بعد در تب Home روی کلید Font dialog box کلیک کنید.

 

در پنجره ی باز شده فونت دلخواه خود را انتخاب کرده و روی کلید Set As Default کلیک کنید.

 

یک پنجره جدید باز شده و از شما می پرسد که آیا می خواهید این حالت پیش فرض فقط برای این فایل باشد یا برای همیشه ؟ که شما گزینه دوم که برای همیشه است را انتخاب می کنید.

 

از این به بعد هر فایل جدید که در Word درست کنید دارای این فونت تنظیم شده خواهد بود.

ترجمه شده توسط: سعید در learnsoft.ir

موضوعات مرتبط: آموزشی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 29 / 4 / 1394

چگونه در skype همزمان به دو اکانت یا بیشتر وارد شویم

این روش فقط برای PC وجود دارد و برای موبایل و iPhone یا Android نیست.

برای اینکه یک اکانت دیگری را همزمان در ویندوز داشته باشید می توانید کلید های Windows + R را بزنید و این دستور را تایپ کنید:
در ویندوز 64 بیتی:

“C:\Program Files (x86)\Skype\Phone\Skype.exe” /secondary”

در ویندوز 32 بیتی:

 

“C:\Program Files\Skype\Phone\Skype.exe” /secondary”

شما می توانید بارها این دستور را اجرا کنید و با این روش می توانید به چند اکانت لاگین log in کنید.

(اگر Skype را در شاخه ی دیگری نصب کرده اید لازم است مسیر همان را در خط فرمان بنویسید به جای مسیر ذکر شده در بالا.)

می توانید برای سادگی اجرای Skype به این روش یک shortcut درست کنید. یک windows explorer باز کنید و به مسیر نصب شده ی Skype بروید که برای ویندوز 64 بیتی باید این مسیر:

“C:\Program Files (x86)\Skype\Phone”

و برای ویندوز 32 بیتی باید این مسیر:

“C:\Program Files\Skype\Phone”

باشد. روی Skype راست کلیک کنید و از Send to گزینه ی (Desktop (create shortcut  را انتخاب کنید.

حالا به Desktop بروید و روی shortcut درست شده راست کلیلک کرده و Properties را انتخاب کنید. در پنجره باز شده در بخش target box عبارت /secondary را به آخر متن اضافه کنید. در یک ویندوز 64 بیتی متن به این شکل باید باشد:

“C:\Program Files (x86)\Skype\Phone\Skype.exe” /secondary”

حالا به میانبر ایجاد شده یک نام بدهید مثل “(Skype (Second Account”. می توانید این shortcut را چند بار اجرا کنید تا به چندین اکانت Skype وارد شوید.

موضوعات مرتبط: آموزشی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 29 / 4 / 1394

اگر درایو  SSD دارید نیازی به فایل Hiberfil.sys ندارید و می توانید از این روش این فایل را حذف کنید:Delete_eg._Disable_Hiberfil.sys_on_Windows_8.1and_8_2013-11-09-17-11-07

1. در ویندوز های 8 به بالا کلید Windows+X را فشار دهید تا منوی مربوطه باز شود.
2. گزینه ی (Command Prompt (Admin را انتخاب کنید.
3. در پنجره ی باز شده عبارت:
powercfg.exe /hibernate off
را وارد کنید و کلید Enter را فشار دهید.


این دستور قابلیت hibernation را غیرفعال کرده و فایل مربوط را حذف خواهد کرد.

Delete_eg._Disable_Hiberfil.sys_on_Windows_8.1and_8_2013-11-09-17-11-07

ترجمه شده توسط سعید در learnsoft.ir

موضوعات مرتبط: آموزشی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 29 / 4 / 1394

Foxit Reader جایگزین acrobat reader

foxit reader
foxit reader

Foxit Reader 7.1.5.0425 فرمت PDF یکی از معروفترین فرمت ها و مشخصا فرمت اسناد به شمار می رود. PDF با داشتن قابلیت های فراوان به عنوان یکی از اولین انتخاب های کاربران برای ذخیره سازی اسناد مطرح است. اما برای استفاده و مشاهده اسناد PDF همیشه نرم افزاری لازم بوده و خواهد بود. نرم افزاری که قدرت نمایش فرمت PDF را داشته باشد و بتواند بدون هیچ گونه مشکلی اسناد را بدون هیچ گونه کم و کاستی نمایش دهد. نرم افزارهای زیادی در این زمینه وجود دارند . از همه معروف تر که تقریبا همه آن را می شناسند Adobe Acrobat است. نرم افزاری بسیار کامل که در دو نسخه Reader و Pro عرضه می گردد.

قابلیت های نرم افزار Foxit Reader :

 

حجم پائین و عدم کاهش کارآیی سیستم
شناسایی آخرین نسخه ها و هسته های PDF و سازگاری کامل با نسخه 1.7 از PDF Standard
قابلیت تبدیل اسناد PDF به متون Text
امنیت بسیار بالا نرم افزار
نمایش انمیشن ، تصاویر و به طور کلی تمام Object ها با بالاترین کیفیت
سازگار با نسخه هاي مختلف ويندوز از جمله ويندوز محبوب 7
سازگاری کامل و قابلیت پخش فایل های مالتی مدیا موجود در اسناد PDF
پنل مدیریتی برای تغییر ضریب امنیت و کلیه خصوصیات سند PDF
پنل Thumbnail برای نمایش ساده تر اسناد
پشتیبانی از سیستم Metric
استفاده از قابلیت خودکار اسکرول شدن ماوس
پشتیبانی از مرورگر فوق العاده Mozilla Firefox

دانلود foxit reader

موضوعات مرتبط: آموزشی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 28 / 4 / 1394

دوران نوجوانی و جوانی، دوران حساس و سرنوشت ساز و تعیین کننده ی شخصیت فرد است. در این دوران غرور، هیجان، احساسات، شهوت، ناپختگی عقلی و... بر شخص سایه می افکند.

چیزی که می تواند این احساسات را در مسیر هدایت و هیجان و غرور را در طریق مثبت قرار دهد و شهوت را مشروع نماید، قانون الهی، یعنی قرآن و احادیث معصومین(علیهم السلام) است.

در این بخش به برخی راهکارهای قرآن و روایات در موفقیت و شخصیت جوان اشاره می گردد.

- قرآن کریم سیمای جوان شایسته را چگونه تبیین می کند؟

علی امیرخانی

جوانی بهترین و حساس ترین دوره ی عمر هر موجودی بهویژه انسان به حساب می آید. در همین دوره است که انسان می تواند سرنوشت خویش را رقم بزند و افق آینده ی خود را روشن و درخشان و یا آن را تیره و تار سازد.

قالب وجودی یک انسان در دوره ی جوانی شکل می گیرد و آینده ی او هم بر این اساس رقم می خورد. در هر عصری جوانان بیشتر مورد توجه اند و در شکل گیری موضوعات مختلف در جوامع نقش مؤثری ایفا می کنند و در این میان برخی افراد، احزاب، قدرت ها و... از احساسات پاک، شور و تحرک و نیروی سازنده ی جوانان در راستای منافع فردی و گروهی خود سود می برند.

قرآن کریم و روایات اسلامی به دوره ی حساس نوجوانی و جوانی عمر انسان اهمیت ویژه ای داده اند. چنان که حضرت امام صادق(علیه السلام) به یکی از یاران خویش می فرمایند:

بر تو باد توجه به جوانان; زیرا آنان به هر کار خیر از دیگران پیش تازترند.

هم چنین می فرماید:

چون جوان مسلمان قرآن بخواند، قرآن با گوشت و خونش آمیخته گردد و خداوند متعال او را در زمره ی پیامبران والامقام نزد خود قرار می دهد و خداوند خود در قیامت مدافع وی باشد.

قرآن کریم با طرح الگوهایی از جوانان شایسته، همانند جوانان اصحاب کهف، و برخی از پیامبران جوان الهی و یادآوری برخی از داستان ها و نکات اخلاقی و تربیتی، سیمای جوان شایسته را ترسیم می کند. گوشه هایی از تبیین سیما و ویژگی های یک جوان شایسته از نظر قرآن کریم و نیز روایات اسلامی را در پی می آوریم.

1. پرهیزکاری و رعایت تقوا; قرآن کریم می فرماید:

(... وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ); ... و از خدا پروا نمایید و بدانید خدا با پرهیزکاران است.

و در جایی دیگر می فرماید:

(... إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاکُمْ ...); ... گرامی ترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست...

یک جوان شایسته از نظر قرآن، کسی است که تقوا و پرهیزکاری را پیشه می کند.

پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) می فرماید:

خداوند متعال به وجود جوان عبادت پیشه (و با تقوا) بر فرشتگان می نازد و می فرماید: «این بنده ی مرا بنگرید به خاطر من از هوای نفس خود دست کشیده است.

2. داشتن ایمان و دوری از شرک; قرآن کریم می فرماید:

(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذِی نَزَّلَ عَلی رَسُولِهِ ...); ای کسانی که ایمان آورده اید به خدا و پیامبرش و کتابی که بر او نازل کرده ایمان بیاورید...

و در جایی دیگر به نقل از سفارش های حضرت لقمان به فرزندش، همه ی انسان ها به ویژه جوانان را از هرگونه شرک برحذر می دارد و می فرماید:

(یا بُنَیَّ لا تُشْرِکْ بِاللّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ); ... پسرم چیزی را همتای خدا قرار نده که شرک، ظلم بزرگی است.

و به این ترتیب حضرت لقمان اساسی ترین رکن ایمان و دین داری (توحید) را به فرزند جوانش یادآوری می کند.

3. عدالت طلبی و حمایت از مظلومان; از آن جا که جوان هنوز در نابرابری های محیط غرق نشده و به آن خو نگرفته و آلوده نشده است، صفت عدالت طلبی و حمایت از مظلومان در او بیشتر تجلی دارد.

قرآن کریم به نمونه هایی در این باره اشاره می کند; از جمله ی این جوانان عدالت طلب و حامی مظلوم، حضرت موسی(علیه السلام)است. در سوره ی قصص، آیات 15 و 23 ـ 28، آمده است که حضرت موسی(علیه السلام) جوانی عدالت طلب و حامی مظلومان بود. و به همین جهت در سرزمین مصر به حمایت از شخص مظلومی برخاست و در مدین نیز جوان مردانه به کمک دختران حضرت شعیب رفت و برای گوسفندان آن ها از چاه آب کشید.

4. کوشش و تلاش; دوره ی جوانی زمان تلاش، کوشش، تحرک و نشاط است. قرآن کریم باز حضرت موسی(علیه السلام) را سمبل و الگوی یک جوان فعال، تلاشگر و پرتحرک معرفی می کند که بدون سرمایه و ثروت، ولی با تلاش و کوشش، برای حضرت شعیب کار کرد و بعد از انتخاب همسر و تشکیل خانواده، با ثروت فراوان به شهر خود (مصر) بازگشت.

بنابراین، یک جوان باید با اراده و پشت کاری قوی و عزمی راسخ بکوشد و از بحران ها و فراز و فرودهای زندگی به سلامت عبور کند.

5. حق پذیری; جوانان زودتر به حقایق دل می بندند و در عمل نیز بی باک و جسورند و اگر چیزی را حق ببینند، در تثبیت آن مقاومت می کنند. قرآن کریم، برخی از جوانان اصحاب کهف را چنین می داند و می فرماید:

(نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدیً); ما داستان آنان را به حق برای تو بازگو می کنیم، آن ها جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و ما بر هدایتشان افزودیم.

و در جایی دیگر داستان جوانی (حضرت اسماعیل) را که حاضر شد در راه حق حتی جان خود را فدا کند یادآور می شود و می فرماید:

(فَلَمّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قالَ یا بُنَیَّ إِنِّی أَری فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ ما ذا تَری قالَ یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللّهُ مِنَ الصّابِرِینَ); هنگامی که (حضرت ابراهیم(علیه السلام)) با او (حضرت اسماعیل(علیه السلام)) به مقام سعی رسید، گفت: پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح می کنم، نظر تو چیست؟ گفت: هر چه دستور داری اجرا کن; به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت.

از آیات یاد شده برمی آید که یک جوان مؤمن و شایسته باید در مقابل حقایق سر تعظیم و تسلیم فرود آورد.

6. شهامت و شجاعت; از دیگر ویژگی های یک جوان از نظر قرآن، داشتن شجاعت و شهامت است. این دو از صفات کمال انسان است که بیشتر در جوانان نمود دارد. از جمله ی این جوانان می توان حضرت داود و حضرت ابراهیم(علیهما السلام)را نام برد.

حضرت ابراهیم(علیه السلام) با شهامت و شجاعت کامل در مقابل بت پرستان ایستاد و بت ها را شکست. خداوند متعال در این باره می فرماید:

(قالُوا سَمِعْنا فَتًی یَذْکُرُهُمْ یُقالُ لَهُ إِبْراهِیمُ); (گروهی) گفتند: شنیدیم جوانی از (مخالفت با) بت ها سخن می گفت که او را ابراهیم می گویند.

حضرت داود(علیه السلام) نیز با شجاعت و شهامت و تکیه بر ایمان به خدا با ظالمی به نام جالود که بسیار قوی بود به مبارزه پرداخت و او را شکست داد.

7. عفت و پاکدامنی; از دیگر ویژگی های یک جوان شایسته از نظر قرآن کریم عفت و پاکدامنی است. قرآن کریم، در جایی درباره ی حیا و عفت دختران شعیب(علیه السلام) می فرماید:

(فَجاءَتْهُ إِحْداهُما تَمْشِی عَلَی اسْتِحْیاء...); ناگهان یکی از آن دو (زن) به سراغ او آمد، در حالی که با نهایت حیا گام برمی داشت ...

در جایی دیگر حضرت یوسف(علیه السلام) را قهرمان پاکی و عفت معرفی می کند که با وجود مهیا بودن تمام زمینه های انجام گناه، با عفت و پاکدامنی، از وسوسه ی شیطان به خدا پناه برد و با سرافرازی در آزمایش الهی پیروز شد.

بنابراین، یک جوان شایسته از نظر قرآن باید در برابر ناپاکی ها و هواهای نفسانی عفیف و پاکدامن باشد.

8. پرهیز از افراط و تفریط; از دیگر ویژگی های جوانان شایسته پرهیز از افراط و تفریط و رعایت اعتدال است; چنان که حضرت لقمان به فرزند جوان خود توصیه می کند:

(وَ اقْصِدْ فِی مَشْیِکَ وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِکَ ...); (پسرم) در راه رفتن، اعتدال را رعایت کن، و از صدای خود بکاه ...

از آیه ی یاد شده برمی آید که یک جوان شایسته باید در تمام امور اعتدال را رعایت کند.

حضرت امام موسی کاظم(علیه السلام) می فرمایند:

خیر الامور اوسطها; بهترین کارها معتدل ترین و میانه ترین آن هاست.

جوانان در این مقطع از سن باید احساسات و شور جوانی را در خویش کنترل و هدایت کنند و از افراط و تفریط در امور بپرهیزند.

9. خوش اخلاقی و تواضع در برابر مردم; حضرت لقمان به فرزند جوانش سفارش می کند:

(وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنّاسِ وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتال فَخُور); (پسرم) با بی اعتنایی از مردم روی مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبر مغروری را دوست ندارد.

10. عبادت و امر به معروف و نهی از منکر; یک جوان شایسته باید در اقامه و به جا آوردن نماز بکوشد و مردم را از منکرات و زشتی ها نهی و به خوبی ها دعوت کند و در برابر سختی ها و مشکلات صبور باشد:

(یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اصْبِرْ عَلی ما أَصابَکَ إِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ); پسرم نماز را به پا دار و امر به معروف و نهی از منکر کن و در برابر مصایبی که به تو می رسد شکیبا باش که این از کارهای مهم است.

11. خداپرستی; یکی از ویژگی های جوانان شایسته، خداپرستی است; خداوند متعال می فرماید:

(... وَ اعْبُدُوا اللّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً...); و خدا را بپرستید و هیچ چیز را همتای او قرار ندهید....

12. نیکی به پدر و مادر; از ویژگی های یک جوان خوب نیکی به پدر و مادر است; خداوند متعال در جاهای متعدد جوانان را توصیه کرده که به پدر و مادر خویش نیکی کنند; چنان که می فرماید:

(بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ بِذِی الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساکِینِ وَ الْجارِ ذِی الْقُرْبی ...); ... و به پدر و مادر نیکی کنید; هم چنین به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و همسایه نزدیک و....

13. یادآوری معاد و روز قیامت; یک جوان شایسته از نظر قرآن، هیچ گاه یاد مرگ و روز قیامت و حساب و کتاب اعمال آخرت را فراموش نمی کند; حضرت لقمان به فرزند جوانش می فرماید:

(یا بُنَیَّ إِنَّها إِنْ تَکُ مِثْقالَ حَبَّة مِنْ خَرْدَل فَتَکُنْ فِی ...); پسرم اگر به اندازه ی سنگینی دانه ی خردلی (عمل خوب یا بد) باشد و در دل سنگی یا در گوشه ای از آسمان ها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را (در قیامت برای حساب) می آورد; خداوند دقیق و آگاه است.

14. تزکیه و تعلیم; یک جوان از نظر قرآن کریم باید با دو بال تزکیه و تعلیم به سوی آینده و کمال پرواز کند و خود را از هر جهت، به تقوا و علم مجهز سازد; قرآن کریم می فرمایند:

(کَما أَرْسَلْنا فِیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِنا وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ); همان گونه ]که با تغییر قبله، نعمت را بر شما کامل کردیم[ رسولی از خودتان در میان شما فرستادیم، تا آیات ما را بر شما بخواند و شما را پاک کند و به شما کتاب و حکمت بیاموزد و آن چه را نمی دانستید، به شما یاد دهد.

پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) می فرمایند:

... هر که در جوانی، دانش آموزد، علم او هم چون نقشی است که بر سنگ حک شود و هر که در بزرگ سالی بیاموزد، کارش هم چون نوشتن بر روی آب است.

هم چنین حضرت امام صادق(علیه السلام) می فرمایند:

دوست ندارم جوان شما را جز در دو حال ببینم: دانشمند یا دانش آموز; زیرا اگر چنین نباشد، کوتاهی کرده است و چون کوتاهی کند، ضایع گشته و چون ضایع گردد، گنهکار باشد و چون گنهکار باشد، سوگند به آن که محمد را به حق برانگیخت در آتش جای گیرد.

در زمان ظهور امام زمان(علیه السلام) و حکومت آن حضرت، جوانان نقش مؤثری دارند و از جایگاه ویژه ای برخوردار خواهند بود; چنان که حضرت علی(علیه السلام) می فرماید:

اکثر یاران امام مهدی (عج) جوانان هستند.

- مهم ترین وظیفه ی جوانان و نوجوانان در عصر حاضر از دیدگاه قرآن و روایات چیست؟

حسن رضا رضایی

دوران جوانی و نوجوانی، حساس و سرنوشت ساز و تعیین کننده ی شخصیت انسان است. برای استفاده ی صحیح از جوانی، باید به یک راه نمای آگاه و آشنا به مسیر و دور از خطا و اشتباه رو آورد و بهترین راه نما قرآن و احادیث صحیح معصومین(علیهم السلام)است.

قرآن دوران جوانی را دوران قوت و قدرت می نامد:

(اللّهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ ضَعْف ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْف قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّة ضَعْفاً وَ شَیْبَةً); خدا همان کسی است که شما را آفریده در حالی که ضعیف بودید; سپس بعد از این ضعف و ناتوانی قوت بخشید، و باز بعد از قوت، ضعف و پیری قرار داد ...

جوانان فطرتی پاک دارند و پاکی ها را می پذیرند و به آن جامه ی عمل می پوشانند. پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) در اوایل دعوت خود، با جوانانی روبه رو شد که سخنان پاک او را بر فطرت پاک خود نوشتند. ایشان می فرماید:

(اوصیکم بالشباب خیراً فانهم ارقّ افئده ...); من شما را به نیکی با جوانان توصیه می کنم، به سبب این که آنها دلی رقیق و قلبی فضیلت پذیرتر دارند ... جوانان سخنانم را پذیرفتند و با من پیمان محبّت بستند.

دوران جوانی و نوجوانی فرصتی بسیار ارزشمند و بی بدیل است. حضرت علی(علیه السلام)می فرمایند:

بادر شبابک قبل هرمک و صحتک قبل سقمک; جوانی را قبل از پیری، و سلامتی را قبل از مریضی دریاب.

برخی از فرصت طلبان از استعداد بکر و تازه ی جوانان سوء استفاده می کنند و آنان را به سوی قدرت، ثروت و شهوت سوق می دهند; اما اسلام با سه مقوله ی اخلاق، عقاید و احکام، دنیا و آخرت یک جوان را ترسیم نموده و وظایفی را اعم از دنیوی و اخروی برای جوانان و نوجوانان برشمرده است که در این جا به مهم ترین آن ها اشاره می کنیم.

1. تحصیل علم و دانش

اسلام به فراگیری علم و دانش تأکید بسیار دارد و اولین آیه ای که نازل شده به خواندن و نوشتن امر کرده است:

(اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَق اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ) ; بخوان به نام پروردگارت که جهان را آفرید، همان کسی که انسان را از خون بسته ای خلق کرد... همان کسی که به وسیله ی قلم تعلیم نمود و به انسان آن چه را نمی دانست یاد داد.

اصلاحات جوامع انسانی از قلم های مؤمن شروع می شود و فساد و تباهی اجتماعات نیز از قلم های مسموم و فاسد مایه می گیرد. بی جهت نیست که قرآن به قلم و آن چه با قلم می نویسند، سوگند یاد می کند; (ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ) قلمی که می توان به واسطه ی آن علم را منتشر و در سینه ی تاریخ ماندگار کرد.

البیان بیانان، بیان اللسان و بیان البنان و بیان اللسان تدرسه الأعوام و بیان الأقلام باق علی مر الأیام; بیان دو گونه است، بیان زبان و بیان قلم. بیان زبان با گذشت زمان کهنه می شود و از بین می رود، ولی بیان قلم تا ابد باقی است.

قرآن تحصیل علم و دانش را پایه و مقدمه ی تربیت و تزکیه، و تعلیم را یکی از اهداف پیامبران بر می شمارد و هیچ وقت عالمان و دانشمندان را با جاهلان مساوی نمی داند.

(هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ); آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند برابرند؟

معصومین(علیهم السلام) اهمیت خاصی برای تحصیل علم قایل بوده اند تا جایی که پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) تحصیل دانش را بر هر مسلمانی واجب دانسته و دانشجویان را مجاهد فی سبیل الله خطاب می کنند و می فرمایند:

هر کس در طریق تحصیل علم از دنیا برود، شهید مرده است.

در جای دیگر می فرمایند:

زندگی جز برای دو کس فایده ندارد: یکی دانشمندی که نظرهای او اجرا گردد و دیگری دانش طلبانی که گوش به سخن دانشمندی دهند.

علم به دانشی گفته می شود که در طریق خدمت و صلاح مردم و شناخت معبود باشد و اگر مایه ی غرور و غفلت و ظلم و فساد باشد; قیل و قالی بیش نیست.

دوران فراگیری دانش، نوجوانی و جوانی است و بیشتر توجه و خطاب قرآن کریم و معصومین(علیهم السلام) به جوانان است. پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) می فرمایند:

فراگیری علم در دوران جوانی، همانند نقش بر سنگ است و در دوران پیری همانند نقش بر خاک است که سریع زایل می گردد.

لذا جوانان باید با توجه به مبانی دینی، به تحصیل علم بپردازند و عقب ماندگی و رشد نیافتگی مسلمانان را که ریشه در ظلم حاکمان ظالم و فاسد و توطئه ی دشمنان اسلام دارد، جبران نمایند.

2. کار و کوشش

جوان باید با نیرو و قدرت خود برای رسیدن به مقصود که تحصیل علم و هنر و یا آموختن صنعت و... است بکوشد. قرآن با برشمردن زمینه های تلاش و کوشش در همین کره ی خاکی ، به استفاده ی صحیح از آن توصیه می کند:

(و رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ); خداوند شما را از نعمت های پاکیزه بهره مند ساخت; شاید شکرگزار باشید.

در آیه ای دیگر کار و تلاش برای کسب روزی هم ردیف جهاد فی سبیل الله معرفی شده است:

(وَ آخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِی الْأَرْضِ یَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللّهِ وَ آخَرُونَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ); گروهی دیگر برای به دست آوردن روزی الهی به سفر می روند و گروهی دیگر در راه خدا جهاد می کنند.

علی(علیه السلام) در تفسیر آیه ی (وَ لا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیا)» می فرمایند:

سلامت، نیرومندی، فراغت، جوانی و نشاط و بی نیازی خود را فراموش منما و در دنیا از آن بهره ببر و متوجه باش که از آن سرمایه های عظیم، به نفع آخرتت استفاده کنی.

خداوند در قرآن صریحاً می فرماید:

(وَ لَقَدْ مَکَّنّاکُمْ فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلْنا لَکُمْ فِیها مَعایِشَ قَلِیلاً ما تَشْکُرُونَ); ما تسلط و مالکیت و حکومت زمین را برای شما قرار دادیم و وسایل زندگی را برای شما فراهم ساختیم.

به این معنا که خداوند وسایل تلاش را فراهم نموده است و دسترسی نداشتن به آنها نشان کوتاهی و سستی خود ماست; لذا پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) می فرمایند:

هر شب ملائکه به زمین می آیند و ندا سر می دهند که ای فرزندان آدم! تلاش و کوشش نمایید.

پیامبر(صلی الله علیه وآله) با هر کسی روبه رو می شدند می پرسیدند: آیا شغلی داری؟ و اگر جواب منفی می داد، می فرمودند: سقط من عینی; از چشمم افتاد . هم چنین امام کاظم(علیه السلام)می فرمایند:

خداوند از انسان بی کار و پرخواب متنفر است.

جوانان می توانند با استفاده از نیروی جوانی تلاش خود را در هر رشته ای مضاعف نمایند، تا به رفاه زندگی دنیا و آرامش ابدی آخرت دست یابند. امام باقر(علیه السلام) در دعاهایش می فرماید:

اسئلک اللهم الرّفاهیة فی معیشتی ما ابقیتنی معیشة اقوی بها علی طاعتک... ; پروردگارا، در زندگی ام آن چنان رفاهی قرار بده که با آن به اطاعت و بندگی تو توانا شوم.

البته تلاش و کوشش برای کسب روزی باید از طریق صحیح و مشروع باشد.

طلب الحلال فریضة علی کلّ مسلم و مسلمة ; به دنبال رزق و روزی حلال رفتن بر هر زن و مرد مسلمان واجب است.

3. اهتمام به ازدواج

ازدواج یکی از محبوب ترین کانون نزد خداوند و از سنت های پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) است که با آن می توان نصف دین خود را تضمین کرد. قرآن کریم امر به ازدواج می کند و می فرماید:

(وَ أَنْکِحُوا الْأَیامی مِنْکُمْ وَ الصّالِحِینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ ); مردان و زنان بی همسر را همسر دهید و هم چنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را; اگر فقیر و تنگدست باشند خداوند آنان را از فضل خود بی نیاز می سازد; خداوند واسع و آگاه است.

پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) جوانان مجرد را مذمت می کنند و می فرمایند:

شرارکم عزائبکم ; بدترین شما مجردان اند.

خداوند صریحاً مسئله ی مالی خانواده ها را تضمین نموده است و جوانان نباید به خاطر فقر از ازدواج سر باز زنند. امام صادق(علیه السلام)می فرمایند:

الرزق مع النساء و العیال; روزی همراه همسر و فرزند است.

و در زمان پیامبر(صلی الله علیه وآله)، هر کسی از تنگدستی شکایت می کرد، پیامبر امر به ازدواج می نمودند و می فرمودند:

هر کس به خاطر فقر از ازدواج شانه خالی کند، به خدا گمان بد برده است.

جوان برای رشد خود نیازمند به آرامش روحی و فکری است و این آرامش می تواند در سایه ی ازدواج مهیا شود. علاوه بر آن، ازدواج اولین مرحله ی خروج از خودِ طبیعی و توسعه پیدا کردن شخصیت انسان است و انسان را پخته و شخصیت او اجتماعی می سازد و ثمراتی چون حفظ و تقویت ایمان و معنویت، بهره مندی از نشاط جوانی، پاک ماندن از فساد و انحرافات جنسی، محفوظ ماندن از بیماری های عصبی و روانی و... را به ارمغان می آورد.

4. دوری از هوای نفس و شهوت

بالاترین غریزه ی انسان، غریزه ی شهوت است که اوج آن در دوران جوانی است و بزرگ ترین مانع رشد یک جوان، شهوت پرستی و هوای نفس اوست. شهوت طلبی، وسوسه ی شیطانی است: که انسان را اسیر خود می کند:

عبد الشهوة اسیر لاینفک أَسْرُهُ .

و چه بسا لحظه ای شهوت طلبی، ناراحتی دراز مدت به همراه دارد. علی(علیه السلام) می فرمایند:

رب الشهوة الساعة تورث حزناً طویلا.

نفس اماره ی انسان همان تمایلات غریزی است که بر اثر شدت یافتن، بر عقل غلبه می یابد.حضرت علی(علیه السلام) می فرمایند:

هر کس از شهواتش پیروی بنماید، به تحقیق در هلاکت به نفسش کمک کرده است.

قرآن نیز منشأ انحرافات را پیروی از نفس و کلید سعادت و خوش بختی را مخالفت با خواهش های نفسانی می داند. یوسف کنعان نیز از نفس اماره به خدا پناه می برد. حضرت علی(علیه السلام) در دعای صباح به خدا پناه می برد و می فرماید:

الهی قلبی محجوب... و هوائی غالب; خدایا قلبم ]با حجابی از گناه[ پوشیده شده... و هوای نفس بر من چیره گشته است.

برای فرار از خواهش های نفسانی و شهوت، لازم است ایمان و بندگی خدا را تقویت و معاشرت با دوستان منحرف را ترک کنیم و در پرورش عقل کوشا باشیم; زیرا هوای نفس دشمن عقل است; و علت انحرافات، اسیر بون عقل به دست امیال و هواهای نفسانی است.

5. عبادت و بندگی

جوانان به سبب فطرت پاک و استعداد برای پذیرش حقایق به ملکوت اعلی نزدیک ترند و می توانند سریع تر از دیگران به خدا برسند. پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) فرمودند:

ان الله یحب الشاب الذی شبابه فی طاعة الله; خداوند جوانی را دوست می دارد که جوانی اش را در اطاعت خدا مصرف نماید.

و خداوند نیز یکی از اهداف خلقت بشر را عبودیت و بندگی معرفی کرده است:

(وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاّ لِیَعْبُدُونِ); من جن و انس را خلق نکردم، مگر برای عبادت.

خداوند عبادت جوان را بالاترین عبادت ها می داند. پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) در همین زمینه می فرمایند:

خداوند هفت گروه را در سایه ی رحمت خود جای می دهد در روزی که سایه ای جز سایه اش نیست: اول، زمامدار عادل و دادگر; دوم، جوانی که در عبادت خدا پرورش یابد...

6. خودسازی و تهذیب نفس

حضرت علی(علیه السلام) می فرمایند:

قلب جوان مانند زمین خالی و مستعد است که هر چیزی را که در آن قرار می گیرد می پذیرد.

قرآن نیز به تزکیه و تهذیب نفس تأکید فراوان دارد:

(قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکّاها); کسی که تزکیه کند رستگار است.

جوان می تواند با عهد و پیمان بستن با خود و مراقبت از اعمال روزانه، و محاسبه ی اعمال و رفتار، خود را در مسیر رهروان حق قرار دهد.

امام خمینی(رحمه الله) در نامه ای به فرزند خود می نویسد:

تا عمر و جوانی و قوت و اختیار باقی است اصلاح نفس کن و در عمل کوشش کن. اگر قید و بندهای شیطانی در جوانی از آن ها غفلت شود، هر روز از عمر تو بگذرد ریشه دارتر و قوی تر می شود.

7. توبه و بازگشت

جوان به اقتضای سن خود بیشتر در لغزش های گناه قرار می گیرد، اما با توبه و برگشت به سوی خدا می تواند آن را جبران و خود را مشمول عفو خداوند بخشنده و مهربان نماید.

(إِلاَّ الَّذِینَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ); مگر کسانی که بعد از آن توبه کنند و جبران نمایند، خداوند غفور و رحیم است.

و پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) درباره توبه ی جوان می فرمایند:

ما من شیء احب الی الله تعالی من شاب تائب; هیچ چیز نزد خداوند دوست داشتنی تر از جوان توبه کار نیست.

حاصل سخن این که، دوره ی نوجوانی و جوانی، دوره ای حساس و سرنوشت ساز است و نیاز به یک راه نمای آگاه و عالم دارد و بهترین راه نما که بتواند ما را به سرمنزل مقصود برساند، قرآن کریم و روایات معصومین(علیهم السلام) است

«خانواده» کوچک ترین و در عین حال اساسی ترین واحد اجتماع است که باید در حفظ و بقاء و شکوفایی آن کوشش نمود.

تأثیرگذاری مستقیم، گستره ی تأثیر و طول مدت آن، شاخصه های مهمی هستند که توجه به خانواده را ضروری می سازد. در این بخش، مسئله ی نشاط در خانواده و آسیب های پیش روی آن مورد بررسی قرار گرفته است.

 

 

- عوامل و موانع نشاط در خانواده از دیدگاه تربیت اسلامی چیست؟

خانواده مناسب ترین بستر برای رشد انسان است. آدمی نیازهایی دارد که حسن تأمین هر یک از آنها گامی است در مسیر رشد، شکوفایی و تعالی انسان، و خانواده بهترین جایگاه تأمین این نیازهاست، اما گاهی، به عواملی، این محیط أمن و جایگاه تعالی محل کدورت ها، ناامنی و رکود می شود.

مقاله ای که پیش روی شماست نشاط در خانواده را بررسی می نماید.

نشاط: نشاط در لغت به معنای خوشی، شادمانی، خرمی، سرور، دل زندگی، خوشدلی و ... می باشد.

خانواده: برای خانواده تعاریف زیادی ذکر شده است. از جمله این تعاریف; تعریف خانواده به یک سیستم متعادل و پیچیده است که زن و شوهر آن را بنیان می گذارند و سپس با ورود هر کودک یا هر فرد دیگری (مثل پدر و مادر بزرگ) این سیستم پیچیده تر می شود.

بنابر تعریف ارائه شده از نشاط و خانواده در این مختصر به عوامل سرزندگی و شادابی اعضای یک خانواده به همراه نگاهی آسیب شناسانه پرداخته می شود.

در یک بیان کلی می توان گفت ساده ترین شیوه ی رسیدن خانواده به نشاط این است که اولاً، ویژگی های شخصیتی، زیستی، شناختی و اجتماعی همدیگر را بشناسیم; ثانیاً، نیازها را تبیین کنیم و ثالثاً، برای حسن تأمین نیازها بکوشیم. وقتی نیازهای فطری به نحو مطلوب و مشروع تأمین شد، قطعاً نشاط ایجاد می شود. در پی تبیین این روش ابتدا بحث تفاوت های جنسیتی زن و مرد، سپس ضرورت توجه به تفاوت های فردی و بعد از آن بحث نیازها را مطرح می کنیم.

تفاوت های جنسیتی

مرد و زن از نظر ساختمان بدن، کیان روانی، هوش، استعداد و... تفاوت های زیادی دارند.

یکی از علل اصلی ستیزها و کشمکش های دایمی، عذاب آور، دردناک و جان فرسا بین زن و شوهرها این است که مردان، زنان را با «ویژگی های خود» ارزیابی می کنند و زنان مردان را با مقیاس خود می سنجند و این سنجش همان قدر صحیح است که سنجش مایعات با متر و منسوجات با لیتر. چنین سنجش هایی معمولاً حس تحقیر یا برتری کاذب را به دنبال دارد.

شناخت تفاوت ها در گام اول بسیاری از سوء تفاهم ها را به صورت ریشه ای بر طرف می سازد و در گام بعدی توجه به این تفاوت ها و تنظیم روابط و مسئولیت ها بر اساس آنها به پویایی و نشاط خانواده می انجامد.

تفاوت های روانی

زن و مرد چنان که از نظر ساخت بدنی از هم متمایزند دارای تفاوت هایی در بعد روانی هم هستند که از نظر علم روان شناسی و در فرهنگ های مختلف به اثبات رسیده است... توجه به این تفاوت ها و شناخت بهتر هر یک، آدمی را به سوی زیست بایسته تر رهنمون می گرداند. برخی از تفاوت های روانی دو جنس چنین است:

1. تحقیقات حاکی از آن است که شکل گیری هویت دختران برای استقلال شخصی نیست، بلکه برای صمیمیت و مراقبت از دیگران است، در حالی که هویت پسران از اساس برای استقلال و رقابت و فردیت شکل می گیرد.

2. موضوع وابستگی زن به مرد و استقلال خواهی مرد از نظر وضعیت جسمانی یک امر طبیعی است. از جنبه ی روانی زن به وابستگی گرایش دارد، از تنهایی می ترسد و در ارتباط با دیگران کارآمدتر می شود، ولی مرد استقلال طلب است و زمانی که نیازمندی دیگران را به خود دریابد احساس توانمندی می کند.

3. زنان در برخورد با مسائل و مشکلات به جزئیات توجه بیشتری دارند و احساسی تر عمل می کنند ولی مردان در مقابله با مشکلات و مسائل کلی نگرند و منطقی تر عمل می کنند.

4. مردان به ارتباط غیرکلامی توجه بیشتری نشان می دهند و کمتر احساسات خود را به زبان می آورند و واکنش بروز می دهند، ولی زنان توانمندی های کلامی بیشتری دارند، در نتیجه بیشتر بر ارتباطات کلامی تأکید دارند.

5. به طور کلی مرد برون گرا و زن درونگراست.

6. اندیشه ی اخلاقی زنان به طور عمده به روابط بین فردی توجه دارد و با احساس مسئولیت نسبت به دیگران همراه است و جنبه ی از خود گذشتگی دارد. برای مردان خودمختاری و شایستگی مبنای قضاوت اخلاقی است و اخلاق پسران بیشتر بر مبنای عدالت شکل می گیرد... پسران بیشتر از دختران از قوانین اخلاقی سرمی پیچند. زنان گرچه احساسی ترند ولی در مسائل اخلاقی سخت گیرترند.

تفاوت های فردی

گذشته از تفاوت های جنسیتی، انسان ها (حتی افراد یک جنس) از نظر سرمایه های وجودی و خدادادی، اعم از نیروهای بدنی و توانایی های روانی یکسان نیستند; هم چنان که برخورداری آنها از نعمت های طبیعی و اجتماعی و توانایی های هوشی متفاوت و مختلف است. انسان ها با وجود فطرت ها و غرایز یکسان دارای توانمندی ها و استعدادهای متفاوت هستند.

بی توجهی به این تفاوت ها پی آمدهای دردناکی چون بی توجهی به تفاوت های جنسیتی دارد; یعنی بسیاری از آسیب های موجود در خانواده به این مسأله برمی گردد; مثلاً مقایسه ی درسی دو برادر و یا بین دانش آموز با همکلاسی هایش، مقایسه ای نابه جاست و بدترین ضربات را بر روند پیشرفت درسی دانش آموز و شخصیت او وارد می سازد. فرزندی که در این موقعیت قرار می گیرد دچار فشار روحی زیادی است و نباید انتظار ابراز وجود، خلاقیت و نشاط را در او داشته باشیم. مقایسه ی همسر خود با دیگران نیز اشتباهی است که نشاط را از خانواده می گیرد. کارشناسان تأکید می کنند که هر یک از زن و شوهر باید بکوشد با روان شناسی همسرش آشنا شود تا بداند او به چه اموری بها می دهد و نظام ارزشی اش چگونه است؟ و با توجه به آن، مناسبات بین خود و او را تنظیم کند.

عوامل مؤثر بر نشاط

1. کار

کار از جنبه های متعددی حایز اهمیت است و تأثیرات فراوانی بر روان آدمی و زندگی خانوادگی و اجتماعی دارد.

از بنیادی ترین و قوی ترین نیازهای انسان نیازهای فیزیولوژیکی است. این نیازها شامل هر چیزی می شود که در حفظ و بقای ارگانیسم انسان نقش دارد. نیازهای فیزیولوژی و از جمله مواد غذایی، در جوامع با بافت پیچیده تر (شهری) به شکل اشتغال و در جوامع ساده تر با نام کار و تلاش و شکل مستقیم تری تأمین می شود. این که بیکاری یک معضل اجتماعی شمرده می شود به سبب همین نیاز است; که اگر برآورده نشود بسیاری از موضوعاتی که به عنوان نیاز مطرح می شوند جایی برای طرح نخواهد داشت. در مقابل اگر در سایه کار، تلاش و یا به تعبیری اشتغال، این نیاز برآورده شود انسان مجال پرداختن به دیگر امور که زمینه ی تعالی و رشد، آسایش و رفاه، لذت های دنیوی و حتی اخروی و... را پیدا می کند.

این است که حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام)می فرماید:

تنگدستی سبب خواری نفس و حیرانی عقل و جلب کننده ی اندوه هاست.

کار از عواملی است که می تواند این آسیب ها را برطرف نماید.

از دیگر ابعادی که اهمیت کار را تبیین می کند نفسِ مشغول بودن و تأثیر مستقیم آن بر روان است. هنگامی که انسان مشغول به کار است یک نوع ایمنی راحتی بخش، یک آرامش عمیق درونی و یک قسم رخوت نشاط آور او را تسکین می بخشد. و شاید بتوان گفت که بی کاری بیشتر از هر عامل دیگری ناشادی می آورد. کار ما قسمتی از هویت ماست. اگر ما در طبقه ی شغلی هیچ کاری نداشته باشیم رنج می بریم و این مسئله به کاهش شدید شادکامی منجر می شود و شاید به همین دلیل حضرت علی(علیه السلام) با تأکیدی که بر تفریح به معنای خاص آن دارند، کار را بزرگ ترین تفریح ذکر می کنند.

از جنبه های دیگر اهمیت کار ارتباط آن با احساس کارآیی است. بهترین عاملی که می تواند این احساس را در انسان ایجاد کند خودکار است. و اهمیت آن در تأثیری است که بر فشار روانی دارد یعنی; از عوامل مؤثر بر فشار روانی احساس کارآیی است که این احساس هر قدر قوی تر باشد از میزان فشار روانی کاسته می شود و ضعیف شدن آن موجب شکنندگی و تأثیرپذیری انسان در برابر عوامل فشارزا می شود.

از دیگر تأثیرات مثبت کار فعلیت یافتن استعدادها، جلوگیری از انحراف و لغزش و هم چنین روش شناخته شده در درمان برخی اختلالات است که این مختصر مجال توضیح آنها را نمی دهد.

خلاصه این که بی کاری آسیب های بسیاری برای فرد و خانواده و اجتماع به بار می آورد، تا حدی که (در زندگی معمول و اکثریت مردم) می تواند موجودیت انسان را به خطر اندازد و بر عکس، کار، با واسطه و بیواسطه، تأثیرات مثبت زیادی دارد از جمله به زندگی رونق می بخشد.

2. صله ی رحم

مرحوم کلینی در کافی نقل می کند: پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) یک روز بدون هیچ مقدمه ای اصحاب خویش را دعوت کردند و این سخنان را با آنان در میان گذاشتند که

به حاضرین از امتم و غائبین از آنها و هر که در صلب مردان و رحم زنان تا روز قیامت قرار می گیرد وصیت می کنم که صله ی رحم را به جا آورند اگر چه در فاصله ی یک سال سفر نسبت به یکدیگر باشند...

صله ی رحم دارای فواید بسیاری در ابعاد مختلف است.

ارتباطات انسانی مطلوب تا 85 درصد موجب نشاط و سرزندگی افراد می شود. انسان موجودی اجتماعی است و غالب نیازهای او هم یا در ارتباط با اجتماع و یا توسط اجتماع برآورده می شود. وابستگی فرد به گروه و دوستی گروه با فرد و ارتباط انسانی بین آنها به تشکیل شخصیتی سالم و با نشاط و تحقق امنیت خاطر و آرامش در انسان کمک شایانی می کند. در واقع ارتباط مثبت انسان با اجتماع، هم نیاز امنیت روانی و هم نیاز تعلق انسان را پاسخ می دهد و این ارتباط و تعلق در خانواده به عنوان یک واحد کوچک اجتماعی و در فامیل با دایره ای وسیع تر بسیار پررنگ تر و زیباتر شکل می گیرد.

3. تبادل عاطفی

از جمله نیازهای روانی نیاز به عشق و تعلق داشتن است که فرد را در جهت ایجاد روابط محبت آمیز با دیگران سوق می دهد. نیاز دلبستگی و تعلق، هم شامل دریافت محبت از دیگران و هم محبت کردن به آنان می شود. برای ارضای این نیاز انسان باید با دیگران و از همه مهم تر، با اعضای خانواده ی خود تبادل عاطفی داشته باشد که نتیجه ی آن بالندگی و شکوفایی واقعی انسان است و چنانچه این نیاز اصلاً و یا به شکل صحیح ارضا نشود نتیجه ای جز پژمردگی یا انحراف نخواهد داشت. نکته ی حایز اهمیت این که فقط وجود محبت بین همسران و یا فرزندان و والدین برای ارضای این نیاز کافی نیست; لازمه ی ارضای این نیاز ابراز محبت است و به همین سبب کسانی که هنر نثار محبت بر شریک زندگی خود را دارند کام یاب ترند البته توجه به تفاوت های فردی و جنسیتی و امور دیگر کمک زیادی به ابراز محبت می کند; از جمله تفاوت های زن و مرد این است که زن عاطفی تر از مرد است و به ارتباط های عاطفی علاقه ی بیش تری نشان می دهد، احساس محبت کردن در دختران بیش از پسران است... به همین جهت مادران در به عهده گرفتن تربیت که عاطفه و محبت از ضروریات آن است، مقدم اند و در روابط زن و شوهر لازم است مردان در مسائل عاطفی پیش قدم باشند; چرا که زنان با این سرشت به دنیا می آیند. شهید مطهری می فرماید:

رکن حیات خانوادگی احساسات و عواطف مرد نسبت به زن است. از این عواطف است که هم زندگی زن و هم زندگی فرزندان صفا و جلا و خرمی می گیرد.

4. احترام

انسان های رشدیافته شناخت دقیقی از موقعیت خود در اجتماع دارند و این موقعیت و شناخت نسبت به آن زمانی به دست می آید که شخص از ناحیه ی خود و دیگران مورد تکریم قرار گیرد. مزلو روان شناس انسان گرا یکی از سلسله نیازهای انسان را نیاز به احترام می شمارد; احترام از ناحیه ی خود شخص به صورت احساس خودارزشمندی که مایه ی عزت نفس است و از ناحیه ی دیگران. با برآورده شدن نیاز به عزت نفس، شخص به قابلیت، ارزشمندی و کارآمدی خود اطمینان پیدا می کند و در سایه ی این اطمینان در تمام جنبه های زندگی خود کارآمدتر و مولدتر می شود و در غیر این صورت احساس حقارت و بی پناهی و دلسردی می کند. خانواده، از آن جا که بیشترین مدت ارتباطی و نزدیک ترین روابط برای اشخاص در فضای آن صورت می گیرد، می تواند احساس عزت نفس را در شخص بهتر و بیشتر از هر گروه دیگری نهادینه نماید.

مزلو می گوید: آنچه نیاز به احترام از ناحیه ی دیگران را اهمیت می بخشد این است که اگر قرار باشد احساس عزت نفس اصالت داشته باشد شرطش این است که همراه با احترام واقعاً درخور از سوی دیگران باشد.

5. رضایت از روابط جنسی

از جمله مسائلی که عموم مردم از آن غافل اند، نقش روابط جنسی در زندگی زناشویی است; مسأله ای که در هر دو جنبه ی آسیب زایی و ایجاد نشاط تأثیر بسیار بالایی دارد.

در میان لذت های غریزی، هیچ لذتی با لذت جنسی برابری نمی کند; از همین رو در اسلام، به ارضای مشروع میل جنسی توصیه شده است... . در سایه ی ارضای صحیح میل جنسی علاوه بر تأمین نیاز جنسی، فرد از لحاظ اخلاقی، فکری و روانی به آرامش می رسد و موجبات رشد و شکوفایی اش فراهم می گردد. اگر زن و شوهر از رابطه ی جنسی خود رضایت داشته باشند به احتمال قوی از زندگی خانوادگی خود نیز راضی، و اگر از رابطه ی جنسی ناخرسند باشند از زندگی خانوادگی نیز ناخرسند خواهند بود.

مشکل جنسی زیربنای بسیاری از مشکلات و دشواری های خانوادگی است: زن و مرد وقتی به طور صحیح ارضا نشوند به جای وصول به آرامش و سکون دچار تنش و عصبیت می شوند و همین امر موجب بروز درگیری ها و اصطکاک فراوانی می گردد. بنابراین، کیفیت روابط جنسی تأثیری مستقیم بر کیفیت روابط و نشاط خانواده دارد.

6. آراستگی

آراستگی از ضروریات زندگی، پاسخ به حس ارزشمندی و حرمت خود و نوعی احترام به دیگران است که به علت تحسین برانگیزی آن و فطرت زیبایی دوستی انسان ها باعث جلب توجه مثبت دیگران در قالب بازخوردهای آگاه و ناخودآگاه است.

متأسفانه در خانه به این مسئله کمتر توجه می شود در حالی که اگر نگوییم اهمیت آن در خانه بیشتر از اجتماع است، یقیناً کم تر نیست. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)هرگاه می خواستند به خانه بازگردند مسواک می زدند و خود را به بهترین عطرها خوشبو می کردند و می آراستند. رعایت آراستگی در خانه، علاوه بر این که به علت پاسخ به حس زیبایی خواهی باعث اقبال بیشر اهل خانه به هم می شود، با توجه به جامعه ی صدرنگ امروزی ضرورتی دو چندان دارد و بی توجهی به آن ممکن است خانواده را با آسیب های جدّی مواجه سازد و توجه به آن دارای پیامدهای مثبت است.

7. برنامه ریزی

برای پرهیز از افراط و تفریط در امور، باید در زندگی برنامه داشته باشیم; برنامه ای که جامع دورترین افق های زندگی و تمام ساعات شبانه روز باشد. در برنامه ریزی، چه در برنامه های روزانه و چه دراز مدت، باید به نشاط برانگیزی آن که انرژی لازم برای سایر فعالیت ها را تأمین می کند توجه شود. امام کاظم(علیه السلام) می فرمایند:

تلاش کنید شبانه روزتان را به چهار قسمت تقسیم کنید: بخشی را به کار و تلاش اختصاص دهید; قسمتی را به عبادت خداوند بگذرانید; بخش سوم را به کسب دانش واگذارید و بخش چهارم را صرف خوشی های حلال و پسندیده کنید و با این (بخش چهارم) می توانید از عهده ی سه تای دیگر برآیید.

اگر به زندگی افراد موفق نگاه کنیم می بینیم که نهایت اهتمام را به برنامه ریزی و توجه لازم را به برنامه های تفریحی داشته اند. حضرت امام خمینی (ره) می فرمایند: من در طول زندگی نه یک ساعت تفریح را برای درس گذاشتم و نه یک ساعت درس را برای تفریح.

8. تفریح

از آن جا که رسیدن به اهداف در سایه ی تلاش و کوشش میسر است، بعضی افراد، تفریح را حتی در حد ضروری هم نمی پذیرند و آن را نوعی بی کاری، بی هدفی و ابطال وقت می پندارند و حتی افرادی که به ضرورتِ تفریح آگاه اند در مشغولیات زندگی از این ضرورت غافل می شوند. تفریح به صور مختلف نیروی لازم برای زندگی را فراهم می کند; از جمله باعث می شود انسان کمی از کار روزمره ی خود فاصله بگیرد و در نتیجه راحت تر درباره ی آن بیندیشد و هنگام بازگشت به سر کار خود، با روحیه و انرژی بهتری به کارش ادامه دهد.

نکته ی دیگری که باید متذکر شد این که برخی نفس کار را تفریح می دانند، ضمن تأیید این مطلب که کار خود یکی از عوامل نشاط است، در عین حال باید دانست «کار اسمش کار است، و این با تفریح به معنای خاص آن تفاوت دارد، در تفریح هیچ وظیفه ای به عنوان کار وجود ندارد و فقط حالت لذت بخشی و شادی آفرینی وجود دارد».

9. شادمانی

دیل کارنگی در کتاب رمز موفقیت می گوید: شما هر وقت خواستید احساس خاصی را در خود پایدار سازید کاری را بکنید که اگر آن احساس طبعاً به شما دست می داد خود به خود آن کار را می کردید; مثلاً اگر خواستید احساس خوش بختی کنید خود را واقعاً خوش بخت بدانید و با نشاط و خرم و خندان باشید... خود به خود خواهید دید که واقعاً خوش بخت و مسرور شده اید; زیرا شما وقتی مانند یک آدم خوش بخت قدم برداشتید به زودی احساس خواهید کرد که یک آدم واقعاً خوش بخت هم هستید.

اگر می خواهیم گرفته و بی حوصله نباشیم باید به کارهایی بپردازیم که در صورت نشاط به آنها می پرداختیم. امام علی(علیه السلام)می فرماید:

السرور یبسط النفس و یثیر النشاط; یعنی خوشحالی مایه ی انبساط روان و امری نشاط برانگیز است.

الغم یقبض النفس و یطوی الانبساط; غصه نفس را در تنگنا می نهد و انبساط روان را در هم می پیچد.

10. اختصاص وقت

رسول گرامی اسلام که جاری کلامش از زلال وحی است و دور از هر گونه خطا، درباره ی اهمیت اختصاص وقت به خانواده این گونه می فرماید:

نشستن مرد نزد همسر و عیالش در پیشگاه خداوند از اعتکاف در مسجد من محبوب تر است.

امروزه اوقات اعضای یک خانواده در غفلت از هم سپری می شود; محدودیت های شغلی، دغدغه های فکری، سر گرمی های فردی، انفجار اطلاعات که توجه بسیاری را به خود جلب کرده، رسانه ها و... اموری هستند که روابط بین انسان ها، فامیل، همسایه و حتی خانواده ها را تحت الشعاع خود قرار داده و کم رنگ نموده اند. به همین جهت کارشناسان مسائل خانواده، توصیه و تأکید می کنند که در هر فرصت ممکن با همسر و اعضای خانواده ارتباط کلامی و عاطفی برقرار گردد و در روز یا در هفته زمان مشخصی را برای گفتوگو درباره ی مسائل و مشکلات و درد دل کردن با همسران در نظر گرفته شود. از مطلوب ترین اشکال ارتباط انسانی اختصاص وقت است; در این گونه اوقات مسائل و مشکلات زندگی یادآوری می شود که این خود به اعتقاد روان شناسان موجب کاهش شدت اضطراب و تخفیف آلام روحی می شود.

11. مثبت نگری

لازم است نهایت توجه و همت خود را به کار گیریم تا نکات قوّت و مثبت زندگی و افراد خانواده را ببینیم، چرا که آرامش خاطر و خوشی در زندگی تا حدود زیادی به طرز تفکر و نگاه ما به قضایا بستگی دارد. روان شناسان ارزیابی شناختی را یکی از عوامل مؤثر بر فشار روانی می شمارند. با خوش بینی و اعتقاد عمیق به این موضوع، علی رغم مشکلات و سختی های موجود بر سر راه زندگی، اوضاع سر و سامان می گیرد. گلمن (روان شناس) خوش بینی را روشی می داند که مردم بر اساس آن موفقیت ها و شکست های خود را توصیف می کنند. فرد خوش بین هر شکست را پدیده ای تغییرپذیر می بیند و معتقد است که بار دیگر می تواند موفق شود در حالی که فرد بدبین به هنگام شکست خود را سرزنش می کند و ناکامی را ناشی از برخی خصوصیات شخصی خود و تغییرناپذیر می داند

 

موضوعات مرتبط: ویژه جوانان ونوجوانان
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 28 / 4 / 1394

 



پیـــام های آسمــانی 

جزء اول 

(برگرفته از تفسیر نور)



این پیام ها با هدف استفاده در جلسات جزء خوانی استخراج شده است،
لذا خواهشمند است استفاده و منتشر نمایید.



1. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند بخشنده ى مهربان



“بِسْمِ اللَّهِ” رمز عشق به خدا و توكّل به اوست. 


به كسى كه رحمن و رحيم است عشق مى ورزيم 

و كارمان را با توكّل به او آغاز مى كنيم، 

كه بردن نام او سبب جلب رحمت است. 


(حمد، 1)



1. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند بخشنده ى مهربان



“بِسْمِ اللَّهِ” رمز عشق به خدا و توكّل به اوست. 


به كسى كه رحمن و رحيم است عشق مى ورزيم 

و كارمان را با توكّل به او آغاز مى كنيم، 

كه بردن نام او سبب جلب رحمت است. 


(حمد، 1)


3. يَأَيهُّا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّكُمُ الَّذِى خَلَقَكُمْ 
وَ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ

اى مردم!
پروردگارتان كه شما و پيشينيان شما را آفريد، 
پرستش كنيد تا اهل تقوا شويد.



دعوت انبيا، عمومى است و همه 
مردم را دربر مى گيرد.

“يا أَيُّهَا النَّاسُ” 

(بقره، 26)




4. قَالُواْ سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا
إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الحْكِيمُ


فرشتگان گفتند: 
پروردگارا! تو پاك و منزهى، 
ما چيزى جز آنچه تو به ما آموخته اى نمى دانيم، 
همانا تو داناى حكيمى.


فرشتگان عالى ترين نوع ادب را به نمايش گذاشتند. 

كلمات: “سُبْحانَكَ”، “لا عِلْمَ لَنا”، “عَلَّمْتَنا”،
“إِنَّكَ”، “أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ”،

همه نشانه ى ادب است. 

(بقره، 32)


5. وَ أَقِيمُواْ الصَّلَوةَ وَ ءَاتُواْ الزَّكَوةَ وَ ارْكَعُواْ مَعَ الرَّاكِعِين


و نماز را بپاداريد و زكات را بپردازيد 
و همراه با ركوع كنندگان، ركوع نماييد.



اصل فرمان نماز، با جماعت است. 
اساس دين بر حضور در اجتماع و دورى 
از انزوا و گوشه نشينى است. 

“وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ” 

(بقره، 43)


6. وَ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبرِ وَ الصَّلَوةِ وَ إِنهَّا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلىَ الخْاشِعِين

و از صبر و نماز يارى جوييد و اين كار جز براى خاشعان،
گران و سنگين است.


هر چه در آستان خدا اظهار عجز و بندگى بيشتر كنيم، 
امدادهاى او را بيشتر دريافت كرده و بر مشكلات پيروز خواهيم شد.

“اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ”

(بقره، 45)

موضوعات مرتبط: پیام های وحی آسمانی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 28 / 4 / 1394




10. وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْمَاعِيلُ 
رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيم


و (بياد آور) هنگامى كه ابراهيم، پايه هاى خانه (كعبه) را با اسماعيل بالا مى برد
(و مى گفتند:) پروردگارا از ما بپذير، همانا تو شنوا و دانايى.



كار مهم نيست، قبول شدن آن اهميّت دارد.
حتّى اگر كعبه بسازيم، ولى مورد قبول خدا قرار نگيرد، ارزش ندارد.

“رَبَّنا تَقَبَّلْ”

(بقره، 127)




9. وَ أَقِيمُواْ الصَّلَوةَ وَ ءَاتُواْ الزَّكَوةَ وَ مَا تُقَدِّمُواْ لِأَنفُسِكمُ مِّنْ خَيرٍ تجَدُوهُ عِندَ اللَّهِ...

و نماز را برپا داريد و زكات را پرداخت نماييد و هر خيرى كه براى خود
از پيش مى فرستيد،آن را نزد خدا (در سراى ديگر) خواهيد يافت، 
همانا خداوند به اعمال شما بيناست.



معمولًا دستور به نماز همراه با زكات در قرآن آمده است. 
يعنى ياد خدا بايد همراه با توجّه به خلق خدا باشد.

“أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ” 

(بقره، 110)



8. وَ لَن يَتَمَنَّوْهُ أَبَدَا بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِين


ولى آنها هرگز به سبب آنچه از پيش فرستاده اند،
آرزوى مرگ نكنند و خداوند به حال ستمگران، آگاه است.




ترس از مرگ، در واقع ترس از كيفر كارهاى خود ماست.

“بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ” 

(بقره، 95)




7. ثمُ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ

سپس شما را پس از مرگتان (حيات بخشيديم و) 
برانگيختيم، شايد شكر او را بجا آوريد.



رمز بروز برخى تلخى ها و سپس نجات از آنها، 
پيدا شدن روحيّه ى شكرگزارى است.

“بَعَثْناكُمْ” “لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ” 

(بقره، 56)


موضوعات مرتبط: پیام های وحی آسمانی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 28 / 4 / 1394

7- مخزن العرفان در تفسير قرآن

إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى‏ أَهْلِها الخ بحقيقت خدا بشما امر ميكند كه امانات را بسوى اهلشان ادا كنيد.
در مجمع گفته در معنى اين آيه چند قول است: يكى آيه شامل كسى مي گردد كه در امانات مؤتمن باشد يعنى او را امين دانسته‏ اند، و امانات خدا اوامر و نواهى او است، و امانات عباد در آنچيزى است كه بعضى از مردم بعض ديگر را امين مي دانند و امانات از مال و غيره نزد آنها ميسپارند و اين قول از ابى جعفر و ابى عبد اللّه عليه السّلام روايت شده.
بعضى از مفسرين در شأن نزول آيه چنين گفته كه عباس بن عبد المطلب عمّ رسول اللّه [ص‏] صاحب سقاية زمزم بود كه از پدرش عبد المطلب بارث بدست                 
او بود، روز فتح مكه رسول خدا بر منبر تشريف برد و در منبر خطبه فتح خواند عباس گفت يا رسول اللّه بايد خدمت و كليددارى كعبه با سقايت زمزم با هم قرار دهى (يعنى كليددارى كعبه را بمن دهى) رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عثمان بن طلحه حجبى را طلبيد و كليد كعبه را از وى خواست طلحه كليد را از مادرش گرفت و برسول داد چون رسول خدا خواست كليد را بعباس بدهد اين آيه نازل گرديد (إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ تا آخر).
و خلاصه اينكه خداى تعالى در اين آيه بنده‏ گان خود را باداء امانات امر فرموده، در كشف الاسرار چنين گفته امانات از روى اشارت و بر مذاق اهل طريقت يكى اسلام است در صدر بنده نهاده، ديگر ايمان در فؤاد بنده تعبيه نموده، سوم معرفت در قلب نهاده، چهارم محبّت در سرّ پنهان كرده. و هر يكى از اين امانت‏ها خيانتى در آن گنجد از جهت ديو در صدر وسوسه گنجد، در فؤاد شبهت شود از جهت نفس، در قلب زيغ شود از جهت هوا، در سرّ فرشته شود و ديدار فرشته در تعبيه سرّ خيانت است در امانت محبت.
جنيد از اينجا گفت چون او را از تعبيه سرّ پرسيدند گفت (سرّ بين اللّه لا يعلمه ملك فيكتبه، و لا شيطان فيفسده، و لا هوى فيميله) دست ديو بذكر خدا از صدر كوتاه كن كه ميگويد عزّ جلاله (إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ) دست نفس از فؤاد كوتاه كن بسلاح مجاهدت كه مي گويد (وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا) دست هوا از قلب كوتاه كن بتسليم كه گفت (آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا) دست فرشته بغيرت از سرّ كوتاه كن كه غيرت شرط دوستى است چنانچه مهر ركن دوستى است، گهى مهر پرده بردارد تا رهى در شادى و رامش آيد، گهى غيرت پرده فرو گذارد تا رهى در خواهش آيد، گهى مهر در بگشايد تا رهى بعيان بسازد، گهى غيرت در بندد تا رهى در آرزو عيان ميزارد، كسى كورا عيان بايد، خبر پيشش محال آيد، چه سازد با عيان خلوت، كجا دل در خبر آيد.

 

موضوعات مرتبط: امام شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 28 / 4 / 1394

4- روض الجنان و روح الجنان فى تفسيرالقرآن

قوله تعالى: إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ‏، بعضى از مفسّران گفتند سبب نزول آيت آن بود كه: چون رسول- عليه السّلام- مكّه بگشاد و در مكّه شد، خواست تا در خانه كعبه شود، كليد عثمان بن طلحة الحجبى داشت من بنى عبد الدّار، و او از جمله سدنه و خدم كعبه بود، در خانه در بست و بر بام شد و كليد به دست داشت و از دست بنمى داشت‏ «1» و گفت: اگر من دانستمى كه او رسول خداست كليد به او دادمى.
امير المؤمنين بيامد و كليد از دست او بستد، و او قوّت على نداشت، كليد از دست بداد. امير المؤمنين در بگشاد و رسول- عليه السّلام- در خانه رفت و نماز بكرد. چون به درآمد، عبّاس گفت: يا رسول اللّه! كليد خانه مرا ده تا سقاية الحاجّ و سدانت كعبه مرا باشد، خداى تعالى اين آيت فرستاد: إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى‏ أَهْلِها. رسول- عليه السّلام- على را گفت: كليد به او ده. امير المؤمنين بيامد و كليد با عثمان داد و از او عذر خواست. عثمان گفت: يا على! آمدى‏ «2» و مرا بيازردى و كليد از من به قهر بستدى، و اكنون نه به آن‏ «3» مى‏ گويى؟ اين رفق چيست، و آن عنف چه بود؟ گفت: خداى تعالى در اين معنى آيتى فرستاد، و آيت بر او خواند، او در حال گفت: أشهد أن لا اله الّا اللّه و انّ محمّدا رسول اللّه‏ «4»، و اسلام آورد. جبريل آمد و گفت: اى رسول اللّه! تا اين خانه باشد كليد ايشان راست.
قولى دگر آن است كه: آيت بر عموم است در هر امانتى كه باشد، و در هر امانت دارى كه باشد، چنان كه رسول- عليه السّلام- فرمود:
أد الأمانة الى من ائتمنك و لا تخن من خانك‏
، گفت: امانت به آن كس ده كه تو را امين دارد و امانت به تو دهد، و خيانت مكن به آن كه با تو خيانت كند «5». و اين قول عبد اللّه عبّاس است و ابىّ كعب و حسن و قتاده، و روايت كرده‏ اند از صادق و باقر-
____________________________
(1). كذا: در اساس، وز، لب، فق، مر: نمى‏ داد، آج، تب: بنمى داد.
(2). فق، مر: بيامدى.
(3). آج، لب، فق، مر، تب: به آن زبان.
(4). آج، لب، فق، مر+ و انّ عليّا ولىّ اللّه.
(5). مر: كرد.

عليهما السّلام. زيد بن اسلم و شهر بن حوشب و مكحول گفت‏ «1»: مراد به امانت امامانند و به امانت امامت است.
خداى تعالى مى ‏فرمايد امامان را كه: امامت بر سبيل امانت يك به يك تسليم مى‏ كنند « «2»»، و اين قول نيز روايت است از صادق و باقر- عليهما السّلام. و باقر- عليه السّلام- گفت: نماز و زكات و روزه و حج از جمله امانت است و غنيمت از اين جمله است كه امانت در او به جاى آرند و خيانت نكنند در او.
وَ إِذا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ‏، حق تعالى گفت: خداى مى ‏فرمايد شما را كه مكلفانيد كه، اداى امانت كنيد «3» با خداوندانش.
رسول- عليه السّلام- گفت:
على اليد ما أخذت حتى تؤدّيه،
گفت: بر دست واجب است آنچه ها گرفت‏ «4» تا با جايگاه دهد. و نيز مى ‏فرمايد كه: چون از ميان مردمان حكم كنيد «5» [عدل كنيد «6»] «7» و جور مكنيد «8». عجب باشد كه خداى تعالى ظالم را عدل فرمايد و او عدل نكند! إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ‏، خداى تعالى نيك چيز است آنچه شما را بدان‏ «9» پند مى ‏دهد از اداى امانت و عدل در حكومت، و تقدير آن است كه: نعم الشّى‏ء شيئا يعظكم به. و «ما» پيوسته بايد نوشتن، بمنزلت «ما» ى كافّه در إنّما و ربّما، و اگر چه آن جا حرف است و اين جا اسم و او را نكره موصوفه گويند «10»، في قوله:
فَنِعِمَّا هِيَ ... «11»، نكره است غير موصوفه و لا موصوله، و قوله: «به» اين ضمير راجع است با «ما»، و ابو عمرو به اختلاس خواند، أعنى «عين» «12» را بين الحركة و السّكون.
و بيان كرديم كه: سميع و بصير آن بود كه حاصل بود بر صفتى كه از مكان آن صفت مسموعات و مبصرات شنود و بيند چون در وجود آيد، و مرجع او با حىّ است به‏
______________________________
(1). مر، تب: گفتند.
(6- 2). كذا: در اساس و همه نسخه بدلها، چاپ شعرانى (3/ 419): تسليم بكنيد.
(3). آج، لب، فق: كن/ كنيد.
(4). آج، لب، فق، مر: باز گرفت.
(5). آج، لب، فق: كنى/ كنيد.
(7). اساس: ندارد، از وز افزوده شد.
(8). آج، لب، فق: مكنى/ مكنيد.
(9). وز، آج، لب، فق، مر: به آن.
(10). تب+ و.
(11). سوره بقره (2) آيه 271.
(12). اساس، وز، غير، با توجّه به تب تصحيح شد.

شرط انتفاى آفات.
و امّا سامعى و مبصرى را مرجع با مدركى است‏ «1» آن باشد كه در حال مى ‏شنود و مى ‏بيند، آن در ازل باشد و اين در لا يزال. و معنى «كان» آن است كه خداى تعالى هميشه سميع و بصير بوده است.

موضوعات مرتبط: امام شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 28 / 4 / 1394

امانت داری امام در قرآن؛ سوره نساء، آیه 58

[سوره نساء: آیه 58]

«إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَ إِذَا حَکَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُکُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ کَانَ سَمِيعاً بَصِيراً».
همانا خدا به شما فرمان مى‌دهد كه سپرده‌ها را به صاحبانش پس دهيد و چون ميان مردم حكم كرديد به عدالت حكم كنيد، به راستى چه نيك است اين چيزها كه خدا شما را بدان پند مى‌دهد. همانا خدا شنوا و بيناست(بهرام پور)

1سباب النزول

إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى‏ أَهْلِها ... (آيه 58). اين آيه درباره عثمان بن طلحه از بنى عبد الدار نازل شده است كه متولى كعبه بود. موقعى كه پيغمبر (ص) مكه را فتح كرد و وارد شهر شد، عثمان بن طلحه، كعبه را قفل كرده، به بام برآمد. پيغمبر (ص) كليد را خواست، گفتند كه با عثمان بن طلحه است. پيغمبر (ص) كليد را از او خواست، او نداد و گفت: اگر به يقين دانستمى كه رسول خداست، مى ‏دادم. على دستش را پيچاند و كليد را ستانده، در را گشود. پيغمبر (ص) درون رفت و دو ركعت نماز گزارد. وقتى بيرون آمد، عباس از پيغمبر (ص) تقاضا كرد، تا منصب سقايت و سدانت را با هم داشته باشد، آيه بالا نازل شد. پيغمبر (ص) به على (ص) فرمود: كليد را به عثمان بن طلحه بده و از او عذر خواهى كن، و على (ع) چنان كرد. عثمان بن طلحه گفت: يا على! كليد را به زور گرفتى و مرا آزردى، اكنون دوستى مى‏ نمايى و نرمى مى ‏كنى؟! على (ع) پاسخ داد: در حق تو وحى نازل شده است و آيه را بر او خواند. عثمان بن طلحه گفت: گواهى مى ‏دهم محمد (ص) رسول خداست. جبرئيل نازل شد و گفت: تا اين خانه هست، كليد و منصب سدانت در خاندان عثمان بن طلحه باشد، و تا كنون [يعنى زمان مؤلف‏] نيز، چنين است.
ابو حسان مزكى با اسناد از مجاهد روايت مى‏ كند كه آيه مورد بحث درباره عثمان بن ابى طلحه نازل گرديد. بدين شرح كه پيغمبر (ص) روز فتح مكه، كليد كعبه را از او گرفت و درون رفت. وقتى بيرون آمد، اين آيه را مى‏ خواند. پس عثمان بن ابى طلحه را خواست و كليد را بدو باز داد، و فرمود: «بگيريد امانت خدا را، اى خاندان ابى طلحه! و جز ظالم آن را از شما باز نستاند» «1».
______________________________
(1) از امام باقر روايت شده است كه اين آيه، درباره ما خاندان پيغمبر (ص) است (نمونه بيّنات، دكتر محمد باقر محقق، ص 213).

ابو نصر مهرجانى با اسناد از شيبه فرزند عثمان بن ابى طلحه روايت مى‏ كند كه پيغمبر (ص) كليد را به من و پدرم داد و فرمود: بگيريد كه پيشتر با شما بود و تا ابد با شما خواهد بود، و هر كس آن را بستاند ستمگر است. اين است كه بين بنى عبد الدار، اولاد شيبه كليد دار كعبه ‏اند.

موضوعات مرتبط: امام شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 28 / 4 / 1394

4-التبيان فى تفسير القرآن

المعنى:
المعني بقوله: «أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ» قيل فيه ثلاثة أقوال:
أحدها- قال ابن عباس، و مجاهد، و الضحاك، و السدي، و عكرمة:
إنه النبي (ص)، و هو قول أبي جعفر (ع)، و زاد فيه و آله.
الثاني- قال قتادة: هم العرب‏ «1»: محمد (ص) و أصحابه، لأنه قد جرى ذكرهم في قوله: «يَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هؤُلاءِ أَهْدى‏ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا» ذكره الجبائي.
و الفضل المذكور في الآية قيل فيه قولان:
أحدهما- قال الحسن، و قتادة، و ابن جريج: النبوة. و هو قول أبي جعفر (ع) قال‏ و في آله الامامة.
الثاني- قال ابن عباس: و الضحاك و السدي ما أباحه اللَّه للنبي من نكاح تسعة.
اللغة:
و الحسد تمني زوال النعمة عن صاحبها لما يلحق من المشقة في نيله لها، و الغبطة: تمني مثل النعمة، لأجل السرور بها لصاحبها، و لهذا كان الحسد مذموماً و الغبطة غير مذمومة. و قيل: إن الحسد من افراط البخل، لأن البخل مع النعمة، للمشقة بذلها. و الحسد تمني زوالها لمشقة نيل صاحبها لها بالعمل فيها على المشقة بنيل النعمة. ثم قال‏ «فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهِيمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظِيماً» فما حسدوهم على ذلك فكيف حسدوا محمداً و آله ما أعطاهم اللَّه إياه.
المعنى:
و الملك المذكور في الآية هاهنا قيل فيه ثلاثة أقوال:
أحدها- قال ابن عباس: هو ملك سليمان، و به قال عطية العوفي.
الثاني- قال السدي: هو ما أحل لداود من النساء تسع و تسعون امرأة، و لسليمان مائة لأن اليهود عابت النبي (ص) بكثرة النساء فبين اللَّه ان ذلك و أكثر منه كان في آل ابراهيم.
الثالث- قال مجاهد، و الحسن: إنه النبوة.
و قال أبو جعفر (ع): انه الخلافة، من أطاعهم، أطاع اللَّه و من عصاهم عصى اللَّه.
______________________________
(1) في المخطوطة (الذين هم محمد ...).

 

موضوعات مرتبط: امام شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 28 / 4 / 1394

حسادت به امامان در قرآن ؛ سوره نساء، آیه 54

[سوره نساء:آیه 54]

«أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ آتَيْنَاهُمْ مُلْکاً عَظِيماً»

يا اين كه بر مردم نسبت به آنچه خدا از كرم خويش به ايشان داده رشك مى‌ برند؟ همانا كه ما خاندان ابراهيم را كتاب و حكمت داديم و بديشان فرمانروايى بزرگى بخشيديم(بهرام پور)

 

1-آلاء الرحمن فى تفسير القرآن

54 أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ‏ أي رسول اللّه باعتبار ما أوتي من الرسالة و الوحي و سيطرتها و واجب الطاعة و كذا أمناء اللّه و رسوله على وحيه و دينه باعتبار مقامهم الرفيع في ذلك و واجب الطاعة و بهذا الاعتبار ما جاء في الصحيح المستفيض عن الباقر و الصادق (ع) في الآية نحن المحسودون‏ كما احصى بعضه في تفسير البرهان وقال ابن حجر في صواعقه أخرج ابن المغازلي عن الباقر (ع) نحن الناس‏ أي المحسودون و في الدر المنثور أخرج ابن المنذر و الطبراني من طريق عطا عن ابن عباس في الآية قال نحن الناس دون الناس‏ عَلى‏ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ‏ كما أشرنا اليه فإن اليهود يحاولون بطغيانهم في الضلال و توغلهم‏ في دناءة الحسد أن يخصوا كل نبوة و كل زعامة دينية بقومهم لأنهم كما يزعمون أنهم شعب اللّه و ابنه البكر و أبناؤه و أحباؤه كل ذلك إعجابا بكونهم من بني إسرائيل لأجل مكان يعقوب عند اللّه. إذن فأين هم عن ابراهيم خليل اللّه رجل التوحيد و بطله و داعيته و شيخ النبوة و دعوتها و ها هم العرب أولاد إسماعيل آل ابراهيم و كفى بذلك كرامة في الحسب الكريم. إذن فلترغم آنافهم‏ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهِيمَ الْكِتابَ‏ أي القرآن باعتبار انزاله على رسول اللّه سيد ولد ابراهيم و باعتبار استيداعه أمناء الوحي و كونهم عدل الكتاب في هدي الأمة واحد الثقلين الذين لا يضل من تمسك بهما و هما كتاب اللّه و عترة الرسول أهل بيته اللذين لن يفترقا حتى يردا على رسول اللّه الحوض

موضوعات مرتبط: امام شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 27 / 4 / 1394

شگفتی های آفرینش در حیوانات

نوزادان گربه، چشم بسته به دنیا می آیند و مدتی نیز در این حالت زندگی می کنند، ولی نوزادان سگ برعکس گربه ها، در لحظه تولد چشم شان باز است. این مسئله حکایت از سنجش و حسابگری خاصی دارد. زیر شکم گربه پر از موست که لوله های پستان در بین این موها نهفته است. پس اگر چشم بچه گربه در نوزادی باز می شد، هنگام شیر خوردن، این موها به چشم هایش آسیب می رساند. در حالی که زیر شکم سگ در قسمت پستان، خالی از مو است و بچه سگ برای استفاده از آن با چشم باز مشکلی ندارد.

نکته دیگر اینکه بدن حیوانات سُم دار مانند گاو، گوسفند و اسب از نوک گوش تا بالای سم و انتهای دمشان از مو و پشم پوشیده شده است، مگر دو نقطه بغل دست آنها در (انتهای بازو) که به اندازه یک پنج ریالی خالی از پشم و موست؛ ولی در شتر و زرافه آن دو نقطه هم مو دارد. رمز این حسابگری و حکمت کار را چنین گفته اند: هنگامی که بچه های این حیوانات در شکم مادر هستند، دست ها به جلو کشیده شده و سر در بین دست ها افتاده است و درست آن دو نقطه ای که در آنها مو نمی روید، موازی با دو گوشه دو چشم آنهاست که مو ندارد و اگر مو می داشت، باعث آزار و اذیت چشم ها می شد. به همین خاطر، خداوند آن دو نقطه را از مو نپوشانده است. ولی در شتر و زرافه به حساب طول گردن آنها، سرشان مقداری جلوتر از دست ها قرار دارد و موازی بغل دست شان نیست و چون به چشم شان آسیبی نمی رسد، زیر بغل آنها پوشیده از مو است. با این حساب، آیا شایسته نیست ما نیز از سویدای جان بگوییم: «فَتَبارَکَ اللّه ُ اَحْسَنُ الْخالِقین».

پیام متن:

1. نوزادان گربه چشم بسته به دنیا می آیند، تا به هنگام شیرخوردن، به خاطر موی زیر شکم مادر آسیب نبیند. ولی نوزادان سگ با این مشکل روبه رو نیستند.

2. برای حفاظت از چشم های گاو و گوسفند، بغل دست های آنها موازی با چشم شان مو نمی روید

خلقت مرغان

درون تخم مرغانی که از راه تخم گذاری به دنیا می آیند، سه مایع وجود دارد: سفیده، زرده و نطفه. نطفه باعت پیدایش جوجه می شود و زرده خوراک اوست تا بتواند بیست و یک روز ارتزاق کند. مقدار این مایع خوراکی به گونه ای تنظیم شده است که در طی این مدت، جوجه دقیقه ای گرسنه نمی ماند و ذره ای از زرده تخم مرغ نیز باقی نمی ماند. در قسمت انتهای تخم، یک قسمت خالی به چشم می خورد که در آن هوایی برای تنفس جوجه ذخیره شده است. به راستی کدام قدرت است که آن مقدار هوا را درون تخم نهاده است تا جوجه برای ادامه حیات از آن استفاده کند؛ جز قدرت خداوند حکیم.

نکته دیگر اینکه، جوجه های مرغان خانگی، هنگام خارج شدن از تخم، با پر و بال روییده بیرون می آیند، ولی جوجه های دیگر پرندگان مثل کبوتر، بلبل و گنجشک و به طور کلی مرغانی که در هوا پرواز می کنند، همچون قطعه گوشت قرمزی بدون پر و بال از تخم خارج می شوند و پدر و مادر باید مدتی غذای مخصوص به آنها بدهند و از آنها مراقبت کنند، تا پر و بالشان بروید و قدرت پرواز بیابند. این خود، از نظم و حسابی حکایت می کند و آن اینکه مرغان خانگی نیاز به پرواز ندارند، ولی مرغان دیگر باید نیروی پرواز را به تدریج به دست آورند. بر این اساس، خداوند حکیم هم تهیه غذای آنها را به عهده پدر و مادر نهاده و هم ابزار پرواز را از ابتدا به آنها نداده است که خود را به رنج و زحمت بیندازند. پس آنها باید مدتی صبر کنند تا ابزار و توان کافی برای پرواز را به دست آورند.

پیام متن:

1. قدرت خداوند حکیم، در تخم حیوانات به خوبی دیده می شود؛ زیرا در تخم مرغ غذا و هوا برای مدت بیست و یک روز پیش بینی شده است.

2. پر و بال داشتن جوجه مرغان زمینی.

3. پر و بال نداشتن جوجه مرغان هوایی، برای آماده کردن آنها برای پرواز

کنترل مرموز تولید مثل

یکی از موضوع های تأمل برانگیز هستی، کنترل تولیدمثل و جلوگیری از ازدیاد نسل در برخی حیوانات و از سویی کمک به ازدیاد نسل در بعضی دیگر است. این مسئله، خود شاهدی است بر اثبات یگانگی و حکمت بی نظیر آفریدگار توانا و برهانی است بر نظم و حساب دقیق در عالم موجودات. این نکته مهم را می توان در تکثیر ماهیان به خوبی بررسی کرد. نوعی از ماهی ها در حدود سه میلیون بچه به دنیا می آورند که با توجه به مصرف زیاد ماهی در میان مردم، از همه آنها استفاده می شود، ولی از ازدیاد نسل حیوانات و حشراتی که تولیدمثل آنها بالاست و فایده چندانی برای بشر و محیط زیست ندارند، جلوگیری می شود.

در این باره به خلقت عجیب مگس ها توجه کنیم. گفتنی است از مگس ماده، چهار بسته و کیسه خارج می شود و در هر بسته سی عدد تخم است که از هر تخم نیز باید مگسی متولد شود. با این حال، بنابر تدبیر خداوندی در خلقت، هم تعداد مگس ها به شدت کنترل می شود و هم طول عمر مگس چندان زیاد نیست. مصداقی عجیب تر در هستی موجودات اینکه، مرغی به نام آکسیکلوب هنگامی که احساس تخم گذاری می کند، در شاخه درختی شکافی عمیق ایجاد می کند و سپس به جمع آوری آذوقه می پردازد. بدین گونه که از برگ ها و شکوفه هایی که برای تغذیه نوزادن به کار می آید، به اندازه آذوقه یک سال آنها تهیه می کند و در انتهای شکاف قرار می دهد. سپس یک تخم روی آن می گذارد و سقف نسبتا محکمی نیز از خمیرهای چوب بر بالای آن می سازد. باز مشغول جمع آوری آذوقه و تأمین احتیاج برای نوزاد دیگر به مدت یک سال می شود و آن را روی سقف اتاق اول قرار می دهد و تخم دیگری بر آن می گذارد و بدین ترتیب، چندین طبقه را می سازد. و بعد از پایان کار، خود می میرد.

هنگامی که جوجگان از تخم بیرون می آیند، در حالی که مادر خود را قبلاً از دست داده اند، غذای یکسال آنها موجود است و از آن استفاده می کنند. پس از یک سال که قدرت پرواز و زندگی مستقل را می یابند، اولی سقف خانه خود را می شکافد و از آن خارج می شود، سپس دومی، سومی، چهارمی و به همین ترتیب، بقیه نیز عمل می کنند.

این پرنده موجودی است که نه او مادر را دیده و نه مادر موفق به دیدن او شده است و سؤال اصلی و عجیب اینجاست که این حیوان ضعیف از کجا می داند که نوزادان او چنین احتیاجی را دارند و این آموزش ها را چه کسی به او داده است؟ آیا از مادر آموخته، مادری که هرگز او را ندیده و یا به تجربه دریافته است، با اینکه این عمل در طول زندگی او یک بار بیشتر اتفاق نمی افتد؛ زیرا پس از تخم گذاری می میرد؟!

آیا جز این است که این کار تنها به یک الهام غیبی و غریزی متکی است که دست قدرت خداوند بنابرحساب و میزان و آینده نگری دقیق، به مرغ آکسیکلوب عطا کرده است. همان خداوند حکیمی که به هر جانداری غریزه ای خاص بخشیده است تا نیازهای خود را به خوبی تأمین کند؛ همان مبدأ فیاضی که «قَدَّرَ فَهدی».

پیام متن:

1. کنترل تعداد تخم مگس ها برای کاهش آنها.

2. توجه به زندگی و مرگ عجیب پرنده ای به نام آکسیکلوب، در شیوه آماده سازی تغذیه سالانه برای فرزندی که هیچ گاه او را نمی بیند.

نظم پس از تولد

زندگی حیوانات در مراحل پس از تولد نیز سراسر آمیخته با نظم و حساب است. برای مثال، گاهی مرغان خانگی منقار خود را در دهان جوجه های نوزاد خویش می نهند و مدتی همچنان بدون حرکت می مانند. بیننده می پندارد که این حیوان کاری بی فایده انجام می دهد، در حالی که این کار او از روی حساب و نقشه مهمی است. در این حالت، مادر به چینه دان جوجه می دمد تا گشاد شود و دانه های بیشتری را در خود جای دهد. بر این اساس، احتمال می رود نوزادانی که به وسیله ماشین های جوجه کشی به عمل می آیند، بر اثر نبود رسیدگی مادرانه، قدرت هضم هر دانه ای را ندارند.

پیام متن:

مادر به چینه دان جوجه می دمد تا گنجایش آن برای جذب دانه بیشتر شود.

گوارش

هنگام بلعیدن غذا و یا نوشیدن مایعات، نوک زبان به پشت دندان های بالا و کمی از سقف دهان می چسبد، تا به راحتی، غذا یا نوشیدنی از راه گلو به طرف لوله مری کشیده شود. البته پیش از این کار، دو عضو از دهان، مأمور زمینه سازی برای این مرحله هستند. از آن دو مأمور، یکی زبان کوچک یعنی همان پرده مخروطی شکل است که در انتهای حلق قرار دارد و به هنگام خوردن و آشامیدن، آن پرده از بالا به در مجرایی که به بینی راه دارد محکم می چسبد. دیگری پرده ای است که روی دریچه مجرای تنفس می افتد و آن را محکم می بندد تا چیزی از غذا و آب به مجرای بینی یا هوا وارد نشود. چنانچه با پدید آمدن عارضه ای مانند خنده ناگهانی، یکی از آن دو عضو مأمور کنار رود و کمی از غذا یا آب به مجرای هوا و بینی وارد شود، دو مأمور ذخیره به سرعت دست به کار می شوند تا آن ذره غذا یا آب را خارج کنند. این دو مأمور ذخیره، یکی سرفه و دیگری عطسه است. اولی حنجره و هوا و دومی محافظ مجرای بینی است.

پس از ورود غذا به معده و شروع فعالیت های لوزالمعده، کیسه صفرا به تراوش می افتد و میلیون ها غدد موجود در جدار معده و ده ها عوامل همآهنگ دیگر به وظیفه خود می پردازند و بدین ترتیب، غذا رقیق می گردد. در بخش انتهایی و پایین معده نیز دریچه ای است که مرتب باز و بسته می شود و هنگام باز شدن، مقداری از غذای هضم شده به روده کوچک ریخته می شود.

علت ورود تدریجی غذا به روده کوچک؛ فشار نیامدن به روده باریک و جلوگیری از پارگی آن است. پس روده کوچک با پیچ و خم های خود به همراه 2500 برجستگی به نام خمل در جداره خود، غذای وارد شده را از راه روزنه های بسیارریزی، به خارج می فرستد و دیگر مأموران نیز پس از تحویل، آن را در اختیار کبد قرار می دهند.

کبد آن را به صورت خون درمی آورد و به مأمورانی می سپارد تا آنها آن را به قلب منتقل کنند. سپس قلب با یک پمپاژ قوی آن را به تمام قسمت های بدن آدمی می رساند و همه اعضا و جوارح از جیره ای عادلانه بهره مند می شوند تا با سلامتی کامل به حیات خود ادامه دهند.

این توزیع، در هر دقیقه 24 بار انجام می شود و مجموع سلول های بدن که از این عمل سود می برند، بیش از ده میلیون میلیارد عددند. گفتنی است اگر کسی این عدد را بشمارد، سیصد هزار سال طول می کشد، با این حال تعجب آورتر این است که بندگان از قدرت و نعمت الهی سربپیچند و غافل بمانند.

خداوند در قرآن مجید، در هشداری به آدمی فرموده است:

ای انسان چه چیز تو را در مقابل پروردگار بزرگت فریفته است که او را نافرمانی می کنی؛ آن چنان پروردگاری که از ذره غیرمحسوسی تو را آفرید. پس اجزا و اعضای تو را در حد و اندازه ای مناسب قرار داد و آن گاه اندامی معتدل به تو عطا کرد و به صورت و شمایلی تو را ترکیب ساخت که مشیت حکیمانه اش بدان تعلق گرفته بود. (انفطار: 6 ـ 8)

ای نسخه اسرار الهی که تویی

وی آینه جمال شاهی که تویی

بیرون زتو نیست هر چه در عالم هست

از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی

مجدالدین بغدادی

پیام متن:

عملیات عجیب جذب غذا و نیز مأمورانو بخش هایی که در دستگاه گوارش فعالیت دارند، همه نشانه قدرت و حکمت الهی اندو بخش هایی که در دستگاه گوارش فعالیت دارند، همه نشانه قدرت و حکمت الهی اند.

 

شگفتی های چشم

چشم انسان را از دو نظر، هم از نظر ساختمان و اعضای ریز آن و هم از نظر روان شناسی می توان بررسی کرد.

از دیدگاه روان شناسی، حالت های مختلف چشم، بیماری و تندرستی فرد را بازمی گوید. چشم هم درون را می بیند و هم بیرون را، یعنی وقتی با چشم به چیزی نگاه می کنیم، از ظاهرش آگاه می شویم، ولی اگر به چشم کسی نگاه کنیم، از درونش با خبر می شویم. چشم، دوستی و دشمنی را نشان می دهد و بیننده را از نیت شوم یا قصد خیر صاحب آن آگاه می سازد. چشم هم گوینده است و هم شنونده. چشم از رضایت و خشم و نیز از قوت و ضعف خبر می دهد و از آسودگی و دلهره پرده برمی دارد. از امید و ناامیدی می گوید، درستی و نادرستی را روشن می سازد، از راستگویی و دروغگویی و از سیری و گرسنگی فرد حکایت می کند.

قاضی تیزبین، از چشم متهم نکته های فروانی به دست می آورد و بازپرس، پاسخ بسیاری از پرسش های خود را از چشم متهمان می گیرد و پلیس با کلید چشم، رازهای نهفته در دل مظنون به جرم را می گشاید.

پزشک با دقت به وضعیت چشم، به نوع بیماری انسان پی می برد. چشم، سخن می گوید و سخن می شنود. گرچه وظیفه اصلی چشم ها این نیست و بشر به وسیله زبان و سخن می تواند آن کارها را انجام دهد، ولی چشم با پذیرفتن این همه مسئولیت، بزرگ ترین خدمت ها را به بشر می کند. پدیدآورنده بشر، از روی لطف و مهر به او، چنین ویژگی هایی را در چشم نهاده است تا آدمی در گشایش و آسایش باشد!

و اما آیا تاکنون به ساختمان چشم خود دقت کرده اید؟

سازندگان دوربین های فیلمبرداری برای نشان دادن دقیق رنگ ها، رنج ها برده اند و کوشش ها کرده اند، ولی هنوز آن گونه که چشم رنگ ها را می بیند، نتوانسته اند تصویرها را با رنگ های واقعی خود ثبت کنند. در حالی که چشم انسان همواره در نگاه به اشیای هستی، همه رنگ ها را با کیفیتی بی نظیر دریافت می کند.

هرچند چشم های افراد بشر از لحاظ برخی ویژگی های ظاهری متفاوتند، برای مثال چشم زاغ با چشم میشی فرق دارد و کبود چشم از سیاه چشم جداست، او همه را چنان ساخته است که از نظر دید رنگ ها، هیچ گونه تفاوتی با هم ندارند و همه چشم ها و همه رنگ ها را به یک نوع می بینند!

دوربین های عکاسی در عکس برداری از فاصله های دور و نزدیک تنظیم خاصی دارند تا وضوح موضوع ها رعایت شود، ولی چشم در سریع ترین حرکت می تواند دور و نزدیک را واضح ببیند! چشم نه تنها در نور سفید می بیند، بلکه در نور زرد، سرخ، بنفش و همه رنگ ها قدرت دید دارد، ولی دوربین های عکاسی از عکس برداری در همه نورهای رنگین ناتوانند و این به دلیل ناتوانی سازنده آنهاست. عدسی دوربین عکاسی با قدرت محدود خود، نشانه سازنده ای داناست، پس عدسی چشم با داشتن قدرتی نامحدود، از پدیدآورنده ای بسیار دانا و توانا سخن می گوید. دوربین عکاسی همه چیز را معکوس می بیند، بالا را پایین و ایستاده را واژگون می بیند، ولی چشم ما هر چیزی را همان گونه که هست می بیند. آیا به این فکر کرده ایم آبی که در چشمان ماست، چگونه مایعی است که در درجه های گوناگون دما، وضع خود را حفظ می کند؛ در حرارت بالا تبخیر نمی شود و در حرارت پایین یخ نمی بندد. چه قدرت عظیمی توانسته است برخلاف قانون طبیعت و مایعات، چنین آبگونی را ایجاد کند که در حرارت های گوناگون وضع خود را حفظ کند!؟

پیام متن:

چشم، افزون بر ریزه کاری هایی موجود در ساختمان آن، از نظر آگاه ساختن فرد از درون و برون آدمی نیز کمک کننده است. بیماری ها، خشم، شهوت، دوستی و محبت را می توان از راه چشم فهمید.

شگفتی در کار قلب و کبد

آن گاه که خون از قلب خارج می شود، همه سلول های بدن از آن تغذیه می کنند و مقدار باقی مانده با رنگی تیره، از رهگذر دیگری به جانب قلب حرکت می کند. تیرگی رنگ آن به این علت است که در راه بازگشت، کثیفی ها، سم ها و گازهای کربنیک را نیز جمع آوری می کند. این خون ها پیش از رسیدن به قلب، در حفره های شش ها ریخته می شوند. شش ها نیز در اندک زمانی با یک فشار و انقباضی و انبساط، خون آلوده را تصفیه و آن را شفاف و خالصمی سازند و آن را به قلب می دهند و مواد کثیف و گازهای کربنیک را از مجرای دهان و بینی به وسیله بازدم خارج می کنند و چه شگفت آور است اگر بدانیم، در هر 24 ساعت شش ها حدود ده هزار لیتر خون را تصفیه می کنند و به قلب می رسانند. البته بدن آدمی به طور متوسط بیشتر از پنج یا شش ها لیتر خون ندارد، ولی بر اثر گردش مداوم و تصفیه پیوسته آن است که در یک شبانه روز کار شش ها به تصفیه ده هزار لیتر خون می رسد.

راستی اگر بنا باشد در جهان کارخانه ای تأسیس شود که عملیات دهان، مری، معده روده، کبد، قلب، شش، کلیه ها و دیگر عضوها را که همه در حجمی بسیار کوچک قرار گرفته اند انجام دهد، به چه مقدار حجم و مساحت نیاز دارد؟!

هر جا که روم روی دل آرای تو بینم

هر سو نگرم قامت رعنای تو بینم

در شمع و گل و بلبل و پروانه و گلزار

مهر و مه و اختر، رخ زیبای تو بینم

مهر تو نه مهری است که از دل بتوان برد

من خلق جهان عاشق و شیدای تو بینم

مشتاق جمال تو نه تنها شده موسی

کاندر دل هر ذره تمنای تو بینم

ذات تو چه مرموز و عجیب است و پر اسرار

عالم همه را غرق تماشای تو بینم

یک بیش نباشی و نداری تو سرایی

با این همه هر جا نگرم جای تو بینم

پیام متن:

کار شگفت انگیز قلب و کبد، نشان از حکمت بی مانند آفریدگار آن دارد.

 

شگفتی های گل ها و گیاهان

قانون وراثت، در عالم گیاهان نیز حاکم است. در هسته سلول های جنسی گیاهان، عاملی هست که حفاظت ویژگی های هر نوع گیاه را در طول قرن های بسیار و در محیط های گوناگون برعهده دارد. مثلاً اگر یک دانه جوی معمولی را سال اول در منطقه گرم و در سال دوم در منطقه سرد و سال سوم در منطقه معتدل بکارند، استعداد نهانی و توارثی آن با کشت در قسمت های مختلف فرقی نخواهد کرد.

توجه به وجود جنس نر و ماده در عالم حیوان و گیاه، به منظور تولید مثلی هماهنگ با ویژگی ها و استعدادهای ذاتی آن و سپس ادامه یافتن نسل آنها بدین شیوه، یکی از راه های آسان خداشناسی است.

نکته ها و لطایفی که در وجود گل های رنگارنگ و زیبا به کار رفته است، بسی بیشتر و جالب تر از زیبایی ظاهری آنهاست. آری نقش هایی که در وجود گل اطلسی و ارغوان و نیلوفر جلوه گر است، لطایفی که در گل مینا و سنبل به کار رفته، حقایقی که از دهان غنچه سیراب سرچشمه می گیرد و این رنگ های شاخه رنگین مرجان، دیده ها را به تماشای هستی زیبا خیره می سازد و عقل ها را به تحسین آفریدگار و خضوع در برابر او وامی دارد.

پیشوایان اسلام، همواره می کوشیدند بشر را به رازها و ناگفته های آفرینش آگاه سازند تا از این رهگذر، معرفت خدا را که مهم ترین سرمایه بشر در زندگی اوست، نصیب آنان کنند.

امام صادق علیه السلام در توحید مفضل می فرماید:

فکر کن که خداوند در هر برگی، رشته هایی مانند رگ های بدن از هر طرف کشیده و فایده ها و مصلحت هایی در آنها قرار داده است. اگر انسان بخواهد یکی از این برگ ها را بسازد، در صورتی که وسایل و اسباب کار هم داشته باشد، با تحمل زحمت ها و صرف وقت زیاد از عهده ساختن یک برگ برنمی آید ولی خداوند حکیم در اندک وقتی، در فصل بهار آن قدر گل و برگ و درخت و سبزه و شکوفه پدید می آورد که وصف ندارد.

به راستی، هر صاحب دلی که در موسم بهار به دامن صحرا و دشت بنگرد، بالحن اعجاب آمیزی خواهد گفت:

«چمن سبز جهان را چمن آرایی هست».

آدمی با آگاهی از اسرار سلسله گیاهان به ویژه گل ها، در پیشگاه خداوند خاضع می شود و آن گاه با ترنمی خوش این گونه می سراید:

یار بی پرده از در و دیوار

در تجلی است یا اولی الابصار

شمع جویی و آفتاب بلند

روز بس روشن و تو در شب تار

گر ز ظلمات خود رهی بینی

همه عالم مشارق الانوار

چشم بگشا بگلستان و ببین

جلوه آب صاف در گل و خار

ز آب بیرنگ صد هزاران رنگ

لاله و گل نگر در این گلزار

هاتف اصفهانی

پیام متن:

وجود نقش و نگارهای بی مانند در طبیعت، نشان از خالقی بی همتا و قدرت مند و 

حکیم است

خورشید


خورشید، گوی غول پیکر درخشانی در وسط منظومه شمسی و تامین کننده نور، گرما و انرژی های دیگر زمین است. این ستاره به طور کامل از گاز تشکیل شده است. بخش بشتر این گاز از نوعی می باشد که به نیروی مغناطیسی حساس است. این نوع از گاز به خاطر همین حساسیت، بسیار خاص می باشد. دانشمندان به آن پلاسما می گویند. 
8 سیاره و قمرهایشان، ده ها هزار خرده سیاره و چندین تریلیون شهاب سنگ به دور خورشید در گردشند. خورشید و همه این اجرام در منظومه شمسی می باشند. زمین با میانگین فاصله تقریبی 149.600.000 کیلومتر از خورشید در حرکت است.

شعاع خورشید (فاصله بین مرکز تا سطح آن) حدود 695.500 کیلومتر، تقریبا 109 برابر شعاع زمین است.

قسمتی از خورشید که ما می بینیم دمایی حدود 5500 درجه سانتیگراد دارد. ستاره شناسان دمای ستارگان را با واحدی به نام کلوین (Kelvin) اندازه گیری می کنند و به طور خلاصه آن را K می نویسند.  یک کلوین دقیقا برابر با 1 درجه سلسیوس یا 1.8 درجه فارنهایت است، اما تفاوت واحد کلوین با واحد سلسیوس در  نقطه شروع آنهاست. مقیاس واحد کلوین از صفر مطلق که برابر است با 273.15 – درجه سانتیگراد آغاز می شود. بنابراین دمای سطح خورشید 5800K و دمای هسته خورشید بیش از  15میلیونK می باشد.

انرژی خورشید به واسطه واکنش های ترکیبی اتمی در اعماق هسته آن تامین می شود. در یک واکنش ترکیبی دو هسته اتم با یکدیگر همراه شده و هسته ای جدید را به وجود می آورند.

این ترکیب با تبدیل اجزای هسته به انرژی، تولید انرژی می کند. خورشید مانند زمین مغناطیسی است. دانشمندان با در نظر گرفتن میدان مغناطیسی یک جرم، خاصیت مغناطیسی آن جرم را تشریح می کنند. میدان مغناطیسی محدوده ای است که از همه فضای اشغال شده توسط یک جرم و بیشتر فضای پیرامون آن شامل می شود.

دانشمندان محدوده ای که در آن نیروهای مغناطیسی شناسایی می شوند(مثلا به وسیله قطب نما) را میدان مغناطیسی می نامند. فیزیکدانان خاصیت مغناطیسی یک جرم را بر اساس قدرت میدان مغناطیسی آن توصیف می کنند. این قدرت برابر است با نیرویی که یک میدان مغناطیسی بر یک جسم مغناطیسی مانند سوزن قطب نما اعمال می کند. قدرت میدان مغناطیسی عمومی خورشید تنها دو برابر قدرت میدان مغناطیسی زمین می باشد. ولی میدان مغناطیسی خورشید در مناطق کوچکی به شدت متمرکز است، با قدرتی معادل 3000 بار بیشتر از اندازه میدان مغناطیسی عمومی آن.  این مناطق شکل دهنده ساختمان خورشید و به وجود آورنده ترکیبات سطح و اتمسفر آن یعنی منطقه ای که ما می بینیم می باشند. مناطق نسبتا سرد و لکه های خورشیدی، فوران های بسیار دیدنی که به آنها زبانه های خورشیدی می گویند و شعله های تاج خورشید، شکل کلی سطح خورشید را ایجاد می نمایند.

زبانه های خورشیدی شدیدترین انفجار و فوران در منظومه شمسی می باشند. سپس شعله های تاج خورشید که دارای شدتی کمتر از زبانه ها و محتوی مقدار بسیار زیادی ماده می باشند. تنها یک فوران در تاج خورشید می تواند حدود 20 بیلیون تن ماده را در فضا پخش کند. یک مکعب از جنس سرب که هر ضلع آن برابر با 1.2 کیلومتر است می تواند چنین جرمی داشته باشد.

خورشید 4.6 بیلیون سال پیش متولد شد و سوخت لازم برای اینکه تا 5 بیلیون سال دیگر به همین صورت باقی بماند را دارد.  پس از آن اندازه خورشید آنقدر بزرگ می شود تا اینکه به نوعی از ستاره به نام غول سرخ تبدیل می شود. در آن هنگام  لایه های بیرونی خود را با فراافکنی از دست می دهد. با فرو ریختن آنچه از خورشید باقی می ماند، به جرمی با نام کوتوله سفید تبدیل می شود و آرام آرام روشنایی خود را از دست می دهد و سرانجام وارد دوره جدید زندگی خود، به شکل یک جرم کم نور و سرد که گاهی به آن کوتوله سیاه می گویند، می شود.

وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ

و خورشید (نیز براى آنها آیتى است) که پیوسته بسوى قرارگاهش در حرکت است؛ این تقدیر خداوند قادر و داناست.

وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ

و براى ماه منزلگاه‏هایى قرار دادیم، (و هنگامى که این منازل را طى کرد) سرانجام بصورت «شاخه کهنه قوسى شکل و زرد رنگ خرما» در مى‏آید.

لَا الشَّمْسُ یَنبَغِی لَهَا أَن تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَکُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ

نه خورشید را سزاست که به ماه رسد، و نه شب بر روز پیشى مى‏گیرد؛ و هر کدام در مسیر خود شناورند.(38-40 یس)

 

 

موضوعات مرتبط: گونان گون
برچسب‌ها: شگفتی های آفرینش
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 27 / 4 / 1394

 

پیام های دعاهای روز عید فطر

عید فطر

 

عید است و بود قبله جانم کویت             کردم طلب هلال از ابرویت

یک ماه ستاره ریختم با یادت              ای مهر بده عیدی من از رویت

 

دعای مأثوره و رسیده از معصومین علیهم السلام در مناسبتها و روزهای مختلف، فقط بیانگر صرف ارتباط عاطفی و احساس با خدا نیست؛ چنانکه فقط خواستن حاجتهای مادّی و معنوی هم نیست؛ بلکه در کنار این دو (ارتباط عمیق عاطفی و احساسی با خدا و درخواست حاجات) این دعاها ارائه دهنده خطوط فکری بسیار عمیق و تحول سازی هستند که می تواند شیوه فکری و عملی جامعه را ترسیم سازد و یا مسأله مهم سیاسی زمانی را در قالب دعا و یا اعتقاد صحیح و حق ارائه نماید. نمونه بارز این گونه دعاها، «صحیفه سجادیه» و دعاهایی است که در مناسبتهای مختلف از معصومین علیهم السلام به ما رسیده است. در این مقال مروری داریم بر دعاهای عید فطر [و قربان] برای بدست آوردن پیام و اهداف عید در اسلام.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 27 / 4 / 1394

 

درسی که از عید فطر باید بگیریم !

عید فطر

 


امیر المۆمنین علیه السلام روز عید فطر براى مردم خطبه خواند و فرمود : اى مردم در این روز به محسنان شما ثواب دهند و  بدكاران زیانمندند. این شبیه ترین روزیست به روز قیامت، (پس) به هنگام بیرون آمدن از منزل به نمازگاه، یاد كنید بیرون آمدن خود را از گورهایتان به محضر پروردگارتان؛ و یاد كنید به وقوف خود در نمازگاه، وقوف خود را در برابر پروردگار خود؛ و یاد كنید به برگشت خود به منزلهایتان، برگشت خود را به منزل هاى بهشت یا دوزخ خود و بدانید اى بندگان خدا كه كمترین مزد مرد و زن روزه‏دار آنست كه جار كشد آن ها را فرشته‏اى در روز آخر ماه رمضان (که) مژده گیرید بندگان خدا كه آمرزیده شد براى شما آنچه گذشته از گناهان شما و بپائید در آینده چطور خواهید بود.1


حال که امیدمان به فضل و کرم لایتناهی الهی است که در پایان این ماه عزیز ذره ذره سرب گناهان وجودمان را از صفحه پاک ضمیر فطرتمان بر گیرد تا به مانند کودکی که به تازگی از مادر متولد شده ایم به صفای باطن رسیم؛ چه خوب است که از امروز به محاسبه نفس خود دست زنیم. زیرا ممکن است که عمرمان کفاف ماه رمضان سال آینده را ندهد.

 

مراقبه و محاسبه

یكى از روش هاى تربیت در قرآن مراقبه و محاسبه است كه علماى اخلاق و ارباب معرفت درباره این موضوع تأكید و توصیه فراوان نموده اند.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 27 / 4 / 1394

 

عیدی امام سجاد(علیه السلام) در عید فطر

امام سجاد علیہ السلام
 

با مروری کوتاه به سیره تربیتی ائمه اطهار(علیه السلام) در می‏یابیم که آن بزرگواران از ماه مبارک رمضان به عنوان یک دانشگاه تربیتی بهره گرفته و با پرورش شاگردان و انسانهای با استعداد در روز عید فطر هدایا و جوائز مادّی و معنوی به آنان عطا می‏کردند و به این ترتیب این ماه را به یک آموزشگاه و کلاس پرورش روح و جسم و اخلاق تبدیل نموده و به پرورش یافته‏گان این مکتب در محدوده وسع و اختیاراتش نسبت به شایستگی افراد، عطایائی در نظر گرفته و آنان را تشویق می‏کردند. در اینجا گوشه‏ای از سیره تربیتی و آموزنده امام سجاد(علیه السلام) را به روایت سیدبن طاووس می‏خوانیم.

امام صادق(علیه السلام) فرمود: شیوه حضرت علی بن الحسین (علیه السلام) در ماه رمضان چنان بود که هرگاه غلامان یا کنیزان آن حضرت خطائی را مرتکب می‏شدند آنان را تنبیه نمی‏کرد. آن حضرت فقط خطاها و گناهان آنان را در دفتری ثبت کرده و تخلّفات هر کس را با نام و موضوع مشخص می‏نمود. در آخر ماه همه غلامان و کنیزان را جمع کرده و در میان آنان می‏ایستاد. آنگاه از روی نوشته تمام کارهای خلاف آنان را که در طول ماه رمضان مرتکب شده بودند برایشان گوشزد می‏کرد و به تک تک آنان می‏فرمود: فلانی تو در فلان روز و فلان ساعت تخلفی کردی و من ترا تنبیه نکردم!آیا به یاد می‏آوری؟ می‏گفت: بلی ای پسر رسول خدا! و تا آخرین نفر این مطالب را متذکر می‏شد و آنان به اشتباهات و خطاهای خود اعتراف می‏کردند. آنگاه به آنان می‏فرمود: «ارفعوا اصواتکم و قولوا یا علی بن الحسین! انّ ربّک قد احصی علیک کلّما عملت کما احصیت علینا کلّما قد عملنا و لدیه کتابٌ ینطق علیک بالحقّ لایغادر صغیرةً و لا کبیرةٌ ممّا اتیت الّا احصاها و تجد کلما عملت لدیه حاضراً...؛با صدای بلند بگوئید: ای علی بن الحسین! پروردگارت تمام اعمال و رفتار تو را نوشته است چنانکه تو اعمال ما را نوشته‏ای نزد خداوند نامه اعمالی هست که با تو به حق سخن می‏گوید و هیچ عمل ریز و درشتی را فروگزاری نمی‏کند و هرچه انجام داده‏ای به حساب آورده و تمام آنچه را که انجام داده‏ای نزد او حاضر و آماده خواهی یافت، چنانکه ما اعمال خود را در نزد تو آماده و ثبت شده دیدیم. پس ما را ببخش همچنانکه دوست داری خدا تو را ببخشد. ای علی بن الحسین! به یاد آر آن حقارت و ذلّتی را که فردای قیامت در پیشگاه خدای حکیم و عادل خواهی داشت. 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 27 / 4 / 1394

 

لطف های نهفته در عید پرهیزکاران

عید فطر

یکی از آداب ماه مبارک رمضان، وداع با این ماه عزیز در پایان آن است. آیت الله ملکی تبریزی دراین باره می نویسد:

«بدان که زمان و مکان، گرچه از نگاه ظاهر، بی جان هستند، دارای حیات و شعور می باشند، و حتی از حب و بغض برخوردار هستند. و چون زمان، دارای ادارک، حیات و شعور می باشد، دستور داده شده است که با ماه رمضان خداحافظی و وداع نمایید. در این باره چیزی که اهمیت دارد این است که شخص وداع کننده، در سخنانی که بر زبان می آورد، صادق باشد و راست بگوید، تا ماه رمضان او با دروغ و نفاق پایان نیابد؛ چرا که در بخشی از جمله هایی که برای وداع - از سوی اهل بیت(علیهم السلام) آمده است می گوییم:  

"سلام بر تو این هم نشینی که دوری ات ناپسند و ناگوار است" و به خداوند می گوییم: «ما ماه رمضان را وداع می کنیم در حالی که وداع او بر ما گران بوده، ما را غمگین نموده، و رفتن او موجب وحشت ما شده است.»

 

شب عید فطر و آمادگی روحی برای روز عید

اعمال و آداب شب عید فطر، برای پیدا کردن آمادگی روحی در ورود به روز عید سعید فطر است. «وقت ظهور آثار اعمال ماه رمضان و اعطای پاداش عبادت آن، روز عید است. بنابراین، هر کس در شب عید، مراقبت بیشتر و بهتری از خود نماید، و در جبران کاستی های خویش بکوشد بهره بیشتری از پاداش های الهی خود در روز عید خواهد داشت. و باید دانست که امر عبادت در این شب ، بسی مهم است. تا آنجاکه امام سجاد(علیه السلام) به فرزندان خویش در این باره سفارش می کرد و می فرمود: «این شب، دست کمی از شب قدر ندارد.» پس بر سالک راه، لازم است که در این شب، کوشش خود را افزون تر کند، و در عبادت و مراقبت تلاش بیشتری کند؛ چرا که با توجه به شرافتی که این شب دارد، وقت پاداش و آخر کار است و خدمت بیشتر و محکم تری می طلبد. پس در این شب به ائمه معصومین (علیهم السلام) توسل جوید، و از آنها که بخواهد که او را در اصلاح اعمالش یاری نمایند. و در این توسل، سعی کند کاستی های خود را بر طرف کرده، خود را به کمال برساند.»(1)

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 27 / 4 / 1394

 

فرصت جبران کوتاهی در ماه رمضان

عید فطر

 


 

در فرهنگ اسلامی اولین روز ماه شوال به عنوان عید فطر و جشن بازگشت ‏به فطرت معین شده است .

 


روز بازگشت ‏به فطرت

امیرمۆمنان علی علیه السلام نیز به عید فطر می‏نگرد و با اشاره به روز عید می‏فرماید: «انما هو عید لمن قبل الله صیامه وشکر قیامه وکل یوم لا یعصی الله فهو عید(1) این عید کسی است که خدا روزه‏اش را پذیرفته و نماز او را ستوده است و هر روز که خدا نافرمانی نشود، آن روز عید است. » 

در روز عید فطر گوئی یک مسلمان از نو متولد می‏شود، چرا که طبق گفتار امیرمۆمنان علیه السلام، روزه‏داران در شب عید فطر از تمام آلودگی‏ها و پلیدی‏ها پاک شده‏اند و کمترین پاداش خود را که پاکی و پاکیزگی است دریافت نموده‏اند .

آن حضرت چنین می‏فرماید: «واعلموا عباد الله! ان ادنی ما للصائمین والصائمات ان ینادیهم ملک فی آخر یوم من شهر رمضان: ابشروا عباد الله! فقد غفر لکم ما سلف من ذنوبکم فانظروا کیف تکونون فیما تستانفون (2)  ای بندگان خدا! بدانید که کوچکترین چیزی که برای مردان و زنان روزه‏ دار است، این است که فرشته‏ای در روز آخر ماه مبارک رمضان به آن‏ها ندا می‏دهد: ای بندگان خدا! بشارتتان باد که [خداوند متعال ] تمام گناهان گذشته شما را آمرزید، پس بنگرید که بعد از این چگونه عمل خواهید کرد .»  

شیخ مفید می‏نویسد: اینکه روز اول ماه شوال عید اهل ایمان قرار داده شده است، به خاطر این است که آنان برای قبولی اعمالشان در ماه رمضان خوشحالند و از اینکه خداوند متعال گناهانشان را بخشیده و بر عیب‏های آنان پرده کشیده و مژده و بشارت از طرف خداوند رسیده است که ثواب‏های بسیاری برای روزه‏داران عطا خواهد کرد و از اینکه مۆمنین در اثر تلاش‏های شب و روز ماه مبارک رمضان چند مرحله به قرب الهی نزدیک شده‏اند، حالت ‏سرور و نشاط دارند .

 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 27 / 4 / 1394

 

شب عید فطر و گریز از دل مردگی  

عید فطر

 


دل آدمی حقیقتی است که گاه خاموش و مرده و گاه نورانی و زنده است. کلید حیات دل جز به دست صاحب آن، به دست دیگری نیست. در این میان این انسان است که با اعمال و افکار خویش دل را زنده ساخته یا به مرگ نزدیک می‌دارد.

دل این واژه کوچک، امّا  بزرگ راه وصال به محبوبی است که از روح خویش  وجود آن حقیقت را رقم زده است و جز با دلی زنده و پویا نمی‌توان به آن گوهر یکدانه عالم وجود، به آن خداوند بخشنده مهربان رسید. چگونه می‌توان دلی زنده داشت تا به وسیله آن هدف خلقت را تحقق بخشید؟


دل مردگی:

در ابتدا نیاز است مراد از دل مردگی را دریافت تا به فهم درستی از زنده دلی رسید. در این باره می توان گفت:

آدمى را دو مرگ است، به همان گونه که او را دو زندگى است، یکى مرگ و زندگى بدنى، و دیگرى مرگ و زندگى قلبى (روحى). و زندگى واقعى انسان همان زندگى قلبى او است، چون که دل، پایگاه انسانیّت آدمى و مرکز عواطف و احساسات و جایگاه شکفتگى وجدان سرشار او است. و هنگامى که قلب به خواسته‏هاى پست میل پیدا نکند، و در دام علاقه‏مندی هاى فرومایه نیفتد، زنده باقى مى‏ماند و به انجام دادن کارهاى شایسته و نیک میل مى‏کند، و همه انسانها را دوست مى‏دارد. و براى همه خواستار نیکى است، و به تأمّل و تدبّر در جهان و کار جهان مى‏پردازد، و از گذشت روزگار و تغییرات آن عبرت مى‏گیرد، و در برابر پروردگار جهانیان فروتنى و خشوع‏مى‏کند. در مقابل به انسانی که توجهات خویش را صرف امور مادی ساخته و از انسانیّت بویی نبرده باشد را دل مرده گویند.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 27 / 4 / 1394

 

کسانی که از درک سرّ عید فطر عاجزند

عید فطر

 


 

هر یک از اتفاقات و رویدادهای اطراف ما در بردارنده حکمت و سرّی است که هر کس توان درک آن را ندارد. در این میان این عالمان و عارفان‌اند که با استمداد از مدد الهی رمز و راز آن را دریافته و به سر آن دست می‌یابند. عید فطر نیز همچون تمامی رویدادهای جهان به عنوان رویدادی بزرگ در بردارنده سری است که درک آن برای همگان میسر نیست. دریافت دلیل این امر، نیاز به تأمل دارد.

 


عید فطر

روایت شده است که شب  عید فطر کمتر از شب قدر نیست.( مفاتیح الجنان ) این شباهت و همانندی میان شب قدر و شب عید فطر حکایت از سر مستور این شب داشته و درک آن نیاز به گذر از هزار توی عالم حکمت و معرفت دارد.

 

چرا این روز را عید می خوانند؟

در فارسى به عید جشن مى‏گویند و گفته شده است عید هر روزى است که در آن اجتماع باشد و مشتق از عود به معنى برگشتن است و مثل این است که بگوییم آنان به آن برگشته‏اند. و گفته شده است، عید از آن جهت عید نامیده شده است که در آن از اندوه به شادى بازمى‏گردند و آن روز براى همه مردم، روز شادى است ‏و هم گفته‏اند از این جهت به آن نام عید داده‏اند که هر انسانى به آنچه که خداوند به او وعده داده است در این روز مى‏رسد.

 و گفته‏اند از این جهت عید مى‏گویند که انسانها در آن روز به توبه و دعا کردن به پیشگاه خداوند برمى‏گردند و خداوند هم به عطا و بخشش نسبت به ایشان برمى‏گردد. و هم گفته‏اند، از این سبب به آن عید مى‏گویند که خداوند به بندگان مۆمن خود فواید پسندیده و عواید بزرگ و بخشش‏فراوان ارزانى مى‏دارد( روضه الواعظین / ترجمه مهدوى دامغانى /  562  ) اول شوال نیز یکی از این روزها بوده و عید خوانده می‌شود و این امر حکایت از سر مستور این روز دارد که گویا سخن گفتن از آن دشوار است.

 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 26 / 4 / 1394

 

اندر فضایل و برکات عید فطر

عید فطر

 


یک ماه بندگی خدا را کردن، یک ماه سر به طاعت وجود نازنینش فرود آوردن و با او راز و نیاز کردن و برای او گرسنگی و تشنگی را تحمل نمودن، یک ماه میهمان خدایی بودن که در مهمان نوازی سرآمد تمامی میزبانان است، آیا این طاعت ها پاداشی دارد؟ چه زمان باید انتظار پاداش این بندگی را داشت؟

 


پاداش روزه داری در روز عید

روایات حاکی از آن است که روزه دار پاداش روزه داری خویش را در روز عید فطر دریافت می‌کند. حضرت علی(علیه السلام) در خطبه ای به این امر چنین اشاره داشته‌اند:

«اى مردم! امروز شما روزى است که در آن به نیکوکاران پاداش داده مى‏شود و بدکاران در آن زیان مى‏کنند. امروز، شبیه‏ترین روزها به قیامت شماست. با بیرون آمدن خود از خانه‏هایتان به مصلاى خود، از بیرون آمدن از گورها و رفتن به پیشگاه خداوند یاد کنید. و از توقف و ایستادن خود در مصلى، وقوف خود در برابر خدا را یاد کنید و از بازگشت خود به خانه‏هایتان بازگشت خود را به جهنم و بهشت فرا یاد آرید. و اى بندگان خدا! بدانید نزدیک‏ترین و کمترین چیز که براى مردان و زنان روزه‏گیر فراهم است، این است که فرشته‏یى در آخرین روز ماه رمضان به آنان ندا مى‏دهد که اى بندگان خدا! بر شما مژده باد که گناهان گذشته شما آمرزیده شد و بنگرید که در آینده چگونه خواهید بود.» (روضة الواعظین/ ترجمه مهدوى دامغانى/ 565 )

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 26 / 4 / 1394

 

چرا پرواز را فراموش کرده ایم؟

پرواز

 


شاید بتوان اندیشه پرواز به آسمان ها و رها شدن از زندان زمین را از همان ابتدای خلقت آدم به شمار آورد ، چرا که از همان ابتدا انسان عاشق آسمان ها بوده و آرامش و خوشبختی خود را در پرواز به آسمان ها جستجو می کرده است .


این آروزی دیرین را می توان در کتاب های مختلف تاریخی نیز جستجو کرد که چگونه انسان برای صعود به آسمان ها از هیچ سعی و تلاشی دریغ نمی کرده است. اما گاهی برخی این احساس عجیب را فراموش می کنند و از یاد می برند  که برای چه به دنیا آمده اند، فراموش می کنند برای این به زمین پا گذاشته اند که راهی برای پرواز  یاد بگیرند و بتوانند روزی برای همیشه به آسمان ها پرواز کنند .

مگر نه اینکه خداوند متعال هدف از خلقت را عبادت که همان رها شدن از زمین و آسمانی شدن است را در آیات الهی بیان کرده است آنجا که می فرماید:(وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیعْبُدُونِ : و جنّ و انس را نیافریدم جز براى آنكه مرا بپرستند.(الذاریات: 56)

و به همین جهت بسیاری از حوادثی که در اطراف ما اتفاق می افتد، حوادثی هستند که می خواهند دوباره پرواز به آسمان ها را به ما متذکر شوند .

در یکی از این اتفاق ها پرنده ای کوچک بر شانه های انسان نشست. او که از این کار تعجب کرده بود نگاهی به پرنده کرد و به او گفت: من درخت نیستم و تو نمی توانی بر شانه های من آشیانه بسازی .

پرنده کوچک که از هوش و ذکاوت بالایی برخوردار بود و مامور بود تا به انسان بفهماند که باید روزی پرواز کند گفت: من فرق درخت ها و آدم ها را خوب می دانم. اما گاهی پرنده ها و انسانها را اشتباه می گیرم.

انسان که از این جمله پرنده نمی توانست خنده اش را کنترل کند باز تعجب کرد اما پرنده باز به سۆالات خود ادامه داد و از او پرسید: راستی، چرا پر زدن را كنار گذاشتی؟ مگر فراموش کردی که خداوند تو را برای پرواز خلق کرده است؟

 انسان  که منظور پرنده را نفهمیده بود، باز هم لبخندی همراه با تعجب بر لبانش جاری شد.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 26 / 4 / 1394

 

عید فطر را به شیوه ائمه(علیهم السلام) جشن بگیریم !

عید فطر

 


روز مبارکی که مردم در آن شادی می کنند و به یکدیگر تبریک می گویند، روز جشن اهل اسلام، بازگشت هر ساله روزی که شادی و سرور همراه دارد و ... (1)

امام علی علیه السلام در مورد محتوایی که موجب سرور و عید گرفتن می شود، می فرماید: «کل یوم لایعصی الله فیه فهو یوم عید؛ (2) هر روزی که در آن عصیان خدا نشود، روز عید است.»


در احادیث و سیره معصومان «شیوه ابراز سرور» در عید نیز متأثر از دو عامل محتوا و موقعیت قرار داده شده است و چون میزان سلامت ارتباط و افزایش حرکت بنده به سوی خداوند و کمالات، معیار عید بودن است، از جهت شکل بروز هم شیوه هایی توصیه می شود که با آن هدف کلی سازگار باشند. براین اساس نه تنها غنا (3) و حرکات بی محتوا در این ابزار شادمانی جایگاهی نخواهند داشت بلکه مسلمان موظف است شیوه هایی سازگار با دین خود را برگزیند. اینکه به گوشه ای از احادیثی که شیوه بروز شادی را نشان می دهند، اشاره می کنیم:

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم «زینوا اعیادکم بالتکبیر؛ (4) عیدهای خود را با تکبیر زینت دهید».

قال زین العابدین علیه السلام: «یتزین کل منکم یوم العید الی غسل و الی کحل و لیدع ما بلغ ما استطاع و لایکونن احدکم احسن هیأه و ارذلکم عملاً؛ (5) همه شما باید در روز عید زینت و غسل و آرایش کنید و از دعای وارد شده آن روز به قدر توان بخوانید و مبادا کاری کنید که چهره ظاهری شما زیبا و عمل شما زشت باشد.

قال الباقر علیه السلام: فی قوله تعالی (خذوا زینتکم عند کل مسجد) : «ای خذوا ثیابکم التی تتزینون بها للصلاه فی الجمعات و الاعیاد» (6)

امام باقر علیه السلام درباره سخن خدای تعالی «از زینت هایتان نزد هر مسجدی استفاده کنید» فرمود: «لباس هایی را که به آن ها خود را زینت می کنید در روزهای عید و جمعه برای نماز بپوشید.»

قال علی علیه السلام: «غسل الاعیاد طهور لمن اراد طلب الحوائج بین یدی الله عزوجل و اتباع السّنه؛ (7)

غسل عیدها، سبب پاکی کسانی است که برای درخواست نیاز به درگاه خدا روی می آورند و هم پیروی از روش [پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم] است».

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 26 / 4 / 1394

 

عیدی به نام فطر !

عید فطر

 


بر اساس روایات شب عید فطر همانند شب قدر یکی از پنج شبی است که خداوند متعال آنها را در بین سایر شبها برگزیده است.


در بخشی از روایت رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده است:

و أمّا خِیارُهُ مِنَ اللَّیالی فَلَیالِی الجُمَعِ ولَیلَةُ النِّصفِ مِن شَعبانَ و لَیلَةُ القَدرِ و لَیلَتَا العیدِ ؛

برگزیده‏هاى او (خداوند) از میان شب‏ها، شب‏هاى جمعه، شب نیمه شعبان، شب قدر، شب دو عید فطر و قربان هستند. [1]

و این امتیاز، فقط مخصوص شب این عید بزرگ نیست و روز آن نیز مانند شبش از برتری نسبت به سایر روزها برخوردار است؛ در ادامه همان روایت رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده است:

وأمّا خِیارُهُ مِنَ الأَیّامِ فَأَیّامُ الجُمَعِ وَالأَعیادِ؛ برگزیده‏هاى او از میان روزها، روزهاى جمعه و عیدها هستند.

بی شک معنای این برگزیدگی، نزول فیض ویژه از سوی خدا به بندگان در این ایام است که می طلبد برای بردن بهره بیشتر به عبادت، استغفار و دعا اهتمام بیشتری ورزید و خود را در معرض این نسیم خوش رحمت قرار داد. اگر هم کسی طالب سود بیشتر بود این چند ساعت شب عید را هم مانند شب قدر نخوابد و آن را به عبادت بگذراند. از امام رضا علیه السلام نقل است که فرمود:

«کانَ أمیرُ المُۆمِنینَ علیه‏السلام لا یَنامُ ثَلاثَ لَیالٍ: لَیلَةَ ثَلاثٍ وعِشرینَ مِن شَهرِ رَمَضانَ، ولَیلَةَ الفِطرِ ولَیلَةَ النِّصفِ مِن شَعبانَ»؛ امیر مۆمنان علیه‏السلام سه شب را نمى‏خوابید: شب بیست و سوم ماه رمضان، شب عید فطر و شب نیمه شعبان.[2]

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسب‌ها: عیدی به نام فطر !
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 26 / 4 / 1394

عید فطر روز تولد دوباره انسان است

792698x0hgfrn228-gif792698x0hgfrn228-gif

عطر دل انگیز ایمان در دل ها به مشام می رسد. گلبوته های صبر و مبارزه با نفس در جان ها شکفته می شود. روز عید فطر همه چیز رنگ و بوی خدایی دارد. 

هر چه اعمال نیک، تقوا و پرهیزکاری انسان بیشتر باشد، در روز عید به خدا نزدیک تر و عطر و بوی عید برای او دلپذیرتر است. 

عید فطر زمان شکفتن گل های ایمان در دل و جان انسان است. تحفه خداوند به مؤمنانی است که با سلاخ روزه به غبارروبی خانه دل پرداخته اند. 

آنان که پلیدی را از جان خود بیرون رانده اند و به جای آن اخلاص و ایمان را جایگزین کرده اند. آری عید سعید فطر روز تولد دوباره انسان است.

گویی روح انسان دوباره جوان می گردد و رایحه خوشبوی الهی در کالبدش دمیده می شود.

792698x0hgfrn228-gif792698x0hgfrn228-gif

رحمت خدا در روز عید

2730551qalo8gbx1z-gif 
خداوند برخی از روزها را نسبت به روزهای دیگر پربرکت و نورانی ساخته است. زندگی انسان آمیخته از خوشی ها و سختی ها و موفقیت ها و ناکامی ها است. در کنار دیگر روزها اعیاد الهی مانند ستاره های زیبا می درخشند.

خداوند در رو زعید، درِ رحمت خویش را به روی تمامی بندگان می گشاید از این رو انسان های گنهکار فرصت این را دارند تا بخشش و رحمت الهی بهره مند شوند. گویی روح انسان دوباره جوان می گردد و رایحه خوشبوی الهی در کالبدش دمیده می شود.

ضیافت خدا

انسان مؤمن در طول ماه پربرکت رمضان فرمان خداوند را اطاعت می کند، آنچه خداوند واجب کرده است مو به مو انجام می دهد، رنج گرسنگی و تشنگی و تربیت نفس و عبادت حق را تحمل می کند و لذت ترک گناه را درک می کند.

هر کس که در این ماه در رسیدن به حق و کسب رضای معبودگری سبقت را برده باشد، سهم بیشتری از برکات خوان گسترده عید سعید فطر خواهد داشت.

2730551qalo8gbx1z-gif

گفتار حضرت علی(ع) در روز عید فطر


2633453the35a87ze-gif

خداوندان به ما رحم کن و با غفران و آمرزشت ما را ببخش که تو والا و بزرگ مرتبه ای. امروز روزی است که خداوند آن را برای شما مسلمانان عید قرار داده و شما را شایسته و سزاوار این عید ساخته است. پس همواره به یاد خدا باشید تا خدا نیز به یاد شما باشد.

او را بخوانید تا اجابت کند، در این روز سعید زکوة فطره خویش را بپردازید که به راستی این سنت پیامبر شماست و از سوی پروردگار بر شما واجب شده است.

حضرت امیرمؤمنان(ع) در روز فطر خطبه ای ایراد کردند و فرمودند: 

ای مردم! همانا این روز، روزی است که در آن نیکوکاران پاداش می یابند و هرزه کاران زیان می بینند.

این روز شباهت بسیاری به روز رستاخیز دارد؛ پس وقتی از خانه هایتان به سوی مصلا می روید، روزی را یاد کنید که به سوی پروردگارتان بیرون می آیید،

هنگامی که به نماز می ایستید، به یاد روزی باشید که در پیشگاه پروردگارتان می ایستید و وقتِ بازگشتن به خانه هایتان به یاد روزی باشید که به خانه های خود در بهشت باز می گردید.

2633453the35a87ze-gif
گفتاری از امام حسن(ع) درباره عید سعید فطر

1179678pgv1ch4a7h-gif

امام حسن(ع) در روز عید فطر بر گروهی گذشت که سرگرم بازی و خنده بودند. بالایِ سرشان ایستاد و فرمود:

خداوند ماه رمضان را میدان مسابقه خلق خود قرار داد تا با طاعت و اطاعت از او و جلب خشنودیش از همدیگر پیشی گیرند؛ گروهی پیشی گرفتند و کامیابی یافتند و گروهی وا ما ندند و ناکام شدند.

در چنین روزی که نیکوکاران پاداش می گیرند و هرزه کاران زیان می بینند، بسیار مایه تعجب است که کسی به خنده و بازی و بی خبری مشغول باشد.

به خدا سوگند اگر پرده کنار رود، خواهند دانست که نیکوکار به نیکوکاری خود مشغول است و بدکار به بدکاری خود. سپس حضرت به راه خود ادامه داد و رفت.

1179678pgv1ch4a7h-gif
میوه های فطرت



رمضان، دعوتی است به بازیافتن «خود گمشده»، ندایی است برای توجه به خدای فراموش شده، ضیافتی است برای تناول از مائده تقوا و پایان این مهمانیِ خدایی، عید فطر است؛

عید توفیق بر طاعت و اطاعت، عید توبه و تهذیب نفس، عید ذکر و یاد محرومان و گرسنگان. فطر، چیدن میوه هایی است که از فطرت می جوشد.

فطر، سپاس نعمتی است که در رمضان نازل شده است. پیروزی بر خصم درون، جشنی روحانی دارد به نام عید فطر که میثاق بستن با فطرت را از سوی روزه داران مجاهده گر اعلام می دارد.

عید فطر، پاداش افطارهای خالصانه و به حاست، مُهر قبولی انفاق های با قصد قربت و پایان نامه دوره ایثار و گذشت در مسایل مالی است. فطر، عید خداجویی و خداترسی و خداپرستی است.

عید زیبایی های معنوی



امروز روز عید فطر است؛ عیدی که زمین و زمان را غرق شادی و سرور کرده است. 

ساکنان زمین به شکرانه یک ماه عبادت و نیایش، عید گرفته اند و ساکنان آسمان نیز مأمور شده اند که جوایز و پاداش هایی را از سوی عرش الهی برای ساکنان این کره خاکی بیاورند و به راستی که در این روز بزرگ، زمین، زمان و آسمان در جوش و خروش اند.

عید فطر، روزی است که فطرت آدمی به واسطه سی روز اخلاص، شکوفا شده و به معطر کردن فضای زندگی انسان می پردازد. 

به راستی که فطرت، چه عطر دل انگیز و روح افزایی دارد و زندگی در پرتوی فطرت چه زیباست!

عیدفطر، عید زیبایی های معنوی است. عید فطر، عید بشارت و عید سعادت است. این عید سعید، بر تمامی فطرت های بیدار مبارک باد.

عید فطر.. عید پایان یافتن رمضان نیست.. 



عید بر آمدن انسانی نو از خاکسترهای خویشتن خویش است..

چونان ققنوس که از خاکستر خویش دوباره متولد می شود. رمضان کوره ایی است که هستی انسان را می سوزاند و آدمی نوبا جانی تازه از آن سر بر می آورد.

فطر شادی و دست افشانی بر رفتن رمضان نیست، بر آمدن روز نو، روزی نو و انسانی نو است.

بناست که رمضان با سحرها و افطارهایش.. با شبهای قدر و مناجاتهایش از ما آدمی دیگر بسازد. اگر درعید فطر درنیابیم که از نو متولد شده ایم..

اگر تازگی را در روح خود احساس نکنیم.. عید فطر عید ما نیست. 

ندای فرشتگان در روز عید


حضرت علی علیه‏السلام همواره عید سعید فطر را گرامی می‏داشتند و با جملات گهربار خود، مردم را با فلسفه این عید بزرگ آشنا می‏کردند و اهداف آن را شرح می‏دادند.

خطبه‏های ایشان در روز عید فطر، از زیباترین جملات درباره این عید است که همگان با شنیدن آن، به مفاهیم عمیق و والای این روز الهی پی می‏برند. از این رو، آن حضرت در سخنانی چنین می‏فرماید:

«ای بندگان خدا، بدانید که نزدیک‏ترین چیزی که برای مردان و زنان روزه‏دار قرار داده شده، این است که در آخرین روز ماه رمضان، فرشته‏ای از طرف خداوند فریاد می‏زند:

ای بندگان خدا، بشارت بدهید که خداوند گناهان گذشته شما را آمرزید. پس به فکر آینده و زندگی جدید خودتان باشید که چگونه خواهید زیست. 

وقتی هلال ماه شوّال نمایان شد، فریاد فرشتگان برخاسته می‏شود که ای مؤمنان، بیایید و جوایزتان را دریافت کنید».

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 26 / 4 / 1394

*¸ღ¸ღ¸* نوروز پاکان (قطعات ادبی ویژه عید سعید فطر )*¸ღ¸ღ¸*


بهار کبریا، شاخه های بلوغش را بر پنجره شهود ما گسترانده و عطرِ دل انگیز ملکوت را بر ما ارزانی داشته است. 

بهار را دریابیم و این ابلاغ خجسته را در پی سی امین روز مهمانی، پاس بداریم؛

چرا که همین است پیام روشن رمضان و همین است رسالت افطارهایی که در پس سی روزه، بر جان ها حلول می کنند.

مسافر، به مقصد رسیده و بار، به منزل. کاروان رمضان، در منزل فطر، توقف کرده است. 

ساربان یگانه، کوله بار را در تجرد روح مسافر، به فراسوی سبکبالی می خواند و این، آغاز نزول آرامش در بلوغ دل او خواهد بود.
چه عیدی بالاتر از این ابتدای متعالی؟! 

چه جشنی دلنشین تر از تبسم به روی دقایق فطر؟!

طبیعت با بهار طراوت می یابد و معنویت با بهار رمضان اوج می گیرد. بهار طبیعت با نوروز آغاز می شود و بهار معنویت با ماه رمضان. 

سردی طبیعت با شکوفه های بهاری و سرود بلبلان رخت بر می بندد و یخهای عصیان و نافرمانی، با زمزمه های نیمه شب رمضان و ترنم دعای رمضانیان آب می شود.

در رمضان است که می توان هفت شهر عشق را پیمود و دیو نفس را بر زمین افکند و در عید فطر پیروزی فطرت بر شهوت را، جشن گرفت.

اگر گردش زمین دور خورشید، آغازگر سال شمسی است واگر تکاپوی ماه بر گرد زمین، نوید بخش سال قمری؛ 

حرکت سالک عاشق در رمضان المبارک در مدار توحید، طلایه دار سال معنوی است و پیروزی قلب سلیم بر شهوت بدخیم، نوروز آن.

2090846uh64p2pwb3-gif


عطر یاس های افطار



خوشا کسی که به روی تو می گشاید 
در که از بهشت به رویش گشاده اند دری 

سی روز خواستن و توانستن، مبارک باد!

اکنون یک ماه است که درهای بهشت را به رویمان گشوده ای. و رحمت واسعه ات را بر ایمان مهیا کرده ای. بر لب هایمان نجوای أَسْتَغْفِرواللّه رَبّی وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ را زمزمه کردیم و رمضان را با عشق، با شب های قدر و افتتاح های سبز دعا پشت سر گذاشتیم.

خدایا! در مهمان سرای رب الاربابی ات، پذیرای استغفارهایمان باش و ما را بر ضیافتِ مهربانی ات به معدن نور برسان و از عطر یاس های افطار جدا مکن.

در ماه تحمل و صبر، پلیدی را از وجودمان زدودی و از لغزش ها و خطاهایمان چشم پوشیدی. عزت نفس را بر هوای نفس پیروز، برکاتِ بی منتهایت را بر ما نازل و در قلب هایمان، شکوفه های توکل رویاندی. 

اینک خدایا! حلاوت و شیرینی یادت را از ما مگیر.

پروردگارا! اکنون که ماه ضیافت الهی به اتمام رسیده، ضیافت عشقت را بر ما تمام مکن و در هر حال، ما را از گناه و خطا مصون دار.

خدایا! در این ماه، درهای رحمتت را بر هر فقیر و غنی گشودی و رحمانیتت را بر ما تمام کردی. یا «رب شهر رمضان»! به ما فرصت ده تا در رمضانی دیگر تمام وجودمان را از بدی ها بزداییم و بار دیگر، سجاده عبودیت خود را بگشائیم و در برابر عظمت تو و در آستان مقدست، بندگی خود را به خاک بیفتیم.

حافظ منشین بی می و معشوق زمانی 

کایام گل و یا سمن و عید صیام است



2324031vmkp4nsykk-gif

اعمال شب عید فطر

2051052enlv2zoxbm-gif



از جمله لیالى شریفه شب عید فطر می باشد و در فضیلت و ثواب عبادت و احیاى آن احادیث ‏بسیار وارد شده و روایت‏ شده است كه آن شب كمتر از شب قدر نیست. برای درک این شب عزیز انجام اعمالی از ائمه علیهم السلام به ما سفارش شده است :

1- در هنگام غروب آفتاب غسل انجام شود .

2- آن شب به نماز، دعا، استغفار، درخواست از حق تعالى و بیتوته در مسجد احیا گردد. 

3- بعد از نماز مغرب و عشاء ، نماز صبح و نمازعید فطر ذکر؛" الله اكبر الله اكبر، لا اله الا الله و الله اكبر الله اكبر و لله الحمد الحمد لله على ما هدانا و له الشكر على ما اولانا " گفته شود. 

4- بعد از نماز مغرب و نافله آن، دست ها را به سوى آسمان بلند کرده و بگوید:" یا ذاالمن و الطول یا ذاالجود یا مصطفی محمد و ناصره صل على محمد و آل محمد و اغفرلی كل ذنب احصیته وهو عندك فی كتاب مبین." پس به سجده برود و صد مرتبه در سجده بگوید: " اتوب الى الله " پس هر حاجت كه دارد از حق تعالى بخواهد كه ان شاء الله تعالى بر آورده خواهد شد. در روایتی از ‏شیخ آمده كه: بعد از نماز مغرب به سجده رود و بگوید" یا ذاالحول یا ذاالطول یا مصطفیا محمدا و ناصره صل على محمد و آل محمد واغفرلی كل ذنب اذنبته و نسیته انا و هو عندك فی كتاب مبین." سپس صد مرتبه " اتوب الى الله " بگو.

5- زیارت امام حسین علیه السلام كه فضیلت ‏بسیار دارد. 

6- ده مرتبه ذكر" یا دائم الفضل علی البریة یا باسط الیدین بالعطیة یا صاحب المواهب السنیة صل علی محمد و آله خیرالوری سجیة واغفرلنا یا ذاالعلی فی هذه العشیة." كه از اعمال شب جمعه است، گفته شود. 

7- ده ركعت نماز كه در شب آخر ماه رمضان اقامه می شود که به صورت پنج نماز دو رکعتی ، در هر رکعت بعد از حمد، سوره توحید ده بار خوانده شود. و در رکوع و سجود ده مرتبه ذکر" سبحان الله والحمدلله و لا اله الاالله والله اکبر" گفته شود. پس از نماز هزار مرتبه استغفار کند و بعد از آن سر به سجده گذارد و بگوید:" یا حی یا قیوم یا ذاالجلال و الاکرام یا رحمان الدنیا والاخرة و رحیمهما یا ارحم الراحمین یا اله الاولین والآخرین اغفرلنا ذنوبنا و تقبل منا صلواتنا و صیامنا و قیامنا." 

8- بعد از نماز مغرب و نافله آن دو ركعت نماز بجا آورد، در ركعت اول بعد از حمد هزار مرتبه توحید و در رکعت دوم بعد از حمد، یك مرتبه توحید بخواند. بعد از سلام سر به سجده بگذارد و صد مرتبه ذکر" اتوب الى الله " گفته شود. پس از آن بگوید: " یا ذاالمن والجود یا ذاالمن والطول یا مصطفی محمد صلى الله علیه وآله صل على محمد وآله و افعل بی كذا و كذا و به جاى کذا حاجات خود را بطلبد و روایت است كه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام این دو ركعت را به این كیفیت ‏بجا مى‏آورد پس سراز سجده برمى‏داشت و مى‏فرمود به حق آن خداوندى كه جانم به دست قدرت او است هر كه این نماز را بخواند، هر حاجتی از خدا بطلبد البته عطا كند و اگر به عدد ریگ هاى بیابان گناه داشته باشد خدا بیامرزد. و در روایت دیگر به جاى هزار مرتبه توحید صد مرتبه وارد شده است. شیخ و سید بعد از نماز این دعا را نقل كرده‏اند: " یاالله یاالله یاالله یا رحمان یاالله یا رحیم یاالله یا ملك یاالله یا قدوس یاالله یا سلام یاالله یا مؤمن یاالله یا مهیمن یاالله یا عزیز یاالله یا جبار یا الله یا متكبر یاالله یا خالق یاالله یا بارئ یاالله یا مصور یاالله یا عالم یاالله یا عظیم یاالله یا علیم یاالله یا كریم یاالله یا حلیم یاالله یا حكیم یاالله یا سمیع یاالله یا بصیر یاالله یا قریب یاالله یا مجیب یاالله یا جواد یاالله یا ماجد یاالله یا ملی یاالله یا وفی یاالله یا مولى یاالله یا قاضی یاالله یا سریع یاالله یا شدید یاالله یا رئوف یاالله یا رقیب یاالله یا مجید یاالله یا حفیظ یاالله یا محیط یاالله یا سیدالسادات یاالله یا اول یاالله یا آخر یاالله یا ظاهر یاالله یا باطن یاالله یا فاخر یاالله یا قاهر یا الله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا ودود یاالله یا نور یاالله یا رافع یاالله یا مانع یاالله یا دافع یاالله یا فاتح یاالله یا نفاح [نفاع] یاالله یا جلیل یاالله یا جمیل یاالله یا شهید یاالله یا شاهد یاالله یا مغیث ‏یاالله یا حبیب یاالله یا فاطر یاالله یا مطهر یاالله یا ملك یاالله یا مقتدر یاالله یا قابض یاالله یا باسط یاالله یا محیی یاالله یا ممیت ‏یاالله یا باعث‏ یاالله یا وارث یاالله یا معطی یاالله یا مفضل یاالله یا منعم یاالله یا حق یاالله یا مبین یاالله یا طیب یاالله یا محسن یاالله یا مجمل یاالله یا مبدئ یاالله یا معید یاالله یا بارئ یاالله یا بدیع یاالله یا هادی یاالله یا كافی یاالله یا شافی یاالله یا علی یاالله یاعظیم یاالله یا حنان یاالله یا منان یاالله یا ذاالطول یاالله یا متعالی یاالله یا عدل یاالله یا ذاالمعارج یاالله یا صادق یاالله یا صدوق یاالله یا دیان یاالله یا باقی یاالله یا واقی یاالله یا ذاالجلال یاالله یا ذاالاكرام یاالله یا محمود یاالله یا معبود یاالله یا صانع یاالله یا معین یاالله یا مكون یاالله یا فعال یاالله یا لطیف یاالله یا غفور یاالله یا شكور یاالله یا نور یاالله یا قدیر یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله اسالك ان تصلی على محمد و آل محمد و تمن علی برضاك و تعفو عنی بحلمك و توسع علی من رزقك الحلال الطیب من حیث احتسب و من حیث لا احتسب فانی عبدك لیس لی احد سواك ولا احد اساله غیرك یا ارحم الراحمین ما شاء الله لا قوة الا بالله العلی العظیم. 
پس به سجده مى‏روى و مى‏گویى: یاالله یاالله یاالله یا رب یا رب یا رب یا منزل البركات بك تنزل كل حاجة اسالك بكل اسم فی مخزون الغیب عندك والاسماء المشهورات عندك المكتوبة على سرادق عرشك ان تصلی على محمد وآل محمد وان تقبل منی شهررمضان و تكتبنی من الوافدین الى بیتك الحرام و تصفح لی عن الذنوب العظام و تستخرج لی یا رب كنوزك یا رحمان."

9- چهارده ركعت نماز اقامه كند. بعد از هر دو رکعت سلام دهد و در هر ركعت بعد از حمد، یک بار آیةالكرسی و سه مرتبه توحید خوانده شود. براى هر ركعت، ثواب عبادت چهل سال و عبادت هر كه در آن ماه روزه گرفته و نماز خوانده اعطاء می شود.

10- شیخ در مصباح فرموده كه در آخر شب غسل كن و بر سجاده خود تا طلوع فجر بنشین و عبادت کن.


2051052enlv2zoxbm-gif

اعمال روز عید


913360fio2ywh6dd-jpg

1- بعد از نماز صبح و نماز عید آن تكبیراتى را كه در شب عید ذکر شد، گفته شود. 

2- پرداخت زکات فطره پیش از نماز عید. 

4- انجام غسل روز عید. که زمان آن بعد از طلوع فجر تا زمان به جا آوردن نماز عید است. در هنگام غسل بگو: " اللهم ایمانا بك و تصدیقا بكتابك واتباع سنة نبیك محمد صلى الله علیه و آله." و پس از غسل بگو:" اللهم اجعله كفارة لذنوبی و طهر دینی اللهم اذهب عنی الدنس." 

5- برای اقامه نماز عید لباس نیکو پوشیده و از عطر استفاده نمایید. 

6- پیش از نماز عید، در اول روز افطار كنى. و بهتر آن است كه به خرما یا به شیرینى باشد. و شیخ مفید فرموده مستحب است خوردن مقدار كمى از تربت‏ سیدالشهداء علیه السلام كه براى هر دردى شفا است. 

7- قبل از خروج از منزل برای نماز عید، دعایی را که از امام باقر علیه السلام روایت شده را بخوانی: " اللهم من تهیا فی هذاالیوم او تعبا او اعد واستعد لوفادة الى مخلوق رجاء رفده و نوافله و فواضله و عطایاه فان الیك یا سیدی تهیئتی و تعبئتی و اعدادی و استعدادی رجاء رفدك و جوائزك و نوافلك و فواضلك و فضائلك و عطایاك و قد غدوت الى عید من اعیاد امة نبیك محمد صلوات الله علیه و على آله و لم افد الیك الیوم بعمل صالح اثق به قدمته ولا توجهت ‏بمخلوق املته ولكن اتیتك خاضعا مقرا بذنوبی و اسائتی الى نفسی فیا عظیم یا عظیم یا عظیم اغفرلی العظیم من ذنوبی فانه لا یغفرالذنوب العظام الا انت ‏یا لا اله الا انت ‏یا ارحم الراحمین." 

8- اقامه نماز عید. 

9- زیارت امام حسین علیه السلام. 

10- دعاى ندبه خوانده شود. سید بن طاوس فرموده كه چون از دعا فارغ شود به سجده رود و بگوید:" اعوذ بك من نار حرها لا یطفى و جدیدها لا یبلى وعطشانها لا یروى" پس گونه راست را بر خاک بگذارد و بگوید:" الهی لا تقلب وجهی فی النار بعد سجودی وتعفیری لك بغیرمن منی علیك بل لك المن علی" سپس گونه چپ را بر خاک بگذارد و بگوید: " ارحم من اساء واقترف واستكان واعترف" پس به حال سجده شود و بگوید:" ان كنت‏ بئس العبد فانت نعم الرب عظم الذنب من عبدك فلیحسن العفو من عندك یا كریم " پس از آن صد بار بگوید: العفو العفو.


913360fio2ywh6dd-jpg

پایان ضیافت سی روزه

905634sef89q2gsn-gif905634sef89q2gsn-gif905634sef89q2gsn-gif905634sef89q2gsn-gif

دستانِ بی نهایت خداوند، سفره مهمانی یک ماهه را جمع می کند تا گستره ای نامتناهی را بر اشتهای انسان، عرضه دارد. 

تصرّف در متن فطر، امضایی است که بر کارنامه رمضانی هر عاشق زده خواهد شد. سایبان مهربانی خداوند؛

گسترده تر خواهد شد و روشنای ازلی هدایتش، تداوم خواهد داشت. این، همان بشارتی است که پیامبر فطر، به ابلاغش مبعوث شده است.
905634sef89q2gsn-gif905634sef89q2gsn-gif

بهانه ای برای خدا

905634sef89q2gsn-gif905634sef89q2gsn-gif

جماعت! این فقط عید نیست؛ بهانه ای خالقانه است برای کرامت و بخشندگی؛

فرصتی است تکرار ناشدنی، برای اجابت همه نیازهایی که چشم به آستان رمضان دوخته بودند.

پس درمی یابیم این شکوه مبارک را و با هم ترانه ممتدِّ عبودیت را بخوانیم؛ 

چرا که همگان معترفیم بر عطش وصل و مرتکبیم بر شور مسلمانی!

مبارک باد این عید بر همه عاشقان صبح!

905634sef89q2gsn-gif905634sef89q2gsn-gif905634sef89q2gsn-gif905634sef89q2gsn-gif

تولدی دیگر
2324188v5h8xyb0gy-gif


یا اهل الکبریاء و العظمه!

اکنون که خورشید عید سر می زند، چشم انتظارم تا از جود و جبروت تو، خود را میان اهل رحمت و مغفرت بیابم که این شعف، از تصور بخشش توست؛ نه از تجسم اعمالم.

قصد آن دارم، چشم هایی را که در نهر رمضان تو شست وشو کرده ام، دیگربار به غبار گناه نیالایم.

به راستی، عید روزی ست که در آن معصیت تو نباشد. دستم را بگیر تا از همین نقطه، تولد دیگری را در خود شروع کنم.


2324188v5h8xyb0gy-gif
رزیتا نعمتی

صبح عید



1820556n6ldbyb7gv-gif
صبح که با عود و اسپند عید به سراغم آمد، تنم روشن تر از همیشه به استقبالِ خدا رفته بود؛ یا نه، خدا با آن لبخند همیشگی اش که جان مشتاقِ مؤمنین را نوازش می دهد، مرا به خود خوانده بود.

پاهایم طوری در مصلا می رفتند که انگار از آنِ خودم نبودند. در شادیِ سرزنده ارواحی به وجد آمده بودم که یک ماه، در بزرگ ترین ضیافتِ آسمان، رنگ و روی ملکوتی شان گُل کرده بود.

نماز عید فطر را که تکبیر گفتند، بعد از آن صف های طویل که از جنس بلوری ترین آدمیان بسته شد، ملائک بودند که تا هفت آسمان قامت می بستند.

در نمازی چنین باشکوه، آن لحظه که دست هایم به دستگیره شفاف قنوت آویخته بود، گویا بهشتی ترین دقایقم، بر گستره زمینِ خاکی می گذشت! با نوای موزون جنتیان می خواندم؛ با کلماتی که در ناب ترین لحظه ایمان، تراوش کرده بودند:

«أللَّهُمَّ أَهْلَ الْکِبْرِیاءِ وَ الْعَظَمَةِ، وَ أَهلَ الْجُودِ وَ الْجَبَرُوتِ وَ أَهْلَ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ...».

1820556n6ldbyb7gv-gif

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 26 / 4 / 1394

1-ترجمه تفسير الميزان

بيان آيه‏
اين آيه، آخرين آيه اين سوره است، و با حرف" و" گفتار در آن را عطف بر كلامى مى ‏كند كه در ابتداء سوره آورده و فرموده بود:" وَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ". و اين سومين باريست كه بر منكرين حقيقت كتاب اللَّه حمله نموده، استشهاد مى‏ كند به اين كه خداوند و آنها كه علم به اين كتاب دارند بر رسالت خاتم النبيين گواهند.
" وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا ..." زمينه گفتار در اين سوره بيان اين جهت بود كه كفار منكر حقيقت كتابند و آن را آيتى الهى نمى ‏دانند، و لذا از رسول خدا (ص) درخواست آيتى غير آن مى‏ كردند، هم چنان كه در اين سوره در خلال آياتش چند نوبت اين معنا را از كفار حكايت نمود، و از آن‏ جوابى داد كه كلامشان را به خودشان برگردانيد، و كانه وقتى اين جواب را شنيده و از آمدن آيتى غير قرآن مايوس شدند، ناگزير اصل رسالت را انكار كردند، چون آيت بودن قرآن را قبول نداشتند، و آيت ديگرى هم نيامد و لذا گفتند:" لَسْتَ مُرْسَلًا- تو اصلا پيغمبر نيستى".
[شرح و توضيح مراد از جمله:" قُلْ كَفى‏ بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ" كه در جواب انكار رسالت پيامبر اسلام (صلى اللَّه عليه و آله) آمده است‏]
خداوند به پيغمبر خود تلقين مى ‏كند كه با جمله‏" قُلْ كَفى‏ بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ" عليه ايشان اقامه حجت كند، و اين جمله حجتى است قاطع، نه صرف كلامى خطابى، و نه حواله به چيزى كه راهى به تحصيل علم به آن نباشد.
" قُلْ كَفى‏ بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ"- اين جمله استشهاد به خداى سبحان است كه خود ولى امر رسالت است، و شهادت در اينجا شهادت تاديه است، نه شهادت تحمل تنها، (خلاصه، خداوند مى‏ گويد نه صرف اينكه مى‏ داند) زيرا امثال جمله‏" إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ، عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ" مكرر در قرآن كريم آمده و آيت و معجزه بودن قرآن هم ضروريست كه از ناحيه خداوند آمده، و شامل شدن آن بر تصديق رسالت، آنهم به دلالت مطابقى كه مورد اعتماد همه است نيز ضروريست، و شهادت تاديه هم همين است، كه شاهد به علم ضرورى شهادت دهد.
بعضى‏ «1» از مفسرين شهادت خداوندى را چنين تفسير كرده‏اند كه: خداوند آن قدر ادله و براهين بر رسالت خاتم النبيين اقامه و اظهار نموده كه ديگر احتياجى به شهادت هيچ شاهدى نيست. و اگر اقامه حجت را كه فعل است شهادت ناميده، با اينكه شهادت از مقوله قول و گفتار است، تسميه مجازى است، چون اقامه حجت كار شهادت را مى‏ كند، و بلكه از آن قوى تر و مؤثرتر است.
و اين تفسير در حقيقت همان تفسيريست كه ما براى آيه كرديم، چيزى كه هست مفسر نامبرده هدف را از غير راهش تعقيب كرده است، زيرا ادله و حجتهاى داله بر حقيقت رسالت خاتم الانبياء (ص) يا قرآن است كه خود معجزه ‏اى جاودانى است، و يا غير قرآن از ساير خوارق عادت و معجزات است، و آيات اين سوره به طورى كه ملاحظه مى‏ كنيد پاسخ پيشنهاد كفار را با قسم دوم نداده، و با آنكه از آن راه جواب نداده معنى ندارد با همان راه استشهاد كند. پس قطعا استشهاد به قرآن است و استناد به قرآن هم از اين جهت است كه قرآن آيت و معجزه بر صدق رسالت است، يعنى كلام الهى است كه برسالت آن جناب شهادت مى ‏دهد، و با اين كه به قرآن استشهاد شده، و قرآن هم معجزه و هم از مقوله كلام است ديگر چه معنا دارد كه‏
______________________________
(1) روح المعانى، ج 13، ص 175، ط بيروت.

ما شهادت را از مقوله فعل گرفته و آن را شهادت مجازى بدانيم.
علاوه بر اينكه ممكن است قبول نكنيم كه دلالت فعل خداى تعالى بر صدق رسالت اقواى از قول و كلام او باشد.
پس حاصل بحث اين شد كه معناى جمله‏" كَفى‏ بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ" اين است كه آنچه در قرآن در باره تصديق رسالت آمده شهادت الهى بر رسالت است.
[اقوال مختلفى كه در تفسير جمله فوق گفته ‏اند]
و اما اگر شهادت را به معناى شهادت تحمل بگيريم، به كلى معناى آيه را فاسد نموده ‏ايم، چون شهادت تحمل به معناى ديدن و ناظر بودن و علم داشتن بما وقع است، و هيچ معنا ندارد كه مساله مورد بحث، يعنى صدق رسالت آن جناب را به علم خدا ارجاع داده و علم خدا را حجت عليه خصم بدانيم، زيرا خصم راهى به علم خدا ندارد تا بفهمد آيا رسول خدا (ص) در دعوى خود درست مى ‏گويد و يا به خدا افتراء مى ‏بندد.
" وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ"- يعنى در شهادت ميان من و شما كسانى كه علم كتاب را دارند كافيند. بعضى‏ «1» از مفسرين گفته ‏اند: مقصود از" كتاب" لوح محفوظ است. و بنا بر اين تفسير، مقصود از موصول" من: كسى كه" خداى سبحان خواهد بود، در حقيقت گفته است:
" كفايت مى ‏كند در شهادت خدايى كه نزد اوست علم كتاب".
ولى اين تفسير صحيح نيست، زيرا اولا خلاف ظاهر عطف است، چون اول كفايت خدا را گفته بود و ديگر معنا نداشت كه تكرار كند. و ثانيا بنا بر اين تفسير، ذات و صفت خدا را بر ذات خدا عطف كرده است، و اين قبيح و غير فصيح است.
و لذا مى ‏بينيم وقتى زمخشرى‏ «2» اين تفسير را از حسن نقل مى ‏كند كه گفته است:" به خدا سوگند جز خدا كسى ديگر مقصود نيست"، تفسير او را توجيه نموده مى‏ گويد: بنا به گفته حسن معناى آيه چنين مى ‏شود:" قل كفى بالذى يستحق العبادة، و بالذى لا يعلم علم ما فى اللوح الا هو شهيدا بينى و بينكم- بگو آن كس كه مستحق عبادت است و آن كس كه علم لوح محفوظ نزد كسى جز او نيست، بس است براى شهادت بين من و شما" و براى تصحيح كلام مزبور لفظ جلاله" اللَّه" را به معناى" الذى يستحق العبادة" و لفظ" من" را به" الذى" برگردانيده، تا هر دو به صورت وصف درآمده، عطف هم عطف صفت بر صفت شود، و حكم شهادت به ذات داده شود. چيزى كه هست، دو صفت مذكور در دادن حكم دخالت دارند، همانطور كه در خود حكم دخالت دارند- دقت فرمائيد.
______________________________
(1 و 2) تفسير الكشاف، ج 2، ص 536.

موضوعات مرتبط: امام شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 26 / 4 / 1394

3- التبيان فى تفسير القرآن

آية بلا خلاف.
حكى اللَّه تعالى عن الكفار انهم يقولون لك يا محمد انك لست مرسلًا من جهته تعالى، فقل لهم انت حسبي اللَّه‏ «شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ، وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ». و قيل في معناه ثلاثة اقوال:
أحدها- روي عن ابن عباس انه قال: هم اهل الكتاب الذين آمنوا من اليهود و النصارى.
و قال قتادة و مجاهد: منهم عبد اللَّه بن سلام، و سلمان الفارسي، و تميم الداري.
و قال الحسن: الذي عنده علم الكتاب هو اللَّه تعالى، و به قال الزجاج.

و قال ابو جعفر و ابو عبد اللَّه (ع): هم ائمة آل محمد صلّى اللَّه عليه و سلم، لأنهم الذين عندهم علم الكتاب بجملته لا يشذ عنهم شي‏ء من ذلك دون من ذكروه.

و روي عن ابن عباس و مجاهد انهما قرءا «و من عنده علم» بكسر الميم، و علم الكتاب على ما لم يسم فاعله، و به قرأ سعيد بن جبير، و لما قيل له: هو عبد اللَّه بن سلامه، قال: كيف يجوز ذلك و السورة مكية و هو اسلم بعد الهجرة بمدة.

 4-روض الجنان و روح الجنان فى تفسيرالقرآن

وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا، حق تعالى در اين آيت انكار كرد بر كافرانى كه منكر بودند نبوّت رسول را- صلوات اللَّه عليه و على آله- گفت مى‏ گويند كافران كه: تو پيغامبر نه‏اى. تو جواب ده و بگو: كَفى‏ بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ‏، بس است خداى گواه ميان من و شما و آن كس كه علم كتاب بنزديك اوست.
بعضى مفسّران گفتند: عبد اللَّه سلام است، و بيشتر مفسّران از قدما و محدّثان و اهل اخبار و اسناد و روايات از موافقان و مخالفان بر آنند كه امير المؤمنين على است.
عبد اللَّه بن عطا گفت كه، از باقر- عليه السّلام- پرسيدم كه: و من عنده علم الكتاب، كيست آن كه علم كتاب بنزديك اوست؟ گفت: علىّ بن ابى طالب،
و محمّد بن الحنفيّه هم اين گفت. و راوى خبر گويد كه با ابو جعفر در مسجد نشسته بودم، عبد اللَّه سلام در گوش ه‏اى نشسته بود، گفتم ابو جعفر را كه، مردمان مى ‏گويند كه: و من عنده علم الكتاب اين است. گفت: نه،
ذاك على بن ابى طالب.

5- تفسير الصافى

وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفى‏ بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ‏

فانّه أظهر من الحجج على‏ رسالتي ما يغني عن شاهد يشهد عليها وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ‏.
في الكافي و الخرايج و العيّاشيّ عن الباقر عليه السلام: إيانا عني و علي أوّلنا و أفضلنا و خيرنا بعد النّبيّ صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم.
و في المجمع عن الصادق عليه السلام: مثله.
و في الإِحتِجاج: سأل رجل عليّ بن أبي طالب صلوات اللَّه عليه عن أفضل منقبة له فقرأ الآية و قال إيّاي عني ب مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ‏.
و في المجالسِ عن النّبيّ صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم: أنّه سئل عن هذه الآية قال ذاك أخي عليّ بن أبي طالب عليه السلام.
و العيّاشيّ عن الباقر عليه السلام: أنّه قيل له هذا ابن عبد اللَّه بن سلام يزعم أنّ أباه الذي يقول اللَّه‏ قُلْ كَفى‏ بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ‏ قال كذب هو عليّ بن أبي طالب عليه السلام.
و عنه عليه السلام: نزلت في عليّ عليه السلام إنّه عالم هذه الأمّة بعد النّبيّ صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم.
و القمّيّ عن الصادق عليه السلام: هو أمير المؤمنين عليه السلام‏
و: سئل عن‏ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ‏ أعلم أم الذي‏ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ‏ فقال ما كان‏ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ‏ عند الذي‏ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ‏ إلّا بقدر ما تأخذ البعوضة بجناحها من ماء البحر
و قال أمير المؤمِنين عليه السلام: إلا انَّ العلم الذي هَبَط به آدم من السماءِ إلى الأرض و جميع ما فضّلت به النّبيّونَ إلى خاتم النّبيّين في عترة خاتم النّبيّين.
و في الكافي عنه عليه السلام: هل وجدت فيما قرأت في كتاب اللَّه تعالى‏ قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ‏ ثم ذكر ما يقرب مما ذكر بنحو أبسط و قال في آخره‏ عِلْمُ الْكِتابِ‏ و اللَّه كلّه عندنا عِلْمُ الْكِتابِ‏ و اللَّه كله عندنا.

في ثواب الأعمال و العيّاشيّ عن الصادق صلوات اللَّه عليه: من أكثر قراءة سورة الرّعد لم يصبه اللَّه بصاعقة أبداً و لو كان ناصبيّاً و إذا كان مؤمناً دخل الجنّة. بغير حساب و يشفع في جميع من يعرفه من أهل بيته و إخوانه.

موضوعات مرتبط: امام شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 26 / 4 / 1394

علم امامان در قرآن؛ سوره رعد، آیه 43

[سوره رعد:آیه 43]

«وَ يَقُولُ الَّذِينَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ کَفَى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ‌ »

و كسانى كه كافر شدند مى‌ گويند: تو پيامبر نيستى. بگو: شهادت خدا و آن كسى كه علم كتاب نزد اوست ميان من و شما كافى است(بهرام پور)

 1-اطيب البيان في تفسير القرآن

.....
جمله ثالثه- وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ‏ اخبار قريب بتواتر داريم كه مراد امير المؤمنين عليه السّلام است و در بعض آنها و ائمه طاهرين هستند، و مى‏ گوييم اگر مراد از كتاب قرآن مجيد باشد عالم بظاهر و باطن بلكه هفتاد بطن و عالم بتأويلات قرآن منحصر باين خاندان است چنانچه مي فرمايد وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ‏ آل عمران آيه 7، و اگر مراد لوح محفوظ است اينها عالم بآن هستند و لكن نظر به اينكه در بسيارى از اخبار مذكوره قضيّه وصىّ حضرت سليمان عليه السّلام كه تخت بلقيس را طرفة العين حاضر كرد خدا مي فرمايد قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ‏ نمل آيه 40 ذكر فرموده و تقابل انداخته با اين جمله‏ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ‏ مناسب با قرآن و لوح محفوظ نيست بلكه ممكن است بگوئيم اسم اعظم الهى است كه من عنده علم من الكتاب يك جزء از اسم اعظم را مي دانست و امير المؤمنين و ائمه طاهرين عليهم السّلام تمام آن را مي دانستند مگر آنچه خدا براى خود نگاه داشته كه در اخبار دارد نسبت من الكتاب با علم الكتاب مثل قطره است نسبت بدرياى اخضر.

موضوعات مرتبط: امام شناسی
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی