ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

موعظه خوبان

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

موعظه خوبان

امام علی عليه السلام : الفُرصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ، فانتَهِزُوا فُرَصَ الخَيرِ؛  /  (نهج البلاغه: حكمت 21)
فرصت، چون ابر مى‏ گذرد. پس، فرصتهاى كار خوب را غنيمت شمريد.


 

 سر منشأ تمام خطاهای انسانی !

بدان که رذیله عجب از حبّ نفس پیدا شود، چون که انسان مفطور به حبّ نفس است و سر منشأ تمام خطاهای انسانی و رذایل اخلاقی حب نفس است. و از این جهت است که انسان اعمال کوچک خودش به نظرش بزرگ آید و خود را به واسطه آن از خوبان و خاصان درگاه حق شمارد، و خود را به واسطه اعمال ناقابل مستحق ثنا و مستوجب مدح داند... نسبت به خلق خدا بدبین است، ولی نسبت به خودش خوش بین. به واسطه این حب نفس با یک عمل ‏‎‏کوچک مخلوط به هزار کثافت و مبعّدات خود را طلبکار حق تعالی و مستوجب رحمت داند.

[ چهل حدیث ، نشر فرهنگی رجا ، 1368 ، ص 61 ]

 


موضوعات مرتبط: موعظه خوبان
برچسب‌ها: موعظه خوبان

ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 22 / 9 / 1398 | 8:33 | نویسنده : اکبر احمدی |

موعظه خوبان

پیامبر صلی الله علیه و آله : اِنَّ اَحَبَّ الاْعْمالِ اِلَى اللهَ اِدْخالُ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنينَ؛  /  (بحار الانوار: ج74، ص 289)
محبوب ترين اعمال پيش خدا خوشحال نمودن مؤمنين است.

 


 

 مصیبت جبران ناپذیر

از وصیت‌های من که در آستانه مرگ (هستم) و نفس‌های آخر را می‌کشم به تو که از نعمت جوانی برخورداری آن است که معاشران خود و دوستان خویش را از اشخاص وارسته و متعهد و متوجه به معنویات و آنان که به حبّ دنیا و زخارف آن گرایش ندارند و از مال و منال به اندازه کفایت و حد متعارف پا بیرون نمی‌گذارند و مجالس و محافل شان آلوده به گناه نیست و از اخلاق کریمه برخوردارند، انتخاب کن که تاثیر معاشرت در دو طرف صلاح و فساد اجتناب‌ناپذیر است و سعی کن از مجالسی که انسان را از یاد خدا غافل می‌کند پرهیز نمایی که با خو گرفتن به این مجالس، ممکن است از انسان سلب توفیق شود که خود مصیبتی است جبران‌ناپذیر.

[ فراز هایی از نامه امام به قرزند گرامیشان حاج سید احمد آقا /24/04/1363 ]

 

 


موضوعات مرتبط: موعظه خوبان
برچسب‌ها: موعظه خوبان

ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 22 / 9 / 1398 | 8:30 | نویسنده : اکبر احمدی |

موعظه خوبان

پيامبر اکرم(ص) : اَلْبُـكاءُ مِنْ خَشْيَةِ اللهِ نَجاةٌ مِنَ النّارِ؛  /  (جامع الاحادیث ، ص64)
گريه از ترس خدا، مايه نجات از دوزخ است.


  

 

  صفتی که از او مفاسد بسیار زاییده شود!

( در بیان تکبّر) بدان که این صفت زشت ناهنجار هم فی نفسه دارای مفاسد است و هم از او مفاسد بسیار زاییده شود. این رذیله انسان را از کمالات ظاهری و باطنی و از حظوظ دنیوی و اخروی باز دارد، و تولید بغض و عداوت کند و انسان را از چشم خلایق بیندازد و پست و ناچیز کند، و مردم را وادار کند که با او معارضه به مثل کنند و او را خوار کنند و تحقیر نمایند. در حدیث کافی وارد است که حضرت صادق، علیه السلام، فرموده: “هیچ بنده ای نیست مگر آنکه در سر او لجامی است و فرشته ای است که آن را نگاه می دارد. پس وقتی که تکبر کند، می گوید:پایین بیا، خدای تو را پایین بیاورد.” .

[ چهل حدیث ، نشر فرهنگی رجا ، 1368 ، ص 73 ]

 


موضوعات مرتبط: موعظه خوبان
برچسب‌ها: موعظه خوبان

ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 22 / 9 / 1398 | 8:27 | نویسنده : اکبر احمدی |

موعظه خوبان

امام علی علیه السلام: فَمَنْ اءَخَذَ بِالتَّقْوى عَزَبَتْ عَنْهُ الشَّدائِدُ.  (نهج البلاغه: خ 189، ص 636)
آن كه تقوا پيشه كند، سختى ها از او دورى گزيند.


 
طعمه ابلیس

ای عزیز ... از حیله های نفسانی غافل مشو که نفس و شیطان در کمین هستند و در پی فرصت می گردند که انسان را از راه حق برگردانند. هیچ گاه به کمالات خود مغرور مشو، که غرور از شیطان است. همیشه به خود بدبین باش، و از سوء عاقبت در ترس و هراس باش. و اگر دیدی در تو از این علوم اعجاب و خود بینی و خود پسندی حاصل شده است، بدآن که طعمه ابلیس شدی و از راه سعادت دور افتادی. و آن گاه نظر کن ببین جز پاره(ای) اصطلاحات بی مغز، چه در دست داری؟ آیا می توان با این اصطلاحات، ملائکه الله غلاظ و شداد را جواب داد؟ ... آیا می توان در قبر و قیامت هم باز با همین پای چوبین رفت و از صراط هم می توان با این پای چوبین گذاشت؟

[ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 342 ]

  کأنهّ بنا نيست از دنيا جدا بشوند !

عن أبي جعفر عليه السلام قال" سمعت جابر بن عبد اللَّه يقول: اِنَ‏ رَسُولَ اَللَّهِ ص‏ مَرَّ بِنَا ذَاتَ يَوْمٍ وَ نَحْنُ فِي نَادِينَا وَ هُوَ عَلَى نَاقَتِهِ وَ ذَلِكَ حِينَ رَجَعَ مِنْ‏ حَجَّةِ اَلْوَدَاعِ‏ فَوَقَفَ عَلَيْنَا فَسَلَّمَ فَرَدَدْنَا عَلَيْهِ اَلسَّلاَمَ ثُمَّ قَالَ مَا لِي أَرَى حُبَّ اَلدُّنْيَا قَدْ غَلَبَ عَلَى كَثِيرٍ مِنَ اَلنَّاسِ حَتَّى كَأَنَّ اَلْمَوْتَ فِي هَذِهِ اَلدُّنْيَا عَلَى غَيْرِهِمْ كُتِبَ وَ كَأَنَّ اَلْحَقَّ فِي هَذِهِ‏ اَلدُّنْيَا عَلَى غَيْرِهِمْ وَجَبَ وَ حَتَّى كَأَنْ لَمْ يَسْمَعُوا وَ يَرَوْا مِنْ خَبَرِ اَلْأَمْوَاتِ قَبْلَهُمْ سَبِيلُهُمْ سَبِيلُ قَوْمٍ سَفْرٍ عَمَّا قَلِيلٍ إِلَيْهِمْ رَاجِعُونَ بُيُوتُهُمْ أَجْدَاثُهُمْ‏ وَ يَأْكُلُونَ تُرَاثَهُمْ‏ فَيَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُخَلَّدُونَ بَعْدَهُمْ‏ هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ أَ مَا يَتَّعِظُ آخِرُهُمْ بِأَوَّلِهِمْ لَقَدْ جَهِلُوا وَ نَسُوا كُلَّ وَاعِظٍ فِي‏ كِتَابِ اَللَّهِ‏ وَ آمَنُوا شَرَّ كُلِّ عَاقِبَةِ سُوءٍ وَ لَمْ يَخَافُوا نُزُولَ فَادِحَةٍ وَ بَوَائِقَ حَادِثَةٍ. ( الشافی ، ص821 )

حِضرت‌باقر(علیه السلام ) روایت می‌کنند از جابربن‌عبدالله؛ می‌گوید جمع شده بودیم، مشغول گفت‌وگو بودیم، حضرت رسول(صلی الله علیه و آله ) در حالی که سوار شترشان بودند، یک روزی از کنار ما عبور کردند - فرمایش پیغمبر اکرم، خطاب به ماهاست، دربارۀ ما این حرف گفته شده - می‌فرمایند: چگونه است که می‌بینم محبت دنیا بر بسیاری از مردم غالب شده! گویا مرگ برای آنها نیست و فقط برای دیگران، مرگ مقدّر و معین شده است، اینها بنا نیست بمیرند! این طور مکِبّ [روی آورنده] بر دنیا و محبت دنیایند، کأنّه بنا نیست از دنیا جدا بشوند. این حقوقی که مردم دارند، مسلمان‌ها دارند، گویا این حقوق بر اینها واجب نشده است و بر دیگران این حقوق واجب شده است! گویا اصلاً اطلاعی ندارند از مردمی که قبل از اینها وارد عالمَ اموات شدند و مرُدند. کلمۀ سَفر جمع سافرِ است. گویا اینها خیال می کنند که این مرُده هایی که رفتند، این مرُده‌ها مسافرانی هستند که بزودی به طرف اینها برمی گردند. کأنّه اصلاً مرگ به معنای واقعی‌اش برای اینها جا نیفتاده! مرده‌ها را در قبرها جا می‌دهند، میراث آنها را می‌خورند، خیال می کنند که خودشان بعد از این، تا ابد بناست در دنیا بمانند! کأنه باورشان این است. ممکن است ما بگوییم: ما که مرگ را قبول داریم. بله، در ذهنمان قبول داریم، اما در باطنِ دلمان قبول نداریم که روزی باید از این عالم به عالم برزخ برویم و وارد در یک عالم عجیب ناشناخته‌ای شویم که انسان قادر بر کوچکترین عملی برای نجات خودش نیست. در اینجا هزار کار می‌توانیم برای نجات خودمان انجام بدهیم؛ توسّل کنیم، خدمت کنیم، تلاش کنیم، مجاهدت کنیم، همه کار می‌توانیم بکنیم اما آنجا که رفتیم، دستها بسته است، برای نجات خودمان از مشکلاتی که آنجا ممکن است پیش بیاید، راهی وجود ندارد. این را باید از عُمق جان باور کرد، صِرف باورِ عقلی و ذهنی کافی نیست.

 [ شرح حدیث از امام خامنه ای در ابتدای درس خارج ، 17/7/91 ]

 


موضوعات مرتبط: موعظه خوبان
برچسب‌ها: موعظه خوبان

ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 9 / 8 / 1398 | 6:0 | نویسنده : اکبر احمدی |

موعظه خوبان

امام رضا (ع): أفضَلُ العَقلِ مَعرِفَةُ الإنسانِ نَفسَهُ.  (بحار الأنوار: ج78، ص352، ح9)
برترين خرد، خود شناسى انسان است.


 
طرح شیطنت آمیز !

جهاد اکبر ، جهادی است که با نفس طاغوتی خودش انسان انجام می دهد. شما جوان ها از حالا باید شروع کنید به این جهاد، نگذارید که قوای جوانی از دستتان برود، هر چه قوای جوانی از دست برود ریشه های اخلاق فاسد در انسان زیادتر می شود و جهاد مشکل تر. جوان زود می تواند در این جهاد پیروز بشود، پیر به این زودی نمی تواند، نگذارید اصلاح حال خودتان را از زمان جوانی به زمان پیری بیفتد، یکی از کیدهائی که نفس انسانی به انسان می کند و شیطان به انسان پیشنهاد می کند این است که بگذار برای آخر عمر، خودت را اصلاح کن، حالا از جوانی استفاده کن و بعدآخر عمر توبه کن. این یک طرح شیطنت آمیز است که نفس انسان می کند به تعلیم شیطان بزرگ. انسان تا قوای جوانیش هست و تا روح لطیف جوانی هست و تا ریشه های فساد در او کم است می تواند اصلاح کند خودش را.

[ صحیفه نور، ج 7، ص 211 ]

 

  تربیتی در حساب خدا !

عَن جابر بن یزید الجُعفی عَن ابی جعفرٍ محمدبن‌علیٍ الباقر علیه‌السلام قال مَن قَدَّمَ اَولَاداً یَحتَسِبُهُم عِندَالله حَجَبُوهُ مِنَ النَّارِ بِإِذنِ الله عَزَّوَجَل؛ (الامالی شیخ صدوق، صفحه‌ی 634)

«یَحتَسِبُهُم عِندَالله» یعنی جوری این فرزندان را، این اولاد را بار بیاورد که بتواند آنها را به حساب خدا بگذارد. طبعاً فرزندی را انسان می تواند به حساب خدا بگذارد که او تربیت الهی پیدا کرده باشد؛ متدیّن باشد؛ اهل فسق و فجور و تضییع اوقات و این ها نباشد. این [فرزند] را انسان می تواند به حساب خدا بگذارد و الّا اگر یک فرزندی بود که انسان او را بد تربیت کرد –کما این که بعضیها فرزندان خودشان را بد تربیت می کنند؛ از اوّل این بچّه را اهل دنیا و اهل اشرافیگری و اهل شهوات و این ها بار می‌آورند. در محیط خانواده، پدر و مادر، مشی شان برای فرزند، یک سرمشق است. اگر این سرمشق، سرمشق بدی باشد، بچّه بد بار می‌آید. فرض کنید پدر و مادر متقلّب [باشند]، دروغگو [باشند]، به همدیگر رحم نمی کنند، به همدیگر خیانت می کنند؛ اینها را هم بچّه، جلوی چشمش می بیند ؛ [پدر و مادر] به مسائل دینی اهمّیّت نمی دهند؛ به فرائض، به نماز، به روزه. بچّه [هم] همین‌جور بار می‌آید. این تربیت بد است- گاهی هست که انسان بچّه را، تربیت بد هم نمی کند لکن رها می کند؛ خیلی از ماها گرفتار این معنا هستیم؛ نه این که بچّه را بد تربیت کنیم، نه، امّا رهایش می کنیم؛ کَأنّه احساس مسئولیّتی نسبت به او نداریم. گاهی اوقات برای درس خواندن و مشق نوشتنش وقت صرف می کنیم اما برای نماز خواندنش، برای آشنا شدنش با قرآن، با مسائل دینی، نه، هیچ وقتی نمی گذاریم. این رها کردن بچّه است. این ها را نمی شود انسان به حساب خدا بگذارد؛ یعنی بگوید خدایا این بچّه را من تربیت کردم برای تو، در حساب تو؛ نمی شود. ... تربیت فرزندان، تربیت تک‌تک فرزندان نیست، تربیت محیط خانواده است. محیط خانواده که خوب بود، چه بچّه یکی باشد چه پنج تا باشد، فرقی نمی کند، به‌طور طبیعی، به‌طور غالب خوب تربیت می شوند. پس بنابراین «یَحتَسِبُهُم عِندَالله» که در این حدیث شریف هست، معنایش این است که بچّه را جوری تربیت کند که بتواند او را پای خدا حساب کند. حالا، اگر «مَن قَدَّمَ اَولَاداً یَحتَسِبُهُم عِندَالله»، اگر [انسان] تقدیم کند اولادی را -تقدیم کند یعنی بار بیاورد، پرورش بدهد، ارائه بدهد فرزندانی را- که بتواند آنها را پای خدا حساب بکند، این فرزندان، او را از آتش الهی، از عذاب الهی دور نگه می دارند، مانع می شوند. این یکی از این چیزهای مهم است. خدای متعال به ما میگوید که عمل صالح کنید تا پیش خدای متعال مأجور باشید، از عذاب الهی مأمون باشید؛ اما به این اکتفا نمی کند؛ می فرماید اگر چنانچه نسل بعد از خودتان را هم تربیت کردید، این هم یک حسنه‌ای است، یک عمل صالحی است که می تواند شما را حاجب از آتش باشد.

 [ برداشت از : Khamenei.ir ]

 


موضوعات مرتبط: موعظه خوبان
برچسب‌ها: موعظه خوبان

ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 9 / 8 / 1398 | 6:0 | نویسنده : اکبر احمدی |

موعظه خوبان

امام علی (ع): بِدَوامِ ذِكرِ الله‏ِ تَنجابُ الغَفلَةُ.  (غرر الحكم، ح4269) 
با پيوسته به ياد خدا بودن است كه پرده غفلت كنار مى ‏رود.


 
 
ضخیم ترین حجابها !

 تا محبّت دنیا و زخارف آن در قلب است، عیوب آن محتجب ( وپنهان) است زیرا که پردۀ محبّت ضخیم ترین حجابها است ، چنانچه گفته اند : "حُبُّ الشَّی ءِ یُعمِی وَ یُصِمُّ"؛ - علاقه و حبّ به چیزی محبّ را کور و کر می کند . - آن روزی خدای تعالی عیب های آن را به ما بفهماند، و درد و درمان را به ما ارائه دهد که قلب را از محبّت دنیا تهی و از سرخ و زرد آن اعراض کنیم. پس چون این حجاب غلیظ خرق شد (پاره شده) عیب هایی که به صورت خوبی و نیکویی و جمال خودنمایی کرده بود، از پرده بیرون افتد و چون انسان درد و درمان را فهمید، راه سلوک بر او روشن شود و طریق اصلاح برای او آسان گردد.

[ امام خمینی ، شرح حدیث جنود عقل و جهل ، چاپ پانزدهم ، 1393 ، ص 308 ]

  ایمان چیست ؟

عَنْ أَبِي بَصِيرٍ ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ): مَا اَلْإِيمَانُ فَجَمَعَ لِي اَلْجَوَابَ فِي كَلِمَتَيْنِ فَقَالَ: اَلْإِيمَانُ بِاللَّهِ أَنْ لاَ تَعْصِيَ اَللَّهَ. ... (الأمالي (للطوسی) , ج 1 , ص 139)

ابو بصير مى‌گويد از امام صادق عليه السّلام پرسيدم:ايمان چيست‌؟ پس امام پاسخ را در دو كلمه برايم جمع نمود فرمود: ايمان به خدا اين است كه از او نافرمانى نكنى.... خُب این هم خطاب به مؤمنین وجود دارد؛ در قرآن ، در روایات معنای مؤمن چیست؟ حضرت جواب این سؤال را در دو کلمه برای ما بیان می کند. ارتباط بین انگیزه قلبی و عمل جوانحی با عمل جوارحی؛ ایمان به خدا این است که معصیت الهی را نکنی . پس معلوم می شود کسی که سرکشی کند از فرامین الهی، ایمان ندارد. البته معصیت الهی در اینجا به معنای گناه کردن از روی عمد است.

[ شرح حدیث از امام خامنه ای (مدظلّه العالی ) در مقدمه درس خارج ]

 

 


موضوعات مرتبط: موعظه خوبان
برچسب‌ها: موعظه خوبان

ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 9 / 8 / 1398 | 6:0 | نویسنده : اکبر احمدی |

موعظه خوبان

امام علی علیه السلام : مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَاءْيِهِ هَلَكَ؛  (نهج البلاغه : ح 161، ص 1163) 
هر كه به رأى خود تكيه زند هلاک شود.

  


 

سرمایه حیات !

وای به حال غفلت و سرمستی ما! امان از این بی هوشی و خواب سنگین ما! ... آیا نیامده وقت آن که درصدد اصلاح نفس برآییم و برای علاج امراض آن، قدمی برداریم؟ سرمایه جوانی را به رایگان از دست دادیم وبا غرور نفس و شیطان، جوانی را که باید با آن سعادتهای دوجهان را تهیه کنیم، از کف نهادیم. اکنون نیز درصدد اصلاح برنمی آییم تا سرمایه حیات هم از دست برود و با خسران تام و شقاوت کامل، از این دنیا منتقل شویم.

[ شرح حدیث جنود عقل و جهل، صص 345 - 351 ]

 

  لازمه عمل به فرائض الهی !

عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ (ع) قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله يَقُولُ : اعْمَلْ بِفَرَائِضِ اللَّهِ تَكُنْ مِنْ أَتْقَى النَّاس‏ . / الأمالي (للمفيد)، النص، ص: 351

اگر به فرائض الهی عمل کردی ، صرف عمل کردن به فرائض الهی شما را در ، عِداد با تقواترین مردم قرار می دهد و شما از با تقواترین مردم خواهی بود. بعضی از فرائض،فرائضی است که به طور معمول انجام می دهیم مثل : نماز ، روزه و ... لکن فرائض الله دائره اوسعی ( وسیع تری) دارد... یکی از فرائض الهی امر به معروف است. یکی از فرائض نهی از منکر است. بعضی از عناوین است که آنها یکی از مصادیق معروف و منکر است که به آنها توجه نداریم . فرض کنید که مصلحت است (یا) اقتضاء می کند ، یک حرفی را بزنید که اگر خاموش بنشینید گناه است ، این هم از فرائض است. ما خیلی از اینها غفلت داریم. این که فرمودند فرائض الهی را عمل کنید لازمه اش این است که ما فرائض الهی را بشناسیم.

[ شرح حدیث از امام خامنه ای (مدظلّه العالی) در مقدمه درس خارج 18/10/1396 ]

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: موعظه خوبان
برچسب‌ها: موعظه خوبان

ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 9 / 8 / 1398 | 6:0 | نویسنده : اکبر احمدی |

مو عظه خوبان

مجموعه عکس نوشته / بهترین هدیه

 

 

امام علی علیه السلام :الإعجابُ يَمنَعُ الازدِيادَ؛  (نهج البلاغه : حکمت 167)  
خودپسندى و غرور، مانع پيشرفت و كمال است.
 
  ادبِ حضورِ درگاه او !

سبب عدم حضور قلب ما در عبادات و غفلت از آن چیست؟ اگر ما مناجات حق تعالی و ولی نعم خود را به قدر مکالمه با یک مخلوق ضعیف اهمیّت دهیم، هرگز این قدر غفلت و سهو و نسیان نمی کنیم. و پر معلوم است که این سهل انگاری و مسامحه ناشی از ضعف ایمان به خدای تعالی و رسول و اخبار اهل بیت عصمت است، بلکه این مساهله ناشی از سهل انگاری محضر ربوبیّت و مقام مقدّس حق است؛ ولی نعمتی که، ما را به لسان انبیا و اولیا بلکه با قرآن مقدّس خود، به مناجات و حضور خود دعوت فرموده و فتح ابواب مکالمه و مناجات با خود را به روی ما فرموده، با این وصف ما به قدر مذاکره با یک بنده ضعیف ، ادبِ حضورِ درگاه او ، می شویم، گوئی فرصتی به دست آوردیم و مشغول افکار متشتته و خواطر شیطانیه می گردیم، کانّه نماز کلید دکان یا چرتکه حساب یا اوراق کتاب است. این را نباید جز، ضعف ایمان به او، و ضعف یقین، چیز دیگر محسوب داشت، و انسان اگر عواقب و معایب این سهل انگاری را بداند و به قلب بفهماند، البته در صدد اصلاح بر می آید و خود را معالجه می کند. انسان اگر امری را با اهمیت و عظمت تلقی نکند، کم کم منجر به ترک آن می شود، و ترک اعمال دینیّه به ترک دین، انسان را می رساند.

[ امام خمینی (ره) ، سرالصلوة، ص 24 ]


 

 

  واعظ درونی

عن ابی حمزة الثمالی قَالَ کان علی بن الحسین علیه السلام یقول : ابْنَ آدَمَ إِنَّكَ لَا تَزَالُ بِخَيْرٍ مَا كَانَ لَكَ وَاعِظٌ مِنْ نَفْسِكَ. / تحف العقول، النص، ص: 280

تا مادامی که از درون، خود را موعظه می کنی و متوجه و مراقب حال خودت هستی و به خودت تذّکر می دهی که این کار خوب را انجام بده و این کار بد را انجام نده، وضعت خوب (است.) واقعاً این جور است.آن وقتی زاویه پیدا می کنیم (و) راهمان کج می شود که این واعظ درونی خواب می رود. احتمالش در ماها خیلی زیاد است ؛ چون همه ما به خودمان حسن ظنّ داریم، لذا انسان از خطاهای خودش غفلت می کند. هستند کسانی که دورانی را به خوبی می گذراندند، در یک حادثه، در یک امتحان ، پا را کج گذاشتند ، از خودشان غفلت کردند ، لغزیدند. «لَا تَزَالُ بِخَيْرٍ» مادامی که از درون خود را موعظه می کنی و مادامی که همّتت این است که خودت را محاسبه کنی ، در راه خیر و نیکویی خواهی بود .

[شرح حدیث از امام خامنه ای (مدظلّه العالی) در مقدمه درس خارج 13/10/1396 ]


 

 

  سربازان خدا !

حضرت امیر(علیه السلام) دریک بیان نورانی فرمود: «جَوَارِحُكُمْ‏ جُنُودُه‏... وَ خَلَوَاتُكُمْ عِیانُه‏»؛ فرمود: خدا اگر کسی را خواست بگیرد، از جای دیگر لشکر نمی‌آورد. اعضا و جوارح خود انسان سربازان خدا هستند؛ حرفی می‌زند رسوا می‌شود، جایی را امضا می‌کند رسوا می‌شود، جایی نباید برود رسوا می‌شود. این طور نیست که اگر خدا خواست کسی را بگیرد از جای دیگر بگیرد! همیشه نظیر طیر ابابیل نیست که برای ابرهه و خاتمه دادن آنها بیاید، گاهی با دست خود آدم، آدم را می‌گیرد، گاهی با زبان آدم، آدم را می‌گیرد. فرمود: این طور نیست که خدا از جای دیگر لشکرکشی بکند. «جَوَارِحُكُمْ‏ جُنُودُه‏‏»؛ یعنی اگر خدا در قرآن فرمود: « وَللهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»؛ سراسر عالم سپاه و ستاد خدا هستند.( فتح/7)، این چنین نیست که آسمان و زمین و ملائکه و ابرهه و طیر ابابیل و آنها سپاه و ستاد باشند تا کسی را بگیرند، بلکه با چشم او، با زبان او، با امضای او، با پای اومی‌گیرد، جایی می‌رود رسوا می‌شود، جایی را امضا می‌کند رسوا می‌شود، با یک رومیزی، زیرمیزی و اختلاس رسوا می‌شود.

[ بیانات آیت الله جوادی آملی در 26/11/96 در دیدار با جمعی از دانشجویان ]

 

 


موضوعات مرتبط: موعظه خوبان
برچسب‌ها: مو عظه خوبان

ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 27 / 7 / 1398 | 9:6 | نویسنده : اکبر احمدی |

مو عظه خوبان

امام علی (ع) : إنَّهُ ليسَ لأنْفُسِكُم ثَمَنٌ إلّا الجَنّةُ، فلا تَبيعوها إلّا بِها؛  (بحار الأنوار : 71/13/78)  
جانْ بهاى شما جز بهشت‏ نيست؛ پس آن را جز به بهشت مفروشيد.
 

 

 

 


  طعمه ابلیس

ای عزیز ... از حیله های نفسانی غافل مشو که نفس و شیطان در کمین هستند و در پی فرصت می گردند که انسان را از راه حق برگردانند. هیچ گاه به کمالات خود مغرور مشو، که غرور از شیطان است. همیشه به خود، بدبین باش، و از سوءِ عاقبت، در ترس و هراس باش. و اگر دیدی در تو از این علوم اعجاب و خود بینی و خود پسندی حاصل شده است، بدان که طعمه ابلیس شدی و از راه سعادت دور افتادی. و آن گاه نظر کن ببین جز پاره(ای) اصطلاحات بی مغز، چه در دست داری؟ آیا می توان با این اصطلاحات، ملائکه الله غِلاظ و شداد را جواب داد؟ ... آیا می توان در قبر و قیامت هم باز با همین پای چوبین رفت و از صراط هم می توان با این پای چوبین گذشت؟

[ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 342 ]

 

 

 

 

  کأنهّ بنا نيست از دنيا جدا بشوند !

 

 

عن أبي جعفر عليه السلام قال" سمعت جابر بن عبد اللَّه يقول: اِنَ‏ رَسُولَ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله: مَرَّ بِنَا ذَاتَ يَوْمٍ وَ نَحْنُ فِي نَادِينَا وَ هُوَ عَلَى نَاقَتِهِ وَ ذَلِكَ حِينَ رَجَعَ مِنْ‏ حَجَّةِ اَلْوَدَاعِ‏ فَوَقَفَ عَلَيْنَا فَسَلَّمَ فَرَدَدْنَا عَلَيْهِ اَلسَّلاَمَ ثُمَّ قَالَ مَا لِي أَرَى حُبَّ اَلدُّنْيَا قَدْ غَلَبَ عَلَى كَثِيرٍ مِنَ اَلنَّاسِ حَتَّى كَأَنَّ اَلْمَوْتَ فِي هَذِهِ اَلدُّنْيَا عَلَى غَيْرِهِمْ كُتِبَ ... ( الشافی ، ص821 )

حِضرت‌باقر(علیه السلام ) روایت می‌کنند از جابربن‌عبدالله؛ می‌گوید جمع شده بودیم، مشغول گفت‌وگو بودیم، حضرت رسول(صلی الله علیه و آله ) در حالی که سوار شترشان بودند، یک روزی از کنار ما عبور کردند - فرمایش پیغمبر اکرم، خطاب به ماهاست، دربارۀ ما این حرف گفته شده - می‌فرمایند: چگونه است که می‌بینم محبتّ دنیا بر بسیاری از مردم غالب شده! گویا مرگ برای آنها نیست و فقط برای دیگران، مرگ مقدّر و معینّ شده است، اینها بنا نیست بمیرند! ... ممکن است ما بگوییم: ما که مرگ را قبول داریم. بله، در ذهنمان قبول داریم، اماّ در باطنِ دلمان کأنهّ قبول نداریم که روزی باید از این عالم به عالمَ برزخ برویم و وارد در یک عالمَ عجیب ناشناخته‌ای شویم که انسان قادر بر کوچکترین عملی برای نجات خودش نیست. در اینجا [در دنیا] هزار کار می‌توانیم برای نجات خودمان انجام بدهیم؛ توسّل کنیم، خدمت کنیم، تلاش کنیم، مجاهدت کنیم، همه کار می‌توانیم بکنیم، اماّ آنجا که رفتیم، دستها بسته است، برای نجات خودمان از مشکلاتی که آنجا ممکن است پیش بیاید، راهی وجود ندارد. این را باید از عُمق جان باور کرد، صِرف باورِ عقلی و ذهنی کافی نیست .

[ شرح حدیث در مقدمه درس خارج، 17/7/91 ]

 


موضوعات مرتبط: موعظه خوبان
برچسب‌ها: مو عظه خوبان

ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 27 / 7 / 1398 | 9:2 | نویسنده : اکبر احمدی |

موعظه خوبان

Image result for ‫تصاویر موعظه خوبان‬‎

امام صادق عليه السلام : طَلَبتُ فَراغَ القلبِ فوَجَدتُهُ في قِلَّةِ المالِ؛  (مستدرك الوسائل: ج12، ص174، ح13810)   
آسايش دل را جستجو كردم و آن را در كمى مال و ثروت يافتم.

 
 
 
حسرتهائی که آخر ندارد!

ای عزیز! تا این نعمت بزرگ الهی و این نقد عمر خداداد، موجود است برای روزهای گرفتاری و بیچارگی همتی کن و خود را از آن سختیها و بدبختیها که در پیش روداری نجات ده که امروز، در دار تغیّروتبدّل و دارالزّرعی، این نتیجه را خوب می توانی حاصل کنی. اگر خدای نخواسته حزب الشیطانی در تو غالب شده با همین حال روزگارت سرآید و دستت از این عالم کوتاه شود دیگر جبران شدنی نیست؛ آن روز حسرت ها و ندامتها فایده ندارد؛ وَأَنذِرهُم يَومَ الحَسرَةِ إِذ قُضِيَ الأَمرُ وَهُم في غَفلَةٍ وَهُم لا يُؤمِنونَ ؛ خدامی داند که این روز حسرت و ندامت چه روزی است، امروز ما، از حسرت های آن روز خبری می شنویم.

 از قیامت خبری می شنوی          دستی از دور بر آتش داری

 حسرتهائی است که آخر ندارد، ندامت هائی است که منتها از برای او نیست... »

[ امام خمینی – ره، شرح حدیث جنود عقل و جهل، چاپ پانزدهم ، 1393 ، ص53 ]

 

 

 

 

 

 

یک مسأله مهم!

قال رسول الله ( صلی الله علیه و آله): مَا اسْتَفَادَ امْرُؤٌ مُسْلِمٌ فَائِدَه بَعْدَ فَائِدَه الْإِسْلَامِ مِثْلَ أَخٍ يَسْتَفِيدُهُ فِي اللَّه‌ عزَّ و جلَّ (الأمالي (للطوسي)، النص، ص: 48)؛

تعبیر مهمی است ( حضرت می فرمایند :) هیچ انسانی ، هیچ مسلمانی پس از نعمت اسلام فايده بدست نمي آورد ، همچون برادري كه از او در راه خدا استفاده کند. مسأله رفاقت مسأله مهمی است ، خیلی ها در صراط مستقیم حرکت می کنند، بعد یک رفیقی پیدا می کنند که این رفیق دلش در صراط مستقیم نیست. این رفیق به تدریج تأثیر می گذارد در او. ما از قدیم توصیه می کردیم به جوانان وپدر و مادرها که مراقب باشند از گرفتن رفیق، واقعاً رفیق و معاشر در سرنوشت انسان تأثیر می گذارد. حالا می فهمیم این مخصوص جوانها نیست، در ما پیر مرد ها هم تأثیر می گذارد. وقتی مرز دو تا کشور برجسته نبود، مشخص نبود ممکن است خود شما راه را گم کنید و بروید آن طرف مرز، خطوط مانع را باید نگه داشت. خیلی ها به خاطر رفیق خوب به بهشت می روند .

[ شرح حدیث از امام خامنه ای در مقدمه درس خارج 1396]

  مخالفتِ (امر) خدا، کوچک و بزرگ ندارد!

بعضی بزرگان فرموده اند: « ما گناه صغیره نداریم؛ هر چه گناه هست، کبیره است». اما چرا گناه صغیره نداریم؟ چون گناه، یعنی مخالفت امر خدا. مخالفت (امر) خدا، کوچک و بزرگ ندارد. مخالفت بزرگ، بزرگ است؛ حالا چه به نظر شما کوچک باشد یا بزرگ. حضرت حق فرموده است این کار را نکن؛ مثلاً به نامحرم نگاه نکن، زنا نکن، قتل نفس نکن، همه را می گوید نکن؛ ولی تو می گویی: « قتل نفس، از گناهان کبیره است و نگاه کردن به زن نامحرم، صغیره است». از کجا این تفاوت را گذاشتی؟ از هر دوی آن ها نهی شده بودی و ارتکابِ هر دو، زیر پا گذاشتن امر مولا بود. این فرمایش، فرمایش بدی نیست وخوب است. گناهی که مخالفت حق است، بزرگ است؛ و لو خود آن مخالفت ، کوچک باشد. باید حساب کنی که مخالفت چه کسی را کرده ای؟ آن مهم است؛ نه اینکه چه عملی انجام داده ای. به ظاهر ممکن است گناه کوچکی مرتکب شده باشی؛ اما ببین مخالفت چه کسی را کردی؟ او با عظمت است. مخالفت حق کردی، آن بزرگ است. ... در روایتی پیامبر اکرم خطاب به ابوذر غفاری; به همین مطلب اشاره کرده اند. یَا أَبَا ذَرٍّ لَا تَنْظُرْ إِلَى صِغَرِ الْخَطِیئَهِ وَ لَکِنِ انْظُرْ إِلَى مَنْ عَصَیْتَه؛ ای ابوذر! به کوچکی گناه نگاه نکن؛ لکن به [بزرگی]کسی بنگر که نافرمانی او را می کنی.

[ فرازی از متن پیاده شده سخنرانی آیت الله محمد ناصری با موضوع گناه شناسی ]

  به اندازه آب خوردني، ما را نمي خواهند!

مرحوم حاج محمد علی فشندی نقل می کرد: در مسجد جمكران قم اعمال را به جا آورده، با همسرم می آمدم. دیدم آقایی نورانی داخل صحن شد و قصد دارد به طرف مسجد برود. با خودم گفتم: این سید در این هوای گرم تابستان، از راه رسیده و تشنه است. ظرف آبی به دست او دادم تا بنوشد؛ پس از آن كه ظرف آب را پس داد، گفتم: " آقا شما دعا كنید و فرج امام زمان را از خدا بخواهید، تا امر فرجش نزدیك شود". فرمود: "شیعیان ما به اندازه آب خوردنی، ما را نمی خواهند. اگر بخواهند، دعا می كنند و فرج ما می رسد". این را فرمود و تا نگاه كردم آقا را ندیدم. فهمیدم وجود اقدس امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را زیارت كردم و حضرتش امر به دعا کرده است .

[از فرمایشات آیت الله ناصری ، مجله خُلُق، بهمن و اسفند ماه سال 1390، شماره 27.]

  تو باید مرد خدا باشی!

همه موجودات حرکتشان مطابق فطرت است. ولی به این انسان نادان که می رسد مختلف می شود. بعضی بر اساس فطرت حرکت می کنند و برخی بر خلاف فطرت الهی. تو باید مرد خدا باشی! چه شد که مرد شیطان شدی؟ تو باید اهل خیر و عدالت و علم و تقوا باشی! چه شد که جنایکتار شدی، شرقی و غربی شدی؟ خود شرقیها و غربیها چه شد که شرقی و غربی شدند؟ انسانی که اشرف موجودات است، چرا چنین شد؟! همه اینها به خاطر این است که به انسان، اختیاری داده اند به او گفته اند: می خواهی به جهنم برو و می خواهی به بهشت. می گوید: ما اهل جهنم هستیم، ما نقد را رها نمی کنیم، به او باید گفت: بالاخره نسیه هم می آید، وقتی می آید که هیچ کاری نمی توانی بکنی.

[ شهره آفاق ، آیت الله بهاء الدینی ، نشر هنارس،1390 ، ص 40 ]

  شجاعت و پاکدامنی شما به قد ما اضافه کرده است

 نزدیک ظهر عدنان وارد آسایشگاه شد و گفت : نقیب احمد اجازه داده یک اسیر برای چند دقیقه با شما حرف بزند. بعد از یک ساعت مردی میان سال و میان قامت با هیکلی رنجور و استخوانی اما چهره ای نورانی و بشّاش در حالی که خنده بر لب داشت ، با کیسه ای بر دوش وارد اتاق شد و گفت: من علی اکبر ابوترابی هستم ، برادرها نقیب احمد را تحت فشار شدید قرار داده اند که یکی از برادران ایرانی در شرایط امنیتی برای چند دقیقه با شما صحبت کند و این امر را به من واگذار کردند. این کیسه، پر از سبزی های همین باغ است که برادرها زحمت کشیده و برایتان فرستاده اند. با دیدن حاج آقای ابو ترابی نور امیدی در دلمان تابیدن گرفت. شور و شادی بی حدّی وجودمان را فرا گرفت. ... پرسید چرا لباس های شما مندرس و این همه وصله و پینه دارد؟ گفتیم : این لباس های خودمان است که از روز اول اسارت به تن داشتیم . هنوز لباس اسارت عراقی ها را تنمان نکرده ایم. با شنیدن این جمله نتوانست جلوی گریه اش را بگیرد... برادر ابوترابی گفت : ... شجاعت و پاکدامنی شما ما را سرافراز کرده ، به قد همه ی ما اضافه کرده. از رنجی که شما در آن زندان ها بردید ما مردها خجالت کشیدیم و دیگر از رنج ناله نکردیم. اما خواهر ها من مأمور به پرسیدن یک سؤالم که باید جوابش را به برادر هایتان بدهم. ما برای حفظ ناموس اینجا هستیم ... اگر طی این دوسال به شما تعرّضی شده ما باید تکلیف جنگ و عراقی ها را همین جا روشن کنیم. خونی که برای حفظ عصمت و حیا نریزد با دوای سرخ هیچ فرقی ندارد. گفتیم خدا را شکر ، تا این لحظه در امان خدا بوده ایم. ... به عصمت مادرتان زهرا ، فقط خدا به ما رحم کرده است . مثل لقمه ای در دهان گرگ می چرخیدیم اما گرگ می ترسید لقمه را زمین بگذارد مبادا سهم گرگ دیگری شود. سید دو باره اشک ریخت اما این بار با هق هق . ... سید ... با ذکر الحمدالله ، سبحان الله ، لاحول ولا قوة الا بالله با ما خدا حافظی کرد.

[معصومه آباد،من زنده ام (خاطرات دوران اسارت)، چاپ دویست و پنجم ،1395 ، ص 409 تا 410]

 

  یک استفتاء

سوال: آیا از طریق اینترنت به صورت چت یا ایمیل میتوان خطبه عقد راخواند؟
جواب: اگر منظور از خواندن صیغه توسط اینترنت، صرف نوشتن وتایپ صیغه عقد باشد، کافی نیست و باید صیغه تلفظ شود و به احتیاط واجب باید عقد ازدواج با لفظ عربی صحیح خوانده شود و اگر خود مـرد و زن نتوانند آن را به عـربی صحیح بخوانند به هر زبانی که ترجمه آن باشد بخوانند،صحیح است.اما اگر از طریق اینترنت صدا و تصویر و یا فقط صدا شنیده و مبادله شود، اشکالی ندارد.


موضوعات مرتبط: موعظه خوبان
برچسب‌ها: موعظه خوبان

تاريخ : پنج شنبه 18 / 7 / 1398 | 19:6 | نویسنده : اکبر احمدی |

موعظه خوبان

  Image result for ‫تصویر نوشته موعظه خوبان‬‎

امام علی عليه السلام : أَلْمُـرُوَّةُ تَمْنَعُ مِنْ كُلِّ دَنِيَّةٍ؛  (ميزان الحكمة: ج9، ص110)    
مـــروّت، انسان را از هرگونه پستى باز مى ‏دارد.

 
 
واسطۀ قبولی نماز!

ابوحمزه ثمالی گفت: دیدم حضرت سجاد (علیه السلام)، را که نماز می خواند؛ پس عبای آن حضرت افتاد، حضرت راست نفرمود عبا را تا از نماز فارغ شد. ( ازعلت این امر) از آن بزرگوار سوال کردم، فرمود: وای به تو! آیا می دانی در حضور کی بودم. همانا از بنده قبول نمی شود نمازی مگر آنچه را توجه قلب کرده از آن. عرض کردم: فدایت شوم، (پس) هلاک شدیم ما! فرمود: هرگز، همانا خداوند تمام می فرماید آنرا برای مومنین به واسطه نافله ها.

[امام خمینی ، چهل حدیث، ، ص 430 ]

  این تلقّی و برداشت صحیح نیست!

( از حکمت های امام صادق علیه السلام است که) : لِلَّهِ‌ فِي‌ السَّرَّاءِ نِعْمَةُ التَّفَضُّلِ‌ وَ فِي الضَّرَّاءِ نِعْمَةُ التَّطَهُّر . / تحف العقول، ص361 یعنی خوشی‌ها نعمت تفضّلی خداست و ناخوشی‌ها نعمت تطهّری اوست.

افراد کوتاه بین که دیدِ محدودی از این جهان و حوادث آن دارند ، چنین می پندارند که اگر خداوند به کسی نعمت داد ، او را گرامی داشته و اگر نعمتی را از او سلب کرد ، به او اهانت نموده و خشم گرفته است.« ... فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ » « ... فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ » (آیات 15 و 16 سوره مبارکه فجر) امّا این تلقّی و برداشت صحیح نیست؛ چرا که انسان در دو حالتِ تنگدستی و گشاده دستی ، مشمول الطاف الهی ست. در حال گشایش ، مشمول نعمتِ ثروت و امکانات می باشد و در حال تنگدستی نیز مشمول نعمت است . و آن نعمت ِ تَّطَهُّر( پاک شدن) می باشد.

 [ مکارم اخلاق ، رهنمودهای اخلاقی مقام معظم رهبری ، چاپ دوم ، ص 211 ]

  ما گناه صغیره نداریم !

بعضی بزرگان فرموده اند: « ما گناه صغیره نداریم؛ هر چه گناه هست، کبیره است». اما چرا گناه صغیره نداریم؟ چون گناه، یعنی مخالفت امر خدا. مخالفت خدا، کوچک و بزرگ ندارد. مخالفت بزرگ، بزرگ است؛ حالا چه به نظر شما کوچک باشد یا بزرگ. حضرت حق فرموده است این کار را نکن؛ مثلاً به نامحرم نگاه نکن، قتل نفس نکن و... همه را می گوید نکن؛ ولی تو می گویی: « قتل نفس، از گناهان کبیره است و نگاه کردن به زن نامحرم، صغیره است». از کجا این تفاوت را گذاشتی؟ از هر دوی آن ها نهی شده بود و ارتکابِ هر دو، زیر پا گذاشتن امر مولا بود. این فرمایش، فرمایش بدی نیست وخوب است. گناهی که مخالفت حق است، بزرگ است؛ و لو خود آن مخالفت ، کوچک باشد. باید حساب کنی که مخالفت چه کسی را کرده ای؟ آن مهم است؛ نه اینکه چه عملی انجام داده ای؟ در روایتی پیامبر اکرم خطاب به ابوذر غفاری; به همین مطلب اشاره کرده اند. یَا أَبَا ذَرٍّ لَا تَنْظُرْ إِلَى صِغَرِ الْخَطِیئَهِ وَ لَکِنِ انْظُرْ إِلَى مَنْ عَصَیْتَه؛ / مکارم الأخلاق‏، شیخ طبرسی ص460. ای ابوذر! به کوچکی گناه نگاه نکن؛ لکن به [بزرگی] کسی بنگر که نافرمانی او را می کنی.

[ پیاده شده از سخنرانی آیت الله محمد ناصری حفظه الله با موضوع گناه شناسی ]

  مالکِ ملک تو!

اَلمُلکُ یَومَئِذٍ لِلّه. ملکوت روح شماست و مُلک بدن شماست. ملکوت که معلوم است مال خداست. فَسُبحان الَّذی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیءٍ: منزّه است خدایی که ملکوت همه ی چیزها در دست اوست. اگر رسیدی به این که بدنت هم مال خداست، تَبارَکَ الَّذی بِیَدِهِ المُلکُ: بزرگوار و خجسته است خدایی که ملک در دست اوست، آن وقت قیامت تو رسیده است. قیامت روز ظهور خداست. هر وقت یافتی که مالکِ ملک تو هم خداست، ... راحت می شوی و هر کار که بکنی، عِندَ مَلیکٍ مُقَدِرٍ: نزد فرمانروای توانمند عالم هستی.

[ حاج اسماعیل دولابی ، مصباح الهدی ، ص 26. ]

  دیدی که با ایشان چه کرد؟

عارفی به مرید خود گفت: شیطان بر پدر و مادر تو آدم و حوا سوگند خورد که نصیحت گر آنان است. وَ قاسَمَهُما إِنِّي لَكُما لَمِنَ النَّاصِحِينَ؛ و دیدی که با ایشان چه کرد. حال که به گمراهی تو سوگند خورده و خطاب به پروردگار گفته: فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ؛ به عزتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم کرد. معلوم است که با تو چه کند. اینک دامن همت به کمر زن و خود را از کید و مکر و فریبش برهان.

 [ محمد حسین محمدی ، هزار و یک حکایت قرآنی، نیلوفرانه ، چاپ دهم ، 1394 ، ص 153]

در باره حکم خود دقّت کن !

 قضاوت فقط کار قاضی های دادگاه نیست ، ما در روز بسیار در معرض قضاوت قرار گرفته ایم. اگر دعوایی بین دوستمان و یک انسان غریبه رخ دهد، هوای کدام را داریم؟ اگر فرزندمان با یک کودک نا آشنا درگیر شود حق را به کدام طرف میدهیم؟ شغل وکالت داریم و متوجه می شویم موکلمان بر حق نیست ؛ چه می کنیم؟ کسی با ما درد دل می کند که مثلا همسرم این را گفته ؛ و ما متوجه می شویم که حق با همسرش است ؛ آیا باز هم به تایید حرف او سر تکان نمی دهیم ؟ در سیره و فرهنگ اهل بیت آورده اند : دو بچه خط خود را پیش امام حسن علیه السلام بردند و از وى خواستند که بگوید کدام یک از خطها بهتر است.آقا امیر المؤمنین علی علیه السلام که آنها را مى‏دید، فرمود:«پسرم درباره حکم خود دقت کن، که خداوند در روز قیامت، از همین حکم نیز از تو سؤال خواهد کرد» یٰا بُنَیَّ اُنْظُر کَیفَ تَحْکُمُ فَإنَّ هذا حُکْمٌ وَالله ُسائِلُکَ عَنْهُ یوْمَ القِیٰامَةِ. / ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏5، ص ، 201.

[ تلخیصی از مطلبی در سایت منبرک : http://www.manbarak.ir ]

  بیشترین بها برای بهترین راه !

 می گفتند تو به این سرزمین آشنایی، در این جا دوستان زیادی داری ... هر کس خواسته است به شیطان پشت پا بزند، هر کس می خواهد راه میان بر را انتخاب کند، هر کس خواسته است با تو دمساز شود، هر کس خواسته است با تو هم سخن شود به این جا شتافته است و من از آنها تبعیت کرده ام. آیا مرا قبول خواهی کرد؟ هیچ کس وقتی بدن پاره پاره ام را دید گریه نکند. احدی چشم به بدن بی روحم گریه نکند. این تن جز قفس نیست. این بدن پوسته صدفی بیش نیست. مرواریدش را تقدیم یار کرده ام. و حقش هم همین است. بر من قبری نسازید، مرا از یادها ببرید. من نبودم، منی وجود نداشته است. می خواهم همه جز او مرا از یاد ببرند، می خواهم تنها باشم و شما مرا از این تنهایی باز ندارید. هر کس می خواهد بهترین راه را انتخاب کند باید بیشترین بها را بدهد. من نیز چنین کرده ام، پس مرا بر این ناراحت نشوید که بسیار سود برده ام.

[ فرازی از وصیت نامه شهید محمدرضا مهرپاک، از نخبگان پزشکی کشورکه در عملیات والفجر 8 به شهادت رسید. ]

.

  یک استفتاء

سوال: مى‌خواهم بدانم اگر كسى مدت چند سال اعمال خود را بدون تقلید انجام دهد حكم اعمال وى چه مى‌شود؟
جواب:
اگر اعمال وى موافق احتیاط یا با نظر مجتهدى باشد كه وظیفه داشته یا دارد از او تقلید نماید محكوم به صحت است.

( استفتائات مقام معظم رهبری امام خامنه ای در سایت معظمً له به آدرس: leader.ir )

 


موضوعات مرتبط: موعظه خوبان
برچسب‌ها: موعظه خوبان

تاريخ : شنبه 16 / 7 / 1398 | 8:39 | نویسنده : اکبر احمدی |

موعظه خوبان

Image result for ‫تصویر نوشته بسم الله‬‎

 امام علی عليه السلام : اَلصّلاةُ حِصْنُ الرَّحْمنِ وَ مَدْحَرَةُ الشَّيطانِ (غررالحكم، ح 2213)    
نماز، دژ محكم خداوند مهربان و وسيله راندن شيطان است

 
 
علت تمام مفاسد عالم !

 اولیای خدا آن چیزی که پیششان مهم بود تهذیب نفس بود و دل کندن از غیرخدا و توجه به خدا. تمام مفاسدی که در عالم واقع می‌شود از این توجه به خود است در مقابل توجه به خدا. تمام کمالاتی که برای اولیای خدا و انبیای خدا حاصل شده است از این دل کندن از غیر و بستن به اوست؛ و علامات این مسائل در اعمال ماها ظاهر می شود.

[صحیفه امام خمینی ، ج 17، ص: 492 - 493]

 

  غرّه نشو !

 دردو جای از قرآن این عبارت هست که:«ثُمَّ إِذَا خَوَّلْنَاهُ نِعْمَةً مِنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ » هم در سوره‌ی زمر هست و هم احتمالاً در سوره‌ی لقمان - خدا نعمتی به انسان می‌دهد، اما انسان از دهنده‌ی نعمت غافل می‌شود و تصور می‌کند که این خود اوست که توانسته این نعمت، این موقعیت و این فرصت را به دست آورد. عین همین عبارت درباره‌ی قارون هست که وقتی به او اعتراض کردند که این نعمتها را از خدا بدان، سهم خودت را هم ببر؛ اما آن را در راه خدا مصرف کن، او در جواب گفت: « إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِي » ؛ خودم به دستش آوردم، هنر خودم بود؛ این همان خطای بزرگی است که ممکن است همه‌ی ما دچارش بشویم؛ غرّه شدن به خود. عین همین قضیه، غرّه شدن به خداست. آیه‌ی شریفه: « فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَلَا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ » درباره‌ی غرّه شدن به خداست؛ به خدا هم غرّه نشوید ... مغرور شدن به خدا یعنی نابحق از خدا توقع کردن؛ بدون این که انسان عمل صالحی را به میدان بیاورد، از خدا پاداش بخواهد؛

[ بیانات مقام معظم رهبری امام خامنه ای در جمع کارگزاران نظام ، 29/03/1385 ]

  گرفتاری تو به سبب آن خرابی است که اصلاح نکرده ای!

 از گناهان کبیره بسیار مهم، عقوق والدین و قطع رحم است که هم در قرآن ذکر شده و هم در روایات، عقوبت های زیادی برای آن ها بیان شده است. اغلب گرفتاری های ما مسلمان ها، در اثر این دو چیز است؛ یا عقوق والدین است یا قطع رحم. بنده خدایی اعتراض می‌ کرد و می گفت :«من برای حاجتی که داشتم، نمازهای چهارده معصوم را در حرم علی بن موسی الرضا (علیه السلام) خواندم؛ ولی به من نمی دهد». یک کسی به او گفت:«ببین کجای کار خراب است؟ تو از این طرف به پدر و مادرت فلان اذیت و آزار را کردی و آن ها مرتب تو را نفرین می کنند، و از طرفی تو اینجا داری نماز چهارده معصوم می خوانی؟ خوب اثر ندارد. آن را درست بکن»... آقا! این گرفتاری تو به سبب آن خرابی است که اصلاح نکرده ای.

[ فرازی از سخنرانی آیت الله محمد ناصری با موضوع گناه شناسی ]

  ببینید درست می خوانم یا خیر؟

 یک بار نوجوانی نوزده، بیست ساله به خدمت آقا -حضرت آیت الله سیدمحمد رضا گلپایگانی - آمد این جوان از قراء مصر بود - استاد غلوش - و در قرائت رتبه اول را کسب کرده بود. آقا به این جوان فرمودند؛ من سوره حمد را می خوانم شما ببینید درست می خوانم یا خیر. پیش جمعیت بلند بلند شروع کرد به خواندن. آن جوان قرائت آقا را تصدیق کرد و گفت: قرائت شما شبیه قرائت اهل حجاز است.

[ منبع:محمد حسین محمدی ، هزار و یک حکایت قرآنی ( به نقل ازسید محمد باقر گلپایگانی فرزند آیت الله گلپایگانی) ،ص 401 ]

  مراقب باش!

 ابوبصیر رحمة الله می گوید: در کوفه بودم، به یکی از بانوان درس قرائت قرآن می آموختم. روزی در یک موردی با او شوخی کردم! مدتها گذشت تا اینکه در مدینه به حضور امام باقر علیه السلام رسیدم. آن حضرت مرا مورد سرزنش قرار داد و فرمود: کسی که در حال خلوت گناه کند، خداوند نظر لطفش را از او برمی گرداند، این چه سخنی بود که به آن زن گفتی؟ از شدّت شرم، سرم را پایین انداخته و توبه نمودم. امام باقر علیه السلام فرمود: مراقب باش که تکرار نکنی.

[ بحار، ج 46، ص 247 ]

  تو به خودی خود هیچ نیستی !

 مرحوم کربلایی احمد طهرانی می فرماید: در همان مدتی که در کربلا زندگی می کردم، چندین موقعیت گناه برایم فراهم شد؛ ولی من از آنها سر باز زدم؛ زیرا مطمئن بودم که اینها امتحان و فتنه های الهی است و هر گونه لغزشی در آنها کار آدم را می سازد. در یکی از آن روزها چند بار شرایط معصیت فراهم شد؛ ولی هر بار از آنها رو بر گرداندم. دیگر از خود بی خود شده بودم، به حرم قمر بنی هاشم علیه السلام پناه بردم. در آنجا به حضرت عرض کردم: بنده به خاطر تقرّب به شما، از لذت معصیت چشم پوشی کردم. حضرت در جواب فرمودند: گمان نکن که تو با دست خود کاری انجام داده ای! ما تو را نگه داشته ایم و به تو اراده دوری از گناه را داده ایم؛ و گرنه تو به خودی خود، هیچ نیستی. ایشان در تکمیل این موضوع فرمود: دست ولایت است که ورشکسته هایی مثل ما را نگه داشته است. اگر ما را به خودمان واگذارند، عاقبت ، همه ما طلحه و زبیر از کار در می آییم.

[ منبع : کتاب رند عالم سوز ]

 

   مثل چمران بمیرید !

چمران وقتی یتیم‌خانه‌ای را در لبنان دایر کرده بود، در آن فضا به خانم خودش می‌گوید ما غذایی را من‌بعد می‌خوریم که این یتیم‌ها می‌خورند. خانمش می‌گوید یک وقت مادر من یک غذای گرم و خوبی را پخته بود برای من و مصطفی. مصطفی دیروقت آمد خانه. بهش گفتم که بیا این غذا را بخور. آمد بنشیند بخورد برگشت از من پرسید که آیا بچه‌ها هم از همین غذا خوردند؟ من به چمران گفتم نه، بچه‌ها غذای یتیم خانه را خوردند، این غذا را مادرم پخته برای شما، شما بنشین بخور. می‌گوید چمران با تمام گرسنگی‌ای که داشت و ولعی که برای خوردن این غذا داشت، غذا را گذاشت کنار و گفت نه! ما که قرار گذاشتیم فقط غذایی را بخوریم که بچه‌ها بخورند. خانم چمران می‌گوید که من بهش گفتم بچه‌ها که الآن خواب هستند! شما که همیشه رعایت می‌کنی، حالا این‌دفعه مادر من غذا درست کرده، بخور دیگر! می‌گوید چمران شروع کرد اشک ریختن. گفت بچه‌ها خواب هستند، خدای بچه‌ها که بیدار است ! این در کلمات حضرت امام کمتر به چشم می‌خورد اسم خاص ببرند و او را اسوه قرار بدهند. فرمود مثل چمران بمیرید.

   

  یک استفتاء

سوال: حکم گرفتن هدیه توسط کارکنان و دادن آن توسط مراجعه ‌کنندگان چیست؟
جواب: بر کارمندان محترم واجب است که رابطه آنان با همه مراجعه ‌کنندگان براساس قوانين و مقرّرات و ضوابط خاص اداره باشد و قبول هر گونه هديه ‌ای از مراجعه ‌کنندگان به هر عنوانی که باشد برای آنان جايز نيست؛ زيرا باعث فساد و سوءظن به آنان و تشويق و تحريک افراد طمع‌کار به عمل نکردن به قانون و تضييع حقوق ديگران می ‌شود.

 


موضوعات مرتبط: موعظه خوبان
برچسب‌ها: موعظه خوبان

تاريخ : شنبه 16 / 7 / 1398 | 8:33 | نویسنده : اکبر احمدی |
صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.