تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 32766
بازدید دیروز : 344
بازدید هفته : 33625
بازدید ماه : 86903
بازدید کل : 10478658
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 18 / 12 / 1394

چه کار کنیم که در نماز توجه داشته باشیم؟
اگر صفتی یا حالتی برای انسان ملکه شود آن صفت یا حالت در همه صحنه‏ها و تمام شئون زندگی خود را نشان داده و آدمی را رها نمی‏کند. کسی که در کوچه و بازاردر کلاس و مدرسه در محیط خانه محل‏أ کار یکسره به یاد خداست و از او غافل نیست. بدون تردیددر نماز نیز حواسش را جمع کرده و از خداوند غفلت نمی‏کند. بر خلاف کسی که در محیط خانه، محل کار، در کلاس ، مدرسه و کوچه و بازار از خدا غافل است و یکسره سرش بند مسائل مادی و روزمره زندگی دنیاست و دلش متعلق به غیر خداست. بی شک چنین کسی نمی‏تواند در نماز قلب خود را متوجه خدا کند بلکه دلش دنبال همانی است که قبل از نماز دنبال آن بود و وجودش غرق در همانی است که قبل از ورود به نماز غرق در آن بود. خداوند در وصف بندگان مومن خویش می‏فرماید: ((رجال لاتلهیهم تجاره و لابیع عن ذکر الله ;مردانی که آنها را هیچ تجارت و معامله‏ای از یاد خدا بازنمی‏دارد. (1)(نور، 37)
وقتی که کسب و کار آنان را از یاد خدا باز ندارد. بدون تردید موقعی که وضومی‏سازند و رو به قبله می‏ایستند و نماز می‏گذارند ازخدا غفلت نمی‏کنند.اولیای خدا و بندگان مخلص حق‏أ نماز خویش را برداشته و آن را با خود به محیط کار و بازار می‏برند. در آنجا هم که هستند مشغول نمازند و به قول باباطاهر ((خوشا آنان که دائم در نمازند)) 
باری ای عزیز! اگر صادقانه قصدآن داری که در نماز دلت متوجه به خدا باشد و از اوغافل نگردی باید کار را قبل از نماز شروع کنی و درهمه جا و همه حال به یاد خدا باشی و از او غفلت نکنی بی شک اگر چنین توفیقی را به کف آوری درنماز دلت متوجه به خدا خواهد بود وگرنه نه.
مرحوم علامه طباطبایی در اواخرعمر با برکت خود موقعی که در بستر بیماری افتاده بود در خواب شخصی که از آن جناب از چگونگی تحصیل حضور قلب در نماز پرسش کرده بود چندبار با عنایت خاصی فرموده بود: مراقبه، مراقبه. مراد آن بزرگوار از عبارت مزبوراین است که اگر می‏خواهید در نماز حواستان جمع خودتان باشد و از خدا غافل نشوید باید در طول شبانه روز وقتی که به کارهای دیگر اشتغال داریداهل مراقبه باشید زیرا اگر این حالت ملکه شما گردد و چنین صفتی بر شما غالب آید در نماز نیز این حالت برای شما محفوظ خواهد ماند همان طور که اگر در طول شبانه روز از خدا غافل باشید و غفلت ازحق در شما رسوخ کند در حال نماز نیز چنان خواهید بود و از آن خلاصی نخواهید داشت.
عوامل تحصیل حضور قلب بسیارند که به مهم‌ترین آنها اشاره می‌کنیم:
1ـ اهمیت دادن به عبادت. کسانی که عبادت (به معنای وسیع آن که شامل نماز و گفتن اذکار می‌شود) را سرسری می‌گیرند و نسبت به آن بی توجه هستند و به اهمیت آنها توجهی ندارند، حضور قلب نخواهند داشت. بر عکس کسانی که اهمیت می‌دهند و برای آنها سرمایه‌گذاری می‌کنند و وقت و فرصت بیشتری را صرف آنها می‌کنند، حضور قلب بیشتری خواهند داشت.
عارف بزرگ میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (ره) می‌گوید: «حضور قلب سببش همّت آدمی است، زیرا قلب تابع همّت بوده و اگر همّت نماز و عبادت باشد،‌ قلبت هم نزد نماز حاضر خواهد بود و اگر همتت در پی چیز دیگری بوده است،‌قلبت هم غافل از نماز و نزد آن چیز خواهد بود، چون خداوند برای هیچ کس دو قلب قرار نداده است و برای احضار قلب در عبادت جز این که همتت را متوجه آن سازی راه دیگری نیست».(2)
2ـ احساس و درک عظمت و بزرگی خدا.
درک عظمت و بزرگی هر کسی بستگی به مقدار شناخت و معرفت به او دارد. هر مقدار این شناخت بیشتر شود، ‌بزرگی و عظمت او بیشتر جلوه‌گر خواهد شد. اگر کسی به عظمت و بزرگی خدا پی ببرد، ‌طبعاً‌خضوع و خشوع بیشتری در پرستش و عبادت خواهد داشت.
ابان بن تغلب می‌گوید: به امام صادق(ع) گفتم: علی بن الحسین(ع) را دیدم وقتی که به نماز می‌ایستاد، رنگ به رنگ می‌شد. فرمود: «آری او خدایی را که در برابرش ایستاده بود، کاملاً می‌شناخت».(3)
امیرالمؤمنین(ع) در وصف عارفان و خداپرستان واقعی فرمود: «عظم الخالق فی أنفسهم فصغر ما دونه فی أعینهم؛(4) آنان خدا را به عظمت و بزرگی شناخته‌اند. بنابراین هر چه غیر او است، در نظرشان کوچک جلوه می‌کند».
3 - آمادگی قبل از نماز: کسی که می‌خواهد در نماز حضور قلب داشته باشد، لازم است به مقدمات نماز توجه داشته باشد و وضو را به صورت کامل انجام دهد و قبل از نماز لحظاتی را با خدا خلوت کند. امام صادق (ع) می‌فرماید: «هنگامی که به قصد نماز به جانب قبله ایستادی، دنیا و آن چه در آن است و مردم و احوال آنها را فراموش کن. قلبت را از هر شاغلی که تو را از یاد خدا باز می‌دارد، فارغ ساز و با چشم باطن، عظمت و جلال خدا را مشاهده کن. به یادآور توقف خودت را در برابر خدا، در روزی که هر انسانی اعمالی پیش فرستاده‌اش را آشکار می‌سازد».(5)
4ـ جلوگیری از هرزگی قوة خیال:
یکی از بزرگترین عوامل حواس‌پرتی در نماز و عبادت،‌هرزگی و پراکندگی قوة خیال است. اگر قبل از نماز و هر عبادتی چند دقیقه‌ای به وسیلة ذکر خدا و مناجات و خواندن نمازهای مستحبی و تلاوت قرآن، خود را آمادة نماز کنیم، ‌ذهن از حواس پرتی و پراکندگی و از توجه به کثرت، به سوی وحدت معطوف می‌شود، ‌در نتیجه در نماز فکر انسان به این طرف و آن طرف متوجه نمی‌شود. کسی که قبل از نماز با دیگری بگو مگو و بحث داشته یا خوشحال یا ناراحت شده، اگر فوراً وارد نماز شود، نمازش تحت تأثیر آن افکار خواهد بود و حضور قلب نخواهد داشت.
5ـ توجه به معانی الفاظ عبادت (مخصوصاً نماز) و تفکر در افعال نماز مانند رکوع و سجود و این که نمازگزار بداند چه می‌گوید و چه می‌کند.
6ـ طول دادن و با تأنی انجام دادن نماز: اگر کسی رکوع و سجود را مقداری طولانی کند و با حال خوشی اذکار رکوع و سجود را بگوید، در حضور قلب مؤثر خواهد بود.
7ـ حالت خاصی در عبادت که بیانگر خضوع است، این حالت در خشوع که حالت قلبی است، تأثیر می‌گذارد. 
8- رعایت مستحبات نماز: از اسباب حضور قلب، رعایت احکام و آداب نماز است، مانند نگاه کردن به محل سجده در حال قیام، نگاه کردن بین دو پا در حال رکوع، نگاه کردن به دامن در حال تشهد و سلام و چسباندن دست‌ها به بدن در حال قیام و موارد دیگر که در رساله‌های توضیح المسائل نیز آمده است.
9ـ رعایت بعضی از آداب مانند به موقع خواندن و مواظبت بر وقت و به حالت کسالت داخل عبادت نشدن و... بسیار مؤثر است. 
10ـ ترک گناه یکی از مهم‌ترین عوامل توفیق در حضور قلب است. کسی که اهل معصیت و گناه باشد،‌توفیق باریابی به درگاه خدا نمی‌یابد
11- دوری از غذاهای شبهه ناک و حرام و اموالی که از طریق غیر مشروع به دست می‌آید در حضور قلب و ایجاد آمادگی درونی برای نماز و عبادات بسیار موثر است.
12- رعایت آدابی از قبیل مسواک زدن،‌انگشتر به دست کردن،‌عطر زدن و ... که باعث آمادگی و تمیزی و پاکی انسان می‌شود. این کارها موجب بهره‌برداری هر چه بیشتر از برکات معنوی عبادت می‌شود. 
با رعایت این نکات می‌توان نماز وعبادات و اذکار را بهترین برنامه زندگی‌ساز دانست.


پی‌نوشت‌ها:
1-نور، آیه 37
2. علی‌اصغر عزیزی، علل و درمان حواس‌پرتی در نماز، ص 107، به نقل از اسرار الصلوه.
3. همان،‌ص 114، به نقل از بحارالانوار،‌ج48، ص 236.
4. همان، به نقل از نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبة 184.
5. بحارالانوار، ج 84، ص 230.

 

موضوعات مرتبط: نماز
برچسب‌ها: نمار
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 27 / 10 / 1394

بسم الله الرحمن الرحیم

 

پایة دین بر نماز استوار است. جهادهای پیامبر و نبردهای علی(ع) و نهضت حسینی، همه برای اقامه نماز و ایجاد تقویت رابطة بندگی میان خالق و مخلوق است.
در روایات به نماز بسیار سفارش شده است. یکی از مسایل بسیار مهم و سنت حسنه، نماز جماعت خواندن است. معصومان علیهم السلام هم خود به نماز و نماز جماعت اهمیت می‌دادند و هم دیگران را به این مسأله سفارش می‌نمودند. به گونه‌ای که پیامبر اسلام(ص) در برخی جنگ‌ها نماز را به جماعت می‌خواند. اصل اولیه آن است که این فریضه الهی به جماعت خوانده شود.
در نهضت عاشورا نیز هم اصل نماز و هم نماز جماعت جایگاه مهمی دارد. در برخورد کاروان حسینی با سپاه حرّ در مسیر کوفه ،وقت نماز که می‌رسد ،اذان گفته می شود و نماز جماعت برگزار می‌گردد و سپاه حرّ نیز به سیدالشهدا اقتدا می‌کنند.(1)این امر نشان از آن دارد که نهضتش بر اساس تعالیم اسلامی است.در این مکتب نماز ستون دین است و مورد توجه امام است. از این رو است که در زیارت نامه آن حضرت می‌خوانیم: 
«أشهد أنّک قد أقمت الصلوة وآتیت الزکاة وأمرت بالمعروف و نهیت عن المنکر؛(2) گواهی می‌دهم که نماز را برپا داشتی و زکات دادی و امر به معروف و نهی از منکر کردی». نماز را بر پا داشتن ، تنها به خواندن آن نیست ، بلکه تبلیغ برای آن و نمایاندن آن است که از راه های موثر آن ، خواندن به جماعت است.
حضرت در عاشورا بدان جهت نماز را به جماعت خواند تا اعلام نماید که جماعت خواندن نماز بسیار اهمیت دارد. به گونه‌ای که در شرایط جنگی نیز این فریضه الهی باید با جماعت خوانده شود. امام با خواندن نماز جماعت در روز عاشورا اعلام نمود که سنت حسنه نماز جماعت را حفظ نمایید و در شرایط سخت نیز سعی کنید نماز تان را به جما عت بخوانید ،همان گونه که من در روز عاشورا - در آن شرایط سخت -نماز را به جما عت خواندم.
ضمن آنکه حجت را بر دشمنان خود تمام می کردند و به آنان می فهماند که به جنگ و قتل یک مسلمان مومن و معتقد به خدا برخاستند و دیگر هیچ عذری در پیشگاه الهی ندارند. 
برخی از آنان از روی جهل و نادانی تصور می کردند که چون امام (ع) علیه دستگاه خلافت قیام کرده ، پس از دین اسلام خارج شده و کشتن حضرت جایز است ، اما نماز علنی امام به صورت جماعت ، این حربه از دشمنان گرفت و حجت را بر آنان تمام کرد. 
مورخان نوشته‌اند ظهر عاشورا، ابو ثمامه صائدی وقت نماز را به یاد حضرت آورد،امام او را دعا کرد که: «خداوند تو را از نمازگزاران ذاکر قرار دهد». آن گاه به اتفاق جماعتی به نماز ایستادند و نماز خوف خواندند.(3)

پی‌نوشت‌ها:
1. فرهنگ عاشورا، ص 451.
2. مجموعه آثار شهید مطهری، ج 17، ص 587.
3. فرهنگ عاشور، ص 452.

روز عاشورا که یاران امام(ع) به تدریج شهید شدند، ابوثمامه صائدی هنگام ظهر خدمت امام آمد و گفت: می بینم که دشمنان به تو نزدیک شده اند. به خدا قسم ! کشته نخواهی شد مگر آنکه من پیش از توکشته شوم. دوست دارم خدایم را در حالی دیدار کنم که این نماز را که وقتش نزدیک شده بخوانم. 
امام نگاهی به بالا افکند و فرمود: نماز را به یاد آوردی، خدا تو را از نمازگزاران ذاکر قرار دهد. آری اینک اول وقت نماز است. 
مهلتی از سپاه دشمن خواستند. آن گاه ابوثمامه و جمعی دیگر با امام حسین نماز جماعت خواندند.
ابوثمامه جزء آخرین سه یار امام بود که تا عصر عاشورا زنده ماندند.(1)


پی نوشت
1. فرهنگ عاشورا، ص 37 و دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج 5، ص 288.

 

"ره اورد نماز : 

مردم ! ( خواندن و اقامه ) نماز را بر عهده گیرید. و ان را حفظ کنید. زیاد نماز بخوانید. و با نماز خود 

را به خدا نزدیک کنید. " نماز دستوری است که در وقت های خاص بر مومنان واجب گردیده است. "

ایا به پاسخ دوزخیان گوش فرا نمی دهید. ان هنگام که از انها پرسیدند :

چه چیزی شما را به دوزخ کشانده است. ؟گفتند : " ما از نمازگزاران نبودیم. "

همانا نماز گناهان را چونان برگهای پاییزی فرو می ریزد. و غل و زنجیر گناهان را از گردن ها 

می گشاید. پیامبر اسلام (ص) نماز را به چشمه اب گرمی که بر در سرای مردی جریان داشته 

باشد تشبیه کرد. اگر روزی پنج بار خود را در ان شستشو دهد .هرگز چرک و الودگی در بدن او نماند. 

همانا کسانی از مومنان حق نماز را شناختند که زیور دنیا از نماز بازشان ندارد. و روشنایی چشمشان یعنی اموال و فرزندان مانع نمازشان نشود. 

خدای سبحان می فرماید : " مردانی هستند که تجارت و خرید و فروش .انان را از یاد خدا 

و بر پا داشتن نماز و پرداخت زکات باز نمی دارد. " 

رسول خدا (ص) پس از بشارت به بهشت .خود را در نماز خواندن به زحمت می انداخت. زیرا خداوند به او فرمود : " خانواده خویش را به نماز فرمان ده و بر انجام ان شکیبا باش. 

پس پیامبر (ص) پی در پی خانواده خود را به نماز فرمان می داد .و خود نیز در انجام نماز شکیبا بود. "

نهج البلاغه مولا علی علیه السلام.
 

خداوند غنى و بى نیاز از همه چیز است، چون غیر از خدا هر چه موجود است، همه مخلوق خدا است و نیازمند به او. 
قرآن می‌فرماید : «اى مردم! شما همگى نیازمند به خدایید. تنها خداوند است که بى نیاز و شایسته هر گونه حمد و ستایش است».(1) 
بنابر این خداوند بى نیاز مطلق است و مخلوقات همه محتاج اویند. او است که همه نیازهاى مخلوقاتش را بر طرف می‌کند. 
ما انسان‌ها که یکى از مخلوقات خداییم، سراسر وجودمان را نیاز و احتیاج فرا گرفته است، مانند نیاز به آب و غذا و هوا و. . . که با نبود یکى از این ها قادر به ادامه حیات نیستیم. ما چند دقیقه یا چند ثانیه نمی‌توانیم بدون هوا زنده بمانیم. همه این نیازمندی ها به وسیله آب و هوا و غذا و. . . بر طرف می‌شود که خداى مهربان با خلق آن نیاز ما را برطرف کرده است. آرى این خداى حکیم ومهربان است که به هنگام تولد بچه، خون را تبدیل به شیر می‌کند و نوزاد آن را از پستان مادر تغذیه می‌نماید. 
یکى از نیازهاى ما نیازهاى روحى است مثل احتیاج به محبت. از این رو بچه‌هایى که در خانواده خود احساس کمبود محبت کنند، دچار اختلالات روحى و روانى می‌گردند. یکى از نیازهاى واقعى و اساسى روح بشر ، عبادت و پرستش است، چون خداوند انسان را براى تکامل آفریده است و تکامل او جز از راه عبادت و بندگى به دست نمی آید. 
بنابر این خداوند نیاز به عبادت ما ندارد، بلکه ما محتاج به عبادت او هستیم که با بندگى او به نعمت هاى جاودان نایل شویم. قرآن می‌فرماید: « هر کسى کفر ورزد و حج را ترک کند، به خود زیان رسانده است. خداوند از همه جهانیان بى نیاز است». (2)
در آیه دیگر فرمود : «کسى که جهاد و تلاش کند، براى خود جهاد مى کند؛ چرا که خداوند از همه جهانیان بى نیاز است». (3)
در جاى دیگر می‌فرماید: « کسى که عمل صالحى به جا آورد، به سود خود به جا آورده ، و کسى که کار بدى انجام دهد، به زیان خود او است. سپس همه شما به سوى پروردگارتان باز می‌گردید». (4)
در آیه دیگر فرمود: «کسى که پاکى گزیند، به نفع خود او است». (5) 
نتیجه اینکه انسان در پرتو اعمال صالح تکامل می‌یابد و به قرب خدا پرواز می‌کند وبه خوشبختى همیشگى می‌رسد. بر اثر جرم و گناه سقوط می‌کند و بر بدبختى ابدى گرفتار می‌شود. 
عبادت خداوند انجام هر عملی است که انسان را به خدا نزدیک ساخته واز زشتی ها دور نماید .بنابر این عبادت خدا منحصر در نماز نیست.خدمت خالصانه به انسان ها و...نیز عبادت است. انجام هر عملی که در آیات و روایات به انجام آنها توصیه شده عبادت است.اما به نظر می رسد که مقصود از سوال نماز است.
بنابراین :خداوند به نماز ما نیاز ندارد، بلکه عبادت را بر ما واجب کرده تا به کمال انسانی نائل گردیم. نماز اسرار و فوایدی دارد و در ارتقای معنوی انسان نقش ایفا می کند، که از عبادات و مناجات‌های دیگر ساخته نیست. هر چند به تمام اسرار نماز نمی‌توانیم آگاه شویم اما از آنجا که همه ما آفریده خدا هستیم و او به نیازهای روحی و جسمی ما آگاه‌تر است برنامه شبانه‌روزی خاصی برای ما قرار داده به نام نماز که باید با پرداختن به آن، نیازمندی خود را تأمین کنیم، نه سودی به خدا برسانیم. پی بردن به تمام آثار و فلسفه نماز و عبادت شاید در توان بشر عادی نباشد. در آیات قرآن و از طریق پیامبر و پیشوایان دینی نیز تنها بخشی از آثار و حکمت‏های نماز و عبادت بیان شده است. با توجه به آیات و روایات در این زمینه، برخی از آثار و حکمت‏ها چنین است: 
1 - قرب معنوى 
یکى از آثار بسیار مهم نماز قرب به خداوند است. این اثر روح عبادت و نماز را تشکیل مى‏دهد و یکى از آیات قرآن هدف آفرینش انسان عبادت بیان شده است (6) که حکایت گر بعد معنوى نماز و اهمیت آن است، امام على(ع) فرمود: «الصلوة قربان لکل تقى (7)، نماز وسیله تقرب هر پرهیز کارى به خداوند است». در برخى از روایات از نماز به عنوان معراج مؤمن یاد شده که اشاره به آثار معنوى آن مى‏باشد. 
2 - یاد خدا و آرامش روانى 
در قرآن آمده است: «اقم الصلوة لذکرى(8)، نماز را بر پا دار تا به یاد من باشى». 
یکى از نویسندگان در تفسیر این آیه مى‏نویسد: «روح واساس و هدف و پایه و مقدمه و نتیجه و بالاخره فلسفه نماز همان یاد خدا است. همان «ذکر اللَّه» است که در آیه فوق به عنوان برترین نتیجه بیان شده است» (9) ذکر و یاد خداوند نقش تعیین کننده در آرامش روانى دارد. نماز به عنوان ذکر خدا به انسان‏هاى نماز گذار آرامش مى‏دهد، «ألا بذکر اللَّه تطمئن القلوب(10)، آگاه باشید یاد خدا مایه اطمینان است». 
3 - عامل باز دارنده از گناه 
یکى از آثار مهم نماز جلوگیر از گناه است: «إنّ الصلوة تنهى عن الفحشا و المنکر»(11). طبیعت نماز از آن جا که انسان را به یاد خدا نیرومندترین عامل بازدارنده یعنى اعتقاد به مبدأ و معاد مى‏اندازد، داراى اثر بازدارندگى از فحشا و منکر است. انسان که به نماز مى‏ایستد و تکبیر مى‏گوید، خدا را از همه چیز بالاتر مى‏شمرد... بدون شک در قلب و روح چنین انسانى، جنبشى به سوى حق و حرکت به سوى پاکى و جهشى به سوى تقوا پیدا مى‏شود...»(12) 
4 - گناه زدایى 
یکى از آثار بسیار مهم نماز گناه زدایى است. نماز وسیله شستشو از گناهان و مغفرت و آمرزش الهى است(13). پیامبر(ص) از یاران خود سؤال کرد: اگر بر در خانه یکى از شما نهرى از آب صاف و پاکیزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهید، آیا چیزى از آلودگى و کثافت در بدن او مى‏ماند؟ در پاسخ عرض کردند،نه. حضرت فرمود: نماز درست هماننداین آب جارى است. هر زمان که انسان نماز مى‏خواند، گناهانى که در میان دو نماز انجام شده است، از بین مى‏رود.»(14)
5 - غفلت زدایى‏
بزرگ‏ترین مصیبت براى رهروان راه حق آن است که هدف آفرینش خود را فراموش کنند و غرق در زندگى مادى و لذائذ زودگذر گردند، اما نماز به حکم این که در فواصل مختلف در هر شبانه روز پنج بار انجام مى‏شود، مرتباً به انسان اخطار مى‏کند و هشدار مى‏دهد و هدف آفرینش او را خاطر نشان مى‏سازد... و این نعمت بزرگى است که انسان وسیله‏اى در اختیار داشته باشد که در هر شبانه روز چند مرتبه به او بیدار باش گوید.(15) 
6 - تکبر زدایى‏
یکى از عوامل مهم تکبر زدایى نماز است، زیرا انسان در هر شبانه روز هفده رکعت و در هر رکعت دو بار پیشانى بر خاک در برابر خدا مى‏گذارد و خود را ذره کوچکى در برابر عظمت او مى‏بیند، از این رو پرده‏هاى غرور و خودخواهى را کنار مى‏زند. از این رو على(ع) بعد از بیان فلسفه عبادت، یکى از آثار نماز را تکبر زدایى بیان نمود: «خداوند ایمان را براى پاکسازى انسان هااز شرک واجب کرده است و نماز را براى پاکسازى از کبر»(16). 
7 - عامل پرورش فضائل اخلاقى 
نماز روح اخلاص و خداباورى را در انسان افزایش مى‏دهد و نتیجه آن پرورش فضایل اخلاقى است. انسان با نماز خواندن خود را از جهان محدود ماده و چهار دیوار طبیعت بیرون مى‏برد و به ملکوت آسمان‏ها دعوت مى‏کند و با فرشتگان هم صدا مى‏شود و خدا را درهمه حال حاضر و ناظر مى‏داند. 
8 - همگرایى 
علاوه بر آثار مذکور که معمولاً آثار نماز محسوب مى‏شودند، یکى از آثار مهم اجتماعى و سیاسى نماز، همگرایى است. برگزارى نماز جمعه و جماعت، وحدت مسلمانان را به نمایش مى‏گذارد زیرا مسلمانان با صفوف فشرده در کنار هم قرار گرفته و با اوضاع سیاسى و اجتماعى جهان آگاهى پیدا مى‏کنند. خطیب جمعه با بیان احکام و طرح مسایل سیاسى و اجتماعى به نمازگزاران رشد سیاسى مى‏دهد. شاید به خاطر آثار مهم نماز جمعه و جماعت است که در آموزه‏هاى دینى به این دو فریضه اهمیت خاصى داده شده است.(17) پیامبر اسلام(ص) فرمود: 
«خداوند نماز جمعه را بر شما واجب کرده است. هر کس آن را در حیات من یا بعد از وفات من به سبب کم اهمیتی یا انکار ترک کند، خداوند او را پریشان مى‏کند و به کار او برکت نمى‏دهد. بدانید نماز او قبول نمى‏شود، بدانید زکات او قبول نمى‏شود، بدانید حج او قبول نمى‏شود،..، تا از این کار توبه کند...»(18). 
9 - نفى طاغوت و ایستاگى در مقابل ستم‏
انسانى که فقط خداوند را عبادت نماید در مقابل او سر تعظیم و تسلیم فرود آورد، هر چه غیر خداوند است، براى او حقیر و کوچک مى‏شود و کسى نمى‏تواند با ظلم و ستم بر او چیره شود. در مقابل گردنکشان و ظالمان سر تسلیم فرود نمى‏آورد و با طاغوت کنار نمى‏آید. خداوند این مسئله را یکى از اهداف بعثت پیامبر(ص) دانسته است: « میان هر امتى، پیامبرى را مبعوث کردیم تا خداوند را عبادت نمایید و از طاغوت (هر چه در مقابل خدا است) پرهیز کنید.(19)

پى نوشت‏ها:
1 .فاطر (35) آیة 15.
2 .آل عمران (3) آیة 97
3 .عنکبوت (28) آیه 6.

4 .فجر (89) آیه 27-30.

5 .ذاریات (51) آیه 56.
6 .ذاریات(51)، آیه 56. 
7 .نهج البلاغه، کلمات قصار، جمله 136، با اقتباس از: تفسیر نمونه، ج 16، ص 292.
8 .طه(20)، آیه 14. 
9 .تفسیر نمونه، ج 16، ص 289. 
10 .رعد(13)، آیه 28. 
11 .عنکبوت (29)، آیه 45. 
12 .تفسیر نمونه، ج 16، ص 284. 
13 . همان، ص 290. 
14 . وسایل الشیعه، ج 3، ص 7. 
15 . تفسیر نمونه، ج 16، ص 290 - 291.
16 . نهج البلاغه، کلمات قصار 252. 
17 . جمعه (62) آیه‏ى 9، تفسیر نمونه، ج 24، ص 125 به بعد. 
18 . وسایل الشیعه، ج 5، ص 7. 
19 . نحل (16)، آیه 36.

 

 

 

موضوعات مرتبط: نماز
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 2 / 10 / 1394


اقامه نماز در همه حال موجب آرامش دل ها و قرب انسان به معبود می باشد. آثار و برکات نماز در همة ابعاد زندگی انسان جلوه می نماید، البته در مواقع بحرانی و موجهه با ناراحتی ها نماز موجب آرامش و اطمینان می شود، ولی این آرامش گذرا و موقت نیست و در وجود انسانی باقی می ماند.
فلسفة نماز و عبادت در همة ابعاد، قابل درک برای بشر نمی باشد و در آیات و از طریق معصومان(ع) تنها بخشی از آثار و حکمت های نماز و عبادت بیان شده که چنین است:
1ـ قرب معنوی
یکی از آثار بسیار مهم نماز قرب به خداوند است. این اثر، روح عبادت و نماز را تشکیل می دهد و در یکی از آیات هدف آفرینش انسان «عبادت» بیان شده است.(1) که حکایت کننده از بُعد معنوی نماز و اهمیت آن است. امام علی(ع) فرمود: «الصلوة قربان لکل تقی؛(2) نماز وسیله تقرب هر پرهیزکاری به خداوند است». در برخی روایات از نماز به عنوان معراج مؤمن یاد شده که اشاره به آثار معنوی آن می باشد.
2ـ یاد خدا و آرامش روانی
در قرآن کریم آمده است: «اقم الصلوة الذکری؛(3) نماز را برپادار تا به یاد من باشی».
یکی از نویسندگان در تفسیر آیه می نویسد: «روح و اساس و هدف و پایه و مقدمه و نتیجه و بالاخره فلسفه نماز یاد خدا است. ذکرالله است که در آیه به عنوان برترین نتیجه بیان شده است».(4) 
ذکر و یاد خدا نقش تعیین کننده در آرامش روانی دارد. نماز به عنوان ذکر خدا به نمازگزار آرامش می دهد: «ألا بذکرالله تطمئن القلوب؛(5) آگاه باشید یاد خدا مایه اطمینان و آرامش دل ها است».
3ـ بازدارنده از گناه
یکی از آثار مهم نماز جلوگیری از گناه است: «إنّ الصلوة تنهی عن الفحشا و المنکر»(6).
4ـ گناه زدایی
یکی از آثار بسیار مهم نماز گناه زدایی است. نماز وسیلة شستشو از گناهان و باعث مغفرت و آمرزش الهی است.(7) پیامبر(ص) به یاران خود فرمود: «اگر بر در خانة یکی از شما نهری از آب صاف و پاکیزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهید، آیا چیزی از آلودگی و کثافت در بدن می ماند؟» در پاسخ عرض کردند: نه، حضرت(ص) فرمود: «نماز درست همانند آب جاری است. هر زمان که انسان نماز می خواند، گناهانی که میان دو نماز انجام شده است، از بین می رود».(8)
5ـ غفلت زدایی
بزرگ ترین مصیبت برای رهروان راه حق این است که هدف آفرینش خود را فراموش کند و غرق در زندگی مادی و لذایذ زود گذر گردد، اما نماز به حکم این که در فواصل مختلف در هر شبانه روز پنج بار انجام می شود، مرتباً به انسان اخطار می کند و هشدار می دهد و هدف آفرینش او را خاطر نشان می سازد. این نعمت بزرگی است که انسان وسیله ای در اختیار داشته باشد که در هر شبانه روز چند مرتبه به او بیدار باش گوید.(9)
6ـ عامل پرورش فضایل اخلاقی
نماز روح اخلاص و خدا باوری را در انسان افزایش می دهد و نتیجه آن پرورش فضایل اخلاقی است. انسان باز نماز خواندن، خود را از جهان محدود ماده و چهار دیوار طبیعت بیرون می برد و به ملکوت آسمان ها دعوت می کند و با فرشتگان هم صدا می شود و خدا را در همه حال حاضر و ناظر می داند.
7ـ همگرایی
علاوه بر آثار مذکور که معمولاً آثار فردی نماز محسوب می شوند، نماز موجب همگرایی اجتماعی و سیاسی مسلمانان می شود.برگزاری نماز جمعه و جماعت، وحدت و همگرایی مسلمانان را به نمایش می گذارد.
8ـ نفی طاغوت و ایستادگی در مقابل ستم
انسانی که فقط خدا را می پرستد و او را عبادت می کند و در مقابل او سر تعظیم فرود می آورد، هر چه غیر خدا است، در مقابل او حقیر و کوچک شمرده می شود و هیچگاه زیر بار ظلم و ستم نمی رود و با طاغوت کنار نمی آید و همیشه سعی میک ند انسانی آزاد و در همه حال فقط بنده خدا باشد.
نماز در همه حال موجب صفای باطن و آرامش روحی انسان می باشد. در سختی ها و بحران ها انسان را به ساحل امنیت رهنمون می کند و آثار پایدار و مستمری در زندگی فردی و اجتماعی دارد.


پی‌نوشت‌ها:
1. ذاریات (51) آیة 56.
2. نهج البلاغه، کلمات قصار، ش 136، با اقتباس از تفسیر نمونه، ج 16، ص 292.
3. طه (20) آیة 14.
4. تفسیر نمونه، ج 16، ص 289.
5. رعد (13) آیة 28.
6. عنکبوت (29) آیة 45.
7. همان، ص 290.
8. وسائل الشیعه، ج 3، ص 7.
9. نهج البلاغه، کلمات قصار، ش 252.

 

موضوعات مرتبط: نماز
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 2 / 10 / 1394

نماز جعفر طیار را در هر وقتی از شبانه‌روز می‌شود خواند و خواندن آن در روز جمعه بعد از آن که آفتاب کمی بلند شد، ثواب نماز را بیشتر می‌کند.
نماز جعفر طیار چهار رکعت است، که به صورت دوتا دو رکعتی خوانده می‌شود، یعنی دو رکعت می‌خوانیم و سلام می‌دهیم و بعد دو رکعت دیگر می‌خوانیم.
در نماز جعفر طیار، بعد از سورة حمد می‌توان سورة توحید و یا سورة دیگر را خواند. خواندن سورة «زلزله» در رکعت اوّل (بعد از حمد) و سورة «والعادیات» در رکعت دوم و «إذا جاء» در رکعت سوم و توحید در رکعت چهارم، ثواب نماز را بیشتر می‌کند.
در نماز جعفر طیار باید در هر رکعت ذکر «سبحان الله والحمد لله ولا إله إلاّ الله والله أکبر» بعد از سوره پانزده مرتبه، در رکوع ده مرتبه، بعد از رکوع (در حالی که ایستاده است) ده مرتبه، در سجده ده مرتبه، بعد از سجده ده مرتبه، در سجده دوم ده مرتبه و بعد از سجده ده مرتبه خوانده شود، که مجموعاً سیصد مرتبه می‌شود.
بقیه ذکرهایی که در مفاتیح الجنان نوشته شده،‌واجب نیست، بلکه مستحب است و ثواب نماز را بیشتر می‌کند. نیز سه روز روزه گرفتن و بعد نماز خواندن به کیفیتی که در مفاتیح نوشته، برای طلب حاجت مؤثر است، ولی روزه گرفتن جزء نماز جعفر طیار نیست، بلکه عملی است جدا. کسی که نمی‌تواند روزه بگیرد و روزه برایش ضرر دارد، نباید روزه بگیرد.

موضوعات مرتبط: نماز
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 2 / 10 / 1394

اقامه نماز در همه حال موجب آرامش دل ها و قرب انسان به معبود می باشد. آثار و برکات نماز در همة ابعاد زندگی انسان جلوه می نماید، البته در مواقع بحرانی و موجهه با ناراحتی ها نماز موجب آرامش و اطمینان می شود، ولی این آرامش گذرا و موقت نیست و در وجود انسانی باقی می ماند.
فلسفة نماز و عبادت در همة ابعاد، قابل درک برای بشر نمی باشد و در آیات و از طریق معصومان(ع) تنها بخشی از آثار و حکمت های نماز و عبادت بیان شده که چنین است:
1ـ قرب معنوی
یکی از آثار بسیار مهم نماز قرب به خداوند است. این اثر، روح عبادت و نماز را تشکیل می دهد و در یکی از آیات هدف آفرینش انسان «عبادت» بیان شده است.(1) که حکایت کننده از بُعد معنوی نماز و اهمیت آن است. امام علی(ع) فرمود: «الصلوة قربان لکل تقی؛(2) نماز وسیله تقرب هر پرهیزکاری به خداوند است». در برخی روایات از نماز به عنوان معراج مؤمن یاد شده که اشاره به آثار معنوی آن می باشد.
2ـ یاد خدا و آرامش روانی
در قرآن کریم آمده است: «اقم الصلوة الذکری؛(3) نماز را برپادار تا به یاد من باشی».
یکی از نویسندگان در تفسیر آیه می نویسد: «روح و اساس و هدف و پایه و مقدمه و نتیجه و بالاخره فلسفه نماز یاد خدا است. ذکرالله است که در آیه به عنوان برترین نتیجه بیان شده است».(4) 
ذکر و یاد خدا نقش تعیین کننده در آرامش روانی دارد. نماز به عنوان ذکر خدا به نمازگزار آرامش می دهد: «ألا بذکرالله تطمئن القلوب؛(5) آگاه باشید یاد خدا مایه اطمینان و آرامش دل ها است».
3ـ بازدارنده از گناه
یکی از آثار مهم نماز جلوگیری از گناه است: «إنّ الصلوة تنهی عن الفحشا و المنکر»(6).
4ـ گناه زدایی
یکی از آثار بسیار مهم نماز گناه زدایی است. نماز وسیلة شستشو از گناهان و باعث مغفرت و آمرزش الهی است.(7) پیامبر(ص) به یاران خود فرمود: «اگر بر در خانة یکی از شما نهری از آب صاف و پاکیزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهید، آیا چیزی از آلودگی و کثافت در بدن می ماند؟» در پاسخ عرض کردند: نه، حضرت(ص) فرمود: «نماز درست همانند آب جاری است. هر زمان که انسان نماز می خواند، گناهانی که میان دو نماز انجام شده است، از بین می رود».(8)
5ـ غفلت زدایی
بزرگ ترین مصیبت برای رهروان راه حق این است که هدف آفرینش خود را فراموش کند و غرق در زندگی مادی و لذایذ زود گذر گردد، اما نماز به حکم این که در فواصل مختلف در هر شبانه روز پنج بار انجام می شود، مرتباً به انسان اخطار می کند و هشدار می دهد و هدف آفرینش او را خاطر نشان می سازد. این نعمت بزرگی است که انسان وسیله ای در اختیار داشته باشد که در هر شبانه روز چند مرتبه به او بیدار باش گوید.(9)

موضوعات مرتبط: نماز
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 7 / 9 / 1394

نماز جعفر طیار را در هر وقتی از شبانه‌روز می‌شود خواند و خواندن آن در روز جمعه بعد از آن که آفتاب کمی بلند شد، ثواب نماز را بیشتر می‌کند.
نماز جعفر طیار چهار رکعت است، که به صورت دوتا دو رکعتی خوانده می‌شود، یعنی دو رکعت می‌خوانیم و سلام می‌دهیم و بعد دو رکعت دیگر می‌خوانیم.
در نماز جعفر طیار، بعد از سورة حمد می‌توان سورة توحید و یا سورة دیگر را خواند. خواندن سورة «زلزله» در رکعت اوّل (بعد از حمد) و سورة «والعادیات» در رکعت دوم و «إذا جاء» در رکعت سوم و توحید در رکعت چهارم، ثواب نماز را بیشتر می‌کند.
در نماز جعفر طیار باید در هر رکعت ذکر «سبحان الله والحمد لله ولا إله إلاّ الله والله أکبر» بعد از سوره پانزده مرتبه، در رکوع ده مرتبه، بعد از رکوع (در حالی که ایستاده است) ده مرتبه، در سجده ده مرتبه، بعد از سجده ده مرتبه، در سجده دوم ده مرتبه و بعد از سجده ده مرتبه خوانده شود، که مجموعاً سیصد مرتبه می‌شود.
بقیه ذکرهایی که در مفاتیح الجنان نوشته شده،‌واجب نیست، بلکه مستحب است و ثواب نماز را بیشتر می‌کند. نیز سه روز روزه گرفتن و بعد نماز خواندن به کیفیتی که در مفاتیح نوشته، برای طلب حاجت مؤثر است، ولی روزه گرفتن جزء نماز جعفر طیار نیست، بلکه عملی است جدا. کسی که نمی‌تواند روزه بگیرد و روزه برایش ضرر دارد، نباید روزه بگیرد.

موضوعات مرتبط: نماز
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 7 / 9 / 1394

بین نماز صحیح و مقبول فرق وجود دارد، مثلا حضور قلب در نماز واجب نمی‏باشد، اما از آداب نماز مقبول است . تحصیل آن باعث تقرّب انسان به درگاه حضرت احدیت و قبولی نماز و اعمال می‏باشد. حال اگر کسی در نماز حضور قلب ندارد، نمازش صحیح بوده و شرعاً اشکالی ندارد، اگر چه به مرتبه قبولی نرسیده باشد. 
اینکه گفته می‏شود: تربت کربلا موانع قبولی نماز را برطرف می کند ، اگر مقصود از برطرف شدن موانع ، صحیح فرض شدن نمازی است که به صورت غیر صحیح خوانده شده ، این کلام درست نیست.این نماز صحیح شمرده نمی شود، هرچند بر تربت امام حسین‏علیه‏السلام خوانده شود ، بلکه نمازی صحیح است که با شرایط ذکر شده در رساله‏ها انجام شود، اما اگر منظور، قبولی نمازی است که به طور صحیح خوانده شده باشد، این کلام صحیح است و مویداتی نیز براین مطلب وجود دارد.
روایاتی داریم که فرموده‏اند: "السجود علی تربة الحسین یخرق الحجب السبع؛ سجده بر تربت حسین‏، حجاب‏های هفتگانه را کنار می‏زند".(1)
این روایات، اهمیت و فضیلت سجده بر تربت امام حسین‏علیه‏السلام را نسبت به تربت‏های دیگر بیان می‏دارد، ولی صراحتاً بیانی درباره قبولی نماز نشده است.اما در کتاب بحارالانوار‌در بیان پرده های هفتگانه، تعبیر و تفاسیر زیادی نقل شده، از جمله این که "خرق حُجُبْ" پاره شدن حجاب ها، کنایه از قبول نماز و بالا رفتن آن به آسمان می باشد.(2)

پی نوشت ها:
1.بحارالانوار،‌ج 82، ص 153، چاپ بیروت.
2.همان، ص 153.

موضوعات مرتبط: نماز
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 7 / 9 / 1394

نقش نماز در باز سازی معنوی جوان ؟

انسان قابلیت تأثیرپذیری از عوامل طبیعی و غیرطبیعی را دارد. در میان همه عوامل تأثیرگذارنده می توان عامل مذهب و دین و نیایش را در آرامش روحی انسان که سبب سعادت و تکامل وی است، بیش تر از سایر عوامل دانست و در میان افراد جامعه هم جوانان را با توجه به اینکه در قله هرم فرهنگی جامعه قرار دارند، بیش از دیگران در نظر گرفت، چون این قشر، مصالح و مفاسد اجتماعی را بزودی درک و در برابرش واکنش نشان می دهند. اگر نماز را با فلسفه وجودی و مفاهیم اصلی آن درک کنند و به جا آورند، می توان به این نتیجه رسید که به طور قطع در تجلی روحی آنان تأثیر قابل توجهی خواهد داشت و در بازسازی معنوی آنان بیش از دیگران تکامل ایجاد خواهد نمود. از آنجایی که نماز نیایش و تجلیگاه انسان ها است و در تمام ادیان با خط سیر معنوی و روحی انسان­ها پیوند ناگسستنی دارد، برای نیل به اهداف عالی سعادت و تکامل، بهترین روش مذهبی می­باشد.

موضوعات مرتبط: نماز
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 17 / 8 / 1394

نماز یکی از بهترین وزیباترین عباداتی است که رابطه انسان با خدا را تحکیم می‏بخشد . می‏توان گفت بهترین موضوعی است که به عنوان وظیفه عبودیت و بندگی به درگاه خداوند متعال در دست ما خداپرستان است. نماز در ادیان دیگر نیز وجود داشته و دارد اما کیفیّت و شکل آن متفاوت است.
بهترین و زیباترین شکل پرستش نماز است. حرکات و سکنات و گفته‏ها در نماز بسیار پر معنا و پر محتوا است. حتی اذان و اقامه ما مسلمان‏ها دارای معنا و محتوای عالی است. 
کیفیت و شکل و نحوه خواندن نماز تعبدّی است. پیامبر(ص) که با عالم وحی اتصال و ارتباط داشته، کیفیت آن را برای ما بیان کرده و فرموده: "صلّوا کما رأیتمونی أصلّی؛(1) همان گونه که من نماز می‏خوانم، شما نیز بخوانید".
شکل نماز را پیامبر به ما آموخته است. امّا حکمت این که چرا موقع صبح دو رکعت و موقع ظهر چهار رکعت ، چرا در رکعت اول و دوم حمد و سوره و در رکعت های سوم و چهارم ذکر دیگر و... تعیین شده، بر ما معلوم نیست. آن هم حکمتی داشته که از آن بی اطلاعیم.
آنچه مهم است عبادت و پرستش خدااست که بهترین شکل آن نماز است.
کیفیت نمازها 
نمازصبح دورکعت وظهر وعصر وعشا هر یک چهار رکعت ونماز مغرب سه رکعت است . 
واجبات نماز یازده چیز است : اول نیت ،( مثلا در نماز صبح نیت می کنی که نماز صبح می خوانم قربتا الی الله ) دوم قیام یعنى ( ایستادن ) ، سوم تکبیرة الاحرام یعنى گفتن الله اکبر در اول نماز ، چهارم رکوع ،(در رکوع گفتن یک مرتبه سبحان ربی العظیم وبحمده یا سه مرتبه سبحان الله لازم است) پنجم سجود ،(در هر رکعت دوسجده واجب است ودر سجده گفتن یک مرتبه سبحان ربی الا علی وبحمده یا سه مرتبه سبحان الله لازم است) ششم قرائت ، (خواندن حمد وسوره در رکعت اول ودوم) هفتم ذکر ،(گفتن یک مرتبه سبحان الله والحمد لله ولا اله الا الله والله اکبر در رکعت سوم وچهارم واجب است وسه مرتبه گفتن بهتر است .هشتم تشهد ، (در رکعت دوم) نهم سلام ، (در نماز صبح در رکعت دوم ودر نماز چهار رکعتی در رکعت چهام ودر نماز مغرب در رکعت سوم بعد از تشهد سلام داده می شود) دهم ترتیب ،(یعنی واجبات نماز به ترتیب انجام گیرد مثلا درابتدای نماز اول بایستد، بعد نیت کند وبعد الله اکبر گوید، بعد حمد وبعد سوره، بعد ر کوع وبعد سجده را انجام دهد) یازدهم موالات یعنى پى در پى بودن اجزای نماز . 
بعضى از واجبات نماز رکن است ، یعنى اگر انسان آنها را بجا نیاورد ، یا در نماز اضافه کند( عمدا باشد یا اشتباها) نماز باطل مىشودامابعضى دیگر رکن نیست ، یعنى اگر عمدا کم یا زیاد شود ، نماز باطل مى شود و چنانچه اشتباها کم یا زیاد گردد نماز باطل نمى شود.
رکن نماز پنچ چیز است : اول نیت . دوم تکبیرة الاحرام . سوم قیام در موقع گفتن تکبیرة الاحرام و قیام متصل به رکوع ، یعنى ایستادن پیش از رکوع . چهارم رکوع . پنجم دو سجده . 
مسایل نماز بسیار است. 

پی نوشت‏ها: 
بحارالانوار، ج 82، ص 279.1
2 .امام خمینی توضیح المسائل ، مسأله 942 -

فلسفه حجاب زن هنگام نماز ؟

در مورد حجاب زنان در نماز، در روایات، به دلیل و روایت خاصی در بیان حکمت آن برخورد نکرده ایم، در حالی که اصل وجوب پوشش زنان در آنها بیان شده است. در عین حال که می­دانیم و اطمینان داریم احکام دین اسلام بر اساس مصالح واقعی است که خداوند عالَم به تمام اسرار آن­ها آگاهی داشته و بر بندگان مقرر و معین کرده تا به مصالح واقعی احکام دست یافته و به سعادت و کمال برسند. 
همچنین به عنوان یک حکمت عام در احکام دین اسلام می­دانیم که مقررات الهی سنجشی برای میزان تعبد و تسلیم انسان در مقابل پروردگار است که چقدر اهمیت و ارزش به رضای الهی می­نهد. اگر خواستة دل بر خلاف رضای الهی باشد، چگونه عمل خواهد کرد و میزان تعبد و تسلیم او در مقابل آفریدگار جهان و عالِم به تمام اسرار هستی چگونه خواهد بود.
با این توضیحات در مورد حجاب در نماز می گوییم : حکمت پوشش بدن و رعایت حجاب اسلامى بر زن در حال نماز پنهان کردن و مستور نمودن خود از خدا نیست؛ زیرا چیزى از علم خدا پنهان نیست و خداوند بر همه چیز در همه حالات آگاه است، بلکه یکى از حکمت­هاى این حکم رعایت ادب است، یعنى بدون ستر و پوشش لازم، هنگام نماز خواندن، نوعی بى احترامى به حساب می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌� ��‌‌‌‌‌‌‌‌آید. این مسئله در تمام ادیان در هنگام عبادت وجود داشته و برای زنان این اهمیت ویژه بوده است.
در دین اسلام برای نماز و ایستادن در مقابل پروردگار و راز و نیاز با او، آداب و احکامی قرار داده شده تا انسان 
آمادگی لازم برای حضور در مقابل پروردگار را پیدا کند. از جمله طهارت قبل از نماز و وضو و رو به قبله ایستادن و... که برخی از آن موارد آداب مستحب است، مانند لباس پاکیزه پوشیدن، استفاده از عطر و به طور کامل پوشیده بودن. مورد اخیر در مورد زنان واجب است که می تواند به دلائل مختلف باشد، از جمله این که به زنان می­فهماند حجاب و پوشاندن بدن در مقابل دیگران آن قدر اهمیت دارد که خداوند آن را حتی در نماز و راز و نیاز با خود نیز خواسته است..هم چنین حجاب در نماز نوعی تمرین مستمر و روزانه برای حفظ حجاب و تاکید بر آن در درون جامعه و اجتماع است. در حقیقت همراه نماز، درس عفّت و پوشش مناسب می دهد، تا الگوی رفتاری و کرداری زن مسلمان را معرفی کند. در عین حال پوشش کامل در پنج نوبت در شبانه روز تمرین و تلقین عملی بسیار خوب و مناسبی بر پوشش و حجاب اسلامی زن مسلمان است.
بنابر این می­تواند حجاب ازجمله عواملی باشد که در پاسداشت دائمی پوشش اسلامی زن و جلوگیری از آسیب پذیری او نقش مهمی ایفا کند. اگر بپذیریم اسلام همواره درصدد حفظ حجاب بانوان و مصونیت آنها است و به عفّت و پاکدامنی سفارش می­کند، متوجه می شویم پوشش کامل همسو با این ایده است. 
از طرف دیگر نماز خواندن در منظر مردم و در اماکن عمومی و مساجد و مجامع، حجاب کامل می­طلبد، به ویژه برای زنان تا از نگاه دیگران مصون بمانند، مخصوصاً که در نماز رکوع و سجده و نشست و برخاست است، در این صورت حجاب کامل موجب مصون ماندن زنان از نگاه دیگران و باعث حفظ آرامش روحی نمازگزار، نیز پاسداری از عفّت عمومی می­شود و چون تفاوتی بین نوع پوشش نماز گزار در موارد و شرایط متفاوت نیست­، در مواردی نیز که زن در خانه خود ودر جای خلوت است، این حکم در آنجا نیز تعمیم داده شده و استثنا نشده است، در عین حال که این احتمال وجود دارد که در هر لحظه نامحرمی داخل خانه و حتی در جای خلوت شده و زن را در حالی که حجاب ندارد، ببیند. در هر حال این مسئله در احساس آرامش زن و احساس حضور در مقابل پروردگار تاثیر بسیار دارد.

عشق به خدا و قرآن و نماز ؟

پیش از آن که راه و رسم عاشقى را بیان کنیم. لازم است عشق را تعریف نماییم و ویژگی هاى «عاشق حقیقی» را بشناسیم.
اگر چه واژة عشق در معارف اسلامى با همین لفظ و حروف (ع. ش. ق ) کاربرد زیادى ندارد و ما به بیش از سه مورد دست نیافتیم.
یک مورد براى عبادت به کار رفته است. مرحوم کلینى (ره) در اصول کافی از امام صادق (ع) نقل مى کند : «أفضل الناس من عشق العبادة و عانقها؛(1) برترین مردم کسى است که به عبادت عشق بورزد و ملازم آن باشد».
مورد دیگر براى جناب سلمان فارسى (ره) مشاهده مى‌شودکه پیامبر اکرم(ص) فرمود: «بهشت بیشتر به سلمان عشق مى ورزد تا سلمان به بهشت».(2)
مورد سوم حدیثى است از امیرالمؤمنین (ع) به نقل از امام باقر(ع) در مورد اباعبدالله الحسین (ع) و شهداى کربلا. روایت چنین است: علی(ع) با مردم کوفه عازم صفین بودند، نزدیک کربلا که رسیدند، حضرت از یاران خودش جلو افتاد. وقتى به مکانی به نام «مقدخان» رسیدند، چند بار آن جا را دور زد و طواف کرد و فرمود: این جا مکانى است که دویست پیامبر خدا(ص) و دویست نفر از اولاد پیامبران را به ناحق کشته اند که همة آنان جزو شهدا هستند، سپس به واقعة عاشورا اشاره کرد و فرمود: اینجا، استراحتگاه اسب‌ها و مرکب هاى شهیدان عاشقى است که به خاک و خون کشیده مى شوند [ و عشق آنان به عالى ترین درجة ممکن رسیده است، به گونه اى که ] نه احدى از پیشینیان بر آنان سبقیت جسته، و نه کسى از آیندگان به گرد آنان مى‌رسد».(3)
در منابع شیعى شاید نتوان مورد دیگرى پیدا کرد که این واژه به کار رفته باشد.
اما بحث بر سر لفظ عشق نیست، بلکه مفهوم و معناى حقیقى عشق مورد نظر است که این مفهوم با عبارات مختلف و الفاظى مانند حبّ و محبّت بیان شده است، مثلاً جمله اى که حضرت سیدالشهدا و سالار عشاق در دعاى عرفه بیان مى دارد و به معشوق خویش چنین مى گوید: «خدایا! همین افتخار مرا بس است که بندة کوى تو باشم».
مفهوم عشق و عاشقی: 
عشق جذبه اى است از نوع محبّت و مافوق محبّت. مجمع البحرین مى نویسد: «عشق محبتى است که از حد تجاوز کند و انسان را از حال عادى خارج نماید. پس هر محبتی ملازم عشق نیست اما هر عشقى با محبت همراه است. انواع محبت‌ها در انسان وجود دارد، امّا همة آن‌ها در مرتبة عشق نیستند. دو دوست نسبت به یکدیگر محبت دارند. مرید نسبت به مراد و مرشد خویش محبت دارد اما عشق محبتى دیگر است.
عشق که فعل ماضى آن «عشق» است، در اصل از «عَشَقه » که نام گیاهى است که در فارسى به آن پیچک مى گویند، گرفته شده است. این گیاه به هر چیزى برسد، دور آن مى پیچد و به تدریج آن را در احاطة خود مى گیرد. وقتى حبّ اشتداد پیدا کند و همانند پیچک جان و روح انسان را به تسخیر خویش در آورد، آن را «عشق» مى­نامند.
جالینوس حکیم مى گوید. «در مغز انسان سه جایگاه ویژه قرار دارد: یکى مخزن تخیّل است. دومى جایگاه فکر و سومى ظرف ذکر و یادآورى است.»
عاشق به کسى گویند که لحظه اى خیال و فکر و ذکرش از معشوق جدا نباشد. عشق و محبّت و هجران معشوق آن چنان قلب و جان و روح عاشق را مسخّر نموده که آب و خواب و غذا را از او گرفته و او به چیزى جز معشوق نمى اندیشد و کسى جز او را نمى بینند. هر کس چنین نیست، عاشق نیست.(4)
عشق قهّار است و من مقهور عشق 
 چون قمر روشن شدم از نور عشق
بنابراین تا انسان از خود پرستی، نفس پرستى و بت پرستى کهن و مدرن رها نشود و در منزل «عبودیت و بندگی» سکنى نگزیند، عشق را نمى فهمد و عاشق نگشته است.
چگونه مى توان عاشق خدا شد؟
1- بندگی:
امام سجاد (ع) مى فرماید: «العبودیة جوهرة کنهها ربوبیة؛ (5) بندگى گوهرى است که باطنش خدایى و خداوندگاری است».
چرا در تشهد نماز ابتدا شهادت به عبودیت خاتم الانبیا مى دهیم، سپس رسالت او را گواهى مى کنیم؟ چون شرف آن نبى مکرّم، در بندگى او بود نه در رسالت او.
آیا نخوانده‌اى آیه قرآن را که شیطان در مقابل بندة خدا اظهار عجز و ناتوانی مى کند؟ دشمن قسم خوردة انسان گفت: «به عزّتت سوگند! که تمام انسان‌ها را گمراه خواهم کرد، مگر بندگان مخلصت»؛ آنانى که دل از غیر بریدند و براى تو خالص شدند. مخلص آن بندة عاشقى است که هر دو عالم را یک باره از دل برون کرده تا غیر او را نبیند و محبت هیچ چیزى حتى بهشت در دل او نباشد.
کسى که عبد خدا گشت و مشمول خطاب یا عبادى قرار گرفت، بندة شیطان و انسان یا هواى نفس نمى شود. پس جادة عشاقی، جادة عبودیت و بندگى است. راه و رسم بندگى آموز تا عاشق شوی. سیر و حرکت زمانى میسّر است که در اثر معرفت و آگاهى بیدارى دل حاصل گردد و چراغ ایمان در دل روشن شود. روغن چراغ ایمان، عمل صالح و ترک گناه است.
2- پیروی از پیامبر:
ایمان به خدا، و تنفر و بیزارى از فسق و کفر و گناه در نهاد هر انسانى بالفطره وجود دارد. وقتى از درون سر برآورد و در عرصة عمل صالح تجلّى پیدا کرد، گل عشق که علامت کمال و رشد یافتگى است، شکوفه مى­زند.عاشق مهجور، چشم به راه پیام معشوق است و به هر چیزى که به معشوق تعلق دارد یا نماینده و پیام رسان او است، عشق مى ورزد. قرآن کریم مى فرماید: 
«اى پیامبر! به مردم بگو: اگر خدا را دوست مى دارید( و به او عشق مى ورزید)، از من پیروی کنید، تا خدا هم شما را دوست داشته باشد و لغزش هاى گذشتة شما را ببخشد که خداوند آمرزنده و مهربان است».(6) آرى عشاق خدا، مطیع رهبران الهى هستند.
عاشق خدا نباید انتظار داشته باشد که رهبر الهى از آنان اطاعت کند و دستور بگیرد و یا با تحمیل افکار خود براى رسیدن به مقاصد و اهداف مادى به او فشار بیاورد که این کار به زیان مردم است، چنان که مى فرماید: «بدانید رسول خدا میان شما است. هر گاه در بسیارى از امور از شما پیروى کند، به مشقت خواهید افتاد، ولى خداوند ایمان را محبوب شما قرار داده و آن را در دل هایتان زینت بخشیده و کفر و فسق و گناه را منفور شما قرار داده است. رشد یافته و هدایت شده کسانى هستند که واجد این صفات باشند».(7)
انسان هنگامى مى تواند به اوج ایمان برسد که نیرومند ترین علاقة او یعنى عشق به خویشتن را تحت الشعاع عشق به ذات خدا و نمایندگان او قرار دهد. پیامبر اکرم(ص) مى فرماید: « سوگند به کسى که جانم در دست او است! هیچ یک از شما به حقیقت ایمان نمى رسد مگر زمانى که من نزد او محبوب تر از خودش و مالش و فرزندش و تمام مردم باشم».(8)
نکتة ظریفى در آیة مذکور که شایسته است در آن دقت شود، این است که همة جمله هاى قبل به صورت خطاب است اما جملة پایانى آیه (اولئک هم الراشدون) به صورت غایب است. تفاوت تعبیر ظاهراً براى این است که نشان دهد: حکم «عاشق خدا، مطیع رهبر است» اختصاص به یاران پیامبر(ص) ندارد، بلکه یک قانون عمومى است.
یکى ازعلایم رشد یافتگى در هر زمانى این است که صفاتى فطرت خویش را با عشق به ایمان، تنفر از کفر و فسق و عصیان و اطاعت و پیروى کامل از رهبرى حفظ کند.(9)
3- تهجد: 
عشق وصال بى سحر خیزى نمى شود.
عشق وصال دارى و شب تا صبح سر بر بستر ناز خوابت آید؟ زهى خیال باطل ! نشنیده اى که با کلیمش موسى (ع) فرمود: دروغ مى گوید کسى که گمان برد خدا را دوست دارد، ولى چون تاریکى شب در آید، خواب را بر حضورم ترجیح دهد».(10)
4-خود شناسی:
عشق یک میل درونى است که براى ظهور و فعلیت یافتن، مانند همة امیال درونى نیازمند فضایى مناسب است تا پرورش یابد و شکوفه و گل دهد. 
اگر چه عشق ریشه در آفرینش انسان دارد لیکن تجلى و ظهور آن وابسته به میزان شناختى است که عاشق از کمال معشوق دارد. پس شدت عشق و زیاد و کم شدن شعلة آتش درون سوز عشاق به دو عامل بستگى دارد: 
1‌‌میزان کمال که در معشوق نهفته است و جلوه هایى که از آن بروز مى کند.
2‌‌ظرفیت فکرى عاشق و میزان شناختى که از معشوق و تجلیّات او دارد.
بنابراین نخستین گام در شعله ور شدن، آتش عشق، داشتن شناخت درست از کمال و جلوه هاى معشوق است. تحصیل شناخت خدا، براى اکثر افراد بدون خودشناسى و شناخت تجلیات خدا میسر نیست.
از این رو خود آگاهى و خود شناسى برترین شناخت‌ها دانسته شده است.
علی(ع) مى فرماید: «افضل المعرفة، معرفة الانسان نفسه؛(11) برترین آگاهى ومعرفت آن است که انسان نفس خود را بشناسد».علامت این که انسان خود آگاه گشته و خود را شناخته است، خدا شناسی او است که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «اعرفکم بنفسه، اعرفکم بربّه؛(12) داناترین شما در خودشناسی، خداشناس ترین شما است».
تو که از نفس خود زبون باشى 
 عارف کردگار چون باشی؟!
اى شده در نهاد خود عاجز 
 کى شناسى خداى را؟ هرگز!
5- ترک گناه:
انسانى که مى‏خواهد عاشق خدا شود، باید براى خود بنایى محکم بسازد و این بنا از اجزایى تشکیل مى‏شود که عبارت است از: خودشناسى، تحکیم مبانى اعتقادى، مطالعه در مبدأ و معاد، پرهیز کامل از گناهان، توبه بعد از هر گناه، اطاعت از بارى تعالى، انجام واجب و ترک محرم مانند:غیبت، دروغ، تهمت، بدزبانى، کینه و دیگر گناهان کبیره. این‏ها مصالحى هستند که اگر در کنار یکدیگر قرار گیرند، به دژ محکمى تبدیل مى‏شوند که جز عشق نامى ندارد و صاحبش میزبان معشوقى به نام خدا که خالق هستى است، خواهد شد. امام صادق (ع) فرمود: «قلب حرم خدا است. در حرم خدا غیر خدا را ساکن نکنید».(13)
پس قلب مأمن و مأواى عشق است که نباید در آن حرامى وارد شود. حرامى در این تفسیر گناه است، آن هم نه گناه عبورى که انسان به دلیل نسیان وجایز الخطا بودن، آن را انجام مى‏دهد، بلکه گناهى که براى سکونت آمده است. 
پس عشق خیال نیست، آتشى است که در دل شعله ور مى‏گردد، تا چیزى محبوب و معشوق انسان شود. وقتى چیزى محبوب مى‏شود که از تمام حصارهاى غیر پرستى (دنیا و متعلقات آن) بیرون آید تا جمال محبوبش مکشوف شود. دل جاى دو محبوب نیست، نمى‏توان هم خدا را دوست داشت و هم خرما را! 
انسان وقتى مى‏تواند عاشق خدا شود که از حصار خود پرستى و دنیا پرستى بیرون آید، جاذبه‏هاى دنیا آن قدر زیاد 
است که گاهى از حد شمارش خارج مى‏شود، ولى همه آن‏ها به یک حصار بسته است و آن چیزى جز تعلق نیست و اگر این جذبه فروکش کرد، جذبه اصلى نمایان مى‏شود. 

پی‌نوشت‌ها:
1. محمد باقر مجلسى، بحار، ج 70، ص 253.
2. همان، ج 22، ص 341.
3. همان، ج 41، ص 295.
4. مجمع البحرین و مادة عشق.
5. مصباح الشریعه، ص7.
6. آل عمران (3) آیه 31.
7. حجرات (49) آیه 7.
8. جمعى از نویسندگان، تفسیر نمونه، ج 17، ص 203.
9. همان.
10. همان، آداب و مراحل سلوک الهی، ج 1 (تخلّى )، ص 143، استاد کریم محمود حقیقی.
11. محمد رضا مهدوى کنی،‌ نقطه هاى آغاز در اخلاق عملى، ص 54 به نقل از فهرست غرر، ص 387، شمارة‌.
12. همان.
13. بحار الانوار، ج 67، ص 25، حدیث 27.

 

موضوعات مرتبط: نماز
برچسب‌ها: نماز
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 17 / 8 / 1394

 

نماز غفیله از نماز های مستحبّی می باشد .
وقت خواندن نماز غفیله بعد از نماز مغرب است تا وقتى که سرخى طرف مغرب از بین برود .
نماز غفیله دو رکعت است مانند نماز صبح . در نمازغفیله در رکعت اول بعد از سوره حمد این آیه خوانده می شود: «وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادى‏ فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ»
در رکعت دوم بعد از حمد به جاى سوره، این آیه را بخواند «وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلَّا هُوَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا یَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فِی ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلَّا فِی کِتابٍ مُبِینٍ». در قنوت آن بگویند: «اللَّهُمَّ إِنِّی اسْأَلُکَ بِمَفاتِحِ الْغَیْبِ الَّتِى لا یَعْلَمُهَا الَّا انْتَ انْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ انْ تَفْعَلَ بِی کَذا وَ کَذا» و به جاى کلمه «کذا و کذا» حاجت هاى خود را بگوید.
بعد از طلب حاجت بگوید: «اللَّهُمَّ انْتَ وَلِىُّ نِعْمَتِى وَ الْقادِرُ عَلَى طَلِبَتِى .تَعْلَمُ حاجَتِى .فَأسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ لَمَّا قَضَیْتَهَا لِی».(1) بعد از آن به رکوع و سجود برود و تشهد و سلام نماز را بخواند.


پی نوشت:
1. توضیح المسائل مراجع، ج1 ،م 775.

خداوند غنى و بى نیاز از همه چیز است، چون غیر از خدا هر چه موجود است، همه مخلوق خدا است و نیازمند به او. 
قرآن می‌فرماید : «اى مردم! شما همگى نیازمند به خدایید. تنها خداوند است که بى نیاز و شایسته هر گونه حمد و ستایش است».(1) 
بنابر این خداوند بى نیاز مطلق است و مخلوقات همه محتاج اویند. او است که همه نیازهاى مخلوقاتش را بر طرف می‌کند. 
ما انسان‌ها که یکى از مخلوقات خداییم، سراسر وجودمان را نیاز و احتیاج فرا گرفته است، مانند نیاز به آب و غذا و هوا و. . . که با نبود یکى از این ها قادر به ادامه حیات نیستیم. ما چند دقیقه یا چند ثانیه نمی‌توانیم بدون هوا زنده بمانیم. همه این نیازمندی ها به وسیله آب و هوا و غذا و. . . بر طرف می‌شود که خداى مهربان با خلق آن نیاز ما را برطرف کرده است. آرى این خداى حکیم ومهربان است که به هنگام تولد بچه، خون را تبدیل به شیر می‌کند و نوزاد آن را از پستان مادر تغذیه می‌نماید. 
یکى از نیازهاى ما نیازهاى روحى است مثل احتیاج به محبت. از این رو بچه‌هایى که در خانواده خود احساس کمبود محبت کنند، دچار اختلالات روحى و روانى می‌گردند. یکى از نیازهاى واقعى و اساسى روح بشر ، عبادت و پرستش است، چون خداوند انسان را براى تکامل آفریده است و تکامل او جز از راه عبادت و بندگى به دست نمی آید. 
بنابر این خداوند نیاز به عبادت ما ندارد، بلکه ما محتاج به عبادت او هستیم که با بندگى او به نعمت هاى جاودان نایل شویم. قرآن می‌فرماید: « هر کسى کفر ورزد و حج را ترک کند، به خود زیان رسانده است. خداوند از همه جهانیان بى نیاز است». (2)
در آیه دیگر فرمود : «کسى که جهاد و تلاش کند، براى خود جهاد مى کند؛ چرا که خداوند از همه جهانیان بى نیاز است». (3)
در جاى دیگر می‌فرماید: « کسى که عمل صالحى به جا آورد، به سود خود به جا آورده ، و کسى که کار بدى انجام دهد، به زیان خود او است. سپس همه شما به سوى پروردگارتان باز می‌گردید». (4)
در آیه دیگر فرمود: «کسى که پاکى گزیند، به نفع خود او است». (5) 
نتیجه اینکه انسان در پرتو اعمال صالح تکامل می‌یابد و به قرب خدا پرواز می‌کند وبه خوشبختى همیشگى می‌رسد. بر اثر جرم و گناه سقوط می‌کند و بر بدبختى ابدى گرفتار می‌شود. 
عبادت خداوند انجام هر عملی است که انسان را به خدا نزدیک ساخته واز زشتی ها دور نماید .بنابر این عبادت خدا منحصر در نماز نیست.خدمت خالصانه به انسان ها و...نیز عبادت است. انجام هر عملی که در آیات و روایات به انجام آنها توصیه شده عبادت است.اما به نظر می رسد که مقصود از سوال نماز است.
بنابراین :خداوند به نماز ما نیاز ندارد، بلکه عبادت را بر ما واجب کرده تا به کمال انسانی نائل گردیم. نماز اسرار و فوایدی دارد و در ارتقای معنوی انسان نقش ایفا می کند، که از عبادات و مناجات‌های دیگر ساخته نیست. هر چند به تمام اسرار نماز نمی‌توانیم آگاه شویم اما از آنجا که همه ما آفریده خدا هستیم و او به نیازهای روحی و جسمی ما آگاه‌تر است برنامه شبانه‌روزی خاصی برای ما قرار داده به نام نماز که باید با پرداختن به آن، نیازمندی خود را تأمین کنیم، نه سودی به خدا برسانیم. پی بردن به تمام آثار و فلسفه نماز و عبادت شاید در توان بشر عادی نباشد. در آیات قرآن و از طریق پیامبر و پیشوایان دینی نیز تنها بخشی از آثار و حکمت‏های نماز و عبادت بیان شده است. با توجه به آیات و روایات در این زمینه، برخی از آثار و حکمت‏ها چنین است: 
1 - قرب معنوى 
یکى از آثار بسیار مهم نماز قرب به خداوند است. این اثر روح عبادت و نماز را تشکیل مى‏دهد و یکى از آیات قرآن هدف آفرینش انسان عبادت بیان شده است (6) که حکایت گر بعد معنوى نماز و اهمیت آن است، امام على(ع) فرمود: «الصلوة قربان لکل تقى (7)، نماز وسیله تقرب هر پرهیز کارى به خداوند است». در برخى از روایات از نماز به عنوان معراج مؤمن یاد شده که اشاره به آثار معنوى آن مى‏باشد. 
2 - یاد خدا و آرامش روانى 
در قرآن آمده است: «اقم الصلوة لذکرى(8)، نماز را بر پا دار تا به یاد من باشى». 
یکى از نویسندگان در تفسیر این آیه مى‏نویسد: «روح واساس و هدف و پایه و مقدمه و نتیجه و بالاخره فلسفه نماز همان یاد خدا است. همان «ذکر اللَّه» است که در آیه فوق به عنوان برترین نتیجه بیان شده است» (9) ذکر و یاد خداوند نقش تعیین کننده در آرامش روانى دارد. نماز به عنوان ذکر خدا به انسان‏هاى نماز گذار آرامش مى‏دهد، «ألا بذکر اللَّه تطمئن القلوب(10)، آگاه باشید یاد خدا مایه اطمینان است». 
3 - عامل باز دارنده از گناه 
یکى از آثار مهم نماز جلوگیر از گناه است: «إنّ الصلوة تنهى عن الفحشا و المنکر»(11). طبیعت نماز از آن جا که انسان را به یاد خدا نیرومندترین عامل بازدارنده یعنى اعتقاد به مبدأ و معاد مى‏اندازد، داراى اثر بازدارندگى از فحشا و منکر است. انسان که به نماز مى‏ایستد و تکبیر مى‏گوید، خدا را از همه چیز بالاتر مى‏شمرد... بدون شک در قلب و روح چنین انسانى، جنبشى به سوى حق و حرکت به سوى پاکى و جهشى به سوى تقوا پیدا مى‏شود...»(12) 
4 - گناه زدایى 
یکى از آثار بسیار مهم نماز گناه زدایى است. نماز وسیله شستشو از گناهان و مغفرت و آمرزش الهى است(13). پیامبر(ص) از یاران خود سؤال کرد: اگر بر در خانه یکى از شما نهرى از آب صاف و پاکیزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهید، آیا چیزى از آلودگى و کثافت در بدن او مى‏ماند؟ در پاسخ عرض کردند،نه. حضرت فرمود: نماز درست هماننداین آب جارى است. هر زمان که انسان نماز مى‏خواند، گناهانى که در میان دو نماز انجام شده است، از بین مى‏رود.»(14)
5 - غفلت زدایى‏
بزرگ‏ترین مصیبت براى رهروان راه حق آن است که هدف آفرینش خود را فراموش کنند و غرق در زندگى مادى و لذائذ زودگذر گردند، اما نماز به حکم این که در فواصل مختلف در هر شبانه روز پنج بار انجام مى‏شود، مرتباً به انسان اخطار مى‏کند و هشدار مى‏دهد و هدف آفرینش او را خاطر نشان مى‏سازد... و این نعمت بزرگى است که انسان وسیله‏اى در اختیار داشته باشد که در هر شبانه روز چند مرتبه به او بیدار باش گوید.(15) 
6 - تکبر زدایى‏
یکى از عوامل مهم تکبر زدایى نماز است، زیرا انسان در هر شبانه روز هفده رکعت و در هر رکعت دو بار پیشانى بر خاک در برابر خدا مى‏گذارد و خود را ذره کوچکى در برابر عظمت او مى‏بیند، از این رو پرده‏هاى غرور و خودخواهى را کنار مى‏زند. از این رو على(ع) بعد از بیان فلسفه عبادت، یکى از آثار نماز را تکبر زدایى بیان نمود: «خداوند ایمان را براى پاکسازى انسان هااز شرک واجب کرده است و نماز را براى پاکسازى از کبر»(16). 
7 - عامل پرورش فضائل اخلاقى 
نماز روح اخلاص و خداباورى را در انسان افزایش مى‏دهد و نتیجه آن پرورش فضایل اخلاقى است. انسان با نماز خواندن خود را از جهان محدود ماده و چهار دیوار طبیعت بیرون مى‏برد و به ملکوت آسمان‏ها دعوت مى‏کند و با فرشتگان هم صدا مى‏شود و خدا را درهمه حال حاضر و ناظر مى‏داند. 
8 - همگرایى 
علاوه بر آثار مذکور که معمولاً آثار نماز محسوب مى‏شودند، یکى از آثار مهم اجتماعى و سیاسى نماز، همگرایى است. برگزارى نماز جمعه و جماعت، وحدت مسلمانان را به نمایش مى‏گذارد زیرا مسلمانان با صفوف فشرده در کنار هم قرار گرفته و با اوضاع سیاسى و اجتماعى جهان آگاهى پیدا مى‏کنند. خطیب جمعه با بیان احکام و طرح مسایل سیاسى و اجتماعى به نمازگزاران رشد سیاسى مى‏دهد. شاید به خاطر آثار مهم نماز جمعه و جماعت است که در آموزه‏هاى دینى به این دو فریضه اهمیت خاصى داده شده است.(17) پیامبر اسلام(ص) فرمود: 
«خداوند نماز جمعه را بر شما واجب کرده است. هر کس آن را در حیات من یا بعد از وفات من به سبب کم اهمیتی یا انکار ترک کند، خداوند او را پریشان مى‏کند و به کار او برکت نمى‏دهد. بدانید نماز او قبول نمى‏شود، بدانید زکات او قبول نمى‏شود، بدانید حج او قبول نمى‏شود،..، تا از این کار توبه کند...»(18). 
9 - نفى طاغوت و ایستاگى در مقابل ستم‏
انسانى که فقط خداوند را عبادت نماید در مقابل او سر تعظیم و تسلیم فرود آورد، هر چه غیر خداوند است، براى او حقیر و کوچک مى‏شود و کسى نمى‏تواند با ظلم و ستم بر او چیره شود. در مقابل گردنکشان و ظالمان سر تسلیم فرود نمى‏آورد و با طاغوت کنار نمى‏آید. خداوند این مسئله را یکى از اهداف بعثت پیامبر(ص) دانسته است: « میان هر امتى، پیامبرى را مبعوث کردیم تا خداوند را عبادت نمایید و از طاغوت (هر چه در مقابل خدا است) پرهیز کنید.(19)

پى نوشت‏ها:
1 .فاطر (35) آیة 15.
2 .آل عمران (3) آیة 97
3 .عنکبوت (28) آیه 6.

4 .فجر (89) آیه 27-30.

5 .ذاریات (51) آیه 56.
6 .ذاریات(51)، آیه 56. 
7 .نهج البلاغه، کلمات قصار، جمله 136، با اقتباس از: تفسیر نمونه، ج 16، ص 292.
8 .طه(20)، آیه 14. 
9 .تفسیر نمونه، ج 16، ص 289. 
10 .رعد(13)، آیه 28. 
11 .عنکبوت (29)، آیه 45. 
12 .تفسیر نمونه، ج 16، ص 284. 
13 . همان، ص 290. 
14 . وسایل الشیعه، ج 3، ص 7. 
15 . تفسیر نمونه، ج 16، ص 290 - 291.
16 . نهج البلاغه، کلمات قصار 252. 
17 . جمعه (62) آیه‏ى 9، تفسیر نمونه، ج 24، ص 125 به بعد. 
18 . وسایل الشیعه، ج 5، ص 7. 
19 . نحل (16)، آیه 36.

چرا جوانان رغبتی به نماز ندارند؟

ترک نماز ممکن است عوامل مختلف و متعدد داشته باشد که در این جا به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌شود:
1ـ ضعف ایمان و اعتقاد به باورهای دینی، یکی از عوامل عمده است که سبب می‌شود باورها به عمل نرسد و اعتقاد در میدان عمل، تجلی و عینیت نیابد. اگر کسی از روی اعتقاد محکم باور داشته باشد نماز به عنوان یکی از وظایف و تکالیف واجب است که خداوند بر عهده او گذاشته است و در روز قیامت در قبال آن پاداش‌های بزرگ نصیب او می‌شود اما اگر ترک کند کیفر دردناک خواهد داشت، هرگز نسبت به ادای تکلیف واجب، غفلت و سهل‌انگاری نخواهد کرد.
2ـ عامل دوم گناه و معصیت است. گناه سبب می‌شود توفیق بندگی (که نماز بالاترین نمود آن است) از انسان سلب شود، به همین جهت در روایات متعدد نقل شده گناه سبب می‌شود انسان توفیق پیدا نکند نماز شب بخواند. شخصی از امیرمؤمنان(ع) سؤال کرد که چرا توفیق ندارد نماز شب بخواند، حضرت فرمود: "أنت رجل قد قیدتک ذنوبک(1)؛ تو آدمی هستی که گناهان تو را در بند خود کشیده است".
3ـ غفلت عامل دیگر است که پیامد آن ترک نماز است، چون کسی که گرفتار غفلت می‌شود و یاد خدا برای او لذت‌بخش نیست،‌دنبال نماز (که بهترین جلوه یاد خداوند است) نمی‌رود.(2)
4ـ تأثیرپذیری او محیط نیز به نوبه خود عامل دیگر است، مثلاً بچه وقتی در محیط خانه، پدر و مادرش را نسبت به نماز بی اعتنا و یا کم توجه ببیند، به تدریج او نیز نسبت به نماز بی توجه شده، ترک نماز برای او یک امر عادی می‌شود و گمان می‌کند نماز در اعتقاد او جزء مسایل کم اهمیت است. شاید یکی از اسراری که در روایات تأکید شده که نسبت به نماز باید بی توجهی نشود و نماز سبک شمرده نشود، همین نکته باشد که سبک شمردن نماز بخصوص در خانواده‌ها به تدریج در بچه‌ها جرأت ترک نماز را پدید می‌آورد.
بی‌میلی‌و بی‌رغبتی‌و عدم‌توجه‌در نماز معلول‌عوامل‌متعددی‌است‌ از جمله‌:
أ) نشناختن‌نماز و اهمیت‌و سر نهفته‌در آن‌.
ب‌) عدم‌شناخت‌و توجه‌کافی‌نسبت‌به‌معبود ؛ یعنی‌همو که‌در نماز با او سخن‌می‌گوییم‌.
ج‌)اشتغال‌ذهن‌و فکر و اندیشه‌و تعلق‌قلب‌به‌دنیا و مسائل‌مادی‌.
برای‌حل‌این‌مشکل‌راه‌ه� �ی‌متعددی‌وجود دارد؛ از جمله‌: 
1. دقت‌در انجام‌مقدمات‌نماز (مانند وضوی‌با معنویت‌و انجام‌دادن‌مستحباتی‌چون� ��اذان‌، اقامه‌و ...) 
2. گزینش‌مکان‌مناسب‌، دوری‌از جاهای‌شلوغ‌و پر سروصدا و دوری‌از هرچه‌موجب‌انحراف‌توجه‌ا ز خداوند شود.
3. گزینش‌وقت‌مناسب‌؛ تا آن‌جا که‌ممکن‌است‌اول‌وقت‌خو� �ندن‌نماز.
4. تا حد امکان‌در مسجد و با جماعت‌نماز خواندن‌(بویژه‌درجماعاتی‌ که‌بعد معنوی‌بیشتری‌دارد).
5.نماز را با اشتیاق‌و با طمأنینه‌و با دقت‌در مفاهیم‌و معانی‌آن‌خواندن‌.
6.عدم ‌توجه‌به‌اطراف‌واطرافیا ن‌؛ در حال‌ایستاده‌به‌مهر نگریستن‌و در رکوع‌پایین‌پا و در تشهد به‌دامن‌خود نظر نمودن‌. 
7.تخلیه‌دل‌از حب‌دنیا و امور دنیوی‌و آن‌را مالامال‌از عشق‌خداساختن‌. توضیح‌: ذهن‌انسان‌همواره‌متوجه‌ چیزی‌است‌که‌به‌آن‌عشق‌ می‌ورزد چنان‌که‌عاشق‌آنی‌از فکر معشوق‌خود بیرون‌نمی‌رود. این‌که‌ما در نمازهایمان‌همواره‌به‌فک� �مسائل‌دیگر هستیم‌به‌خاطر تعلق‌شدید نفس‌به‌دنیا و حب‌آن‌است‌اما آن‌که‌عاشق‌حق‌است‌در هر حال‌و کاری‌به‌یادخداست‌بطوری‌ که‌گویی‌همیشه‌در نماز است‌. 
8. ضبط‌قوه‌خیال‌. توضیح‌: پرنده‌لجام‌گسیخته‌خیال‌ چکاوکی‌است‌که‌هر آن‌بر شاخساری‌می‌نشیند. لذا همیشه‌افکار انسان‌به‌این‌طرف‌و آن‌طرف‌متوجه‌است‌و قرار و آرامی‌ندارد اما اگرآدمی‌با دقت‌و هوشیاری‌در کنترل‌آن‌بکوشد پس‌از چند صباحی‌رام‌و مطیع‌شده‌و به‌هر سو که‌اراده‌شود متوجه‌می‌گردد. بنابراین‌انسان‌باید در نماز از اول‌با قاطعیت‌بنا گذارد که‌تمام‌توجه‌خود را به‌سوی‌پروردگار معطوف‌دارد وهرگاه‌طایر خیال‌از چنگ‌او گریخت‌بلافاصله‌آن‌رابه‌ همان‌جهت‌برگرداند. اگر چندین‌مرتبه‌در ایام‌متوالی‌چنین‌کندکم‌ کم‌ذهنش‌عادت‌خواهد نمود.
9. توجه‌به‌عظمت‌و هیبت‌پروردگار و فقر وفاقه‌خود. بدیهی‌است‌اگر آدمی‌بداند باچه‌بزرگی‌روبه‌روست‌و خود در مقابل‌او هیچ‌بلکه‌عین‌احتیاج‌و فقر و فاقه‌است‌با تمام‌وجود و ذهن‌و اندیشه‌خاضع‌می‌گردد.
10. مطالعه‌پیرامون‌کیفیت‌نم� �زهای‌اهل‌بیت‌(ع‌) همچنین‌مطالعه‌کتاب‌هایی� �� چون‌«آداب‌الصلوه‌یا پروازدرملکوت‌» (امام‌خمینی‌) و «اسرارالصلوه‌» (میرزا جواد ملکی‌تبریزی‌) بسیار نافع‌است‌.
11. تمیز بودن‌بدن‌و لباس‌،مسواک‌زدن‌دندان‌و خالی‌بودن‌معده‌درهنگام‌ نماز نیز از مستحبات‌و موجب‌حضور بیشتر قلب‌است‌.

پی‌نوشت‌ها:
1. میزان الحکمه، نامه 5، ص 422 نشر مرکز مکتب الاعلام الاسلامی، قم، 1362ش.
2. امام خمینی، چهل حدیث، ص 24 و 41، نشر مؤسسه آثار امام، 1378ش.

 

موضوعات مرتبط: نماز
برچسب‌ها: نماز
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 17 / 7 / 1394




 

 


 

 

 

 

    نماز = گفتگوی دلبرانه عاشق و معشوق + زیبا ترین تجلی بندگی

 

   واقعیت آن است که نماز از نظر اسلام اهمیت ویژه ای دارد؛ تا آن جا که از آن به عنوان ستون دین(1) و نور چشم پیامبر(ص) یاد شده است.(2)

از سوی دیگر ترک نماز از گناهان کبیره به حساب آمده است.(3)
پیامبر فرمود: « از ما نیست کسی که نماز را خوار شمارد».(4)
نماز است شمع شبستان دل  دل بی نماز است بدتر ز گِل
نماز است معراج ما خاکیان  بر او غبطه ورزند افلاکیان
نماز است آرامش زندگی  چه آزادگی بهتر از بندگی؟
پسر چنین کرد این نغمه ساز  مرا نور چشم است اندر نماز
نماز است سرخط آزادگی  دوای غم و درد دل مردگی (5)
نماز عامل مهمی در تزکیة روح و درون انسان است. اهمیت ندادن به نماز به لحاظ عدم آشنایی با حقیقت آن و احساس نیاز نکردن نسبت به آن، از عوامل ترک نماز و سستی در آن به شمار می‌آید.
انسان بر اساس فطرت خود، همواره به چیزی که برایش اهمیت دارد، توجه و اهتمام می‌کند. اگر برای انسان، امری مهم و ضروری جلوه کند، آن را به هر صورت ممکن انجام خواهد داد. 
آشنا شدن با حقیقت نماز و این که جزء نیاز ما است، جزء زندگی ما است و فایده و آثار نماز در دنیا و آخرت تجلّی می‌کند، باعث می‌شود انسان با شوق بیشتری به برپایی نماز بپردازد و از سستی در نماز و یا ترک آن خودداری نماید.
کسی که نماز را سربار خود و صرفاً یک تکلیف طاقت فرسا بداند، به حقیقت آن پی نبرده و اهمتی به آن نمی‌دهد.
‌ نماز مهم‌ترین فریضه و واجب الهی است. برپایی آن مایة سعادت و ترک آن باعث شقاوت می‌باشد. امام ‌صادق(ع) فرمود: 
«‌محبوب‌ترین اعمال پیش خداوند نماز است، و آخرین وصیت پیامبران الهی نماز‌است».(6)
حضرت در حدیث دیگر فرمود: «‌تارک الصلاة بهره‌ای از اسلام نبرده است».(7)

پی‌نوشت‌ها:
1. من لا یحضره الفقیه، ج 1، ح 639.
2. مکارم الاخلاق، ج 2، ص 461.
3. عبدالحسین دستغیب، گناهان کبیره، ج 2، ص 183.
4. فروع کافی، ج 3، ص269.
5. نماز از دیدگاه قرآن و حدیث، ص 77 - 78.
6. محمد محمدی‌ری‌شهری، میزان الحکمه، ماده صلاة، شماره 10534. 
7. بحارالانوار، ج 79، ص 232.

 

 


 

  حضور قلب در نماز ؟

منظور از حضور قلب،‌دل از غیر خدا خالی داشتن است. بنابراین از ظاهر نماز کسی نمی توان فهمید حضور قلب دارد یا نه. چه بسا شخصی ظاهراً با خشوع نماز می خواند ولی دلش متوجه چیز دیگری است. بنابراین حضور قلب مربوط به امر باطنی است. 
از روایات استفاده می شود حضور قلب،‌روح عبادت است و بدون آن قبول درگاه حق تعالی نمی شود. امام باقر و امام صادق(ع) فرموده اند: "نمازی برای تو نیست مگر آن چه بدان توجه قلب کردی. پس اگر تمام آن را غلط به جا آورد یا از آداب آن غافل شود پیچیده شود و به روی صاحبش زده شود".1
حضرت امام خمینی در مورد راه های تحصیل حضور قلب می گوید: " آنچه باعث حضور قلب شود، دو امر است: یکی فراغت وقت و قلب و دیگر فهماندن به قلب اهمیت عبادت را. و مقصود از فراغت وقت آن است که انسان در هر شبانه روزی برای عبادت خود وقتی را معیّن کند که در آن وقت خود را موظف بداند فقط به عبادت بپردازد و اشتغال دیگری را برای خود در آن وقت قرار ندهد. انسان اگر بفهمد که عبادت یکی از امور مهمه ای است که از کارهای دیگر اهمیتش بیشتر بلکه طرف نسبت با آن ها نیست [= قابل مقایسه نیست] البته اوقات آن را حفظ می کندو برای آن وقتی موظف می کند ... از فراغت وقت،‌مهم تر فراغت قلب است و آن چنان است که انسان در وقت اشتغال به عبادت، خود را از اشتغالات و هموم دنیایی فارغ کند و توجه قلب را از امور متفرقه و خواطر متشتّته [=پراکنده] منصرف نماید و دل را یکسره خالی و خالص برای توجه به عبادت و مناجات با حق تعالی نماید و تا فراغت قلب از این امور حاصل نشود، تفرغ برای او و عبادت او حاصل نشود".2
برای حضور قلب عوامل مختلفی ذکر شده که مهم ترین آن ها عبارتند از: 
1- اهمیت دادن به نماز، 
2- شرایط لازم در تمام مراحل،
3- شناخت و آگاهی،
4- احساس نیاز،
5- حضور قلب در تمام حالات،
6- فهمیدن معانی نماز،
7- آمادگی قبل از نماز،
8- تعیین مکان مخصوص و دقت مناسب.
از طرف دیگر برای رسیدن به حضور قلب در نماز باید با عوامل حواس پرتی مقابله کرد که مهم ترین آن ها عبارتند از: 
1- هرزگی قوة خیال،
2- دنیا پرستی،
3- حواس ظاهری،
4- تند خواندن،
5- گناه،
6- چشم چرانی،
7- عوامل بیرونی،
8- موانع مقدماتی مانند پرخوری، پرخوابی و پرگویی،
9- عادت.
موانع تا نگردانی ز خود دور
تا تو خود را به کلی در نبازی
درون خانة دل نایدت نور
نمازت کی شود هر گز نمازی
کسی که به خیانت به مردم، کلاه برداری، رشوه خواری، اختلاس،‌تهمت، غیبت و غیره فکر می کند، برای او قلبی نمانده است تا در آن خدا جلوه کند. هر چه هست غیر خدا است.
دل ز دل بردار اگر بایست دلبرداشتن
دلبر و دل داشتن نَبْوَد طریق عاشقان
دل بر دلبر کی رسد جز دل زدلبرداشتن 
یادَم از دل داشتن زن، یا ز دلبر داشتن
گناه لذت مناجات را از انسان می گیرد و با گرفتن لذت شیرینی عبارت، حضور قلب هم خواهد رفت. 
امام صادق(ع) می فرماید: "خداوند به داوود پیامبر فرمود: قرار نده بین من و خودت عالِمی را که شیفتة دنیا است،‌چون این شخص از راه محبت من جلوگیری می کند. این ها دزدان راه بندگانی هستند که به سوی من می آیند. کم ترین کاری که من با آن ها می کنم، این است که شیرینی مناجاتم را از قلبشان می گیرم".3
رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبرداشتن
یا زجانان یا زجان بایست دل برداشتن
باید توجه داشت که نماز صحیح و با حضور قلب خواندن هرگز نمی تواند کارهایی از قبیل ظلم و تقلب را توجیه کند. از روایات استفاده می شود که اگر نمازی انسان را از فحشا و منکرات باز ندارد، آن نماز تمام و کامل نیست، چون قرآن مجید فرمود: "انّ الصّلاه تنهی عن الفحشاء و المنکر؛ نماز آدمی را از بدی ها و زشتی ها باز می دارد".4
در حدیثی از پیامبر ا کرم(ص) نقل شده است: "کسی که نمازش او را از فحشا و منکر باز ندارد،‌هیچ بهره ای از نماز جز دوری ای از خدا به دست نیاورده است".5
در روایت دیگر از امام صادق(ع) نقل شده: به مقداری که نماز مانع از گناه شود، مورد قبول پروردگار واقع شده است.6


1 فروع کافی، ج 3، ص 363.
2 امام خمینی، چهل حدیث، ص 426.
3 اصول کافی، ‌ج 1، ص 46.
4 عنکبوت( ) آیة 45.
5 تفسیر نمون، ج 16، ص 286.
6 همان، ص 287.

 

 

 

 

 
 

حضرت آیة ‌الله میرزا احمد سیبویه در سال 1296 شمسی، در خانواده‌‌ای معنوی در کربلا به دنیا آمد. وی پس از خواندن دروس مقدماتی و ادبیات، سطوح را نزد پدر و عمویش مرحوم حاج شیخ محمد‌علی سیبویه از علمای کربلا، فرا گرفت و سطوح نهایی و خارج فقه را از مرحوم علامه فقیه و حاج شیخ یوسف بیارجمندی شاهرودی آموخت.

 

   

داستان شفا گرفتن مرحوم سیبویه(ره)

مهدی صادق ‌نژاد، از دوستان نزدیک مرحوم سیبویه می‌گوید: پدر و مادر مرحوم سیبویه در یک روز از دنیا رفتند و زمانی که آنها فوت کردند، مرحوم سیبویه در بستر بیماری بود و پزشکان از بهبودش قطع امید کرده بودند. 
مرحوم سیبویه 20 روز بعد از فوت والدینش زمانی که کمی بهبود یافته بود، متوجه فوت آنها می‌شود.
بعد از اینکه میرزا احمد سیبویه بهبود یافت، گفت: «در بستر بیماری در عالم مکاشفه بودم، همراه پدرم در حرم امام حسین (علیه السلام) ایستاده بودیم؛ پدرم از امام حسین (علیه السلام) شفای مرا خواست. حضرت اباعبدالله (علیه السلام) فرمودند: «اجلش رسیده است» و پدرم امام حسین (علیه السلام) را به مادرش حضرت زهرا (سلام الله علیها) قسم می ‌دهد و می‌ گوید: اگر شما بخواهید، می‌ شود.
مرحوم سیبویه گفت: امام حسین (علیه السلام) به داخل حرم رفتند و بعد از مدتی بیرون آمدند و خطاب به پدرم فرمودند: «ما شفای پسر شما را از خدا گرفتیم!»
بعد از این واقعه، مرحوم سیبویه بارها می ‌گفتند که من آزاد شده امام حسین (علیه السلام) هستم. از این رو وی علاوه بر «احمد» با نام کوچک «حسین» نیز معروف بود.
کلید نزدیک شدن به خدا تقواست. پرهیز از گناه است. حتی نیت گناه هم اثر می‌ کند. اما چه چیزی باعث دوری از خدا می ‌شود. غفلت، غضب از ذکر خدا ما را از خدا دور می‌ کند. کسی که از یاد خدا اعراض کند، دنیایش تلخ است. قرآن در این باره می‌ فرماید: «کسی که عمل صالح به جا بیاورد، مرد یا زن، ما به او حیات خوش، حیات طیبه، زندگانی شیرین اعطا می ‌کنیم»

فاطمه چون مادر خون خداست
نام او گل واژه و دار الشفاست 
چون که ثار الله به عالم هدیه کرد
سیبویه را اسم شافی زنده کرد
مظهر شافی بود خاک حسین
سُبحه ی سجاده از تاک حسین
خوش بحال سیبویه روضه خوان
کو شوب سرمشق هر پیر وجوان
من چه گویم رگ رگم هوشیار نیست 
شرح آن گل را کو را خار نیست

 

 


 

 

  از آیات و روایات استفاده می شود که نماز کامل و حقیقی نمازی است که با حضور قلب و خلوص نیت و همراه با یقین باشد. از امام رضا (ع) نقل شده است : "لا صلاة الا باسباغ الوضو‌ء و احضار النیة و خلوص الیقین و افراغ القلب و ترک الاشتغال و هو قوله"فاذا فرغت فانصب و الی ربک فارغب"؛(1) نماز کامل باید با وضوی کامل ، با حضور قلب و خلوص یقین و خالی بودن فکر و ذهن و قلب از توجه و اشتغال به دنیا باشد، همان طور که خطاب به پیامبر آمده است : "هنگامی که فارغ شدی، به نماز بایست و به سوی پروردگارت بشتاب".
اما این بدان معنا نیست که اگر احیانا نماز با این ویژگی ها نبود، باطل است ، بلکه می توان مراتب متعددی برای نماز و نمازگزار تصور کرد. مسلماً هر چه درجه و مرتبة کمال معنوی بالاتر باشد، نماز بهتر و از درجه ای بالا برخوردار خواهد بود. قرآن از برخی انسان ها چنین یاد می کند "رجال لا تلهیهم تجارة و لا بیع عن ذکر الله؛(2) افرادی که تجارت و خرید و فروش آنان را از ذکر خدا باز نمی دارد". اینان در عین این که بین مردم هستند و به کار و تلاش مشغولند، ولی این کارها آنان را از نماز و یاد خدا باز نمی دارد.
عرفا برای حضور قلب در نماز مراتبی ذکر کرده اند: 
1 - شخص نماز گزار اجمالاً بداند که با خداوند سخن می گوید و حمد و ثنای او می کند، اگر چه به معنای الفاظ توجه نمی­کند.
2 - علاوه بر مرحلة قلبی، به معانی کلمات و اذکار نیز توجه داشته باشد و بداند که چه می گوید. به این مرتبه روایتی از امام صادق (ع) اشاره دارد: "هر کس دو رکعت نماز بخواند، در صورتی که بداند چه می گوید، از نماز فارغ می شود در حالی که بین او و خداوند گناهی نیست، مگر این که خداوند آن ها را می بخشد" . (3)
3- مرتبة سوم آن است که اسرار عبادت و حقیقت اذکار و تسبیح و تحمید را بفهمد.
4- آن اسرار و حقایق به باطن نفوذ کند.
5 - در این مرتبه نمازگزار به مرتبة کشف و شهود و حضور کامل می رسد، که به این مرحله حضور قلب در معبود می گویند. در این مرحله نمازگزار حتی به خود و افعال و حرکاتش نیز توجه نداشته، از سخنگو و سخن نیز غافل است. (4)
بدیهی است که بعضی از این مراتب اختصاص به اولیای حق دارد، ولی تحصیل بعضی مراتب دیگر برای دیگران نیز ممکن 
است. بزرگان برای به دست آوردن حضور قلب در نماز عواملی را ذکر کرده اند که مهم ترین آن ها عبارتند از :
1- اهمیت دادن به نماز: عارف بزرگ میرزا جواد آقا ملکی تبریزی می گوید: حضور قلب سببش همت آدمی است، زیرا قلب تابع همت بوده و اگر همت نماز باشد، قلبت هم نزد نماز حاضر خواهد بود. هر اندازه که همت انسان بیش تر باشد، قلبش هم بیش تر نزد نماز خواهد بود و هر اندازه که همت انسان بیش تر باشد، غفلتش از غیر نماز بیش تر خواهد بود. (5)
کسانى که نماز را سرسرى مى گیرند و نسبت به آن بى توجه هستند و به اهمیت نماز توجهى ندارند، حضور قلب نخواهند داشت. بر عکس کسانى که به نماز اهمیت مى دهند و براى آن سرمایه گذارى مى کنند و آن را ستون دین مى دانند و وقت و فرصت بیشترى را صرف نماز مى کنند، حضور قلب بیشترى خواهند داشت.
2 - شناخت و آگاهی: هرمقدار معرفت انسان به حق تعالی بیشتر باشد، احساس او نیز بیش تر خواهد بود و در برابر پروردگار خاضع و خاشع خواهد بود و خداوند را ناظر و حاضر خواهد دید.
3 - فهم معانی نماز: در ابتدا در یک نماز باید مراقب چند کلمه بود و با تمرین بیش تر، کلمات بیشتری را با معانی آن ادا نمایید.
4 - آمادگی قبل از نماز: کسی که می خواهد در نماز حضور قلب داشته باشد، لازم است به مقدمات نماز توجه داشته باشد و وضو را به صورت کامل انجام دهد و قبل از نماز لحظاتی را با خدا خلوت کند. امام صادق (ع) می فرماید: "هنگامی که به قصد نماز به جانب قبله ایستادی ، دنیا و آن چه در آن است و مردم و احوال آن ها را فراموش کن. قلبت را از هر شاغلی که تو را از یاد خدا باز می دارد، فارغ ساز و با چشم باطن، عظمت و جلال خدا را مشاهده کن. به یاد آور توقف خودت را در برابر خدا، در روزی که هر انسانی اعمال از پیش فرستاده اش را آشکار می سازد " . (6)
5 - رعایت مستحبات نماز: از اسباب حضور قلب، رعایت احکام و آداب نماز است، مانند نگاه کردن به محل سجده در حال قیام، نگاه کردن بین دو پا در حال رکوع، نگاه کردن به دامن در حال تشهد و سلام و چسباندن دست ها به بدن در حال قیام و غیره.
از هنگام وضو ساختن، دل را به خدا بسپار و با گفتن اذان و اقامه و توجه به معانى و مفاهیم بلند آن، جان و روح و قلب را به آن خط نورى ملکوتى اتصال بده که از کعبه تا عرش واز آن جا تا حقیقت اسما و صفات و از آن فراتر تا "ذات احدیّت" امتداد دارد. 
پس از اقامه گفتن و قبل از ورود به نماز، به ابراهیم خلیل تأسى کن و بگو: "انّى وجهت وجهى للذى فطر السموات و الارض حنیفاً و ما انا من المشرکین"؛(7) من روى خود رابه سوى کسى کردم که آسمان‏ها و زمین را آفریده، من در ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم. 
سپس با حضور قلب و توجه به معانى الفاظ بگو: "انّ صلوتى و نسکى و محیاى و مماتى للَّه ربّ العالمین"؛(8) بگو: "نماز و تمام عبادات من، و زندگى و مرگ من، همه براى خداوند پروردگار جهانیان است. 
آن گاه که در دروازه تکبیر قرار گرفتى، گناهان خویش را به یاد آور و به عظمت خالق توجه نما و حقارت خویش را در نظر آور و بگو: "یا محسن قد اتاک المسى و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسى انت المحسن و انا المسى بحق محمد و آل محمد صل على محمد آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منّى"اى خداى نیکوکار! بنده گناهکارت به در خانه تو آمده است، و تو امر کرده‏اى که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکو کارى و من گناهکارم، بحق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد آل محمد بفرست و از کارهاى زشتى که مى‏دانى از من سر زده بگذر". 
6 - انتخاب مکان مخصوص و اختصاص وقت مناسب برای نماز.
7 - فراغت قلب: یکی از مهم ترین اسباب حضور قلب، فراغت قلب است .
تا بر نخیزی از سر دنیا و هر چه هست با یار خویشتن نتوانی دمی نشست
حضرت امام خمینى در مورد راه هاى تحصیل حضور قلب مى گوید: " آنچه باعث حضور قلب شود، دو امر است: یکى فراغت وقت و قلب و دیگر فهماندن به قلب اهمیت عبادت را. و مقصود از فراغت وقت آن است که انسان در هر شبانه روزى براى عبادت خود وقتى را معیّن کند که در آن وقت خود را موظف بداند فقط به عبادت بپردازد و اشتغال دیگرى را براى خود در آن وقت قرار ندهد. انسان اگر بفهمد که عبادت یکى از امور مهمه اى است که از کارهاى دیگر اهمیتش بیشتر بلکه طرف نسبت با آن ها نیست [= قابل مقایسه نیست] البته اوقات آن را حفظ مى کند و براى آن وقتى موظف مى کند ... از فراغت وقت،‌مهم تر فراغت قلب است و آن چنان است که انسان در وقت اشتغال به عبادت، خود را از اشتغالات و هموم دنیایى فارغ کند و توجه قلب را از امور متفرقه و خواطر متشتّته [=پراکنده] منصرف نماید و دل را یکسره خالى و خالص براى توجه به عبادت و مناجات با حق تعالى نماید و تا فراغت قلب از این امور حاصل نشود، تفرغ براى او و عبادت او حاصل نشود".(9)
8- رفع موانع: پرخوری، جلوگیری از ادرار، کسالت و خستگی، سر و صدا و نگاه به اطراف، مانع حضور قلب در نماز می شود. رفع این موانع در حضور قلب مؤثر است.
موانع تا نگردانى ز خود دور درون خانه دل نایدت نور 
9ـ احساس و درک عظمت و بزرگى خدا.
درک عظمت و بزرگى هر کسى بستگى به مقدار شناخت و معرفت به او دارد. هر مقدار این شناخت بیشتر شود،‌بزرگى و عظمت او بیشتر جلوه گر خواهد شد. اگر کسى به عظمت و بزرگى خدا پی ببرد، ‌طبعاً‌خضوع و خشوع بیشترى در پرستش و عبادت خواهد داشت.
ابان بن تغلب می‌گوید: به امام صادق(ع) گفتم: على بن الحسین(ع) را دیدم وقتى که به نماز می ایستاد، رنگ به رنگ مى شد. فرمود: آرى او خدایى را که در برابرش ایستاده بود، کاملاً مى شناخت.(10)
امیرالمؤمنین(ع) در وصف عارفان و خدا پرستان واقعى فرمود: «عظم الخالق فى أنفسهم فصغر ما دونه فى أعینهم؛(11) آنان خدا را به عظمت و بزرگی شناخته اند. بنابراین هر چه غیر او است، در نظرشان کوچک جلوه می‌کند».
10ـ جلوگیرى از هرزگى قوة خیال:
یکى از بزرگترین عوامل حواس پرتى در نماز،‌هرزگى و پراکندگى قوة خیال است. اگر قبل از نماز چند دقیقه اى به وسیلة ذکر خدا و مناجات و خواندن نمازهاى مستحبى و تلاوت قرآن، خود را آمادة نماز کنیم،‌ذهن از حواس پرتى و پراکندگى و از توجه به کثرت، به سوى وحدت منعطف مى شود،‌در نتیجه در نماز فکر انسان به این طرف و آن طرف متوجه نمی شود. کسى که قبل از نماز با دیگرى بگو مگو و بحث داشته یا خوشحال یا ناراحت شده، اگر فوراً وارد نماز شود، نمازش تحت تأثیر آن افکار خواهد بود و حضور قلب نخواهد داشت.
11ـ طول دادن و با تأنى خواندن نماز: اگر کسى رکوع و سجود را مقدارى طولانى کند و با حال خوشی اذکار و سجود را بگوید، در حضور قلب مؤثر خواهد بود.
12ـ ترک گناه یکى از مهم ترین عوامل توفیق در حضور قلب در نماز است. کسى که اهل معصیت وگناه باشد،‌توفیق بازیابى به درگاه خدا نمى یابد.
13ـ حالت خاصی در نماز که بیانگر خضوع است، در خشوع که حالت قلبى است، تأثیر مى گذارد. 
14ـ بعضى از آداب نماز مانند سر وقت خواندن و مواظبت بر وقت نماز و به حالت کسالت داخل نماز نشدن و ... در نماز مؤثر است.
15 - دوری از غذاهای شبهه ناک و حرام و اموالی که از طریق غیر مشروع به دست می آید در حضور قلب و ایجاد آمادگی درونی برای نماز و سخن گفتن با خدا بسیار موثر است.
16- رعایت آدابی از قبیل مسواک زدن،‌انگشتر به دست کردن،‌عطر زدن و ... که باعث آمادگی و تمیزی و پاکی انسان می شود. این کارها موجب بهره برداری هر چه بیشتر از برکات معنوی نماز می شود.
17- ترک گناه:
کسى که به خیانت به مردم، کلاه برداری، رشوه خواری، اختلاس،‌ تهمت، غیبت و غیره فکر مى کند، براى او قلبى نمانده است تا در آن خدا جلوه کند. هر چه هست غیر خدا است.
دل ز دل بردار اگر بایست دلبرداشتن  دلبر و دل داشتن نَبْوَد طریق عاشقان
گناه لذت مناجات را از انسان مى گیرد و با گرفتن لذت شیرینى عبادت، حضور قلب هم خواهد رفت. 
امام صادق(ع) مى فرماید: "خداوند به داوود پیامبر فرمود: قرار نده بین من و خودت عالِمى را که شیفتة دنیا است،‌چون این شخص از راه محبت من جلوگیرى مى کند. این ها دزدان راه بندگانى هستند که به سوى من مى آیند. کم ترین کارى که من با آن ها مى کنم، این است که شیرینى مناجاتم را از قلبشان مى گیرم".(12)
رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبرداشتن  یا زجانان یا زجان بایست دل برداشتن

پی نوشت ها :
1. بحارالانوار، ج 81، ص 243، به نقل از فقه الرضا.
2. نور (24) آیه 37.
3. وسائل الشیعه، ج4، ص 686.
4. ر.ک: امام خمینی، چهل حدیث ، ص 434.
5. ملکی تبریزی، اسرار الصلاه ، ترجمه رجب زاده.
6. بحارالانوار، ج 84، ص 230.
7. امام خمینی ، چهل حدیث، ص 428.
8. انعام (6)، آیه 79. 
9. همان، آیه 162. 
10. همان،‌ص 114، به نقل از بحارالانوار،‌ج48، ص 236.
1 1. همان، به نقل از نهج البلاغه، خطبة 184(فیض الاسلام)
12. اصول کافی، ‌ج 1، ص 46.

 

 

 

 

 

 

موضوعات مرتبط: نماز
برچسب‌ها: نماز
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی