اگر صفتی یا حالتی برای انسان ملکه شود آن صفت یا حالت در همه صحنهها و تمام شئون زندگی خود را نشان داده و آدمی را رها نمیکند. کسی که در کوچه و بازاردر کلاس و مدرسه در محیط خانه محلأ کار یکسره به یاد خداست و از او غافل نیست. بدون تردیددر نماز نیز حواسش را جمع کرده و از خداوند غفلت نمیکند. بر خلاف کسی که در محیط خانه، محل کار، در کلاس ، مدرسه و کوچه و بازار از خدا غافل است و یکسره سرش بند مسائل مادی و روزمره زندگی دنیاست و دلش متعلق به غیر خداست. بی شک چنین کسی نمیتواند در نماز قلب خود را متوجه خدا کند بلکه دلش دنبال همانی است که قبل از نماز دنبال آن بود و وجودش غرق در همانی است که قبل از ورود به نماز غرق در آن بود. خداوند در وصف بندگان مومن خویش میفرماید: ((رجال لاتلهیهم تجاره و لابیع عن ذکر الله ;مردانی که آنها را هیچ تجارت و معاملهای از یاد خدا بازنمیدارد. (1)(نور، 37)
وقتی که کسب و کار آنان را از یاد خدا باز ندارد. بدون تردید موقعی که وضومیسازند و رو به قبله میایستند و نماز میگذارند ازخدا غفلت نمیکنند.اولیای خدا و بندگان مخلص حقأ نماز خویش را برداشته و آن را با خود به محیط کار و بازار میبرند. در آنجا هم که هستند مشغول نمازند و به قول باباطاهر ((خوشا آنان که دائم در نمازند))
باری ای عزیز! اگر صادقانه قصدآن داری که در نماز دلت متوجه به خدا باشد و از اوغافل نگردی باید کار را قبل از نماز شروع کنی و درهمه جا و همه حال به یاد خدا باشی و از او غفلت نکنی بی شک اگر چنین توفیقی را به کف آوری درنماز دلت متوجه به خدا خواهد بود وگرنه نه.
مرحوم علامه طباطبایی در اواخرعمر با برکت خود موقعی که در بستر بیماری افتاده بود در خواب شخصی که از آن جناب از چگونگی تحصیل حضور قلب در نماز پرسش کرده بود چندبار با عنایت خاصی فرموده بود: مراقبه، مراقبه. مراد آن بزرگوار از عبارت مزبوراین است که اگر میخواهید در نماز حواستان جمع خودتان باشد و از خدا غافل نشوید باید در طول شبانه روز وقتی که به کارهای دیگر اشتغال داریداهل مراقبه باشید زیرا اگر این حالت ملکه شما گردد و چنین صفتی بر شما غالب آید در نماز نیز این حالت برای شما محفوظ خواهد ماند همان طور که اگر در طول شبانه روز از خدا غافل باشید و غفلت ازحق در شما رسوخ کند در حال نماز نیز چنان خواهید بود و از آن خلاصی نخواهید داشت.
عوامل تحصیل حضور قلب بسیارند که به مهمترین آنها اشاره میکنیم:
1ـ اهمیت دادن به عبادت. کسانی که عبادت (به معنای وسیع آن که شامل نماز و گفتن اذکار میشود) را سرسری میگیرند و نسبت به آن بی توجه هستند و به اهمیت آنها توجهی ندارند، حضور قلب نخواهند داشت. بر عکس کسانی که اهمیت میدهند و برای آنها سرمایهگذاری میکنند و وقت و فرصت بیشتری را صرف آنها میکنند، حضور قلب بیشتری خواهند داشت.
عارف بزرگ میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (ره) میگوید: «حضور قلب سببش همّت آدمی است، زیرا قلب تابع همّت بوده و اگر همّت نماز و عبادت باشد، قلبت هم نزد نماز حاضر خواهد بود و اگر همتت در پی چیز دیگری بوده است،قلبت هم غافل از نماز و نزد آن چیز خواهد بود، چون خداوند برای هیچ کس دو قلب قرار نداده است و برای احضار قلب در عبادت جز این که همتت را متوجه آن سازی راه دیگری نیست».(2)
2ـ احساس و درک عظمت و بزرگی خدا.
درک عظمت و بزرگی هر کسی بستگی به مقدار شناخت و معرفت به او دارد. هر مقدار این شناخت بیشتر شود، بزرگی و عظمت او بیشتر جلوهگر خواهد شد. اگر کسی به عظمت و بزرگی خدا پی ببرد، طبعاًخضوع و خشوع بیشتری در پرستش و عبادت خواهد داشت.
ابان بن تغلب میگوید: به امام صادق(ع) گفتم: علی بن الحسین(ع) را دیدم وقتی که به نماز میایستاد، رنگ به رنگ میشد. فرمود: «آری او خدایی را که در برابرش ایستاده بود، کاملاً میشناخت».(3)
امیرالمؤمنین(ع) در وصف عارفان و خداپرستان واقعی فرمود: «عظم الخالق فی أنفسهم فصغر ما دونه فی أعینهم؛(4) آنان خدا را به عظمت و بزرگی شناختهاند. بنابراین هر چه غیر او است، در نظرشان کوچک جلوه میکند».
3 - آمادگی قبل از نماز: کسی که میخواهد در نماز حضور قلب داشته باشد، لازم است به مقدمات نماز توجه داشته باشد و وضو را به صورت کامل انجام دهد و قبل از نماز لحظاتی را با خدا خلوت کند. امام صادق (ع) میفرماید: «هنگامی که به قصد نماز به جانب قبله ایستادی، دنیا و آن چه در آن است و مردم و احوال آنها را فراموش کن. قلبت را از هر شاغلی که تو را از یاد خدا باز میدارد، فارغ ساز و با چشم باطن، عظمت و جلال خدا را مشاهده کن. به یادآور توقف خودت را در برابر خدا، در روزی که هر انسانی اعمالی پیش فرستادهاش را آشکار میسازد».(5)
4ـ جلوگیری از هرزگی قوة خیال:
یکی از بزرگترین عوامل حواسپرتی در نماز و عبادت،هرزگی و پراکندگی قوة خیال است. اگر قبل از نماز و هر عبادتی چند دقیقهای به وسیلة ذکر خدا و مناجات و خواندن نمازهای مستحبی و تلاوت قرآن، خود را آمادة نماز کنیم، ذهن از حواس پرتی و پراکندگی و از توجه به کثرت، به سوی وحدت معطوف میشود، در نتیجه در نماز فکر انسان به این طرف و آن طرف متوجه نمیشود. کسی که قبل از نماز با دیگری بگو مگو و بحث داشته یا خوشحال یا ناراحت شده، اگر فوراً وارد نماز شود، نمازش تحت تأثیر آن افکار خواهد بود و حضور قلب نخواهد داشت.
5ـ توجه به معانی الفاظ عبادت (مخصوصاً نماز) و تفکر در افعال نماز مانند رکوع و سجود و این که نمازگزار بداند چه میگوید و چه میکند.
6ـ طول دادن و با تأنی انجام دادن نماز: اگر کسی رکوع و سجود را مقداری طولانی کند و با حال خوشی اذکار رکوع و سجود را بگوید، در حضور قلب مؤثر خواهد بود.
7ـ حالت خاصی در عبادت که بیانگر خضوع است، این حالت در خشوع که حالت قلبی است، تأثیر میگذارد.
8- رعایت مستحبات نماز: از اسباب حضور قلب، رعایت احکام و آداب نماز است، مانند نگاه کردن به محل سجده در حال قیام، نگاه کردن بین دو پا در حال رکوع، نگاه کردن به دامن در حال تشهد و سلام و چسباندن دستها به بدن در حال قیام و موارد دیگر که در رسالههای توضیح المسائل نیز آمده است.
9ـ رعایت بعضی از آداب مانند به موقع خواندن و مواظبت بر وقت و به حالت کسالت داخل عبادت نشدن و... بسیار مؤثر است.
10ـ ترک گناه یکی از مهمترین عوامل توفیق در حضور قلب است. کسی که اهل معصیت و گناه باشد،توفیق باریابی به درگاه خدا نمییابد
11- دوری از غذاهای شبهه ناک و حرام و اموالی که از طریق غیر مشروع به دست میآید در حضور قلب و ایجاد آمادگی درونی برای نماز و عبادات بسیار موثر است.
12- رعایت آدابی از قبیل مسواک زدن،انگشتر به دست کردن،عطر زدن و ... که باعث آمادگی و تمیزی و پاکی انسان میشود. این کارها موجب بهرهبرداری هر چه بیشتر از برکات معنوی عبادت میشود.
با رعایت این نکات میتوان نماز وعبادات و اذکار را بهترین برنامه زندگیساز دانست.
پینوشتها:
1-نور، آیه 37
2. علیاصغر عزیزی، علل و درمان حواسپرتی در نماز، ص 107، به نقل از اسرار الصلوه.
3. همان،ص 114، به نقل از بحارالانوار،ج48، ص 236.
4. همان، به نقل از نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبة 184.
5. بحارالانوار، ج 84، ص 230.