ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

شگفتي هاي آفرينش

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

شگفتي هاي آفرينش

« مغز و جمجمه و محافظها »


اگر موانع كنار مى رفت و مغز را مى ديدى ، در مى يافتى كه به حايلها و لايه هاى مختلف پوشيده شده تا ثابت ماند

و از حوادث آسيبى نبيند. جمجمه نيز كلاه خودى است كه مغز را از آسيب پذيرى در برابر ضربه ها و صدمات نگاه مى دارد.

نيز سر انسان با انبوهى از « مو » پوشيده شده تا پوستينى براى سر باشد و آن را از گرما و سرماى شديد حفظ كند.



براستى جز كسى كه مغز را آفريده و منشاء فرماندهى احساس قرارش داده و به خاطر بلند مرتبه بودنش در بدن
و حساس و خطير بودن موقعيت آن ، آن را سزاوار حفظ و نگاهدارى نموده
چه كسى آن را اينگونه در دژى مستحكم قرار داده است ؟


موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
برچسب‌ها: شگفتي هاي آفرينش

تاريخ : پنج شنبه 9 / 9 / 1396 | 18:27 | نویسنده : اکبر احمدی |

شگفتي هاي آفرينش

« منافع ديگر اين اعضا »


تو را از شيوه سخن گفتن با دستگاه صوتى و چگونگى اداى حروف آگاه كردم . اما باز فوايد ديگرى در اين اعضا نهفته كه تو سخت بدانها نيازمندى .

ــ « ناى » مسير جريان مداوم هوا و وسيله خنك كننده قلب است . اگر اين جريان اندكى قطع گردد. چه بسا آدمى در هلاكت افتد.

ــ با « زبان » مزه ها از هم باز شناخته مى شود. شيرين از تلخ ، ترش از ملس ، شور از شيرين ، و خوشمزه از بدمزه ، جدا مى شود.

با اين همه جريان فرو بردن غذا و مايعات را آسان مى گرداند.

ــ « دندانها » نيز (گذشته از نقش آنها در اداى حروف ) غذا را مى جوند تا نرم گردد و براحتى فرو رود. نيز براى لبها مانند تكيه گاهى است

كه آنها را از درون دهان نگه مى دارد. بى شك افرادى را ديده اى كه به خاطر نداشتن دندان ، لبهايى ناثابت و لرزان دارند. انسان با لبها ،

نوشيدنيها را مى مكد تا يكدفعه ريخته نشود و بتدريج و با اندازه وارد شكم شود تا در گلوى نوشنده بند نشود و يا درون را نيازارد.

لبها همچنين براى دهان چون دو در بسته هستند كه انسان هرگاه كه خواست ، آنها را مى گشايد و هرگاه خواست مى بندد.


با آنچه كه گفتيم معلوم گشت كه هر كدام از اين اعضا داراى منافع گوناگونى هستند چنانكه ابزارى در چند كار به كار آيد؛ مثلا « تيشه »

در نجارى ، كندن و جز آنها استفاده مى شود.


موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
برچسب‌ها: شگفتي هاي آفرينش

تاريخ : پنج شنبه 9 / 9 / 1396 | 18:25 | نویسنده : اکبر احمدی |

چگونگى آفرينش دستگاه صوتى

چگونگى آفرینش دستگاه صوتى‏ انسان

چگونگى آفرينش دستگاه صوتى »
اى مفضل ! در صدا، سخن گفتن و آفرينش ابزار آنها در انسان ، بسيار انديشه كن .
«
حنجره » مانند لوله اى صدا را خارج مى كند. زبان و لبها و دندانها نيز وسيله اداى حروف و نغمه ها هستند. نمى نگرى كسى كه دندان ندارد « سين » و كسى كه لب ندارد « كاف » و كسى كه زبانش سنگين است ، « ر » را بدرستى تلفظ نمى كند؟
اين دستگاه بيش از هر چيز به يك قره نى مى ماند. حنجره شبيه ناى آن و ريه بسان انبانى است كه در آن مى دمند تا باد داخل آن شود.
عضلاتى كه شش را مى گيرند تا صدا بيرون آيد همچون انگشتانى است كه بر آن انبان مى نهند تا باد در قره نى در جريان افتد. لب و دندانى هم كه حروف و نغمات را ادا مى كنند چون انگشتانى است كه پيوسته و مرتب بر دهان قره نى مى گذارند تا از دميدن در آن ، صداهاى مختلف پديد آيد. اگر چه براى راهنمايى و...دستگاه صوتى را به اين وسيله شبيه دانستيم اما در واقع اين وسيله خود شبيه دستگاه صوتى انسان است .


موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
برچسب‌ها: چگونگى آفرينش دستگاه صوتى

تاريخ : جمعه 19 / 7 / 1396 | 16:5 | نویسنده : اکبر احمدی |

آفرينش اعضاى جفت و فرد

« آفرينش اعضاى جفت و فرد »
اى مفضل ! در آفرينش عضوهاى جفت و فرد و حكمتها و تدبيرهاى درست نهفته در آن بينديش .

«
سر » از اعضاى فرد است . به سود انسان نبود كه بيش از يك سر داشته باشد؛ زيرا در همين يك سر تمام حواس * مورد نياز انسان قرارگرفته و اگر سرى ديگر مى داشت بى آنكه به آن نيازى باشد تنظيم بدن از ميان مى رفت .اگر انسان دو سر داشت در واقع به دو بخش تقسيم مى شد. اگر با يكى سخن مى گفت ديگرى بى فايده مى ماند. اگر با هر دو يك سخن بگويد، يكى زايد است و اگر با يكى سخنى بگويد و با ديگرى سخن ديگر، شنونده نمى داند كه به كدام توجه كند. نيز آميختگيهاى ديگر پيش مى آمد.
«
دستها » جفت آفريده شدند؛ زيرا از يكدستى ، سود فراوان به انسان نمى رسيد و در كارهاى روزمره او خلل وارد مى ساخت . نمى بينى كه اگر نجار و بنا يك دست داشته باشند قادر به انجام كار خويش نخواهند بود و در فرضى كه با يك دست به كارهايش بپردازد آن استوارى وفوايد كار دو دستى را نخواهد داشت ؟


موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
برچسب‌ها: آفرينش اعضاى جفت و فرد

تاريخ : جمعه 19 / 7 / 1396 | 16:2 | نویسنده : اکبر احمدی |

اسرار حواس پنجگانه

« اسرار حواس پنجگانه »


وقتى كه هيچ عضو ديگرى براى ديدگان جايى مناسب نبود بى ترديد، « سر » بهترين جايگاه حواس انسان و همانند خانه و صومعه آنهاست .

براى انسان پنچ حس آفريده شد تا پنچ محسوس را درك نمايد و از درك چيزى از محسوسات عاجز نماند.

ــ ديده آفريده شد تا رنگها و صورتها را دريابد. اگر صورتها و رنگها بودند ولى ديدگانى براى ديدنشان نمى بود چه سودى داشتند؟

ــ گوش آفريده شد تا صداها را بشنود. اگر صدايى بود و گوش نبود، نيازى به آن نبود. ديگر حسها نيز اينگونه است .

به عكس آن نيز صادق است . اگر ديده اى بود اما صورت و رنگى نبود، چه معنى داشت و يا اگر گوش بود ولى صدايى نبود گوش به چه كار

مى آمد؟

بنگر كه چگونه تقدير شده كه هر كدام چيزى را دريابند. براى هر حس ، محسوسى است و هر محسوس ، حسى دارد كه آن را ادراك مى كند.

با اين همه ، چيزهايى در ميان حس و محسوس قرار گرفته كه تنها از طريق آنها، حس صورت مى پذيرد؛ مانند نور و هوا. اگر نورى كه رنگ و

صورت را براى ديده عيان كند نبود ، ديده آن را ادراك نمى كرد و نمى ديد. اگر هوايى نبود كه امواج صدا را به گوش برساند گوش نيز آن را ادراك

نمى نمود.

آيا بر كسى كه در آنچه شرح دادم ، مانند آفرينش خاص حواس و محسوسات و رابطه آنها و نيز ديگر لوازم ادراك و حس ،

نيك تأمل و انديشه كند پوشيده مى ماند كه اين اعمال حكيمانه جز نتيجه هدف ،

تقدير و تدبير از جانب خداوند لطيف و خبير نيست ؟


موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
برچسب‌ها: اسرار حواس پنجگانه

ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 19 / 7 / 1396 | 15:57 | نویسنده : اکبر احمدی |

شگفتي هاي آفرينش از زبان امام جعفر صادق (ع)

 تصاویر شگفتی های آفرینش

فوايد گريه كودكان

اى مفضل ! از منافع گريه كودكان نيز آگاه باش . بدان كه در مغز كودكان رطوبتى است كه اگر در آن بماند بيماريها و نارساييهاى سخت

و ناگوار به او رساند؛ مانند نابينايى و جز آن . گريه آن رطوبت را از سر كودكان سرازير و بيرون مى كند و بدين وسيله سلامتى تن و درستى ديده ايشان را فراهم مى آورد. پدر و مادر از اين راز آگاه نيستند و مانع آن مى شوند كه كودك از گريه اش سود ببرد. اينان همواره در سختى مى افتند و مى كوشند كه او را ساكت كنند و با فراهم كردن خواسته هايش از گريه بازش دارند ، ولى نمى دانند كه گريه كردن به سود اوست و سرانجام نيكى پيدا مى كند.
بدين ترتيب چه بسا كه در اشيا ، منافعى نهفته باشد كه معتقدان به اهمال و بى تدبيرى در كار عالم از آن غافل اند و اگر مى دانستند هيچگاه نمى گفتند كه فلان چيز بى ثمر است ؛ زيرا آنان از اسباب و علل آگاه نيستند.براستى هرچه را كه منكران نمى دانند عارفان مى بينند.
چه بسيار است چيزهايى كه دانش اندك آفريدگان از آن كوتاه و خالق آفرينش با دانش بى پايانش از آن آگاه است . قداستش عظيم و كلمه اش والاست  ــ و اما آبى كه از دهان كودكان سرازير مى شودو خارج مى گردد، رطوبتى است كه اگر در بدنهايشان بماند، آثار وخيمى بر جاى مى گذارد.

چنانكه دانى گاه كه رطوبت بدن چيره مى شود (و بر ديگر عناصر، غلبه مى كند) شخص ، دچار كودنى ، ديوانگى ، كم عقلى ، فلج و لقوه و جز آن مى گردد.خداوند جل و علا تدبير چنان نمود كه اين رطوبت در دوران كودكى از دهانشان بيرون رود و در بزرگى از سلامت تن برخوردار گردند.
بدين ترتيب ، پروردگار به خاطر نادانى آفريدگان بر آنان منت نهاد و تفضل نمود. اگر اينان از داده ها و نعمتهاى بى شمار او آگاه بودند،هيچ گاه در معصيت و لغزش از فرمانش فرو نمى افتادند. پاك و منزه خدايى كه چه بزرگ است نعمتهاى او برمستحقان و ديگر آفريدگان ! و چه والاتر است از آنچه باطل گرايان مى پندارند.


موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
برچسب‌ها: شگفتي هاي آفرينش از زبان امام جعفر صادق (ع)

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 29 / 5 / 1396 | 7:59 | نویسنده : اکبر احمدی |

شگفتي هاي آفرينش از زبان امام جعفر صادق (ع)

تصاویر/شگفتی های آفرینش

 

راز رويش مو بر صورت

مى دانى اگر در صورتش موى نمى روييد، همواره به هيأت و صورت زنان و بچگان مى ماند، در نتيجه نه ابهت داشت و نه وقار ؟

مفضل مى گويد: عرض كردم : آقاى من ! من كسانى را ديده ام كه بزرگ و كهنسال بوده اند ولى مويى بر رويشان نروييده است .

حضرت (ع ) فرمودند:

«
اين به خاطر اعمالى است كه از پيش فرستاده اند و خداى جل و علا هيچ گاه بر بندگانش ستم روا نمى دارد. » (انفال ، آيه 51)

جز خدايى كه از نيستى اش رهانيد و هستى اش بخشيد، چه كسى همواره در انديشه برآورى اين همه نيازهاى اوست و تأمين

آنها را خود بر عهده گرفته است ؟

اگر چنين تدبير و حكمتى زاييده اهمال و رها بودن امور به حال خود بود، مى بايست از تقدير و هدفمندى نيز اختلال و ناهماهنگى

برخيزد؛ زيرا اين دو ضد اهمال اند. (و بايد نتيجه آنها نيز با نتايج اهمال نسازد) بى شك چنين سخنى ناشايست و ناصواب و نشانه

ناآگاهى و كم مايگى گوينده آن است ؛ چه هيچ گاه در اثر اهمال و بى تدبيرى ، درستى و صواب پديد نمى آيد و تضاد نيز نظم و

هماهنگى را در پى ندارد . خداوند چه بسيار منزه و والاتر از گفته ملحدان است . (اسراء، آيه 43)


موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
برچسب‌ها: شگفتي هاي آفرينش از زبان امام جعفر صادق (ع)

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 29 / 5 / 1396 | 7:52 | نویسنده : اکبر احمدی |

شگفتي هاي آفرينش از زبان امام جعفر صادق (ع)

هيأت جهان و شكل گيرى آن
اى مفضل ! نخستين عبرت و دليل بر خالق جل و علا، همين هياءت دهى ، گرد آورى اجزا و نظم آفرينى در كار اين عالم است ؛
از اين رو اگر با انديشه و خرد در كار عالم ، نيك و عميق تأمل كنى ، هر آينه آن را چون خانه و سرايى مى يابى كه تمام نيازهاى

بندگان خدا در آن آماده و گرد آمده است. آسمان ، همانند سقف بلند گردانيده شده، زمين بسان فرش گسترانيده شده، ستارگان چون چراغهايى چيده شده و گوهرها همانند ذخيره هايى در آن نهفته شده و همه چيز در جاى شايسته خود چيده شده است .
آدمى نيز چون كسى است كه اين خانه را به او داده اند و همه چيز آن را در اختيارش نهاده اند. همه نوع گياه و حيوان براى رفع نياز و صرف در مصالح او در آن مهياست .
ا
ين ها همه ، دليل آن است كه جهان هستى با اندازه گيرى دقيق و حكيمانه و نظم و تناسب و هماهنگى آفريده شده . آفريننده آن يكى و او همان شكل ده نظم آفرين و هماهنگ كننده اجزاى آن است. براستى كه او در قدرتش *جليل و در كارش بلند مرتبه و وجهش كريم است . خدايى جز او نيست و از آنچه منكران مى پندارند منزه واز آنچه ملحدان به او نسبت مى دهند برتر و جليل تر است .



.


موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
برچسب‌ها: شگفتي هاي آفرينش از زبان امام جعفر صادق (ع)

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 29 / 5 / 1396 | 7:46 | نویسنده : اکبر احمدی |

شگفتي هاي آفرينش از زبان امام جعفر صادق (ع)

عکس هایی از زیبایی های طبیعت در فصل پاییز

امام(ع)� فرمودند :� « بامدادان به نزد من آى تا حكمت خداى جل و علا در آفرينش * جهان ، درندگان ، چهار پايان ، پرندگان ، حشرات و جانوران ديگر؛ چون : حيوانات ،

گياهان ، درختان ميوه دار و بى ميوه و سبزيهاى خوردنى و ناخوردنى را چنان برايت بيان كنم كه شايستگان از آن عبرت گيرند، مؤ منان با شناخت آن ، آرام گردند و

ملحدان و انكار كنندگان در آن سرگشته شوند. »

مفضل مى گويد: خرسند و شادمان از نزد آن حضرت (ع ) خارج شدم . آن شب به خاطر وعده امام (ع ) و انتظار آن ، بر من دير گذشت .


بامدادان ، به نزد مولايم شتافتم ، اجازه ورود يافتم . در برابرش (از سر ادب ) ايستادم .

ایشان� فرمودند : بنشين . آنگاه به اتاقى رفتند كه در آن خلوت مى كردند . من نيز با خاستن او به پا خاستم . فرمودند: در پى من بيا. به دنبال آن حضرت (ع)� رفتم .

به اتاق وارد شدند و من نيز پشت سر ایشان وارد شدم . امام (ع ) نشستند و من هم در برابرشان نشستم .

ایشان فرمودند: اى مفضل ! مى دانم به خاطر شدت انتظار براى آنچه كه وعده ات دادم ، ديشب بر تو به درازا كشيد.

گفتم : آرى اين گونه بود، مولايم !

فرمودند : اى مفضل ! خداوند هميشه بوده است ، بى آنكه پيش از او چيزى باشد و هميشه باقى خواهد بود ، بى آنكه پايانى داشته باشد . او را سپاس كه به ما

الهام كرد و او را شكر كه به ما عطا كرد و برترين و والاترين دانشها و برتريها را بويژه نصيب ما نمود . با علم خود ما را بر جميع آفرينش برگزيد و با حكمت خويش ما را

امين و گواه بر آنان قرار داد.


موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
برچسب‌ها: شگفتي هاي آفرينش از زبان امام جعفر صادق (ع)

ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 13 / 4 / 1396 | 8:22 | نویسنده : اکبر احمدی |

شگفتي هاي آفرينش از زبان امام جعفر صادق (ع)

عکس هایی از زیبایی های طبیعت در فصل پاییز

گفتگوى مفضّل و ابن ابى العوجاء

« محمد بن سنان »� از « مفضل بن عمر� »� نقل مى كند:

پايان روز بود. در « روضه� » ، ميان قبر و منبر رسول خدا (ص)� نشسته بودم و درباره شرافت و فضيلتهاى خدادادى و برترى جايگاه رفيعش

كه جمهور امت نسبت به آنها آگاه نبودند، مى انديشيدم .

در اين حال بودم كه ناگاه « ابن ابى العوجاء » وارد شد و در جايى نشست كه مى توانستم سخنش را بشنوم . آنگاه يكى از يارانش نزد او

رسيد و نشست . ابن ابى العوجاء لب به سخن گشود و گفت : « بى شك ، صاحب اين قبر در تمام حالاتش به منتها درجه كمال ، شرافت

و عظمت رسيده بود . »

همراه او گفت : « او فيلسوفى بود كه دعوى مرتبه اى بس عظيم و منزلتى بس بزرگ داشت و بر اين ادعاى خود معجزاتى آورد كه عقلها

را مغلوب و فهمها را ناتوان و سرگشته نمود. خرد پيشگان براى درك حقيقت آنها در درياى خروشان انديشه فرو رفتند و سرگشته و ناكام و

تهيدست باز آمدند.

آنگاه كه انديشمندان و فصيحان و خطيبان دعوتش را به جان پذيرفتند، مردم ديگر، گروه گروه به دينش درآمدند. بام او با نام خداى جل و علا

قرين گشت و روزانه پنج بار در اذان و اقامه اين فرياد از ماءذنه عبادتگاهها و هر جايى كه دعوت و حجت الهى او بدانجا راه يافته بود در دشت

و صحرا و كوه و دريا به هوا خاست ... تا هر ساعت يادش تازه ماند و رسالتش به خموشى نگرايد.»

ابن ابى العوجاء گفت : « سخن از محمد (ص) بگذار و بگذر كه عقل من درباره او سرگشته و انديشه ام در كار او گمراه و بسته است . درباره

راز و ريشه كار او سخن بگو كه مردم بدان سبب آن را مى پويند.»


موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
برچسب‌ها: شگفتي هاي آفرينش از زبان امام جعفر صادق (ع)

ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 13 / 4 / 1396 | 8:19 | نویسنده : اکبر احمدی |

شگفتي هاي آفرينش از زبان امام جعفر صادق (ع)

عکس های رویایی از جزیره مالزی

شرح حال كوتاهى از « مفضل بن عمر »

نامش « مفضل » ، نام پدر « عَمر » و كنيه اش « ابو محمد » يا « ابو عبدالله » است . (1)

در اواخر قرن اول يا آغاز قرن دوم هجرى در شهر كوفه به دنيا آمده است . (2)

وى از اصحاب جليل القدر امام صادق (ع) و امام كاظم (ع) بوده است . (3) او در نزد ائمه (ع) از جايگاه رفيع و منزلت عظيمى

برخوردار بوده و از اصحاب خاص آنان به شمار مى رفته است . (4)

در عصر امام صادق (ع ) و امام كاظم (ع ) در ميان مردم كوفه ، « وكيل » آنان بوده و نيز از جانب امام صادق (ع ) وظيفه داشت

با اموالى كه از طرف او در اختيارش گذاشته شده بود و يا اجازه اخذ آنها را از مردم داشت ، ميان مردم را اصلاح كند و اختلافها را

بردارد. (5) در اين باره در كتاب شريف « كافى » داستانى شيرين و واقعى بيان شده كه مجال ذكر آن نيست اما خوب است كه

خوانندگان آن را بخوانند. (6)


موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
برچسب‌ها: شگفتي هاي آفرينش از زبان امام جعفر صادق (ع)

ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 13 / 4 / 1396 | 8:14 | نویسنده : اکبر احمدی |

خداشناسى

خدا جويى

چرا براى شناسايى آفريدگار جهان فكر و مطالعه مى‌كنيم؟

1. عشق به آگاهى و آشنايى به جهان هستى، در درون جان همه ما است.

همه ما به راستى مى خواهيم بدانيم: اين آسمان بلندپايه، با اختران زيبايش

اين زمين گسترده با مناظر دل فريبش اين موجودات رنگارنگ، پرندگان زيبا، ماهيان گوناگون، درياها و كوه‌ها، شكوفه‌ها و گل‌ها، انواع درختان سر به آسمان كشيده و... خود به خود به وجود آمده اند، يا اين نقش‌هاى عجيب به دست نقاشى ماهر و توانا و چيره دست، كشيده شده است؟...

از اين گذشته، نخستين سؤالاتى كه در زندگى براى همه ما پيدا مى‌شود; اين است كه:

از كجا آمده ايم؟ در كجا هستيم؟ و به كجا مى رويم؟

و ما اگر پاسخ‌هاى اين پرسش‌هاى سه گانه را بدانيم; چقدر خوشبخت خواهيم بود؟ يعنى بدانيم آغاز زندگى ما از كجا شروع شده و سرانجام به كجا خواهيم رفت؟ و اكنون چه وظيفه اى داريم؟

 


موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
برچسب‌ها: خداشناسى

ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 16 / 2 / 1396 | 8:38 | نویسنده : اکبر احمدی |

قرائت های مختلف از دین / علامه مصباح یزدی

پرسشی از محضر علامه مصباح یزدی

پرسش:قرائت های مختلف از اسلام یعنی چه؟ و آیا می توانیم به هر قرائتی که خود پسندیدیم عمل کنیم؟

پاسخ:داشتن قرائت های مختلف از دین و اعتبار آن قرائت ها، مبتنی بر این است که ما اساساً هیچ گزاره ی ثابت و مطلقی در دین نداریم و همه ی آنچه به دین نسبت داده می شود و به عنوان «اسلام» تلقی می گردد گزاره ها و اموری نسبی اند. (۱) البته برخی از کسانی که چنین ادعایی را مطرح می کنند می گویند ما نیز قبول داریم که دین ثابت و مطلق است و ارزش های دینی -یعنی باید ها و نبایدها و خوب و بدهای دینی- نیز تابع مصالح و مفاسد واقعی و نفس الامری و ثابت هستند و واقعیت دین را مطلق و ثابت می دانیم؛ اما ما به دین واقعی و مطلق دسترسی ندارم و نمی توانیم با آن ارتباطی داشته باشیم. اما ما به دین واقعی و مطلق دسترسی نداریم و نمی توانیم با آن ارتباطی داشته باشیم. چیزی که در دسترس و در اختیار ماست معرفت و شناخت ما از دین است و آنچه را ما به عنوان دین به دیگران ارائه می دهیم، در واقع شناخت و برداشتی است که ما از دین داریم و ممکن است دیگران شناخت و برداشت دیگری از دین داشته باشند. گرچه ما اصل دین را ثابت ومطلق می دانیم، اما شناخت و معرفت خود را از دین تغییرپذیر و نسبی می دانیم و معتقدیم که کسی نباید شناخت و برداشت دینی خود را مطلق بداند و فکر خود را بر دیگران تحمیل کند.

 

 


موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
برچسب‌ها: قرائت های مختلف از دین / علامه مصباح یزدی

ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 16 / 2 / 1396 | 7:56 | نویسنده : اکبر احمدی |

اطلاق و نسبیت در فهم دین و قرآن / علامه مصباح یزدی

پرسشی از محضر علامه مصباح یزدی

پرسش:آیا با وجود تفاسیر متفاوت از آیات قرآنی و برداشت های گوناگون علمای دین از منابع دینی، می توان از فهمی مطلق از دین و قرآن سخن گفت؟

پاسخ:مقدّمتاً باید گفت: در میان عقاید، احکام و اخلاقیّات بیان شده در منابع اسلامی، از جمله قرآن کریم، مجموعه ای یافت می شود که به هیچ روی مورد تردید و اختلاف نیستند و هر کسی که اسلام را می شناسد -خواه مسلمان و خواه غیر مسلمان- به وجود آنها در دین اعتراف دارد. این مجموعه هرگز از سوی اسلامشناسان و فقها -که سالیانی متمادی و گاه چند دهه روی منابع اسلامی مطالعه و تحقیق داشته اند- به عنوان امور اختلافی یاد نشده اند. این بخش از دین، از جمله اعتقاد به یگانگی خدا، وجوب نماز در اسلام و زشتی ستم به دیگران، «ضروریّات و قطعیّات دین» نام دارد.

همچنین مجموعه ی دیگری از باورها، احکام و مسائل اخلاقی در اسلام مطرح است که مورد اختلاف نظر میان مذاهب اسلامی و یا گاهی مورد اختلاف نظر میان علما و اندیشمندان یک مذهب خاص، مثلاً مذهب شیعه، می باشد. همچنان که آیات زیادی در قرآن وجود دارد که تفاسیر و برداشت های گوناگونی از آن می شود.
بنابراین، در مجموعه ی نخست (=ضروریات و قطعیّات) که شامل ضروریّات دین -که مورد اتفاق همه ی مسلمانان و علمای دین است -و ضروریّات مذهب- که مورد اتفاق مذهبی خاص مانند مذهب شیعه است- می شود با اجزایی ثابت مواجهیم که در حقیقت با بودن آن اجزاء می توان از بود و نبود «اسلام» سخن گفت، وگرنه با حذف یا تغییر آنها مجموعه ای دیگر، غیر از اسلام، به وجود آورده ایم که ربطی به این دین سترگ ندارد. هر مجموعه ای گرچه ممکن است صدها عضو به آن افزوده یا کم شود، اما باید محوری داشته باشد تا وجه تمایز آن مجموعه از دیگر مجموعه ها گردد. اگر مجموعه ای نیز به عنوان «دین اسلام» شناخته شده، باید در مقابل دین دیگری وجه امتیازی داشته باشد تا از آن بازشناخته شود، یعنی اصول ثابتی در آن باشد که اسلام بر آنها استوار گردیده باشد. حال اگر به اصولی چون توحید، نبوّت، معاد و یا اصل نماز و عبادت معتقد شدیم و در عین حال همه ی آنها را قابل تغییر و تفسیرهای مختلفی دانستیم، هیچ عنصر ثابتی را نمی توانیم اثبات کنیم و ادعا کنیم که اصلی از اصول اسلام است.

 


موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
برچسب‌ها: اطلاق و نسبیت در فهم دین و قرآن / علامه مصباح یزدی

ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 16 / 2 / 1396 | 7:52 | نویسنده : اکبر احمدی |

نسبیت در گزاره های دینی و خاستگاه معرفت شناختی آن

0036972

پرسشی از محضر علامه مصباح یزدی

پرسش:نظریه ی «نسبی بودن گزاره های دینی» برخاسته از چه دیدگاهی در معرفت است؟

پاسخ:پیش از پرداختن به پاسخ اصلی بهتر است ابتدا توضیحی درباره ی دو مفهوم «مطلق بودن» و «نسبی بودن» یک گزاره بیان کنیم:

مطلق بودن: مطلق بودن یک گزاره بدین معناست که انسان بتواند درباره ی مفاد آن اعتقاد جزمی منطقی(۱) داشته باشد، اعتقادی که در شرایط مختلف تغییر نکند.
نسبی بودن: نسبی بودن یک گزاره بدین معناست که انسان نتواند درباره ی مفاد آن اعتقاد جزمی ثابتی پیدا کند و نسبت به اشیاء و اشخاص مختلف، قابل تغییر باشد.
اساساً درباره ی اعتبار گزاره هایی که انسان به آنها علم پیدا می کند سه دیدگاه کلّی را می توان مطرح کرد(۲):
الف- دیدگاه قائلان به شک پذیری تمام گزاره ها: سوفسطاییان یونان باستان و نیز سایر فرقه های شکاک بر این نظرند که هیچ اعتقاد جزمی و یقینی برای انسان حاصل نمی گردد و هر چیزی قابل تشکیک است.
بحث گسترده درباره ی اندیشه این گروه و نقد آن از حوصله این مجموعه خارج است، ولی بطور گذرا باید گفت: این ادعا خلاف بداهت عقل و مخالف همه ی ادیان عالم است. و نمی توان باور کرد انسان عاقلی که از سلامت روانی برخوردار باشد مدّعی شود: من نمی دانم وجود دارم یا نه؟ یا بگوید: من نمی دانم سرم بالای بدنم قرار دارد یا زیر پاهایم؟!؛‌ در هر حال بحث از این اندیشه چندان مفید به نظر نمی آید.
ب. دیدگاه قائلان به شک پذیری تمام گزاره های ارزشی:(۳) این گروه نمی گویند در هیچ علمی گزاره ی یقینی و مطلق وجود ندارد زیرا بطور قطع در علوم تجربی و علوم عقلی و ریاضیات تا حدی گزاره های مطلق، یقینی و قطعی وجود دارند. ولی گزاره هایی که در علوم عملی -یعنی علوم ارزشی، دستوری و تکلیفی- به کار می روند همگی نسبی اند و در میان آنها گزاره ی یقینی و مطلق وجود ندارد.

 


موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
برچسب‌ها: نسبیت در گزاره های دینی و خاستگاه معرفت شناختی آن

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 13 / 1 / 1396 | 18:0 | نویسنده : اکبر احمدی |

۲۲ گناه نابخشودنی

9

گزیده بیانات مقام معظم رهبری

پیش بردن جامعه به اغتشاش و نا امنی
هر کسى امروز جامعه را به سمت اغتشاش و ناامنى سوق بدهد، از نظر عامه‌‌ى ملت ایران انسان منفورى است؛ هر که میخواهد باشد. هر هدفى را که این ملت بخواهد به آن برسد، در سایه‌ى آرامش و امنیت خواهد رسید. ۱۳۸۸/۰۴/۲۹

ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی از درون
آن کسانى که میخواستند از درونِ این نظام، به نظام جمهورى اسلامى ضربه بزنند، نتوانستند موفق بشوند ۱۳۸۸/۰۵/۱۲

ضربه به ملت و تلخ‌کردن کام مردم پس از شادی بزرگ مشارکت در انتخابات
اما در همین فرصت بزرگ، در همین شادى بزرگ، دستهائى به کار افتادند براى اینکه ضربه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى به ملت ایران بزنند
، دهانها را قدرى تلخ کردند؛ اما نتوانستند آن کارى را که میخواهند، انجام بدهند. این هوشیارى شما ملت بود. این تجربه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى ما بود که بدانیم دشمن ما کمین کرده است. بعضى از خواص هم البته مردود شدند. این انتخابات بعضى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها را مردود کرد ۱۳۸۸/۰۵/۱۲

نابود کردن حادثه افتخار‌آمیز انتخابات پرشور ۸۸
هتک آبروی نظام در مقابل ملتها
ظلمى که به مردم شد، آن ظلمى که به نظام اسلامى شد، آن هتکى که از آبروى نظام در مقابل ملتها به وسیله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى بعضى انجام گرفت، اینها همه را ندیده میگیرند
مسئله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى اصلى این است که مردم در یک حرکت عظیمى، در یک انتخابات پرشورِ خوبِ کم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نظیرى حضور پیدا کردند و این رأى بالا را توى صندوقها ریختند. هشتاد و پنج درصد شوخى است؟ این انتخابات، نظام را که در این یکى دو سال اخیر همین طور پى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌درپى پیشرفتهاى اقتصادى و علمى و سیاسى و امنیتى و بین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌المللى براى خودش کسب کرده بود، در یک مرحله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى عالى از امتیاز و آبرو قرار میدهد، بعد ناگهان مشاهده میکنیم یک حرکتى صورت میگیرد براى نابود کردن این حادثه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى افتخارآمیز! مسئله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى اصلى این است.
این جریان، چه پیشقراولانش دانسته باشند، چه ندانسته باشند، یک جریانى بود طراحى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شده؛ تصادفى نبود. همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى نشانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها نشان میدهد که این جریان طراحى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شده بود، حساب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شده بود.
اینها صحنه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گردانهائى دارند، صحنه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گردانهائى هم پیدا خواهند کرد. ۱۳۸۸/۰۶/۰۴

 


موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
برچسب‌ها: ۲۲ گناه نابخشودنی

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 13 / 1 / 1396 | 17:56 | نویسنده : اکبر احمدی |

آموزش دین و روش‌های انتقال آن

آموزش دین و دینداری رسالت ومسؤولیتی است که خداوند متعال بردوش پیامبران خود و کسانی که راه انبیاء را درابلاغ وتبلیغ این رسالت برگزیده‌اند، گذاشته است. آنان مسؤولیت یافته‌اند تا انسان ها را به شناخت آفریدگار هستی، برپایی عدل و داد وفراهم ساختن زاد و توشه برای روز واپسین رهنمون سازند. اما آموزش دین و متجلی ساختن آن در رفتارهای فردی واجتماعی و به کار گرفتن آموزه های آن درارتباط فرد با خود وخدا، اجتماع و طبیعت ومحیط اطراف خویش نیازمند طرح وبرنامه ومحتاج راه وروش ونمونه های عینی وعملی است.
نگاهی به رفتار پیشوایان دینی و اولیای الهی نشان می دهدکه آنان با درپیش گرفتن برنامه های مختلفی دردوره های کوتاه مدت و میان مدت و بلند مدت، رسالت الهی خود را درهدایت بشر و انتقال مفاهیم دینی برای ساختن امروز و فردای جامعۀ انسانی به انجام رسانده اند. شناسایی نیازهای اصیل انسانی وتفهیم آن به صاحبان نیاز و پاسخگویی به این نیازها جزو برنامه های اساسی انبیاء بوده است. امروزه کسانی که داعیة تبلیغ وابلاغ پیام های دینی رابرای ساختن جامعه ای برپایۀ ارزشهای الهی واخلاق ومعنویت دینی وحیاتی دارند، باید دراین مسیر گام بردارند. به عبارتی باید نیازهای بشر امروز را از نوشناسایی کنند وپاسخهای دینی این نیازهارادر دسترس او قراربدهند. امروزه ضرورت نگاهی پویا وفراگیر به آموزش دینی وروشهای انتقال پیامهای دینی برکسی پوشیده نیست وازسوی دیگر، انسان درگیر وگرفتار تجدد ونوگرایی باتجارب متعددی که ازشکست وناکامی های خود در رویکردهای مختلف به دست آورده، رویکرد نوینی به اخلاق ومعنویت وارزشهای دینی هدایت انسان به سوی تعالی درپرتو آموزه های دینی امکان پذیر ومیسور است. اماهمین انسان معاصر که به چنین تجربه ی ارزشمندی معطوف شده است درپیش روی خود سوالها وپرسشهایی رامی بیند که برای آنها پاسخ می طلبد، همچنانکه جریان مخالفی نیز وجود دارد که این آگاهی رابر نسل بشری مخصوصاً جوانان برنمی تابد وهمچنان به صورت مداوم برطبل دین ستیزی می کوبد تا اگر در دین گریزی نسل جوان توفیق نیابد حداقل ازدین گرایی آنها جلوگیری کند.

 


موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
برچسب‌ها: آموزش دین و روش‌های انتقال آن

ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 8 / 11 / 1395 | 11:30 | نویسنده : اکبر احمدی |

ترانه ی معنا


نماز از کلید واژه‌های قرآنی است و تنها با ماده‌ی «صلوهٌ» (و بدون احتساب کلمات دیگری مانند عبارت، فکر، قیام، رکوع، سجده، تسبیح و ...) در 91 مورد از آیات کریمه آمده، و این مقدار «فراوانی» نمایانگر جایگاه و اهمیت آن است.
«
صلوة» در قرآن واژگانی فراگیراست. اختصاص به دوره‌ی پس از بعثت پیامبر اسلام (ص) ندارد و در برنامه و تعالیم انبیا و رسولان پیشین (ع) نیز بوده است .1
همانگونه که حکیمان الهی نیز به نماز سفارش و تأکید کرده‌اند .2
شمول گستره‌ی حقیقت نماز، آنگاه در قرآن به لطیف‌ترین و ژرفترین معنای خود می‌رسد که از عالم انسانی فراتر رفته و همه‌ی موجودات هستی را در بر می‌گیرد آنگاه که می‌فرماید:
«
آنگاه ندیدی که هرکس در آسمان و زمین است تا مرغ که در هوا پرگشاید، تسبیح خداوند می‌کنند. همه نماز و تسبیح خود را می‌دانند و خدا به آنچه می‌کنند، داناست» .3
در این آیه «من» (هرکس) به جای «ما» (هرچه) آمده است که به فاعل «ذی شعور» دلالت می‌کند تا برساند که همه‌ی موجودات، با شعوری تکوینی خدای را تسبیح می‌گویند و در نمازند (و چنانکه در دیگر آیات آمده، خدای را سجده می‌کنند و ...)4
تسبیح گوی او نه بنی آدمند و بس     هر بلبلی که زمزمه بر شاخسار کرد

*****
جمله ذرات عالم در نهان     با تو می‌گویند روزان و شبان
ما سمیعیم و بصیریم هشیم     با شما نامحرمان ما خامشیم
چون شما سوی جمادی می‌روید     محرم جان جمادان کی شوید
ازجمادی سوی جانان در روید     غلقل اجزای عالم بشنوید
فاش تسبیح جمادات آیدت     وسوسه‌ی تأویلها بر بایدت
آنچه از این گونه آیات برمی‌آید این است که نماز «سرود معنایی هستی» است. وجود،سرًی متعالی ونامنتاهی دارد که یا هریک از‌پدیدارهایش جلوه‌می کند، دل می‌برد و پنهان می‌شود و در همه‌ی تجلیات هستی، ترنمی طنین افکن است که گوش معرفت را می‌نوازد.
انسان وقتی مستغرق در عظمت وجود می‌شود حضور محتشم کبریایی، او را به خشوع وا می‌دارد. از احساس طربناک معنی‌دار بودن هستی سرشار از وجد و نشاط می‌شود. واقعیت پایداری می‌بیند که ازلی و ابدی است. حس «ادب و احترام» از یک سو، و «انس و محبت و وداد» از سوی دیگر، سرتاسر وجود او را فرا می‌گیرد و این، حالتی به وجود می‌آورد که «نماز»نماد و نمودگارآن است.
آدمی در مراتب ظاهری وجودات، تصرف ذهنی و فنی می‌کند. علل و اسباب را می‌شناسد و از آنها برای ادامه‌ی حیات دنیوی خویش بهره می‌گیرد و متمتع می‌شود، اما مرتبه‌ای باطنی از وجود هست که نتوان بر آن احاطه و تصرف ذهنی و فنی داشت. این مرتبه از هستی، شکار ذهنی نمی‌شود. موضوع شناسایی و ابژه نیست. متعلق حیرت است. موضوع تصرف فنی و تکنولوژیک نیست. رازی نهان و عظمتی بی‌پایان و متعالی است که انسان را در خود غرق می‌کند و از پوچی و ملالی دهشتناک- که اشتغال صرف به ظواهر وجود همواره در معرض آن است- می‌رهاند.
اینجاست که حالتی و وضعیتی در انسان به وجود می‌آید که نماز از آن حکایت می‌کند. این حالت از دیرباز در سطوح مختلف برای آدمیان پدید می‌آمده است. در سطح عموم مردمان به حقیقتی معناشناختی و زیباشناختی در هستی دل می‌بستند، می‌پرستیدند، نیایش وکرنش می‌کردند. انبیا به عمیق‌ترین وجهی، مستغرق در عظمت ربویی می‌شدند و نماز و نیاز می‌گزاردند و با معرفت‌های و حیانی، حس فطری دینداری در مردم را در مسیر صحیح هدایت می‌کردند. حکیمان و عارفان نیز معانی والایی از حقیقت نماز می‌چشیدند.
خردآیینی و فناوری در مدرنیته، استعداد آن را دارد طبیعت را به ابژه‌ی صرف تقلیل دهد که انسان با روش‌شناسی و دانش کمی و محاسبه‌‌‌گر خویش به تصرف ذهنی و فنی در آن و مصرف انرژی‌های آن متوغل می‌شود و در نهایت نیز آن را به انبار آلوده‌ی فضولات خود تبدیل می‌کند. دیگر هیچ ندایی از هستی او را به تعالی نمی‌خواند. اما در فرهنگ و ادبیات نماز که میراث بر جای مانده از هزاره‌های نبوت است، آدمی به دیالوگ با آفریدگار هستی و مکالمه و نجوا با حقیقت خلاق کردگاری قیام می‌کند.

 


موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
برچسب‌ها: ترانه ی معنا

ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 8 / 11 / 1395 | 11:26 | نویسنده : اکبر احمدی |

عقاید هندوها درباره آخر الزمان

عقاید هندوها درباره آخر الزمان

اندیشه منجی در آیین هند و با شخصیت کلکی یا کلکین شکل می‌گیرد. بنابر فکر هندویی، جهان از چهار دوره رو به انحطاط تشکیل می‌شود. در چهارمین دوره یعنی عصر کنونی، سراسر جهان را ظلم و تاریکی فرامی‌گیرد، ناشایستگان بر جان و مال مردم مسلط می‌شوند، دروغ و دزدی و رشوه سایه سیاه خویش را بر دنیا می‌گستراند. در این عصر که بنابر باورهای هندویی، ما اکنون در آن به سر می‌‌بریم، فقط به یک چهارم دَرْمِه (نظم کیهانی یا دین) عمل می‌شود و سه چهارم آن به دست فراموشی سپرده می‌شود. در پایان چنین دوران سیاهی، دهمین و آخرین تنزل (اوتاره) ویشنو[۱] که کلکی یا کلین نام دارد، سوار بر اسبی سفید و با شمشیری آخته و شهاب‌گون ظهور می‌کند تا شرارت و ظلم را ریشه‌کن کند و عدالت و فضیلت را برقرار سازد.[۲]

این نکته شایان توجه است که هندویان براساس کتب مقدسشان منتظر حضرت‌ولی‌عصر هستند و کتاب‌های آنان اسم حضرت را برده و از قیام ایشان بشارت داده است که به نمونه‌هایی اشاره می‌‌شود.

۱. در کتاب دید که نزد هندویان کتب آسمانی است آمده:

«پس از خرابی دنیا (هرج و مرج شدنش) پادشاهی در آخرالزمان ظاهر می‌شود که پیشوای خلایق شود و نامش منصور[۳] باشد و تمام عالم را بگیرد و تمام اشخاص را از مؤمن و کافر بشناسد.

۲. شاکموتی پیامبر هندوها در کتاب خود نسب یحیی را به سیر خلایق می‌رساند و چنین بیان می‌دارد:

«پادشاهی دنیا به فرزند سیر خلایق دو جهان کشن[۴] بزرگوار تمام می‌شود. او کسی است که بر کوه‌های مشرق و مغرب دنبا حکم براند و بر ابرهایی سوار شود و فرشتگان کارکنان او باشند و جن و انس در خدمت او شوند و از سودان که زیر خط استوا است تا ارض تسعین که زیر قطب شمال است و ماورای بحار را صاحب شود و دین خدا یک دین شود و دین خدا زنده گردد و نام او قائم است و خدا شناس باشد».[۵]

۳. در کتاب پاتکیل از اعاظم هندوان که در نزد آنان صاحب کتاب آسمانی است، راجع ‌به منجی آخرالزمان بشارت داده که: «او از نسل پیامبر اسلام و وصی او علی‌بن‌ابیطالب است که نام وی راهنما می‌باشد که چون مدت روز تمام شود، دنیای کهنه نو شود و زنده گردد و صاحب ملک تازه پیدا شود از فرزندان دو پیشوای جهان یکی ناموس آخرالزمان».[۶]

«و دیگری صدیق اکبر یعنی وصی بزرگ‌تر وی که پشن[۷] نام دارد و نام آن صاحب ملک تازه راهنما است[۸] به حق پادشاه شود و خلیفه رأم[۹] باشد و حکم براند و او را معجزه بسیار باشد. هرکه پناه به او برد و دین پدران او اختیار کند سرخ روی باشد در نزد رأم و دولت او بسیار کشیده شود و عمر او از فرزندان ناموس اکبر زیاد باشد و آخر دنیا به او تمام شود…».[۱۰]

بنابراین روشن است که اعتقاد به آمدن یک منجی و مصلح جهان عقیده‌ای قطعی در نزد هندوهاست و این اعتقاد به ‌طور وسیع و گسترده‌ای در میان آنان رواج دارد؛ چنان که در بسیاری از کتاب‌های مقدسشان به ان بشارت داده‌اند.۱()

 


موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
برچسب‌ها: عقاید هندوها درباره آخر الزمان

ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 6 / 10 / 1395 | 14:47 | نویسنده : اکبر احمدی |

داعش (۱

Image result for ‫داعش (۱‬‎

داعش (۱)

گروه داعش موسوم به(دولت اسلامی شام و عراق)، در حال حاضر فعال ترین و تندروترین گروه‌ تکفیری فعال در مناطق سوریه و عراق به شمار می رود.

این سازمان تروریستی با ترکیبی از نیروهای سلفی، وهابی و بعثی از حمایت آشکار و پنهان برخی از کشورها برخوردار است.
گروه تکفیری داعش، ابتدا با شعار حمایت از حقوق مردم اهل سنت سوریه، با دولت این کشور وارد جنگ شد اما به دلایل شکست های پیاپی از ارتش سوریه، از دست دادن شهرها و نقاط استراتژیک تحت تصرف و نتایج انتخابات های مردمی در کشورهای عراق، افغانستان    با پشتیبانی اطلاعاتی و تسلیحاتی برخی از کشورها، تهاجم گسترده¬ای را علیه کشور عراق آغاز و برخی از شهرها و مناطق مهم این کشور را تصرف کرد.

مقدمه:

«در واپسین ساعات ۹ ژوئن ۲۰۱۴ (شب ۲۰ خرداد) نیروهای شبه نظامی(داعش) کنترل بیشتر مناطق شهر موصل مانند پادگانهای نظامی و فرودگاه را به دست گرفتند. حدود ۱۳۰۰ نیروی شبه نظامی و مسلح در مقر دولتی استان نینوا مستقر شدند. در پی این حمله ۵۰۰۰۰۰ نفر از ساکنین موصل خانه‌های خود را ترک کردند.
نوری مالکی نخست وزیر عراق در پی این تجاوز خواستار عزم ملی مردم برای مقابله با نیروهای داعش شد. نوری مالکی گفت تجاوز به موصل نتیجه یک توطئه بزرگ است. وی همچنین گفت: «تروریست‌ها با استفاده از توطئه‌هایی که در داخل انجام شد توانستند موصل را اشغال کنند و ارتش با قدرت سلاح به این مسئله پایان خواهد داد»

«داعش» یا همان دولت اسلامی عراق و شام« الدولت الاسلامیة فی العراق و الشام» گروهی مسلح با اندیشه¬های سلفی و جهادی است و در زمره گروه های تروریستی قرار دارد.
سازمان‌دهندگان داعش هدف از عملیات های تروریستی خود را بازگشت به «خلافت اسلامی و اجرای شریعت»عنوان کردند و عراق و سوریه را به مرکز فعالیت و جولانگاه خود تبدیل نمودند.

داعش را می¬توان مولود نامبارک تهاجم نظامی ارتش آمریکا و انگلیس به عراق نامید که با شعار مبارزه با آمریکا تلاش کرد با دامن زدن به تبلیغات دروغین مذهبی و مظلوم‌نمایی، به¬عنوان جایگزین نیروهای اشغالگر آمریکایی در عراق به آمال خود مشروعیت و تاسیس دولت به اصطلاح اسلامی شام و عراق رسمیت ببخشد.خروج آمریکا از عراق، بحران سوریه، تغییر میدان فعالیت داعش از عراق به سوریه و نزدیکی دیدگاه های آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی در خصوص دولت بشار اسد، فصل مشترکی در روابط این گروه تروریستی با این کشورها گشود.
داعش قدیمی‌ترین تشکیلات در بین همه گروه‌های مسلح برجسته در سوریه و در منطقه است. ریشه‌های تشکیل آن به سال ۲۰۰۴میلادی باز می‌گردد، زمانی که ابومصعب زرقاوی(نام اصلی وی أحمد فاضل النزال الخلایله است، تروریست بنیادگرای اردنی الاصل که در افغانستان اردویی برای تعلیم شبه‌نظامیان راه انداخت و سال ۲۰۰۶ به عراق رفت) سرکرده القاعده در عراق گروهی به نام «جماعت توحید و جهاد» تشکیل داد.
زرقاوی که ریاست این گروه رابه عهده داشت با القاعده به رهبری اسامه بن‌لادن بیعت کرد و نماینده القاعده در این منطقه شد. اواخر سال ۲۰۰۶میلادی رسانه ها از تشکیل یک گروه نظامی با نام دولت اسلامی عراق به رهبری ابوعمربغدادی خبر دادند که دربرگیرنده و نماد همه شبکه‌ها و تشکیلات بنیادگرای فعال در عراق بود. شبکه القاعده که در زمان اشغال عراق از سوی آمریکا به عنوان یک گروه جهادی ضدنیروهای آمریکایی مطرح بود، موفق شد با جذب تعداد زیادی از جوانان عراقی مخالف حضور آمریکا، قدرتمندترین گروه شبه‌نظامی را در عراق تاسیس نماید. زرقاوی در سال میلادی۲۰۰۶ بدست نظامیان آمریکایی به قتل رسید و یکی از اعضای ارشد این گروه بنام «ابوحمزه مهاجر» رهبری این گروه را بدست گرفت. ابوحمزه که یکی  از اعضای حزب اخوان المسلمین بود، سال ۱۹۸۲ به جهاد اسلامی مصر پیوست و در سال ۱۹۹۹میلادی به افغانستان رفت و تحت آموزش نیروهای القاعده، تولید موادمنفجره را فرا گرفت. المهاجر برای توسعه داعش تلاش فراوان کرد و عملیات های مختلفی علیه نیروهای آمریکایی طراحی کرد تا اینکه در آوریل ۲۰۱۰ در حمله مشترک نیروهای عراقی و آمریکایی همراه با «ابوعمر بغدادی» یکی دیگر از فرماندهان ارشد این گروه به قتل رسید.
شورای مشورتی دولت اسلامی عراق پس از گذشت ده روز، تشکیل جلسه داد و «ابوبکر بغدادی »را به ریاست گروه برگزید  .

 

 


موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
برچسب‌ها: داعش (۱

ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 6 / 10 / 1395 | 14:44 | نویسنده : اکبر احمدی |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.