ویژگیهای قرآن
1. جامعيت قرآن
يكي از معجزات قرآن، جامعيّت است. قرآن ميفرمايد:
«وَ لَقَدْ صَرَّفْنا لِلنَّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ»[1]
«در اين قرآن، ما براي مردم از هر چيز نمونهاي آورديم (و همة معارف در آن جمع است)».
اين قرآن با محتواي بسيارغني و متنوع، آن هم از انساني درس نخوانده عجيب است. چرا كه در اين كتاب آسماني،هم دلائل عقلي در زمينة عقائد، هم احكام متين و استوار بر اساس نيازمنديهاي بشر در همة زمينهها و هم بحثهاي تاريخي كه در نوع خود بينظير، هيجان انگيز، بيدارگر، تكان دهنده و خالي از هرگونه خرافه است و هم مباحث اخلاقي كه با دلهاي آماده همان كار را ميكند كه باران بهاري با زمينهاي مرده ميكند. و هم مسائل علمي كه در قرآن مطرح شده، پرده از روي حقايقي برميدارد كه حداقل در آن زمان براي هيچ دانشمندي شناخته نشده بود. خلاصه قرآن در هر وادي گام مينهد عاليترين نمونه را ارائه ميدهد. آيا با توجه به اين كه معلومات انسان محدود است، مخصوصاً با توجه به اين كه پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ در محيطي پرورش يافته بود كه از همان علم و دانش محدود بشري آن روز نيز خبري نبود، آيا وجود اين همه محتواي متنوع در زمينههاي توحيدي و اخلاقي و اجتماعي و نظامي و سياسي دليل بر اين نيست كه از مغز انسان تراوش نكرده؛ بلكه از ناحيه خداست؟ اگر فرض كنيم تمام دانشمندان امروز و متخصصان علوم مختلف جمع شوند دائرة المعارفي را تنظيم كنند و آن را در قالب بهترين عبارات بريزند ممكن است اين مجموعه براي امروز جامعيت داشته باشد امّا مسلّماً براي پنجاه سال بعد نه تنها ناقص و نارسا است؛ بلكه آثار كهنگي از آن ميبارد. در حالي كه قرآن در هر عصر و زماني كه خوانده شود گويي براي همان عصر و زمان نازل شده و هيچ اثري از گذشت زمان در آن ديده نميشود.[2]
مهمترين ابعاد جامعيّت قرآن
1. جامعيّت در مخاطبان
هر كتابي مخاطبان ويژهاي دارد. بعضي از آثار، مخصوص زنان، مردان، جوانان و يا كودكان و... است. امّا تنها كتابي كه مخاطب ويژه ندارد قرآن است.
مخاطبان قرآن مردم هستند كه در قرآن با عناوين: بشر، انسان، ناس و بني آدم آمده است و براي همة زمانها و مكانها بدون توجه به مرزها و نژادها زبانهاي خاص نازل شده است.
2. جامعيّت و فراگيري همه قلمروهاي زندگي.
قرآن كتاب هدايت است و همه قلمروهاي زندگي انسان را مورد توجه قرار داده است اعم از فردي، اجتماعي، خانوادگي، سياسي، اقتصادي و... .
3. جامعيّت و فراگيري نسبت به كتب واديان
قرآن ميفرمايد: خداوند آييني را براي شما تشريع كرد كه به نوح توصيه كرده و آنچه را بر تو وحي فرستاديم و به ابراهيم و موسي وعيسي سفارش نموديم كه دين را برپا داريد و در آن تفرقه ايجاد نكنيد.[3] و خلاصه اين كه آيين اسلام عصارة آيين همة انبياء ـ عليهم السّلام ـ است.
4. فراگيري دنيا و آخرت
بسياري از كتابهايي كه نوشته شده است براي چگونه زيستن زندگي مادّي و دنيايي است و پارهاي از كتابها نيز تنها زيستن اخروي را مورد توجه قرار داده است امّا قرآن آيين زيستن دو جهان است.
موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
برچسبها: جامعيت قرآن
توبه در قرآن
نفيسه فقيهى مقدس
ستاد نشر رسانهاى مركز فرهنگ و معارف قرآن
هر چند خداوند كريم در جاى جاى قرآن دستوراتى درباره «خود سازى»، «تقوا»، «مراقبه و محاسبه» و «ياد خدا و دورى از شيطان»... براى رشد، كمال و رسيدن به سعادت ابدى و حيات جاودانه به مؤمنان داده است، اما از سوى ديگر، بخاطر زندگى انسان در دنياى ماده و ماديّات و وجود دشمنان سرسختى چون شياطين، نفس اماره، جهالت، شهوات،... گاه پرده بر روى انديشه انسان افكنده شده و در پى تبعيت از آنها و ارتكاب گناه و معاصى زمينه سقوط و بدبختى او فراهم مىشود.
اينجاست كه خداوند حكيم براى نجات انسان از ورطه تباهى، «باب توبه و استغفار» را به روى بندگان خويش گشوده و آنها را به پشيمانى و طلب بخشش دعوت مىكند تا راه براى بازگشت اين انسان فريب خورده باز باشد و با اميدوارى به لطف و رحمت بيكران الهى، بار ديگر براى تعالى روح خويش تلاش كند، و بر اين اساس، در آيات و روايات فراوانى انسان را به توبه و استغفار فرا مىخواند: «يا أَيُّهاالَّذين آمنوا تُوبوا إلى اللَّهِ تَوْبةً نَصوحاً عسَى ربُّكم أَن يُكفِّر عنكُم سيِّئاتِكم»؛1اى كسانى كه ايمان آوردهايد، به سوى خدا توبه كنيد؛ توبهاى خالص. اميد است پروردگار گناهان شما را بپوشاند... .
موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
برچسبها: توبه در قرآن
به نام خدا
چشم و هم چشمي از نگاه قرآن
در جامعه نابهنجاري هايي به وجود مي آيد كه به شكل پديده اجتماعي از فراگيري بسياري برخوردار مي شود. اغلب كساني كه به اين نابهنجاري ها دچار مي شوند خود را از اتهام آن مبرا مي دانند و به شكلي مي پذيرند كه امري ناخوشايند و رفتاري زشت است. برخي پديده هاي اجتماعي، خاص گروه ها و طبقاتي است به گونه اي كه آن را به سادگي مي توان به گروه سني يا علمي و يا طبقه اي اجتماعي نسبت داد؛ زيرا رواج گسترده آن در اين گروه و يا طبقه اجتماعي نشان مي دهد كه نوعي همبستگي ميان گروه و پديده و يا هنجار و نابهنجار وجود دارد.
پديده نابهنجار چشم و هم چشمي از جمله پديده ها و نابهنجاري هايي است كه در ميان مردم و به خصوص زنان به شكل گسترده وجود دارد و هر زني دست كم در موردي و يا زماني گرفتار اين نابهنجاري اجتماعي است. قرآن از آن جايي كه دين زندگي است به همه مسائل اجتماعي و امور مرتبط به آن پرداخته است.
بازخواني آيات قرآن با در نظر گرفتن هنجارها و نابهنجاري ها مي تواند افزون بر تحليل درست مساله به شخص اين امكان را دهد كه علل و عوامل آن را شناسايي و براي مقابله با آن چاره انديشي كند. در نوشتار حاضر كوشش بر آن است تا ريشه نابهنجاري چشم هم چشمي از منظر قرآن واكاوي شده و تحليل قرآن از اين مساله ارائه گردد كه با هم آن را از نظر مي گذرانيم.
چيستي چشم و هم چشمي
چشم و هم چشمي اصطلاحي است كه به نوع رفتار انساني در حوزه عمل اجتماعي اشاره دارد. واكاوي واژگاني اين اصطلاح هر چند مي تواند بخشي از محتوا و مفاهيم آن را بازشناساند ولي تنها مولفه اي از مولفه هاي اين نابهنجاري را نشان مي دهد. به نظر مي رسد كه مولفه چشم در ايجاد اين پديده اجتماعي بسيار موثر است. به اين معنا كه هم در ايجاد و هم در علت و انگيزه، نقش چشم مهم ارزيابي شده است. در حقيقت اشخاصي كه گرفتار اين نابهنجاري هستند تحت تاثير بينايي قرار دارند.
با توجه به مساله رقابت كه در اين اصطلاح نهفته است، اشخاص براي دست يابي به اهداف رقابتي، دست به انواع و اقسام كارهايي مي زنند كه در چشم ديگري بزرگ نمايند و به نوعي خودنمايي كرده و برتري و چيرگي خويش را نشان دهند. چشم پركني و برتري جويي هدفي است كه در اين نوع رفتار مي توان شناسايي كرد.
كساني كه به اين بيماري دچار مي شوند و تحت تاثير اين پديده نابهنجار اجتماعي، عمل و رفتار و زندگي مي كنند خود تحت تاثير مواردي هستند كه به چشم مي آيد و مي كوشند تا از هم سطح هاي خويش كم تر نباشند از اين رو خود اقدام به رفتاري مي كنند كه در چشم ديگران مطرح شوند. بنابراين مولفه هاي اساسي چشم هم چشمي را مي بايست در تظاهر، رقابت، احساس خودكم بيني و ارضاي آن به اشكال مادي و ظاهري و مانند آن دانست.
شخص مي كوشد چيزهايي را تهيه و به نمايش گذارد كه در چشم ديگري خوب و زيبا و شگفت انگيز باشد و برتري خود را از اين طريق به رخ ديگري بكشد.
ديدگاه روان شناسان
از نظر روان شناسان و كساني كه در حوزه روان شناسي اجتماعي تحقيق و پژوهش مي كنند، پديده اي چون چشم و هم چشمي در ميان برخي افراد، نشانه وجود نوعي نياز براي جلب توجه اطرافيان و مورد تاييد قرار گرفتن از سوي آنهاست. بنابراين چشم و هم چشمي ارتباطي مستقيم با ميزان پذيرفته شدن افراد از سوي خود آنها دارد. بدين معني كه هرچه افراد، وضعيت ظاهري، توانايي هاي فردي و مالي خود را همان گونه كه هست، قبول داشته باشند كمتر به چشم و هم چشمي با اطرافيان خود مبادرت مي ورزند.
به اعتقاد روان پزشكان، زماني كه افراد واقعيات زندگي و توانايي هاي فردي خود را قبول داشته باشند كمتر به نظرات ديگران در مورد خود توجه مي كنند و مي خواهند اطرافيان، آنها را همان طور بپذيرند كه در واقعيت هستند.
هم چنين وقتي افراد بيش از حد در پي كسب اطلاع از نظرات ديگران نسبت به خود باشند تلاش مي كنند تا همان طور كه ديگران دوست دارند در مقابل آنها ظاهر شوند و از همين طريق نظر مثبت آن ها را نسبت به خود جلب كرده و مورد تاييد آن ها واقع شوند. در اين صورت است كه اين افراد از واقعيات شخصيتي و توانايي هاي خود غافل شده و معيار خود را تاييد ديگران قرار مي دهد.
موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
برچسبها: چشم و هم چشمي از نگاه قرآن
با امام کاظم (ع) در سایه قرآن
علی مختاری
امام كاظم (ع) قرآن ناطق و از ثقلين است و ارتباط آن حضرت با كتاب الهي از زاويه هاي گوناگون تفسير و علوم قرآن قابل بررسي است اينك در اين مجال و به اهتمام آن بزرگوار به تلاوت قرآن و ثواب تلاوت مي پردازيم.آداب تلاوت :
1ـ صداي زيبا و حزن آور :
عالم بزرگوار شيخ مفيد (ره) مي نويسد : طبق ادله گذشته ، آن حضرت دانشمندترين مردمِ زمانه بود و بيش از همه حافظ كتاب الهي و خوش صدا ترين آنان در قرائت قرآن بود. هنگام قرائت ، آهسته و حزن آور مي خواند و مي گريست و شنوندگان هم گريه مي كردند ، اهل مدينه او را «زين المجتهدين» مي ناميدند. (1)
در روايتي ديگر آمده است : «و كانت قراءته حزنا» يعني قرائت آن حضرت حزن آور بود. (2)
به ابرهه مسيحي فرمود : «با كتاب خودت چقدر آشنايي ؟
پاسخ داد : به متن و تأويل آن آگاهم ، هشام مي گويد : حضرت كاظم (ع) شروع كرد به قرائت انجيل ، آنگاه ابرهه گفت :
«حضرت مسيح اين چنين مي خوانند و جز او هيچ كسي چنين نخوانده است و از پنجاه سال پيش تا كنون در جستجوي چنين شخصيتي بودم» و در اين هنگام ، ابرهه به دست امام مسلمان شد. (3)
موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
برچسبها: با امام کاظم (ع) در سایه قرآن
نکاتي در فهم و استفاده بيشتر ما از قرآن و عترت
بر گرفته از سخنان حضرت آيت الله امجد
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين – السلام علي فاطمه و ابيها و بعلها و بنيها
ويژگي هاي قرآن :•قرآن نور است براي کسي که بخواهد ازآن استفاده کند ،
•قرآن تبيان کل شيء است يعني قرآن داراي کلياتي است که براي سعادت بشر کافي مي باشد ( ان هذا القران يهدي للتي هي اقوم )
•اگر انسان با قرآن آشنا شود و قرآن را به عنوان شناسنامه خودش و به عنوان کلام خدا بخواند نوراني مي شود و قرآن او را بالا مي برد (اقرا وارق). ما از علامه طباطبائي پرسيديم: قرآن را چگونه بخوانيم ايشان فرمودند: "قرآن کلام خدا است"، اگر انسان بداند که قرآن کلام خداست و به اين اقرا و ارق توجه داشته باشد ترقي مي کند و بالا مي رود.
•براي فهميدن کلام بايد متکلم را شناخت.
•ما بايد آنقدر قرآن بخوانيم تا بفهميم که قرآن کلام خداست.
موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
برچسبها: نکاتي در فهم و استفاده بيشتر ما از قرآن و عترت
دو داروی آرامبخش در قرآن
قرآن مجید نسخه شفابخش جانهاى دردمند، از جانب خداوند سبحان است
(و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنین و لا یزید الظالمین الاّ خساراً1)
كه توسط پیامبرى مهربان و فداكار، بر جانهاى حقیقت طلب و عاشق، رسانده شد.
در بحران روحى فراروى انسان كه باعث خستگى، سرگشتگى، افسردگى و دلتنگى او مىشود، انگیزه ادامه حیات را از او مىستاند و او را تا مرز پوچى و پوچگرایى پیش مىبرد، داروهاى روان گردان، به نوعى آرامبخش اویند و او را تسكین مىدهند و فضایى ایجاد مىكنند كه انسان در آن فضا، از دغدغه ها، خستگىها و...، براى مدتى رهایى مىیابد؛
در حالى كه این درمان، دائمى نیست و شاید در درازمدت، به تغییر نوع داروى آرامبخش و نیز استفاده از مقدار بیشترى مواد آرامبخش بینجامد و این آرامش ساختگى، پس از مدتى به طوفانى سهمگین بدل شود و تمام زندگى این بیمار را هدف قرار دهد.
در كتاب مقدس مسلمانان - قرآن مجید - دو داروى آرامبخش تجویز شده است كه در نوع خود، بىنظیرند؛ هم آرام بخشند و هم درمانگر. هر یك از این دو دارو، ویژگى خاص خود را دارند كه به توصیف آنها مىپردازیم.1. یاد خدا«الا بذكر الله تطمئن القلوب؛ با یاد خدا، قلبها آرام مىگیرند».2
در نگاه یك مسلمان، خداوند سبحان، قدرت مطلق و صاحب همه ملك و ملكوت است و تمامى نظام هستى، سربازان اویند؛ هیچ قدرتى، جز قدرت او نیست؛ هیچ كس، نمىتواند بدون اذن الهى، ضررى برساند و همه هستى، فرمانبردار اویند.
صاحب و مؤثر در هستى، فقط خداست؛ «لا اله الا هو»3، «لا مؤثر فى الوجود الا الله»، «لله جنود السموات و الارض»4 و «و ان من شىء الا یسبح بحمده».5
موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
برچسبها: دو داروی آرامبخش در قرآن
عزت در قرآن
مقدمه
عزت از مفاهيم مورد تاكيد خداوند در قرآن كريم است كه آن را از صفات برجسته مومنين برميشمرد.
البته خداوند مبدأ ومنشأ عزت را از آن خودش ميداند و آن را به كساني كه طالب عزت باشند، عطا ميكند و يكي از نامهاي خداوند عزيزميباشد
قال الله تعالي: «من کان يريد العزه فلله العزه جميعا»((فاطر،35/10)
واژه عزت:
«عزت» در لغت به معناي قدرت و پيروزي، نفوذ ناپذيري، چيرگي، علو، تفوق، بزرگي و ارجمندي آمده است در برابر واژهي «ذلت» که به معني خواري و کوچکي است.([1])
لذا عزت، به آن حالتي در انسان گفته ميشود که آدمي را قوي و مقاوم و شکست ناپذير سازد و مانع مغلوب شدن او گردد.([2]
ماده عزت در قرآن به صورتهاي گوناگون ذکرشده است و صلابت و نفوذ ناپذيري به عنوان يک اصل در معناي آن لحاظ شده است.([3])
عزت «در فرهنگ قرآن گاهي مذموم است و آن نفوذ ناپذيري در برابر حق است که کس در مقابل حق سر تسليم فرود نياورد که اين نوع عزت در حقيقت ذلت ا ست. و گاهي ممدوح و مورد ستايش قرار گرفته است و آن شکست ناپذيري در برابر باطل است.([4])
موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
برچسبها: عزت در قرآن
تصويري از بهشت و جهنم
کلمه زمر وصف ورود آدميان است به بهشت و جهنم؛ گروه، گروه. شايد اين سوره هم به اين دليل زمر نام گرفته است که بهشت و جهنم را در کانون توجه خود دارد.
«زمر» يک سوره مکي است که با 57 آيهاش فضايي ساخته آکنده از مهمترين حرفهاي خداوند با انسان. اين سوره با امر به عبادت خالصانه و تخطئه مردم ناداني که بتها را به خيال نزديکي به خداوند پرستش ميکردند، شروع ميشود و با شرح گوشهاي از عظمت خداوند ادامه مييابد؛ «او خالق زمين و آسمان است.»
سپس اين اوج را با يادآوري عجز انسان بيشتر به رخ ميکشد و با ارائه تصويري از او در دو صورت خوب و بد در رفتارش نسبت به خداوند پايان کار را هم يادآور ميشود؛ خسارت آشکار، نتيجه کفر و شرک و تکبر، و در مقابل، پاداش بيحساب محصول ايمان و شکر و احسان.
در آيات بعدي تصاوير مؤمنان و کافران روشن و روشنتر بيان ميشود تا آنجا که زيبايي به اوج مي رسد و آرامش انسان در حال يکتاپرستي که دلش به دست يک دلبر است با حالت شرک که ميدان تلاش براي جلب رضايت اربابهاي متفاوت است مقايسه ميشود.
ادامه آيات اشارههايي است به انتخابگري انسان و آنچه با انتخاب خود رقم ميزند؛ بهشت يا جهنم. و البته باز لطف جلوهگري ميکند که؛ اي خطاکارها، از رحمت خدا نااميد نشويد.
بدين ترتيب آيات زمر در صفحات پاياني و پس از آن که مخاطب خود را در حالتي بين خوف و رجاء در نوسان داشته است، قيامت را پيش چشم ميکشد تا اگر کسي به خواب مانده با اين بيدارباش نهايي هوشيار شود که وقوع قيامت نزديک و ناگهاني است.
به طور کلي سوره زمر قصد دارد زواياي مختلف انسان را در اعمال و رفتارش در نسبتي که با خالق خود دارد بازنمايي کند و او را از اين گذر به انتخابي درست در دو راهي خير و شر، رستگاري و خسران و ضلالت و هدايت رهنمون سازد.
موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
برچسبها: تصويري از بهشت و جهنم
مراتب قاريان قرآن
قاريان قرآن، برحسب خلوص، تدبر، تأثير پذيري و خضوعشان ( نسبت به قرآن ) در مراتب و درجات متفاوتي قرار دارند. بزرگان علم اخلاق و عرفان، از جمله ملامحسن فيض کاشاني و ملااحمد نراقي، براي تلاوت کنندگان قرآن، سه درجه و مرتبه در نظر گرفته و متذکر شده اند که يکي از آداب تلاوت، سعي در ترقي و رسيدن به درجات بالاتر است.
مرتبه ي اول: قاري خود را در حالتي تصور کند که گويا در برابر پروردگار ايستاده و به تلاوت قرآن مشغول است، و خدايتعالي به او نظر مي کند و کلام او را مي شنود.
بديهي است حال چنين بنده اي که خود را در حضور مولا مي بيند، حال تضرع و زاري و ناله است.
مرتبه ي دوم: قاري چنان در قلب خود مشاهده نمايد که گويا خداوند بزرگ او را مورد الطاف بي پايان خويش قرار داده، و به او امر و نهي مي کند.
وظيفه ي قاري در چنين حالت، خوف و شرمساري و سراپا گوش شدن است.
مرتبه ي سوم: قاري حتي ذره اي متوجه خود و تلاوت خود نباشد، و تمام هوش و حواس او متوجه صاحب کلام باشد. به طوري که گويا غرق در مشاهده ي جمال بي همتاي اوست.
بنابر قول بزرگان ياد شده (1)، مرتبه ي اول و دوم درجه ي اصحاب يمين، و مرتبه ي سوم درجه ي مقربين و صديقين، و خارج از اين مراتب، درجه ي غافلين است.
موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
برچسبها: مراتب قاريان قرآن
چشم نعمت ظريف و دقيق
اسماعيل نساجى زواره
در مقاله گذشته، پيرامون نعمت چشم و وظيفه انسان در برابر آن مطالبى بيان شد. از نظر قرآن مجيد بر اساس حالاتى كه بر آن عارض مىشود، چشم انواع مختلفى دارد و هر نوع، ويژگىها و خصايص منحصر به خود دارد، كه در اين مقاله به بيان خصوصيات و ويژگىهاى هركدام، اشاراتى گذرا خواهيم داشت.
1. چشم حسّ
دايره ادراك چشم فقط در محدوده محسوسات است و كسانى كه مىخواهند فقط با ديدن ظاهرى به حقايق پى ببرند، مبناى سخنشان اصلت حسّ و و امور مادّى است و آنها از پذيرش آنچه محسوس نباشد، سر باز مىزنند و هستى را همسان با مادّه مىپندارند و معتقدند، آنچه مادّى نيست، موجود نبوده و پندار و خرافهاى بيش نيست. اين گروه، نه قائل به مبدأ فاعلى هستند و نه مبدأ غايى(1). در فرهنگ اينگونه افراد، عقل به منزله عينك چشم ظاهر است؛ يعنى عقل هرگز حقيقت جديدى را ادراك نمىكند، بلكه تنها واسطه و وسيلهاى است براى ادراك بهتر مادّى، بدون آنكه حقيقتى افزون بر آنچه از طريق حس، تحصيل شده است، كشف نمايد(2).
آن كس كه جهان را بر اساس چشم حس مىشناسد و مطابق با معيارهاى حسّى ايمان مىآورد، اگر ابزار شناخت و حس او عوض شود، دست از عقيده خود برمىدارد و همچون قوم بنىاسرائيل مىشود؛ يعنى زمانى كه عصا به صورت مار درآمد به حضرت موسىعليه السلام ايمان آوردند ولى چون گوسله سامرى را مشاهده كردند، گوسالهپرست شدند. آنچه آنان از مارشدن عصا و صداى گوساله دريافت مىكردند تنها يك امر حسى بود كه با چشم ظاهر مشاهده مىكردند(3).
موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
برچسبها: چشم نعمت ظريف و دقيق
روانشناسى قرآنى
مصطفى محمود - مترجم: حافظ نصيرى
از ديدگاه فرويد، احساس گناه، بيمارى است، و توبه، واپس روى ،مقاومت در برابر شهوات، سركوب است و پشيمانى، عقده؛ و تحمل، سردمزاجى. فرويد به اعمال، تنها در چارچوب محرك و پاسخ مىنگرد و به نيت و اخلاص توجهى نشان نمىدهد. او از نفس انسانى تنها جنبه حيوانى و شهوانى آن را مىبيند.
در فلسفه مادى، اخلاق عبارت است: از ارضاى اميال به شكلى كه با حقوق ديگران در تعارض نباشد. بنابراين تعريف، اخلاق در وهله اول يك مفهوم مادى اجتماعى در جهت توزيع بهتر لذات مىباشد.
اما اخلاق در مفهوم دينى، برخلاف تعريف فلسفى عبارت است از: كنترل و هدايت ميلها و گرايشهاى درونى، مخالفت با هواى نفس و كنترل شهوات با هدف نائل شدن به شأن و منزلت عظيم انسانى، به عنوان خليفه خدا بر روى زمين، و وارثى كه هستى به خاطر او مسخر شده است.
بر پايه اين ديدگاه، انسان تنها زمانى لياقت حاكميت بر جهان را خواهد داشت كه بتواند پيش از هر چيز بر نفس خود حاكم شود و بر قلمرو درونى خود احاطه يابد. اخلاق دينى به اين معنا خروج از عبوديت نفس و رسيدن به مرتبه والاى قرب الهى است. نداى اخلاق دينى توزيع بهتر لذات نيست، بلكه خروج از اسارت لذات است. بدين ترتيب ديدگاه فلسفه و دين كاملاً از هم متفاوت مىگردد و هر يك تصوير متفاوتى از انسان مورد نظر خود ارائه مىنمايد؛ فلسفه مادى تصوير انسانى را ترسيم مىكند كه هدفش لذتهاى آنى و پاداش مادى فورى است. او براى لحظات تلاش مىكند و سخت پايبند لحظه موجود است.
موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
برچسبها: روانشناسى قرآنى
الف) گفت و گوهاى تبليغى
آياتى از قرآن كريم بر مساله تبليغ دين و ابلاغ رسالت اشاره دارد و به دليل اهميت آن، خداوند از پيامبرش مىخواهد كه آن را به مردم برساند و هيچ گونه سهلانگارى و كوتاهى روا ندارد .
«يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله يعصمك من الناس ان الله لا يهدي القوم الكافرين» (69)
يعنى: اى پيامبر! آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، ابلاغ كن و اگر نكنى هيچ پيامى از او را نرساندهاى . و خدا تو را از (گزند) مردم نگاه مىدارد . خدا گروه كافران را هدايت نمىكند .
گاه درمواردى كه پيامبر با انكارها و كارشكنيها مواجه مىشد، خود را مبلغ معرفى مىكرد:
«ابلغكم رسالات ربي و انا لكم ناصح امين» (70)
يعنى: پيامهاى الهى را به شما مىرسانم و براى شما خير خواهى امينم .
اهميت تبليغ و ارسال پيامهاى الهى به گونهاى است كه در چندين آيه، اينگونه بيان شده است كه پيامبر هيچ وظيفهاى جز بلاغ و رساندن آشكار تعاليم الهى ندارد:
«فهل على الرسل الا البلاغ المبين» (71)
يعنى: و آيا جز ابلاغ آشكار بر پيامبران وظيفهاى است؟
موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
برچسبها: گفتگو در قرآن
گفتار پنجم: موانع گفت و گو
الف) پيروى از گمان وظن: هر گاه يكى از طرفين يا هر دو از ظن و گمان پيروى كنند، از رسيدن به حقيقتباز مىمانند . قرآن دستور مىدهد از چيزى كه علم نداريد پيروى نكنيد . (59) اصولا يكى از مشكلات پيامبران الهى در گفت و گو با مردم و رساندن پيام خداوند به آنان، تبعيت عده زيادى از مردم از گمانهاى به دور از واقعيت و علم است . از اين رو، ظن و گمان، مورد سرزنش قرآن كريم است . (60)
ب) تقليد كوركورانه: عدهاى، تنها آيين گذشتگان خود را مبنا و ملاك هدايت قرار مىدهند و با وجودى كه اين آيينها و عقايد از واقعيت و علم دور هستند، همچنان لجبازى كرده و بر گفتههاى خويش پاى مىفشرند . اين عده سد راه انبيا بودند . تقليد بىچون و چرا از پيشينيان مورد نكوهش قرآن كريم است . (61)
ج) عناد و ستيزه جويى: از نظر قرآن كريم، عدهاى در مقابل كلام حق، مجادله و ستيزه جويى مىكنند . اين عده پس از مشاهده ادله و براهين روشن، به انكار و لجبازى روى مىآوردند . (62) در چنين حالتى، هيچ گاه شخصى به حقيقت و هدايت دست نمىيابد و گفت و گو خالى از فايده است .
مراء (جدالگرى) نوعى از مجادله است كه شخص از سويى در حيرت است و از سويى ديگر، با طرف مقابل به انكار و ناباورى مىپردازد و تلاش مىكند مطالب و ديدگاههاى طرف مقابل را از زبان وى بشنود و براى غلبه بر وى، آنها را رد كند و انكار نمايد .
بنابراين، جدالگرى در مجادلههاى باطل به كار گرفته مىشود و نه گفتمانهاى حق; زيرا گفتمان حق، عبارت است از گفت و گويى كه در آن، هدف گفت و گوكننده، روشن كردن حق و پاسخگويى به شبهههايى كه مطرح شده است، مىباشد . به هر حال، گفت و گوكننده چه بر حق باشد و چه بر باطل، روا نيست جدال به مفهوم بيان شده را انجام دهد . (63) قرآن كريم مىفرمايد:
با حكمت و اندرز نيكو، به راه پروردگارت دعوت نما و با آنها به روشى كه نيكوتر است، استدلال و مناظره كن . (64)
د) پيروى از هواهاى نفسانى و تمايلات شيطانى: هرگاه شخص به دنبال هواپرستى خويش باشد و در پى تامين مال، جاه، شهوت و ... باشد، از دستيابى به حقيقتباز مىماند . معبود عدهاى، هواى نفسانى آنان است (65) و عدهاى از شيطان تبعيت مىكنند . (66) براى اين عده، گفت و گو بىفايده است .
ه) يارىجويىاز باطل: قرآنكريم، دربارهقوم نوح و ديگر اقوام، در مبارزه با كلام حقچنينمىگويد:
«و جادلوا بالباطل ليدحضوا به الحق ...» (67)
يعنى: و به وسيله باطل جدال نمودند تا حقيقت را با آن پايمال کنند
موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
برچسبها: گفت و گو در قرآن كريم
گفتار سوم: اصول و قواعد حاكم بر گفت و گو از نظر قرآن
ماهيت گفت و گو چگونه بايد باشد و طرفين، در گفت و گو با يكديگر بايد از چه اصول و قواعدى پيروى كنند؟ به چند مورد از اصول يا ويژگيهاى حاكم بر گفت و گو از نظر قرآن كريم توجه مىكنيم:
الف) برخوردارى از منطق و استدلال: آيات زيادى از قرآن كريم، انسانها را به تامل، تعقل (39) و تفكر (40) دعوت مىكند . حكمت، (41) و جدال احسن (43) از اصول مسلم قرآن كريم است . صاحب خرد و انديشه كسى است كه به سخنان مخاطب گوش فرا مىدهد و بهترين آن را گزينش مىكند . (44) اين عده، تنها كسانى هستند كه راه به سوى هدايت و سعادت دارند . گفت و گوهاى خشونتآميز يا جدال غير احسن با اصول قرآنى ناسازگار است و پيامد آن چيزى جز كينه و دشمنى نيست . (45)
ب) آشكار بودن پيام گفت و گو: گفت و گوهاى پيامبران الهى با مردم صريح و روشن بود و هر گاه مردم نيازمند توضيح و شرح بودند، با مهربانى و نرمش، مقصود كلام الهى را براى آنان روشن مىساختند . قرآن كريم در آيات متعددى، خود را مبين (46) يا آشكار و واضح معرفى مى كند .
ج) پرهيز از تحميل و اجبار: قرآن كريم هرچند پيام خويش را با قاطعيتبيان مىكند، با اين حال در قبول دين، اكراهى نيست; (47) راه هدايت را نشان داديم، خواه شاكر باش يا كافر (48) .
بود و در آيات متعددى، تنها وظيفه پيامبر، بلاغ (51) يا رساندن پيام به مردم بود . پيمان مدينه كه بر اساس آن، مسلمانان مدينه با كفار آن شهر، يهوديان و مسيحيان پيمان ترك مخاصمه بستند، نشاندهنده مطلب فوق است . با اين حال، قرآن كريم به اهل كتاب خطاب مىكند چنانچه ايمان بياوريد، براى شما خير به دنبال دارد . (52)
موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
برچسبها: گفت و گو در قرآن كريم
«لا اكراه في الدين قد تبين الرشد من الغي» (25)
در دين اكراه راه ندارد; چرا كه راه از بيراه به روشنى آشكار شده است .
«و لو شاء ربك لآمن من في الارض كلهم جميعا ا فانت تكره الناس حتى يكونوا مؤمنين» (26)
يعنى: اگر پروردگارت مىخواست تمامى اهل زمين (بدون اينكه اختيارى داشته باشند) ايمان مىآوردند، پس آيا تو مردم را به اكراه وا مىدارى تا اين كه مؤمن شوند؟!
منطق آزادى فكر و انديشه در عملكرد و روش پيامبر اكرم و ائمه اطهار عليهم السلام وجود داشت . پيامبر اسلام با نصاراى نجران به گفت و گو پرداخت . آنان از پذيرش حق خوددارى كردند . در نهايت در مورد مباهله (درخواست از خدا براى رسوايى دروغگو) توافق نمودند . (27) در روايات اسلامى وارد شده است كه وقتى پاى مباهله به ميان آمد، نمايندگان مسيحيان نجران از پيامبر هلتخواستند تا در اين باره بينديشند و با بزرگان خود مشورت كنند . بالاخره از اقدام به مباهله خوددارى كرده، حاضر به مصالحه شدند و شرايط ذمه را پذيرفتند . (28) پذيرش شرايط ذمه و مصالحه از سوى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و نه اجبار آنان به اسلام يا جنگ با آنان يا مباهله و نفرين آنان، نشاندهنده روحيه منطقى و آزادانديشى آن حضرت است . سيره امام صادق عليه السلام مبتنى بر بحث و گفت و گو با گروههاى غيرمذهبى، مثل ملحدين، مشركين و دهريون و نيز گروههايى از اهل كتاب بود . امام با اين افراد، برخوردى حكيمانه همراه با حلم و صبر داشت . ادعاها و ادله آنها را با متانت و صبورى مىشنيد و از ادله خود خصم براى رد مدعاى آنان و اثبات اعتقادات اسلامى استفاده مىكرد (در اصطلاح منطق به آن، «جدل» گفته مىشود). مهمترين ابزار امام صادق عليه السلام در برخورد با اين گروهها همان اخلاق معنوى و روحيه بردبارى و گفت و گوى مسالمتآميز بود كه سرانجام مخاطب را به تسليم وادار مىكرد و كار به جايى مىرسيد كه زبان به ستايش و مدح امام مىگشود . (29)
و) خوش بينى نسبتبه ديگران: يكى ديگر از پيشفرضهاى گفت و گو، خوشبين بودن و احترام به طرف گفت و گوست . همه انسانها از فطرت الهى بهرهمندند . اگر فشارها و هوسها برداشته شود، پاكى و اصالت آنان ظاهر مىگردد . از اين رو، قرآن كريم، تمسخر ديگران را ممنوع ساخته و از مسلمانان مىخواهد كه اقوام ديگر را مسخره نكنند:
موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
برچسبها: گفت و گو در قرآن كريم
گفتار دوم: زمينهها و پيششرطهاى گفت و گو از نگاه قرآن
منظور از زمينهها و پيش شرطهاى گفت و گو، امورى است كه فراهم آوردن و مراعات آنها در تمام مراحل گفت و گو لازم و ضرورى است . به برخى از اين موارد اشاره مىكنيم:
الف) پذيرش دو طرف يا چند طرف: يكى از پيشفرضهاى آغازين گفت و گو، پذيرش دو طرف يا چند طرف است كه با استفاده از علائم، از جمله كلام به شكلهاى مختلف با يكديگر تبادل معنا مىنمايند . اين امر مورد پذيرش قرآن كريم است . البته پذيرش طرف مقابل به معناى حقانيت او نيست، بلكه منظور اين است كه گفت و گو وقتى تحقق پيدا مىكند كه هر يك از طرفين، سخن طرف ديگر را بشنود و با يكديگر به تبادل آرا و عقايد بپردازند . حضرت موسى عليه السلام مامور مىشود حتى با فرعون، دشمنترين دشمنان خدا، به گفت و گو بپردازد و آيات الهى را به او ابلاغ كند:
موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
برچسبها: گفت و گو در قرآن كريم
گفت و گو در قرآن كريم
در اين نوشتار، نويسنده ابتدا واژه گفتوگو را بررسى كرده سپس به زمينهها و پيششرطهاى لازم براى گفت و گو مىپردازد . موانع گفت و گو و انواع گفت و گوهايى كه در قرآن آمده، موضع ديگرى است كه نويسنده آن را مورد كاوش قرار داده است .
چكيده
چندى است كه بازار تعامل بين اديان و تمدنها گرم است . هر كس از ديدگاه خويش، به اين بحث پرداخته است . نظر قرآن به عنوان وحى آسمانى، بسيار حائز اهميت مىباشد . در اين نوشتار، نويسنده ابتدا واژه گفتوگو را بررسى كرده سپس به زمينهها و پيششرطهاى لازم براى گفت و گو مىپردازد . موانع گفت و گو و انواع گفت و گوهايى كه در قرآن آمده، موضع ديگرى است كه نويسنده آن را مورد كاوش قرار داده است .
مقدمه
در عصر حاضر، گفت و گو از واژههاى بسيار رايج در عرصه فرهنگ، سياست و اجتماع است . در اين راستا، اصطلاح گفت و گوى اديان و گفت و گوى تمدنها نيز مورد بحث و بررسى مىباشد . يكى از پرسشهاى اساسى اين است كه اسلام، چه ديدگاهى نسبتبه گفت و گو دارد؟ و آيا آن را به عنوان يك روش مسالمتآميز در تعامل با پيروان اديان و مذاهب ديگر قبول دارد يا خير؟ و به طور مشخص ديدگاه قرآن كريم در اين باره چيست؟
مهمترين هدف اين پژوهش بيان ديدگاه قرآن كريم در خصوص گفت و گوى مسالمتآميز با مذاهب و عقايد مخالف است و اين كه اساس رفتار با پيروان مذاهب، رفتار صلحآميز و استفاده از روش منطقى بوده و رد بر نظريه كسانى است كه مىگويند:
«مادامى كه اسلام باقى است، صلح و سازش پيروان اسلام، حتى با كليميها و مسيحيها و از اين بالاتر با ساير افراد بشر، يك مساله لاينحلى خواهد بود .» (2)
به عبارت ديگر، يكى از علل ضرورت اينگونه پژوهشها «نسبتدادنخشونتبهاسل ام» است . عدهاى اساس روابط اسلام با غير مسلمانان را بر جنگ و خصومت مىدانند . اين اشتباه از اينجا ناشى مىشود كه اسلام، اهميتبسيارى به جهاد داده است . همين برداشتباعثشده است كه پارهاى از نويسندگان از قبيل منتسكيو، متفكر فرانسوى، اسلام را دين شمشير بداند . وى در كتاب روح القوانين مىگويد:
«يكى از بدبختيهاى بشر اين است كه هر فاتحى ديانتخود را بر جامعه مغلوب، تحميل كند . ديانت اسلام كه به زور شمشير بر مردم تحميل شده، چون اساس آن متكى بر جبر و زور بوده، باعثبدبختى و شدت شده است .» (3)
واضح است كه اينگونه تبليغات عليه مسلمانان صورت گرفته و مىگيرد و در نهايت، روح همزيستى مسالمتآميز ملل جهان و اساس گفت و گو ميان اديان، تمدنها و عقايد گوناگون را مورد آسيب جدى قرار خواهد داد و اين در حالى است كه بر اساس شواهد و ادله روشن، «گفت و گوى مسالمتآميز در اسلام» اثبات مىگردد . گوستاو لوبون مىگويد:
«تساهل مذهبى اسلام نسبتبه مذهب يهود و نصارى ... خيلى بندرت مىتوان در مذاهب ديگر مشاهده نمود .» (4)
همچنين مىگويد:
«اخلاق مسلمانان صدر اسلام از اخلاق امتهاى روى زمين و بخصوص ملتهاى نصرانى به طور نمايانى بهتر و برتر بوده است . آنان در عدالت، ميانهروى، مهربانى، گذشت، وفاى به عهد و بلندهمتى مشهور و معروف بودند و رفتارشان با ديگر ملتهاى اروپايى، بخصوص آنهايى كه در زمان جنگهاى صليبى بودند، متفاوت بود .» (5)
موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
برچسبها: گفت و گو در قرآن كريم
ويژگيهای اساسی قرآن
نوشته:العلامة سيد ابوالحسن علی حسنی ندوی
اين انديشه با اين حقيقت علمی وعقيده مذهبی تناقض دارد. که : اين دين تنها بوسيله نصوص ومتون به امت نرسيده بلکه الفاظ ومفاهيم آن حتی طريق عمل بر آن نيز نسل به به نسل منتقل شده است واين سلسله توارث، در لفظ ومعنی هر دو جريان داشته است. همچنين با صفاتی که خداوند برای قرآن بيان کرده نيز منافات دارد.
خداوند متعال قرآن مجيد را در جاهای متعددی به کلمات «الکتاب المبين» و«عربي مبين» معرفی می کند.
درآغاز سوره يوسف می فرمايد:
{الر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآناً عَرَبِيّاً لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}[سوره یوسف : 1-2] « الرا - اين است آيات کتاب روشن. هر آئينه ما فرو فرستاديم آن را به زبان عرب تا شما در يابيد.»
وسوره حجر اينچنين آغاز می شود:
{الَرَ تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَقُرْآنٍ مُّبِينٍ}[الحجر : 1] « اين است آيات کتاب الهی وقرآن روشن».
اولين سوره شعراء اين است:
{طسم تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ}[ الشعراء : 1-2] « طسم - اين آيات کتاب روشن است».
در سوره شعراء توانايی تفهيم وروشنگری وحيی را که بر قلب پيامبر صلی الله علیه وسلم بوسيله جبريل نازل شده اين گونه بيان می دارد:{وَإِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ*نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ* عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ *ِبلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُّبِينٍ}[الشعراء:192-195] «هر آئينه قرآن فرود آورده پروردگار عالميان است. فرود آورد آنرا فرشته امانتکار( جبريل) بر دل تو تا (مردم را) نصيحت کنی (فرودآورد) به زبان عربی روشن».
موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
برچسبها: ويژگيهای اساسی قرآن
10. ده تن از حافظان اولیه قرآن کریم از میان صحابه پیامبر(ص) عبارتند از: 1. علیبن ابیطالب(ع) 2. عثمان 3. ابن مسعود 4. ابیبن کعب 5. زید بن ثابت 6.ابوالدرداء 7. سالم مولی ابی حذیفه 8. معاذ بن جبل 9. ابو زید 10. تمیم الداری.
11. زید بن ثابت که در عهد عثمان سرپرست هیئت تدوین و جمع و کتابت نهایی قرآن و تشکیل مصحف امام (مصاحف عثمانی) شد، هم کاتب وحی بود، هم حافظ قرآن، و هم در عهد ابوبکر و بهفرمان او بر مبنای وحی مکتوب ولی پراکنده بازمانده از حضرت رسول(ص)، مصحفی کامل فراهم کرده بود که نزد عمر و سپس دختر او حفصه امانت بود، و در عهد عثمان آنرا مبنای کار قرار دادند.
12. قرآن کریم دارای سی جزء است [ سی پاره]، که هر جزء با جزء دیگر از نظر طول برابر است. احتمال دارد که حضرت رسول(ص) (3) یا جانشینان ایشان این تقسیم را، برای آنکه قراءت روزانه قرآن آسان باشد، انجام دادهاند. در مصحف رسمی امروز جهان اسلام، یعنی در مصحف مدینه، به کتابت عثمان طه، هر جزء درست در بیست صفحه پانزده سطری تابتشده است.
13. هر جزء از اجزای سیگانه قرآن، چهار یا دو حزب و کل قرآن 120 یا شصتحزب است. شاید این تقسیمبندی نیز برای تسهیل قراءت قرآن در مجالس فاتحه بوده باشد. (4)
14. هر پنج آیه را خمس [ خ] و هر ده آیه را عشر [ ع] تقسیم کردهاند و این عمل را «تخمیس» و «تعشیر» مینامند. و بهاین تقسیمبندیها در حاشیه قرآنها اشاره شده است.
15. تقسیم درونی و تفصیلی دیگر قرآن، به رکوعات است. رکوعات برخلاف سایر تقسیمبندیهای قرآن طول و اندازه مساوی و معین ندارد، بلکه قرآنشناسان خبره هر بخش متشکل از چند آیه را که، هم موضوع و هم معنا و قابل قراءت در نماز بعد از سوره حمد بوده است، و نمازگزار پس از خواندن آن بهرکوع میرود، رکوع/رکوعات نامیدهاند. عدد رکوعات قرآن طبق مشهور 540 فقره است.
موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
برچسبها: هفتاد نکته قرآنی
هفتاد نکته قرآنی
استاد قرآن پژوه، بهاءالدین خرمشاهی در بخشی از کتاب قرآن شناخت، 101 نکته قرآنی را، که نوعا مرتبط با علوم قرآنی و حاوی اطلاعاتی مفید و ارزنده در زمینه آشنایی با قرآن است و در میان آنها لطایف و ظرایفی نیز مشاهده میشود، مطرح کرده است.
از آنجا که برخی از این نکات را در بخشهای مختلف کتاب حاضر بیان کردهایم
هفتاد نکته قرآنی
1. علومی که برای فهمیدن و فهماندن و شناخت و شناساندن هر چه عمیقتر و دقیقتر قرآن کریم بهوجود آمده است، و در طی تاریخ اسلام و اسلامشناسی بر تعداد آنها هم افزوده شده است، «علوم قرآنی» نام دارد. همچنین بعضی فنون نیز مانند تجوید و ترتیل و ترجمه جزو آنهاست. تعداد و عناوین این علوم و فنون قرآنی از این قرار است:
1) تاریخ قرآن 2) علم رسم [یعنی رسمالخط] عثمانی 3) شناخت مکی و مدنی 4) علم شان نزول/اسباب نزول 5) علم شناخت ناسخ و منسوخ 6) علم محکم و متشابه 7) تحدی، اعجاز و تحریفناپذیری قرآن 8) تفسیر و تاویل 9) قراءت، تجوید و ترتیل 10) فقه قرآن یا احکام قرآن 11) اعراب قرآن یا نحو و دستور زبان قرآن 12) قصص قرآن 13) علم غریبالقرآن یا واژگانشناسی قرآن 14) علم یا فن ترجمه قرآن. (1)
2. قرآن کریم آخرین وحینامه الهی در ادیان توحیدی و ابراهیمی، و کتاب مقدس اسلام است که به عین الفاظ، وحیانی است و بدون هیچ کموکاستی، با دقیقترین جمع و تدوینی که درتاریخ کتب آسمانی سابقه دارد، با استفاده از نسخهای که در زمان حیات پیامبر(ص) نوشته شده بوده; ولی حالت کتابی و مصحف نداشته، در عصر عثمان به هیئت کتاب (مصحف) درمیآید و این واقعه عظیم دورانساز در فاصله بین یازده هجری وفات پیامبر(ص) و سی هجری، که هنوز پنجسال از خلافت عثمان باقی بوده است، انجام میگیرد.
3. مصاحف امام، همان مصاحف عثمانی است و تعداد آنها پنجیا شش نسخه بوده است که به مراکز بزرگ جهان اسلام همراه با یک حافظ قرآنشناس فرستاده شده است(نسخهای به مکه، نسخهای به مدینه، (2) نسخهای به بصره، نسخهای به کوفه، نسخهای به بحرین، نسخهای به شام).
موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
برچسبها: هفتاد نکته قرآنی