گوهر مخزن اسرار همان است که بود
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 40776
بازدید دیروز : 70777
بازدید هفته : 120002
بازدید ماه : 173280
بازدید کل : 10565035
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 3 / 12 / 1398

عکس عاشقانه شعر حافظ برای پروفایل

  1. گوهر مخزن اسرار همان است که بود

    حقه مهر بدان مهر و نشان است که بود

    گوهری که در صنوقچه اسرار قرار داشت، به همان صورتی که بود باقی است و تغییری نکرده است. مهر و موم ظرفی که محبت را همانند جواهرآلات در آن نگهداری می کنم، به همان حالت اولیه و دست نخورده باقی مانده است.

  2. عاشقان زمره ارباب امانت باشند

    لاجرم چشم گهربار همان است که بود

    عاشقان از گروه انسانهای امانتدار هستند. بنابراین به ناچار آن چشمی که قطرات اشک همانند گوهر از آن می بارید، به همان صورت اشک ریزان باقی است.

  3. از صبا پرس که ما را همه شب تا دم صبح

    بوی زلف تو همان مونس جان است که بود

    از باد صبا بپرس که همدم جان ما از سر شب تا دم صبح، همچون سابق، همان بوی موهای تو است

  4. طالب لعل و گهر نیست وگرنه خورشید

    همچنان در عمل معدن و کان است که بود

    خریدار لعل و جواهری وجود ندارد وگرنه خورشید همچنان در کار استخراج معدن است

  5. کشته غمزه خود را به زیارت دریاب

    زان که بیچاره همان دل نگران است که بود

    کسی را که با اشارات چشم و ابرویت کشته ای، با دیداری جویا باش. چرا که آن بیچاره همانند گذشته همانطور دل نگران است

  6. رنگ خون دل ما را که نهان می داری

    همچنان در لب لعل تو عیان است که بود

    رنگ خون دل ما را که پنهان می کنی، همچنان در لب سرخ تو آشکار است

  7. زلف هندوی تو گفتم که دگر ره نزند

    سال ها رفت و بدان سیرت و سان است که بود

    با خودم گفته بودم که زلف هندوی تو دیگر راهزنی نخواهد کرد. سالها گذشته است و  زلف هندوی همچنان راهزنی (دلها را) می کند

  8. حافظا بازنما قصه خونابه چشم

    که بر این چشمه همان آب روان است که بود

    ای حافظ! داستان خونابه چشم را بازگو کن چرا که در این چشمه همچنان همان آبی روان است که قبلا روان بود



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: اشعار
برچسب‌ها: حافظ
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی