نکته دوم (عاقبت، یعنی ترازنامه اعمال)
اما، مطلبی قابل توجه در اینجا وجود دارد و آن اینکه در سنجشی حکیمانه، هیچ گاه پیش و پس بودن سود و زیان، تنها ملاک جمع بندی نیست، ملاک جامع این است که در نهایت و در معدل گیری حساب شده اعمال، سودی قابل توجه، بدست آمده باشد که زیان ها را جبران کند، یعنی ملاک، ترازنامه سالیانه، یا چندین ساله است، کسی که می خواهد باغی را ایجاد کند اگر حسابگری دقیق باشد زودبازدهی و کم خرجی یا، دیربازدهی و پرخرجی انواعی از درختان را، تنها ملاک مقرون به صرفه بودن یا نبودن کاشت آن درختان، قرار نمی دهد بلکه در محاسبه ای دقیق می اندیشد که آیا با توجه به زمانی که میان کاشت و برداشت فاصله می افتد و با توجه به مقدار سود و زیان و تفاوت کردن قیمت ها در طول زمان، کدامیک از این دو نوع درخت به صرفه است، آنکه کم تر خرج دارد و زودتر ثمر می دهد یا آنکه پرخرج تر است و دیرتر به بار می نشیند یا هیچکدام؟
بنابراین، ملاک نهایی، تنها، عاقبت امر نیست یعنی، اینکه درختان پرخرج و دیربازده هم سرانجام، روزی به سودرسانی می رسند کافی نیست، ملاک این است که با توجه به هزینه های گذشته و مقدار سود، کدام به صرفه است معمولا، ملاک آدمیان در محاسبات اندیشمندانه ترازنامه و معدل است بنابراین آنچه در این گونه روایات هم آمده است اشاره به همین حقیقت دارد و البته تدبیر حکیمانه الهی، اقتضا دارد که عاقبت انسان ها با عنایت به معدل عمر نیک و بد اعمالشان در تمام عمر، معین شود. این مطلب، نیاز به تفصیل بیشتری دارد که در جای خود به آن خواهیم پرداخت.
نظرات شما عزیزان: