حس‏گرائى و ظاهربينى بنى‏اسرائيل‏
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 13186
بازدید دیروز : 70777
بازدید هفته : 92412
بازدید ماه : 145690
بازدید کل : 10537445
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 1 / 6 / 1394

اينان پس از بيرون آمدن از دريا چنان كه قرآن مجيد مى‏فرمايد بر قومى عبور كردند كه همواره با پرستش بت‏ها و اصنام ملازمت داشتند، از باب ضعف در عقل و انديشه، و غرق بودن در امور مادى و حسى با كمال بى‏شرمى به موسى گفتند:

اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ‏

إِنَّ هؤُلاءِ مُتَبَّرٌ ما هُمْ فِيهِ وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ.

قالَ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيكُمْ إِلهاً وَ هُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ.

وَ إِذْ أَنْجَيْناكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذابِ يُقَتِّلُونَ أَبْناءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَكُمْ وَ فِي ذلِكُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ. وَ واعَدْنا مُوسى‏ ثَلاثِينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ ......: «1»

اى موسى همان گونه كه براى آنان معبودانى است تو هم براى ما معبودى قرار ده!!

راستى اخلاق مادى و حس‏گرائى و تكيه نكردن بر دليل و برهان و منطق و عقل چه مى‏كند، و انسان را به چه ورطه‏هائى از خطر و سقوط و هلاكت مى‏اندازد!

موسى گفت: بدون ترديد شما گروهى هستيد كه جهالت و نادانى ميورزيد و از عقل و منطق دور هستيد و به خاطر بى‏بصيرتى و كوردلى به امور محسوس محض روى داريد.

قطعاً آنچه اينان در آن قرار دارند و آن عقايد شرك‏آلود و آئين بت پرستى است نابود شده و فاسد است و آنچه همواره انجام مى‏دهند باطل و برباد است.

و سپس با يك دنيا تعجب و شگفتى به بنى‏اسرائيل گفت: آيا غير خدا را كه هيچ گونه شايستگى براى پرستش ندارد به عنوان معبود برايتان طلب كنم، در حالى فقط خداست كه شما را بر جهانيان روزگارتان برترى داد؟!

اى بنى‏اسرائيل ياد كنيد هنگامى كه شما را از چنگال ظالمانه فرعونيان نجات داديم، آنان كه شما را به سخت‏ترين صورت شكنجه مى‏كردند و به شكلى گسترده پسرانتان را مى‏كشتند و زنانتان را براى كنيزى و بيگارى كشيدن و نشستن در مرگ فرزندان زنده‏مى‏گذاشتند و در اين امور براى شما از سوى پروردگارتان آزمايشى بزرگ بود.

و ما موسى را سى‏شب به ميعادگاه خوانديم و آن سى‏شب را به ده شب ديگر تمام و كامل نموديم.

موسى پس از وعده خدا براى اين كه آن ملت را در سايه نظامى متين و استوار و رشد دهنده، و تضمين كننده خير دنيا و آخرت قرار دهد به ميعادگاه رفت، كه پس از پايان آن ضيافت ويژه به دريافت كتاب آسمانى تورات كه حاوى همه حقايق مربوط به هدايت است نايل آيد و به ميان جامعه خود باز گردد و آنان را با تعليم دادن تورات و وادار كردن به عمل به آن به سعادت دنيا و آخرت برساند.

مردى هوا پرست و گمراه كننده و تجسمى از شيطان كه كوتاه بينى بنى‏اسرائيل را در تقاضاى از موسى براى قرار دادن بتى براى آنها جهت پرستيدن ديده بود، و ضعف عقلى و فكرى و ارادى آنان براى او ثابت بود، و غرق بودن آن قوم در ماديات و دلباختگى آن بى‏خبران به امور حسى و لذائذ ظاهرى برايش ثابت بود در غيبت موسى با ساختن مجسمه گوساله‏اى از زيور آلات و طلاجات كه وقتى در جهت باد قرار مى‏گرفت صداى گاو از آن بر مى‏خاست در معرض ديد و تماشاى آنان گذاشت و گفت:

هذا إِلهُكُمْ وَ إِلهُ مُوسى‏!! «2»

اين است معبود شما و معبود موسى!!

آن كم خردان پست، و سفيهان زشت باطن، و بى‏اراده‏هاى جاهل، و غرق شدگان در ماديت، و دلباخته‏هاى به امور حسى و لذائذ ظاهرى كه در حقيقت گوساله طلائى ساخت سامرى از باطن گوساله خوى و طلا جوى آنان بيرون آمده بود به گوساله به عنوان معبود روى آورده و به پرستيدن آن مشغول شدند و به ستمى عظيم و ظلمى بزرگ نسبت به توحيد خالص و نسبت به خود و خير و سعادتشان تن دادند و مصداق حقيقى‏ أَنْتُمْ ظالِمُونَ‏ شدند.

باور نكردن سخن صادقان، و گوش ندادن به موعظه و پند ناصحان، و فرار از علم و حكمت پيامبران، و بى‏توجهى به دليل و برهان، و غرق بودن در ماديات و دلباختگى به حس و لذائذ قطعاً انسان را از خدا جدا و به گوساله پرستى در صورت‏هاى گوناگونش مى‏كشاند!

«پيروى و متابعت از حسّ و ماده [كه دو امر روبنائى و ظاهرى و محدود و از دست رفتنى هستند] و تسليم شدن در برابر آن دو انسان‏ها را در يك تناقض ويژه از جهت قول و عمل و گرفتار مى‏كند، زيرا از طرفى پيروى از حس موجب مى‏شود كه مطلبى را جز آنچه حسّ بر آن دلالت دارد نپذيرند گرچه حق باشد، از طرف ديگر تسليم در برابر ماده ايجاب مى‏كند كه عملًا آنچه را شخصيت‏هاى بزرگ مادى مى‏خواهند يا مى‏پسندند بپذيرند!

آنان هر گونه تقليدى را در موضوعاتى كه دور از حس آنان است اگر چه خوب باشد به نام اين كه تقليد است مذمت مى‏كنند ولى همان‏ها هر گونه تقليدى را كه موافق هوس‏هاى مادى است به نام بهره‏بردارى از زندگى ستايش مى‏نمايند اگر چه عمل بدى باشد براى همين جهات است كه به سختى در برابر اوامر پيامبران و درست‏كاران و علماى ربانى كه آنان را به خير و صلاح دين و دنيايشان دعوت مى‏كنند تسليم مى‏شوند، و در برابر دعوت افراد مغرض و سركش را خيلى زود مى‏پذيرند!» «3»

متأسفانه محاكم تفتيش عقايد در قرون وسطى كه به وسيله كشيشان مسيحى برپا شد و علم و دين كليسائى را در برابر با يكديگر به جنگ و مبارزه سختى‏ كشيد و در اين ميدان خصمانه و ظالمانه ميليون‏ها نفر عاشق علم و عالم را به فرمان كشيشان محكوم به اعدام و نابودى كرد و به تدريج جامعه اروپائى را به تسليم شدن در براى حس و ماده وادار كرد و دانشمندان علوم مادى با قدرت تمام باعث شدند كه دين كليسائى به درون كليسا رانده شود و قلب همگان به سوى حس و ماده جهت‏گيرى نمايد و تمدن غرب بر اين دو پايه بنا گذارى شود و در قرن هيجدهم به بعد اين تمدن جداى از مسائل معنوى و اخلاقى با كمك به اصطلاح دانشمندانى چون داروين و فرويد و دركايم كه هر يك انسان را از يك بعد خاص آن هم به صورت افراط و تفريط نگريستند به اوج خود برسد و انسان در فضاى اين تمدن با همه وجودش حس‏گرا و ماده‏پرست گردد و دلايل و براهين مربوط به ماوراء حس را هر چند استوار و محكم و منطقى و عقلى باشد نپذيرد و از طرف ديگر هيچ برهان و دليلى در موضوعاتى كه متضمن لذائذ مادى حسى است مطالبه ننمايد و اين موضوع خط بطلان بر غرائز انسانيت و احكام آن و امور فطرى و يقينى كشيد و معارف عاليه و اخلاق فاضله را از ميان برداشت و انسانيت انسان را از او گرفت و جامعه‏ها و ملت‏ها را در معرض شديدترين مفاسد اخلاقى و خانوادگى و اجتماعى و سياسى قرار داد!!

انسان در فضاى تاريكى كه بر اروپا حاكم شد از مستقل بودن نوعش، و ريشه اصيلش كه از حضرت آدم و حوا كه داراى مقام خلافت اللهى بودند و هر دو به دست قدرت حق و اراده حكيمانه حضرت رب بى‏سابقه نر و ماده‏اى از گوهر پرارزش خاك آفريده شدند و به عنوان نوعى مستقل در ميان انواع جانداران ظهور كردند جدا شد و سر از ريشه‏اى به نام ميمون كه سمبل بازى و بازى‏گرى و دلقكى براى سرگرمى مردم است درآورد و در كنار او علمى به نام علم الانواع قرار داده شد و به دانشگاه‏ها راه يافت و با استادى دانشمندان صهيونيست مسلك‏ به باور دانشجويان و در نهايت به باور اكثر مردم داده شد كه ريشه شما ميمون و باطن و درون و روانتان كه ارث از اصل و ريشه وجودتان ميمون مى‏بريد ميمون صفت است و مسئله انسانيت و اخلاق و فضيلت و شرافت و كرامت و اصول انسانى امورى اعتبارى است و تكيه بر آنها غير منطقى و محدود شدن به آنها موجب محروميت از لذائذ و به كارگيرى غرائز به صورت آزاد است و سبب بى‏بهره شدن از شهوات مطلق و خواسته‏هاى بى‏قيد و شرط است و پس از آن دوركايم به اين موج كمك كرد و انسان را در همه جهات و امور معلول اقتصاد دانست، و دانش او همچو هم پالكى سابقش به دانشگاه‏ها و مراكز علمى راه يافت و اقتصاد و امور مادى محور و بنيان زندگى گشت و (لا اله الا الدلار) جاى‏ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ* نشست و بشر را در سقوط عجيبى فرو برد و او را در لجن‏زار ماديت و پول و ابزار بدون ايمان و اخلاق به اسارت نشاند، و بدتر از هر دوى آنان هم‏مسلك خطرناكشان فرويد بود كه چون هر دوى آنان از آئين تحريف شده يهوديت كه آئينى مادى و پولى بود پيروى مى‏كرد به عنوان روانكاو و روانشناس ميدان دار تمدن غرب شد و با نوشتن كتاب و به تحرير كشيدن مطالبى كه هيچ دليل عقلى و منطقى ندارد راه انسانيت و فضايل و اخلاق و حقيقت را مسدود نمود و افكارش با هزينه‏هاى سنگين صهيونيست‏ها به همه مراكز علمى حتى مجامع دانشگاهى كشورهاى اسلامى راه يافت و تا حدى توانست مسير ايمانى و عقلانى بسيارى از انسان‏ها و شايد اكثريت آنان را در غرب و شرق عالم به سوى اسافل اعضا برگرداند و با چهره‏اى كه كاشف از كمال آرامش درونى است! همه عظمت‏ها و ارزش‏ها به نحوى از انحاء به نام خردگرائى و حس‏گرائى تا حد پست‏ترين مرحله حيوانيت پائين بياورد!!

البته قرن‏ها پيش از فرويد، جلال الدين بلخى آن حكيم عارف تباه شدن موجوديت آدمى را و ساقط شدن همه ارزش‏ها را با اين پديده حيوانى يعنى برگشتن از اوج صعود انسانى به پست‏ترين نقطه نزول حيوانى كه محور قرار دادن اسافل اعضا در زندگى است گوشزد نموده مى‏گويد:

جز ذكرنى دين اونى ذكر او سوى اسفل برد او را فكر او «4»

نگاهى به وضع جوامع امروز بيندازيد و در حالات و اعمال و رفتار اكثر آنان به خصوص جوامع غربى و مقلدين كورشان دقت كنيد مى‏بينيد شهوت‏رانى بى‏قيد و شرط، تجاوز به نواميس به عنف و غير عنف، روابط نامشروع زنان با زنان، مردان با مردان و زنان و مردان با يكديگر، موج گسترده عشق‏هاى مجازى، نيمه عريانى و عريانى زنان و مردان، فيلم‏هاى محرك سينمائى و تلويزيونى و ماهواره‏اى، قتل و غارت‏گرى، تجاوز به حقوق، رشوه، فساد فكرى، فساد باطنى چون حسد و بخل و طمع و غرور و نفاق و ريا، زورگوئى، به استعمار كشيدن ملت‏ها به وسيله‏ى زورمندان، آدم ربائى، آدم فروشى، جاسوسى، خيانت، جنايت، بلوغ زودرس بر اثر تحريك شهوات، متلاشى شدن نظام خانواده، فرار فرزندان از خانه‏ها، اعتياد به انواع مواد مخدر كه هر ساعت نوعى از آن براى به دام انداختن نسل به بازار مى‏آيد و ....... ظاهر و باطن زندگى را گرفته و دريا و صحرا و جوّ را به فساد و تباهى كشيده و امنيت روانى مردم را در شرق و غرب به هم زده و فضائى از شديدترين نگرانى‏ها را به وجود آورده و كوس رسوائى غرق بودن در ماديات و دلباختگى به حس و لذائذ آن را در هر كوى و برزن و بلكه در هر خانه و كاشانه به صدا در آورده است!! و نزديك است اين تمدن ماشينى كه بر دو پايه ماده و حس بنيان‏گذارى شده و به


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: دریچه ای به سوی مذهب
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی