برخورد شديد موسي ـ عليه السلام ـ با آشوب سامري
خداوند ماجراي گمراهي قوم توسّط سامري را به موسي ـ عليه السلام ـ وحي كرد، موسي ـ عليه السلام ـ با ناراحتي و خشم از كوه طور به سوي قوم خود بازگشت و آنها را زيررگبار سرزنش خود قرار داد.[1]
موسي ـ عليه السلام ـ از شدّت خشم و ناراحتي، الواح تورات را بر زمين زد و شكست، بنياسرائيل به پيش آمده و گفتند: «ما در اين كار تقصيري نداريم، بلكه سامري اين كار را كرد.»
موسي ـ عليه السلام ـ به برادرش هارون متوجّه شد و از شدّت خشم، سر و ريش او را گرفت و گفت: «چرا وقتي كه ديدي آنها گمراه شدند، از من پيروي نكردي؟ آيا از منن نافرماني نمودي؟»
هارون: «اي فرزند مادرم! ريش و سرم را مگير، من ترسيدم بگويي تو ميان بنياسرائيل تفرقه انداختي، و سفارش مرا به كار نبستي.»
موسي ـ عليه السلام ـ متوجّه سامري شد و او را محكوم و سرزنش كرد و سپس فرمود: «برو كه بهرة تو در زندگي دنيا اين است كه هر كس به تو نزديك شود، خواهي گفت كه با من تماس نگيرد.»[2]
آري سامري كه منافقي خودخواه ولي باهوش بود، از نقاط ضعف بنياسرائيل سوء استفاده كرد و فتنة عظيمي بپا نمود، سرانجام موسي ـ عليه السلام ـ او را آن چنان مجازات كرد كه از كشتن بدتر بود يعني او را از جامعه طرد كرد و مردم او را به عنوان يك مرد نجس و آلوده ميدانستند و با او تماس نميگرفتند.
روايت شده: سامري به بيماري مرموز و واگيردار «لامساس» گرفتار شد، هركس با او تماس ميگرفت به آن بيماري مبتلا شده و بدنش آن چنان ميسوخت كه گويي در ميان آتش افتاده است.
او سر به بيابانها نهاد و همچنان گرفتار بيماري و نفرت جامعه بود تا به هلاكت رسيد.[3]
گرچه سامري، ضربة شديدي بر وحدت و انسجام بنياسرائيل وارد ساخت، ولي موسي ـ عليه السلام ـ به زودي به فرياد آنها رسيد، و با مقاومت و شدّت عمل و برنامههاي انقلابي غائلة سامري را به زبالهدان تاريخ سپرد، و فريبخوردگان را بازسازي نمود و براي چندمينبار، بنياسرائيل را از انحراف و سقوط نجات داد، آنها از كردة خود پشيمان شده و توبه كردند، و به فرمان موسي ـ عليه السلام ـ مجسّمة گوساله را خرد كرده و ريزههاي آن را به رود نيل انداختند.[4]
قرار گرفتن كوه بر بالاي سر بنياسرائيل، و رفع آن به بركت توبه
هنگامي كه موسي ـ عليه السلام ـ از كوه طور بازگشت، تورات را با خود آورد و آن را به قوم خود عرضه كرد و فرمود: كتاب آسماني آوردهام كه حاوي دستورهاي ديني و حلال و حرام است، دستورهايي كه خداوند آن را برنامة كار شما قرار داده است. آن را بگيريد و به احكام آن عمل كنيد.
يهود به بهانة اينكه موسي ـ عليه السلام ـ تكاليف دشواري براي آنان آورده بناي نافرماني و سركشي گذاشتند، خداوند فرشتگاني را مأمور كرد تا قطعة عظيمي از كوه طور را بالاي سر آنها قرار دهند. فرشتگان چنين كردند. يهوديان وحشتزده شدند.
موسي ـ عليه السلام ـ در اين هنگام به آنها چنين اعلام كرد: «چنانچه پيمان ببنديد و به دستورهاي خدا عمل كنيد و از تمرّد و سركشي توبه نماييد، اين عذاب و كيفر از شما برداشته و برطرف ميغشود و گرنه همه به هلاكت ميرسيد.»
آنها تسليم شدند و براي خدا سجده نمود و تورات را پذيرفتند و در حاليكه هر لحظه انتظار سقوط كوه بر سر آنها ميرفت، به بركت توبه، آن عذاب از سر آنها برطرف گرديد.[5]
[1] . مضمون آيات 83 تا 90 سورة طه.
[2] . آية 92 تا 96 سورة طه.
[3] . تاريخ انبياء، ص 551.
[4] . بحارالانوار، ج 13، ص 246.
[5] . مجمع البيان، ج 1، ص 128؛ در آية 63 بقره، و 171 اعراف به اين مطلب اشاره شده است.
نظرات شما عزیزان: