نکات اخلاقی
نکته اول
از ظاهر آیات مربوط به داستان قابیل بدست می آید و در روایات هم به روشنی بیان شده است که علت اصلی تصمیم قابیل به کشتن برادرش، حسد شدید، نسبت به او بود. یعنی منشأ این گناه بزرگ و اینکه
او ملعون و مطرود درگاه الهی قرار گرفت، یکی از صفات رذیله او بود و البته این صفت هم در او، امری غیر منتظره نبود چون دو مشکل اخلاقی دیگر در او قبل از این وجود داشت یکی اینکه طبق بعضی روایات، تقدیمی او به درگاه الهی، شی ای بی ارزش از محصول کارش بود تقدیم کردن این قربانی پست، نشان دهنده دل بستگی بی اندازه او به دنیا و بخل فراوان اوست و دیگر اینکه طبق صریح قرآن کریم منشأ پذیرفته نشدن قربانی او این بود که او انسانی پرهیزکار نبود.
نکته دوم
قرآن کریم با اشاره ای ظریف جریان منازعات درونی قابیل با خود را در تصمیم و اجرای قتل برادرش با واژه تطوع بیان می کند و می فرماید: فطوعت له نفسه قتل اخیه همانطور که برخی از مفسرین بیان کرده اند: تطوع با اطاع و انقاد در مفهوم تفاوت دارد، زیرا، در معنای تطوع، مفهوم تدریج، وجود دارد(127). از این مفهوم، چنین استفاده می شود که قابیل، در ابتدا نمی توانست خود را به این عمل راضی کند و در درون، با خود درگیر بود. اما سرانجام، به سبب ضعف ایمان و تقوا و صفات رذیله، ایمانش هوای نفس گردید و به اولین قتل در عالم بشریت دست می زد.
نکته سوم
نمی توان فراموش کرد که قابیل در ابتدای خلقت بشر قرار دارد که هنوز اسباب توجه به دنیا بسیار ناچیز است. این مطلب نشان می دهد برای فریفتگی در برابر دنیا لازم نیست انسان مجذوب زخارف دنیا و کاخ ها و ویلاهائی آنچنانی شود. اگر دنیاطلبی در زندگی انسان اصالت یابد متاع های ناچیز دنیا نیز می تواند انسان را به هر انحرافی مبتلا سازد.
نکته چهارم
جریان انحراف قابیل به خوبی نشان می دهد که اگر رذیله ای در انسان رسوخ کند، ممکن است منشأ، گناهاهن زیادی شود، صفت حسادت در قابیل، زمانی منشأ مخالفت او با وصایت هابیل شد و زمانی دیگر، همین حسادت منشأ قتل هابیل شد و زمانی دیگر، این صفت، مقابله با وصایت هبةالله را بدنبال داشت و سرانجام منشأ کفر قابیل گشت و بهرحال، او به سبب صفت رذیله حسادت، بنیانگذار یکی از بزرگترین گناهان کبیره در تاریخ بشریت شد.
نکته پنجم
قابیل فرزند پیامبر معصوم بود و برادرش هابیل از بزرگان اخلاق و تقواست و مادرش حوا، هم، زنی پاک است، پس عاملی از عوامل انحراف در خاندان او وجود ندارد، و اجدادی ندارد که بخواهیم به نحوی، ریشه انحراف او را در نسل های قبلی او بدانیم. دوست نابابی نداشته که کار آنها، منشأ انحراف قابیل، به شمار آید. پس، تنها عامل متصور درباره او، اختیار و انتخاب خود اوست و ریشه این انتخاب ضعف ایمانی و اخلاقی او و منشأ ضعف ایمان او صفات رذیله ای بود که در او ملکه شده بود.
نظرات شما عزیزان: