١. قِيلَ لَهُ علیهالسلام مَا الزُّهْدُ؟ قَالَ: الرَّغْبَةُ فِي التَّقْوَى وَ الزَّهَادَةُ فِي الدُّنْيَا.
از امام حسن علیهالسلام سؤال شد: زهد چیست؟ فرمود: دلدادگى به تقوا و دل برگرفتن از دنیا. (تحفالعقول، ص۲۲۵)
٢. قِيلَ فَمَا الْحِلْمُ؟ قَالَ: كَظْمُ الْغَيْظِ وَ مِلْكُ النَّفْسِ.
از امام حسن علیهالسلام سؤال شد: حلم چیست؟ فرمود: فرو خوردن خشم و خویشتندارى. (تحفالعقول، ص۲۲۵)
٣. قِيلَ مَا السَّدَادُ؟ قَالَ: دَفْعُ الْمُنْكَرِ بِالْمَعْرُوفِ.
از امام حسن علیهالسلام سؤال شد: سَداد چیست؟ فرمود: پسزدن بدى با خوبى. (تحفالعقول، ص۲۲۵)
۴. قِيلَ فَمَا الشَّرَفُ؟ قَالَ: اصْطِنَاعُ الْعَشِيرَةِ وَ حَمْلُ الْجَرِيرَةِ.
از امام حسن علیهالسلام سؤال شد: شرف چیست؟ فرمود: احسان به طایفه و نزدیکان و به عهده گرفتن خسارت و جرم آنان. (تحفالعقول، ص۲۲۵)
۵. قِيلَ فَمَا الْمَجْدُ؟ قَالَ: أَنْ تُعْطِيَ فِي الْغُرْمِ وَ أَنْ تَعْفُوَ عَنِ الْجُرْمِ.
از امام حسن علیهالسلام سؤال شد: بزرگوارى چیست؟ فرمود: در غرامت، عطابخشى و از جرم، چشمپوشى. (تحفالعقول، ص۲۲۵)
۶. قِيلَ فَمَا الْمُرُوَّةُ؟ قَالَ: حِفْظُ الدِّينِ وَ إِعْزَازُ النَّفْسِ وَ لِينُ الْكَنَفِ وَ تَعَهُّدُ الصَّنِيعَةِ وَ أَدَاءُ الْحُقُوقِ وَ التَّحَبُّبُ إِلَى النَّاسِ.
از امام حسن علیهالسلام سؤال شد: مردانگى چیست؟ فرمود: حفظ دین، حفظ عزّت نفس، نرمرفتارى، تداوم نیکى، پرداخت حقوق و اظهار دوستى نسبت به مردم. (تحفالعقول، ص۲۲۵)
٧. قِيلَ فَمَا الْكَرَمُ؟ قَالَ: الِابْتِدَاءُ بِالْعَطِيَّةِ قَبْلَ الْمَسْأَلَةِ وَ إِطْعَامُ الطَّعَامِ فِي الْمَحْلِ.
از امام حسن علیهالسلام سؤال شد: کرم چیست؟ فرمود: بخششِ قبل از خواهش و طعام دادن به مردم در هنگام قحطى. (تحفالعقول، ص۲۲۵)
٨. قِيلَ فَمَا الدَّنِيئَةُ؟ قَالَ: النَّظَرُ فِي الْيَسِيرِ وَ مَنْعُ الْحَقِيرِ.
از امام حسن علیهالسلام سؤال شد: فرومایگى چیست؟ فرمود: خُردبینى و دریغ کردن از اندک. (تحفالعقول، ص۲۲۵)
٩. قِيلَ فَمَا اللُّؤْمُ؟ قَالَ: قِلَّةُ النَّدَى وَ أَنْ يُنْطَقَ بِالْخَنَا.
از امام حسن علیهالسلام سؤال شد: پستى چیست؟ فرمود: اندک بخشى و بدوبیراه گفتن. (تحفالعقول، ص۲۲۵)
١٠. قِيلَ فَمَا السَّمَاحُ؟ قَالَ: الْبَذْلُ فِي السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ.
از امام حسن علیهالسلام سؤال شد: بزرگمنشى چیست؟ فرمود: بذلوبخشش در خوشى و در سختى. (تحفالعقول، ص۲۲۵)
١١. قِيلَ فَمَا الشُّحُّ؟ قَالَ: أَنْ تَرَى مَا فِي يَدَيْكَ شَرَفاً وَ مَا أَنْفَقْتَهُ تَلَفاً.
از امام حسن علیهالسلام سؤال شد: بخل چیست؟ فرمود: آنچه را در دست دارى، مایۀ شرف پندارى و آنچه را انفاق کنى، تلف شده بدانى. (تحفالعقول، ص۲۲۵)
١٢. قِيلَ فَمَا الْإِخَاءُ؟ قَالَ: الْإِخَاءُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ.
از امام حسن علیهالسلام سؤال شد: برادرى چیست؟ فرمود: همراهى در سختى و در خوشى. (تحفالعقول، ص۲۲۵)
١٣. قِيلَ فَمَا الْجُبْنُ؟ قَالَ: الْجُرْأَةُ عَلَى الصَّدِيقِ وَ النُّكُولُ عَنِ الْعَدُوِّ.
از امام حسن علیهالسلام سؤال شد: ترس چیست؟ فرمود: گستاخى بر دوست و گریز از دشمن. (تحفالعقول، ص۲۲۵)
١۴. قِيلَ فَمَا الْغِنَى؟ قَالَ: رِضَا النَّفْسِ بِمَا قُسِمَ لَهَا وَ إِنْ قَلَّ.
از امام حسن علیهالسلام سؤال شد: توانگرى چیست؟ فرمود: خرسندى به روزىِ تقسیم شده که نصیبش شده، هرچند کم بوده باشد. (تحفالعقول، ص۲۲۵)
١۵. قِيلَ فَمَا الْفَقْرُ؟ قَالَ: شَرَهُ النَّفْس إِلَى كُلِّ شَيْءٍ.
از امام حسن علیهالسلام سؤال شد: فقر چیست؟ فرمود: سیرى ناپذیرىِ نفس نسبت به هرچیزى. (تحفالعقول، ص۲۲۵ و ۲۲۶)
١۶. قِيلَ فَمَا الْجُودُ؟ قَالَ: بَذْلُ الْمَجْهُودِ.
از امام حسن علیهالسلام سؤال شد: جود چیست؟ فرمود: بخشش دسترنج خود. (تحفالعقول، ص۲۲۶)
١٧. قِيلَ فَمَا الْكَرَمُ؟ قَالَ: الْحِفَاظُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ.
از امام حسن علیهالسلام سؤال شد: کرم چیست؟ فرمود: خویشتنبانى در سختى و خوشى. (تحفالعقول، ص۲۲۶)
١٨. قِيلَ فَمَا الْجُرْأَةُ؟ قَالَ: مُوَاقَفَةُ الْأَقْرَانِ.
از امام حسن علیهالسلام سؤال شد: دل و جرأت داشتن چیست؟ فرمود: دستوپنجه نرم کردن با حریفان هموزن خود. (تحفالعقول، ص۲۲۶)
١٩. قِيلَ فَمَا الْمَنَعَةُ؟ قَالَ: شِدَّةُ الْبَأْسِ وَ مُنَازَعَةُ أَعِزَّاءِ النَّاسِ.
از امام حسن علیهالسلام سؤال شد: نیرومندى چیست؟ فرمود: سخت نبرد کردن و ستیزه با پرقدرتترین مردمان. (تحفالعقول، ص۲۲۶)
٢٠. قِيلَ فَمَا الذُّلُّ؟ قَالَ: الْفَرَقُ عِنْدَ الْمَصْدُوقَةِ.
از امام حسن علیهالسلام سؤال شد: خوارى چیست؟ فرمود: هراس از راستى و اظهار حقیقت. (تحفالعقول، ص۲۲۶)
٢١. قِيلَ فَمَا الْخُرْقُ؟ قَالَ: مُنَاوَأَتُكَ أَمِيرَكَ وَ مَنْ يَقْدِرُ عَلَى ضُرِّكَ.
از امام حسن علیهالسلام سؤال شد: کجفهمى چیست؟ فرمود: مبارزه با فرماندۀ خود و آن کس که مىتواند به تو زیان رساند. (تحفالعقول، ص۲۲۶)
٢٢. قِيلَ فَمَا السَّنَاءُ؟ قَالَ: إِتْيَانُ الْجَمِيلِ وَ تَرْكُ الْقَبِيحِ.
از امام حسن علیهالسلام سؤال شد: جلال و شکوه چیست؟ فرمود: انجام کار نیک و ترک کار زشت. (تحفالعقول، ص۲۲۶)
٢٣. قِيلَ فَمَا الْحَزْمُ؟ قَالَ: طُولُ الْأَنَاةِ وَ الرِّفْقُ بِالْوُلَاةِ وَ الِاحْتِرَاسُ مِنْ جَمِيعِ النَّاسِ.
از امام حسن علیهالسلام سؤال شد: دوراندیشى چیست؟ فرمود: صبر طولانى و مدارا با کارگزاران و هوشیارى نسبت به تمام [ترفندهاى] مردم. (تحفالعقول، ص۲۲۶)
٢۴. قِيلَ فَمَا الشَّرَفُ؟ قَالَ: مُوَافَقَةُ الْإِخْوَانِ وَ حِفْظُ الْجِيرَانِ.
از امام حسن علیهالسلام سؤال شد: شرف چیست؟ فرمود: همراهى با برادران و حفاظت از همسایگان. (تحفالعقول، ص۲۲۶)
٢۵. قِيلَ فَمَا الْحِرْمَانُ؟ قَالَ: تَرْكُكَ حَظَّكَ وَ قَدْ عَرَضَ عَلَيْكَ.
از امام حسن علیهالسلام سؤال شد: محرومیت چیست؟ فرمود: از دست دادن بهرهاى که به تو عرضه شده بود. (تحفالعقول، ص۲۲۶)
٢۶. قِيلَ فَمَا السَّفَهُ؟ قَالَ: اتِّبَاعُ الدُّنَاةِ وَ مُصَاحَبَةُ الْغُوَاةِ.
از امام حسن علیهالسلام سؤال شد: سبکسرى چیست؟ فرمود: پیروى از فرومایگان و همنشینى با گمراهان. (تحفالعقول، ص۲۲۶)
٢٧. قِيلَ فَمَا الْعِيُّ؟ قَالَ: الْعَبَثُ بِاللِّحْيَةِ وَ كَثْرَةُ التَّنَحْنُحِ عِنْدَ الْمَنْطِقِ.
از امام حسن علیهالسلام سؤال شد: درماندگى در سخن چیست؟ فرمود: با ریش خود بازى کردن و بسیار سینه صاف کردن هنگام سخن گفتن. (تحفالعقول، ص۲۲۶)
٢٨. قِيلَ فَمَا الشَّجَاعَةُ؟ قَالَ: مُوَافَقَةُ [مُوَاقَفَةُ] الْأَقْرَانِ وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الطِّعَانِ.
از امام حسن علیهالسلام سؤال شد: شجاعت چیست؟ فرمود: دستوپنجه نرم کردن با حریفان هموزن خود و شکیبایى به هنگام شنیدن سخن نیشدار. (تحفالعقول، ص۲۲۶)
٢٩. قِيلَ فَمَا الْكُلْفَةُ؟ قَالَ: كَلَامُكَ فِيمَا لَا يَعْنِيكَ.
سؤال شد: به زحمت افتادن چیست؟ فرمود: اظهار نظر در امورى که به تو مربوط نیست. (تحفالعقول، ص۲۲۶)
٣٠. قِيلَ وَ مَا السَّفَاهُ؟ قَالَ: الْأَحْمَقُ فِي مَالِهِ الْمُتَهَاوِنُ بِعِرْضِهِ.
از امام حسن علیهالسلام سؤال شد: سبکسرى چیست؟ فرمود: احمقانه از دست دادن مال و بىاعتنایى نسبت به آبروى خویش. (تحفالعقول، ص۲۲۶)
٣١. قَالَ علیهالسلام: مَا تَشَاوَرَ قَوْمٌ إِلَّا هُدُوا إِلَى رُشْدِهِمْ.
امام حسن علیهالسلام فرمود: هیچ مردمى با هم به مشورت نپردازند، مگر آنکه به راه درست رهنمون شوند. (تحفالعقول، ص۲۳۳)
٣٢. قَالَ علیهالسلام: اللُّؤْمُ أَنْ لَا تَشْكُرَ النِّعْمَةَ.
امام حسن علیهالسلام فرمود: فرومایگى این است که شکر نعمت بهجا نیاورى. (تحفالعقول، ص۲۳۳)
٣٣. قَالَ علیهالسلام لِبَعْضِ وُلْدِهِ: يَا بُنَيَّ لَا تُؤَاخِ أَحَداً حَتَّى تَعْرِفَ مَوَارِدَهُ وَ مَصَادِرَهُ فَإِذَا اسْتَنْبَطْتَ الْخِبْرَةَ وَ رَضِيتَ الْعِشْرَةَ فَآخِهِ عَلَى إِقَالَةِ الْعَثْرَةِ وَ الْمُوَاسَاةِ فِي الْعُسْرَةِ.
امام حسن علیهالسلام به یکى از فرزندان خود فرمود: اى پسر جانم! با هیچکس برادرى مکن مگر آنکه بدانى کجاها رفتوآمد دارد و چون خوب به این مسئله پى بردى و معاشرت او را پسندیدى، به این شرط با او صمیمانه دوستى کن که در لغزش، گذشت داشته باشید و در سختى، یارى کردن با مال و جان. (تحفالعقول، ص۲۳۳)
٣۴. قَالَ علیهالسلام: لَا تُجَاهِدِ الطَّلَبَ جِهَادَ الْغَالِبِ وَ لَا تَتَّكِلْ عَلَى الْقَدَرِ اتِّكَالَ الْمُسْتَسْلِمِ.
امام حسن علیهالسلام فرمود: در طلب روزى مانند کسى که براى پیروزى پیکار مىکند، مکوش و به تقدیر نیز چندان تکیه مکن که مانند شخص تسلیمشده، هیچ تلاشى نکنى. (تحفالعقول، ص۲۳۳)
٣۵. قَالَ علیهالسلام: الْقَرِيبُ مَنْ قَرَّبَتْهُ الْمَوَدَّةُ وَ إِنْ بَعُدَ نَسَبُهُ وَ الْبَعِيدُ مَنْ بَاعَدَتْهُ الْمَوَدَّةُ وَ إِنْ قَرُبَ نَسَبُهُ لَا شَيْءَ أَقْرَبُ مِنْ يَدٍ إِلَى جَسَدٍ وَ إِنَّ الْيَدَ تُفَلُّ فَتُقْطَعُ وَ تُحْسَمُ.
امام حسن علیهالسلام فرمود: خویشاوند کسى است که محبّت، او را نزدیک کرده، گرچه نسَب او دور باشد و بیگانه کسى است که از دوستى به دور است، گرچه نسبش نزدیک باشد. چیزى از دست به تن نزدیکتر نیست، درحالىکه همین دست اگر بشکند و فاسد گردد، آن را مىبرند و داغ مىکنند. (تحفالعقول، ص۲۳۳)
٣۶. قَالَ علیهالسلام: مَنِ اتَّكَلَ عَلَى حُسْنِ الِاخْتِيَارِ مِنَ اللَّهِ لَهُ لَمْ يَتَمَنَّ أَنَّهُ فِي غَيْرِ الْحَالِ الَّتِي اخْتَارَهَا اللَّهُ لَهُ.
امام حسن علیهالسلام فرمود: هرکه به حُسن انتخاب خداوند اعتماد نماید، آرزو نمىکند در غیر حال و وضعى قرار گیرد که خدا برایش انتخاب کرده است. (تحفالعقول، ص۲۳۴)
٣٧. قَالَ علیهالسلام: الْعَارُ أَهْوَنُ مِنَ النَّارِ.
امام حسن علیهالسلام فرمود: شرمسارى [در دنیا] آسانتر از دوزخ رفتن است. (تحفالعقول، ص۲۳۴)
٣٨. قَالَ علیهالسلام: الْخَيْرُ الَّذِي لَا شَرَّ فِيهِ الشُّكْرُ مَعَ النِّعْمَةِ وَ الصَّبْرُ عَلَى النَّازِلَةِ.
امام حسن علیهالسلام فرمود: خیرى که شر ندارد، شکر بر نعمت و صبر بر ناگواریهاست. (تحفالعقول، ص۲۳۴)
٣٩. قَالَ علیهالسلام لِرَجُلٍ أَبَلَّ مِنْ عِلَّةٍ: إِنَّ اللَّهَ قَدْ ذَكَرَكَ فَاذْكُرْهُ وَ أَقَالَكَ فَاشْكُرْهُ.
امام حسن علیهالسلام به مردى که از بیمارى بهبود یافته بود فرمود: همانا خدایت تو را یاد کرد، تو نیز خدا را یاد کن و از تو گذشت نمود، تو نیز سپاسگزارش باش. (تحفالعقول، ص۲۳۴)
۴٠. قَالَ علیهالسلام: مَا أَعْرِفُ أَحَداً إِلَّا وَ هُوَ أَحْمَقُ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ رَبِّهِ.
امام حسن علیهالسلام فرمود: من هیچکس را نمىشناسم مگر آن که میان خود و پروردگارش حماقتى نشان مىدهد. (تحفالعقول، ص۲۳۴)
نظرات شما عزیزان: