پرتو دوم: مقام اصطفاء
«اصطفاء» از ماده «صفو» به معنای برگزیدن صاف و خالص هر چیز است.(۲۲)
به عنوان مثال،
اگر آب باران در برکه ای جمع شود، معمولاً رسوبات، تیرگی ها و ناخالصی های آن ته نشین گشته، آب قسمت بالای برکه صاف و پاکیزه می گردد. در این وضعیت، چنانچه فردی آب قسمت صاف برکه را انتخاب و اختیار نماید، می گویند: اصطفاء کرده است.
برخی از مردم نیز همچون آب صاف و خالص اند و بعضی مانند آب تیره و کدر که منشأ هر دو، عواملی گوناگون نظیر محیط رشد و نمو، شرایط خانوادگی، چگونگی تعلیم و تربیت و نوع عقاید و اعمال می باشد.
مریم دختر عمران (سلام الله علیها)
به صراحت قرآن و بشارت فرشتگان، از برگزیدگان خداوند و دارای مقام اصطفا بود:
«اِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِکةُ یَا مَریمُ اِنَّ اللَّه اصْطَفاکِ وَ طَهَّرکِ وَ اصْطَفاکِ علی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ؛(۲۳) و [به یاد آورید] هنگامی که فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاک ساخت و بر تمام زنان جهان برگزید.»
در این آیه کریمه، اصطفا دو بار تکرار شده که بنابر نظر مفسرین،
اصطفای اول نفسی است و سخن ملائکه الهی خطاب به مریم (سلام الله علیها) که «اِنَّ اللَّه اصْطَفاکِ وَ طَهَّرکِ» حکایت از مقام و منزلتی متعالی است که وی در پیشگاه ربوبی دارد.
و اصطفای دوم نسبی است و مراد از آن فضیلت و برتری مریم بر تمامی زنان عالم می باشد.(۲۴)
البته ناگفته نماند که فضل و برتری مریم عذرا (سلام الله علیها) بر زنان دنیا با آنچه در حق سیده زنان عالم، حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بیان شده، منافات ندارد؛ زیرا به تصریح روایت نبوی، حضرت مریم (سلام الله علیها) سرور بانوان عالم در زمان خود بود، ولی فاطمه زهرا (سلام الله علیها) سرور زنان جهان در همه زمانهاست:
«امّا مریمُ کانَتْ سیدةُ نِساءِ زمانِها، امَّا فاطمةُ فَهِی سیدةُ نساءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الاولینَ و الآخرینَ.»(۲۵)
محدثه بودن مریم:
آیات شریفه ای که در آنها فرشتگان خطاب به دختر عمران می گویند: «ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه کرد و بر زنان عالم برتری داد (پس به شکرانه این نعمت) برای پروردگار خود خضوع کن و سجده به جا بیاور و با رکوع کنندگان رکوع نما!»(۲۶) دلالت بر محدَّثه بودن این بانوی فرشته سیرت بهشتی دارد؛
چرا که «محدَّثه» به کسی اطلاق می شود که صوت ملک و فرشته الهی را بشنود؛ چنان که در جریان بشارت ملائکه به آمدن کلمه الهی، عیسای مسیح (علیه السلام)(۲۷) و داستان تمثّل روح الهی به صورت بشر بر حضرت مریم (سلام الله علیها)(۲۸) محدَّثه بودن آن حضرت اثبات می شود.
برگزیدگی مریم از قسمت دیگر آیه:
به هر حال، اصطفای دختر عمران (سلام الله علیها) از جمله «فَتَقَبَّلَهَا رَبُّها بقبولٍ حسنٍ» که در جواب نذر مادر مریم (سلام الله علیها) ادا شده نیز استفاده می گردد؛
چه اینکه «تقبّل» به معنی پذیرفتن و قبول کردن است که طبیعتاً با طیب خاطر و رضایت همراه می باشد و در واقع، عبارت از انتخاب و گزینش مریم (سلام الله علیها) از سوی پروردگار برای بندگی و خدمت گزاری در بیت المقدس است.
اما کریمه اهل بیت، فاطمه معصومه (سلام الله علیها)
۱-گذشته از آنکه یکی از اوصاف وی صفیة الله (برگزیده خداوند) است،(۲۹)
۲-اصطفای حضرتش را نیز از این فراز زیارت نامه آن بانو که امام رضا (علیه السلام) به سعد اشعری قمی تعلیم فرموده، می توان استفاده نمود:
«فانّ لَکِ عند اللَّه شأناً من الشأنِ؛(۳۰) به درستی که برای تو در نزد خداوند مقام رفیعی است».
۳- همین طور پیشگویی صادق آل عصمت و طهارت (علیهما السلام) از وجود این صفیة الله و جایگاه زیارت او و مقام و منزلتش در پیشگاه الهی، در حالی که هنوز امام موسی بن جعفر (پدر فاطمه معصومه) متولد نگشته بود، خود گواه روشنی بر اصطفا و گزینش آن بانو توسط ربّ العالمین است. امام صادق (علیه السلام) چنین فرمود:
«اِنَّ لِلَّهِ حرماً و هوَ مَکَّةُ وَ لِلرَّسُولِ حرماً و هُوَ الْمَدینةُ وَ لاَمیرالمؤمنین حرماً وَ هوَ الکوفةُ وَلَنا حرماً و هو قم و ستَدفنُ فیها امرأةٌ مِنْ وُلْدِی تُسمَّی فاطمةُ مَنْ زارها وَجَبتْ له الجنةُ؛(۳۱)
برای خدا حرمی است و آن مکه است و برای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم حرمی است و آن مدینه می باشد و برای امیرمؤمنان حرمی است و آن کوفه است و برای ما حرمی است و آن شهر قم می باشد و به زودی زنی از فرزندان من در آنجا دفن خواهد شد که نامش «فاطمه» است. هر کس او را زیارت کند، بهشت بر او واجب خواهد شد.»
-----------------------
پی نوشتها:
۲۲ . لسان العرب، ج ۱۴، ص ۴۶۲: «الصفوة: خیار الشی ء و خلاصته و ما صفا منه.»
۲۳ . سوره آل عمران: ۳، آیه ۴۲.
۲۴ . ر. ک: تفسیر مجمع البیان، ج ۱، ص ۴۴۰؛ تفسیر القمی، ج ۱، ص ۱۰۱.
۲۵ . نور الثقلین، ج ۱ ، ص ۳۶.
۲۶ . سوره آل عمران: ۳، آیه ۴۲ - ۴۳.
۲۷ . همان، آیه ۴۵.
۲۸ . سوره مریم: ۱۹، آیه ۱۹ - ۲۱.
۲۹ . ناسخ التواریخ، ج ۷، ص ۳۳۶.
۳۰ . بحارالانوار، ج ۱۰۲، ص ۲۶۵.
۳۱ . همان، ص ۲۶۷.
نظرات شما عزیزان: