قسامه چیست و مستندات آن، چه میباشد؟
در فقه و حقوق، «قسامه» به چه معنا است و چه مستنداتی دارد؟
پاسخ اجمالی
معنای «قسامه»؛ سوگندهایی است که تعداد زیادی از بستگان مقتول آنرا اقامه میکنند. مبدأ تشریع قسامه، زمان پیامبر اسلام(ص) بود. حکمت آن، محفوظ ماندن خون مسلمانان و احتیاط در مسائل مربوط به خون و خونریزی است. مبانی و مستندات قسامه، روایات و نیز اجماع فقها است.
پاسخ تفصیلی
«قسامه» در لغت و فقه؛ آن سوگندهایی است که بین اولیای مقتول تقسیم میشود[1] و یا جمعی که بر چیزی قسم میخورند تا حقی را بگیرند.[2]
شیخ طوسی(م 460ق) میگوید: «قسامه نزد فقها، عبارت است از زیادی قسم، از قسم گرفته شده و به این نام نامیده میشود، به جهت زیادی قسم در آن».[3]
نجفی(م 1266ق) -صاحب جواهر- میگوید: «در زبان فقها؛ قسامه اسم است برای سوگندها، و در لغت، اختصاصی به قسمهایی که مربوط به دماء میشود ندارد ولی فقها آنرا در خصوص دماء قرار دادهاند».[4]
قسامه (قسمهای متعدد) در صورتى است که قتلى اتفاق افتد، قاتل معلوم نباشد و ولىّ خون ادعا کند که فلان شخص، قاتل است و دلایل و مدارک ظنّى نیز نزد حاکم بر صدق ادعاى او اقامه شود؛ مانند یک شاهد یا دو شاهدى که واجد همه شرایط قبول نیستند یا پیدا شدن علائم و وسائل جُرم نزد مدعا علیه.[5]
تعداد قسم در قتل عمد، 50 قسم و در قتل خطا و مانند آن 25 قسم است.[6]
مبدأ تشریع قسامه و حکمت آن
مبدأ تشریع قسامه، زمان پیامبر اسلام(ص) است و حکمت آن، محفوظ ماندن خون مسلمانان و احتیاط در مسائل مربوط به خون است؛ چنانکه به این مسئله در روایات، تصریح شده است. در این فرصت به برخى از آنها اشاره میشود.
1. ابابصیر میگوید: از امام صادق(ع) پرسیدم که قسامه از چه زمانی آغاز شد؟ فرمود: «از جانب رسول خدا(ص) پس از فتح خیبر بود، و آن چنین بود که مردى از انصار از سپاه و یارانش عقب ماند، و وقتی به جستجوى او بازگشتند او را به حالى یافتند که در خون خود دست و پا میزد، انصار نزد رسول خدا(ص) آمده گفتند: یا رسول الله! یهودیها دوست ما را کشتند، آنحضرت فرمود: "باید پنجاه تن از شما حاضر شوند و سوگند یاد کنند که یهودیان وى را کشتهاند،" گفتند: یا رسول الله آیا سوگند به چیزى که ندیدهایم یاد کنیم؟ فرمود: "پس یهودیان سوگند یاد کنند،" انصار گفتند: سوگند آنان را چه کسى باور میکند؟ فرمود: "پس من دیه دوستتان را میپردازم"».
ابابصیر پرسید: حکم آن چگونه است؟ فرمود: «خداوند عزّ و جلّ در جان شما فرمانى دارد که آنرا در هیچ حقّى از حقوق مردم نداد، براى بزرگ دانستن خون مردم، چنانچه مردى ادّعا کند که از او ده هزار درهم یا کمتر یا بیشتر بر عهده دیگرى است، سوگندى بر ادّعاکننده نیست تا قسم یاد کند بلکه سوگند بر آنکس باشد که بر علیه او ادّعا شده است، ولى اگر شخصى بر گروهی خونى را ادّعا کند و آنان را متّهم به قتل کند، سوگند با مدّعى دم است پیش از متّهمان، و بر مدّعى است که پنجاه تن بیاورد تا سوگند یاد کنند که فلانى فلانکس را کُشت، در این صورت متّهم را در اختیار اولیاء مقتول گذارند، اگر میخواهند ببخشند، و اگر میخواهند بکشند، بکشند، و اگر خواستند دیه او را بستانند، و چنانچه سوگند نخورند، از جانب متّهم پنجاه تن سوگند یاد کنند که ما او را نکشتیم و قاتل را هم نمیدانیم چه کسى است، پس اگر چنین کردند اهل آن منطقه که جنازه مقتول در آن یافت شده دیه او را میپردازند، و اگر در بیابان و صحرا جنازه را یافتند دیه او از بیت المال مسلمین داده میشود، و همانا امیر المؤمنین(ع) فرمودهاند: خون هیچ مسلمانى هدر نمیرود (یا قصاص است و یا گرفتن دیه)».[7]
2. امام صادق(ع) فرمود: «قسامه، تنها به دلیل احتیاط و حفظ خون مردم تشریع شده است تا آنکه اگر فاسقى خواست مردى را بکشد یا [غافلگیرانه او را بکشد] در جایى که کسى او را نمیبیند، از قسامه بترسد و از کشتن امتناع کند».[8]
3. حلبى میگوید: از امام صادق(ع) درباره قسامه پرسیدم که چگونه بوده است؟ آنحضرت فرمود: «قسامه، حق است و نزد ما نوشته شده است [احتمالًا مراد، مصحف فاطمه است] و اگر قسامه نبود، مردم همدیگر را میکشتند و چیزى اتفاق نمیافتاد. همانا قسامه مایه نجات مردم است».[9]
مبانی و مستندات قسامه
مبانی و مستندات قسامه، روایات و اجماع فقها است که به برخی از آنها اشاره شد.[10]
برای آگاهی بیشتر درباره مباحث تفصیلی و احکام قسامه کتابها و مقالات تفصیلی را مطالعه کنید. [11]
------------------------------------
پی نوشت
[1]. فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج 2، ص 503، قم، مؤسسه دار الهجرة، چاپ دوم؛ شهید ثانی، زین الدین بن علی، مسالک الافهام إلی تنقیح شرائع الإسلام، ج 15، ص 197 – 198، قم، مؤسسة المعارف الإسلامیة، چاپ اول، 1413ق.
[2]. ابن درید، محمد بن حسن، جمهرة اللغة، ج 2، ص 852، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ اول؛ فیروز آبادى، محمد بن یعقوب القاموس المحیط، ج 4، ص 133، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول.
[3]. طوسی، محمد بن حسن، المبسوط فی فقه الإمامیة، محقق: کشفی، سید محمد تقی، ج 7، ص 210، تهران، المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة، چاپ سوم، 1387ق.
[4]. نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، محقق، قوچانی، عباس، آخوندی، علی، ج 42، ص 226، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، 1404ق.
[5]. خمینی، سید روح الله، تحریر الوسیلة، ج 2، ص 527، قم، مؤسسه انتشارات دار العلم، چاپ اول، 1379ش.
[6]. همان، ص 528.
[7]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 7، ص 362، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[8]. همان، ص 361.
[9]. همان، ص 360.
[10]. بجنوردى، سید محمد، قواعد فقهیه، ج 1، ص 269، تهران، مؤسسه عروج، چاپ سوم، 1401ق.
[11]. به عنوان نمونه، بجنوردى، سید محمد، قواعد فقهیه، ج 1، ص 269 – 291؛ شاکری گلپایگانی، طوبی، مبانی و مستندات قسامه، مجله ندای صادق، سال ششم، زمستان 1380ش، شماره 24، ص 30 – 52؛ یزدی، محمد، رسالهاى در قسامه، مجله فقه اهل بیت(ع)، شماره 37، ص 3 – 35؛ خمینی، سید روح الله، تحریر الوسیلة، ج 2، ص 527 – 533.
نظرات شما عزیزان: