حضرت رسالت(ص)؛ روحی دیگر گونه دارد.
شادمانی، نگفتنی.
«خانه های مکّه»، در التهابند؛
در احتراقی باور نکردنی. دنیایی عجیب.
امشب، «جهان،در غوغایی عظیم موج میزند.»
همه جای آسمان ازنور ورودش،
که نورانی است و منور به هر چه روشنایی، میدرخشد.
و آنگاه «حوریان سپیدپوش» بهشت،
با «آب کوثر» غسلش میدهند و او میخواند:
«اشهد ان لا اله الا اللّه»
او، «پاکیزه و منزه از هر چه کاستی»
«پیشرو در کمال و خیر»«راضی به رضای حضرت دوست»
و «پسندیده حضرت حق، است»
«که ملائک با او سخن میگویند»
صمیمانه؛ زمین را، و هر چه را که در آن میزیَد
مبارک میگرداند.«این سُرورِ پیامبر(ص)،
جاودانی است و تاریخی»«اللّه اکبر»؛
که این فرشته نورانی، «فُطمت من الشّر» است
و خورشید هماره تابان عصمت.
«سُبحان اللّه»؛که تا قیام قیامت،
کسی را جز «علیّ اعلی»
یارای همنشینی و هم صحبتی با او نیست.
«والحمدللّه»؛«که سَروَرمان چنین زنی است»
و ما با گوشهای از نظرش تا آخرین لحظه وجود،
رستگاریم و مبراییم از رنج.
بتول جعفری
نظرات شما عزیزان: