ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

غیرت

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

غیرت

غیرت

 تعريف غيرت:

غيرت در لغت و اصطلاح اخلاق عبارت است از حالت دگرگوني نفساني يک مرد از اينکه ببيند يا متوجه شود که نواميس خانوادگي او مثل مادر؛خواهر؛همسر و دختر او يا نوانيس ديگران در معرض بهره وري حرام قرار گيرد.اين دگرگوني نفساني يا جنبه پيشگيري دارد يا جنبه رفعي و نتيجه آن اقدامات پيشگيرانه يا رفعي است مثل جلوگيري از نشست و برخاست و رفت  آمد با افراد نامحرم خصوصا"افراد بيتقوا و لاابالي. اين امر در روايات درخصوص غيرت به همسر بيشتر مورد تأکيد قرار گرفته است.
بعضي تعصب دفاع از دين و مال و تربيت اولاد را نيز از موارد و انواع غيرت شمرده اند. درحالي که در اصطلاح وکاربرد مردم و دين غيرت در مورد تعصب و دفاع از ناموس بکار رفته است.
ازسوي ديگر غيرتي که مورد سفارش قرار گرفته براي مرد است اما غيرت زن مذموم است. زيرا اکثر غيرت زن حسادت درمورد حلال است و آن وجود همسر ديگري براي شوهر ميباشد. و حال آنکه غيرت در مورد بهره بري ناموسي از راه حرام است نه از راه حلال ولي زن براي حرام بودن غيرت نشان نمي دهد بلکه از وجود زن ديگر چه حلال و چه حرام براي شوهر ناراحت است. و چه بسا از تماس حرام شوهرش با زن ديگر ناراحت نمي شود بر خلاف زماني که شوهرش بخواهد يک همسر ديگر اختيار کند. از امام صادق (ع) نقل شده که فرموده اند «غيرت جز براي مردان نيست ا ما زنها پس همانا غيرت از ناحيه آنها حسادت است و غيرت براي مردان است وبراي همين ( که غيرت براي مرد است نه زن )خداوند براي زنها جز شوهرانشان را حرام کرده و براي مردان چهار همسر را حلال کرده ودر کنار آنها سه زن ديگر را براي مرد »(1) حضرت امام علي (ع) مي فرمايند « غيرت زن کفر آور و غيرت مرد نشانه ايمان اوست»(2) زن مؤمن ار خود غيرت نشان نمي دهد بلکه زنهاي کافر و منکر از خود غيرت نشان مي دهند.از اين رو امام محمد باقر (ع) فرموده اند «انما تغار المنکرات منهن فاماالمؤمنات فلا»(3) از امام باقر (ع) روايت شده که فرموده اند: غيرت زنان حسد است و حسد اصل کفر است زيرا زنها هنگامي که غيرت بورزند خشمگين مي شوند و هنگامي که خشمگين شدند کافر مي شوند مگرآنها که زنهاي مسلمه باشند » (4) روايت شده که يک روز زني عريان نزد پيامبر (ص) آمد و در جلوي ايشان ايستاد و گفت يا رسول خدا من کار بد کرده ام پس من را (از گناه با مجازات) پاک کن وبدنبال او مردي آمد که لباسي بدستش بود که آن را بر روي زن انداخت ؛ پيامبر (ص) فرمودند جريان چيست؟ گفت اين همسر من است اي رسول خدا من با کنيز خود خلوت کرده بودم پس ساخت زنم آنچه ميبيني. پيامبر (ص) فرمودند : اورا نزد خودت بگير ؛سپس فرمودند : همانا زني که غيرت مي ورزد نمي بيند بالاي وادي را از پايين وادي.(5)
اين نوع حساسيت در بين بعضي حيوانات نيز وجود دارد. عمار مي گويد در خدمت اميرالمؤمنين(ع) در مسجد کوفه نشسته بودم هيچ کس آنجا حضور نداشت جز من ناگاه اميرالمؤمنين(ع)فرمودند: راست مي گويد راست مي گويد من متوجه چپ وراست شدم کسي را نديدم ؛در شگفت شدم که مولايم با که حرف مي زند اميرالمؤمنين(ع) فرمودند: تعجب کردي من با که حرف مي زنم؟ گفتم آري فرمودند: سرت را بلند کن سربلند کردم چشمم به دو کبوتر افتاد که با هم به زبان خود گفتوگو مي کردند. فرمودند: عمار مي داني اين دو با هم چه مي گويند؟ گفتم نه به جان شما ،فرمودند کبوتر ماده به نر مي گويد تو با ديگري پيوسته اي و از من کناره گرفته اي . کبوتر نر قسم مي خورد نه من چنين کاري را نکرده ام ، ولي ماده باور نمي کند کبوتر نر به او گفت قسم به جان اين آقا که در مسجد نشسته، من با ديگري پيوسته ام وديگري را به جاي تو بر نگزيده ام. باز ماده مي خواست قبول نکند، من به او گفتم راست مي گويد تصديقش بکن. عمار مي گويد: گفتم آقا من خيال مي کردم جز سليمان کس ديگري زبان حيوانات را نمي داند. فرمودند عمار: به خدا قسم سليمان بن داوود از خدا به وسيله اهل بيت خواست تا زبان پرندگان را به او آموختند.(6)
بله اگر زن بخطر تماس شوهر با نامحرم از خود غيرت نشان دهد پسنديده است. واين نوع غيرت ناشي از حب و عشق است همانطور که گاهي در مورد ازدواج حلال از روي حسادت نيست بلکه از روي حب است. در روايتي نقل شده که به امام گفته شد: گاهي زن بر مرد غيرت مي ورزد و او را اذيت مي کند فرمودند: «اين ناشي از حب است» (7)
منشأ غيرت
غيرت از صفات فطري و ذاتي است و بطور شديد يا ضعيف در انسان و حيوان وجود  دارد .
بعضي حيوانات بر غيرتمندي بر حيوانات ديگر برترند وبعضي در بي غيرتي مشهورند. مطابق روايات پنج خصلت ارخصلت هاي خوب انسان که در خروس سفيد موجود است عبارتند از: «شناخت وقتهاي نماز، سخاوت، شجاعت، کثرت و ... .» در ميان حيوانات خوک ها در بي غيرتي مشهورند و هيچگونه حياء و ادب زناشويي ندارد(8).
صفت غيرت به صورت اکتسلبي نيز قابل تشديد يا تضعيف است. هر چه انسان بيشتر با تمايلات نفساني و خواسته هاي  شهواني وريشه هاي حرص و آز و ... را در وجودش بخشکاند و به تمام انسان درست گردد غيورتر مي شود و حتي  به ناموس  ديگران چون ناموس  خود مي نگرد  و در مورد آنها هم حساسيت به خرج مي دهد . اما بي تقوي کسي است که پا در مسير انحراف گذارد ، بي غيرت  نيز مي گردد  و از بي عفتي خود و نواميس خود رنجي نمي برد.(9) رسول خدا (ص)   فرموده اند: « الغيره من اليمان ،غيرت از ايمن است »(10) يعني جزيي از ايمان است . پس انسان براي مؤمن بودن بايد غيرت بورزد . گوش کردن موسيقي در ضعف غيرت بسير مؤثر است. حضرت امام صادق (ع) فرموده اند: « شيطاني است به نام قفندر که هر گاه در منزل مردي چهل روز عود (و ديگر وسايل ساز و آواز) نواخته شود و مردم به آنجا رفت و آمد کنند آن شيطان هر يک از اعضاي خود را روي عضو مشابه صاحبخانه  قرار داده و سپس در آن عضو به نوعي  مي دمد که بعد  از آن غيرتش از بين رفته  و حتي اگر در مقابلش  با همسرش زن کنند ناراحت نمي شود ،فلا يغار بعدها حتي تؤتي نساؤه فلا يغار» (11)
فلسه غيرت
حس غيرت در انسان به مانند پاسباني است که باعث مي شود نسلها با هم مختلط نشوند و نظام خانواده از هم نگسلد، احساس غيرت چون حس علاقه به فرزند است که اگر اين علاقه نمي بود کسي به تناسل و حفظ نسل دست نمي زد و اگر غيرت هم نبود هرج و مرج در روابط بين زنان و مردان پيش مي آمد ونسبت هيچکس مشخص نمي شد.(12)
نمونه هايي از غيرت مندي
در اينجا براي نمونه بعضي از موارد غيرتمندي که در روايات ديني آمده است را مورد توجه قرار مي دهيم. جلوگيري از رفتن مکرر آنها به بازار براي خريد هاي که مرد نيز مي تواند انجام دهد يا آنکه مي توانند با هم براي خريد بروند. از حضرت امام علي(ع) نقل شده که فرموده اند:«اي اهل عراق خبر شده ام که همانا زنان شما در راه( بازار) به مردان مي خورند چرا حيا نمي کنيد خدا لعنت کند کسي که غيرت از خود نشان ندهد،... اما تستحون لعن الله من لا يغار»(13) و در جاي ديگر فرموده اند:« اما تستحون ولاتغارون... چرا حيا نمي کنيد و غيرت از خود نشان نمي دهيد زنان شما به سوي بازارها خارج مي شوند و مزاحم مي شوند با انسان هاي بي بند وبار»(14) . مواظبت از حجاب و آرايش زن در مقابل نامحرم از اهم اموري است که در مورد آن مرد بايد از خود غيرت نشان دهد. از حضرت امام علي (ع) روايت شده که فرموده اند: « زن دلبر است هر که او را گرفت بايد بپوشاندش»(15) از حضرت امام   علي (ع) نقل شده که فرموده اند: کسي که اطاعت کند زنش را خداوند او را واژگون از جانب صورت وارد دوزخ گرداند. شخصي پرسيد اين چه نوع اطاعتي است؟ فرمودند: زن از او مي خواهد که با لباس نازک به مراکز پر جمعيت مانند حمامها و عروسيها و مجالس ترحيم برود و شوهرش تقاضاي  او را اجابت مي کند و از سخن او اطاعت مي کند.(16) از پيامبر اسلام(ص) روايت  شده که  فرموده اند : « هر زني که آرايش کرده وعطر زده از در خانه خارج شود و شوهرش هم به آن راضي باشد خدا در مقابل هر قدمي که زن بر مي دارد براي شوهرش خانه اي در آتش دوزخ بنا خواهد کرد».(17) از حضرت امام علي (ع) نقل شده که فرموده اند: هرکس در چهار چيز از زن خود اطاعت کند خداوند او را با بيني در آتش دوزخ مي افکند يک از آن چهار چيز پوشيدن لباس نازک بر تن زن است.(18) رسول خدا (ص) فرموده اند : اي مردم سراويلات (شلوارهاي پوشانده پاها) برگيريد که پوشاننده ترين لباس شما است و بوسيله آن زنهاي خود را هنگام بيرون آمدن از خانه حفظ کنيد.(19) حضرت امام علي (ع) مي فرمايند:« در پرده حجاب نگاهشان دار تا نامحرمان را ننگرند زيرا سخت گيري در پوشش عامل سلامت و استواري آنان است»(20) از آوردن نامحرم به خانه و رفت و آمد مردان نا محرم به منزل بايد خودداري کرد از اين رو ارتباط با مردان محرم زن سزاوار تر است البته در اين مورد در خصوص افراد غير اعتماد بايد حساسيت بيشتري از خود نشان داد. حضرت امام علي (ع) مي فرمايند:« بيرون رفتن زنان بدتر از آن نيست که افراد غير صالح را در ميانشان آوري و اگر بتواني به گونه اي زندگي کني که غير تو را نشناسند چنين کاري را انجام بده»(21) در جلو گيري از تهيج شهوت زن در جايگاه هاي عمومي بايد اقدام نمود حضرت امام علي (ع) مي فرمايند:«زنها را بر زينهارسوار نکنيدکه غريزه جسي شان تهييج تحريک مي شود »(22)
مقابل غيرت
در برابر غيرتمندي ، بي غيرتي است که عرب از شخص بي غيرت به «ديوث» تعبير مي کند. روايت شده که رسول خدا (ص) به  ذات پاک خداوند سوگند ياد کرد که چند نفر وارد بهشت نمي گردند از جمله فرمودند ديوث وارد بهشت نشود و او کسي است که غيرت نمي ورزد.(23) از حضرت امام صادق(ع) روايت شده که فرموده اند: «هنگامي که غيرتي شود مرد در مورد اهلش يا بعضي از کنيزانش و از خود غيرت نشان ندهدخداوند پرواز کننده اي (از نوع شيطان)که به آن قفندر گفته مي شود مي فرستد تا آنکه بر در خانه او فرود آيد سپس جهل روز به او مهلت مي دهد و او را ندا مي دهد که همانا خداوند غيور است و هر غيرتمندي را دوست دارد پس اگر غيرت ورزيد که بجاي خود است والا پرواز مي کند تا بر سر او بکوبد و سپس از نزد او ميرود و بعد از آن خداوند روح ايمان را از او مي گيرد  و ملايکه او را ديوث مي نامند».(24) روايت  شده  که  رسول خدا (ص) لعن کرد کسي را  که از همسرش غافل است و او ديوث است و فرمودند بکشيد ديوث را.(25) از بعضي روايات  بدست  مي آيد  که ديوث آن  کسي است  که  نسبت  به زناي  همسرش  از خود  غيرت  نشان  ندهد . من  جمله در  روايتي  است که  از رسول خدا سؤال  شد  ديوث  چه کسي است فرمودند: کسي که زن او زنا مي دهد و آن مرد اين مطلب را مي داند.(26) و شايد اين بيان از باب بيان مصداق بارز ديوث باشد و يا آنکه صرفا" به چنين کسي که به اين حد از بي غيرتي رسيده است ديوث گفته مي شود. بي غيرتي مذموم و  از گناهان کبيره است و براي آن در نزد  خداوند  مجازاتي سخت است . از حضرت امام صادق (ع) روايت شده که  فرموده اند : «  سه گروهند که خداوند فرداي قيامت با آنها سخن نخواهد گفت وآنها را پاک نمي گرداند و براي آنها عذاب دردناکي است: پيرمرد زنا کار ، ديوث(بي غيرت) و زني که در زمان شوهرداري زنا کند».(27) همچنين از حضرت امام صادق (ع)روايت شده که فرموده اند: «حرمت الجنه علي الديوث، بر شخص بي رگ و غيرت بهشت حرام شده است».(28) و روايت شده « لا يدخل الجنه ديوث و لا يجد ريح الجنه ديوث، ديوث نه داخل بهشت مي شود ونه بوي آن به مشامش مي رسد»(29) از پيامبر اسلام(ص) روايت شده که فرموده اند: « بوي بهشت از فاصله پانصد سال راه به مشام مي رسد ، اما عاق والدين و ديوث آنرا استشمام نمي کند».(30) حضرت امام صادق (ع) فرموده اند: « جدع الله انف من لا يغار،به خاک مي مالد خداوند بيني کسي که غيرت نورزد ».(31) رسول خدا (ص) فرموده اند: « خداوند بيني هر کسي که غيرت ندارد به خاک ذلت مي مالد از مؤمنين باشد يا مسلمين».(32) حضرت امام علي(ع) فرموده اند: « من لايغار فانه منکوس القلب، کسي که غيرت نورزد قلب او وارانه گشته است».(33) حضرت رسول خدا(ص) فرموده اند:همانا خداوند مبغوض دارد آن مردي را که بيگانه اي (بخطر بي عفتي يا مال ) برضرر او وارد خانه اومي شود ولي با آن بيگانه نمي جنگد.(34) مطابق اين حديث دفاع از ناموس و مال واجب است و اگر کسي دفاع نکند مبغوض خداوند قرار مي گيرد .
حد غيرت
غيرت مندي حدي دارد و آن اين است که زماني از خود نشان داده شود که انسان ببيند کسي مي خواهد خود را در معرض گناه قرار دهد ، اما خارج از اين غيرت بي جا ومذموم است. حضرت امام علي (ع) وقتي از جنگ صفين باز مي گشت نامه اي به فرزندشان حضرت امام حسن (ع) نوشتند. يکي از سفرشات امام (ع) در آن نامه چنين بود: « و اياک و التغاير في غير موضع غيره... ، بپرهيز از غيرت نشان دادن در غير موضع غيرت که درست کار را به بيمار دلي و بري ،و پاک دامن را به ريب و بد گماني سوق مي دهد».(35) و در ادمه فرمودند :«ولکن محکم کاري کن در مورد امر آنها پس اگر عيبي ديدي پس عجله کن در انکار بر کوچک و بزرگ ، به اين صورت که عتاب و سرزنش کن از آنها به نيکي پس بزرگ جلوه داده ميشود گناه و آسان مي شود سرزنش».(36) از مواردي که بسيار مذموم است اين است که انسان نسبت به همسر خود مشکوک باشد و به او اتهام ببند. حضرت امام صادق (ع) فرموده اند: به همسران خود تهمت نزنيد و نسبت ناروا  ندهيد زيرا در اين کار براي شما پشيماني  طولاني  و عقوبت سختي  خواهد بود و در جاي  ديگر مي فرمايند: هر کسي به همسرش تهمت بزند که رابطه نامشروع با ديگري دارد ، باران لعن و نفرين بر او خواهد رسيد و هيچ يک از اعمال واجب  ومستحبي که انجام داده است از او پذيرفته نخواهد شد.(37) در زمان جاهليت قبل از ظهور اسلام در بين اعراب خرافاتي رواج داشت از جمله اينکه : موقع مسافرت از خيانت زنان خود مي ترسيدند براي کسب اطمينان نخي را برساقه يا شاخه درختي مي بستند موقع بازگشت اگر نخ به حال خود باقي بود مطمين مي شدند که زن آنها خيانت نورزيده ، والا زن را به خيانت متهم مي کردند.(38) غرت بي جا و بي مورد در پرندگان هم وجود دارد که گاهي سبب مي شود به همسران خود اتهام بزنند. محمدبن مسلم مي گويد: روزي در محضر حضرت امام محمد باقر(ع) بودم ناگاه يک جفت پرنده قمري (پرنده اي است خاکي رنگ و کوچکتر از کبوتر، که جفت جفت با هم زندگي مي کنند- فرهنگ عميد) آمدند و روي ديوار خانه حضرت امام محمد باقر(ع) نشستند ، طبق معمول خود سر و صدا مي کردند و حضرت امام محمد باقر(ع) ساعتي به آنان پاسخ دادند سپس آنها روي ديوار ديگري پريدندد ، قمري نر مدتي بر سر قمري ماده فرياد مي کشيد و سپس با هم پريدند و رفتند ، از حضرت امام محمد باقر(ع) پرسيدم ماجراي اين دو پرنده چه بود ؟ حضرت امام محمد باقر(ع) فرمودند: اي پسر مسلم هر پرنده وجاندار و چهار پايي را که خدا آفريد ، از همه کس نسبت به ما شنواتر و فرمانبردار تر است ، اين دو قمري که يکي نر بود و ديگري ماده ، قمري نر به قمري ماده بد گمان شده بود. قمري ماده سوگند ياد مي کرد که دامنش پاک است و گفته بود آيا به قضاوت حضرت امام محمد باقر(ع)  راضي هستي ، قري نر پيشنهاد قمري ماده را پذيرفته بود. باهم نزد من براي داوري آمده بودند ومن به قمري نر گفتم تو نسبت به ماده خود ظلم کرده اي ، قمري نر داوري مرا پذيرفت و قمري ماده را در پاک دامنيش تصديق کرد.(39)
همچنين حد غيرت از جهت ديگر حلال شدن لذت جنسي و ناموسي است. يعني انسان هر گاه بخواهد يک عمل ناموسي حلال شود و همچنين بعد از آنکه حلال شد نبايد از خود غيرت نشان دهد مثل اينکه هرگاه براي دختر يا خواهر شخصي خواستگار آمد ديگر غيرت بي جا است. از حضرت امام صادق(ع) روايت شده که فرموده اند:« لا غيره في حلال... در حلال غيرت نيست بعد از فرموده رسول خدا(ص) که کاري انجام نمي دهيد تا به نزد شما دو نفر بازگردم پس چون آمد نزد آن دو(حضرت فاطمه(س) و حضرت امام علي (ع) ) داخل نمود پاهايش را در بين آن دو در زير رو انداز».(40) البته ممکن است روايت دلالت کند بر اينکه حضرت امام علي (ع) در مورد همسرش حضرت فاطمه (س) نسبت به پيامبر از خود غيرت نشان نداد که در نزد آنها اين در صورتي است که غرت را در مورد همسر تفسير کنيم . يعني انسان چون ازدواج کرد لازمه غيرتمندي اين نيست که از نشست و برخاست او با پدرش و برادرش يا عمو و داييش از خود غيرت نشان دهد.
اثر غيرت
براي غيرت آثاري مترتب است از جمله آنها عفيف شدن زيرا کسي که غيرتمند است و دوست ندارد کسي نسبت به نمواميس او تعرض کند جلوي خود را مي گيرد که خود نيز به نواميس ديگران تعرض نکند تا آنکه چنين چيزي براي خود او پيش نيايد . حضرت امام علي (ع) مي فرمايند : « و عفته علي قدر غيرته، و عفت مرد به اندازه غيرت اوست».(41) شهيد مطهري در شرح اين جمله مي فرمايد : يعني کسي  که نسبت به ناموس خود غيرتمند است  به ناموس ديگري تجاوز نمي کند  و اگر کسي به ناموس ديگران تجاوز کرد آن غيرت را از داده .(42)
علي بن ابرهيم  در کتاب تفسيرش مي گويد ، وقتي که حضرت موسي (ع) خواست با دختر شعيب به طرف منزل حضرت شعيب (ع)بيايد ، دختر حضرت شعيب جلوي حضرت موسي مي آمد ، در اثر  وزش باد ، حجم اندام وي آشکار مي شد ، حضرت موسي  به او گفت  تو پشت سر من راه بيا و به وسيله سنگ راه را به من نشان بده ، چون از قومي هستيم که پشت سر زنان نگاه نمي کنند. بعد آن دختر نز پدرش بسيار تعريف کرد ، حضرت شعيب  به دخترش گفت  اما نيروي  بدني حضرت موسي را به وسيله کشيدن  آب از  چاه به کمک  دلو دانستي ، چگونه  امانت داري او را متوجه شدي ، دختر  در جواب  پدر بزرگوارش  گفت همين که مرا گفت از عقب بيا و با سنگ مرا راهنماي  کن  ومن  از گروهي هستم که به پشت زنان نگاه نمي کنم ، دانستم که اين مرد از کساني است که به پشت سر زنان نگاه نمي کند.(43) حضرت امام علي (ع) فرموده اند:« ما زني غيورقط ، انسان غيور هرگز زنا نمي کند».(44)  اين شايد از آن جهت باشد که انسان غيرتمند به اين مطلب توجه مي کند که هر بي ناموسي ممکن است مجازاتي شبيه آن بري خودش داشته باشدو آنچه در حق ديگران انجام مي دهد گريبان گير خودش شود لذا از اين کار دست مي کشد. شهيد مطهري در شرح اين جمله مي فرمايد: در همه دنيا يک آدمي که يک جو غيرت داشته باشد ، با زني زنا نکرده و به ناموس مردم خيانت نکرده است فقط آدمهاي بي غيرت زنا مي کنند آدم بي غيرت آدمي است که در خودش احساس ضعف مي کند يعني آدمي که واقعا"اگر ديگران هم نسبت به ناموس او کاري کنند آنقدرها ککش نمي گزد.(45) توجه و عنايت خداوند به شخص غيرتمند يکي ديگر از آثار غيرت است. جمعي از اسيران دشمن را به حضور پيامبر(ص) آوردند،پيامبر(ص) يکي از دستورات در مورد اسيران را که قتل است براي آنها صلاح دانستند و دستور اعدام آنها را صادر کرد ، ولي در ميان اسيران يک نفر از آنها را آزاد نمود او پرسيد چرا مرا آزاد کردي؟ پيامبر(ص) فرمودند: جبرييل به من خبر داد که تو داراي پنج خصلت هستي که خدا ورسولش آن پنج خصلت را دوست دارند و آن پنج خصلت عبارت است از:1- غيرت محکم نسبت به همسر داري 2- سخاوت3-  نيک خلقي4- راستگويي 5- شجاعت ،  وقتي که اسير اين مطلب را شنيد به حقانيت اسلام پي برد و قبول اسلام کرد و از مسلمين در سطح بالا گرديد و در يکي از جنگهاي اسلامي ، همراه رسول خدا با دشمن جنگيد و به شهادت رسيد.(46)
لزوم غيرت پذيري
همانطور که غيرتمندي از ناحيه مرد از حسنات و خوبي هاست پديرش غيرتمندي از جانب زنان لازم و نيکو است. زن نبايد در مقابل غيرتمندي مرد ناراحت شود بلکه بايد در برابر او صبر کند. از حضرت امام صادق (ع) روايت شده که فرموده اند:« خداوند جهاد را بر مردان و زنان واجب کرد پس جهاد مرد اين است که مال و خونش را در راه خدا بذل کند تا آنکه در راه خدا کشته شود و جهاد زن اين است که بر اذيت و غيرت شوهرش صبر کند».(47) زن خوب زني است که غيرت پذير غيرت شوهر باشد و اگر انسان بخواهد خوب بودن او را در مورد خود امتحان کند بايد نسبت به کارهاي ناموسي او مثل حجاب و رفت و آمد با نامحرم از خود غيرت نشان دهد تا ببيند عکس العمل همسرش چيست اگر اظهار ناراحتي کرد معلوم مي شود عشق و حب او باطني نيست. در روايت است که مردي پيش حضرت امام صادق (ع) در مورد همسرش تعريف کرد و به بهترين وجه از او ثنا و تمجيد نمود امام(ع) به او گفت بر او غيرت نشان داده اي گفت نه، گفتند پس اين کار را بکن و بر او غيرت نشان بده پس آن مرد نسبت به خانمش غيرت از خود نشان داد او بر احوال قبلي ثابت ماند و تندي نکرد اين مطلب را براي امام(ع) بيان کرد که من نسبت به او غيرت نشان دادم ولي او همچنان بر رفتار خود ثابت ماند امام(ع) فرمودند:پس او آنچنان است که تو مي گويي».(48)
سيره پيشوايان
غيرت خدا: يکي از صفات خداوندي که انسان بايد خود را همانند او کند و صفات او را در خود به وجود آورد غيرتمندي است. از حضرت امام علي (ع) نقل شده که فرموده اند:« ان الله يغارللمؤمن فليغر،همانا خداوند نسبت به مؤمن غيرت مي ورزدپس مؤمن هم بايد غيرتمند باش».(49) و از پيامبر (ص) نقا شده که فرموده اند:«  خداوند تعالي غيرت مي ورزد و مؤمن هم بايد غيرت بورزد و غيرت خداوند اين است کخ مؤمن مرتکب کاري نشود که خداوند بر او حرام کرده».(50)از حضرت امام صادق (ع) نقل شده که فرموده اند:« ان الله غيور و يحب کل غيور و لغيرته حرم الفواحش ظاهرها و باطنها، خداوند غيرت مند است و هر انسان غيرتمندي را هم دوست دارد و براي غيرتش گناهان زشت چه آشکار و چه پنهانش را حرام کرده است».(51) مرد در طول زندگي چه گناهان ناموسي را آرزو مي کند اما مؤمن نمي تواند آنها را انجام دهد خداوند زمينه را براي او  فراهم نمي کند وحتي آنجا که شيطان زمينه را فرهم مي کند خدا مانعي را به وجود مي آورد. خدا در مورد يوسف مي فرمايد:«ولقد همت به وهم بها لولا ان رآ برهان ربه کذلک لنصرف عنه السؤ و الفحشاء، و هر آينه قصد کرد (زليخا) به يوسف و قصد کرده بود يوسف زليخا را اگر نديده بود برهان پروردگارش را اين چنين گردانيديم از او بدي و فحشاء را».(52)
غيرت ابراهيم (ع): از رسول خدا (ص) نقل شده که فرموده اند:پدرم ابراهيم مرد غيرتمندي بود.(53) حضرت امام باقر (ع) فرموده اند: حضرت  ابراهيم (ع) مرد غيوري بود هر گاه از خانه اش بيرون مي رفت در خانه را مي بست (و در خانه را مثل مردم کم غيرت باز نمي گزاشت ) روزي در را بست و از خانه بيرون رفت  هنگام مراجعت وقتي وارد خانه شد مرد خوش  سيمايي را در داخل خانه ديد غيرتش به جوش آمد و با احساسات گفت اي بنده خدا چه کسي تو را وارد خانه ام نموده آن مرد گفت پروردگار خانه مرا وارد خانه نمود، ابراهيم گفت : پروردگار خانه سزاوارتر از من به آن است توکيستي آن مرد گفت من عزراييل هستم وگفت آيا آمده اي تا قبض روحم کني ، عزراييل جواب داد نه بلکه خداوند بنده اي را خليل خود قرار داده آمده ام تا اينکه اين مژده را به او بدهم ابراهيم فرمود آن بنده کيست تا نزدش روم و به خدمتگزاري او تا هنگام مرگم بپردازم ،عزراييل گفت آن بنده تو هستي . ابراهيم نزد همسرش ساره رفت و ماجرا را به اطلاع او رسانيد. (54) آيه 54 سوره حجر به حضور ناگهاني ملايکه در مورد ديگري اشاره دارد.
غيرت موسي (ع)  : از رسول خدا(ص) روايت شده که:«همان موسي بسيار غيرتمند بود » .(55) و نقل شده حضرت موسي (ع) بسيار غيرتمند بود و از اين رو با دوستان همنشيني و رفت و آمد منزل به منزل نمي کرد تا مبادا چشم آنها به همسرش بيفتد.(56)
غيرت پيامبر اسلام(ص): از رسول خدا(ص) نقل است که فرموده اند:« من از ابراهيم (ع) غيرتمندتر هستم .(57) حکم بن ابي العاص پدر مروان و عموي عثمان بعد از فتح مکه در ظاهر مسلمان شده بود يک روز در مدينه پيابر(ص) در حجره يکي از همسرانش بود حکم از شکاف در به داخل حجره نگاه کرد پيامبر به چشم چراني او متوجه شد حربه اي به دست گرفت و از حجره بيرون آمد و حکم را دنبال کرد تا دستگيرش نموده و به مجازات برساند حکم گريخت ، پيامبر(ص) فرمودند : اگر به او دست مي يافتم چشمانش را بيرون مي آوردم کيست مرا به دست يابي بر اين سوسمار ملعون کمک کند . سپس دستور داد او و فرزندش را به طايف تبيعيد کردند آنها در عصر خلافت ابوبکر و عمر نيز در تبعيد بودند و در عصر خلافت عثمان با ميانجيگري عثمان به مدينه باز گشتند.(58)
غيرت حضرت امام حسين (ع): برخي از علما در علت حضور حضرت زينب (س) بر بالين علي اکبر در روز عاشورا مي گويند: « زينب زودتر از برادش امام حسين(ع) بر بالين علي اکبر حاضر شد زيرا مي دانست امام چقدر علاقه به فرزندش دارد و اگر او را کشته ببيند ممکن است روح از بدنش مفارقت نمايد ، لذا زينب با اين کارش امام(ع) را مشغول کرد به امر ناموس زيرا براي افراد غيور خيلي مهم است.(59) ابا عبد الله الحسين (ع) در روز عاشورا هنگام مبارزه ، در کربلا يک تپه و نقطه اي را انتخاب کرده بودند که نزديک خيمه هاي حرم باشد ايشان اين کار را به اين دو منظور انجام داده اند ، يکي آن که مي دانستند دشمنان او تا چه حد بي مروت و نا جوانمروند و اين مقدار غيرت و رحم ندارند که لااقل با خود بگويند که چون ما با حسين طرف هستيم ، پس نبايد به خيام حرمش متعرض شويم ، لذا چون امام حسين(ع) دد منشي دشمن را مي دانست ، مي خواست تا جان در  بدن دارد و تا رگ گردنش مي جنبد ، بر حسب غيرت و عفت الهي اش نسبت به ناموسش کسي معترض خيام حرمش نشود ، به همين جهت در مبارزه حمله مي کرد و دشمن از مقابل او فرار مي کردند ، ولي زياد دشمن را تعقيب نمي کرد و برمي گشت تاحرمت خيمه ها را از تعرض دشمن در امان باشد. منظور ديگر اين که مي خواست تا زنده است اهل بيتش بداند او هنوز زنده است ، او يک تپه و بلندي ونقطه اي مرکز قرار داده بود که صدايش از آنجا به خيمه هايش مي رسيد وقتي بر مي گشت و در آن نقطه مي ايستاد با صداي بلند فريا مي زد و لا حول و لا قوه الا با لله العلي العظيم.(60) حضرت امام حسين (ع) جنگ سختي با دشمن کرد ، تشنگي بسيار شديد بر او مسلط شد ، تصميم گرفتند به طرف آب فرات بروند سوار بر اسب رهسپار جانب فرات شدند به قلب لشکر چهار هزار نفري ( که نگهبان آب فرات بودند و فرمانده آنها عمر و بن حجاج بود ) حمله کردند ، لشکر را از دو طرف پراکنده ساختند و خود را به آب رسانيدند ، امام به اسب خود رو کردند و فرمودند ، تو تشنه اي و من نيز تشنه ام از آب ننوشم تا نخست تو بنوشي ، اسب گويا احساس کرد ، سرش را بلند نمود (يعني قبل از تو آب نمي نوشم) وقتي که امام دست به طرف آب دراز کرد تا کفي از آب بردارد و بنوشد شخصي از سپاه دشمن فرياد زد اي حسين تو آب خوش مي نوشي با اينکه سپاه به سوي خيمه رفتند و حرمت حرم تو را هتک نمودند و خيمه ها را آتش زدند غيرت آن ضرت به جوش آمد و آب را ريخت و با سرعت زياد به سوي خيمه ها بازگشتند ولي دريافت که کسي به خيمه ها حمله نکرده است و دشمن با حيله خواست حسين آب ننوشد.(61)
آخرين لحظات دفاع و جنگ حضرت امام حسين (ع) شمر با جماعتي آمد و بين ايشان و خيمه يشان قرار گرفتند بطوري که به خيمه ها نزديک شدند . امام فريا زدند ويلکم يا شيعه آل سفيان ان لم يکن لکم دين و کنتم لآ تخافون يوم المعاد فکونوا احرارا" في دنياکم ، واي بر شما اي پيروان آل سفيان ،اگر شما دين نداريد و از حساب روز قيامت نمي ترسيد پس دست کم در دنياي خود آزاد مرد باشيد .  شمر فرياد زد : اي پسر فاطمه چه مي گويي ؟ امام فرمودند: مي گويم من با شما مي جنگم شما با من ، زنها تقصيري ندارند از گمراهان و متجاوزين خود جلو گيري کنيد و تا زنده ام متعرض حرم من نشويد . شمر فرياد زد اي پسر فاطمه متعرض حرم نخواهند شد .(62) لک ذلک يا بن فاطمه، اي فرزند فاطمه اين حق را به تو مي دهم .(63) آنگاه شمر به سپاه خود خطاب کرد همه متوجه حسين شويد و کار او را تمام کنيد.(64) که به جانم سوگند او هماورد بزرگ و شريفي است.(65)
غيرت نسبت به اولاد فاطمه زهرا(س) در درجه والا تري قرار دارد از اين رو شخصي مثال يزيد د ر مورد بي غيرتي در مورد فرزندان حضرت فاطمه زهرا(س) مورد عتاب و سرزنش همسرش هند قرار مي گيرد.
هند دختر عبد الله بن عمر ،وقتي که پدرش از دنيا رفت در خانه امير المؤمنان حضرت امام علي (ع) ماند و پش از شهادت حضرت امام علي (ع) در خانه حضرت امام حسن(ع) بود ، معاويه او را به ازدواج يزيد در آورد. بعضي نقل کرده اند هند در خانواده يهودي بود ، بر اثر بيماري فلج شد مداواي بسيار کردند نتيجه نبخشيد سرانجام متوسل به حضرت امام علي (ع) شدند.آن حضرت به حضرت امام حسين(ع) فرمودند: دست در آب ظرفي کن ، حضرت امام حسين(ع) چنين کرد ، سپس هند از آن آب به بدن خود زد و شفا يافت. او و پدرش و خاندانش به اسلام گرويدند ، او از آن پس کنيز در خانه خاندان نبوت شد تا آن هنگام که کنيز در خانه حضرت امام حسين(ع) گرديد ، سرانجام معاويه وقتي به کمال و جمال او پي برد او را به ازدواج يزيد در آورد . او در شام بود و اطلاع از شهادت حضرت امام حسين(ع) نداشت وقتي که حضرت امام حسين(ع) شهيد شدند و بانوان و بستگانشان را به صورت اسير وارد شام مي کردند ، زني نزد هند آمد و گفت : همين ساعت اسيران را وارد شام مي کنند من نمي دانم که اين اسيران از کدام قبيله هستند خوب است با من بيايي برويم و با تماشاي  آنها تفريح کنيم . هند برخواست و لباسهاي گرانقيمت و زيباي خود را پوشيد و به کنيز خود دستور داد تا کرسي (صندلي) مخصوص را با خود بياورد. (تا هنگام تماشاي اسيران روي آن بنشيند) هند به اسيران رسيد که سوار بر شتورهاي بي روپوش ، آنها را مي آوردند ، زينب کبري (س) تا او را از دور ديد شناخت ، به خواهرش ام کلثوم آهسته گفت : آيا اين زن را مي شناسي ؟ ام کلثوم گفت: نه نمي شناسم ، زينب (س) فرمود: خواهر جان اين زن همان کنيز ما (هند) دختر عبد الله است . ام کلثوم سکوت کرد و سرش را پايين انداخت ،  زينب (س) نيز سرش را پايين اندخت . هند پيش آمد و روي صندلي ايستاد . به زينب (س) رو کرد و گفت : خواهرم چرا سرت را بلند نمي کني ؟ زينب (س) پاسخ نداد .هند پرسيد : شما از کدام شهر هستيد؟ زينب (س) فرمود از شهر مدينه هستيم . هند وقتي نام مدينه را شنيد ، از صندلي پايين آمد  و گفت : بهترين سلام بر ساکنان مدينه باد . زينب (س) فرمود: چرا از صندلي پايين آمدي ؟ هند گفت : به احترام ساکنان مدينه ، تواضع کردم . سپس هند (که هنوز زينب (س) نشناخته بود) عرض کرد مي خواهم در مورد خانه اي از اهل مدينه از تو سوال کنم . زينب (س) فرمود هر چه مي خواهي سوال کن . هند گفت : مي خواهم از خانه و خاندن علي (ع) بپرسم و در حالي که گريه مي کرد افزود: من مدتي کنيز آنها بودم . زينب (س) فرمود : مي خواهي از کدام بستگان علي(ع) بپرسي؟ هند گفت: مي خواهم احوال حسين(ع) و برادران و فرزندان او و بقيه فرزندان علي (ع) را بپرسم ، و از احوال خانمم زينب و خواهرش ام کلثوم و ساير بانوان منسوب به حضرت زهرا (س) را بپرسم. زينب (س) به گريه افتاد ، و گريه بسيار جانسوزي کرد و فرمود اي هند اگر از خانه علي (ع) مي پرسي ما خانه او را در مدينه ترک کرده ايم و منتظريم خبر مردن بستگان علي (ع) را به آن خانه ببريم و اگر از حسين(ع) مي پرسي ، اين سر بريده او است که در برابر يزيد است و اگر از عباس (ع) و ساير فرزنادن علي (ع) مي پرسي ما آنها را با بدنهاي پاره پاره و سر جدا مانده مانند گوسفندان قرباني در صحراي کربلا بجا گذاشتيم و اگر از زين العابدين مي پرسي او از شدت بيماري و دردها قادر به حرکت نيست و اگر از زينب (س) مي پرسي من زينب دختر علي(ع) هستم و اين ام کلثوم است و آن بانوان (که بصورت اسير مي بيني ) بقيه بانوان منسوب به حضرت زهراي اطهر (س) باشند . وقتي  که هند  سخن زينب (س) را شنيد ، فرياد و شيون سر داد در حالي که با نعره جانسوز مي گفت : آه ، فغان اي امام من ، اي آقاي من، اي حسين من، کاش قبل از اين روز کور بودم و دختران فلطمه (س) با اين حال نمي ديدم . سپس از شدت ناراحتي سنگي از زمين بر داشت و بر سرش کوبيد و خون به صورتش جاري گرديد و بيهوش شد پس از آنکه به هوش آمد زينب (س) به بالين او آمد و فرمود: اي هند برخيز و به خانه ات برو که مي ترسم شوهرت يزيد به تو آسيب برساند و هند کفت :سوگند به خدا نمي روم تا براي آقايم و مولايم ابا عبد الله الحسين(ع) ماتم بگيرم و گريه کنم و تو و ساير بانوان هاشمي را به خانه ام بياورم . سپس هند برخواست و سرش را برهنه کرد و لباسش را پاره نمود و با پاي برهنه نزد يزيد که در مجلس عمومي خود بود آمد و فرياد زد: اي يزيد آيا تو فرمان داده اي که سر مقدس حسين(ع) را در کنار دروازه شام روي نيزه قرار دهند و آويزان کنند . يزيد که بر سرش تاج رنگارنگ سلطنت بود و بر سرير سلطنت تکيه داده بود تا همسرش را در آن حال ديد بر خواست و او را پوشانيد و گفت: آري براي پسر دختر پيامبر (ص) فرياد بزن و گريه کن و بگو خدا لعنت کند ابن زياد را که در باره او عجله کرد و او را کشت خدا او را بکشد . وقتي يزيد هند را پوشانيد صدا زد : اي يزيد واي بر تو در باره من غيرت کردي و مرا پوشاندي پس چرا اين غيرت را درباره دختران زهراي اطهر (س)  نکردي ، پوشش آنها را دريدي ، چهره هايشان را آشکار ساختي ، و آنان را در خرابه جا دادي... . (66)
غيرت حضرت امام محمد با قر (ع): يکي از صحاب غيرت حضرت امام محمد با قر (ع) به در خانه امام (ع) آمد و در را کوبيد کنيز امام پشت در آمد و در را باز کرد او دست بر سينه کنيز نهاد و گفت به آقايت بگو ابوصباح اجازه ورود مي خواهد . امام(ع) فرياد زد : ادخل لا ام لک ،اي بي مادر وارد شو ، ابو صباح وارد خانه شد امام را عصباني ديد ، به عذر خواهي پرداخت امام(ع) با تندي به او فرمودند: تو خيال مي کني اين ديوارها مانع ما از آگاهي به پنهانيها است چرا چنين کردي قطعا" بپرهيز که مبادا اين کار ناپسند را تکرار کني.(67)
غيرت حضرت امام صادق(ع): حضرت امام صادق(ع) فرموده اند :« انا غيور، من بسيار غيرتنمد هستم».(68)
---------------------------منابع و مؤاخذ:---------------------------
1_ وسايل الشيعه ، ج 14 ص 107
2_ نهج البلاغه ، حکمت ، ص 124
3_ وسايل الشيعه ، ج 14 ،ص 108
4_ همان ، ص 110
5_همان
6_ بحار الانوار ، ج 42 ، ص 56 به نقل آداب زندگي، ج 1
7_ وسايل الشيعه ، ج 14 ، ص 11
8_ سفينه البحار، باب غير به نقل آنچه بايد يک زن بداند_ ص320
9_ آنچه يک زن بايد بداند ،ص320
10_ سفينه البحار،باب غير به نقل آنچه بايد يک زن بداند_ ص315
11_ وسايل الشيعه ،ج 12، ص 232
12_  آنچه يک زن بايد بداند ،ص 313
13_    وسايل الشيعه ،ج14،ص 174
14_همان
15_ مستدرک الوسايل ، ج 14، ص 255 ، به نقل اخلاق خانوده، ص 165
16_بحار الانوار ، ج 103 ،ص 243 ، به نقل اصل اخلاقي اشتهاردي ،ص 112
17_ بحار الانوار ، ج 103 ،ص 249، به نقل احکام خانواده موگهي ، ص 156
18_ بحار الانوار ، ج 103 ،ص 242، به نقل احکام خانواده موگهي ، ص7 15
19_ ميزان الحکمه ، ج 2 ، ص 252 ،اصل اخلاقي، ص 309
20_نهج البلاغه ، نامه 31 ، بند 16
21_ همان ، بند 17
22_ مکارم اخلاق ، ص 231 ، به نقل احکام خانوده موگوهي ، ص 156
23_ بحارالانوار ، ج 79 ، ص 116
24_ وسايل الشيعه ، ج 14 ، ص 108
25_ بحارالانوار ، ج 79 ، ص 116 ، به نقل 25 اصل اخلاقي ، اشتهاردي ، ص 310
26_ وسايل الشيعه ، ج 14 ، ص 109
27_ وسايل الشيعه ، ج 14 ، ص 175
28_ همان
29_ سفينه البحار ، باب ديث به نقل آنچه يک زن بايد بداند ، محمدي نيا ، ص 320
30_ وسايل الشيعه ، ج 14 ، ص 109
31_ همان ، ص 176
32_ سنن بيهقي ، ج 10 ، به نقل آنچه يک زن بايد بداند ، ص 314
33_ وسايل الشيعه ، ج 14 ، ص 176
34_ کنز العمال ، حديث 7074 ، به نقل 25 اصل اخلاقي ، ص 309
35_ نهج البلاغه ، نامه 31 ، بند 118
36_ وسايل الشيعه ، ج 14 ، ص 176
37_ بحارالانوار ، ج 103 ، ص 249 ، حديث 36 ، و 37 به نقل ، اخلاق خانوده ، موگهي ، ص 158
38_ فرازهايي از تاريخ اسلام  ، سبحاني ، ص 22
39_ اصول کافي ، ج 2 ، ص 375
40_ وسايل الشيعه ، ج 14 ، ص 176
41_ نهج البلاغه ، حکمت ، ص 47
42_ تعليم وتربيت در اسلام ، مطهري ، ص 203
43_ آنچه يک زن بايد بداند ، محمدي نيا ، ص 317
44_ نهج البلاغه ، حکمت ، ص 305
45_ انسان کامل ، شيهد مطهري ، ص 286
46_ وسايل الشيعه ، ج 14 ، ص 109
47_ وسايل الشيعه ، ج 14 ، ص 111
48_ همان ، ص 110
50_ سنن بيهقي ، ج 10 ، ص 225 ، به نقل آنچه يک زن بايد بداند ، ص 314
51_ وسايل الشيعه ، ج 14 ، ص 108
52_ سوره مبارکه يوسف ، آيه 25
53_ کافي ، ج 5 ، ص 536 ، مکارم الا خلاق ، ص 239 ، به نقل آنچه يک زن بايد بداند ، ص 315
54_ سفينه البحار ، ج 2 ، ص 338
55_ سفينه البحار ، ج 2 ، ص 238 ، به نقل 25 اصل اخلاقي ، ، ص  309
56_ همان ، اشتهاردي ، ص 314
57_ غيرت خداوند اين است مؤمن مرتکب  کاري نشود که خداوند بر او حرام کرده ج 14 ، ص 109
58_ الغدير ، ج 8  ، ص 243 ، به نفل 25 اصل اخلاقي ، ص 315
59_ معالي السبطين ، ص 254 .به نقل زينب کبري (س) ، حسن الهي (بوته کاري) ، ص 113
60_ سيره امام حسين (ع) ، غفاري ، ص 218
61_ نفس المهوم ، ص 190 ، به نقل سوگند نامه آل محمد ، اشتهاردي ، ص 354
62_ سوگند نامه آل محمد ، اشتهاردي ، ص 354
63_ سيره امام حسين (ع) ، غفاري ، ص 222
64_ سوگند نامه آل محمد ، اشتهاردي ، ص 357
65_ سيره امام حسين (ع) ، غفاري ، ص 222
66_ معالي السبطين ، جلد 2 ، ص 175- 173 (مجلس 16) به نقل سوگند نامه آل محمد ، اشتهاردي ، ص 486چ
67_ کشف الغمه ، ج 2 ،ص 353 ، به نقل 25 اصل اخلاقي ، ص 317
68_ وسايل الشيعه ، ج 14 ، ص
-----------------------------------------
گرد آورنده:
محمد حسين حسني کبوترخاني
استاد:
آقاي محسن زاده


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: خانواده
برچسب‌ها: خانواده

تاريخ : یک شنبه 13 / 2 / 1399 | 4:0 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.