شیطان کاری کرد که دختر پادشاه مریض شد.هردکتر و طبیبی را آوردند نتوانست دخترپادشاه را معالجه کند.تااینکه شیطان به فکرپادشاه انداخت که پیش برسیسای عابد برود.دخترپادشاه رانزد برسیسای عابد بردند.بعد از مدتی که عابد وضعیت جسمی دختررابررسی کرد شیطان کارخودش رو بازیرکی شروع کرد.
وسوسه شیطان باعث شد که عابد به پادشاه گفت:باید یه چندروزی دخترپادشاه اونجا بماند تا بهتر بتواند اورامعالجه کند. بعداز مدتی که دخترپادشاه حالش رو به بهبودی بود شیطان عابد رو وسوسه کرد تا بادخترپادشاه نزدیکی کند .اولش برسیسای عابد مخالفت کرد و گفت :من این عمل زشت زناراانجام نمیدهم.من از خدا میترسم و کاری نمی کنم که در پیشگاهش شرمنده و خجالت زده باشم اما شیطان بیشتروسوسه کرد.
میدونید که پیامبرخداحضرت محمدمصطفی(ص)فرمودند:::::...........در هر خانه ای یا مکانی که یک مرد و یک زن باشند نفرسوم شیطان است.............شیطان وسوسه انگیز......................
اخرش عابد دست به عمل زنا زد.اما بازم شیطان راضی نشد بهش گفت :توبادخترپادشاه این عمل راانجام دادی ووقتی پادشاه بیاد اونوقت دیگه حتما مجازاتت میکنه و مجازاتت چیزی جزمرگ نیست............ولی اگه بخوای یه راهی هست که نجات پیداکنی.
به عابد گفت :توباید دخترروبه قتل برسونی تا به کسی چیزی نگه.وسوسه شیطان کارساز بود.عابد دختررابه قتل رساند.شیطان به سراغ پادشاه رفت .بهش گفت:میدونی عابددخترت رو کشته!!!
پادشاه گفت:من به هیچ کس حتی چشمای خودم اعتماد ندارم اما به برسیسای عابد اعتماد دارم.شیطان بهش گفت:میتونی بری و ببینی که دخترت رو در کشته ودرداخل باغچه دفن کرده. وقتی رفتند ودیدند ان مرد(شیطان)راست گفته و جسددختررااززیرخاک دراوردند.
بازم شیطان راضی نشد.
به برسیسای عابد گفت :من تورابه این مصیبت دچارکردم وباعث این گرفتاریت منم اگه تو ازخدادست برداری و به من روی بیاوری منم تورانجات میدم................................................
برسیسای عابد به خدا پشت کرد و روبه شیطان اورد دراین موقع بود که شیطان خیالش راحت شد و رفت
برسیسای عابد باان همه عبادت اخرش ازرحمت الهی بی نصیب ماند و گرفتار شیطان شد.
پس همیشه از خدا بخواهیم که::::
ما را از شر وسوسه های شیطان انسی وجنی نجات دهد و محافظت فرماید....
امین یا رب العالمین
نظرات شما عزیزان: