1. مسئلة معنايابي زندگي، امروزه در رواندرماني (psychotheratpy) اهميت فراواني يافته و يكي از شاخههاي رواندرماني، معنادرماني (logotherapy) نام گرفته است. روانشناسانِ معنادرمان معتقدند همة بيماريهاي رواني را كه منشأ جسماني ندارند، ميتوان با معنادار كردن زندگي درمان كرد. ويكتور فرانكل (Emil Viktor Frankle) بنيانگذار معنادرماني معتقد است: معنا دادن به زندگي بايد به گونهاي باشد كه فرد براي زيستن خود به تصويري از هدف نهايي دست يابد تا در پرتو آن، همة زندگي برايش معنادار شود و پرسش بيپاسخ كه معنادار بودن زندگي وي را متزلزل سازد، برايش باقي نماند. در اين صورت است كه همة بيماريهاي رواني كه منشأ جسماني ندارند، علاجپذيرند. براي آگاهي بيشتر از معنادرماني، ر.ك: ويكتور فرانكل، انسان در جستجوي معنا، ترجمة اكبر معارفي؛ همو، پزشك و روح، ترجمة بهزاد بيرشك؛ همو، فريادناشنيدة معنا، ترجمة بهزاد بيرشك.
همة نظامهاي اجتماعي و اخلاقي، در صورتي از پشتوانة لازم برخوردار خواهند بود كه به حل درست و روشن پارهاي از مسائل اساسيِ انسانشناختي كه مبناي آن نظامها را تشكيل ميدهد، دست يافته باشند. در واقع، دليل وجودي نظامها و نهادهاي اجتماعي، برآوردن نيازهاي اساسي انسان است و در صورتي كه نيازهاي اصيل انساني از نيازهاي كاذب وي بازشناسي نشود، و نظامهاي اجتماعي و اخلاقي بر اساس نيازهاي واقعي و اصيل انسان و متناسب با هدف نهايي او پايهريزي نگردد، اين نظامها پشتوانة منطقي و معقول نخواهند داشت.(2)
موجوديت و اعتبار علوم انسانيِ تبييني
مقصود از علوم انسانيِ تبييني، آن دسته از علوم انساني ـ تجربي است كه به بررسي و تبيين پديدههاي انساني ميپردازد و از حد وقايعنگاري و توصيف صِرف، فراتر رفته، درصدد كشف سازوكار و قوانين حاكم بر پديدههاي انساني است. موجوديت و اعتبار اين علوم، در گرو حل برخي مسائل انسانشناختي است. براي مثال، اگر در مسئلة طبيعت و سرشت مشترك انسانها به پاسخي مثبت نرسيم و به كلي منكر مشتركات فراحيوانيِ انسانها شويم، علوم انساني به علوم حيواني و زيستي فرو كاسته خواهند شد. در اين صورت، علوم انساني به مفهوم واقعي آن وجود نخواهند داشت؛ زيرا در اين تصوير، انسانها يا حيواني پيچيدهترند كه با توسعة همان علوم حيواني و زيستي ميتوان به شناخت قوانين حاكم بر آنها و رفتارها و روابطشان نايل آمد، يا هر انساني،
1. مقصود ما از واژة «نظام اجتماعي» مجموعهاي به هم پيوسته و داراي ارتباط منطقي از باورداشتها و ارزشها است كه در حوزهاي خاص براي تنظيم روابط اجتماعي به منظور دستيابي به هدفي معين در نظر گرفته ميشود؛ مانند نظام اقتصادي اسلام. نظام اجتماعي در اين بحث با مفهوم نظام اجتماعي در علوم اجتماعي كه ناظر به روابط به هم پيوستة اعضا و بخشهاي مختلف يك جامعه است، متفاوت و در عين حال مشابه و جنبة انتزاعي آن بيشتر است. با توضيح يادشده تفاوت قانون علمي و نظرية اجتماعي با نظام اجتماعي نيز روشن ميشود.
2. ر.ك: عبدالله جوادي آملي، انسان در اسلام، ص 34.
نظرات شما عزیزان: