تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 45726
بازدید دیروز : 70777
بازدید هفته : 124952
بازدید ماه : 178230
بازدید کل : 10569985
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 20 / 9 / 1398

حضرت على (ع) در خطبه اول بعد از اینكه به اجمال در مورد شناخت و نحوه خلقت خداوند سخن گفته است، در ادامه بطور تفصیل به خلقت جهان هستى توسط خداوند پرداخته و فرموده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
......ثم انشا سبحانه، فتق الاجواء ، و شقّ الارجاء ، و سكائك الهواء ، فاجرى فیها ماءا متلاطما تیّاره ، متراكما زخّاره ، حمله على متن الرّیح العاصفة ، و الزعزع الغاصفة ، فامرها بردّه ، و سلّطها على شدّه ، و قرنها الى حدّه ، الهواء من تحتها فتیق ، والماء من فوقها دفیق ، ثمّ انشا سبحانه ریحا اعتقم مهبّها ، و ادام مربّها ، واعصف مجریها ، و ابعد منشاها ، فامرها بتصفیق الماء الزّخّار و اثارة موج البحار ، فمخضته مخض السّقاء ، و اعصفت به عصفها بالفضاء ، تردّ اوّله الى آخره و ساجیه الى مائره ، حتى عبّ عبابه و رمى بالزّبد ركامه ، فرفعه فى هواء منفتق و جوّ منفهق ، فسوّى منه سبع سموات ، جعل سفلاهنّ موجا مكفو فا ، و علیاهنّ سقفا محفوظا و سمكا مرفوعا ، بغیر عمد یدعمها ، ولا دسار ینظمها ، ثم زیّنها بزینة الكواكب ، و ضیاء الثواقب ، واجرى فیها سراجا مستطیرا ، و قمرا منیرا ، فى فلك دائر، و سقف سائر، و رقیم مائر .......
«ترجـمه»
.....پس خداوند شكافت جوهاى لایتناهى را ، اطراف و گوشه هاى آنرا باز نموده بالاى فضا هوا و جاى خالى را بیافرید ، پس در آن ، آب كه موجهایش متلاطم و پى در پى بود و از بسیارى روى هم مى غلطید جارى كرد.آن آب را بر پشت باد تندى كه قوى و با صداى بلند بود برنشاند. پس به باد فرمان داد تا آن آب را باز گرداند و محكم نگاهش دارد .و باد را تا سر حد آب نگاه داشت و در جایگاه آن آب قرا داد . هوا در زیر آن باد بازو گشاده و از بالایش آب ریخه شد. آنگاه باد دیگرى را آفرید و جاى وزیدن آنرا عقیم گردانید. و قرار داد آنرا كه همیشه ملازم تحریك آب باشد. و وزیدن آنرا تند كرد و مبدا تكوینش را دور دست گردانید. پس آنرا به حركت دادن و بر هم زدن آن آب فراوان و برانگیختن و بلند كردن موج دریاها فرمان داد . پس آن باد، آن آب را، مانند مشك جنبانید و به هم زد به آن تند وزید، مانند وزیدنش در جاى خالى و وسیع. اول آنرا به آخرش باز میگرداند و ساكنش را به متحرك آن . تا آنكه انبوهى از آب بالا آمد و آن قسمتى كه متراكم و بر روى هم جمع شده بود كف كرد.خداوند آن كف ها را در جاى خالى و وسیع فضاى گشاده بالا برد.هفت آسمان را از آن كفها پدید آورد ، زیر آن آسمان ها موجى را قرار داد از سیلان و ریزش ممنوع باشد. و بالاى آنها سقفى را كه محفوظ است و بلند ، بدون ستون هایى كه نگه دارد و بى میخ و یا ریسمانى كه آنها را منظم داشته باشد.آنگاه آن آسمان ها را به زینت ستاره ها و روشنى نور افكن ها آرایش داد و در آنها چراغ نور افشان خورشید و ماه درخشان را به جریان انداخت. در حالیكه هر یك در فلكى است دور زننده، و سقفى سیر كننده، و لوحى متحرك .
‹‹ترجمه از حاج سید على نقى فیض الاسلام››
1ـ شكافت فضاها
قبل از پرداختن به اصل موضوع باید گفت كه جهان مادى مجموعه ى كلیه موجوداتى است كه در ظرف فضا وجود دارد. البته فضا هم جزیى از جهان هستى است كه خلق شده است. تصور این مسئله كه قبل از خلقت هیچ چیزى حتى فضا هم وجود نداشته است ، براى ما مشكل است. براى همین حضرت على (ع) به شكافت فضا اشاره نموده و فرموده است:
ثم انشا سبحانه فتق الاجوا ، وشق الارجا ، و سكائك الهوا ، «پس ( از اینكه به اجمال خدا را شنا ختى و به نحوه خلقت خداوند برخورد نمودى در ادامه بدان كه) خداوند شكافت فضاها را ، اطراف ونواحى آنرا باز نمود، و در بالاى فضا هوا را خلق نمود.»
فتق: یعنى شكافتن ، گشودن و باز كردن است.
مرحوم علامه طباطبائى مفسر بزرگ اسلامى مى فرماید: فتق یعنى انشقاق جزها از كل ها، جدا كردن موجودات و نشر و زیاد كردن آن ها ، گسترش جهان به سبب خلقت جدید.
معناى «فتق الاجواء» نشان مى دهد كه جهان یكپارچه ودر یك جا جمع شده بود چون در این صورت است كه شكافتن و گسترش دادن معنى پیدا مى كند. تا چیزى در یك جا جمع نباشد نیازى به سخن گفتن ، از شكافتن وگشودن نیست.
علاوه بر آن طبق نظر بعضى از مفسران آیه ى 30 سوره ى انبیاء به یكپارچگى آسمان وزمین اشاره نموده است. این یكپارچگى به معنى این است كه جهان در یك جا جمع شده بود و خداوند آن ها را از هم گشوده است.
در حدیثى از امام صادق(ع) وارد شده است كه خداوند قبل از خلقت جهان جرثومه اى را خلق نمود كه این جرثومه سر آغاز جهان هستى شد. از آنجایى كه اصل وریشه ى هر چیزى را جرثومه مى گویند پس باید اصل و ریشه جهان هستى یك چیز و در یك جا جمع بوده باشد. سپس خداوند به شكافتن آن پرداخته است.
سخن حضرت على(ع) كه مى فرماید : شق الارجاء،وسكائك الهواء، نشان میدهد زمانیكه فضاها شكافته مى شود جهان بسرعت از هر طرف به انبساط مى پردازد تا جاى خالى براى خلقت فراهم آید. اما جاى خالى به معنى این نیست كه چیزى در آن نبوده است، بلكه این فضاى خالى باید پراز ذراتى بوده باشد كه در حال ایجاد و گریختن از مركز خلقت بوده باشد. شاید براى همین باشد كه حضرت در ادامه مى فرماید، خداوند آب را بر پشت باد سخت وزنده قرار داد.
همچنین شكافتن فضاها به طور ضمنى به ما مى گوید، كه جهان براى گسترش از یك نقطه خیز برداشته است و این خیز باعث بادى سهمگین شده كه حضرت در ادامه به آن اشاره نموده است. اما آیا حضرت على(ع) هم در اینجا از یك انفجارگونه آغازین سخن گفته است؟ ( همانند نظریه انفجار بزرگ) براى پاسخ باید سخنان حضرت على(ع) را بدقت بررسى كنیم.
2ـ جارى شدن آب در فضا
فاجرى فیها ماءا متلاطما تیاره ، مترا كما زخاره ، حمله على متن الریح العاصفة، والزعزع القاصفة « پس جارى ساخت خداوند آبى پر جنب وجوش و موّاج را كه بسیار متراكم و روى هم انباشته بود بر پشت بادى سخت وزنده و در هم كوبنده قرار داد.»
فعل اجرى ، نشان مى دهد كه این آب به سرعت در فضا در حال رفتن و انبساط بوده است و میل داشته كه پراكنده شود. وهر چیزى باید قبل از پراكنده شدن در یك جا جمع باشد تا انبساط و پراكندگى معنا پیدا كند. از طرف دیگر این آب بر پشت باد سخت وزنده و پر سر وصدا قرار داشته است. یعنى باد وآب هردو در حال انبساط بوده اند واین انبساط نشان مى دهد كه آب وباد هر دو حركتشان را از یك نقطه شروع كرده اند. بیش از یك نقطه هم در جهان اولیه نباید وجود داشته باشد چون هیچ مكانى قبل از جارى شدن آب و باد كه با شكافت فضا آغاز شد وجود نداشته است بلكه تصور مى رود وزیدن باد و جارى شدن آب بعد از مدت زمانى خیلى كم از شكافت فضا صورت گرفته باشد این مدت زمان احتمالا كسرى از ثانیه باید بوده باشد.یعنى زمانى كه فضاها شكافته شد بى درنگ باد وزید وهمزمان آب را حمل نمود.(تصویر شماره 1 ).
تصویر شماره 1
وجود این باد پر سر صدا وسریع كه آب را حمل مى كرد به ما تلقین مى كند كه انفجار ناگهانى در میان بوده است كه ازیك نقطه شروع شده و در حال دور شدن از مبدا تكوینش بوده است. فلذا بررسى دقیق سخنان حضرت نشان میدهد، كه گریزى از قبول یك حالت انفجار گونه در جهان آغازین نیست و همچنین گریزى از قبول آغاز جهان از یك نقطه نیست، زیرا هیچ چیزى حتى فضا قبل از آغازجهان وجود نداشته است. حالا فرض كنید اگر جهان بخواهد بصورت تدریجى شكل بگیرد لاجرم باید از یك نقطه شروع شده و گسترش پیدا كند.چنین سخنانى نشان مى دهد كه در جهان اولیه یك نقطه بسیار پر انرژى بسرعت براى انبساط وگسترش خیز بر داشته است وپس از اندكى از آغاز جهان باد حاصل از انفجار ،انبوه آب در حال خلق شدن را حمل نموده است.
اما چنین برداشتى از سخنان حضرت على(ع) با نظریه انفجار بزرگ تفاوت هایى وجود دارد، و آن این است كه در نظریه انفجار بزرگ جهان و تحولات آن باید تنها از یك انفجار ناشى شده باشد و این انفجار به تنهایى جهان را بوجود آورده و مسئول تمام پیامدهاى تكاملى آن است.
اگر از سخنان امام على(ع) یك حالت انفجار گونه را استنباط كنیم، آن وقت باید بگوئیم كه حضرت على(ع) یك انفجار را براى گسترش و ایجاد خلقت كافى نمى دانسته است. براى همین بعد از اینكه در باره ى انفجار گونه اولیه و حوادث بعد از آن سخن گفته، انفجار گونه ى دومى را مطرح نموده است و اختلاف ایندو را نیز از جملات آن حضرت بخوبى مى توانیم درك كنیم كه بزودى شرح آن خواهد آمد.

سخن حضرت كه مى فرماید:
فاجرى فیها ماء ... پس جارى ساخت در آن آبى ...
ماهیت این آب چه بوده است؟

این آب چند خصوصیت داشته است:
1ـ بسیار پر جنب وجوش بود .این نشان میدهد كه انرژى جنبشى این آب بسیار بالا بوده است . دلیل حتمى آن هم باید این باشد كه این آب بسیار داغ بوده و دماى آن به میلیاردها درجه مى رسیده است.
2ـ این آب بسیار متراكم بوده است. این تراكم فشردگى ذرات آب را نشان میدهد. یعنى در واحد حجم چگالى این آب بسیار بالا بوده است.شاید این آب نسبت به آب آشامیدنى ما میلیاردها بار فشرده تر بوده است.(چون در همه ى این موارد صیغه ى مبالغه بكار رفته است.)
3ـ از این آب جهان هستى شكل گرفته است. این خصوصیات نشان میدهد ، آبى كه حضرت على(ع) از آن سخن گفته است ،آبى با خصوصیات عجیب بوده است، كه ما در روى زمین آن را هرگز تجربه نكرده ایم و بسیار ساده لوحانه خواهد بود كه ما فكر كنیم این آب همانند آبى بوده است كه ما آن را میاشامیم ویا به تجربه در زمین آن را دیده ایم .
این سخن حضرت على(ع) مارا متوجه سخن امام صادق(ع) میكند، كه به یكى از منكران خداوند در حالیكه به سنگى اشاره كرده بود ، فرمود ، این سنگ از آب ساخته شده است .اما آن شخص این سخن را نپذیرفته بود و سخن حضرت را به سخره گرفته و گفته بود ، چگونه ممكن است آبى كه من میاشامم روزى چنین سنگى را بوجود آورده باشد.حضرت درجواب فرموده بود منظور ما این آب نیست.
امروزه ما میدانیم كه چگونه در درون زمین ماگما وجود دارد و از دهانه آتشفشان ها بیرون مى آید سپس سرد شده و به سنگ تبدیل میشود .این ماگما كه بصورت مایع گداخته با دماى بالاست،بصورت آب، روان است .
اما ساختار این آب چگونه باید بوده باشد ؟
از آنجائیكه به علت دماى بسیار بالا هیچ اتمى نمى توانسته در شرایط اولیه جهان موجودیت خود را حفظ كند و همچنین اجزاى اتم نیز در چنین دمایى متلاشى میشدند باید این آب از اجزاى بنیادینى كه میتوانسته چنین دمایى را تحمل كند، تشكیل یافته باشد. این اجزا احتمالًا كوارك ها میتوانند باشند . چون طبیعتى كه ما میشناسیم در اصل و ریشه از سه ذره تشكیل یافته است . كوارك بالا ، كوارك پائین و الكترون. در حقیقت این سه ذره قوام دهنده اتمى هستند كه جهان از آن ساخته شده است.
پس باید آب انبوهى كه در جهان آغازین وجود داشت دریاى جوشانى بوده باشد كه عمدتًا از كوارك ها ساخته شده بود. در واقع دریاى اولیه دریاى كوارك ها بوده است. آن وقت علم به ما میگوید كه این دریا چقدر باید داغ و متراكم باشد. اما وسعت و حجم این دریا چقدر بوده است؟
از سخنان حضرت على(ع) فهمیده میشود كه این دریا بسیار عظیم بوده باشد آنقدر عظیم، كه توانسته هفت آسمان را بوجود آورد. و طبق آیه اى از قرآن كریم تمام آنچه كه ما بصورت ستاره مى بینیم جزء آسمان اول است، همچنان كه حضرت نیز در ادامه سحنان خود بیان داشته است كه خداوند آسمان اول را از ستاره پر كرد.طبق این، تمام آنچه كه ما امروزه با قویترین تلسكوپ ها از میلیون ها سال نورى به كهكشان ها نظاره میكنیم جزء آسمان اول است.
پس باید بگوئیم كه ما مقدار نا چیزى از ماده را در جهان هستى در تیر رس داریم شاید بیش از 95 درصد ماده موجود در دریاى اولیه از تیررس ما خارج هستند و ما به عللى قادر نیستیم به وجود آن پى ببریم.
در اینكه جهان هستى از آب (مایع ) بوجود آمده است و یا در جهان آغازین دریا وجود داشته است، در منابع اسلامى بسیار آمده است. كه به عنوان مثال دو نمونه آورده میشود.
در حدیثى از امام باقر(ع) آمده است كه فرمود : نخستین چیزى كه خداوند آفرید و همان منشأ همه موجودات شد آب بود .(التوحید 67/20)
پیامبر اسلام در جواب معنى آیه ، وجعلنا من الماء كل شیئ حى ، فرمود : یعنى خداوند هر چیزى را از آب آفرید.(بحار . ج 54 . ص 208)
3ـ وزش باد نخست.
سخن حضرت على(ع) كه فرمود : پس جارى ساخت آبى را ....
نشان مى دهد كه این آب بر پشت بادى تند در حال حركت و گریز بود است .چنین استنباط میشود كه همزمان با گشودن فضاها ،باد و آب موجودیت یافته و به سرعت از مركز خلقت به جلو مى تاختند و مى خواستند منبسط شده و در فضاى گشاده متفرق شوند .اما ماهیت این باد چه بوده است؟
بدون شك این باد مثل بادى نبوده است كه ما به تجربه در كره زمین آنرا مى شناسیم. حركت مولكول هاى هوا در كره زمین را باد مى نامیم. این حركت ناشى از اختلاف فشار در دو منطقه كره زمین مى باشد .به عبارتى گسیل مولكول هاى هوا از منطقه به منطقه ى دیگر را باد مى گویند این گسیل میتواند آرام یا شدید باشد .
ما همچنین بادهاى خورشیدى و بادهایى كه از اعماق فضا مى آید نیز مى شناسیم فرق این بادها با بادهاى سطح زمین این است كه ذرات تشكیل دهنده ى بادهاى خورشیدى و كیهانى ، بنیادى و بسیار ریز هستند و غالباً با سرعت نور حركت مى كنند با توجه به این مطالب ، پس حضرت على(ع) از چه نوع بادى سخن گفته است؟ اجزاى این باد چگونه بوده است؟
امام على(ع) در نهج البلاغه از دو نوع باد سخن گفته است؟
1ـ بادى كه زایش داشته است.
2ـ بادى كه عقیم بوده است.
منظور از بادى كه زایش داشته است ، بادى است كه نه تنها بنیان فضا را ایجاد مى كرد بلكه با انبساط خود ذرات و امواج بنیادى را در سطح خود ایجاد مى كرد براى همین پس از گذشت اندك زمانى انبوهى از از ذرات و امواج خلق شده و دریاى جوشان عظیمى را بوجود مى آورند كه در حال انبساط و حركت سریع بوده است . براى بدست آوردن درك بهتر ما باید به توضیح دو نوع موج بپردازیم .اعتقاد به این دو نوع موج چیزى است كه ما از تفكر در سخنان حضرت على(ع) وهمچین سخنان ملا صدرا،در باب حركت بدست مى آوریم، كه عبارتند از:
1ـ اموج اصلی: كه با طول موج بسیار بلند از یك نقطه بسیار پرانرژى قاهر وغالب به جولان در مى آیند این امواج بعد از بوجود آمدن هرگز از بین نمى رود و گویا اجزاى این امواج پیوستارى را تشكیل مى دهند كه در فضا در حال گسترش و انبساط هستند مثل یك طناب بزرگى كه بر اثر حركت موجى شكل امواج پشت سر هم در آن ایجاد شوند.
2ـ امواج فرعى : این امواج وجود مستقل ندارند بلكه متكى و وابسته به امواج بزرگ هستند. همچنین این امواج لحظه اى بیش وجود را تجربه نمى كنند.( یعنى بعد اینكه خلق شدند بلافاصله از بین مى روند) این امواج بعلت تراكم وقدرت انرژى امواج بزرگ در روى آن ها پدیدار شده و بعد از سیر یك طول موج كامل نابوده شده و در امواج بزرگ محو مى شوند. اما محو شدن آن ها در امواج بزرگ مقدمه اى براى بوجود آوردن موجى همتراز ، با موج قبلى میشود.چنین روندى تداوم پیدا میكند و موج فرعى سیكلى از وجود و نابودى را تداوم مى بخشد.گویا تمام جهان ماده از امواج فرعى تشكیل شده است.موادى كه ما آنرادرطبیعت مشاهده مى كنیم در هر ثانیه میلیون ها بار وجود و نابودى را در خود دارد . اما مغز ما بعلت سرعت چنین روندى آنرا احساس نمى كند، بلكه همه چیز را ثابت مى انگارد.(مانند روشن و خاموش شدن سریع لامپ كه ما آن را بصورت روشنائى متداوم درك مى كنیم.) همچنین موادى كه ما در طبیعت مشاهده مى كنیم از انباشت امواج فرعى تشكیل یافته است. اما ما ماده را بصورت جامد و در غالب اتم ها مشاهده مى كنیم.
وجود امواج اصلى كه از یك نقطه بسیار پر قدرت به جولان مى آید درك فضا را براى ما بوجود مى آورد این نقطه پر قدرت همان نقطه اى مى تواند باشد كه خداوند فضاها را از آنجا شكافت و جهان را گسترش داد ادامه ى سخنان حضرت على(ع) به مى فهماند كه این امواج و همجنان در حال جولان هستند و بطور متداوم از آن نقطه به پرواز در آمده و در سرتاسر هستى انبساط پیدا مى كند.
گویا حركت سریع این امواج بعد از آغاز خلقت به باد تند تعبیر شده است .كه آب را در پشت خود حمل مى كرده است . البته همانطور كه گفته شد این امواج همزمان با حركت رو به انبساط، ماده را در سطح خود خلق مى كردند. یعنى این امواج زایش داشته اند، بالطبع ماده ایجاد شده همراه امواج به جلو مى شتافتند . مثل اینكه باد آب را حمل مى كرد . طولى نمى كشد كه آنقدر ماده خلق شده زیاد مى شود، كه شرایط فیزیكى جدیدى بوجود مى آید تا مانع انبساط ماده شود . براى همین حضرت فرموده است:
4ـ برگشت آب.
فامر بردّه ، و سلّطها على شدّه ، و قرنـها الى حدّه. « پس امر كرد به باد كه آب را باز گرداند و باد را محكم بر آن آب مسلط گردانید و به مرز و سطح آب نزدیك كرد»
از زیاد شدن میزان ماده خلق شده كه بصورت دریاى آتشین عظیم، درحال حركت بود ، نیروى گرانش بتدریج بر نیروى گریز و فرار فزونى مى یابد و بالاخره بر آن غلبه كرده ، حركت دریا جوشان را متوقف مى سازد و آنرا از هر سو با قدرت بر مى گرداند .تا در یك نقطه گرد آورد . بدین صورت آب دریاى جوشان كه ذرات تشكیل دهنده آن از كوارك ها بود به سوى خاستگاه خود بر میگردد.(تصویر شماره 2 ).
تصویر شماره 2
جمله ى ، سلّطها على شدّه ، تسلط و فزونى یافتن نیروى گرانش بر نیروى حركت آب بوده است كه با سرعت در حال حركت و انبساط بوده است. و جمله ، قرنها الى حدّه ، به ما مى گوید كه این نیرو از سطح آن دریا در حال اعمال به سوى مركز بوده است یا ممكن است خمیدگى امواج گرانشى جهت بازگرداندن آب دریا باشد. از سخنان حضرت على (ع)چنین بر مى آید همان بادى كه آب را به جلو مى برده است مسئول برگرداندن آب بوده است.چنین عبارتى نشان دهنده ى این است كه علت به وجود آمدن نیروى گرانش امواج اصلى وبزرگ مى باشند همان امواجى كه نه تنها بنیان فضا را ایجاد كردند بلكه ماده را در سطح خود خلق نمودند.
الهوا من تحتها فتیق،والماء من فوقها دفیق. (( هوا از زیر آن باد گشاده و آب از بالاى آن ریخته شد))
این عبارت بیان رویدادهایى است كه آب هنگام برگشت با آن روبرو شده است.گمان میرود انبوهى از آب كه خلق مى شد و از مركز خلقت با گذشت زمان دور مى شد وانبساط پیدا میكرد. براى همبن مركز این كره خلقت ازآب خالى شده وتنها فضاى خالى حاكم بوده است.بنابراین زمانیكه این آب توسط گرانش گرد مى آمد گو اینكه فقط هوا در زیر آن وجود دارد و آب از بالا به سمت پائین در حال ریزش و انقباض بوده است .(تصویر شماره 3 ).
تصویر شماره 3
امّا آبى كه توسط باد برگردانده شد چه سرنوشتى پیدا كرد؟
این آب بعد از اینكه از حركت بازایستاد حركت رو به افزایشى را به سوى خاستگاه خود طى مى كند وبعد از گذشت زمانى از هرسو گرد آمده ودر یك جا جمع مى شود. اما نیروى گرانش نمى تواند بیش از اندازه آنرا در هم فرو ببرد وبه یك نقطه ى فوق چگال(سیاهچاله) تبدیل كند .چون ادامه سخنان حضرت على(ع) چنین دركى را به ما نمى دهد كه شرح آن خواهد آمد .(تصویر شماره ).
به هرحال این دریاى جوشان كوارك ها با این سرگذشت بیان شده تا آغاز انفجارگونه دوم بسیار فعال و نا آرام بوده است، و مثل یك گلوله آتشین محتواى تمام جهان هستى را در خود داشته است .جایگاه این دریاى آتشین باید همان جایى باشد كه خلقت از آنجا شكافته شد.
5ـ وزش باد دوم.
ثمّ انشأ سبحانه ریحاً اعتقم مهبّها، و ادام مربّها ، واعصف مجریها ، و ابعد منشأها.
«سپس خداوند بادى دیگرى را خلق كرد كه محل وزش آنرا عقیم ساخت و ملازمت آن باد با آب را دائمى كرد و خداوند محل جریان باد را محكم و قوى گردانید و محل تكوین باد را دور گردانید».
همانطور كه قبلاً توضیح داده شد در نهج البلاغه از دو نوع باد سخن گفته شده است و دیگرى بادى كه عقیم بوده است .و ما در اینجا به توضیح باد عقیم با توجه به مطالب عنوان شده توسط حضرت مى پردازیم. اما چرا به این باد عقیم گفته شده است؟
از مهمترین دلایلى كه مفسران ذكر كرده اند عبارتند از :
1ـ چون آن باد بجز تحریك آب ، مأموریت دیگرى نمى توانسته داشته باشد.
2ـ محل وزش آن باد بسته شده ، به قسمى كه دیگر نمى وزد.
گروهى نیز مى گویند یعنى خداوند آن باد را بنا بر مصلحت و حكمت مى فرستد.
ظاهراً هر دو نظر باید درست باشد. چون این باد كه بسیار قوى بوده است حاصل یك انفجار گونه بسیار عظیمى بوده كه در ظرف فضا صورت گرفته است . بر خلاف باد اولى كه فضا را هم شكل مى داد.
مجرا و منشأ این باد خصوصیاتى داشته است كه براى آغاز آن باید فضا شكل گرفته باشد و اجزاى منفرد این باد با تكیه بر امواج بزرگ بوجود آورنده فضا راه خود را طى كرده و به آن دریاى جوشان كه از ذرات بنیادى كوارك ها تشكیل یافته بود حمله ببرد. از طرفى اجزاى منفرد این باد خود وابسته به اجزاى باد اولى بوده است وبه كمك آن مى توانسته جولان بدهدبنابراین، این باد زایشى نداشته است.بعنى هیچ ذرّه اى را بوجود نمى آورد بر خلاف باد اولى كه ذرات در سطح آن ها خلق مى شدند.
مجرا و منشأ این باد هم باید یك نقطه بسیار چگال و پر از انرژى بوده باشد كه بعد از فراهم شدن شرایط و باگذشت زمان زیادى از شكافت فضاها بطور ناگهانى منفجر شده و راه فضاها را در پبش گرفته و باد بس پر قدرتى را ایجاد نموده و سپس ذرات براى حمله به آن دریا گسیل شده است.(تصویر شماره 4 ).
تصویر شماره 4
چنین توضیحاتى این معنى را در انسان القاء مى كند كه جهان از یك جفت نقطه متضاد گونه بسیار پر انرژى و چگال آغاز شده است اما انفجار این دو نقطه با فاصله زمانى مشخص رخ داده است. اما آیا وزش باد عقیم تداوم پیدا كرده است؟
در اینجا آنچه باید دانست این است كه منشاْ بوجود آورنده این باد بطور ناگهانى فعال شده و انرژى آن خیلى سریع انبساط پیدا كرده است.بنا براین براى فعالیت مجدد هیچ محتواى دیگرى نداشته است بلكه كل محتوا بصورت انرژى آزاد شده است گو اینكه این باد یكبار مى توانسته بوزد ومحل وزش مجدد براى آن وجود نداشته است به تعبیر دیگر ، محلى براى وزش آن وجود نداشته است وشناسایى محل وزش این باد به علت انبساط جهان قابل شناسایى نیست.
باتوجه به این نكات احتمالاً باد اولى بطور متداوم در حال وزیدن است وبه صورت یك مانع اجازه نمى دهد كه جهان هستى به علت نیروى گرانش در هم فرو ریزد .عبارت ، و ادام مربها،نشان مى دهد كه این باد بعد از اینكه به آن دریا رسید وآن را منقلب كرد به تحریك آن ادامه داد و حتى با ذرات آن دریاى جوشان وارد واكنش شد .انبساط كنونى جهان به ما مى گوید كه انرژى حاصل از آن باد عقیم هنوز كهكشان ها را به جلو مى راند واجازه نمى دهد جهان در یك نقطه در هم فرو ریزد . عبارت ،واعصف مجراها، قدرت فوق العاده وزش این باد را نشان مى دهد این مجرا كه احتمالاً یك نقطه ى بسیار چگال وداغ بوده است انرژى بى نهایت زیادى داشته است بحدى كه آن دریاى عظیم را متفرق ساخته است و بر اثر آن هنوز هم هستى با سرعت در حال انبساط است .
وابعد منشاْها.«و دور گردانید محل تكوین آن باد را »
اكثر مفسران این عبارت حضرت را از لحاظ مسافت وارتفاع بررسى نموده اند اما توضیح نداده اند كه این دورى نسبت به چه نقطه اى سنجیده شده است؟
آیا محل تكوین این باد نسبت به دریاى جوشان دور بوده است؟
پذیرش این اعتقاد كه این دور بودن نسبت به دریاى جوشان سنجیده شده حتمى است چون در پیدایش اولیه جهان بجز دریاى جوشان مبداْى براى سنجش وجود نداشته است و آن دریا كل هستى بوده است.
اما چنین نظرى ما را به یك نكته ظریف مى رساند وآن این است كه معتقد باشیم مبدا تكوین باد عقیم با مبدا تكوین فضاها بصورت دو جفت نقطه در كنار هم بوده اند یعنى خدا وند جهان هستى را از دو نقطه بسیار چگال وداغ ودر عین حال متضادگونه خلق نموده است بدین صورت كه نخست نقطه اى كه محل تكوین فضاها بود شروع به انبساط كرده واین انبساط نقطه دوم را كه محل تكوین باد عقیم بود از محل تكوین فضاها دور كرد. آنقدر دور شد تا شرایط براى انفجار دوم آماده شد. شاید براى همین باشد كه حضرت فرموده است منشاء وزش این باد را خداوند دور گردانید.چنین نظرى مى تواند، در جهانى كه همه چیز جفت جفت آفریده شده است. همخوانى داشته باشد.
6ـ برهم خوردن دریاى جوشان.
فاْمرها ، بتصفیق الماءالزخّار ، و اثارةموج البحار.«پس خداوند به حركت دادن و بر هم زدن آب انبوه و بر انگیختن موج دریاها فرمان داد.»
با آغاز انفجار گونه دوم انرژى در همه جهات با سرعت نور گسیل مى شود . گویا اینكه بادى پر قدرت با سرعت زیاد در حال وزش است . این باد بعد از گذشت مدت زمانى به دریاى جوشان كه از ذراّت بنیادى تشكیل یافته بود مى رسد و آن دریا را بشدّت در هم مى ریزد . و تلاطم شدیدى را در آنجا ایجاد میكند.
فمخضته مخض السّقاء.«پس (آن باد) مثل جنبانیدن مشك ، آن آب را جنبانید.»
این عبارت نشان مى دهد كه آن دریا چگونه دچار آشوب سراسرى شد.و تغییرات شدیدى در آن پدیدار گشت . و نیروى جاذبه دیگر نتوانست تقارن دریا را حفظ كند.
عصفت به ، عصفها بالفضاء.(آن باد) به آن آب مثل وزیدنش به فضا (جاى خالی) وزید.
عبارت بخوبى به ما توضیح مى دهد كه وقتى این باد به آن دریا رسید بدون هیچ گونه مانعى در آن نفوذ كرد. گو اینكه این باد به فضاى خالى وزیده است.شاید بخوبى بتوانیم این نتیجه را بگیریم ، كه ذرّات این باد از ذرّات بدون جرم تشكیل شده بود. چون براحتى در آن آب بسیار متراكم و انبوه نفوذ كرده است.
تردّ اوله الى آخره، وساجیه الى مائره.« (آن باد) اول آب را به آخرش و ساكنش را به متحركش بر مى گردانید.»
آن باد از سمتى كه به آن دریا برخورد كرد آب دریا با حالت برانگیختگى عقب نشست و براى رسیدن به آخر و سمت مخالفش سرعت مى گرفت و هیچ ذرّاى از ذرّات آن نبود مگر اینكه در جنب و جوش بود.
7ـ برخاستن كفها ( حباب ها).
حتى عبّ عبابه ، و رمى بالزّبد ركامه .« تا اینكه انبوهى از آب بالا كشید و آن قسمتى كه متراكم و انبوه بود كف كرد.»
نتیجه همه این اتفاقات باعث شد آب دریا نه تنها به جلو حركت كند بلكه یك شرایط نا همگن در آن بوجود بیاید این شرایط نا همگن باعث شد بعضى از قسمتهاى این دریا متراكم تر از بعضى قسمتهاى دیگر شود. در واقع محیط این دریا ، كوهه كوهه شد .این محیط هاى متراكم تر انرژى بسیار عظیمى داشتند و هر كدام قادر بودند ماده میلیاردها ستاره را در خود داشته باشند.از همین نقاط كف ها شكل گرفتند و ضمن انببساط سریع به جلو پرتاب شدند و شاید براى همین باشد كه حضرت على(ع) فعل « رمى » را آورده است. چون معنى تحت الّفظى آن مى شود ، « وانداخت كف را قسمت متراكم و انبوه آب».فعل انداخت حركت ناگهانى كف ها را كه از دریا جدا شدند نشان مى دهد.
ما نیاز داریم كه در مورد كف ها بیشتر توضیح دهیم . زبد، در عربى یعنى كف و آن چیزى است كه در روى مایعات بر اثر حرارت وغیره پدید مى آ ید . مانند كف هاى روى آب كه بر اثر جوشیدن در سطح آن پدید مى آید، اما اگر فرض كنیم كه یكى از دانه هاى كف به بزرگ شدن ادامه دهد و به اندازه توپ فوتبال برسد. آنوقت ممكن است شما به آن یك كف بزرگ بگوئید و یا ممكن است اسم آن را حباب بگذارید ظاهراً ما به كف هاى بزرگ حباب مى گوئیم و همچنین به وسیله هاى از جنس شیشه كه كره اى مانند باشد حباب مى گوئیم بر طبق این توضیحات اگر چنین قضاوت كنیم كه كف ها اجتماع ریزى از حباب ها هستند اشتباه نكرده ایم.
كف هایى كه حضرت ازآن سخن گفته باآنچه ما از آن تجربه داریم بسیار متفاوت است.تعبیر به كف تنها مى تواند تقریب به ذهن باشد اما مى دانیم كه در شرایط اولیه جهان چگونه آب دریا آشوب گونه بوده است. حتى تصور دما و چگالى آن براى ما مشكل است، پس نباید تصور شبیه كف هاى روى آب را در شرایط اولیه جهان داشته باشیم.
كفى كه حضرت از آن سخن گفته ، از نقاط متراكم آن دریا بر خاسته، اما عملكرد كف گونه داشته است. چون این نقاط متركم ابتدا كره هاى كوچكى بودند ، كه بسرعت، مثل بادكنك رشد كردند و توده هاى عظیمى از این نمونه ها از سطح دریا بر مى خاست و با هم بر خورد مى كرد اما هر كدام به رشد خود ادامه مى داد . مثل ظاهر شدن حباب ها در سطح آب صابون ، زمانیكه با نى در آن دمیده شود با این تفاوت كه حباب هاى آغازین ضمن ظاهر شدن پرتاب مى شدند.
این كف ها یا حباب ها،ظاهراً كره هایى باحجم كوچك بودند كه به علت چگالى و دماى فوق العاده زیاد آن ها، بعد از بلند شدن از دریا در حالیكه با سرعت به جلو مى شتافتند انبساط بسیار سریعى در آن ها به وقوع مى پیوست . شاید این حباب ها ، مثل حباب هاى ، نظریه جهان تورمى بودند.( تصویر شماره 5 ).
تصویر شماره 5
فرفعه فى هواء منفتق ، و جوّ منفهق.« پس خداوند آن كف ها را در هواى وسیع و فضاى گشاده بالا برد.»
این حباب ها از چه چیزى تشكیل یافته بودند ؟ و در درون آن ها چه اتفاقاتى رخ مى داد ؟
وقتى زمان كوتاهى از عمر این حباب ها مى گذشت محتواى آن ها مایع بوده است . ولى با سپرى شدن زمان چون دما و فشار به علت انبساط كاسته شد این حباب ها بتدریج محتواى گازى شكل به خودگرفتند.
ذّرات تشكیل دهنده مایع داخل حباب ها نیز عمدتاً از كوارك ها ، الكترون ها و فوتون ها بوده است. اما به علت شدت دما كوارك ها نمى توانستند براى تشكیل پروتون ها و نوترون ها هسته هاى اتم هاى سبك را بوجود بیاورند. اما وقتى دما به اندازه كافى سقوط كرد این مهم تحقق پیدا مى كند لذا پروتون ها و نوترون ها بوجود مى آیند. و ادامه سقوط دما به الكترون ها اجازه مى دهد تا در اطراف هسته ها كه از پروتون ها و نوترون ها تشكیل یافته بود به پرواز در بیایند و در نتیجه اتم هاى ئیدروژن و هلیم شكل بگیرند زمانیكه سرنوشت حباب ها به این مرحله مى رسد جهان را ابرهایى از گازهاى ئیدروژن و هلیم فرا گرفته بود .در این رابطه حضرت على(ع) در خطبه 90 به مرحله گازى شكل جهان اشاره كرده و فرموده است : « وخداوند چون آسمان دود (گاز) بود فرمان داد تا قطعات آن كه با هم فاصله بسیار داشتند به هم پیوسته و گرد آمدند.»
همچنین خداوند در قرآن كریم سوره اى فصلت آیه 11 مى فرماید: « پس خداوند پرداخت به آسمان، در حالى كه دودى بود . پس به آسمان و زمین فرمود از روى میل یا كراهت بیایید»
ادامه ى انبساط حباب ها باعث شد تا بیشتر آن ها با هم بر خورد كنند ودر محل برخورد نا هنجاریهایى از ماده بوجود آید و تراكم ماده را در آن قسمت ها بیشتر كند نوع، زمان ومیزان جرم حباب ها تعیین مى كرد كه این ناهنجارییها چگونه باشند.
امّا این برخوردها باعث نشد كه این حباب ها به انبساط خود ادامه ندهند، بلكه نه تنها هر كدام به انبساط خود ادامه مى دادند بلكه در یك مجمو عه ى كلى به جلو پرتاب مى شدند. این زمانى بود كه صدها هزار سال از عمر جهان مى گذشت ولى هنوز فرصت تشكیل ستارگان و كهكشان ها فراهم نشده بود و جهان هستى یكپارچه از گاز تشكیل یافته بود و مرزهاى هفت آسمان هنوز مشخص نشده بود.
8- شكل گیرى هفت آسمان.
فسوّى منه سبع سموات. « پس ( خداوند) از آن كف هفت آسمان را آفرید.»
امام على(ع) در خطبه ى 90 فرموده است: « و خداوند فرمان داد تا قطعات آن (دود) بود كه باهم فاصله ى بسیار داشتند به هم پیوسته گرد هم آیند.»
و همچنین در خطبه 202 مى فرماید: « پس ( خداوند ) هفت آسمان را بعد از با هم بودن از هم جدا كرد.»
طبق چنین سخنانی، جهان گازى شكل ابتدا بر اثر گرانش در هفت توده اى بزرگ گردهم آمد سپس در داخل این توده ها، توده هاى بزرگ دیگر گرد هم آمدند كه مجمو عه هاى كهكشانى بودند . سپس كهكشان ها و ستاره و سیارات به ترتیب بوجود آمدند. تمام این توده ها ضمن استقلال ظاهرى وابستگى شدید به هم داشتند. ودر نهایت سرنوشت همه آن ها به هم وابسته است با وجود همه ى این مسائل جهان هنوز در قالب حباب ها همچنان در حال انبساط و گریز است. و همه تحولات با وجود این دو خصیصه ى حباب ها صورت مى گیرد وبه یك سرنوشت محتوم در حال شتاب است. سر نوشتى كه واقعیت آن براى دانشمندان هنوز معلوم نیست.
از احادیثى كه در مورد بزرگى آسمان ها از معصومین آمده است نشان مى دهد، هنگامى كه نیروى گرانش توانست جهان یكپارچه گازى را در هفت توده بزرگ از هم جدا كند. هر كدام از این تكه هاى بزرگ براى خود آسمان جداگانه اى را بوجود آوردند. تكّه اى كه اول از همه حساب خود را جدا كرد بزرگترین بوده است. و همینطور دومى كمى كوچكتر ، وآخرین آن ها كه از شش تاى دیگر كوچكتر بوده است آسمان اوّل نامیده مى شود كه ما در آن زندگى مى كنیم. ( بدین صورت هفت آسمان شكل مى گیرد.)
9ـ موج بازدارنده چست؟
جعل سفلا هنّ موجا مكفو فاً .« زیرا آن آسمان موجى را قرار داد تا از سیلان و ریزش ممنوع باشد.»
همانطور كه برخى از مفسران نیز بیان داشته اند خداوند در زیر آسمان ها موجى را قرار داده كه موجب مى شود این مجموعه ماده كه در هیئت هفت آسمان در حال گسترش است روى هم ریزش نكنند. ظاهراً اگر این موج بازدارنده نبود نیروى گرانش ماده را از هر سوى گرده آوردنده و در یك نقطه متمركز مى ساخت.
برخى تحقیقات در نجوم نیز نشان دهنده این است كه ماده در جهان بقدر كافى زیاد نیست تا سرعت انبساط را كم كرده و جهان را منقبض سازد براى همین امروزه اعتقاد به جهان باز، یعنى جهانى كه براى همیشه مى خواهد به انبساط خود ادامه دهد درنظر برخى از دانشمندان قریب به یقین است چون كمبود ماده در جهان نمى تواند نیرویى را تولید كند كه بتواند سرعت انبساط را كند كرده و متوقف سازد.
استنباط نویسنده از قرآن كریم و نهج البلاغه این است كه میزان ماده در جهان آنقدر زیاد است كه بتواند جهان را منقبض سازد و احتمالاً بشر هنوز نتوانسته است بیش از 95درصد ماده جهان را ردیابى كند و ظاهراً ما از داخل آسمان اوّل به اطراف خود مى نگریم. پس اگر ماده موجود در جهان اینقدر زیاد است چرا جهان همچنان به انبساط خود ادامه مى دهد؟ در این باره دو دلیل از نهج البلاغه استنباط مى شود:
1ـ وجود نیروى گریز حباب ها به سبب بادى كه در نخست آفرینش به آن دریا وزید وآن دریا را بر انگیخته ساخت.
2ـ وجود موج بازدارنده كه از محل خلقت در حال جولان است.
احتمالاً نیروى گرانش قادر بوده است بر نیروى گریز حباب ها غلبه كند چون ماده موجود در جهان بسیار زیاد بوده است واین تجربه قبلًا در دریاى جوشان اولیه به وقوع پیوسته بود و آب در حال فرار برگشته ودر یك جا جمع شده بود اما این موج باز دارنده در پائین آسمان ها به صورت یك نیروى ضد گرانش عمل مى كند و گویا جهان با ماده ى بسیار زیاد با خیال راحت به گسترش خود ادامه مى دهد .
اما ماهیت موج بازدارنده چیست؟در مطالب قبلى به زبان دیگر در مورد موج بازدارنده سخن گفته ایم در واقع این موج باز دارنده همان امواجى هستند كه در آغاز شكافت فضاها بر خاستند و ضمن پایه ریزى فضا ذرات ماده را در سطح خود خلق نمودند و آب را در پشت خود به جلو مى بردند .اما افزایش خلقت ماده بصورت آب نیرویى را تولید كرد كه بر نیروى گریز آب غلبه نموده و آن را از هر سوى برگرداند ولى وزیدن باد عقیم این تعادل را برهم زدواین دریا را مجبور ساخت كه دوباره به شكل حباب ها در پشت (سطح) امواج بزرگ به انبساط بپردازد. هم اكنون نیز تمام هستى در قالب اجرام آسمانى در پشت این امواج بزرگ در حال حمل هستند وبه یك انبساط بنیادى كشیده مى شود و حتى فضا هم در حال انبساط است. البته نیروى گرانش بصورت موضعى ماده را منقبض كرده ستارگان و كهكشان ها را بوجود مى آورد.آیاتى از قرآن مجید دلالت بر انبساط بسیار طولانى جهان هستى دارد . براى مثال، دو آیه از سورهْ تكویر و انفطار بر چنین امرى دلالت دارند:
و اذالنجوم انتثرت.(انفطار،آیه 2) «و زمانى كه ستارگان پراكنده شوند.»
واذالنجوم انكدرت.(تكویر، آیه 2) «وزمانیكه ستارگان تاریك شوند.»
تاریك شدن و پراكنده شدن ستارگان نشان مى دهد كه جهان آنقدر طولانى به انبساط خود ادامه خواهد داد كه ستارگان از هستى ساقط شوند.
پس موج بازدانده امواجى هستند كه از محل شكافت فضا كه قبلاً توضیح آن گذشت به حركت در مى آیند و نه تنها ماده را در سطح خود خلق مى كنند بلكه آن ماده را هم اكنون بصورت اجرام آسمانى در پشت خود حمل مى كنند وجهان را به یك حركت اجبارى سوق مى دهند . چنین خاصیتى باعث میشود كه نیروى گرانش علیرغم ماده بسیار زیاد براى فروریزش قادر نباشد انبساط جهان را متوقف سازد.
و علیاهنّ سقفاً محفوظاً ، سمكاً مرفوعاً.«بالاى آن آسمان ها را سقفى محفوظ و بلند قرار داد.»
این جمله نشان مى دهد كه آسمان هاى بالاتر مثل چترى آسمان هاى دیگر را فرا گرفته اند و همچون سقف بالاى آسمان هاى پائین تر مى باشند.
بغیر عمد یدعمها ، ولا دسار ینظمها.« بدون هیچ ستونى كه آسمان ها را نگه دارد و یا میخى كه آن آسمان ها را نظم بخشد.»
تمام اجزاى آسمان ها بدون هیچ تكیه گاهى در فضادرحالت بى وزنى شناورندو نیروهاى طبیعت آرایش و نظم آن ها را تاْمین میكند . گرانش نیرویى است كه ماده را در فواصل دور به هم ربط مى دهد و آن ها را به نظم در مى آورد و نقاط دور را به تعادل در مى آورد.و نیرو الكترومغناطیسى ، نیروى ضعیف و نیروى قوى در فواصل كم عمل كرده و اجزاى ماده را در داخل خود ماده ، به نظم در مى آورد.
10ـ شكل گیرى ستارگان.
ثمّ زینّها بزینة الكواكب، و ضیاء الثّواقب.«سپس خداوند آسمان ها را به زینت ستاره ها و روشنى نور افكن ها آرایش داد.»
وقتى كه هفت آسمان از هم جدا شدند نیروى جاذبه بطور موضعى در داخل آسمان توده هایى از گازها را گرد هم آورد و با گذشت زمان فشردگى این گاز افزیش یافته و واكنش هاى هسته اى در مركز آن ها آغاز شد و توده هاى گاز شكل با ارسال امواج نورى بصورت ستاره متولد مى شدند و از دل تاركیهاى بیكران مى درخشیدند بدین صورت این ستاره ها بتدریج جهان سراسرتاریكى را نجات مى دادند.تا موجوداتى درآینده نظاره گر زیبائى مسحور كننده آن ها باشد. تولد ستارگان نویدى براى تولد موجودات شگفت انگیزى مثل انسان ها بود.
11ـ شكل گیرى خوشید و ماه.
و اجرى فیها سراجاً مستطیراً ، و قمراً منیراً . « ودر آن ها چراغ نور افشان ، خورشید و ماه درخشان را به جریان انداخت.»
یكى از آن ستارگان كه پا به عرصهْ وجود نهاد خورشید نام آشناى ما بوده است البته خورشید خیلى دیرتر از ستارگان اولیه شكل گرفت چون بیشتر ستارگان نسل اول به علت جرم زیادشان منفجر شدند و عناصر سنگینى كه در دل آن ها ساخته شده بود به فضا پرتاب شدند تا مقدمه شكل گیرى ستارگانى را فراهم آورند . كه بزودى از بقایاى این ستارگان متولد خواهد شد . خورشید ما هم یكى از این ستارگان بوده است ظاهراً كل منظومه شمسى ما یك تودهْ خیلى بزرگ از ذرّات . گازها و عناصر مختلف بوده است . كه با گذشت زمان بر اثر گرانش منقبض شده سپس خورشید در مركز این توده شكل گرفته است . با تولد خورشید تحولات بعدى متاْثر از آن منظومه شمسى را طى میلیاردها سال به شكل كنونى در آورده است. كه زمین و ماه در بطن این تحولات فیزیكى و شیمیایى بوده اند.
12- سه نوع حركت براى خورشید و ماه.
فى فلك دائر ، و سقف سائر ، و رقیم مائر.«در حالیكه ( هر یك از خورشید و ماه ) در فلكى است دور زننده و سقفى سیر كننده و لوحى متحرك.»
حضرت فرموده است كه خورشید و ماه هر كدام در مدارى در حال دور زدن هستند و ما بخوبى مى دانیم كه ماه بدور زمین در حال گردش است و هر دو همزمان بدور خورشید مى گردند. و خورشید نیز در مدار خود بدور كهكشان راه شیرى در حال گردش است . همچنین حضرت فرموده است خورشید و ماه در سقفى سیر كننده قرار دارد از آنجائیكه سقفى كه در بالاى سر ما بنظر مى رسد مجموعه كهكشان راه شیرى است پس باید به حركت كهكشان راه شیرى اشاره كرده باشد كه خورشید و ماه و مجموعه همه اجرامى كه با چشم در آسمان بصورت سقف دیده مى شود در حال حركت سریع مى باشد و این همان گردش كهكشان ما بدور كهكشان هاى گروه محلى است. اشاره حضرت به لوح متحرك احتمالاً حركت مجموعه تمام كهكشان ها را در جهان هستى نشان مى دهد. كه خورشید و ماه جزء كوچكى از آن مجموعه عظیم مى باشند.
نتیجه گیری
از سخنان حضرت على(ع) درمورد خلقت جهان نتیجه گرفته مى شود كه ،دو انفجارگونه ى آغازین باعث شكل گیرى جهان شده است:
1ـ انفجارگونه ى اوّل: كه فضا، زمان وماده بوجود آورد. سپس ماده خلق شده به صورت آب انبساط پیدا كرد. امّا نیروى گرانش پس از مدتى آن آب را از هر سو گرد آورده و به صورت دریاى جوشان در یك جا جمع كرد.
2ـ انفجار گونه ى دوم: كه بعداز گذشت زمان زیادى از انفجارگونه ى اوّل در ظرف فضا رخ داد باعث تولید باد شدیدى شد كه به دریاى جوشان وزید و ماده ى آن دریا را تحریك كرده و متحول ساخت. این تحول باعث پرتاب حباب ها از این دریا شد. این حباب ها ضمن حركت به جلو در فضا به انبساط پرداختند. وبعد از گذشت میلیون ها سال باعث بوجود آمدن هفت آسمان شدند.
منابع:
1ـ ترجمه و شرح نهج البلا غه ، حاج سید على نقى فیض الاسلام، مؤ سسه انتشارات فقیه، 1378.
2ـ ترجمه نهج البلاغه ، محمد على انصارى قمی، انتشارات نوین 1345.
3ـ ترجمه نهج البلاغه ، دكترسید جعفر شهیدی، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1368.
4ـ ترجمه نهج البلاغه ، عبد المحمدآیتى ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، بنیاد نهج البلاغه ،1377.
5ـ ترجمه و شرح نهج البلاغه ، مولى فتح اله كاشانی، انتشارات میقات،1340.
6ـ تفسیر عمومى نهج البلاغه ،استاد محمد تقى جعفرى ، دفتر نشر و فرهنگ اسلامی،1357.
7ـ كتاب آئینه حریم درتفسیرخطبه اول نهج البلاغه، آیت الله عباس ایزدی، مؤسسه فرهنگى هنرى ضریح،1373
8ـ شرح نهج البلاغه ، كمال الدین میثم بن على بن میثم، نشر مؤسسه النصر ، 1378.
9ـ شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، دار الكتب العلمیه ، بیروت 1418. هـ ق .
10ـ شرح نهج البلاغه، آیة الله سید محمد شیرازی، مؤسسه الفكر الاسلامى ،1410.هـ ق.
11ـ مفتاح االسعاده فى شرح نهج البلاغه ، محمد تقى التقوى قا ئنى خراسانی، مكتبة المصطفی.
12ـ میزان الحكمه، محمد محمدى رى شهری، نشر دار الحدیث،1377،هـ ش
13ـ بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، جاویدان، 1362.ج 54 ،56
14ـ مغز متفكر جهان شیعه امام محمد صادق (ع)، مركز مطالعه اسلامى استراسبورگ، مترجم ذبیح اله منصوری، انتشارات اهل بیت قم ،1370 .
15ـ نظرى به فلسفه صدرالدین شیرازى ، دكتر عبدالمحسن مشكوة الدینی، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران ،1346.
16ـ حركت وتحول از دیدگاه قرآن ، استاد محمد تقى جعفرى ، انتشارات بنیاد قرآن 1360.
17ـ تاریخچه زمان، استفن، هاوكینگ، مترجم، حبیب اله داد فرما و زهره داد فرما، انتشارات بنیاد قران 1360
18ـ انفجار بزرگ، ج گریبین و دیگران، مترجم محمد رضا خواجه پور ، انتشارات كیهان ،1369.
19ـ ستارگان و سیارات ، پاتریشیالوبر، مترجم جواد مددی، انتشارات میر، 1343.
20ـ سیاهچاله ها ، آیزاك آسیموف، على نوری، نشردنیاى نو، 1369.
21ـ جهان استیون هاوكینگ، جان بازلو، ترجمه حبیب اله داد فرما، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی،1372.
22ـ فیزیك نوین، دكتر اریك ، اوبلاكر، مترجم بهروز بیضاوی، انتشارات آموزش انقلاب اسلامى ، 1372.
23ـ انبساط جهان ، استیون واینبرگر، محمدرضا خواجه پور انتشارات دنا ، 1362.
24ـ سرنوشت جهان ، ریچارد موریس، ترجمه ابو الفضل حقیرى ، انتشارات آسیا، 1364.
25ـ فلسفه فیزیك كوانتمی، سون ارتلى وژان پى یر، مترجم مهران مصطفوى ، نشر كلام 1372.
26ـ سرگذشت شگفت انگیزكوانتم ، نبش هوفمان ، مترجم بهرام معلمی، شركت علمى وفرهنگى آموزش عالی، 1369.
27ـ ماهنانه علمى و فرهنگى دانشمند، ویژه نامه دانشمند، ویژه نامه جهان فیزیك، 45- 46،سال بیست ونهم آبان 1370.


منبع: مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت علیهم السلام- بهمن رحمانى


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: شگفتی های آفرینش
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی