ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

روح الهی - درس هشتم

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

روح الهی - درس هشتم

بسم الله‌ الرحمن الرحیم
روح الهی
الَّذِى أَحْسَنَ كلُ شىَءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الْانسَانِ مِن طِينٍ (7)
ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلَالَةٍ مِّن مَّاءٍ مَّهِينٍ (8)
ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فيهِ مِنْ رُوحِهِ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَليلاً ما تَشْكُرُونَ. (9)

او همان كسى است كه هر چه را آفريد نيكو آفريد؛ و آفرينش انسان را از گِل آغاز كرد.(7) سپس نسل او را از عصاره‌اى از آب ناچيز و بى‌قدر آفريد. (8)
سپس (اندام) او را موزون ساخت و از روح خويش در وى دميد؛ و براى شما گوش و چشم‌ها و دل‌ها قرار داد؛ امّا كمتر شكر نعمت‌هاى او را بجا مى‌آوريد. (9) (سوره سجده)

انس با قرآن (اعجاز قرآن از جنبه هنري و زيبايي ـ قسمت سوم)
حلاوت قرآن: حلاوت قرآن يعنى شيرينى و تناسبش با ذائقه انسان به طورى كه سير ناشدنى است. خود تلاوت قرآن موضوعيت دارد، به خاطر اثرى كه در خصوص تلاوت قرآن موجود است يعنى همان معنى را اگر شما از زبان ديگر بشنويد آن اندازه در شما اثر نمى‌گذارد كه از زبان قرآن بشنويد. جنبه اعجاز آميزى‌اش همان جنبه زيبايى آن است، همان جنبه تناسب فوق‌‌العاده و تحريك فوق‌العاده‌اى است كه اين كلام مى‌تواند در روح شنونده ايجاد كند.
زيبايى معنوى: يكى از وجوه اعجاز قرآن زيبايى الفاظش است ولى اين زيبايى الفاظ، مجزا از زيبايى معنوى قرآن نيست. هر زيبايى با يك نوع از احساسات انسان مطابقت دارد. موسيقى زيبايى‌اى است كه گوش آن‌را احساس مى‌كند. مناظر زيبايى‌اى است كه چشم با آن‌ها سر و كار دارد. ولي زيبايى قرآن با احساس معنوى انسان، يعنى آن احساسى كه توجه انسان را به عالم بالا تحريك و تهييج مى‌كند. سروكار دارد.

واژگان
بَدَأَ: آغاز کرد
جَعَلَ: قرار داد
مَّهِينٍ: (مهن) پست و حقیر
سَوَّاهُ: (سوی) (موزون ـ مساوی) تکمیل کرد آن را
نَفَخَ: دمید
أَفْئِدَةَ: دل ، قلب

مراحل شگفت‌انگيز آفرينش انسان‌
آيه اول اشاره‌اى به نظام احسن آفرينش به طور عموم، و سرآغازى براى بيان خلقت انسان و مراحل تكامل او به طور خصوص است، (الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْ‌ءٍ خَلَقَهُ‌).
به‌عنوان مثال هر يك از دستگاه‌هاى بدن انسان از نظر ساختمان، حجم، وضع سلول‌ها، طرز كار آن‌ها، درست آن‌گونه آفريده شده است كه بتواند وظيفه خود را به نحو احسن انجام دهد، و در عين حال آن‌چنان ارتباط در ميان اعضاء قرار داده كه همه بدون استثناء روى يكديگر تاثير دارند، و از يكديگر متاثر مى‌شوند. و درست همين معنى در جهان بزرگ با مخلوقات بسيار متنوع، حاكم است.
سپس مى‌فرمايد: «خداوند آغاز آفرينش انسان را از گل قرار داد» تا هم عظمت و قدرت خود را نشان دهد كه آن چنان مخلوق برجسته‌اى را از چنين موجود ساده‌ای آفريده و هم به اين انسان هشدار دهد كه تو از كجا آمده‌اى و به كجا خواهى رفت.
آيه بعد به آفرينش نسل انسان و چگونگى تولد فرزندان آدم در مراحل بعد اشاره كرده مى‌گويد: «سپس خداوند نسل او را از عصاره‌اى از آب ناچيز و بى‌قدر قرار داد.
آيه بعد اشاره است به مراحل پيچيده تكامل انسان در عالم رحم، و همچنين مراحلى كه آدم به هنگام آفرينش از خاك طى نمود، مى‌فرمايد: «سپس اندام انسان را موزون ساخت» (ثُمَّ سَوَّاهُ‌). «و از روح خويش در او دميد» (وَ نَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ‌).
قرآن در آخرين مرحله كه پنجمين مرحله آفرينش انسان محسوب مى‌شود اشاره به نعمت‌هاى گوش و چشم و قلب كرده است،
البته منظور در اينجا خلقت اين اعضاء نيست چرا كه اين خلقت قبل از نفخ روح صورت مى‌گيرد، بلكه منظور حس شنوايى و بينايى و درك و خرد است. و تکیه بر اين سه ، به خاطر اين است كه مهم‌ترين حس ظاهرى انسان كه رابطه نيرومندى ميان او و جهان خارج برقرار مى‌كند، گوش و چشم است، گوش اصوات را درك مى‌كند و چشم وسيله ديدن جهان خارج و صحنه‌هاى مختلف اين عالم است. نيروى عقل و خرد نيز مهم‌ترين حس باطنى انسان و يا به تعبير ديگر حكمران وجود بشر است.


دمیدن روح الهی
اضافه «روح» به «خدا» به اصطلاح «اضافه تشريفى» است، يعنى يك روح گران‌قدر و پر شرافت كه سزاوار است روح خدا ناميده شود. خداوند در آیه دیگری می‌فرماید:
«فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي فَقَعُوا لَهُ ساجِدينَ ـ هنگامى كه آن را نظام بخشيدم و از روح خود در آن دميدم، براى او به سجده افتيد». (ص/72 و حجر/29) یعنی دلیل سجده بر آدم روح الهی بود که در وجود او قرار داده شد.


خدایی شدن انسان
چون روح انسان الهی است بر طینت اسلام و صفات خوب متولد می‌شود، به همین دلیل دروغ، غیبت، تهمت، ظلم، دست‌اندازی به اموال و ناموس دیگران و به‌ طور کلی همه‌ی بدی‌ها در تمام جوامع (حتی اگر دین به آن‌ها نرسیده باشد) زشت و همه‌ی خوبی‌ها مورد علاقه است.
رسول گرامی اسلام صلی‌الله‌و علیه‌وآله‌وسلم فرمود: «هر مولودی مطابق با فطرت خود خلق می‌شود (مسلمان) و پدر و مادرش هستند که او را یهودی، نصرانی و مجوسی تربیت می‌کنند». (البته روایات متعددی در این خصوص و تولد بر محبت امیرالمؤمنین و اهل بیت علیهم‌السلام وارد شده است».
امّا انسان در هنگام تولد از هرگونه علمی که برایش قابل استفاده باشد تهي است؛ (وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ لا تَعْلَمُونَ شَيْئا ـ و خداوند شما را از شكم مادران‌تان خارج نمود در حالى كه هيچ چيز نمى‌دانستيد ـ نحل/78) ولی از سرشت ويژه‌اي برخوردار است كه فطرت توحيدي او است (فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها ـ اين فطرتى است كه خداوند، انسان‌ها را بر آن آفريده ـ روم/30) و ابزار تحصيل علم را در اختيار دارد (جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ ـ براى شما گوش و چشم‌ها و دل‌ها قرار داد) اگر این‌ها را به‌کار گیرد روح الهی او شکوفا می‌شود.
به عبارتی دیگر اگر چه صفات خداوند مطلق و مخصوص او است اما انسان با داشتن روح الهی این استعداد را دارد که به اذن او، صفاتی شبیه خداوند را داشته باشد.
این ارتباط توسط امام‌ صادق علیه‌السلام چنین بیان شده است: «حقیقت این است که اتصال روح مؤمن به روح خدا، شدیدتر است از اتصال شعاع خورشید به خورشید».
به عنوان مثال خداوند مهربان؛ حکیم؛ عالم؛ قدرتمند و... است و انسان می‌تواند مهربان؛ حکیم؛ عالم؛ قدرتمند و... باشد ولی این صفات در خداوند مطلق و در انسان محدود ولی قابل تکامل و پرورش است و چون این صفات خداوند همگی بی‌نهایت است؛ انسان هر چه این صفات را در خود تکمیل کند همواره جا برای رشد و تکامل بیشتر وجود دارد و این موضوع در قیامت نیز نداوم خواهد داشت.
کسب این صفات (ارتباط) حتی در اموری مانند خلق و روح بخشی هم ممکن است اتفاق بیفتد. این‌ که در قرآن می‌خوانیم حضرت مسیح به اذن الهی پرنده‌ای از گل می‌ساخت و در آن می‌دمید و زنده می‌شد، كور مادرزاد و مبتلايان به پيسى را شفا می‌داد و مردگان را زنده مى‌‌كرد (آل‌عمران/49) و یا درباره امام رضا علیه‌السلام روایت شده است که شیر روی پرده را به اذن الهی جان داد و امیرالمؤمنین علیه‌السلام در یک زمان در چند مکان حضور داشت و طبق اعتقاد شیعه امام معصوم صدای همه متوسلین را در یک زمان جداگانه می‌شنود و مثال‌های متعددی که در آیات و روایات وجود دارد، همگی مربوط به همین اتصال روح است.

اطاعت کن تا اطاعت شوی
خداوند در حدیث قدسی می‌فرماید: « اي پسر آدم، من زنده‌اي هستم كه نمي‌ميرم؛ از من درباره آن‌چه به تو فرمان داده‌ام اطاعت كن تا اين‌كه تو را زنده‌اي قرار دهم كه هرگز نميري. اي پسر آدم، من به هرچه بگويم باش، موجود مي‌شود؛ از من درباره آن‌چه به تو فرمان داده‌ام اطاعت كن تا تو را چنان قرار دهم كه به چيزي بگويي باش، پس موجود شود». (شبیه این روایت برای اهل بهشت نیز وارد شده است)
و نیز می‌فرماید: «ای داود به ساکنان زمین بگو به درستی که من... مطیع کسی هستم که از من اطاعت کند». (شبیه این روایت در حدیث فرشته داعی در ماه رجب آمده است)

ارزشت را بشناس تا هلاک نشوی
امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام فرموده‌اند:
1ـ هَلَكَ امْرُؤٌ لَمْ يَعْرِفْ قَدْرَه ـ
انسانى كه اندازه خود را نشناخت، هلاك شد.
2ـ مَنْ عَرَفَ قَدْرَ نَفْسِهِ لَمْ يُهِنْهَا بِالْفَانِيَات ـ
کسی که ارزش خود را بشناسد خویشتن را با امور فناپذیر خوار نخواهد کرد.

 

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: ذکر مبارک
برچسب‌ها: ذکر مبارک

تاريخ : شنبه 5 / 8 / 1400 | 6:0 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.