اشعار شاعران بزرگ در مناجات با خدا
کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را
غیبت نکردهای که شوم طالب حضور
پنهان نگشتهای که هویدا کنم تو را
با صد هزار جلوه برون آمدی که من
با صد هزار دیده تماشا کنم تو را
بالای خود در این چشم من ببین
تا باخبر ز عالم بالا کنم تو را
فروغی بسطامی
~~~~~✦✦✦~~~~~
خدایا جهان پادشاهی تو راست
ز ما خدمت آید خدایی تو راست
پناه بلندی و پستی تویی
همه نیستند آنچه هستی تویی
همه آفریدست بالا و پست
تویی آفریننده هر چه هست
تویی برترین دانش آموز پاک
ز دانش قلم رانده بر لوح خاک
خرد را تو روشن بصر کردهای
چراغ هدایت تو بر کردهای
نبود آفرینش تو بودی خدای
نباشد همی هم تو باشی به جای
شرفنامه نظامی
~~~~~✦✦✦~~~~~
ثنا و حمد بی پایان خدا را
که صنعش در وجود آورد ما را
الها، قادرا، پروردگارا
کریما، منعما، آمرزگارا
چه باشد پادشاه پادشاهان
اگر رحمت کنی مشتی گدا را؟
خداوندا تو ایمان و شهادت
عطا دادی به فضل خویش ما را
وز انعامت همیدون چشم داریم
که دیگر باز نستانی عطا را
از احسان خداوندی عجب نیست
اگر خط در کشی جرم و خطا را
غزلیات سعدی
~~~~~✦✦✦~~~~~
نظرات شما عزیزان: