نکاتی از شرح و تفسیر حزب 1

ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

نکاتی از شرح و تفسیر حزب 1

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

نکاتی از شرح و تفسیر حزب 1

دو راهی

مثال های خدا و هدایت و ضلالت به وسیله آن

چند نکته و پیام تفسيری از  آيه 26 سوره بقره:

إِنَّ اللّهَ لاَ يَسْتَحِى اءَن يَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَاءَمَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ فَيَعْلَمُونْ اءَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَاءَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَيَقُولُونَ مَاذآ اءَرَادَ اللّهُ بِهَذا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثِيراًوَيَهْدِى بِهِي كَثِيراً وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَسِقِينَ

ترجمه آيه :

همانا خداوند از اينكه به پشه اى (يا فروتر) يا بالاتر از آن مثال بزند شرم ندارد، پس آنهايى كه ايمان دارند مى دانند كه آن (مثال ) از طرف پروردگارشان به حقّ است ، ولى كسانى كه كفرورزيدند گويند: خداوند از اين مثل چه منظورى داشته است ؟ (آرى ،) خداوند بسيارى را بدان (مثال ) گمراه و بسيارى را بدان هدايت مى فرمايد. (امّا آگاه باشيد كه ) خداوند جز افراد فاسق را بدان گمراه نمى كند.

نكته ها:

O كلمه ((بعوض )) به معناى پشه و ريشه ى آن از ((بعض )) مى باشد كه به جهت كوچكى جثّه به آن اطلاق شده است .(232)

O مثال هاى قرآن ، براى همه ى مردم است و از هر نوع مثلى نيز در آن آمده است : (ولقد ضربنا للنّاس فى هذا القران من كلّ مثل )(233) البتّه اين مثل ها را نبايد ساده انگاشت ، زيرا دانشمندان ، كُنه آن را درك مى كنند: (وتلك الامثال نضربها للنّاس وما يعقلها الاّ العالمون )(234) در مثال زدن ، تذكّر، تفهيم ، تعليم ، بيان و پرده بردارى از حقايق نهفته است و در كتاب هاى آسمانىِ پيشين نيز همانند تورات و انجيل و در سخنان رسول اكرم و ائمه اهل بيت عليهم السّلام فراوان ديده مى شود. در تورات نيز بخشى به نام ((اءمثال سليمان )) وجود دارد.

O بعضى از مخالفان اسلام كه از برخورد منطقى و آوردن مثلِ قرآن عاجز ماندند، مثال هاى قرآن را بهانه قرار داده و مى گفتند: شاءن خداوند برتر از آن است كه به حيواناتى چون مگس يا عنكبوت مثال بزند.(235) و اين مثال ها با مقام خداوند سازگار نيست . و بدينوسيله در آيات قرآن تشكيك مى كردند.(236) خداوند با نزول اين آيه به بهانه گيرى هاى آنان پاسخ مى دهد.

سؤ ال : چرا خداوند گروهى را با قرآن و مثال هاى آن گمراه مى كند؟

پاسخ :خداوند كسى را گمراه نمى كند، بلكه هركس ‍ در برابر حقايق قرآن بايستد، خود گمراه مى شود و بدين معنى مى توان گفت كه قرآن ، سبب گمراهى او گرديد. چنانكه در پايان همين آيه مى فرمايد: (وما يضلّ به الاّ الفاسقين ) يعنى فسق مردم سبب گمراهى آنان مى باشد. راستى مگر مى شود خداوند مردم را به ايمان تكليف كند، ولى خودش آنان را گمراه كند!؟ و مگر مى شود اين همه پيامبر و كتب آسمانى نازل كند، ولى خودش مردم را گمراه كند!؟ مگر مى شود از ابليس به خاطر گمراه كردن انتقاد كند، ولى خودش ديگران را گمراه نمايد!؟

جواب تفضیلی را بخوانید در: آیا هدايت و اضلال الهى اجباری است؟

O گرچه در اين آيه ، هدايت و گمراهى بطور كلّى به خداوند نسبت داده شده است ، ولى آيات ديگر، مسئله را باز نموده و مى فرمايد: (يهدى اليه من اءناب )(237) خداوند كسانى را هدايت مى كند كه به سوى او بروند. و (يهدى به اللّه من اتّبع رضوانه )(238) به دنبال كسب رضاى او باشند. و (الذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا)(239) آنان كه در راه او جهاد كنند. وبر عكس ، كسانى كه با اختيار خود در راه كج حركت كنند، خداوند آنان را به حال خود رها مى كند. مراد از گمراه كردن خدا نيز همين معناست . چنانكه درباره كافران ، ظالمان ، فاسقان ومسرفان جمله ((لا يهدى )) بكار رفته است . به قول سعدى :

راه است وچاه وديده بينا وآفتاب تا آدمى نگاه كند، پيش ‍ پاى خويش

ندين چراغ دارد وبى راهه مى رود بگذار تا بيفتد وبيند، سزاى خويش

------------------

232-مفردات راغب .

233-روم ، 58.

234-عنكبوت ، 43.

235-در سوره عنكبوت آيه 41، قدرت هاى غيرالهى به خانه عنكبوت تشبيه شده و در سوره حجّ آيه 73 فرموده كه ديگران حتّى توانايى آفريدن يك مگس را ندارند.

236-اصولا چرا خداوند از مثال زدن به پشه ، شرم كند؟ مگر آفريدن پشه ، شرم داشت كه مثال زدن به آن نيز شرم داشته باشد؟

كوچكى پشه نبايد مورد بهانه باشد، زيرا همين پشه تمام اعضاى فيل را در اندازه كوچكتر دارد و علاوه بر آن دو شاخك نيز دارد. خرطوم تو خالىِ آن همانند ظريف ترين ودقيق ترين سرنگ است كه مى تواند اين پشه ى كوچك ، بزرگترين حيوان را عاجز كند. از امام صادق عليه السّلام نقل شده است كه به كوچكى پشه ننگريد كه هرچه فيل دارد او هم دارد، به علاوه دو بال كه فيل ندارد. تفسير مجمع البيان .

237-رعد، 27.

238-مائده ، 16.

239-عنكبوت ، 69.

پيام ها:

1 حيا و شرم در مواردى است كه كار شرعا، عقلاً يا عرفاً مذموم باشد. امّا در بيان حقايق ، شرم و خجالت پسنديده نيست . (لا يستحيى )

2 حقايق والا و مهم را مى توان با زبان ساده ومثال بيان نمود. (ان يضرب مثلا)

3 مؤ من كلام خدارا باور دارد و مطيع آن است . (يعلمون انّه الحق )

4 مثال هاى قرآن ، وسيله تربيت و رشد است . (فيعلمون انه الحق من ربهم )

5 مثال هاى قرآن ، حقّ ودر مقام بيان حقايق است . (انّه الحق )

6 انسانِ حقيقت جو، از هر نورى راه را مى يابد، ولى شخص بهانه گير و اشكال تراش ، به هر چراغى خرده مى گيرد. (ماذا اراد اللّه بهذا مثلا)

7 كفر و لجاجت ، عامل بهانه گيرى است . (ماذا اراد اللّه بهذا مثلاً)

8 فسق ، موجب گمراهى ومانع شناخت حقايق است . (ومايضلّ به الاّ الفاسقين )

9 مثال هاى قرآن ، وسيله هدايت يا ضلالت است . (يضلّ به ، يهدى به )

10 خداوند، پيمان شكن را فاسق و فاسق را گمراه مى كند. (وما يضل به الا الفاسقين )

 

منبع: تفسير نور / حجة الاسلام محسن قرائتى / تفسير ذيل آيه 26 سوره بقره


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: پیام های وحی آسمانی
برچسب‌ها: پیام های وحی آسمانی

تاريخ : پنج شنبه 9 / 2 / 1400 | 20:39 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.