چند نکته و پیام تفسيری از آيه ۷ سوره بقره؛ قلب مریض، قلب سلیم، قلب منیب
چند نکته و پیام تفسيری از آيه ۷ سوره بقره:
خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَرِهِمْ غِشَوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ
ترجمه
خداوند بر دلها و برگوش آنان مهر زده است و در برابر چشمانشان پردهاى است و براى آنان عذابى بزرگ است.
نکته ها
مُهر بدبختى كه خداوند بر دل كفّار مىزند، كيفر لجاجتهاى آنان است. چنانكه مىخوانيم: «يطبع اللَّه على كلّ قلب متكبّر جبّار»(135) خدا بر دل افراد متكبّر و ستمپيشه، مهر مىزند. و در آيه 23 سورهى جاثيه نيز مىخوانيم: خداوند بر دل كسانى كه با علم و آگاهى به سراغ هواپرستى مىروند مهر مىزند. بنابراين مهر الهى نتيجهى انتخاب بدِ خود انسان است، نه آنكه يك عمل قهرى و جبرى از طرف خدا باشد.
مراد از قلب در قرآن، روح و مركز ادراكات است. سه نوع قلب را قرآن معرّفى مىكند:
1. قلب سليم،2. قلب منيب، 3. قلب مريض.
ويژگىهاى قلب سليمالف: قلبى كه جز خدا در آن نيست. «ليس فيه احد سواه»(136)
ب: قلبى كه پيرو راهنماى حقّ، توبه كننده از گناه و تسليم حقّ باشد.(137)
ج: قلبى كه از حبّ دنيا، سالم باشد.(138)
د: قلبى كه با ياد خدا، آرام گيرد.(139)
ه: قلبى كه در برابر خداوند، خاشع است.(140)
البتّه قلب مؤمن، هم با ياد خداوند آرام مىگيرد و هم از قهر او مىترسد. «اذا ذُكر اللّه وَجِلَت قلوبهم»(141) همانند كودكى كه هم به والدين آرام مىگيرد و هم از آنان حساب مىبرد.
ويژگىهاى قلب مريض
الف: قلبى كه از خدا غافل است ولايق رهبرى نيست. «لاتطع من اغفلنا قلبه»(142)
ب: دلى كه دنبال فتنه و دستاويز مىگردد. «فامّا الّذين فى قلوبهم زيغ فيتّبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة»(143)
ج: دلى كه قساوت دارد. «جعلنا قلوبهم قاسية»(144)
د: دلى كه زنگار گرفته است. «بل ران على قلوبهم ما كانوا يكسبون»(145)
ه: دلى كه مُهر خورده است. «طبع اللّه عليها بكفرهم»(146)
ويژگى قلب منيب
قلب منيب، آن است كه بعد از توجّه به انحراف وخلاف، توبه وانابه كرده و به سوى خدا باز گردد. ويژگى بارز آن تغيير حالات در رفتار وگفتار انسان است.
خداوند در آيات قرآنى، نه ويژگى براى قلب كفّار بيان كرده است:
الف: انكار حقايق. «قُلوبُهم مُنكِرة»(147)
ب: تعصّب. «فى قلوبهم الحَميّة»(148)
ج: انحراف و گمراهى. «صَرفَ اللّه قُلوبهم»(149)
د: قساوت و سنگدلى. «فَويلٌ لِلقاسيَة قلوبهم»(150)
ه : موت. «لاتَسمعُ المَوتى»(151)
و: آلودگى و زنگار. «بَل رانَ على قلوبهم»(152)
ز: مرض. «فى قلوبهم مَرض»(153)
ح: ضيق. «يجعلْ صَدره ضَيّقاً»(154)
ط: طبع. «طَبع اللّه عليها بكفرهم»(155)
قلب انسان، متغيّر و تأثيرپذير است. لذا مؤمنان اينچنين دعا مىكنند: «ربّنا لاتزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا»(156) خدايا! دلهاى ما را بعد از آنكه هدايت نمودى، منحرف مساز.
امام صادق عليه السلام فرمودند: اين جمله (آيه) را زياد بگوييد و خود را از انحراف ايمن و درامان ندانيد.(157)
--------------------------------------------------------------------------------
135) غافر، 35.
136) نورالثقلين، ج4، ص57.
137) نهجالبلاغه، خطبه 214.
138) تفسير صافى.
139) فتح، 4.
140) حديد، 16.
141) انفال، 2.
142) كهف، 28.
143) آلعمران، 7.
144) مائده، 13.
145) مطففين، 14.
146) نساء، 155.
147) نحل، 22.
148) فتح، 26.
149) توبه، 127.
150) زمر، 22.
151) روم، 52.
152) مطففين، 14.
153) بقره، 10.
154) انعام، 125.
155) نساء، 155.
156) آلعمران، 8.
157) تفسير نورالثقلين.
پيام ها
1- درك نكردن حقيقت، شايد بالاترين كيفرهاى الهى است. «ختم اللَّه على قلوبهم»
2- كفر و الحاد، سبب مهر خوردن دلها و گوشهاست. «الذين كفروا... ختم اللَّه»
3- در اثر پافشارى بر كفر، امتيازات اساسى انسان (درك حقايق و واقعيّات) سلب مىشود. «الّذين كفروا... ختم اللَّه»
4- كيفر الهى، متناسب با عمل ماست. «الّذين كفروا... ختم اللَّه»
آرى، جزاى كسى كه حقّ را فهميد وبر آن سرپوش گذاشت، آن است كه خدا هم بر چشم، گوش، روح و فكرش سرپوش گذارد. در واقع انسان، خود عامل بدبختى خويش را فراهم مىكند. چنانكه امام رضاعليه السلام فرمود: مُهر خوردن، عقوبت كفر آنهاست.( تفاسير نورالثقلين و كنزالدقائق.)
منبع: تفسير نور / حجة الاسلام محسن قرائتى / تفسير ذيل آيه ۷ سوره بقره
نظرات شما عزیزان: