1 إِنّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ

 

2 وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ

 

3 لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْر

 

4 تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْر

 

 5 سَلامٌ هِیَ حَتّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ

 

ترجمه:

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

1 ـ ما آن (قرآن) را در شب قدر نازل کردیم!

2 ـ و تو چه مى دانى شب قدر چیست؟!

3 ـ شب قدر بهتر از هزار ماه است!

4 ـ فرشتگان و «روح» در آن شب به اذن پروردگارشان براى (تقدیر) هر کارى نازل مى شوند.

5 ـ شبى است سرشار از سلامت (و برکت و رحمت) تا طلوع سپیده!

تفسیر:

شب قدر شب نزول قرآن!

از آیات قرآن به خوبى استفاده مى شود: قرآن مجید در ماه مبارک «رمضان» نازل شده است: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ»(1) و ظاهر این تعبیر آن است که: تمام قرآن در این ماه نازل گردید.

در نخستین آیه سوره «قدر» مى افزاید: «ما آن را در شب قدر نازل کردیم» (إِنّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ).

گر چه، در این آیه صریحاً نام قرآن ذکر نشده، ولى مسلّم است که ضمیر «إِنّا أَنْزَلْناهُ» به «قرآن» باز مى گردد و ابهام ظاهرى آن براى بیان عظمت و اهمیت آن است.

تعبیر به إِنّا أَنْزَلْناهُ: «ما آن را نازل کردیم» نیز اشاره دیگرى به عظمت این کتاب بزرگ آسمانى است، که خداوند نزول آن را به خودش نسبت داده، مخصوصاً با صیغه «متکلم مع الغیر» که مفهوم جمعى دارد و دلیل بر عظمت است.

نزول آن در شب «قدر»، همان شبى که مقدرات و سرنوشت انسان ها تعیین مى شود، دلیل دیگرى بر سرنوشت ساز بودن این کتاب بزرگ آسمانى است.

از ضمیمه کردن این آیه با آیه سوره «بقره»، نتیجه گیرى مى شود که شب قدر در ماه مبارک «رمضان» است، اما کدام شب است؟ از قرآن چیزى در این مورد استفاده نمى شود، ولى روایات در این باره بحث فراوان کرده اند، که در پایان تفسیر این سوره، به خواست خدا، در این زمینه و مسائل دیگر سخن خواهیم گفت.

در اینجا سؤالى مطرح است و آن این که: هم از نظر تاریخى و هم از نظر ارتباط محتواى قرآن با حوادث زندگى پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)، مسلّم است این کتاب آسمانى به طور تدریجى و طى 23 سال نازل گردید، این امر چگونه با آیات فوق که مى گوید: در ماه رمضان و شب قدر نازل شده، سازگار مى باشد؟

 

پاسخ این سؤال ـ به گونه اى که بسیارى از محققان گفته اند ـ این است که: قرآن داراى دو نزول بوده است.

نزول دفعى، که در یک شب تمام آن، بر قلب پاک پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله) یا «بیت المعمور» یا از «لوح محفوظ» به آسمان دنیا، نازل گردید.

و نزول تدریجى، که در طول بیست و سه سال دوران نبوت انجام گرفت.(2)

بعضى نیز گفته اند: آغاز نزول قرآن در «لیلة القدر» بوده نه تمام آن، ولى این بر خلاف ظاهر آیه است که مى گوید: ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم.

قابل توجه این که: درباره نازل شدن قرآن در بعضى از آیات، تعبیر به «انزال» و در بعضى تعبیر به «تنزیل» شده است، و از پاره اى از متون لغت استفاده مى شود: «تنزیل» معمولاً در جائى گفته مى شود که چیزى تدریجاً نازل گردد، ولى «انزال» مفهوم وسیعترى دارد، که نزول دفعى را نیز شامل مى گردد.(3)

این تفاوت تعبیر که در آیات قرآن آمده، مى تواند اشاره به دو نزول فوق باشد.

* * *

در آیه بعد، براى بیان عظمت شب قدر مى فرماید: «تو چه مى دانى شب قدر چیست»؟ (وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ).

* * *

و بلافاصله مى گوید: «شب قدر شبى است که از هزار ماه بهتر است» (لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْر).

این تعبیر نشان مى دهد: عظمت این شب به قدرى است که حتى پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) با آن علم وسیع و گسترده اش قبل از نزول این آیات، به آن واقف نبود.

مى دانیم: هزار ماه بیش از هشتاد سال است، به راستى، چه شب با عظمتى است که به اندازه یک عمر طولانى پر برکت ارزش دارد.

در بعضى از تفاسیر آمده است: پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فرمود: یکى از بنى اسرائیل لباس جنگ در تن کرده بود و هزار ماه از تن بیرون نیاورد و پیوسته مشغول (یا آماده) جهاد فى سبیل اللّه بود، اصحاب و یاران تعجب کردند و آرزو داشتند چنان فضیلت و افتخارى براى آنها نیز میسر مى شد، آیه فوق نازل گشت و بیان کرد که: «شب قدر از هزار ماه برتر است».(4)

در حدیث دیگرى نیز آمده است: پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) از چهار نفر از بنى اسرائیل که هشتاد سال عبادت خدا را بدون عصیان انجام داده بودند سخن به میان آورد، اصحاب آرزو کردند: اى کاش آنها هم چنین توفیقى پیدا مى کردند، آیه فوق در این زمینه نازل شد.(5)

در این که: عدد «هزار» در اینجا براى «تعداد» است یا «تکثیر»؟ بعضى گفته اند: براى تکثیر است، و ارزش شب قدر از هزاران ماه نیز برتر مى باشد، ولى روایاتى که در بالا نقل کردیم نشان مى دهد: عدد مزبور، براى تعداد است، و اصولاً عدد، همیشه براى تعداد است، مگر این که قرینه روشنى بر تکثیر باشد.

* * *

سپس، به توصیف بیشترى از آن شب بزرگ پرداخته، مى افزاید: «فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان براى تقدیر هر کار نازل مى شوند» (تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْر).

با توجه به این که «تَنَزَّلُ» فعل مضارع است، و دلالت بر استمرار دارد (در اصل «تَتَنَزَّلُ» بوده) روشن مى شود: شب قدر مخصوص به زمان پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)و نزول قرآن مجید نبوده، بلکه امرى است مستمر و شبى است مداوم، که در همه سال تکرار مى شود.

در این که: منظور از روح کیست؟ بعضى گفته اند: «جبرئیل امین» است که «روح الامین» نیز نامیده مى شود.

بعضى «روح» را به معنى «وحى» تفسیر کرده اند، به قرینه آیه 52 سوره «شورى»: وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا: «همان گونه که بر پیامبران پیش وحى فرستادیم، بر تو نیز «وحى» را به فرمان خود وحى کردیم».

بنابراین، مفهوم آیه چنین مى شود: «فرشتگان با وحى الهى در زمینه تعیین مقدرات در آن شب نازل مى شوند».

در اینجا تفسیر سومى وجود دارد که از همه نزدیک تر به نظر مى رسد، و آن این که: «روح» مخلوق عظیمى است، ما فوق فرشتگان، چنان که در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است: شخصى از آن حضرت سؤال کرد: «آیا روح همان جبرئیل است»؟ امام(علیه السلام) در پاسخ فرمود: جَبْرَئِیْلُ مِنَ الْمَلائِکَةِ، وَ الرُّوحُ أَعْظَمُ مِنَ الْمَلائِکَةِ، أَ لَیْسَ أَنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ: تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ؟:

«جبرئیل از ملائکه است، و روح اعظم از ملائکه است، مگر خداوند متعال نمى فرماید: ملائکه و روح نازل مى شوند»؟.(6)

یعنى، به قرینه مقابله، این دو با هم متفاوتند، تفسیرهاى دیگرى نیز براى کلمه «روح» در اینجا ذکر شده، چون دلیلى براى آنها نبود از آن صرف نظر گردید.

منظور از «مِنْ کُلِّ أَمْر» این است که: فرشتگان براى تقدیر و تعیین سرنوشت ها و آوردن هر خیر و برکتى در آن شب نازل مى شوند، و هدف از نزول آنها انجام این امور است.

یا این که: هر امر خیر و هر سرنوشت و تقدیرى را با خود مى آورند.(7)

بعضى نیز گفته اند: منظور این است که، آنها به امر و فرمان خدا نازل مى شوند، ولى مناسب همان معنى اول است.

تعبیر به «رَبِّهِم» که در آن تکیه روى مسأله ربوبیت و تدبیر جهان شده است، تناسب نزدیکى با کار این فرشتگان دارد، که آنها براى تدبیر و تقدیر امور نازل مى شوند و کار آنها نیز گوشه اى از ربوبیت پروردگار است.

* * *

و در آخرین آیه مى فرماید: «شبى است آکنده از سلامت و خیر و رحمت تا طلوع صبح» (سَلامٌ هِیَ حَتّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ).

هم، قرآن در آن نازل شده، هم عبادت و احیاء آن معادل هزار ماه است، هم خیرات و برکات الهى در آن شب نازل مى شود، هم رحمت خاصش شامل حال بندگان مى گردد، و هم فرشتگان و روح در آن شب نازل مى گردند.

بنابراین، شبى است سرتاسر سلامت، از آغاز تا پایان، حتى طبق بعضى از روایات، در آن شب، شیطان در زنجیر است و از این نظر نیز شبى است سالم و توأم با سلامت.

بنابراین، اطلاق «سلام» که به معنى سلامت است بر آن شب، (به جاى اطلاق سالم) در حقیقت نوعى از تأکید است، همان گونه که گاه مى گوئیم: فلان کس عین عدالت است.

بعضى نیز گفته اند: اطلاق «سلام» بر آن شب، به خاطر این است که:

 

فرشتگان پیوسته به یکدیگر یا به مؤمنان سلام مى کنند، یا به حضور پیامبر(صلى الله علیه وآله) و جانشین معصومش مى رسند و سلام عرضه مى دارند.

جمع میان این تفسیرها نیز امکان پذیر است.

به هر حال، شبى است سراسر نور و رحمت و خیر و برکت و سلامت و سعادت و بى نظیر از هر جهت.

در حدیثى آمده است: از امام باقر(علیه السلام) سؤال شد: «آیا شما مى دانید شب قدر کدام شب است»؟ فرمود: کَیْفَ لا نَعْرِفُ وَ الْمَلائِکَةُ تَطُوفُ بِنا فِیْها:

«چگونه نمى دانیم، در حالى که فرشتگان در آن شب در گرد ما دور مى زنند»!.(8)

در داستان ابراهیم(علیه السلام) آمده است: چند نفر از فرشتگان الهى نزد او آمدند و بشارت تولد فرزند براى او آوردند و بر او سلام کردند(9)، مى گویند: لذتى که ابراهیم(علیه السلام) از سلام این فرشتگان برد، با تمام دنیا برابرى نداشت، اکنون باید فکر کرد، وقتى گروه، گروه فرشتگان در شب قدر نازل مى شوند و بر مؤمنان سلام مى کنند، چه لذت و لطف و برکتى دارد؟!

وقتى ابراهیم(علیه السلام) را در آتش نمرودى افکندند، فرشتگان آمدند و بر او سلام کردند، و آتش بر او گلستان شد، آیا آتش دوزخ به برکت سلام فرشتگان بر مؤمنان در شب قدر «برد» و «سلام» نمى شود؟

آرى، این نشانه عظمت امت محمّد(صلى الله علیه وآله) است، که در آنجا بر خلیل(علیه السلام) نازل مى شوند و در اینجا بر این امت اسلام.(10)

* * *

 
نکته ها:

1 ـ چه امورى در شب قدر مقدر مى شود؟

در پاسخ این سؤال، که چرا این شب، شب قدر نامیده شده؟ سخن بسیار گفته اند، از جمله این که:

1 ـ شب قدر به این جهت «قدر» نامیده شده، که جمیع مقدرات بندگان در تمام سال در آن شب تعیین مى شود، شاهد این معنى در آیات 3 و 4 سوره «دخان» است که مى فرماید: إِنّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَة مُبارَکَة إِنّا کُنّا مُنْذِرینَ * فیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْر حَکیم:

«ما این کتاب مبین را در شبى پر برکت نازل کردیم، و ما همواره انذار کننده بوده ایم * در آن شب که هر امرى بر طبق حکمت خداوند تنظیم و تعیین مى گردد».

این بیان، هماهنگ با روایات متعددى است که مى گوید: در آن شب، مقدرات یک سال انسان ها تعیین مى گردد، و ارزاق و سرآمد عمرها، و امور دیگر، در آن لیله مبارکه، تفریق و تبیین مى شود.

البته، این امر هیچگونه تضادى با آزادى اراده انسان و مسأله اختیار ندارد، چرا که تقدیر الهى به وسیله فرشتگان بر طبق شایستگى ها و لیاقت هاى افراد، و میزان ایمان، تقوا، پاکى نیت و اعمال آنها است.

یعنى: براى هر کس آن مقدر مى کنند که لایق آن است، یا به تعبیر دیگر: زمینه هایش از ناحیه خود او فراهم شده، و این نه تنها منافاتى با اختیار ندارد، که تأکیدى بر آن است.

2 ـ بعضى نیز گفته اند: آن شب را از این جهت شب قدر نامیده اند که: داراى قدر و شرافت عظیمى است (نظیر آنچه در آیه 74 سوره «حج» آمده است:ما قَدَرُوا اللّه حَقَّ قَدْرِهِ:«آنها قدر خداوند را نشناختند»).

3 ـ گاه نیز گفته اند: به خاطر آن است که، قرآن با تمام قدر و منزلتش بر رسول والا قدر، و به وسیله فرشته صاحب قدر نازل گردید.

4 ـ یا این که: شبى است که مقدر شده قرآن در آن نازل گردد.

5 ـ یا این که: کسى که آن شب را احیا بدارد، صاحب قدر و مقام و منزلت مى شود.

6 ـ یا این که: در آن شب، آن قدر فرشتگان نازل مى شوند، که عرصه زمین بر آنها تنگ مى شود ـ چون تقدیر به معنى تنگ گرفتن نیز آمده است ـ مانند: «وَ مَنْ قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُه».(11)

جمع میان تمام این تفسیرها در مفهوم گسترده «لیلة القدر» کاملاً ممکن است، هر چند تفسیر اول از همه مناسب تر و معروف تر است.

* * *

 

2 ـ شب قدر کدام شب است؟

در این که «لیلة القدر» در ماه «رمضان» است تردیدى نیست; چرا که جمع میان آیات قرآن، همین معنى را اقتضا مى کند.

از یکسو مى گوید: «قرآن در ماه رمضان نازل شده»(12) و از سوى دیگر مى فرماید: «در شب قدر نازل گردیده» (آیات مورد بحث).

ولى، در این که کدام شب از شب هاى ماه رمضان است؟ گفتگو بسیار است، و در این زمینه، تفسیرهاى زیادى شده، از جمله: شب اول، شب هفدهم، شب نوزدهم، شب بیست و یکم، شب بیست و سوم، شب بیست و هفتم، و شب بیست و نهم.

 

اما، مشهور و معروف در روایات این است: در دهه آخر ماه رمضان و شب بیست و یکم یا بیست و سوم است، لذا در روایتى مى خوانیم: در دهه آخر ماه مبارک، پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) تمام شب ها را احیا مى داشت و مشغول عبادت بود.

و در روایتى، از امام صادق(علیه السلام) آمده است: شب قدر، شب بیست و یکم یا بیست و سوم است، حتى هنگامى که راوى اصرار کرد کدامیک از این دو شب است و پرسید: اگر من نتوانم هر دو شب را عبادت کنم کدامیک را انتخاب نمایم؟! امام(علیه السلام) تعیین نفرمود، و افزود: مَا أَیْسَرَ لَیْلَتَیْنِ فِیما تَطْلُبُ: «چه آسان است دو شب براى آنچه مى خواهى»!.(13)

ولى، در روایات متعددى که از طرق اهل بیت(علیهم السلام) رسیده است، بیشتر روى شب بیست و سوم تکیه شده، در حالى که روایات اهل سنت بیشتر روى «شب بیست و هفتم» دور مى زند.

در روایتى، از امام صادق(علیه السلام) نیز نقل شده که فرمود:

أَلتَّقْدِیْرُ فِى لَیْلَةِ الْقَدْرِ تِسْعَةُ عَشَرَ، وَ الاِبْرامُ فِى لَیْلَةِ اِحْدى وَ عِشْرِیْنَ وَ الاِمْضاءُ فِى لَیْلَةِ ثَلاثُ وَ عِشْرِیْنَ:

«تقدیر مقدرات، در شب نوزدهم، تحکیم آن در شب بیست و یکم، و امضاء در شب بیست و سوم است»(14) و به این ترتیب بین روایات جمع مى شود.

ولى به هر حال، هاله اى از ابهام، شب قدر را به خاطر جهتى که بعداً به آن اشاره مى شود، فرا گرفته است.

* * *

 

3 ـ چرا شب قدر مخفى است؟

بسیارى معتقدند: مخفى بودن شب قدر در میان شب هاى سال، یا در میان شب هاى ماه مبارک رمضان، براى این است که: مردم به همه این شب ها اهمیت دهند، همان گونه که خداوند:

رضاى خود را در میان انواع طاعات پنهان کرده، تا مردم به همه طاعات روى آورند.

غضبش را در میان معاصى پنهان کرده، تا از همه بپرهیزند.

دوستانش را در میان مردم مخفى کرده، تا همه را احترام کنند.

اجابت را در میان دعاها پنهان کرده، تا به همه دعاها رو آورند.

اسم اعظم را در میان اسمائش مخفى ساخته، تا همه را بزرگ دارند.

و وقت مرگ را مخفى ساخته، تا در همه حال آماده باشند.

و این، فلسفه مناسبى به نظر مى رسد.

* * *

4 ـ آیا شب قدر در امت هاى پیشین نیز بوده است؟

ظاهر آیات این سوره، نشان مى دهد: شب قدر مخصوص زمان نزول قرآن و عصر پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) نیست، بلکه، همه سال تا پایان جهان تکرار مى شود.

تعبیر به فعل مضارع (تَنَزَّلُ) که دلالت بر استمرار دارد، و همچنین تعبیر به جمله اسمیه «سَلامٌ هِیَ حَتّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ» که نشانه دوام است نیز، گواه بر این معنى است.

به علاوه، روایات بسیارى که شاید در حدّ تواتر باشد نیز، این معنى را تأیید مى کند (این نسبت به آینده).

ولى، آیا در امتهاى پیشین نیز بوده است، یا نه؟.

 

صریح روایات متعددى این است: این از مواهب الهى بر این امت مى باشد، چنان که در حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) آمده است: اِنَّ اللّهَ وَهَبَ لاُِمَّتِى لَیْلَةَ الْقَدْرِ لَمْ یُعْطِها مَنْ کانَ قَبْلَهُمْ: «خداوند شب قدر را به امت من بخشیده، و احدى از امت هاى پیشین از این موهبت برخوردار نبودند».(15)

در تفسیر آیات فوق نیز، بعضى از روایات دلالت بر این مطلب دارد.

* * *

5 ـ چگونه شب قدر برتر از هزار ماه است؟

ظاهر این است: بهتر بودن این شب از هزار ماه، به خاطر ارزش عبادت و احیاى آن شب است، و روایات فضیلت «لیلة القدر» و فضیلت عبادت آن که در کتب شیعه و اهل سنت فراوان است، این معنى را کاملاً تأیید مى کند.

علاوه بر این، نزول قرآن در این شب، و نزول برکات و رحمت الهى در آن، سبب مى شود که از هزار ماه برتر و بالاتر باشد.

در حدیثى، از امام صادق(علیه السلام) آمده است: به «على بن ابى حمزه ثمالى» فرمود: «فضیلت شب قدر را در شب بیست و یکم و بیست و سوم بطلب، و در هر کدام از این دو، یک صد رکعت نماز به جاى آور، و اگر بتوانى هر دو شب را تا طلوع صبح احیا بدار و در آن شب غسل کن».

راوى مى گوید: عرض کردم: اگر نتوانم این همه نماز را ایستاده بخوانم؟

فرمود: نشسته بخوان.

عرض کردم: اگر نتوانم؟

فرمود: در بستر بخوان، و مانعى ندارد در آغاز شب، خواب مختصرى بکنى و بعد مشغول عبادت شوى، درهاى آسمان در ماه رمضان گشوده است، شیاطین در غل و زنجیرند، و اعمال مؤمنین مقبول است و چه ماه خوبى است ماه رمضان»؟!(16)

* * *

6 ـ چرا قرآن در شب قدر نازل شد؟

از آنجا که در شب قدر سرنوشت انسان ها براى یک سال، بر طبق لیاقت ها و شایستگى هاى آنها، تعیین مى شود، باید آن شب را بیدار بود، توبه کرد و خودسازى نمود، به درگاه خدا رفت و لیاقتى بیشتر و بهتر براى رحمت او پیدا کرد.

آرى، در لحظاتى که سرنوشت ما تعیین مى شود، نباید انسان در خواب باشد، و از همه چیز غافل و بى خبر، که در این صورت، سرنوشت غم انگیزى خواهد داشت!

قرآن، چون یک کتاب سرنوشت ساز است، و خط سعادت، خوشبختى و هدایت انسان ها در آن مشخص شده است، باید در شب قدر ـ شب تعیین سرنوشت ها ـ نازل گردد، و چه زیبا است رابطه میان «قرآن» و «شب قدر»؟ و چه پر معنى است پیوند این دو با یکدیگر؟

* * *

7 ـ آیا شب قدر در مناطق مختلف، یکى است؟

مى دانیم: آغاز ماه هاى قمرى، در همه بلاد یکسان نیست، و ممکن است در منطقه اى امروز اول ماه باشد و در منطقه دیگرى دوم ماه، بنابراین، شب قدر نمى تواند یک شب معین در سال بوده باشد، چرا که فى المثل: شب بیست و سوم در «مکّه» ممکن است شب بیست و دوم در «ایران» و «عراق» باشد، و به این

ترتیب، قاعدتاً هر کدام باید براى خود شب قدرى داشته باشند.

آیا این با آنچه از آیات و روایات استفاده مى شود که: شب قدر یک شب معین است، سازگار است؟!

پاسخ این سؤال با توجه به یک نکته روشن مى شود و آن این که:

شب، همان سایه نیم کره زمین است که بر نیم کره دیگر مى افتد، و مى دانیم: این سایه همراه گردش زمین در حرکت است، و یک دوره کامل آن در بیست و چهار ساعت انجام مى شود، بنابراین ممکن است شب قدر یک دوره کامل شب به دور زمین باشد، یعنى مدت بیست و چهار ساعت تاریکى که تمام نقاط زمین را زیر پوشش خود قرار مى دهد، شب قدر است، که آغاز آن از یک نقطه شروع مى شود و در نقطه دیگر پایان مى گیرد (دقت کنید).

* * *

خداوندا! به ما آن چنان بیدارى و آگاهى عطا کن که از فضیلت لیلة القدر بهره کافى گیریم!

پروردگارا! چشم امید ما به لطفت دوخته است مقدرات ما را بر وفق آن تعیین فرما!

بارالها! ما را از محرومان این ماه قرار مده که محرومیتى از آن بالاتر نیست!

 

آمِیْنَ یا رَبَّ الْعالَمِیْنَ

  

 


1 ـ بقره، آیه 185.

2 ـ شرح این مطلب را ذیل آیه 3 سوره «دخان»، جلد 21 تفسیر «نمونه»، صفحه 148 به بعد بیان کرده ایم.

3 ـ «مفردات راغب»، ماده نزل.

4 و 5 ـ «درّ المنثور»، جلد 6، صفحه 371.

6 ـ تفسیر «برهان»، جلد 4، صفحه 481.

7 ـ طبق تفسیر اول «مِن» به معنى «لام» است، و مفهوم «مِنْ کُلِّ أَمْر» «لاَِجْلِ کُلِّ أَمْر» مى باشد، و بنابر تفسیر دوم «مِن» به معنى «باء مصاحبت» مى باشد.

8 ـ تفسیر «برهان»، جلد 4، صفحه 488، حدیث 29.

9 ـ هود، آیه 69.

10 ـ تفسیر «فخر رازى»، جلد 32، صفحه 36.

11 ـ طلاق، آیه 7.

12 ـ بقره، آیه 185.

13 ـ «نور الثقلین»، جلد 5، صفحه 625، حدیث 58.

14 ـ «نور الثقلین»، جلد 5، صفحه 626، حدیث 62.

15 ـ «درّ المنثور»، جلد 6، صفحه 371.

16 ـ «نور الثقلین»، جلد 5، صفحه 625، حدیث 58 (با تلخیص).

17 ـ تصحیح: 11 / 3 / 13