روضه های مکتوب دهه فاطمیه | جریان شهادت، دفن و جلوگیری امیرالمؤمنین (علیه السلام) از نبش قبر حضرت زهرا (سلام الله علیها)
حضرت فاطمه در روز بیستم ماه جمادی الآخر از دنیا رحلت نمود. عمر مبارکش هجده سال و هشتاد و پنج روز بود. حضرت علی علیه السّلام آن بانو را غسل داد. به هنگام غسل دادن وی غیر از حضرت علی علیه السّلام، حسنین علیهما السّلام، زینب، امّ کلثوم، فضه خادمه و اسماء بنت عمیس کسی دیگر حضور نداشت.
ابو جعفر طبری امامی در دلائل الامامه از امام صادق علیه السّلام روایت کرده است:
حضرت فاطمه علیها السّلام روز سه شنبه، سوم ماه جمادی الثانی سال یازدهم هجری از دنیا رحلت نمود. علّت وفات آن حضرت همان ضربه ای بود که قنفذ غلام عمر به امر او وارد کرده بود.
حضرت زهرا به علت آن ضربه محسن را سقط نمود و بدین جهت به شدّت بیمار شد و اجازه نداد احدی از آن افرادی که وی را اذیت کرده بودند نزد او وارد شوند.
آن دو نفر که از اصحاب پیامبر خدا بودند (ابو بکر و عمر) از حضرت علی علیه السّلام تقاضا نمودند نزد فاطمه برای ایشان شفاعت نماید.
حضرت امیر برای آنان اجازه گرفت و به حضور آن حضرت رفتند و گفتند: ای دختر پیغمبر! حال شما چطور است؟
فرمود: خدای را شکر، خوبم. آنگاه به ایشان فرمود: آیا نشنیدید که پیامبر خدا می فرمود: فاطمه پاره ای از تن من است، کسی که او را اذیت کند مرا اذیت کرده و کسی که مرا اذیت کند خداوند را اذیت کرده؟ گفتند: شنیده ایم.
فرمود: به خداوند سوگند که شما مرا اذیت کرده اید. آنان از نزد فاطمه خارج شدند در حالی که آن بانو همچنان بر آنان خشمناک بود.
محمّد بن همام می گوید: روایت شده: حضرت فاطمه در روز بیستم ماه جمادی الآخر از دنیا رحلت نمود. عمر مبارکش هجده سال و هشتاد و پنج روز بود. حضرت علی علیه السّلام آن بانو را غسل داد. به هنگام غسل دادن وی غیر از حضرت علی علیه السّلام، حسنین علیهما السّلام، زینب، امّ کلثوم، فضه خادمه و اسماء بنت عمیس کسی دیگر حضور نداشت. آنگاه جنازه آن بانو را شبانه با حضور حسنین علیهما السّلام به جانب بقیع حمل نمودند و نماز بر بدن مبارک خواندند، کسی از فوت ایشان مطّلع نشد، احدی از مردم بر بدن آن بانو نماز نخواند مگر آن افرادی که گفته شد. علی علیه السّلام بدن مبارکش را در روضه مقدسه دفن و موضع قبرش را پنهان کرد. صبح آن شبی که فاطمه علیها السّلام را دفن نمودند اثر چهل قبر جدید در قبرستان بقیع مشاهده می شد.
من دوست خود را به خاطر آوردم، گویا من برای به دوش کشیدن غم و اندوه های گذشته وکیل می باشم. بعد از اجتماع هر دو نفر بر دوستی یک دیگر، البتّه فراق و جدایی خواهد بود، و کلیه دردها در مقابل فراق و جدایی قلیل و اندک می باشد. اینکه من فاطمه را بعد از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم از دست می دهم دلیل بر این است که هیچ دوستی دائمی نخواهد بود.
دستی از قبر بیرون امد و بدن حضرت زهرا (سلام الله علیها) را تحویل گرفت.
ابو الحسن خزاز قمی می نگارد: از امام جعفر صادق علیه السّلام پرسیدند: چه کسی فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را غسل داد؟ فرمود: علی علیه السّلام. زیرا حضرت زهرا (سلام الله علیها) صدّیقه بود و غیر از شخص صدّیق کسی حق نداشت وی را غسل بدهد.
روایت شده: هنگامی که حضرت علی بن ابی طالب جنازه مبارک فاطمه علیها السّلام را نزدیک قبر آورد، دستی از قبر بیرون آمد و آن جنازه را برگرفت و بازگشت.
عبد الرحمن همدانی و حمید طویل نقل کرده اند: حضرت امیر المومنین اشعاری را کنار قبر فاطمه زهرا علیها السّلام سرود بدین مضمون:
من دوست خود را به خاطر آوردم، گویا من برای به دوش کشیدن غم و اندوه های گذشته وکیل می باشم. بعد از اجتماع هر دو نفر بر دوستی یک دیگر، البتّه فراق و جدایی خواهد بود، و کلیه دردها در مقابل فراق و جدایی قلیل و اندک می باشد. اینکه من فاطمه را بعد از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم از دست می دهم دلیل بر این است که هیچ دوستی دائمی نخواهد بود.
از حضرت علی (علیه السلام) درباره اینکه فاطمه شبانه دفن گردید جویا شدند، فرمود: به علّت اینکه فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بر گروهی خشمناک بود و راضی نبود که آنان برای تشییع جنازه اش حاضر شوند. و بر کسانی که آنان را دوست نداشته باشند حرام است که بر جنازه احدی از فرزندان فاطمه نماز بخوانند.
در تاریخ طبری می نگارد: فاطمه علیها السّلام شبانه دفن شد، و غیر از عبّاس و علی (علیه السلام) و مقداد و زبیر کسی در تشیع جنازه آن بانو حاضر نشد.
در روایت ما نقل شده که: حضرت علی (علیه السلام)، حسن (علیه السلام)، حسین (علیه السلام)، عقیل، سلمان، ابوذر، مقداد، عمار و بریده، بنا به روایتی: عبّاس و پسرش فضل و طبق روایت دیگر حذیفه و ابن مسعود به جنازه آن حضرت نماز خواندند.
اصبغ بن نباته می گوید: از حضرت علی (علیه السلام) درباره اینکه فاطمه شبانه دفن گردید جویا شدند، فرمود: به علّت اینکه فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بر گروهی خشمناک بود و راضی نبود که آنان برای تشییع جنازه اش حاضر شوند. و بر کسانی که آنان را دوست نداشته باشند حرام است که بر جنازه احدی از فرزندان فاطمه نماز بخوانند.
روایت شده: حضرت علی قبر فاطمه علیها السّلام را با زمین یکسان نمود.
گفته اند: علی علیه السّلام تعداد هفت قبر شبیه به قبر فاطمه تشکیل داد که قبر آن بانو شناخته نشود.
روایت شده که چهل قبر برای حضرت زهرا ترتیب داد تا قبر واقعی آن بانو تشخیص داده نشود و کسی حتی بر قبر او نماز نخواند.
این وصیت نامه دختر رسول خداست در حالی وصیت می کند که شهادت می دهد خدایی جز خدای یگانه نیست و محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بنده و رسول اوست و بهشت حق است و آتش جهنم حق است و روز قیامت که هیچ شکی در آن نیست فرا خواهد رسید و ذات الهی جمیع مردگان را از قبور برانگیزاند و زنده گرداند و همه را وارد محشر فرماید.
هذا ما اوصت به فاطمه بنت رسول الله اوصت و هی تشهد ان لا اله الا الله و ان محمدا عبده و رسوله و ان الجنه حق والنار حق و ان الساعه آتیه لاریب فیها و ان الله یبعث من فی القبور. یا علی انا فاطمه بنت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) زوجنی الله منک لاکون لک فی الدنیا والاخره انت اولی بی من غیری حنوطی و غسلنی و کفنی باللیل و صل ولدی السلام الی یوم القیامه .
بنام خداوند بخشنده مهربان
این وصیت نامه دختر رسول خداست در حالی وصیت می کند که شهادت می دهد خدایی جز خدای یگانه نیست و محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بنده و رسول اوست و بهشت حق است و آتش جهنم حق است و روز قیامت که هیچ شکی در آن نیست فرا خواهد رسید و ذات الهی جمیع مردگان را از قبور برانگیزاند و زنده گرداند و همه را وارد محشر فرماید.
ای علی من فاطمه دختر حضرت محمد هستم خدا مرا به ازدواج تو درآورد تا در دنیا و آخرت برای تو باشم و تو از دیگران بر من سزاوارتری .علی جان حنوط و غسل و کفن کردن مرا در شب به انجام رسان و شب بر من نماز بگذار و شب مرا دفن کن و هیچ کس را اطلاع نده. اینک با شما وداع می کنم و بر فرزندانم تا روز قیامت سلام و درود می فرستم.
بحارالانوار، جلد ۴۳، ص
از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نشنیدید که فرمود فاطمه (سلام الله علیها) پاره تن من است پس هر کس که وی را بیازارد مرا آزرده و هر که مرا بیازرد همانا خداوند را آزرده است؟ هر دو گفتند: بله شنیده ایم. حضرت فرمود: پس قسم به خدا شما دو نفر مرا آزردید. پس آن دو نفر از نزد فاطمه (سلام الله علیها) رفتند در حالی که حضرت از دستشان غضبناک بود.
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
فاطمه (سلام الله علیها) در سوم ماه جمادی الثانی سال ۱۱ هجری در روز سه شنبه به شهادت رسید! سبب فوت فاطمه علیهاالسلام ضرباتی بود که قنفذ، غلام عمر با غلاف شمشیر بر آن حضرت به فرمان عمر زد؛ پس (فرزندش) محسن را از دست داد و به شدت بیمار شد و هیچ یک از آزار دهندگان خویش را راه نداد (که به دیدن او بیایند) پس آن دو نفر از اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)-ابوبکر و عمر- از امیرالمؤمنین (علیه السلام) خواستند که نزد فاطمه برایشان وساطت نماید. پس امیرالمؤمنین (علیه السلام) از زهرا (سلام الله علیها) درخواست کرد تا ایشان را بپذیرد. –و زهرا (سلام الله علیها) پذیرفت- پس زمانی که به خدمت فاطمه (سلام الله علیها) رسیدند به حضرت عرض کردند: حالت چطور است ای دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)؟ فرمود: حالم خوب است به حمد خدا. سپس فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نشنیدید که فرمود فاطمه (سلام الله علیها) پاره تن من است پس هر کس که وی را بیازارد مرا آزرده و هر که مرا بیازرد همانا خداوند را آزرده است؟ هر دو گفتند: بله شنیده ایم. حضرت فرمود: پس قسم به خدا شما دو نفر مرا آزردید. پس آن دو نفر از نزد فاطمه (سلام الله علیها) رفتند در حالی که حضرت از دستشان غضبناک بود.
متن عربی:
عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قُبِضَتْ فَاطِمَهُ ع فِی جُمَادَی الْآخِرَهِ یَوْمَ الثَّلَاثَاءِ لِثَلَاثٍ خَلَوْنَ مِنْهُ سَنَهَ إِحْدَی عَشْرَهَ مِنَ الْهِجْرَهِ وَ کَانَ سَبَبُ وَفَاتِهَا اَنَّ قُنْفُذاً مَوْلَی عُمَرَ لَکَزَهَا بِنَعْلِ السَّیْفِ بِاَمْرِهِ فَاَسْقَطَتْ مُحَسِّناً وَ مَرِضَتْ مِنْ ذَلِکَ مَرَضاً شَدِیداً وَ لَمْ تَدَعْ اَحَداً مِمَّنْ آذَاهَا یَدْخُلُ عَلَیْهَا وَ کَانَ الرَّجُلَانِ مِنْ اَصْحَابِ النَّبِیِّ ص سَاَلَا اَمِیرَ الْمُوْمِنِینَ ص اَنْ یَشْفَعَ لَهُمَا إِلَیْهَا فَسَاَلَهَا اَمِیرُ الْمُوْمِنِینَ ع فَلَمَّا دَخَلَا عَلَیْهَا قَالَا لَهَا کَیْفَ اَنْتِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَتْ بِخَیْرٍ بِحَمْدِ اللَّهِ ثُمَّ قَالَتْ لَهُمَا مَا سَمِعْتُمَا النَّبِیَ یَقُولُ فَاطِمَهُ بَضْعَهٌ مِنِّی فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی وَ مَنْ آذَانِی فَقَدْ آذَی اللَّهَ قَالَا بَلَی قَالَتْ فَوَ اللَّهِ لَقَدْ آذَیْتُمَانِی قَالَ فَخَرَجَا مِنْ عِنْدِهَا ع وَ هِیَ سَاخِطَهٌ عَلَیْهِمَا. بحارالانوار ج : ۴۳ ص : ۱۷۱
امام جواد (علیه السلام) فرمود: به آن چه درباره مادرم زهرا (علیها السلام) انجام شد، می اندیشم. به خدا سوگند، حق قاتلانش آن است که اگر دستم به آن ها برسد، آنان را سوزانده، تکه تکه کنم و ریشه شان را بر کنم.
زکریا بن آدم می گوید: خدمت حضرت رضا (علیه السلام) نشسته بودم که امام جواد (علیه السلام)را پیش او آوردند. پس آن حضرت از چهار سال کمتر بود. حضرت جواد (علیه السلام) دست هایش را بر زمین نهاد، سرش را به طرف آسمان بلند کرد و در فکری عمیق فرو رفت. امام رضا (علیه السلام) فرمود: جانم فدایت چرا در فکری؟ امام جواد (علیه السلام) فرمود: به آن چه درباره مادرم زهرا (علیها السلام) انجام شد، می اندیشم. به خدا سوگند، حق قاتلانش آن است که اگر دستم به آن ها برسد، آنان را سوزانده، تکه تکه کنم و ریشه شان را بر کنم.
در این هنگام، امام رضا(علیه السلام) او را در آغوش کشید، میان دو چشمش را بوسید و فرمود: پدر و مادرم فدایت، به راستی که تو لایق امامت شیعه هستی.
متن عربی:
وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَارُونَ بْنِ مُوسَی عَنْ اَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ اَحْمَدَ بْنِ الْوَلِیدِ عَنْ اَحْمَدَ بْنِ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِیِّ عَنْ زَکَرِیَّا بْنِ آدَمَ قَالَ: إِنِّی لَعِنْدَ الرِّضَا إِذْ جِی ءَ بِاَبِی جَعْفَرٍ ع وَ سِنُّهُ اَقَلُّ مِنْ اَرْبَعِ سِنِینَ فَضَرَبَ بِیَدِهِ إِلَی الْاَرْضِ وَ رَفَعَ رَاْسَهُ إِلَی السَّمَاءِ فَاَطَالَ الْفِکْرَ فَقَالَ لَهُ الرِّضَا ع بِنَفْسِی فَلِمَ طَالَ فِکْرُکَ فَقَالَ فِیمَا صُنِعَ بِاُمِّی فَاطِمَهَ اَمَا وَ اللَّهِ لَاُخْرِجَنَّهُمَا ثُمَّ لَاُحْرِقَنَّهُمَا ثُمَّ لَاُذْرِیَنَّهُمَا ثُمَّ لَاَنْسِفَنَّهُمَا فِی الْیَمِّ نَسْفاً فَاسْتَدْنَاهُ وَ قَبَّلَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ قَالَ بِاَبِی اَنْتَ وَ اُمِّی اَنْتَ لَهَا یَعْنِی الْإِمَامَهَ.
إثبات الوصیه: ۱۸۴٫ و بحار الانوار (ط – بیروت)، ج ۵۰، ۵۹
افسوس که هرگز نخواهم دید جدّ شما در خانه مرا باز نماید و شما را به دوش خود بگیرد، در صورتی که دائما این عمل را انجام می داد.
روایت شده که حضرت زهرا (سلام الله علیها) بعد از فوت پدر بزرگوارش دائماً سر خود را می بست، جسمش ناتوان بود، قوّت خود را از دست داده بود، چشمانش گریان و قلبی سوخته داشت، ساعت به ساعت غش می کرد و به حسنین علیهما السّلام می فرمود:
پدر (یعنی جدّ) شما که شما را گرامی می داشت و مرتّب شما را در آغوش می گرفت کجاست؟ کجاست آن جدّ شما که از همه مردم بیشتر به شما مهربان بود، نمی گذاشت که روی زمین راه بروید، افسوس که هرگز نخواهم دید جدّ شما در خانه مرا باز نماید و شما را به دوش خود بگیرد، در صورتی که دائما این عمل را انجام می داد.
سپس حضرت زهرا (سلام الله علیها) مریض شد و مدت چهل شب بیماری او ادامه پیدا کرد.
آنگاه امّ ایمن و اسماء بنت عمیس و علی علیه السّلام را خواست و به علی (علیه السلام) سه وصیّت کرد:
۱- با امامه دختر خواهرش ازدواج نماید، زیرا که او فرزندان حضرت زهرا را دوست می داشت.
۲- از برای حضرت فاطمه تابوت بسازد، زیرا ملائکه صورت تابوت را به او نشان داده بودند و آن بانو اوصاف آن را برای حضرت امیر شرح داد.
۳- احدی از آن افرادی که در حقّ آن بانو ظلم کرده بودند در تشیع جنازه اش حاضر نشوند و بر جنازه اش نماز نخوانند.
پیغمبر اکرم به وی فرمود: دخترم، گریان مباش! فاطمه گفت: پدر جان! من برای ظلم هایی که بعد از تو خواهم دید گریه نمی کنم، بلکه برای فراقت اشک می ریزم
فاطمه تو اولین کسی هستی که به من ملحق می شوی
شیخ طوسی در امالی به سندش از عبد اللَّه بن عبّاس روایت کرده
هنگامی که وفات پیغمبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم نزدیک گردید آن حضرت به قدری گریست که محاسن مبارکش تر شد. عرض شد: یا رسول اللَّه! چرا گریه می کنی؟ فرمود: برای ذرّیّه و فرزندانم و آن ستمهایی که از جفاکاران امّتم بعد از من به ایشان می رسد، می گریم. گویا می بینم دخترم فاطمه زهرا بعد از من مظلوم واقع شده، هر چه صدا می زند: یا ابتاه! احدی از امّت من به فریاد او نمی رسد. وقتی فاطمه این مطلب را شنید، گریان شد. پیغمبر اکرم به وی فرمود: دخترم، گریان مباش! فاطمه گفت: پدر جان! من برای ظلم هایی که بعد از تو خواهم دید گریه نمی کنم، بلکه برای فراقت اشک می ریزم. پیغمبر فرمود: دخترم، مژده باد تو را! زیرا تو اوّلین کسی هستی که در میان اهل بیتم به من ملحق خواهد شد.
متن عربی:
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ قَالَ لَمَّا حَضَرَتْ رَسُولَ اللَّهِ ص الْوَفَاهُ بَکَی حَتَّی بَلَّتْ دُمُوعُهُ لِحْیَتَهُ فَقِیلَ لَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا یُبْکِیکَ فَقَالَ اَبْکِی لِذُرِّیَّتِی وَ مَا تَصْنَعُ بِهِمْ شِرَارُ اُمَّتِی مِنْ بَعْدِی کَاَنِّی بِفَاطِمَهَ بِنْتِی وَ قَدْ ظُلِمَتْ بَعْدِی وَ هِیَ تُنَادِی یَا اَبَتَاهْ فَلَا یُعِینُهَا اَحَدٌ مِنْ اُمَّتِی فَسَمِعَتْ ذَلِکَ فَاطِمَهُ س فَبَکَتْ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَا تَبْکِینَ یَا بُنَیَّهِ فَقَالَتْ لَسْتُ اَبْکِی لِمَا یُصْنَعُ بِی مِنْ بَعْدِکَ وَ لَکِنِّی اَبْکِی لِفِرَاقِکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ لَهَا اَبْشِرِی یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ بِسُرْعَهِ اللَّحَاقِ بِی فَإِنَّکِ اَوَّلُ مَنْ یَلْحَقُ بِی مِنْ اَهْلِ بَیْتِی .
امالی طوسی، ج ۱ ص ۱۹۱- بحار الانوار، ص ۲۸ ص ۴۱ شماره ۴- اثبات الهداه، ج ۱ ص ۵۷۲ شماره ۲۱۷٫
پایگاه اطلاع رسانی هیأت رزمندگان اسلام
نظرات شما عزیزان: