بزرگترین عامل اعتدال و حفظ توازن اقتصادی چیست؟
انقلاب در نظام مالکیّت| ۲
اسلام دینی است که زمامدار متواضع و فروتنش، یک نفر استاندار عالیقدر و صحابه را با سوابق درخشانی که دارد، برای شرکت در یک مجلس میهمانی توانگرانه، و نشستن بر سر سفره کسی که توانگران را بر آن خوانده و بینوایان را واگذاشته، بهشدت مورد بازخواست قرار میدهد و نامهای توبیخآمیز برایش میفرستد.[١]
پیغمبر و رهبر عالیقدر اسلام(ص) دعا میکرد که:
«اَللّهُمَّ احْیِنِی مِسْکِیناً، أَمِتْنِی مِسْکِیناً وَاحْشُرْنِی فِی زُمْرَةِ الْمَساکِینَ»؛[٤]
«خدایا مرا مسکین زنده بدار، مسکین بمیران و با مساکین محشورم کن».
این دعا معنایش این نیست که به من نعمت نده، و کار و عمل مرا بینتیجه کن و من میخواهم نقشی در جامعه نداشته باشم؛ بلکه این دعا معنایش، اظهار تنفر از ثروتاندوزی و سودجویی، جمع مال، حرص و بخل و نگهداشتن مال و ترک انفاق فی سبیلالله است؛ زیرا آن کس که مسکین بودن را دوست میدارد و آن را از خدا میخواهد، از وبال مال و عواقب سوء اخلاقی و عملی آن بیم دارد.
چنان است که معاویه در تعریف حضرت علی(ع) گفت: اگر دو انبار، یکی از کاه و دیگری از طلا داشته باشد، اوّل طلا را در راه خدا انفاق مینماید.[٥]
آری پیغمبر رهبری بود که بسا یک ماه میگذشت و در خانهاش غذایی پختنی - باآنکه در اختیارش بود - فراهم نمیشد و آن را به نیازمندان میداد.
سوید بن غفله گفت: وقتی امیرالمؤمنین(ع) ظاهراً خلافت و زمامداری جهان اسلام را در اختیار داشت، بر آن حضرت وارد شدم، دیدم روی حصیر کوچکی نشسته است و در خانه غیر از آن حصیر، چیز دیگری نیست.
عرض کردم: یا امیرالمؤمنین! بیتالمال (خزانه اموال حکومتی جهان اسلام) در دست توست و در خانه چیزی از لوازم خانه نمیبینم.
فرمود: ای پسر غفله! خردمند برای خانهای که از آن باید انتقال کند، اثاث و لوازم فراهم نمینماید. ما را خانه دیگری است که بهترین متاع و اثاث را به آنجا نقل کردهایم (جهان دیگر) و خود نیز پس از مدت زمان کوتاهی به آنجا خواهیم رفت».[٦]
ابنعباس میگوید: در ذیقار به محضر حضرت علی(ع) مشرف شدم، آن حضرت کفش خود را وصله میزد.
به من فرمود: قیمت این کفش چقدر است؟
عرض کردم: قیمتی ندارد.
فرمود: به خدا سوگند! این کفش نزد من از امیر بودن بر شما محبوبتر است، مگر آنکه حقی را بهپا دارم، یا باطلی را دفع کنم.[٧]
وقتی شخصی از آن حضرت، از جامه وصلهداری که پوشیده بود پرسش کرد (که مثلاً این چه جامهای است، یا چرا باید امیرمؤمنان این جامه را بپوشد؟) فرمود: قلب به آن خاشع میگردد و نفس رام میشود و مؤمنین به آن اقتدا مینمایند (و رقابت و همچشمی در پوشیدن لباسهای گرانقیمت و تجملی از بین میرود).[٨]
این دین، این تعلیمات، این تربیت و ایمان و وجدان اسلامی، سرمایهداری و مالاندوزی و فسادگری را میکوبد، وجدان مسلمان را از آن متنفر میسازد و آن را عسل مسموم جلوه میدهد.
مال، در حلالش حساب و در حرامش عقاب است،[٩] هرکس در دنیا مال بیشتری داشته باشد، در قیامت سهم و حظش کمتر است، مگر آنکه آن را در راه خیر و صلاح اجتماع انفاق کند.
یک نفر که مالاندوزی نکرده، به فکر جمع سرمایه و ثروت نبوده است، از اینکه روی زمین پر از سرمایهدار و توانگر باشد، بهتر است.
غرض این است که نظام اخلاقی و نظام تربیتی و وجدان اسلامی، بزرگترین عامل اعتدال و حفظ توازن اقتصادی است و اگرچه مالکیت محدود و مشروط اختصاصی اسلام، هیچیک از معایب سرمایه داری را ندارد؛ امّا اگر سایر نظامات اسلام هم با آن ضمیمه شود و نظام تمامعیار اسلام در هر رشته و قسمت اجرا گردد، احتمال بروز آن معایب هم داده نخواهد شد.
بیشتر افرادی که در مقام انتقاد از نظام مالکیت هستند، مقابل چشمشان، نظام مالکیت غرب را - که، سرمایهدارانی چون راکفلر و اوناسیس و یا فؤدالهایی چون ژاکلین کندی و ... میباشند - قرار دادهاند، و همه عیبها را بهحساب نظام مالکیت مینویسند. ازسوی دیگر، از برنامههای جامعالاطراف و سازنده اسلام چشم میپوشند و فقط به همان نظام مالکیت خشک و خالی آن، منهای ایمان به خدا، و بدون تأسی و پیروی از پیغمبر(ص) و علی(ع) و زهرا(س) و تربیت اخلاقی و تعالیم حساس اسلام و با حذف نالههای علی(ع) و دعاها و بالاخره منهای فرهنگ اسلام میتازند و حمله میکنند. بااینکه نظام مالکیت و مالی و اقتصادی خشک و خالی اسلام هم بر نظامهای دیگر برتری دارد.
این اسلام است که مسلمانش وقتی میخواهد از دنیا برود، ناراحت است، نگران است و گریه میکند که پیغمبر(ص) با ما عهد فرموده است که اثاث یک نفر شما از دنیا، باید به مقدار زادوتوشه یک نفر مسافر باشد، و در کنار من این همه اثاث است، درحالیکه چیزی نبود جز یک آفتابه و یک کاسه و یک ظرف لباسشویی!
این اسلام که مسلمانش، استاندار مداین - پایتخت شاهنشاهان ساسانی و کاخ تیسفون که مردم، آنهمه جلال و جبروت و تجملات بینظیر خیرهکننده را در آنجا دیده بودند – خانهاش، یک حجرهای بود که از قامت یک انسان، ارتفاع و طولش بیشتر نبود و با آن همه تواضع و فروتنی در بین مردم، به عمل مهم استانداری میپرداخت.[١٠]
این سلمان بود که حضرت علی(ع) میفرمود: مردی از ما اهلبیت است و علم و دانش او را میستود[١١] و پیغمبر(ص) هم فرمود: «سلمان از ما اهلبیت است»[١٢] و فرمود: «بهشت به سه نفر مشتاق است: علی و عمار و سلمان».[١٣]
این سلمان، از شیعیان علی(ع) و شاگردان مکتب اوست که عطایش از بیتالمال پنج هزار بود و همین که دریافت میکرد، آن را در راه خدا انفاق مینمود و از دسترنجِ خود، مخارج منحصر خود را فراهم میکرد.[١٤]
ابوذرِ اسلام، با وضعی که در عصر عثمان جلو آمد و سرمایهدارهایی مثل طلحه و زبیر و مروان و دیگران، مخصوصاً از بنی امیه در صحنه اجتماع مسلمانان ظاهر شدند و با ولخرجیهای عثمان و کاخسازیها و اسراف معاویه به مبارزه برخاست و آن نظام ضد اسلامی را محکوم کرد.
این مسلمانان بودند که گاه اتفاق میافتاد غذایی برای مسلمانی هدیه میشد. آن هدیه تا ده خانه میگشت و به خانه شخص اوّل میرسید و خدا ایثار مسلمانان صدر اسلام را در قرآن مجید مدح فرموده است.[١٥]
پیغمبر اسلام(ص) دختر عزیزش فاطمه(س) را مخیر مینماید که مال به او بدهد یا دعا به او بیاموزد. او با کمال نیازی که برحسب ظاهر به مال داشت، دعا را اختیار میکند و به حضرت علی(ع) میگوید:
«ذَهَبْتُ مِنْ عِنْدِکَ لِلدُّنْیا، وَاتَیْتُکَ بِالاْخِرَةِ»؛[١٦]
«از نزد تو برای دنیا بیرون رفتم و آخرت را برایت هدیه آوردم».
و حضرت علی(ع) به او میگوید:
«خَیْرُ أَیّامِکَ خَیْرُ أَیّامِکَ»؛[١٧]
«بهترین روزهای توست، بهترین روزهای توست».
نظام مالکیتی که این مکتب عرضه کرده است، نباید دگرگون شود و نه منطق فقه قابل دگرگون شدن است. تجارت و بازرگانی، مزارعه و مضاربه و مساقات و اجاره در این نظام موضع محکم و غیرقابل نفوذ هستند.
نظام مالکیت اسلام، نظامی است که نظامهای مالکیت جاهلیت را که هماکنون در دنیاهای غرب، بهوضع بسیار بیرحمانه و بیشرمانهای اجرا میشود و متأسفانه در مجتمع به اصطلاح اسلامی نیز آن نظامات جاهلی وارد شده است، دگرگون کرد.
آنانکه به نظام اسلام حمله میکنند، اشتباهشان از اینجا ناشی میشود که نه نظام اسلام را میبینند و نه از آن اطّلاع دارند. گروههایی سرمایهدار را میبینند که در کشورهای اسلامی، مانند غرب، خون مردم را میمکند و چه تزئینات و چه تجملات، چه اسرافها و چه خرجهای بیهوده و عیاشیها که مینمایند.[١٨] گمان میکنند نظام اسلامی یعنی این. دیگر نمیپرسند: پس نظام مالکیتش کو؟ نظام هزینه و مصرفش کو؟ نظام اخلاق و زهدش کجا رفته؟ نظام برادری، مساوات و ایثارش کجاست؟ نظام تعلیموتربیتش را چرا ندارد؟ نظام حکومت و سیاستش چرا در بین نیست؟
بله، نظام اشتراکی در مقایسه با نظام سرمایهداری غربی ممکن است در مذاق بسیاری شیرینتر و دررسیدن هرکس به سهم خود نزدیکتر و از اجحافها و ستمکاریهای سرمایهداران خالصتر باشد و معایب خاص سرمایهداری را نداشته باشد؛ امّا نمیتوان بهطور مطلق هم آن را از نظام اشتراکی منهای خدا و دین و وجدان و اخلاق که زیربنای همهچیز را اقتصاد میداند، بدتر شمرد. و بالاخره معلوم نیست که شوروی و چین و آلمان شرقی از ژاپن و آلمان غربی ایدهآلتر بوده و مردم آنجا خوشبختتر باشند و معلوم نیست که کارگر آمریکایی با تمام عیوبی که نظام آنجا دارد و همچنین کارگر آلمان غربی حاضر باشد محل شغل خود را با کارگر روسی یا آلمان شرقی عوض کند.[١٩]
ازنظر نظام اسلامی، این دو نظام هر دو باطل است. نظام سرمایهداری به اسم آزادی فردی، دایره مالکیت و اختیارات مالی فرد را بیقید و شرط و نامحدود توسعه میدهد که بتواند هر جور خواست، از فرد دیگر بهرهکشی کند و او و رأی و فکرش را مالک شود و یک جام شراب را برای هوس و اسم و آوازه، به صدهزار تومان خریداری کند و مبالغ گزافی صرف نگهداری یک سگ یا گربه بنماید.
و مانند «هاریمان» چهارهزار دختر کارگر را وسیله عیاشی و شهوترانی خود قرار دهد.
و نظام اشتراکی، فرد را بهکلی پایمال مینماید، مانند یک محجور؛ بلکه به یک ابزار و آلت کار تبدیل و آزادی او را از بین میبرد. مالکیت خصوصی که فطرت بشر آن را بهوجود آورده است و اگر نباشد، معایب بزرگ پیدا میشود را الغا میکند و دیکتاتوری حزبی بدتر از دیکتاتوری فردی، مثل دیکتاتوری استالین و اختناق افکار تشکیل میدهد و انسان و فکر و فطرت انسانی، آزادی ضمیر و قلم و زبان او را در نظام اشتراکی زندانی میکند.
باری اگر مقصود از نظامی که باید دگرگون شود، نظام سرمایهداری غربی است، حقّ همین است که باید دگرگون شود و اسلام آن را با تمام لوازم و محتویاتش دگرگون کرد. این نظام باطل است، چنانکه نظام کمونیسم نیز باطل است.
خودآزمایی
١- معنی دعای «خدایا مرا مسکین زنده بدار، مسکین بمیران و با مساکین محشورم کن» را بیان کنید؟
٢- بزرگترین عامل اعتدال و حفظ توازن اقتصادی چیست؟
٣- آنانکه به نظام اسلام حمله میکنند، اشتباهشان از کجا ناشی میشود؟
پینوشتها
١. نهجالبلاغه، نامه ۴۵ (ج۳، ص۷۰ - ۷۵)؛ بری انصاری، الجوهرة فی نسب الامام علی و آله (ع)، ص۸۱ - ۸۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۳۳، ص۴۷۳ - ۴۷۶؛ ج۴۰، ص۳۴۰ - ۳۴۲؛ ج۶۷، ص۳۲۰.
٢. طبری امامی، دلائلامامه، ص۱۴۰-۱۴۱؛ طوسی، الامالی، ص۶۶۱؛ طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۲۸۰؛ قطب راوندی، الخرائج والجرائح، ج۲، ص۵۳۱؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۳، ص۱۱۹ - ۱۲۰.
٣. طبرسی، مکارمالاخلاق، ص۱۳۱؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۱، ص۳۶۶؛ طبری، ذخائرالعقبی، ص۳۵.
٤. طبرانی، الدعاء، ص۴۲۲؛ ابن عبدالبر، الاستذکار، ج۲، ص۵۴۰؛ طبرسی، مشکاةالانوار، ص۲۲۸؛ ابن ابیجمهور احسائی، عوالیاللئالی، ج۱، ص۳۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ۶۹، ص ۱۷، ۳۰، ۴۶، ۴۹.
٥. ابنقتیبه دینوری، الامامة و السیاسه، ج۱، ص۱۳۴؛ قمی، الاربعین، ص۴۱۷؛ مغربی، شرح الاخبار، ج۲، ص۹۹؛ ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۱، ص۲۲.
٦. ابنفهد حلی، عدةالداعی، ص۱۰۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۶۷، ص۳۲۱ - ۳۲۲.
٧. نهجالبلاغه، خطبه ۳۳ (ج۱، ص۸۰)؛ ابن ابیالحدید، شرحالبلاغه، ج۲، ص۱۸۵.
٨. نهجالبلاغه، حکمت ۱۰۳ (ج۴، ص۲۳)؛ طبرسی، مکارمالاخلاق، ص۱۱۴.
٩. نهجالبلاغه، خطبه ۸۲ (ج۱، ص۱۳۰-۱۳۱)؛ سید مرتضی، امالی، ص۱۰۷، کراجکی، کنزالفوائد، ص۱۶۰.
١٠. ابناثیر جزری، اسدالغابه، ج۲، ص۳۳۱؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۲۲، ص۳۹۱.
١١. ابناثیر جزری، اسدالغابه، ج ۲، ص۳۳۱؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۶۳۶ - ۶۳۷.
١٢. ابنهشام، السیرةالنبویه، ج۱، ص۴۶؛ ثقفی کوفی، الغارت، ج۲، ص۸۲۳؛ کوفی، مناقب الامام امیرالمؤمنین (ع)، ج۱، ص۲۲۱؛ ج۲، ص۳۸۴؛ طبرانی، المعجمالکبیر، ج۶، ص۲۱۳.
١٣. ترمذی، سنن، ج۵، ص۳۳۲، ص۸۹؛ ابویعلی موصلی، مسند، ج۵، ص۱۶۶؛ طبری، ذخائرالعقبی، ص۸۹.
١٤. ابن اثیر جزری، اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۳۱.
١٥. حشر، ۹.
١٦. زرندی، نظم دررالسمطین، ص۱۹۱؛ متقی هندی؛ کنزالعمال، ج۲، ص۶۶۹.
١٧. زرندی، نظم دررالسمطین، ص۱۹۱؛ متقی هندی؛ کنزالعمال، ج۲، ص۶۷۰.
١٨. در همین کشور خودمان، طبق نوشته روزنامه کیهان شماره ۱۰۴۷۴ در ظرف نه ماه، سی و نه میلیون ارز از کشور، بهوسیله پنجاه شرکت خارج شده تا ایرانیهای خارجیپسند بتوانند روزانه صدهزار قوطی آبجو خارجی سر بکشند. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
١٩. بلکه طبق بعضی آمارها در برابر گروههای کارگر آلمان شرقی که از بدی اوضاع و فشارهایی که بر آنها وارد میشود و نداشتن آزادی، همواره به آلمان غربی میگریزند، یک کارگر آلمان غربی به آلمان شرقی فرار نمیکند.
نظرات شما عزیزان: